خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گفتگوی خودمانی راوی با گوش کن و تیبیسی: تالار نابینایان ایران کجاست؟

   در گفتگوی پیشین راوی با گوش کن ذکر گشت که ما باید متحد شویم تا پیشرفت کنیم. در ادامه همین مبحث روز پنج شنبه 20 تیر 92 گفتگویی با حضور جواد حسینی از انجمن پژوهشی آسیب های بینایی (راوی)ومحمودهژبریازمرکز مجازی نابینایان ایرانوگروه گفتگوی فناوری های نابینایانبهمیزبانیمجتبیخادمیازمحله گوش کن  بهصرفچایوشیرینیدراسکایپبرگزارشد. خلاصه ای از صحبت ها جهت اطلاع رسانی و نظرخواهی از دوستان در زیر آمده است.

    ابتدا یادآوری می گردد به جز راوی که تنها 6 ماه است فعال شده، ، سه سایت و انجمن دیگر، جزو بزرگترین و پر مخاطب ترین بسترهای آنلاین نابینایان هستند و بخش اصلی محتوای هر چهار انجمن، آموزش و گفتگو درباره فناوری های دسترسی پذیر با هدف ارتقای توانمندی ها و استقلال این جامعه ی بزرگ است.

 

فهرست مطالب:

الف) پیشنهاد گردآوری اطلاعات انجمن های آنلاین

ب) رتبه بندی سایت ها

پ) انتخابات آنلاین

ت) به کجا می خواهیم برسیم؟

 

الف) پیشنهاد گردآوری اطلاعات انجمن های آنلاین

جواد:

ضمن تشکر از مجتبی که میزبان برنامه امشب شد پیرو گفتگوهای قبلی می خواستم مطالبی را بگویم و نظر شما را جویا شوم. قبلاً گفتیم که لازم است نابینایان ایران با هم متحد شوند و یک جور هسته ی مرکزی یا سخنگوی منتخب همگان داشته باشند.

 

اولین پیشنهادم این است که تمام سایت ها، وبلاگ ها و انجمن های کوچک و بزرگ نابینایان روی اینترنت شناسایی شوند و فهرست آنها را در قسمت لینک های مفید سایت خودمان بگذاریم. به این ترتیب در هر لحظه می دانیم که دقیقاً چند انجمن نابینایان مشغول به فعالیت است.

 

محمود

مسئله یک پارچه سازی و ایجاد یک هسته مرکزی بسیار پیشنهاد خوبیست و گامی مهم در جهت اتحاد نابینایان و متمرکز نمودن امکانات و خدماترسانی به این قشر است.

ولی برای رسیدن به این ایدعال میبایست بخشی از روابط و مواضع تعدیل شوند.

مثلاً همه ما از رقابتهای مخرب دست برداریم و یکدیگر را برای خدمات رسانی هرچه بهتر به قشر هدف که همان نابینایان هستند یاری کنیم

در مورد شناسایی و لینک کردن انجمنها و سایتهای کوچک و بزرگ نابینایان هم, بهتر است به آنهایی که میتوانند نقش مهمتر و سازنده تری دارند پرداخته شود.

مثلاً از فهرست کردن وبلاگهایی که از آخرین فعالیتشان مدت بسیار زیادی میگذرد و یا آنهایی که صرفاً یک نابینا آنها را اداره میکند چشمپوشی شود و لازم نیست درباره شان اطلاعرسانی عمومی صورت پذیرد.

راستی آقا جواد, شما دربارۀ انجمن آنلاین همگانی فرموده بودید.

جا دارد اشاره ای کنم به انجمنی که اخیراً به مجموعه IRTBCاضافه کردیم.

آدرس مستقیمش این است       : http://forum.irtbc.com

 

جواد:

خیلی جالب است. باید بروم سر بزنم.

 

محمود:

اما به اعتقاد من درست کردن یک جور لینکدونی اصلاً صحیح نیست. اگر بخواهد اینطور شود بهتر است همه با هم یکی گردند تا مجبور نباشیم هر پیامی را به دهها سایت و گروه مختلف بفرستیم و افراد هم برای یافتن اطلاعات مورد نظرشان  به جاهای مختلفی سر بزنند.

ما در مجموعه  IRTBCتلاش خود را بر همین مبنا قرار دادیم.

برای مثال اطلاعات سایت “IRJaws” را به “IRTBC” منتقل کردیم.

و همینطور امکانات و بخشهای متنوعی را در “IRTBC” تعریف کرده ایم که خود شما نیز با آنها آشنا هستید.

مانند: موتور صوتی ای اسپیک فارسی, رادیو, انجمن و غیره.

 

مجتبی:

من با گردآوری فهرست سایت ها موافقم. با درست شدن یک تالار همگانی هم موافقم. اگر جواد یا محمود چنین تالاری بسازند بچه ها را از سایت خودم به سمت آنجا می فرستم ولی گوش کن را تعطیل نمی کنم مگر که بفهمم ضرورتی وجود دارد. حاضرم همه ی اعضای سایتم به آنجا بروند. قصد رقابت با سایت مرکزی ندارم ولی سایت خودم را کنسل نمی کنم.

 

محمود:

مطمئناً سایت های کوچک نیز همین را می گویند ولی یک نکته را در نظر بگیریم!

مثلاً مجتبی! سایت شما همه چیز دارد. از درد دل تا خاطره و آشپزی! به اعتقاد من باید یک سایت داشته باشیم که فقط به مسائل نابینایان بپردازد و ضمناً همه چیز را در یک جا ارائه دهد.

من مجبور نباشم برای یافتن هر نرم افزار و آموزشی به یک سایت دیگر بروم و سردرگم شوم.

 

جواد:

من هم این ایده را خیلی می پسندم. یعنی ما یک تالار داشته باشیم که نماینده ی همه ی نابینایان ایران باشد ولی این که بقیه ی سایت ها تعطیل کنند به امید آن یک سایت، به نظرم صحیح نمی رسد.

 

ب) رتبه بندی سایت ها

جواد:

حالا پیشنهاد بعدی را می گویم. موضوع دوم این است که سایت ها بنا به معیارهایی که می گذاریم دسته بندی شوند تا مثلاً دسته اول را از دوم تفکیک کنیم و در هر لحظه بدانیم مهم ترین سایت های نابینایان کدامند؟ من قبلاً چنین کاری را به صورت آزمایشی برای چند سایت انجام داده و رتبه بندی کرده ام. مثلاً این که چقدر بزرگ هستند، چقدر بازدید دارند، آیا زبان های خارجی هم دارند یا نه؟ به هر کدام از اینها امتیازی دادم و جمع زدم. حتی می توان چنین کاری را در یک فایل اکسل انجام داد.

 

مجتبی:

من با این ایده موافقم ولی به نظرم خیلی سخت است و یک نفر باید برایش وقت بگذارد. شخصاً نمی توانم وقت زیادی بگذارم.

 

محمود:

نمی دانم در این باره چه نظری بدهم. من هم وقت انجامش را ندارم. ضمناً دو زبانه بودن سایت هم کاربرد چندانی ندارد. از همه عملیتر شاید تشکیل یک جور لینکدونی باشد.

 

مجتبی:

بعضی سایت های خارجی نیز یک جور لینکدونی یا حلقه بین خودشان تشکیل می دهند و اسمش را رینگ می گذارند. هر کدام لینک بقیه را نمایش می دهند.

 

محمود:

بله، ولی نه در این حد! اینطور که شما می گویید فهرست خیلی طولانی می شود. رینگ یا زنجیره های آن خارجی ها فکر نمی کنم از 10 حلقه یعنی 10 سایت بیشتر داشته باشد.

 

مجتبی:

لزومی ندارد همه را روی سایت خودمان بگذاریم. می توانیم یک سایت جداگانه به عنوان لینکدونی برای رتبه بندی سایت های نابینایان درست کنیم و اطلاعات کاملی راجع به آنها در این مکان بگذاریم.

 

محمود:

اگر اینطور باشد من هم موافقم.

 

پ) انتخابات آنلاین

جواد:

پیشنهاد بعدی را می گویم. ما 33 استان در ایران داریم. ساز و کاری پیدا کنیم که از بین فعالان اینترنتی هر استان، یک نماینده برای آن استان انتخاب شود. بعد بین نمایندگان 33 استان یک شورای مرکزی تشکیل دهیم و نماینده ی انجمن های آنلاین نابینایان در کشور را تعیین کنیم.

 

مجتبی:

من موافقم ولی دو مسئله مطرح است. اول این که آیا اصلاً کسی به انجمن های آنلاین رسمیت می دهد یا نه؟ شاید عده ای بگویند چنین انجمن هایی هیچ مفهومی ندارد. برخی هم اعتراض کنند که ما در جریان نبوده ایم. چطور شما خودتان را نماینده ما می دانید؟ شاید عده ای هم انتخابات موازی برگزار نمایند و نمایندگان دیگری برگزینند. ضمناً ممکن است اگر فرضاً من نماینده چند انجمن شوم، فردا ناگهان تصمیم بگیرم گوش کن را ببندم و خودم هم بروم. نماینده ی انجمن های آنلاین بودن، هیچ وجهه ی قانونی و رسمی ندارد. اصل کار بد نیست ولی با ملاحظات زیادی همراه خواهد بود. یا باید بعد از تشکیل این انجمن، به صورت آفلاین هم ثبت شود یا این که لااقل اطلاع رسانی همگانی به صورتی انجام گیرد که کسی شام نخورده بیرون نرود.

 

محمود:

درست است. باید دانست که خوشبختانه هر روز نابینایان بیشتری به جمع اینترنت می پیوندند و هر کدام وبلاگ و سایتی راه اندازی میکنند و در اسکایپ فعال می شوند و دور هم جمع می گردند. مدتی به این می اندیشیدم که به نحوی کد ملی یا مشخصات واقعی همه ی نابینایان را بگیریم تا آمار دقیق آنها را داشته باشیم ولی خیلی سخت خواهد شد و نیازمند مجوز است. ای کاش آمار کل نابینایان ایران را داشتیم که می توانستیم دقیق بفهمیم چند نفرشان در اینترنت هستند. به این صورت حرف و حدیثی باقی نمی ماند.

 

مجتبی:

بهزیستی و آموزش و پرورش هم همکاری نمی کنند. دنیای اینترنت دنیای هویت های مجازی است و شاید هر نفر با چندین نام فعالیت کند. حتی اگر شماره ملی را بپرسیم از کجا بفهمیم صحیح است یا نه؟  اصل کار را خوب می دانم ولی نمی فهمم چطور قابل انجام خواهد بود.اگر بخواهیم سخت گیری کنیم و مثلاً عضویت در سایت هایمان را مشروط به ارائه کد ملی نماییم با ریزش مخاطبین مواجه می گردیم. با اصل کار موافقم ولی تا به حال راه حل عملی برایش پیدا نکرده ام.

 

محمود:

من هم موافقم ولی راهی پیدا نکرده ام. همین نگرانی هایی که مجتبی گفت را دارم.

 

جواد:

بله، من هم همین نگرانی ها را دارم. در حال حاضر چندین نفر نیز در بیرون اینترنت وجود دارند که خود را رئیس هسته ی مرکزی انجمن های نابینایان معرفی می کنند ولی هیچ کدام از ما نمی دانیم چه موقع انتخاباتی برگزار شده که ایشان به عنوان نماینده ی ما برگزیده گشته اند. باید دانست که شاید فعلاً ما نتوانیم انجمن های آفلاین نابینایان را هم پوشش دهیم. شاید نتوانیم بگوییم که ما نماینده ی آنها هستیم.

 

محمود:

خوب آنها چند روز دیگر ادعاهایشان را بیشتر میکنند و به عبارتی روی دست ما بلند می شوند. دست ما هم به جایی بند نیست.

 

جواد:

اگر روی دست ما بلند شوند دستشان هم درد نکند. نگران چه چیزی هستیم؟ آیا درآمدمان را از ما خواهند گرفت یا پست و مقام را؟

 

مجتبی:

منظور محمود این است که هدف ما را از ما می گیرند. هدف ما استقلال نابینایان و نشر مطالب به درد بخور است ولی آنها به رسانه ها می روند و می گویند این اشخاص، کسانی نیستند که ما می خواهیم.

 

محمود:

دقیقاً!می گویند شما به چه دلیل خودتان را مطرح کرده اید؟

 

مجتبی:

آنوقت بدنام می شویم. اگر بخواهیم در جایی حضور داشته باشیم به مشکل بر می خوریم مگر که ادعایمان را کوچکتر کنیم. مثلاً به جای کلی گویی بگوییم «ما فقط نماینده بچه های آنلاین هستیم».

 

جواد:

خوب من نیز همین را می گویم. افراد آفلاین را فعلاً نمی توانیم پوشش دهیم. خوشبختانه در اینترنت ما از یک حیث نگرانی نداریم. نگران این که کسی بخواهد درآمد یا مقام دیگری را از او بگیرد نیستیم. اگر فرضاً دو نفر هم پیدا شوند که خودشان را نماینده استان مرکزی معرفی کنند دستشان هم درد نکند. فقط مسئولیت و زحمت بیشتری بر دوششان خواهد بود.

 

محمود:

ولی به این صورت جنجال می شود.

 

مجتبی:

شاید به این صورت افراد به طرف کسی بروند که نباید بروند!

 

جواد:

این که طرف چه کسی بروند را ما تعیین نمی کنیم. بر فرض که 100 نفر از استان مرکزی در اینترنت باشند. بین آنها انتخابات برگزار نماییم و تقلبی هم در انتخابات بشود و یک نفر به ناحق بالا بیاید فقط زحمت خودش را زیاد کرده و دلیلی نمی بینم که کسی بخواهد تقلب نماید. یک نکته ی دیگر هم هست. در اینترنت بعضی ها یوزر هستند و بعضی ها مدیر گروه! کسانی مثل مرتضی شاملو، محمود هژبری، مجتبی خادمی، جواد، امیر علیزاده، سعید درفشیان و امثال آنها کسانی هستند که انگیزه برای فعالیت های جمعی داشته اند. هویتشان هم قدری شناخته شده تر از بچه هایی است که با اسامی مثل پفک نمکی روی اینترنت می آیند. اگر قرار باشد شورای مرکزی تشکیل شود شاید فقط سراغ این افراد برویم. یعنی کسانی که سایت های کوچک یا بزرگ دارند و در عین حال نسبتاً شناخته شده هستند. شاید یک معیار دیگر هم بگذاریم و بگوییم در رتبه بندی سایت ها باید رتبه سایتشان از حد معینی بالاتر باشد.

 

محمود:

یک سوال اساسی دیگر وجود دارد. فرض کنیم همه ی این کارها را انجام دادیم. اصلاً چه کسی حرفمان را می پذیرد؟

 

مجتبی:

به نظر من بچه ها می پذیرند.

 

محمود:

بچه ها جای خود را دارند ولی در گام بعدی احتمالاً می خواهیم برویم در بعضی جاها به عنوان نماینده نابینایان حرف بزنیم.

 

جواد:

قطعاً همینطور است.

 

محمود:

آنجا کسی ما را جدی نمی گیرد.

 

مجتبی:

بعد که بخواهیم برویم در جایی صحبت کنیم امضاهایی جمع آوری میکنیم. وقتی بچه ها یک هسته را خودشان درست کنند مطمئناً آن را می پذیرند و همکاری می نمایند. تا به حال کسی انگیزه ای برای جلو آمدن نداشته است. حتی اگر فرض کنیم چنین کاری نشدنی هم باشد بهتر است سعیمان را بکنیم و بعد بگوییم نشد، نه این که از همین اول بگوییم «نشد».

 

جواد:

الآن در  سایت مرکز مجازی نابینایان بیش از 200 عضو وجود دارد. البته می دانیم که شاید بعضی ها هویتشان تکراری یا جعلی باشد. گوش کن 124 عضو و راوی هم 80 عضو! گروه ایستگاه سرگرمی و گروه نابینایان ایران را هم داریم. وقتی یک ایمیل به همه ی آنها با هم بزنیم فکر می کنم مجموعاً حدود 500 نفر از نابینایان ایران آن ایمیل را دریافت کنند. اگر هم دقیقاً 500 نفر نباشند بالاخره خودشان به افراد دیگری نیز منتقل می کنند و به حداقل 500 نفر می رسد. همین 500 نفر جمع بزرگی به حساب می آیند و در سراسر کشور ساکن هستند. وقتی می گویم ما به عنوان نماینده ی نابینایان حرف بزنیم اصلاً مقصودم خودمان نیست. باید با همه ی سرگروه ها صحبت کنیم و شخصی که منتخب همه باشد برگزیده شود ولی زمانی که این اتفاق بیفتد، فکر می کنم همه ی 500 نفر یعنی تمام اعضای انجمن های مهم نابینایان و همچنین سرگروه ها، آن شخص را بپذیرند چون خودشان نیز در انتخابش سهیم بوده اند. کسانی که در اینترنت نیستند که اصلاً نمی توانند در این باره نظر بدهند و کسانی که هستند همگی در آن انتخاب مشارکت داشته اند. کسی نمی تواند بگوید من خبر نداشتم و قبول ندارم.

 

محمود:

خوب کسانی که در اینترنت نیستند شاید بعداً بیایند و بگویند ما در جریان نبودیم.

 

مجتبی:

ولی اگر اینطور هم بشود وقتی آنها می آیند می بینند که قبلاً کارهایی انجام گرفته و همه به توافق رسیده اند. به هر حال باید تن بدهند. اگر بخواهند مجزا برای خودشان کار کنند مورد استقبال زیادی قرار نخواهند گرفت. لااقل تا بیایند جا بیفتند زمان می برد.

 

محمود:

نمی دانم چه بگویم؟ آخر الآن رقابت خیلی زیاد است.

 

مجتبی:

خوب ما می خواهیم همین رقابت را جهت بدهیم.

 

محمود:

پس این نکته را دوباره عنوان میکنم: رقابتهای مخرب باید در میان سایتها و بسترهای آنلاین حذف شود و بجای کمرنگ کردن فعالیتهای هر کدام به فکر ارتقای هم باشیم.

 

مجتبی:

اصلاً ما امشب دور هم جمع شده ایم که همین اتفاق را از بین ببریم. وقتی همه ی بچه ها بدانند که 6 گروه با هم هستند، نه ضد هم و علیه هم، قضیه زیر و رو می شود.

 

محمود:

بله، حتماً همینطور است.

 

جواد:

بر فرض که یک گروه جدید هم بیاید. خوب آن هم اضافه می شود. چه اشکالی دارد؟

 

مجتبی:

آری! جا باز است. در انتخابات بعدی آنها هم شرکت می کنند.

 

ت) به کجا می خواهیم برسیم؟

محمود:

آخر من نمی دانم قرار است نهایتاً بعد از این همه کار به کجا برسیم؟

 

مجتبی:

جواد! تو که این پیشنهادها را دادی آخر کار می خواهی چه اتفاقی بیفتد؟

 

جواد:

آخرش این می شود که یک هسته ی مرکزی انجمن های آنلاین نابینایان خواهیم داشت. این هسته ی مرکزی سعی می کند هماهنگی بین انجمن های آنلاین نابینایان به وجود آورد. هماهنگی یعنی چه؟ یعنی اگر مثلاً محمود هژبری فردا تصمیم گرفت یک نرم افزار ارزشمند روی اینترنت بگذارد همه ی ما تبلیغ کار او را می کنیم. اگر مجتبی خادمی یک آموزش خوب آورد که به درد همه می خورد به جای این که فقط روی سایت گوش کن باشد در یک لحظه به اطلاع همه می رسد.

 

این یک نکته بود. نکته دوم آن که حرف ما خریدار خواهد داشت. وقتی مثلاً مجتبی خادمی، نماینده 500 نفر یا حتی فراتر از آن، نماینده همه انجمن های آنلاین کشور باشد، وقتی به تلویزیون می رود و صحبت می کند می گوید: «من نماینده همه انجمن های آنلاین کشورم. حرف من حرف یک نفر نیست. حرف هزاران نفر است». آنوقت به حرفش اهمیت می دهند.

 

محمود:

بله، اگر بتوان چنین کاری انجام داد بسیار عالی است ولی تلاش زیادی می طلبد. الآن فقط داریم می گوییم و می شنویم.

 

مجتبی:

خوب محمود! قرار نیست همین الآن چنین هسته ای تشکیل شود. قرار است ما هر هفته یا هر دو هفته یک جلسه بگذاریم. شاید طول بکشد تا چنین اتفاقی بیفتد. فعلاً فقط داریم دور هم حرف می زنیم تا ببینیم از کجا باید به کجا برسیم.

 

جواد:

نکته ی خیلی خوبی را گفتی! پیشنهاد دیگرم این بود که هر از مدتی یک جا دور هم جمع شویم و با هم صحبت کنیم.

 

مجتبی:

بسیار خوب! جلسه خوبی بود. موفق باشید. به امید جلسات بعدی.

 (پایان)

۱۰ دیدگاه دربارهٔ «گفتگوی خودمانی راوی با گوش کن و تیبیسی: تالار نابینایان ایران کجاست؟»

سلام اگه بشه چی میشه.به نظر من اگه وبلاگهایی که یک نفر نابینا اون رو اداره میکنه هم در یه سایت خاص لینک بشه واقعا عالیه. باعث میشه ارتباط ما با هم هر چه بیشتر بشه و شناختمون از هم کاملتر. انجمن میتونه با قدرت و قوّت کار خودش رو شروع کنه. نابیناهای استانهای مختلف هم با هم آشنا بشن. حتّی اگر نخواستن یا نتونستن با انجمن و اهدافش هماهنگ بشن. این پیشنهاد من کاملا جدّیه. خود شما تو همین سایت گوش کن شروع کننده ی این کار باشید و همه ی سایتها و وبلاگهای نابیناها و یا اونهایی رو که برای نابیناها فعّالیت میکنن لینک کنید.
پاینده باشید.
اول

سلام! به نظر من تصمیم بسیار خوبی گرفته اید! منم حاضرم هر کمکی که از دستم بر میاید بکنم! به نظر من نابینایان میتوانند از سایت چت روم هم برای آشنایی بیشتر با هم استفاده بکنن! به امید رو زی که همه با هم متحد شویم! دوم شدن هم بد نیست!‏

همه اش تغریبا خوب بود به جز قسمت آخر یعنی اینکه می خواهیم به کجا برسیم
یک نکته مهم. نه مجتبی و نه محمود می دانستند می خواهند به کجا برسند یعنی مشکلی که تمام انجمنهای ایرانی نابینا دارند یعنی دور هم جمع می شوند هزارتا کار انجام می دهند که هزارتا سختی دارد بعد هم سر یک چیز یعنی بی هدفی از هم می پاشند یا تعلیق می شوند
ببینید به نظر من اگر قرار است چنتا سایت با هم اجماع کنند باید هدفهایشان را از ابتدا مشخص کنند این اهداف نباید تنها به این ختم شود که مثلا یک نرم افزار را به اشتراک بگذاریم یا با هم یک سایت راه بیندازیم که اگر چنین باشد خوب کاری ندارد منی که نرم افزار می خواهم کارش یک آدرس تایپ کردن است تا به سایت فلانی بروم بعدش هم یک آدرس دیگر تایپ می کنم و به گوش کن می آیم حالا چه لوزمی دارد همه با هم کار کنند
پس به نظر من خیلی اهداف باید بیشتر و با حضور تمام بچه ها انتخاب شود و نباید افراد تصمیم گیرنده فقط چند نفر که سایت دارند باشند وگرنه که می شود همان انجمنهای نابینایان که شش هفت نفری اداره می شود و نظرخواهی نمی شود و اگر هم بشود اگر با نظر خودشان یکی باشد می گویند دمت گرم و اگر انتقادی باشد می گویند خفه شو

سلام سامان با نظرت موافقم ولی اولا همه نمیتونن این کار رو انجام بدن. کسایی مثل من که هر جوری وقتشون رو تنظیم میکنن فقط به دیدن چند سایت و وبلاگ میرسن، من هم که این روزا بیشتر به این محلّه میام اسم چندتا از دوستام رو که وبلاگ دارن از لیستم خط زدم.
ثانیا نوع شناختی که در وبلاگها به دست میاد، به شرطی که فرد دارنده ی وبلاگ نخواد چیزی بر خلاف واقعیت رو از خودش نشون بده گسترده تره. یه مثال میزنم. حدود دو سال پیش وبلاگ گوش کن افتتاح شد و من تقریبا از همون ماههای اول به طور تصادفی با گوش کن آشنا شدم. تا وقتی که سایت قبلی بود نمیتونستیم کامنت بذاریم و از وقتی که امکانش فراهم شد تا یک ماه پیش نظرات من ثبت نمیشد. در تمام این دو سال یادداشتهایی که آقای خادمی میذاشت و از همه چیز، اتفاقاتی که براش می افتاد، دغدغه هاش، و حتّی یک بار هم که برنامه ی کامل روزانه ی خودش رو چنان دقیق نوشت که آدم احساس میکرد تمام این اتفاقات برای خودش افتاده باعث شد که من در حدّی که یه سایت میتونه به آدم امکان شناخت بده، ایشون رو بشناسم. در مقابل شناخت شما دوستان از من در چه حدّی هست؟ بیشتر از این نیست که من دانشجوی ادبیات فارسی هستم از پانزده سالگی به قم اومدم و گیلانی الاصل هستم. این رو هم کسی میدونه که تمام کامنتهای من رو خونده باشه. حتّی بعید میدونم کسی متوجه شده باشه ساقی اسم اصلی من نیست. این شناخت مطمئنا روزی که من یه وبلاگ داشته باشم خیلی کاملتر میشه
موفق باشی

سلام من هم برای چندمین بار این مدل حرف ها رو تایید میکنم
و در تکمیل صحبت چشمک
یکی از دغدغه های محمود جواد و مجتبی این بود که آیا کسانی که اینترنتی و آنلاین نیستند مارو تایید میکنن یا نه
در جواب باید بگم مگه ما این انجمنهای موجود فیزیکی رو قبول داریم
من خودم شخصا انجمن شهر خودمون رو اصلا به رسمیت نمیشناسم
حتی معتقدم باعث تخریب شخصیتی نابینایان میشن
در صورتی که همین آقایون به نام ما هزار تا برنامه اجرا میکنن
و خودشون رو نماینده ما میدونن
پس دوستان عزیز من شخصا و تعداد زیادی از تحصیل کرده های استان همدان به وجود این انجمن مجازی رای مثبت خواهیم داد و از آن حمایت خواهیم کرد

درود
من شخصا خوشحال هستم که این مباحث در بین فرزندان نابینا وجود دارد و امید به تداوم آن به نحو منطقی و اصولی را دارم .روش حضور آقای جواد را می پسندم و در ادامه از درج آقا خودداری می کنم ، بله تمام خصوصیات مدیریتی در وجود سه دوست ما وجود دارد به اضافه نگرانی ها از انجام امور و تعیین جامعه هدف و اهداف این انجمن ها .ضمنا دوستان چشم وگوش بسته موافق ومخالف نباشند بلکه تجربیات خودشان را عنوان و سعی در هدفمند کردن مسائل گذشته وحل مطلوب آن را داشته باشند .
۱ – اول نام حالا انجمن یا گروه یا تیم ! به دلیل اینکه انجمن های بهزیستی نافرجام بوده اند برای موفقیت وکارآئی لازم می آید نامی فرا تر از این بر موسسه نهاد .
۲- اهداف باید تعیین شود تا هر کسی که وارد موسسه یا نهاد شد کاملا مشهود باشد برای ایشان و اهداف هم به گونه ای باشد که بعد از گذشت ایام به قهقرا کشیده نشود .فقط نماینده بودن و عنوان شدن خوب نیست بلکه باید بدانیم نماینده نابینایان در چه حدود و اموری هستیم ! در واقع اهداف باید به ما کمک کنند که حدود وکالت و اختیارات نماینده نابینایان در امور درج شده باشند و طوری تعیین گردد که در عین حال که به قصد ارتقاء قشر نابینا است جلوی هر اقدام مخرب و سلیقه شخصی را بگیرد و لزوما هنگام هویدا شدن مسائل قابلیت اصلاح داشته باشد .در واقع ما باید دست به اقدام بزنیم گروهی را به عنوان گروه یا هسته موسس انتخاب کنیم و از تجربیات افراد در مناطق مختلف بهره ببریم بعد اقدام به تعیین اهداف کنیم البته که اهداف در سایت های اینترنتی موجود است و اغلب گروه ها از کلیشه بهره می برند که بعد از آماده شدن بند به بند برای اعضاء قرائت می شود و هر بند مجزا رای گیری و مواردی وارد و یا حذف می شود به گونه ای که مواد اساسنامه به قصد و نیات جامعه هدف نزدیک باشد وتعداد بیشتر وهمه را شامل شود .
۳- به نظر من برخی نگرانی ها اصلا قابل طرح نیستند مثلا نماینده اونائی که در نت نیستند کی باید باشد ؟ جامعه هدف را در اساسنامه تعیین کرده ایم و نیز تعیین خواهیم کرد که عضویت در مراحل بعد از تشکیل چگونه باید باشد و بعد نگرانی نخواهیم داشت هر شخصی می تواند به دنبال حقوق خودش شخصا باشد اما نماینده ما در موسسه نماینده مجمع نابینایان عضو است و نه بیشتر .لازم به ذکر می دانم که حرف وحدیث ها همواره موجود است و بازخورد های منفی را به هیچ وجه نمی توان از بین برد اما می شود با ابراز وجود آن به گونه ای عمل کرد که هم مسئله برطرف شود هم در بهبود روند هدف موثر واقع شود و این خود به توانائی شخص مدیر یا نماینده بر خواهد گشت .و توانائی شخص می تواند از انتقادات افراد حتی کار شکنی ها به نحو مطلوب بهره برده و نتایج مثبت به بار آورد .
۴- در خصوص سایت ها و وبلاگ های مذکور در بحث فوق می توان از تجربه دیگر افراد جامعه بهره برد .هیچ نگرانی نباید از این روند داشته باشیم شاید بتوان صحبت محمود را صحیح دانست که قطعا همینطور است اما می شود همه را داشت البته من در کامپیوتر هنوز به درجه اظهار نظر نرسیده ام اما می توان لینک های تخصصی در سایتی قرار داد بنا به لزوم و اهداف موسسه بعد هم لینکی قرار دهیم که افراد حتی وبلاگ های شخصی بنا بر نظر خودشان لینکشان را در آنجا ثبت کنند چنانچه هم اکنون خیلی از سایت ها موجود هستند که لینکی قرار داده اند که در آن مثلا وبلاگ های سخصی معلمان در آن قرار داده شده است .آدرسش را می توانم بعد از چک موجود بودن به شما بدهم .دیگر تخصصی بودن مثلا کامپیوتر یا آشپزی یا قوانین ومقررات اداری یا هر چیزی که نیاز معلولان بینائی است را در آن لینک کنیم و به افراد اختیار دهیم تا وبشان را در آن ثبت کنند .دیگر اعتماد است که باید ایجاد شود و با قانونی کردن کد ملی واین حرف ها فعلا نمی توان موسسه ایجاد کرد ولی شناسائی مهم است و برای آن باید اطلاع رسانی کرد وقوانین محکم قرار داد .به همین بسنده نکنید که فعلا در حد حرف است باید با قوت دنبال شود و هرگز به دنبال قطع این روند نباشیم بلکه باید تمهیداتی اندیشیده شود که از فروپاشی آن ممانعت به عمل آید نه اینکه منتظر آن شد .ضمنا با چت روم بسیار موافقم نظر سامان بهتر است .من به چت رومی رفته ام و عضو شده ام که عضویت به ساده گی و با کمترین اطلاعات میسر و تقریبا ثبت نام راحت است به افراد امتیاز حضور داده می شود ضمنا با اختیار خودشان لینکشان را ثبت چت روم کرده اند .ضمنا چون online است حتی از اسکایپ هم بهتر واطلاع رسانی راحت تر و بهتر است اگر تجربه شود خیلی معماها حل خواهد شد البته من فقط ثبت نام کرده و خیلی راحت پیام می دهم اما خصوصی را هنوز بلد نیستم اما اگر مخصوص نابینایان باشد خیلی راهنمائی ها توسط خودمان می شود .
۵- از مباحث دیگر و مهم همان تعطیل کردن سایت ها که نباید اینطور شود در مبحث مدیریتی برای اداره و بهبود امری هرگز روند قبلی تعطیل و رها نمی شود بلکه در خیلی از موارد موازی با روند جدید روند قبلی هم به سیر خود ادامه میدهد و آینده تاثیر گذار است که این روند یکی شود یا هر کدام مسیر خودشان را ادامه دهند کمک هم باشند بدون دخالت در امور یکدیگر .باشد طوری عمل کنیم که با تعطیلی موسسه همه برنامه ها از بین نرود و نام نابینایان در گوشه وکنار نت یافت شود !
۶- بحث مالی مهم ترین رکن موسسه یا انجمن است که باید لحاظ شود و با عنایت به عدم در آمد این قشر و سخنانی که همواره شنیده می شود که متاسفانه نابینایان به فکر بهره جوئی رایگان هستند که این اصلا صحیح نیست باید لحاظ شود که منابع مالی از کدام قضیه تامین شود و چگونه جمع آوری شود البته این موضوع فعلا نباید برجسته باشد بلکه در اساسنامه دقیقا توسط موسسین درج شود و به تائید اعضاء برسد .دوم مدیریت است که به گونه هیئت مدیره ای باشد یا نوع دیگر که باید دست به کار شد و قوانی را نوشت و اصلاح کرد تا در اسرع وقت این نهاد تشکیل شود .اگر بتوانیم موسسه شکل دهیم افراد خاصی هستند که قابل نفوذ هستند و می توانند به قشر خودشان کمک کنند از نهادهای خیر و غیره می توان بهره برد و برای نشر نرمافزار ها به نابینایان کمک کرد .الان زمانی شده که می توان با تب لت هم موبایل داشت هم کامپیوتر !باید سعی کنیم قشر نابینا را توانمند کنیم و مستقل و سهم خودمان را در مدیریت دولت بیشتر و جز این راه راه دیگر ی هرگز نخواهد بود به شرط اینکه افراد از وقت و توانائی های یکدیگر بهره ببرند و تقسیم کار و تفویض اختیار باشد به اعضاء که بازخوردهای بعدی را باید با هوشیار ی حل کرد .
خوب دوستان من هم مطالبی را نوشتم و قصدم نیز استقلال نابینایان است و باید شروع کرد شروع اهداف و اصول می تواند به جمع ما سرعت ببخشد از جواد ومحمود ومجتبی سپاسگزاریم و امید که با بهره جستن از یکدیگر در قله صعود واستقلال نابینا قرار بگیریم .بای .

دیدگاهتان را بنویسید