سلام
امروز از فرط عصبانیت و ناراحتی دارم می نویسم
اولش که اصلاً قصد نوشتن نداشتم
ولی آخرش دیگه طاقت نیاوردم
آخه یه گوش شنوایی هم باید باشه که درد دل من نخودی رو هم بشنوه
آخه یه چاهی هم باید باشه که من توش فریاد بزنم
یه روز توی یه کتابی نمی دونم فکر کنم یکی از کتاب های دکتر شریعتی خوندم که:
نوشتن برای یاد آوری نیست برای فراموش کردنه
حالا منم برای فراموش کردن می نویسم
چقدر من تلاش کنم! چقدر وقت و انرژی مصرف کنم که بگم بابا من نابینا و نیم بینا هم آدمم\ می تونم\ شخصیت دارم\ حق دارم\ تکلیف دارم\ بعد یه نابینای نمی دونم چی بگم در موردش که دلم خنک بشه به خدا\
می یاد و عرض یه ثانیه شاید هم کمتر هرچی من ساختم خراب می کنه.
هرچی من ساختم بخدا خیلی سنگینه
اصلاً فکر کنم هرچی ما ساختیم رو خراب میکنه سنگین نیست؟ دردناک نیست؟
چقد بگیم بابا ما نیاز به ترحم نداریم خودمون شخصیت داریم بعد همون نابینا بی…. نابیناییش رو پوشش کارهاش قرار بده با اون کسب ترحم کنه و نتیجه هم بگیره.
نمیدونید اون لحظه من چقدر خجالت کشیدم چقدر احساس حقارت کردم
تو رو بخدا از این کارها نکنید\ خواهش می کنم\ تمنا می کنم\ خراب نکنید اونچه دیگران ساخته اند رو\ برای خودتون بسازید اما خراب نکنید بازم خواهش می کنم و باز هم….
۸ دیدگاه دربارهٔ «چرا؟ آخه چرا؟»
ha la nagg oaff tee cheh ett teh fa giee oaff ta deh va satt
سلام نخدی جان معسود راست میگه بگو چه اتفاقی برات افتاده تا ما هم در موردش نظر بدیم هم بدونیم چه کارهایی را نباید انجام بدیم
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که
سلولی درکت میکنم
همین
دوباره سلام
خیلی ممنون نظر گذاشتید
اتفاقی که برای من افتاده که نه اتفاقی که در حضور من افتاده خیلی مهم نیست مهم اینه که من می خواستم بگم چرا بعضی ها از نابیناییشون سو استفاده می کنند و برای پیش برد اهدافشون بدنبال جلب ترحم هستند و شخصیتشون رو خورد می کنند تا به مقصودشون برسند\
حالا نگید شخصیت خودشونه دلشون می خواد که کفری میشم!
از نوع شخصیتشون مایه میذارند یعنی نوع نابینایی نه از شخص خودشون\
این حرف منه\ درد منه\
نخودی حرف هات همه درست. ولی من هر وقت خودم از دست کار های اشتباه بچه های قشر خودمون ناراحت میشم یه پست میزنم و درد دل میکنم. اگه مثلا بتونی چند تا از کارایی را که به نظرت بچه ها نباید بکنند جمع کنی و توی یه نوشته بیاری خیلی تاثیر خوبی میذاره. بذار همه تو این محله از درد هم آگاه بشیم. زیاد شخصیش نکن که یه وقت حریم خصوصیت دچار خدشه بشه. در حد کلی ولی واضح و صریح. اگه بینا ها هم اینجا رو بخونند میفهمند که ما همه نباید به یه چشم دیده بشیم و متوجه میشند بین نابینا ها افرادی که این قبیل حرکات را بد میدونند هم وجود دارند و اتفاقا اکثریت را تشکیل میدند.
در مقابل این ها باید چی کار کنیم؟
مرسی
فکر خوبیه حتماً بقول یکی از استادامون در دستور کارم قرار می دم.
آقای خانم بی نام اگه دست من بود می گرفتمشون زیر مشت و لگد و شاید یکی دوتا چاقو هم بهشون میزدم اما چه کنم که نه زورش رو دارم نه خداییش جرأتش رو!
باید فرهنگ سازی بشه، باید امکانات و شرایط مساوی برای اقشار مختلف فراهم بشه تا دیگه ان شا الله شاهد این صحنه ها نباشیم و شاید عامل و فاعل
البته این حرف درسته ما نیازی به ترحم نداریم اما منم نابیناهای زیادی رو دیدم که در یک جمع آبروی خودشون و همه رو میبرند
حالا مگر چه اتفاقی براتون افتاده بود؟