خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من تنها و رسیدن به تو غیر ممکن

وقتی به شک می افتم از صدای پا هایت,

وقتی از تو میپرسم و هیچ نمیگویی,

در فکر تو فکر رفتن است.

تو آتش پاره ای که همه وجودم را پاره پاره کردی,

بوی خیسی لب هام از عطر لب هات هنوز خاطره ساز است.

هنوز دیوانه وار به دنبال شکستن دلم میروم,

به دنبال شکستن عرف,

برای رسیدن به تو,

برای داشتنت یک لحظه بیشتر,

پیش تر از رفتنت,

از همان آغاز, دلم به من و خودش خیانت کرد

و نقشه علاقه ام به تو را به تو تقدیم کرد.

حال این منم و این نقشه

که کار نکرد,

که به اشتباه راهم را گم کرد.

و تو در نهایت چابکی,

با یک مشت خوبی,

رد پایت را پوشاندی.

رفتی, نیستی و برای همیشه,

من زیر درخت, تنها مینشینم.

رفتی, نیستی و برای همیشه,

دیگر کسی نیست که دست هام را به مهمانی دست هاش ببرد.

رفتی, نیستی و برای همیشه,

من در پارک, تنها قدم می زنم.

رفتی, نیستی و برای همیشه,

جای خالی آغوش گرمی اینجا حس میشود.

رفتی, نیستی و برای همیشه,

نور پاشی باران به سر و صورتم متوقف شده.

تقدیم به تو طوفان!

۲ دیدگاه دربارهٔ «من تنها و رسیدن به تو غیر ممکن»

دیدگاهتان را بنویسید