جستجو
Close this search box.
جستجو

چرا من اینجوری میشم؟

پس چرا من اینجور شدم دوباره؟
یه چیزایی هست که اگه نگم میترکم. ببینید دوستای عزیز و گل و گلاب خودم: من یک سری مشکلاتی دارم که حتی برای برطرف کردنشون هم خیلی تلاش کردم و مشورت گرفتم و کتاب خوندم ولی نشده. آقا نشده. بابا نشده. چجوری بگم؟ خوب نشده دیگه!
یکیش به تاخیر انداختن کارامه. هر وقت میخوام یه کاری رو انجام بدم، هی به تاخیرش میندازم تا وقت از سرم بگذره. دقیقا همون اتفاقی که موقع امتحانا برای خیلی ها می افته. هی میگی سه روز واسه امتحانت وقت داری. بعد دو روز بعد یه روز. بعد هم لعنت میفرستی به خودت و استاد و امتحان و کلا همه.
آخه چرا؟ واقعا چرا من اینجوری میشم؟
البته همیشه اینجوری نیستم و گاهی وقتا فعالیتم از یک فرد بینا هم بیشتر میشه ولی بذارید امروزو واستون بگم.
الان از ظهر که چه ارز کنم از صبح زود ساعت شش قرار بوده برم حمام و این کله وامونده جامونده را بشورمش. همچین که بیدار شدم اومدم توی اینترنت و شروع کردم به خوندن داستان های کوتاه انگلیسی تا یدفه دیدم ساعت هشت شده. من خر نکردم بلند بشم برم حمام ها، گرفتم تا ساعت دوازده خوابیدم. بعدش رفتم به هزار زور و زحمت سلف دانشگاه غذامو خوردم و بعد از این که تکلیف فردا را اسکن کردم و مشکل کامپیوتر یکی رو برطرف کردم، اومدم نشستم پای ایمیل و چت و مسخره بازی تا همین حالا که دارم انگشتامو زرت و زرت میکوبم روی صفحه کلید که بشه ساعت چند؟ آهان. درسته. ساعت نزدیکای پنج و ربع و این حرفاست. یکی نیست بگه: آخه این تن لشو جمع کن برو حمام! بوی گیریس گرفته این کله از بس نشستیش. بدو برو یه شامپویی چیزی بزن به این صاحاب مرده! برو بابا. حالا مگه این مجی جون گوشش بدهکار میشه!
اگر واسه این تنبلی من راه حلی پیدا شد، بقیهش را هم مینویسم تا حد اقل این وب به یه دردیم خورده باشه!
خدایا یکی منو به زور هل بده برم حمااااام!

۳۴ دیدگاه دربارهٔ «چرا من اینجوری میشم؟»

سلام دوست من
دقیقاً من هم مثل شما این مشکل را دارم
درست سه چهار ساله اینجوری شده ام.
الان درست یک سال است میخام برای کیبردم برنامه ای جدید طراحی میکنم هنوز کاری به جایی نرسانده ام قبلنا در عرض یک ماه یه برنامه فول درست میکردم ولی الان با همه ی امکانات و فایلهایی که در دسترس دارم ولی کوتاهی میکنم
یکی از دوستام که ادعا میکنه روانشناس هست میگه دلیلش اینه که تو بی برنامه هستی یعنی در تنظیم و تقسیم کارهای روزانه ات مشکل داری تو باید برنامه ریزی کنی و از روی اون ولی با اراده و پشت کار کاراتو پیش ببری.
از این که همدرد هستیم ابراض خوشبختی میکنم.
شوخی کردم انشا الله سر افراز باشی اگه راهی هم پیدا کردی به ما هم بگو.

سلام دقیقا منم همینطوریم.
بعضی وقتا کفر خودم که هیچ کفر بعیه هم در میاد

چه قدر دل پردرد اینجا ها هست و ما نمیدونستیم.
امیرپرویز گفتم ۲۰۱۱ نگفتم ۲۰۱۲.
تو که از اون استاد ها نبودی که چیز زود یادت بره عزیز!
حالا بیایید جدی این سندرم نمیدونم چیچی را یک جوری با همکاری هم از بین ببریم.
خاک تو سرم.
الان ساعت ۹ شب هست و من هنوز حموم نرفتم.
یاد اون مصرع افتادم که شاعر میگه:
باباش میگفت حسنی میایی بریم حموم؟
نه نمیام. نه نمیام.
سرتا میخوایی اصلاح کنی؟
نه نمیخوام. نه نمیخوام.
پس نه مرغ زرد کاکلی، نه فلفلی نه غلغلی،
هیچ کس بهت پا نمیده.

سلام
آهای اینجا چه خبره ؟
دوی ماراتون برای شناخت تنبل ها برگزار شده مگه نه ؟
همه ادعا دارند که تنبل تر از دیگران هستند . اما قاضی و داور ندارند .
حل این مسئله در سالهای دور بدون ابزار مدرن صورت گرفته . در کشوری همه تنبل بودند و مثل اعضاء این سایت !خواستند ارشد ترین را در تنبلی مدال دهند لذا تصمیمی اتخاذ کردند تا همه افراد را در حمامی قرار دهند و (قابل توجه آقا مجتبی ) تمامی ورودی ها و منافذ را بستند فقط و فقط یک منفذ که تنها می توانست یک شخص از آن بگذرد قرار دادند کم کم شعله های آتش را زیاد کردند و دمای اطاق بالا رفت و با بالا رفتن دما افراد ناگزیر به ترک آنجا شدند و از هم سبقت گرفتند تا اینکه تمامی افراد خارج شدند و تصور اینگونه بود چون حرارت زیاد بود و کسی توان ماندن نداشت رفتند تا به آخرین نفر مدال دهند با تعجب دیدند که صدای ناله می آید درون اطاق را نگریستند و با تعجب دیدند که شخصی در حال ناله است و کمک می طلبد اما صدایش در نمی آید با اینکه در حال سوختن بود رفتند و از نزدیک به صدایش گوش دادند با صدائی نحیف می گفت کمک سوختم !
حال همه مشکلات از همین تنبلی و حمام است اگر آقا مجتبی از این تجربه قدیمی درسی گرفت به ما هم بیاموزد .
این که چیزی نیست تنبل سالی یک بار هم به حمام نمی رود

سلام مجتبی جاننننن خوبی پسرم
اشکال نداره خوب میشیییییی. حالااااا
راستی اصلا منو میشناسی که؟من همون استاد دیشبم که راجع به جاوز ۱۴ مراحمت شدمممم
پسرم این که تقویمشو میاری ۲۰۱۲ از کار میوفته/.
به داد برس ک با جاوز ۱۱ کار کردن خیلی سخته از همون لحاظ که بهت فرمودم دیشبببببب/.
میخواستم جاوز ۱۳ رو دانلود کنم نشددددد زحمت بکش بزار پسرم/.

سلام
مجتبی واقعا همیشه مشکلات جهان شمول مطرح می‌کنی!
من صد درجه بد‌تر از تو هستم. اگه داروییٰ عمل جراحی ایٰ طب سوزنی ای چیزی برای درمان این عارضه پیدا کردی اینجا بگو ما هم استفاده کنیم.
آدم رو له له می‌کنه.
باید برای حل این مشکل یه دستگاه درست کنن که برنامه ریزی کنی. بعد وقتی زمان برنامه ات رسید و نرفتی انجامش بدی به آدم برق وصل کنه!!!
خوش باشی. بدرود.

من اون دستگاه را رو چشم میذارم.
میخرم.
مییخرم.
حاضرم کارمندای بهزیستی یک قرن حقوق نگیرند ولی بودجه ساخت این دستگاه از غبل حقوق این کارکنان بهزیستی تامین بشه.

توی بیکارها و تنبلا من دیگه چی هستم فردا باید برم دانشگاه الان ساعت یک نصف شب است دارم این سایت را میخوانم تازه فقط مطالب هم که نیست نشستم نظرات را هم میخوانم من دیگه چیه هستم؟+

هیچ شما نظر خوان هستی داداش.
بشین نظرا رو بخون شایددد چیزی گیرت اومدد..
راستی من یه راه پیدا کردم
هرچند خودم هم اگه دستم باشه بهش عمل نمیکنم ولی بگم شاید شما به دردتان بخورد.
یادم میاد چند سال پیش بود میخواستم یکی وقت نماز را یادم بیاره روی گوشی قسمت ساعت رفتم و برای پنج زمان دلخواه که نماز صبح ظهر عصر مغرب و عشا قضا نرود را تنظیم کردم و برای زنگ هشدار هم صدای اذان تعیین کردم.
خوب شما هم میتونید کارهاتونو یکی یکی به صورت فایل .mp3 یا هر فرمت صوتی که گوشیتون ساپرت میکنه ضخیره کنید و برای هر یک از اون کارها زنگ هشداری در وقتی معین تعیین کنید مثلاً ساعت ۷ صبح دانشگاه دارید با صدای خودتان رو گوشی این جمله را ضبط کنی مثلاً خطاب به آقا مجتبی:د
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی

و این فایل را به عنوان زنگ هشدار به صاعت مثلاً ۷ و ۱۰ دقیقه تنظیم کن اون وقت وقتی صبح شد گوشیت همش مثل یه پشه تکرار خواهد کرد:
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
مجتبی وقت دانشگاه رسید پاشو بابا چه قدر میخوابی
و…
همین طوری این مشکل حل میشه.
مجتبی وقت حمام دیر شد!
مجتبی وقت حمام دیر شد!
مجتبی وقت حمام دیر شد!
آره الان ساعت سه و ۲۷ دقیقه صبحه هنوز من دارم داستان عام الفیل مینویسم.
دیگه پاشم برم بخوابم.
شب خوش.

برو بابا. کی میره این همه راه را!
گفتم ی راه حلی که تنبلیم کم بشه.
وقتی تنبل باشی مطمئن باش که اصلا حسش نیست بشینی سه ساعت زنگ تنظیم کنی. اوووووووه.
کاراتو بشماری بعد بنویسی بعد ضبط کنی بعد گوشی را تنظیم کنی. وااااای.

سلام الیکم عرض میکنم به همه تنبل های محله
من دقیقا برعکس
شماها هستم
اصلا برای انجام کارهام اذیت نمی شم
مشکل به دوران بچه گی برمیگرده
ما ایرانیها همه تنبل هستیم مهمترین دلیلش سیستم آموزشی ماست
وقتی که بچه ایم پدر و مادر برای اینکه به ما محبت کنن نمیذارن کارهامون رو خودمون انجام بدیم من خیلی جاها دیدم که مادر غذا رو تو دهن بچه میذاره بچه ای که خودش قادر به انجام همه کارهاش هست
به مدرسه که میریم اولین چیزی که یاد میگیریم بابا آب داد
حالا برید سیستم آموزشی کشور ژاپن رو نگاه کنید ببینید ما ایرانیها چقدر بدبختیم
اینهارو از خودم نمیگم مطالب روانشناس هاست که دارم انتقال میدم
حالا اگه بخواهیم دوران کودکی رو جبران کنیم به چند سال زمان نیازه برای شروع همین حالا پاشید همه بریم حموم
تنبل همیشه خواب جاش توی رخت خاب

ولی من بر عکس شما اینقد فعالم از صبح که بیدار میشم تو اسکایپم تا شب تازه اگه کارهای جانبی هم داشته باشم با موبایل میام اسکایپ هنسفری را در تمام نقاط نصب میکنم میرم پی کار خودم هم فک میزنم و هم مینویسم و هم کار میکنم
شرمنده تمام اینا درست بود به غیر از جمله اول که گفتم من برعکس شمام ناهار نخوردم قاتی کردم از افعال معکوس استفاده کردم خوب جم کنید دیگه اگه با تنبلی مشکل دارید من که بعضی اوقات حال میکنم با تنبلی

محمد جواد ما رو تو یکی حساب میکردیم. تو هم آره؟
میگفت: هرچه بگندد نمکش میزنند. وای به وقتی که بگندد نمک.
توی روانشناس که بگی چی هستی پس من چیم؟

سلام دوستای بیوفا چرا هیچ کس یه روزه از حال و روز من نمیپرسه؟
بابا ای داد ای هوار
پاور کامپیوترم سوخت و دیگه بالا نمیاد
فکر کنم هزینش بالاتر از ۱۰۰ تومان هست. دعا کنید شفا پیدا کند.
حالا دیگه از همه تنبلتر کامپیوتر من هست
برای همیشه خوابید.

من که تنبل تر از اونی هستم که بخوام دعا کنم! شرمنده اخلاق ورزشیتم به شدت. اینو توی یه پستی مطرح بکن که حس تنبلی نداشته باشه. شوخی کردم. بیا. دعا. دعا. دعا. سه بار دعات کردم. خوب بید؟

پاسخ

یکی از روان شناسان متخصص کودک که اسمش را نمی گویم میگفت
شما فکر نکنید که منی که این همه دستور عمل را برای کودکان شما میگویم خودم کودکم ساعت ۶ صبح بیدار میشود نمازش را میخواند بعد صبحانه اش را کامل میخورد وقتی از مدرسه هم بر میگردد نهارش را کامل بدون هیچ بهانه ای میخورد دو ساعت میخوابد بعد برنامه کودک میبیند سپس درسهایش را میخواند ساعت ۹ هم میرود میخوابد نه این طور نیست من با کودک خودم بیشتر از کودکهای مردم سر و کله میزنم
حالا شما فکر نکن من روانشناس هستم خودم خیلی سر وقت هستم من هم مثل همین استاد هستم

ممنون از دعاهای شما یکی تازشو خریدم اونم خراب شد
ایول ازین دعاها زیاد بکنید تورا خدا شاید به کامپیوتر فروشها هم در این وضع خراب اقتصادی
پولی برسد.
ای کاش توی همه ی پستها این همه نظر میدادند
اینو میگم کسی به دل نگیره
ولی نمیدونم چرا ما جوونا به جای اینکه در مسائل علمی این چنین بحث و گفتگو داشته باشیم در مطالب شوخی یا بی اهمیت خود را بیشتر نمایش میدهیم.
علتش چی میتونه باشه.
من خودم هم اهل شوخی و این بحثها هستم ولی بعضی ها را میبینم به منو امثال من یه جور دیگه نگاه میکنند.
من از زیاد خشک و جدی بودن هم خوشم نمیاد از زیاد شوخیهای بیش از حد هم خوشم نمیاد.
ولی در کل شوخی کردم بیخیال دنیا
بگید و بخندید
دنیا که به ما نخندید بیا ما بهش بخندیم.
هِهِهِهِههَهَهَهَهُهُهُهُهُهوهوهوهوهوهی

سلام
جواد جان ما ایرانی هستیمٰ ایرانی.
تا حالا رفتی RS Games! دیدی که ایرانی‌ها اونجا رو تسخیر کردن!
حالا برو یه جایی که بحث علمی توش باشه. اگه ی پشه هم دیدی خیلی شانس اوردی. در ضمن سلام من رو هم بهش برسون.
خود من هم که اینو می‌گم همینطورم. اینقدر بیسوادم که مونده بودم تسخیر رو با س می‌نویسند یا ص!
ولی توی کارای الکی کلی استعداد دارم.
ما که مردم غرب وحشی نیستیم که توی کار همه چی فوزولی می‌کنند.
نمی‌زارند تقدیر الاهی اجرا بشه.
دارم چرت و پرت می‌بافم.
دنیا دو روزه. البته من نمی‌دونم که هر روز رو چند ساعت حساب کردن که اینو گفتن!
موفق باشید. بدرود.

ممنون از نظرات دوستان
یه مثل قدیمی هست به اون روانشناسه میگم:
قضیه ی عالم بیعمل مثل زنبور بیعسل، هستش دیگه
علت همینه دیگه امروزه نه داروهای دکترها و نه نصیحت بزرگترها و نه درس معلمها تإثیری نداره و تو گوش آدمیزاد نمیره.
مجتبی جان تو گوشتو بگیر نشنوی استاد!!!

راستی تقاضا دارم از مدیر محترم:
در صورت امکان یه تاپیک برای طرح مشکلات نابینایان راه اندازی کنند.
من از این قسمت این نتیجه را میگیرم بهتر است در این مورد تصمیم گیری کنید.
چون تو این بخش با این امکانات محدود =محدودیت به پستهای خاص= نمیشه چیزهای دیگری نوشت باید در باره همین موضوع بنویسند.
اگه بخشی برای طرح مشکلات ایجاد شود هر نابینایی میتونه آزادانه مشکل خود را مطرح کنه و به احتمال زیاد در این سایت بتونیم دست همدیگر را محکم محکم بفشاریم.
حالا چند روز پیش مطرح شده بود انجمنی طراحی شه نمیدونم چیشد همینطوری موند؟
از دوستان و اعضای محترم نیز استدعا دارم همکاری کنید تا محله بهتر از اینها خودشو نشان بدهد.
متشکر.

بابا به خدا خواستم. خودم هم قصدم همینه ولی اگر برنامه ای روی سایت پیاده سازی کنم که زبانش انگلیسی باشه و موضوع ها را به پارسی مطرح کنیم باز هم یک عده پیدا میشند که بگند ما اینطوری راحت نیستیم و سر در نمیاریم و این حرف ها.
شما یک برنامه انجمن ساز گیر بیارید. رو چشم. من با وجود این همه درس و مشغله منت میکشم. با کمال میل انجمن راه میندازم.
خودمم میدونم که همه بچه ها چشم امیدشون به یک جاهایی مثل این محله هست.
چی کار کنم؟
نیست که نیست.

سلام
مجتبی Pun bb انگار ورژن‌های قدیمیش ترجمه پارسی داره.
php bb 3 رو دیدی! البته فکر می‌کنم اون برای کاربر‌های مبتدی یه خورده سرگیجه آور هست. و الا یه پشتیبانی فعال داره که افزونه‌هاش رو هم ترجمه کرده.
تازه انگار BB Press هم ترجمش میاد. من یه جایی دیده بودم. بگردی هست.
راستی سایت سهیل رو دیدی. runama.tk اون اسکریپت هم بد نیست. البته یه شبکه ی اجتماعی هست نه یه انجمن. ولی شاید به کار بیاد.
موفق باشی. بای بای.

هر کس بیبیپرس ترجمه شده نسخه ۲ به بالا گیر آورد در خدمتم.
به ثانیه نمیکشه که انجمن حل مشکلات و گسترش محله راه میفته.

پاسخ

اولا که ورژنش مهمه.
ببین فرض کن راه هک ورژن های قدیمی این برنامه مثل تمام برنامه های دیگه به دست یه بی همه چیز بیفته.
زحمت چند ساله میره رو هوا.
دوما ورژن قدیمی را روی وردپرس امتحان کردم. به هیچ وجه کار نمیکنه.
اصلا ساختارش به کلی عوض شده.

من گشتم ولی نبود.
این افزونه‌های ورد‌پرس ترجمشون آسونه. تو هم که مترجم این مملکتی! خوب بشین ترجمه کن.
بعد نصبش کن. من اگه انگلیسیم خوب بود و امتحانات میان ترمم نبود برات این کار رو انجام می‌دادم.

واسه من که کاری نداره. برنامه po edit دقیقا چطوری کار میکنه؟ تو میدونی؟
رشته ها را به صورت هرچی میدونی واسم بفرست. من ترجمه میکنم. ایمیل میکنم جا گزاری بکن. خوبه؟

راستش تا حدی یادم رفته چطور بود. ولی الآن میرم نصبش می‌کنم ببینم چکار باید کرد. بدرود.

ااوه! من کاش زود‌تر اومده بودم اینجا. کلی نشستم قسمت‌هاییش رو ترجمه کردم! بی‌خیال. خودت دیگه استادی قشنگ‌تر از من ترجمه می‌کنی.

خب اول که نمی دونم قبلتر این پست رو خوندم یا نه و دوم که دلم می خواد اول نخونده نظر بذارم بعد بخونم دوباره نظر بذارم پس باشد که رستگار شویم:

گاهی تلاش زیاد و نرسیدن یا دیر رسیدن باعث تنبلی میشه … در مورد من فکر کنم همین باشه …. بعد تنبلی بهمون میسازه و کلا که تنبل میشیم و …..

آره بد دردیه این به تأخیر انداختن کارها خیلی بد دردیه …. باشد که سر وقت کار هامون رو انجام بدیم تا که رستگار شویم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *