درود

میدونید چرا درود را توی ی خط جدا نوشتم؟ چون پارس آوا همیشه بازی در مییاره و درود رو وقتی بعدش علامتی باشه, به شکل مزخرفی افتضاح میخونه. بگذریم، من امروز اومدم تا از موج نور, اخباری زیر خاکی را تقدیم کنم. فکر کنم اگر موج نور, حفاظت اطلاعات داشت, اولین عضوی که از انجمن اعدام یا حد اقل زندانی میشد من بودم. خلاصه که بدونید انجمن موج نور اصفهان, کلید تولید چهار تا کتاب و کتابچه ی جدید اگر نه بیشتر رو زده و اینکه کودوم کتابشون کی و چطور بییاد بیرون هنوز مشخص نیست. اصلا نمیدونم کودوم یکی از این چهار تا واقعا تولید میشه و یا به سر انجام میرسه ولی کتابها از سیستم عامل تکراری ویندوز و ورد فاصله گرفتند و کتابهای کاربردی ای هستند. تازه شاید بعضی از این محصولات, رایگان هم باشند. راستیاتش از وقتی همکاریم را با انجمن موج نور دوباره و پس از چند سال از سر گرفتم, رفتم ی سرکی توی قلب کار کشیدم دیدم این انجمن اگرچه از کمبود نیرو و ضعف ایده کمی رنج میبره, ولی خداییش توی ایران تک هست و اون خبرها که اختلاس و بخور بخور و این حرفها اونجوری که بعضی فکر میکردند توش نیست. یعنی اصلا هزینه های مالی انجمن از جاهایی تامین میشه که انجام همچین کارهایی رو خیلی سخت میکنه و به نظرم به جای تعریف های بیخودی یا کوبیدنهای بیخودی انجمن موج نور، بیاییم دست به دست هم بدیم، همین انجمن رو بزرگش کنیم. حالا توی نظرات چرت و پرت ننویسید که وطن فوروش و این حرف ها که تو چون اونجایی اینجوری میگی ها! من بیرودرواستی اگه بی منطق از روی حدسیات نظر دادید پاک میکنم چون اولا که میگند از ماست که بر ماست شایدم که بر دوق صحیح تر باشه ولی ما خودمون باید به حق خودمون باشیم. دوما هم وقتی منو میشناسید باید توی نظرات اگه میخواییم باهم در مورد بهتر شدن اوضاع, بحث کنیم.

من در جلسه ی اخیر از انجمن موج نور که تونستم شرکت کنم, هر چی طرح اون لحظه توی ذهنم بود را نوشتم توزیع کردم و الحق با وجود مقاومتهایی که شد, استقبال خوبی هم شد. حالا همه ی حرفم سر این بود که خیلی خجالت داره انجمنی که فقط یکی از ثیدی هاش حد اقل توی دستگاههای کامپیوتر هزار نفر داره تاب میخوره, زیر سی نفر توی نظر سنجیش شرکت کنند. البته بگم هم واسه انجمن خجالت داره هم واسه ما نابیناها. چون ما موج نوری ها پیش خودمون میگیم این همه کار بکنیم بعدم هیچ, واسه جامعه نابینایان هم خجالت داره که از تنها انجمن موجود فعال در زمینه رایانه, حمایت نمیکنه. نمی میریم که: ی بار اینجا را بکوبیم بریم توی نظرسنجی شرکت کنیم, والا به نفع خودمون هم هست. خیلی سختیها در زمینه تامین هزینه های انجمن تحمل میشه که متاسفانه محرمانه هست و من با زیرکی خودم تا حدودی ی چیزایی فهمیدم و میترسم اینجا سختیهای تامین هزینه های موج نور را بنویسم بعد یک عده ای از خیرخواهان و یا دست اندر کاران بگند چرا دشواریها را گفتی. چون میگم: محرمانهست ولی بدونید سخته, سخت. البته نه که بگم انتقاد وارد نیست یا ایده آل بوده, ولی ما زمانی باید یک چیزی را از بین ببریم که بدونیم یکی دیگه بهتر جاش مییاد.

خلاصه اصل حرفم چی بود؟ آهان. حرف اصلیم این بود که من دیروز به سلامتی مو هام را ریختم پایین و شدم بچه مثبت. آخه یک روزی پلیس, به من و یکی از دوستهای هم دانشگاهیم گیر داد و به من گفت تو غیر مذهبی هستی! گفتم از کجا همچین قضاوتی میکنی؟ گفت خوب چون ریش هات را از ته سه تیغ کردی و مو هات تا پشت کمرت اومده. خلاصه که من ظاهرم رو پاستوریزه کردم و در حین انجام عملیات, با پیرایشگرم کلی گفتم و خندیدیم! امیدوارم شما هم برید موهاتونا کوتاه کنید و به من بگید وقتی بعد از یک هفته که از شمال برگشتم گوش چپم هنوز توش صدای خرت و خرت مییاد, باید چه کار کنم!

چاکر همگی: مجی نه موجی.

دوستون دارم بیشتر از دیروز, کمتر از فردا.