خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تیک تیک! حتماً حتماً بخوانید:

سلامی گرمتر از همیشه بر همه هم محلی های عزیز گل گلاب
شاید یکی شاید دوکی نمی دونم حالا یکی یا دوکی سال پیش بود که این مطلب رو تو گروه ایستگاه سرگرمی پست کردم ولی امروز گفتم بابا نخودی جون یالا بجم که دوستان اون قدر پست گذاشتند که تو نخودی مثل همیشه عقب موندی و گفتم چی بنویسم چی ننویسم بعدش گفتم ننویس بگرد بعدش گشتم گشتم تا تو یکی از زوایای پنهان لپتاپم این مطلب رو پیدا کردم گفتم همینه که دنبالش می گشتم بعدش نشستم این مقدمه رو بالاش نوشتم و دیدم اگه دست به متن اصلی بزنم شاید کچ و لوچش کنم.
بگذریم لطفاً با دقت بخونید و در موردش آن چه دل تنگت می خواهد بگویید

یکی از مسائلی که گریبان گیر ما هست و می تونه دید منفیی را از ما در دید اقشار دیگر جامعه ایجاد کنه, تیک هایی هست که در برخی از ما وجود داره, من معمولاً این مشکل را در بچه هایی دیدم که بصورت مادرزادی نابینای مطلق هستند اما بقول اصولیین هیچ عامی نیست که تخصیص نخورده باشه.
دوستان لطفاً دلگیر نشید و از من نرنجید چون اصلاً همین رنجش است که به این مشکل دامن زده و اون رو بصورت یک عادت در آورده,
بعضی از ما حتی آنهایی که دارای تحصیلات بالا و حتی جایگاه اجتماعی خوبی هستیم نیز اگر در خود با چشم دیگران بنگریم به این مسأله بر می خوریم, مثلاً بجای نگاه کردن به دیگران در هنگام صحبت کردن گوش خود را به سمت طرف مقابلمان می گیریم و حتی ممکن است بسیار به او نزدیک شویم البته بی قصد خاصی فقط برای بهتر شنیدن که این عمل ممکن است موجبات دلخوری طرف مقابلمان را فراهم آورد که او نیز به دلایلی این موقعیت راتحمل کرده و رنجش خود را بر رنجش ما ترجیح می دهد و به ما تذکر نمیدهد,
گاه اوقات سر یا بدن خود را حرکت می دهیم, گاهی دست در چشممان می کنیم و تیک هایی که اگر کمی در خود یا دیگران بنگریم می توانیم مصادیقش را پیدا کنیم.
دوستان وقتی من نابینا یا نیم بینای دوچار تیک در جامعه حاظر می شوم, این نابینایی من نیست که باعث طرد من از اجتماع می شود بلکه رفتار نا متعارف من است که زمینه ساز دید منفی در دیگران می گردد و سبب بی اعتمادی آنان نسبت به من میشود.

بیایید از خود شروع کنیم, همین امروز از افراد خانواده خود یا دوستان نزدیکمان در این باب پرسش کنیم و از آنها بخواهیم اگر در برخوردهای ما رفتاری غیر متعارف را دیدند به ما تذکر بدهند و باور کنید این اولین قدم در راه اثبات خود به جامعه و دستیابی به جایگاه حقیقی مان در اجتماع است.

۳۶ دیدگاه دربارهٔ «تیک تیک! حتماً حتماً بخوانید:»

مینا جون تو اولین قدم رو رفتی یعنی فهمیدی مشکلت چیه دومین قدم رو هم نصف کاره رفتی یعنی کمی سعی کردی کمی تلاش کردی ولی “کمی “”کمِ” تو می تونی… تو می تونی … تو می تونی … از همین حالای حالا شروع کن؛ برای خودت موارد تشویقی و تنبیهی در نظر بگیر و بخواه که مثلاً تا یک ماه دیگه مینا دست به چشمش نبره.

سلام. تیک داشتن, و رفتار نامتعارف یکی از آثار تبعی ندیدن است. علت دیگرش شاید استرس باشه. چون ما رفتار های دیگران را نمیبینیم نمیدونیم چطور باید رفتار کنیم و غرور لعنتی و کاذب هم اجازه نمیده از دیگران سوال کنیم. نکته ی جالب اینه که گاهی میخواهیم رفتار متعارف داشته باشیم در این کار افراط میکنیم. مثلاً در هنگام ایستادن خیلی خشک و نظامی می ایستیم. ما میتوانیم بدون اینکه گوشمان را به طرف مخاطب بچرخونیم, حرف هاشو بشنویم این مشکل قابل حل است چون علت یابی شده, ولی اگه ما بدونیم چرا دست به چشم میمالیم شاید بتونیم حل مشکل کنیم. من که هنوز به علت این موضوع پی نبردم اگه کسی میدونه علت این کار رو بگه. اگر هرکسی تیک هاشو تو محله بازگو کنه خیلی به بقیه کمک میکنه. نیازی هم نیست اسم واقعی خودش رو بگه سپاس.

اصغر آقا بله درست می گید یکی از آثار تبعی نابینایی هست چون ما رفتار دیگران رو نمی بینیم و برخوردهاشون در مقابل رفتارهای ما رو، اگر فرد بینایی مثلاً یه تیک خاص داشته باشه خودش حتماً حتماً می دونه که این تیک رو داره و عکس العمل های بقیه رو هم در مقابلش دیده اما ما خیلی وقت ها متأسفانه از تیک بودن یه عمل خاصمون هم غافلیم! استرس هم می تونه عاملی برای تیک باشه اما در خصوص ما قشر نابینا و نیم بینا فکر نمی کنم تنها دلیل باشه، گاهی ما از بیکاری و اینکه نمی دونیم چی کار باید بکنیم مثلاً با انگشتان دستمون بازی می کنیم یا سرمون رو حرکت می دیم یا کار هایی از این قبیل در صورتی که اصولاً بینا ها در این موارد فکر کنم به این ور و اون ور نگاه می کنند یا اگه با انگشتان و دکمه های لباسشون بازی می کنند تو این کار سعی می کنند زیاده روی نکنند چون محیط رو هم تحت نظر و کنترل دارند.

هادی خان شما هم به تیکتون واقفید هم به برخورد اطرافیانتون و می دونید که این کار غیر متعارفه، شما هم سعی کنید کنارش بذارید، فقط به خاطر “هادی” به خاطر آینده و اینکه در اجتماع بیشتر و راحت تر بپزیرندتون. راستی من یکی که نمی خندم بچه ها شما هم نخندید چون اینجا اومدیم واقع بینانه و منطقی برخورد کنیم و پیش به سوی “نخودی” “هادی” و … بی تیک…

جناب حسنی بدیها رو باید رفت و شست و دور ریخت الآن هم می خوایم همین کار رو بکنیم، ولی جداً همه چیزمون بیسته. تو نظر بعدیتون هم خوب اشاره کرده بودید “تمرکز” من وقتی تمرکز می گیرم “لبخند” می زنم بعدش اگه کسی بهم بگه چرا می خندی؟ دیگه نمی تونم لبخندم رو کنترل کنم و یه طور خنده داری میشه!

ببخشید من یک نظر روانشناسی می دهم. تیکها معمولا به قشر خاصی مثل نابینایان بر نمی گردد هرچند ممکن است در این قشر به خاطر ندیدنشان خیلی تو چشم بزند ولی مخصوص نابینایان نیست. تیکها به علتهای متفاوتی به وجود می آیند که اصلیترین آن اضطراب و استرس است که می تواند به هر علتی باشد. و تا زمانی که این اضطراب ها حل نشود تیک از بین نمی رود. در واقع تیکها از روان ما بر می خیزند و اکثر مردم وقتی برای حل تیکهایشان به مشاور مراجعه می کنند که این تیکها زندگی اجتماعیشان را به هم زده است. مثلا شوهر خانمی که زنش پایش را هی بالا می اندازد یا مداوم پلک می زند یا خر خر می کند از دست او شاکی است و کارشان به طلاق کشیده است. همانطور که نخودی در پست بسیار آموزنده شان گفتند ما نیز باید قبل از این که این تیکها زندگیمان را بهم بزند برایش فکری کنیم
البته ببخشید من نظر دادم

چشمک خان ببخشید چیه اگه نظر نمی دادی تیکه بزرگت گوشت بود!
صحبت های شما کاملاً صحیح و متین ولی من بسیاری از بر و بچه های نابینا و نیم بینا رو دیدم که حد اقل از نظر من، خودشون و اطرافیانشون آدمهای راحت و بی استرس اضطرابی هستند ولی باز دوچار تیک هستند برای همین قبلاً گفتم تو ما تنها عامل تیک استراب نیست.

سلام. بچه ها, تیک هایی رو بگید که یا منحصر به نابینایان باشه یا غالباً افراد نابینا داشته باشن وگرنه فوت کردن یا جویدن انگشت یا خودکار رو خیلی ها دارن ولی دست به چشم مالیدن یا فشار دادن چشم, چرخیدن به دور خود در مورد نابینا مصداق داره.

سلام دوستان، از روانشناسان محله همچون چشمک خان خواهشمندم علت برخی تیک های مشترک در نابینایان مانند مالیدن و فشردن چشم و… را بررسی کنند. نمیدونم شاید میخواهیم به چشمانمان قسم بدهیم که جون من یکم ببین.

تازه وارد عزیز علت رو که خوبه کشف کرد که این کار جناب “چشمک” عزیز “نسیم آتش” کم پیدا و فکر کنم” چه اهمیتی داره” باز کم پیداست، ولی تا این دوستان بیاند بررسیهاشون را انجام بدند ما بیایم تیکهامون رو کنار بذاریم تا وقتی جامعه آماری خواستند ببخشید ها ببخشید ها “خیت بشند”.

سلام,ما خودمون تقسیر کاریم,مثلا وقتی میبینیم دوستمون تیک داره,بهش نمیگیم و به سادگی ازش میگذریم.خوب اگر خودمون به خودمون نگیم,هیچ کس از مشکله خودش خبر دار نمیشه,من کسایی رو میشناسم که وقتی تیکشونو بهشون گفتم,تعجب کردن و گفتن ما خودمون نمیدونستیم,بعد اون تیکو ترک کردن,بینا ها هم که بهمون نمیگن,حالا نمیدونم چرا!شاید دوست ندارن ما ناراحت بشیم,من خودم هم تیک دارم,تیکم هم اینه که بیشتره اوقات پامو تکون میدم,خیلی ها بهم گفتن ترک کن,خودمم برای ترکش خیلی تلاش کردم,اما نمیدونم چرا نمیشه,دوستان خاهش میکنم یه راه بگین که بی برو برگرد,بتونه مشکله تیکمونو حل کنه,ممنون,بای

مرررررسی محمد آقا که دوست واقعی هستی دوستی که اشتباهات آدم رو بهش گوشزد می کنه اما فکر کنم تلاش خودت کافی نبوده، من نمی دونم باید برای کنار گذاشتن تیک چی کار کرد اما خوبه که بگی اون تلاشی که کردی و به نتیجه نرسید چی بود؟ شاید با تجربیات شما و بقیه دوستان راه حلش رو پیدا کردیم.
در مورد بینا ها هم حق با شماست اما اگه خودمون ازشون بخوایم چطور؟ بهترِ امتحان کنیم البته نه اینکه از هر بینایی بپرسیم ها!

دورود بر دوستان گرامی….چه موضوع خوبی رو مطرح کردید دوست عزیز تیک ها مختص نابیناها نیست بسیاری از ادمها تیک دارند حالا چه صوتی یا حرکتی…ولی بعضی تیک ها بیشتر توی دید هست هم واسه شدت انجامش هم نوع تیکمثلا مالیدن چشم در نابیناها و کودکان عادی بسیار زیاد هست که برای نابیناها جالب نیست شما اگر میخواهید تیک های خودتون رو ترک کنید کم کم از شدت اون کم کنید یا اون رو با یک عمل دیگه جایگزین کنید مالیدن چشم را با دست کشیدن به موها…بعد در مرحله بعد از موها برید به سمت مرتب کردن لباس .. درضمن همه تیکها بد نیستند یا شاید بد دیده نمیشند شاید همه شما با کسانی مواجح شدید که صدای خودشون رو صاف میکنند هرزگاهی این یک تیک صوتی هست ولی بیشتر ما که با این تیک ها روبرو میشیم اون را بد نمیدونیم ….من خودم بیشتر صدام رو صاف میکنم البته بیشتر این به خاطر این هست که زیاد حرف میزنم!همیشه اظتراب دلیل تیک نیست بعضی وقتها بیکاری در موقعیت یا حس راحتی نکردن یا تفکر …دلیلهای برای تیک هستند اگر به تیک واقع بینانه نگاه کنیم میشه اول اون رو تعدیل و کم کم به تیک های بهتر و سرانجام اون رو حذف کرد نگذارید که در هیچ زمانی هوشیاری تون کم بشه تا تیک ها یا کارهای مشابه بروز بیابند…فکر کنم زیادی نوشتم این هم مثل زیاد حرف زدن من هست!!!!!

سلام “جناب اهمیت” مرررسی بسیار بسیار بسیار صحبت های شما مفید بودند و کاملاً علمی و منطقی؛ لطفاً اینجا رو خونه خودتون بدونید و هرچی می خواید حرف بزنید و بنویسید و بنویسید، من که شخصاً استفاده کردم

بسیار ممنون نخودی عزیز خوشحالم که قصذ منو از نوشته هام فهمیدی=همیشه تلاش کردم اگر به عنوان یک روان شناس می نویسم علمی و منطقی باشه حتی اگه مورد نظر خودم نباشه =اینم بگم بسیار خوب روی نظرات بچه ها مدیریت میکنی! خیلی خوب هست صد آفرین شاد باشی بدرود

سلام نخدی جان من هم وقتی بیکار بودم این کارو انجام میدادم و چون هنوز به تیکم عادت نکرده بودم تونستم ترکش کنم به نظر من بچه ها باید سرشون رو با ی چیزی گرم بکنند تا بیکار نشن و یاد تیکشون بیفتن مثال مینا خانوم باید از دستاش کار بکشه تا بیکار نشن و برن سراغ چشم بدبخت

درود بچه های خوب محله با عرض تشکر از کامنت های زیبایتان این مسئله جالبی است که نخودی منتشر کرده است و راه حل هم داده و در طول این نظرات به خوبی هم مدیریت شده و شروع عالی است موضوعش هم مناسبت دارد نه با علم ایشان و من از ایشان میخواهم باب حقوقی آن را هم بنویسد ؟!
بچه ها من هم تیک دارم بگم یا نگم
ای بابا نگم بهتره اما می گم ولی اینقدر نخودی نگه که کم بوده بیشترش کن من موقعی که در درون خودم سیر می کنم به دلیل ندیدنم شروع می کنم به ” ها ها ” روم نمیشه بگم خب می گم تحمل کنید من اون موقع شروع می کنم به ” سبیل کشیدن !؟” وای مردم از خجالت بچه ها فراموشش کنید راهی هم نیافتم و نمی دانم که فقط من هستم یا بینا ها هم اینکار را می کنند یا نمی دانم اصلا تیک است یا نه ؟ ولی موقعی که فکرم می خواهد مسئله ای را حل کند نیز همینطور می شوم .شاید هم بتوان گفت که تمرکز می گیرم یا برخی مواقع اتفاق افتاده که در راهی میروم و مسئله ای یادم یم آید و تبسم می زنم و ناگاه تلنگوری بر من وارد می شود که الان دیگران فکر می کنند که من دیوانه شدم /
نخودی ممنون که تذکرات بجا و شایسته می دهی نظر گفتن خوبه و برخورد نویسنده باید مناسب با پستش باشد من هم از نظرات چشمک خوشم می آید اما ایشان گوئی که باور کرده همه بچه ها مخالف نوشته های او می نویسند و با او مخالفند اما واقعا و حقیقتا بچه ها این ساکن اولیه سایت را دوست دارند خیلی هم زیاد نخودی خیلی قشنگ نوشتی آفرین بر تو بای

سلام قنبر آقا مررسی که آخرش گفتید تیکتون چیه خب من چون سبیل ندارم این تیک رو هم ندارم، به شما پیشنهاد می کنم سبیلهاتون رو بزنید دیگه تیکتون از بین میره اونم به صورت قهری!. من که فکر نمی کنم تیک داشتن یا نداشتن ربطی به حقوق داشته باشه مگر اینکه مقنن گرامی هم به فکر بیفته و مثلاً فلان تیک رو جرم اعلام کنه و براش مجازات بذاره!

سلام نمی خوام پا تو کفش روانشناسا بکنم شاید تیکها آثار افکار و فشارهای روانی ما باشد که به صورت رفتارهای غیر عادی ظهور می کند.
مثلا بعضی دوستان موقع صحبت سرشان را به این طرف و آن طرف می چرخانند! یا وقتی که بیکارند دور خودشان می چرخند! یا یک تیک عمومی که مخطص نابینا هم نیست شرمنده ناخن جویدن است ! یا با موهاشون بازی می کنند!
تمرکز فرار از استرس و یا عادت هم می تواند از عوامل تیکدار شدن ما باشد
یک راه حل ساده: برای اینکه تیک تان از بین برود کافی است بر روی تیکتان یک اسپیس یا کلید فاصله بزنید تیکتان پاک می شود یا un check می شود. !!
منم خودم تکه کلام دارم زیاد در صحبتام می گم بقول معروف و یا باصطلاح…

جناب رهگذر اون قدر ما پامون رو تو کفش شون کردیم که گشاد شده! حالا اگه شما هم پا تو کفش شون کنید فکر نمی کنم جا کم بیاد! مرررسی از نظرتون خیلی خوب عواملش رو گفته بودید و ای کاش راه حلش هم به راحتی یک اسپیس زدن بود! راستی من وقتی داشتم این مطلب رو البته در گذشته می نوشتم و وقتی هم که اینجا پستش کردم به “تیک های لفظی” مثل تکیه کلام فکر نکرده بودم

سلام خب فکر کنم برم بالا بیام پایین دیگه کسی جز خودم اینجا کامنت نمی ذاره!
شاید کسی تیک نداره یا شاید تیکش رو رفع کرده یا شاید همون شاید!
من دیدم بعضی از بچه های خودمون گاهی وقتی دارند کاری انجام می دند با خودشون یا با مثلاً کامپیوتر یا ماشین پرکینزشون صحبت می کنند! نمی دونم این تیک هست یا نه ولی می دونم غیر متعارفِ و وقتی یکی این رفتار رو می بینه با خودش یه فکرایی می کنه که من نمی دونم!
دیدم گاهی اوقات برخی از بچه ها وقتی دارند راه می رند برای جهت یابی یه صداهایی از خودشون در میارند که بازتاب صدا و وجود یا عدم وجود مانع رو بسنجند ولی گاهی این صداها یه خورده خنده داره و برای مردم عادی که فلسفه اون رو نمی دنند خیلی غیر متعارف!
پا کشیدن رو هم نمی گم چون نابینا یا دست می کشه یا پا! ولی خداییش کار قشنگی نیست گاهی هم اعصاب خورد کنه.
راستی یکی از دوستای من هست تیک “کتک” زدن داره وقتی هیجانی میشه بیخودی نشکون میگیره یا یکی تو دست و کمر بدبخت من و بقیه می زنه! هرچی بهش می گم بابا فلانی من دردم میاد اون قدر که از تو کتک خوردم از “بابام” نخوردم! گوش نمی ده که می گه: راستی دردت میاد!؟
کاش یه خورده کامپیوتر و اینترنت بلد بود می یومد می دید راستی دردم میاد!

نه. بالا و پایین رفتی تاثیر داشت. من نظر نداده بودم حالا میدم.
اول از آخر شروع میکنم:
کتک زدن تیک نیست. اگه بود که اسپیس میزدیم برش میداشتیم. نابهنجاری رفتاری از نوع به شدت شدید هستش.
پا کشیدن و دست کشیدن و درآوردن صدا برای تشخیص موانع هم از نظر من تیک نیست یک رفتار تطبیقی هست که طی جریان انتخاب طبیعی در نابیناها به صورت قریزی شکل میگیره.
حرف زدن با خود یا با اشیا در بیناها هم هست و آره. قبول دارم که تیک بدی محسوب میشه. چرا میترسی بگی مردم میگند یارو دیوونهست.
من تیک بدی که داشتم و خیلی خیلی کم شده فشار دادن انگشت هام روی قرنیه چشم هام بود.
نکنید آقا خانم بده به خدا.
برای ترک هر عادت بد باید خود کنترلی از درون و کنترل از بیرون و عمل جایگزینی را همزمان انجام بدیم تا حل بشه. من کردم شده.

خب بی کار شدم ببخشید اینجا خونه خودمِ هر وقت بخوام میام! نزنید ها! امروز داشتم به یه چیزی فکر می کردم یه چیز دیگه به ذهنم خطور کرد که گفتم اینجا بنویسم شاید نمی دونم شاید یه طوری شد دیگه!
قوز آره همون قوز معزلی هست ها! گاهی مون نداریم گاهی مون کم داریم و گاهی مون خیلی داریم! ببخشید منظورم همون “بعضی” بود، درست نشستن، استفاده از وسائل کمکی مثل قوز بند و همین شاید راه حلش باشه البته شما ها که قوز ندارید برای بقیه می گم که محله اون وریند!

خب اینجا کامنت می‌ذارم که این پستم بیاد تو صفحه محله …. یعنی این قدر ها ….
راستی تیک تیک … نداشته باشید …. تیک تیک …. زمان می‌گذره و ما باید با تیک تیک هر ثانیه ساعت جلو بریم درست تر و درست تر و بهتر از پیش با تیک تیک بدون تیک ….

دیدگاهتان را بنویسید