خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بچه ها گریه کنید که ما نابیناها باز هم باختیم

باز هم ما نابینا ها باختیم. ما به یک دولت باختیم، ما به یک شرکت باختیم، ما به یک خیانت باختیم، ما به تعلل خودمان باختیم، ما به زرنگی یک شرکت باختیم، ما به یک بازاریابی کثیف، به یک لابی باختیم. کارشناس نما های بهزیستی کل کشور این بار هم ما نابیناها را در نبردی ناجوانمردانه، ضربه فنی که چه عرض کنم، مغز فنی، نه. ما قشر نابینا را ضربه مغزی کردند. در کمال تاسف به اطلاع عموم نابینایان فرهیخته و غیر فرهیخته ی پارسی زبان میرساند: قرارداد صد میلیون تومانی خرید امتیاز نوید پنج و احتمالا سپی پنج پکجاز، بین شرکت پکتوس و بهزیستی در حال منعقد شدن و اجرایی شدن است. به این معنی که بهزیستی صد میلیون تومان پول بی زبان را بدهد به پکتوس و در عوض، شرکت پکتوس محصولات بنجل عهد دوقیش را به ملت ساده ی نابینا ارزانی بدارد. محصولاتی که طبق تجربه ی من، مفتی هم بدهند گران است چه برسد به صد میلیون تومان پول بیزبان که میشد صرف توسعه ی پارسآوا یا ماهور یا ای اسپیک یا آریانا یا واژه شناس فارسی کردش. یک مشت کارشناس نما که در تهران دور هم جمع میشوند، یک مشت نابینا که تعلل میکنند، یک دولت که حواسش نیست، یک روزنامه که عین خیالش نیست، همین ها را به دنبال دارد. هر کس ادعا دارد موتور صوتی پکتوس، سر تر از یا مساوی با پارسآوا یا ماهور است بفرماید که ما آماده به مناظره در خدمتیم. همگی موفق باشید و اردو برگزار کنید و نابیناها را شاد کنید و افطاری و شام و ناهار بدهید و سبزی و گوشت دم در خانه های بچه های نابینا توزیع کنید و مسابقات تفریحی بگذارید و با نابینایی یک مشت آدم از بیسواد تا دانش‌آموخته تفریح کنید و تیم وزنه برداری نابینایان را به علت کمبود بودجه به مسابقات جهانی نفرستید و قراردادهای صد میلیونی با شرکت های غیر مفید ببندید و خوب کلاهیست که دوخته اید، درست اندازه ی سرمان است و تا روی چشمهای عقلمان را هم پوشانده است. دست مریزاد!

۸۴ دیدگاه دربارهٔ «بچه ها گریه کنید که ما نابیناها باز هم باختیم»

در مورد پیام آقای پژوهنده هم متأسفم که ایشون ظاهراً تفاوت طنز و موارد جدی رو هنوز نمی دونن.
من با آقای خادمی همنظرم و ای موارد غصه داره و کار گروهی نابینایان رو زیر سؤال می بره.
ولی حالا دیدید که تا اینجوری برخورد کنیم یعنی مثل برخورد آقای پژوهنده که همه چیز رو به شوخی و مسخره می گیرن، اوضاعمون بهتر از این هم نمی شه و نباید بشه.

با سلام به شما.
در پاسخ به شما چند نکته را یادآوری می کنم:
۱. بنده اهل تهرانم ولی نمی دونم منظور شما از کارشناسان بهزیستی چه کسایی است.
اگه منظورتون شخص یا اشخاصی از میان افراد نابینا است، به جرأت می گم که افراد نابینایی که در تهران از دانش خوبی در کامپیوتر برخوردارند، به هیچ وجه محصولات پکتوس رو تأیید نکرده و نمی کنند.
اگرم منظورتون اینه که شرکت پکتوس از افراد نابینای ناآگاه استفاده می کنه، این امکان داره و متأسفانه این امر اتفاق میفته.
۲. این آقایون کاملاً پرو تشریف دارن و وقتی در رو می بندی از پنجره میان تو و وقتی پنجره را هم ببندی از سقف به حریم خصوصیت وارد می شن.
در واقع منظورم اینه که این افراد شاغل در پکتوس با یه جاهای خوبی وارد رابطه می شن که در اون جاها به دلیل عدم آشنایی با کامپیوتر، از نظر اونها زرق و برق شرکت پکتوس درسته نه داد و فریاد من و بقیه ی دوستان نابینا.
یادم هست که در مورد سفارش ساخت تی تی اس فارسی با شرکت آکاپلا کار داشت خوب پیش می رفت و حتی جمعی از بچه های نابینا با معاونت آی تی ریاست جمهوری هم ملاقات کردن و اونارو قانع کردن که این سفارش می تونه نه تنها نابینایان بلکه زبان فارسی و کاربری اون رو برای خیلی از نهادها متحول کنه.
این اتفاق در سال ۸۸ افتاد که هنوز از پارسآوای ۲ و ماهور و ESpeak و آریانا خبری نبود.
ولی معلوم نشد که چطور شد که هیچ کدوم از پیگیریهای نابینایان تهرانی به نتیجه نرسید.
۳. شما بهتره به جای متهم کردن نابینایان این شهر و اون شهر ریشه یابی مشکل رو انجام بدید آقای خادمی.
مگه تو همین اصفهان آقای هادیان جزو افراد تأیید کننده ی محصولات پکتوس نبودن؟
پس باید گفت که نابینایان اصفهانی چنین و چنانند؟
نخیر.
راه حل این نیست.
من خودم بارها دیدم که از افراد صاحبنظر در عرصه ی کامپیوتر نظرخواهی شده و جلوی چشم اونها نظرشون نادیده گرفته شده.
امیدوارم طاقت شنیدن انتقاد رو هم داشته باشید و یاد بگیرید به جای ناله، راه حل رو پیدا کنید.
راه حل، فقط و فقط با اتحاد انجمنهای نابینایان، محدود کردن نهاد بی اثر و به درد نخور بهزیستی، بالا بردن سطح آگاهی جامعه و پیش بردن اینجور گلایه ها در برنامه های مخصوص رادیویی و تلویزیونی مانند همین برنامه که در رادیو فصلی پخش می شه هست و بس.
کار رسانه ای انجام بدیم تا از این دست اتفاقها نیفته.
موفق باشید.

سلام بنده ی خدا.
منظورم از کارشناس نما ها دقیقا افراد بینای ناآگاه و نابینای آگاهی هست که بنزین شدن توی ماشین بخور بخور ها!
من نگفتم نابیناهای تهرانی. گفتم یک مشت نابینا. چه تفاوتی میکند مال چه شهری باشند؟
من هرچه که بتونم یاد بگیرم روی چشم میذارم و یاد میگیرم. همین حالاشم بدونم کاری میتونم بکنم بگید دریغ نمیکنم.
رادیو فصلی که بهشون گفتند حق جنجالی کردن برنامه را ندارید پس فاتحه ی این یکی خوندست.
اگر نوشته ام جوری بود که ناشیانه و ناخواسته کسی را متهم جلوه دادم معذرت میخوام. ی کمی نوشتنم لنگ میزنه.
در ضمن اگر انتقادهایی مث مال شما سازنده و به جا باشه چرا که نه؟ استقبال هم میکنم!
فعلا مرکز بهزیستی کل کشور توی تهرانه ولی کیا اون بالاند نمیدونم.
خداییش ی دوئل بذاریم بین موتور صوتی پکتوس و پارسآوا، معلومه که مال پکتوس همون اول نفسش میبره! حتی پکتوس با ماهور و آریانا و ای اسپیک هم نمیتونه مسابقه بده!
خیلی شیر تو شیره. دیگه چی بگم!
همین بلا را سر وزارت علوم هم آوردند و سال پیش، پکجاز و نوید پنج را به ماها زور چپونی کردند و بعد هم پکتوس پشتیبانی نکرد و گفت اگر آپدیت میخواهی به ما چه باید خودت هزینه ی پیک و پست و دیسک و بیمه اش را بپردازی و ما تعهدی در قرارداد برای پشتیبانی نداریم. اینها را به کی میشود گفت که نهاد های وزارت علوم و بهزیستی دقیقا به جای اینکه کنار ما باشند روبروی ما هستند؟ که بهزیستی شده محل ارتزاق یک مشت غیر معلول مفت خور!

ببخشید که پشت سر هم نظر می دم.
آخه این موضوع خیلی برام مهمه.
ولی باور کنید که اساساً در اینجور جلساتی که قرارداد اینچنینی با پکتوس بسته می شه، شک نکنید که افراد نابینا یا نستن یا از کسایی استفاده می شه که اصلا خوشنام نیستن و اگرم باشن در مورد کاپیوتر صاحبنظر نیستن.
در هر صورت، تا آقایون نفهمن که برای تولید و خرید محصولات مناسب برای نابینایان باید پیش از همه نیازهای اونارو از خود اون باید شنید، همین آشه و همین کاسه.
تا به حال دقت نکردین که مثلا وقتی به بانک میرید و اگه همراه بینا داشته باشید، متصدی بانکی به جای صحبت با شما با اون فرد بینا صحبت می کنه؟
و من چقدر از این حالت متنفرم.
انگار که فرد نابینا دارای درک و شعور نباشه.
یا مثلا اگه تو رستوران با یه فرد بینا همراه باشید، از اون فرد می پرسن، ایشون چی میل دارن.
پس نتیجه ی منطقیش هم می شه پرسیدن از کارشناسایبینای بهزیستی که به نهادهای تصمیمگیرنده بگن که افراد نابینا چی لازم دارن و نتیجه ی این سؤال هم می شه تولید نرم افزارها و سخت افزارهای ناکارآمد و به درد نخور شرکت پکتوس یا به قول یه دوست اهل طنز که می گفت شرکت کاکتوس چون کارهاش مثل خار کاکتوس تو بدن نابیناها فرو می ره.

منم با نظرات مجتبی موافقم. این بار اولی نیست که چنین اتفاقی می افتد چند سال پیش هم چنین قراردادی بین شرکت پکتوس و بهزیستی بسته شد منتهی آن موقع قرارداد ۶۰۰ میلیون تومان ارزش داشت, من مقاله ای در روزنامه ایران سپید نوشتم و آن را زیر سؤال بردم اما واکنشی از طرف نابینایان نشان داده نشد البته شاید واکنش بوده ولی روزنامه منعکس نکرده بود. به هر حال بار دیگر همبستگی و یک صدایی ما میتواند مفید و مؤثر باشد. از مجتبی یا دیگر دوستان میخواهم که راه های اعتراض را شناسایی کرده به اطلاع دیگران برسانند. مثلا نوشتن نامه به دفتر ریاست سازمان مصاحبه یا نوشتن مقاله در روزنامه های کثیر ال انتشار و…. میتواند راه هایی برای بلند کردن صدای اعتراضمان باشد.
به هر حال از مجتبی عزیز که این موضوع مهم را به آگاهی اهالی محله رساند, صمیمانه سپاسگزارم.

وای مدیر خیلی ناراحت شدم!!!!. یعنی هیچ راهی نداره؟, هیچ جور نمیشه جلوش رو گرفت؟ مدیر صد ملیون تومن برای برنامه ی آشغال نوید خیلی زیاده!!!!!. من که یه دختر تقریبا بی اطلاع از کامپیوتر هستم میدونم نوید مجانی هم که باشه گرونه, آخه چرا کار شناسای بهزیستی این رو نمیدونن؟ اون موقع که دانشگاه نوید رو مجانی به ما داد باور میکنی که من برای خوندن یک صفحه ی اینترنت باید حد اعقل ۵ بار یه نفر بینا رو صدا میزدم که بیاد و صفحه رو از اول برام باز کنه که صدای جازم در بیاد؟ این برنامه ی مجانی پدری از من در آورد که تا عمر دارم یادم نمیره!!!.

لازم نیست یک نابینا تو کامپیوتر صاحب نظر باشه تا بتونه درک کنه که برنامه ی شرکت پکتوس مناسب نیست. بخدا فقط کافیه یک ساعت با این برنامه کار کرده باشیم. هر چند مبتدی و کم اطلاع از کامپیوتر باشیم. چند ماه قبل آقای خادمی یک پستی در باره پکتوس گذاشتن اینجا. یه جمله توی اون پست بود که لایق این برنامه بود: این برنامه گلوی جاز رو گرفته و میخواد این جاز رو خفه کنه.

درود
مجتبی عزیز ممنون از شما به خاطر اطلاع رسانی ارزشمندتان من هم اینبرنامه را نداشتم اما با توضیحاتی که شما ودوستانمان دادن واقعا متاسف شدم از انعقاد این قرار داد سنگین ومسخره !
بهترین راه اطلاع رسانی وبازخورد های شدید به این موضوع در مجرای صحیح آن است .اینکارشماسان بد زیستی به خاطر سکوت ما تا به این جا پیش رفتهاند حالا زمان آن نرسیده تا ما ضمن ابلاغ مشکلاتمان سعی کنیم تا نیازمندی هایمان را از این سازمان بخواهیم .
بنده خدا ممنون از حساسیت شما به این موضوع اما بیائیم به این مسئله خاتمه دهیم تهران و غیره بلکه هدف از نوشتن این متن کارشناسان بینا و نابینا در مرکز بهزیستی بوده نه تهرانی ها به هر حال راه را نشان دهید من

درود
من که از این مسائل بهزیستی سر در نمی‌یارم ولی فکر می‌کنم اینکه بهزیستی اینقدر خاطر کاکتوس رو می‌خواد یا به خاطر “همایت از تولید ملی” هست یا کلا زد و بند وجود داره.
اگه موضوع تولید ملی باشه خوب چرا با شرکت رسا چنین قراردادی نبستن؟ ماهور عالی نیست ولی با یه کم همایت می‌تونه خیلی بهتر از الآن بشه و حد اقل این نرم افزار بر عکس محصولات کاکتوس کار می‌کنه.
توی کشور ما متاسفانه اعتراض به اقدامات دولتی ممنوعه و نشر اکاذیب و از این مزخرفات تعبیر می‌شه.
اگه ما از این محصولات استفاده هم نکنیم فایده‌ای نداره. پول رفته و بر نمی‌گرده. من دلم می‌خواد یه روز یه Braille display بخرم یه نگاهی که به نسخه‌های خارجی توی اینترنت می‌ندازم می‌بینم که هزار برابر بهتر از آشغال تولیدی کاکتوس هستش.
امید که یه روز این مسئولین حرف ما رو بفهمند.
وقت خوش.

درود رئیس خوبی؟
من که اصلا خوب نیستم وقتی این خبرارو میشنوم انگار دارن خفم میکنن
رئیس واقعا متاسفم به قول یارو
یعنی خاک بر سر احمق و کته کلشون کنم
خدایا چی میشد این بهزیستی خراب میشد حقوق کارمنداشو معلولین میگرفتن واسه خودشون حال میکردن
اون صد میلیون چه کارا که نمیکنه چه مشکلاتی که حل نمیشه اصلا این بهزیستی کی خیری برای معلولین داشته که این دومیش باشه این دوازده آذر توی راهه گفتن یکی از دستاوردامون این باشه که یک قرار داد صد میلیونی با شرکت به قول دوستمون کاکتوس بستیم که برای نابینایان نرم افزار ال و بل تولید کنه بعدم اینو رسانه ایش کنن بعدشم همه بگن وای این بهزیستی چقد قشنگ و نازه واسه معلولینش چقد هزینه میکنه آخه اینا که سر در نمیارن صفحه خوان چیه جاز چیه
الهی که اگه این پولو بگیرن کوفتشون بشه و خیر ازش نبینن
کاش بیاییم هممون جمع بشیم نزاریم اینا هر غلطی که میخوان بکنن آقا ما هم پایه ایم هرطور که به نظرتون میشه کاری کرد من هم هستم
یا علی

سلام
نمیشه مثل قضیه امین گرفتن انجمنها دوباره وارد بشن و این دفعه همه انجمنهای نابینایان کشور دست به دست هم بدن و جلو این افتضاح رو بگیرن؟
آخه این کارو دارن به اسم بچه های نابینا انجام میدن دیگه وقتی بچه ها چنین چیزی نخوان شاید شدنی باشه!
اینی هم که گفته میشه فلان سال این کارو کردیم و نشد اشتباهه. اون موقع بچه ها کمتر از الان در جریان اتفاقات بودن و کمتر از الان در اینترنت و سایتها فعالیت داشتن.
اگر هم نتیجه ای نداشته باشه بهتر از دست رو دست گذاشتن و غصه خوردن هست.

سلامی گرم و درودی بیپایان به آقا یا خانم بنده ی خدا! و دیگر هم محله ییای عزیز!شما در مورد من چی میدونید و چی فکر میکنید؟! عزیزان من هرجا خنده باشه میخندم! هرجا غم و اندوه باشه اگه بتونم همدردی میکنم،‏ اگه همدرد نبودم افسوس میخورم! اداره بدزیستی برای ما و بهزیستی برای کارمندان و جیره خورانش،‏ برای گرفتن یه عصای ‏۲هزار تومنی آنقدر مرا دواند که برایم ‏۵هزار تومن آب خورد! متإسفانه ما چوب تبلیقات بعضی از نابینایان نامرد و زینفع را خورده و خواهیم خورد! یک نابینای خودبین و خودپسند میتونه باعث بدبختی هزاران نابینا شود! برخلاف این جمله یک نابینای دانا و فهمیده و همدرد و رنجدیده میتواند باعث بیشرفت اجتماع بخصوص نابینایان گردد! در این محله و سایطهای دیگر نه خنده ی من مشکلی را حل کرده نه گریه ام! بعضی اوقات خنده ی تلخ من از هزاران بار گریه ی دیگرانغم انگیزتر بوده! خنده ی غم انگیزی که گوش فلک را کر کرد و همنوعی که خود را به نفهمی زد!‏

سلام
من هم با دیدگاه اول جناب پژوهنده موافقم هم با نظر اخیرشون
دوستان حقیقتاً و واقع بینانه نگاه کنیم کاری از دست ما بر نمی یاد و یه نکته که من نمی گم طرف دار این نرم افزار یا اون نرم افزار یا این شرکت و اون شرکتم .. نه من اصلاً تخصصش رو ندارم در حد رفع نیاز کامپوتر بلدم و خب ابتدا از پکتوس استفاده می کردم بعدش که پارسآوای ۲ اومد عوضش کردم و الآن پارسآوا دارم، هر کدوم از این نرم افزار ها در زمان خودشون برای من نعمتی بودند و هستند … خب من می گم بیایید الآن بجای اینکه هی بگیم چرا این قرارداد رو بستند و ال و بل و این شرکت بهتر بود و اون شرکت خوب نبود .. و کاری هم از دستمون بر نیاد … از موقعیت پیش اومده استفاده کنیم راه کار بدیم به شرکت پکتوس نظرات و انتقادات سازنده خودمون رو به گوششون برسونیم “البته اون هایی که جداً بلدند نه مثل من که فقط استفاده کننده هستند” بیاید خودمون به خودمون کمک کنیم.

سلام به همه مخالفم با چی خوب معلومه اتحاد جمع شدن همبستگی ما جماعت نابینا با این کلمه غریبه هستیم همین ۲۳ مهر امسال ۹۲ رو عرض می کنم ایمیل زدم به همه گروههای نابینایی که به جای رفتن به مراسم کلیشه ای این بهزیستی و خوردن کیک و ساندیس فاسد شده با هم جمع شویم و کاری در حد اعتراض یا راهپیمایی هر حال هر چی که اسمش رو می گذارید راه بندازیم که از هیچکی خبری نشد و آخر سر یکی از به اصطلاح دوستان فرمودند که ما هر چه بیشتر … کنیم بار بیشتری به ما جهت حمل می بندند پس لال شین البته ایشون فرمودند که ایمیلش هست خواستید ارائه می دم به نظر من ما هیچی نمی شیم دیگه با خودتون مثل پیتزای چشمک شونصد تا کامنت برای اون پست خوراکی میدن اما این رو داشته باش باز با خودتون هر چند مطلبی در خور عمل باشه نه حرف من هم پایه ام نه پلاستیکیش بلکه آهنیش تشکر نبی لو

خوشحالم که ابراز تاسف بچه ها رو می بینم.
این نشون میده که ما خیلی چیز ها رو میدونیم و میفهمیم.
ولی…
این راه حل نیست.
مجتبی!
داداش!
من میدونم یه روز گوش کن باعث یک تحول زیبا, یک قدم بزرگ در زندگی ما میشه.
رسالت گوش کن = خوشبختی نابینایان
شاید الآن
وقت انجام رسالته

من به قدرت تو اعتماد دارم.
راهشو پیدا کن

ای نخودی!
من به عنوان یک نابینا اجازه نمیدم کسی بگه ما از دستمون کاری بر نمیاد !!!!!!!!
اگه از دست تو کاری بر نمیاد برو یه گوشه ای بشین تا مثل این سال ها حقتو بوخورن.
ولی ما خیلی کار ها میتونیم بکنیم.
به ما توحین نکن.
ما میتونیم با دست خالی گوشکن داشته باشیم.
گوشکنی که یه قرون نداره ولی بیشتر از همه ی سایت های دنیا به ما خدمت کرده.
بیشتر از پکتوس که میلیارد ها تومان بودجه گرفته.
صد میلیون که پولی نیست دوستان.
این یک تیکه ی کوچیکشه.
پشت پرده چقد گرفته و داره میگیره خدا میدونه
گوشکن به ما بینهایت خدمت کرده.
با دست خالی.
بیشتر از بهزیستی که ترلیون حقوق کارمندان زبون نفهمشه.
پکتوس نه. زالو
داره خون مارو میخوره.
خون نه.
داره مغز ما رو میخوره
مثل مار های ضحاک ماردوش.
جلوی پیشرفت ما رو داره میگیره. پس داره مغز ما رو میخوره.
اعصابم بینهایت خورده.
خدایا!
اینجا سرزمین منه!
خونه ی منه!
پس پدرم کجاست!
پدری که باید دلش برای من بسوزه. برای پیشرفت من. نه برای خالی کردن جیب من. و پر کردن جیب خودش.
بیایید به حال خودمون سی ثانیه گریه کنیم.
سی ثانیه سکوت کنیم.

درود مجدد
بچه‌ها تا حالا توجه کردید که ما ایرانیا وقتی یه ظلمی بهمون می‌شه میایم کلی غر می‌زنیم و تحدید می‌کنیم. بعد از چند روز می‌ریم پی کارمون.
چند بار توی همین سایت ما از چیزی شکایت کردیم. بعد ولش کردیم به امون خدا.
در مورد بهزیستی. والا من که توی این ۱۳ سال نابینایی چیزی ازشون ندیدم. یه شهریه‌ی دانشگاه قرار بود بدن که ندادن و خودم دادم. در واقع من هیچ حمایتی از سمت بهزیستی ندارم. چند ساله که قدم توی ساختمونش هم نزاشتم. یه بخش از وجودم می‌گه ولش کن بزار هر کاری دوست دارن بکنن. حالا نرن قرارداد ۱۰۰ میلیون تومنی ببندن که نمیان اون ۱۰۰ میلیون تومن رو خرج ما کنن. یکی دیگه می‌خوردش.
توی کشور ما موضوع از عمق و ریشه خرابه. وقتی خدماتی که توی کشور‌های دیگه به نابینایان داده می‌شه رو می‌بینم کلی حصرت می‌خورم که چرا من ایرانی هستم!
خوش باشید به هر حال.

نظرات بنده خدا را یک صد بار لایک می کنم
آخیش دلم خنک شد. هرچی از این دسته خبرها می شنوم دلم بیشتر خنک می شود.
ما لیاغتمان همین هست. وقتی تفکرمان این است که ما که نمی توانیم کاری بکنیم همین هست که هست. وقتی تفکرمان این است که وقتی یکی پست می گذارد چهارتا بشیم طرف را مسخره کنیم. وقتی تفکرمان همین هست که مخالفت کنیم. بی دلیل.
ما به هیچ جا نمی رسیم چون حنوض درست حسابی آدم نشدیم.
تو هم شبیه من بشو مجتبی بیخیال انتقاد بشو که یا سایتت را از دستت در می آورند یا همانی را باهات می کنند که آن روز دم دانشگاه بهت گفتند و شک نکن که آن روز ما تازه کلی زوق می کنیم که فلانی حقش بود با آن سایت مزخرفش.
اگه می تونی با پکتوسیها روی هم بریز ازشان پول بگیر وگرنه که
خیلی بچه ها به من پیام دادند که چرا چند نفر بیخود با مطالب تو مخالفت می کنند فارق از این که مطلب چی باشد بهشان گفتم خوب شما حمایت کنید گفتند ما باید منافع خود را نگه داریم
نگه داری منافع یعنی بد بختی یک جامعه که حالا نابینیان درگیرش شدند. باشه منم همین کار را می کنم تو هم همین کار را بکن می دانم دردش برای تو زیاد است ولی غیر از این راهی نیست

سلام بچه ها. در نظر همه ی شما یه اصل وجود داره. باید متحد بشیم. در طول تاریخ زندگی نابینایان نمونه ی اتحاد نابینایان رو میتونید بیارید که مثمر ثمر واقع شده باشه و حقی رو از کسی یا جایی گرفته باشه؟ من یه مثال میزنم و میرم. چند سال پیش گروهی نابینا که کم هم نبودن رفتن جلوی بهزیستی کل کشور تجمع کردن و کلی شلوغ بازی درآوردن. بعد ۲ ۳ نفرشون رو به عنوان نماینده خواستن برای مذاکره. نماینده ها رفتن تو ساختمون و برگشتن و در عرض چند دقیقه همه رفتن پی کارشون. میدونید چرا؟ چون به نماینده ها نفری ۴۰۰ تومن دادن و گفتن برید به بیرونیها بگید که نفری ۵۰ تومن بهشون میدیم به شرطی که متفرق بشن. ولی بیرونیها هیچوقت ۵۰ تومن رو نگرفتن یعنی بهشون ندادن. ولی وعدش کافی بود تا همه ی آن چیزهایی که به خاطرش اونجا بودن رو فراموش کنن. قضاوت با شما.

سلام ممنون از همگی که اظهار نظر کردین اما…
مجتبا داداش این رنجی که داری از این مسئله میکشی و دلسوزیت برای نابینایان رو درک میکنم و قابل ستایشه اما…
به عنوان یک خبرنگار وظیفه ی خودم میدونستم که این داستان رو پیگیری کنم. به دو نفر زنگ زدم که خیلی زیاد مطلع نبودن اما من رو به یه نفر سومی معرفی کردن که اون فرد اطلاعات کاملتری رو داشت
من اول فقط نقل قول میکنم و بعد نظر خودم رو در باره ی اصل مسئله میگم
اون فرد گفت این نویدی که بهزیستی قراره امتیازشو بخره یه ورژن جدید از محصولات این شرکته و قابل مقایسه با نوید پنج نیست. گفت قراره بهزیستی این مبلغ رو به شرکت پکتوس بده و در قبالش این محصول جدید رو به صورت رایگان در اختیار نابینایان قرار بده.
اون فرد میگفت این ورژن نویدو کارشناس هایی از بین خود نابینایان در مرکز رودکی و… تست کردن و به تایید اونا رسیده.
پایان نقل قول.
ببینید دوستان این که تا چه قدر این موضوع صحت داشته باشه باید اجازه بدین تا شنبه همه ی ادارات و مرکز بهزیستی باز بشه تا بیشتر بتونم تحقیق کنم و ببینم اصل داستان همینه که اون فرد گفته یا نه. این از این.
همه ی نظرات رو با دقت خوندم دغدغه هایی که دارین ارزشمنده اما دوستان با توجه به بالا رفتن قیمت تجهیزات نابینایان به دلیل سه برابر شدن قیمت دلار مگه ۱۰۰ ملیون تومان دیگه پولیه.
همین پیرینتر های بریلی که بهزیستی وارد میکنه برای چاپ کتاب های درسی دانش آموزان قیمتش شده ۱۲۰ ملیون.
برای سازمان عریض و طویل بهزیستی که سد ها میلیارد تومان بودجه ی سالیانش هست ۱۰۰ ملیون پول خورد هم نیست.
بعضی از بچه ها گفتن خب همین پولو بهزیستی ببده به ماهور و پارسآوا و از اونا حمایت کنه.
شما از کجا میدونید که تا به حال بنیاد جانبازان که پارس آوا رو تولید کرده و شرکت گاتا که ماهور و رسا رو تولید کرده تالا از بهزیستی و سایر دستگاه های دولتی پولی رو نگرفته.
هان.
بعضی از بچه ها هم گفتن همین پول هارو بیان بدن به خود معلولین
خب شما حساب کنید اگر مثلا به جای ۱۰۰ ملیون ۵۰۰ ملیون بودجه هم برای این کار ها بهزیستی داشت و به هر نفر هم ۵۰ هزار تومان میداد فقط به ده هزار نفر میرسید که در برابر جامعه ی ۸۰۰ هزار نفری معلولین عددی نیست.
من از این زاویه به این مسئله نگاه میکنم که با این فرض که صحبت های اون فرد مطلع درست باشه بهزیستی داره با یه مبلغ اندک از نظر بودجه ای که داره امتیاز محصول جدید شرکت پکتوس رو خریداری میکنه و نویدی که بچه ها میخواستن برای خریدش نفری ۳۰۰ ۴۰۰ هزار تومان پول بدن رو به صورت رایگان در اختیارشون میزاره
ببخشید که طولانی شد به من فرصت بدین تا شنبه بیشتر تحقیق کنم تا ببینم ماجرا از چه قراره
این حرف های من رو به حساب حمایت از بهزیستی یا شرکت پکتوس نزارین چون واقعیت اینه که اگر این سد ملیون ها قرار باشه به این شکل خرج امثال من و شما نشه یه جاهای دیگه هزینه میشه و به دست ما نمیرسه پس تا همین حدم حد اقل داره در راه ما هزینه میشه
بهتر از اینه که جاهای دیگه هزینه بشه هر چند…
غصه ی ماهور و پارس آوا رو هم نخورین هیچ شرکتی نمیاد از روی دلسوزی برای من و شما کاری کنه پس قطعا اونها هم تا به حال از بهزیستی و سایر دستگاه های دولتی امتیاز هایی رو گرفتن
معذرت که طولانی شد

ببینید بچه ها, بیاید واقعیتو ببینیم!
قبل از همه چی یه کم فکر کنید!
اگه ما نامه بدیم و بدو بدو کنیم اینا بدتر میکنن که بهتر نمیکنن!
صد میلیون میشه ۱ میلیارد و همینطور بیشتر میشه!
آرومم نمیتونیم بشینیم!
فقط یه کار میتونیم بکنیم:
هیچ کی نرم افزارای پک توسو نخره!
آره!
نخرید
راستش دارم دیونه میشم!
ولی خوب چی کار کنیم!
فرض اگه ما عصبانی بشیم بزنیم یه چیزو بشکونیم آب از آب تکون نمیخوره
اون قدر بشینیم گریه کنیم تا از مغزمون اشک بیاد کسی بهمون توجه نمیکنه!
اینا کارای خودشونو میکنن!
آقایون, خانوما, کسایی که دارن حقتونو میخورن, نشینید یه گوشه قر بزنید!
پکتوس پارتی داره!
زیادم داره!
اون قدر که باید یه قشر کشور به خاطرش قربانی بشن
شمام دارید به خاطرش خودتونو میخورید
آروم باشید, با فکر تو همین پست کامنت بدین با هم میریم جلو
به امید اینکه بتونیم بزنیم پس سر این مسئولای بهزیستی تا حد عقل یه توجه به ما بکنن
چون نمیتونیم درشو ببندیم!
مجتبی اینو اعلانش کن بالای محله هر کی اومد ببینه آبروی بهزیستی بره (اگه چیزی مونده باشه)

با سلام مجدد.
همونطور که تو پست اولم گفتم و بعد هم دوستانی تأکید کردن که باید به جای گله و شکایت، به جستجوی یه راه حل مؤثر دست بزنیم، الان اینجا هستم تا چند پیشنهاد بدم.
حالا اگه فکر کردید که این راهها می تونه تأثیرگذار باشه، به امید خدا کاری رو شرو کنیم.
۱. در سطح دنیا به طور رایگان، یه وب سایت هست با آدرس
http://www.change.org
این وب سایت می تونه برای افراد به طور رایگان یه دادخواست تنظیم کنه و افراد علاقه مند به اون موضوع، میان و اون دادخواست رو امضا می کنن.
تو این وب سایت، طراح دادخواست می تونه کاری کنه که برای هر دادخواست و هر امضایی که پای اون دادخواست ثبت می شه، یه ای میل به اون نهادی که به تشخیص طراح دادخواست مسؤول و به اصتلاح متهم اون دادخواست محسوب می شه، ارسال بشه.
من پیشنهاد می کنم که یه دادخواست تنظیم کنیم که در اون بسیاری از کارهای مضحک بهزیستی رو زیر سؤال ببریم و ای میل خود بهزیستی یا نهاد ریاست جمهوری ثبت بشه که با هر امضا، یه ای میل به اون نهادها ارسال بشه و اونا بفهمن که بابا خود بچه های نابینا هم بلدن با اینترنت و کامپیوتر کار کنن.
تا من نابینا خودم به افراد بینا نفهمونم که من هم زبونی برای حرف زدن در این دنیای مجازی دارم، سازمان نامحترم بدزیستی و شرکت کاکتوس می شه قیم ما.
به قول افراد حقوقدان، فرد عاقل و رشید نیاز به قیم نداره مگه اینکه خودش از سر عقل قیمومیت خودش رو ب دیگری واگذار کنه که اون قیم هم باید عاقل باشه.
به قول معروف، آدم زنده وکیل، وصی نمی خواد.
ما هنوز زنده ایم.
بیاید این رو نشون بدیم.

به نظر من، جاز مثل یه اسب خوشگل و تندرو می مونه که با نصب محصولات شرکت کاکتوس فعلی و پکتوس سابق، انگار یه درازگوش رو بستن به دم اون اسب بیچاره.
به نوشتن دادخواست یا به قول انگلیسیها Petition بیشتر توجه کنید و بیاید یه کاری بکنیم.
به امید روزی که فرصت برابر در استفاده از دنیای مجازی و حقیقی در اختیار معلولین هم قرار بگیره.
باور کنید این وب سایت، یعنی
http://www.change.org
حتی تونسته در سیاستهای دولت آمریکا هم اثر بذاره.
این امکان رو بشناسیم و جدی بگیریم.
دست ما اون طورها هم که تصور می کنید خالی نیست.
باور کنید.
باور کنید.
باور کنید.

سلام بنده ی خدا! خیلی ناراحت نباش عزیزم! همین که این جرإت را نداری با اسم و فامیلی و شخصیت واقعی خودت جایی سخن برانی و افرادی که مانند شما هستند،‏ اینگونه برخورد یعنی در تاریکی رقسیدن است! این کار نه محاسنش مشخص است نه به درد کسی میخورد! راستی بچه ها یه نظر ،‏ من میگم:‏ نکنه این شرکت کاکتوس را بدزیستی زده باشه برای بهتر سرکوبی نابینایان؟! و افرادی هم که با اسم مستعار در سایطهای مختلف به اخلالگری و تحریک میپردازند، گماشته ی همان بدزیستی هستند؟! آخه اینا یکی بمیخ میزنند یکی بنعل!‏….

جناب پژوهنده.
فرض هم کنیم که من فرد با دل و جرأتی نیستم.
شما چکار دارید به دل و جرأت دیگران.
شما با عقل و خرد خودتون به نظر من گوش کنید.
اگه مفید هست که برید جلو وگرنه نظرم رو رد کنید.
با استدلال بیاید جلو.
دلیلی مبنی بر بد بودن اون وب سایت بیارید نه دلیلی برای ترسو بودن من.
اگه این نظر به درد نخوره، تفاوتی نداره که شما اون رو مطرح کنید یا من.
به قول معروف، به گفته و حرف نگاه کنید نه به گوینده ی آن.
موفق باشید و منطقی

پژو داری دعوا راه میندازیا!
بابا آروم باش!
بابا بنده خدا راست میگه
شاید نخواد اسمش منتشر بشه, دلیلی به ترسو بودن یا نبودنش نمیشه که!
بنده خدا,: از کجا میدونی این سایت معتبره؟
شاید فقط برا آمریکا باشه!
به ایران در پیتی ما چیکار داره؟

درود
بنده‌ی خدای عزیز این سایت اگه ما توی اروپا و یا یه کشور دیگه با یه نظام دموکرات زندگی می‌کردیم جواب می‌داد ولی اینجا من گمون نمی‌کنم. فقط آدرسی که این سایت ایمیل‌ها رو برای متحم می‌فرسته رو به لیست اسپم‌ها اضافه می‌کنن و هیچی.
ما حتی اگه حضوری هم هممون بریم دم در بهزیستی کل کشور هیچ اتفاقی نمی‌افته.
شاید نوشتن یه نامه برای دفتر ریاست جمهوری خوب باشه. البته این نامه باید از طرف یه نهادی چیزی ارسال بشه فکر نکنم اگه یه نفر این کار رو بکنه اهمیتی بدن.
مشکل فقط این قرارداد و اون قرارداد نیست. باید یه اصلاح اساسی توی بهزیستی ایران انجام بشه.
وقت خوش.

سلام. مجتبی ممنون که اطلاع رسانی کردی. متأسفم. منم به عنوان تحصیل کرده رشته نرم افزار به هیچ عنوان محصولات پکتوس که تا این لحظه در دسترس بودنو تأیید نمی کنم. از همشون استفاده کردم ولی تا یادم میاد اسباب خنده و جک بودن و هیچ موقع فکر خریدن محصولاتشون رو نداشتم. من برای هر همکاری که بتونه به حل چنین مشکلی کمک کنه آماده هستم.

رمضانی جون عزیز دلم دعوا چیه؟! فکر کنم این بنده خدا پسر عمویم باشه که از من دوری میکنه! پسر عمو جون عزیزم از من دوری نکن،‏ بیا با هم یه چایی بخوریم و بیشتر با هم درددل کنیم! عزیزم درسته که من بیسوادم و تو تحصیلات عالی داری،‏ ولی وقتی حضوری با هم صحبت کنیم بهتر به نتیجه میرسیم! تو عزیز دلمی!‏…

سلام دوباره.
ممنون آقای پژوهنده.
ولی اجازه بدید که این مسأله رو پیگیری کنیم تا شاید به نتیجه ای برسیم.
شاید استفاده از اون وب سایت کار مؤثری باشه.
فعلا دوستان نظر خاصیندادن.
به هر حال، با عقل ناقص بنده اینطور به نظر میاد که اون وب سایت و یا هر نوع نامه ی سرگشاده می تونه راهگشا باشه.
فقط یه نکته رو عرض می کنم در پاسخ به شما:
اونم اینکه من هرگز ادعا نکردم که من باسوادم و شما بی سواد.
ضمنا بر فرض هم که من باسواد باشم، اگه این سواد توأم با معرفت و مهربانی و تواضع نباشه، باید در صحت اون سواد شک کرد.
در هر حال از مسأله ی اصلی دور نشیم.
خواهش می کنم نظر بدید.
جناب خادمی، آقای سرمدی، آقای پژوهنده، آقی حاتمی و دیگران و دیگران.
خواهش می کنم بذارید نظرتون رو بشنوم.
شاید راهگشا باشه.
تأسف که یه مسأله ی مشترکه بین همه ی ما.
بذارید به یه راه حل فکر کنیم که در محدوده ی توانایی و اختیارات ما بهترین باشه.

درود
بچه ها من از بهزیستی ماهور گرفتم هووورااااا
حد اقل دلم خنک شد
واییییـیییییـییی

بنده ی خدا خیییییلی ماهی میدونستی!!
خب من هم حاضرم اولش صبر میکنم امیر سرمدی نتیجه رو بگه هرکاری گفتین انجام میدم
یعنی تا جایی که در توانم باشه هستم
اینجا فقط نمیشه که همدردی کرد
من خودم چیزی به نظرم نمیرسه که پیشنهاد بدم ولی بازم میگم
هستم هستم هستم ولی خستم نه شوخی کردم هستم با انرژی

بچه ها!
این شرکت کاکتوس چی مینویسه که اینجوری پشتیبانی میشه؟
من تا اون جایی که میدونم برنامه نویساش بیخودی خودشونو خسته کردن
چون کدشون بهینه نیست, نه امکانی داره که کسی خوشش بیاد, نه مثل آدم میخونه, memory leek داره!
memory leek یعنی وقتی اجرا میشه حافظه رو میگیره و وقتی بسته میشه هنوز حافظه رو در اختیار داره!
حالا خودتون منطقی فکر کنید آیا بدزیستی باید این پول پرستارو ساپورت کنه؟
حد عقل پولارو اگه میداد به یه سری برنامه نویس که یه چیز اوپن سورس بنویسن خیلی بهتر بودش!
اون جوری هممون میتونستیم گسترشش بدیم!
واقعا متئسفم!
اون سایتی که بنده خدا دادم بد نیست!
ولی باید بگم ما اگه نامه بزنیم اولین کاری که میکنن اسپمش میکنن, بعدشم به حرف هیچ کدوممون هیچ توجهی نمیشه!
اگرم شورش کنیم بازم ککشون نمیگزه
باید یه کاری کنیم که حقمونو از اون حلقومشون بکشیم بیرون!
که هنوز هیچی به ذهنم نرسیده

با سلام دوباره.
پیش از هر چیز، از شما زهره خانم گرامی تشکر می کنم.
امیدوارم همین طور که شما می فرمایید باشه و من آدم ماه و یا در واقع انسان مفیدی باشم.
در پاسخ امیر عزیز می خوام عرض کنم که گرچه ممکنه اسپم کنن یعنی ای میلها در صندوق ورودی دیگه دیده نشه ولی وقتی چنین جنبشی به وجود بیاد، وقتی چنین نامه ای نوشته بشه، همین دادخواست یا نامه ی سرگشاده می تونه پایه ای لرزان بهزیستی رو بلرزونه و در ضمن دیگه انفجاری رو به وجود میاره که می شه اون رو به مطبوعات کشوند و از انفجار دنیای مجازی یه انفجار حقیقی ساخت که حتی اگه سازمان نامحترم بهزیستی گوشهاشو هم بگیره چون انفجار داره جلوی پاش اتفاق میفته کاری نمی تونه بکنه جز دیدن متلاشی شدن بدنش که می شه بدنه ی ناکارآمد سازمان بهزیستی.
موفق و برقرار اشید.

من با پیشنهاد بنده ی خدا موافقم. به نظرم می رسه که توی یه پست شکایاتی که داریمو بنویسیم و این راهو امتحان کنیم. البته نمی دونم باید به چه سازمانی بفرستیم ولی حتی اگه این راه جواب نده ما قبل از هر کار گروهی یه اقدامی انجام دادیم که بهش بی توجهی شده و شاید همین دستمونو پرتر هم بکنه.

بنده خدا جان!, از طریق دنیای مجازی یه جورایی نمیشه!
چرا؟
چون چه نهادی میخواد به ایمیلای ما گوش کنه؟
از کجا میدونی که میخونن؟
از کجا میدونی که یه انفجار راه میفته؟
فرض که نوشتیم و ایمیل فرستاده شد و اسپم نکردن و نشستن و خوندن
ماها اگه ۱۰۰۰۰ نفریم اون نامه رو امضا کنیم و بدیم دست دولت بازم کاری نمیتونیم بکنیم!
۱۰۰۰۰ نفر کجا, ۸۰۰۰۰۰ نفر کجا!
یه کم با سیاست فکر کن بابا!
نابیناهای اونا همو ساپورت میکنن, ماها سر منافع بیخودی خودمون گردن همو میزنیم!
بابا غیر از گوشکن این مطلب با کامنتاش کجا منتشر شده؟
فرض که همه نابیناهای کشور اومدن امضا کردن و ۸۰۰۰۰۰ تا نامه بهشون فرستاده شد
خودتم خوب میدونی که کسی به نابیناها و حتی کمبیناها و اونایی که دیدشون تا ۷۰ درصده توجه نمیکنه!
چه انتظاری داری؟

با سلام.
امیر عزیز خواهش می کنم این جواب من رو با دقت کامل بخون.
اگه بحث تحصن و اینجور کارها باشه، مطمئن باش که با بستن دهن سران تحصن، این تحصن رو بی اثر می کنن.
ولی با یه جنبش آن لاین، ممکنه خیلی از همدلان بینا هم جذب این کار بشن.
نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان.
البته این به فعالیت طراح دادخواست یا نامه ی سرگشاده، بته طور مستقیم بستگی داره.
در ضمن تو همین چند ساعت من در مورد اون سایت خیلی تحقیق کردم.
این وب سایت رو که گشتم دیدم Petition یا دادخواستهایی هم به زبان فارسی در اونجا ارایه شده.
ما می تونم با درست کردن این دادخواست، نامه ای رو تنظیم کنیم که هر وقت کسی این نامه ی سرگشاده یا دادخواست رو امضا می کنه، اون نامه ی رسمی و مؤدبانه برای مسؤولین مرتبط با موضوع ارسال بشه.
حتی می تونیم چندین ای میل رو به عنوان ای میلهای دریافت کننده ی این نامه ی سرگشاده معرفی کنیم.
یادت باشه که با توجه به رغابتهای موجود در ایران، می شه از یه روزنامه کمک گرفت که در عین حال که اونها از کوبیده شدن رغیب دلشون به اصتلاح خنک می شه، ما هم به هدفمون یعنی تغییر ساختار بهزیستی و برخوردش با نابینایان برسیم.
در ضمن دوست دارم بازم بهت بگم که کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من.
حالا تا هرجا که دوست داری بگو نمی شه، نمی شه، نمی شه.
با وجود احترام به نظر شما من من گم می شه، می شه، میشه.
سخته ولی نشدنی نیست.
دستکم فایدش اینه که بچه های نابینا لازم نیست از خونشون بیان بیرون و ترس بازداشت شدن یا تعلیق از شغل و غیره رو داشته باشن.
لازم نیست نگران پرداخت پول آژانس باشن.
لازم نیست نگران پیدا نکردن محل تحصن باشن.
لازم نیست هزینه ای متحمل بشن.
لازم بترسن که آیا دوستان دیگه با این روند همکاری می کنن یا نه.
ضمناً می شه با درایت و هوشیاری، جوری نامه ر طراحی کرد که اقشار دیگه ی هم که با بهزیستی در ارتباط هستن، برای امضای نامه رغبت نشون بدن.
بازم می گم.
میشه، میشه، می شه.
ولی باید بخوایم که بشه.
من شخصا دارم صبر می کنم تا ببینم دوستان راه بهتری رو پیشنهاد می کنن یا نه.
درغیر این صورت ممکنه خودم به انجام این کار فکر کنم و طرحمو دنبال کنم و وارد عمل بشم.
به هر حال، به عنوان مثال می شه دولت رو جاب کرد که در مورد بیمه ی بیکاری برای معلولین با درصد شدید معلولیت کاری انجام بده.
می شه دولت رو با نوشتن نامه شرمنده کرد.
می شه خیلی کارها کرد.شما اگه فکر کردید این سایت فقط در آمریکا اثر داشته باید خدمتتون عرض کنم که در بخش دستاوردهای این دادخواستها خوندم که در اندونزی و هند هم مسبب ایجاد تغییر شده.
بازم از من گفتن بود.
من نمی تونم شما و دیگر دوستان نابینا رو از انزوا و گوشه نشینی خارج کنم.
مگه خودتون بخواید.
اولین شرط موفقیت اینه که ما باور کنیم مشکلی وجود داره.
مشکل انفعال و دست روی دست گذاشت جامعه ی نابینایان به طور خاص و جامعه ی معلولین به طور عام.
باز خواهش می کنم گرچه طولانی شد ولی چند بار این جواب من رو بخونید.
شاید با ایجاد تغییر در ذهنیت شما من تونستم کار مثبتی انجام بدم.
انجام این دادخواست نهیتا چند ساعت از من نوعی به عنوان طراح دادخواست وقت می گیره و چند دقیقه از شما برای امضا و گذاشتن دیدگاه برای اون دادخواست.
موفق باشید.

زنده باد بنده ی خدا.
باتو موافقم.
نامه ای حاوی حقایقی که بهزیستی داره بودجه ها رو حیف و میل می کنه.
سپس این نامه میتونه توی دنیای مجازی منتشر بشه.
ولی این پایان کار نیست.
این نامه باید توسط چند تا شخص که دستشون میرسه پیگیری بشه.
مثلا مجتبا اگه نفوذکی داره. آقای هادیان اگه بیاد. مهندس رضایی.
و از همه مهمتر…
ایران سپید و روزنامه ی ایران

با سلام و درود به شما.
خدا رو شکر می کنم که جواب شما باعث دلگرمی من شد.
همونطور که گفتم من خودم اولین نفری هستم که حاضرم چنین نامه ای رو پیگیری کنم و نسبت به ایجاد اون پیگیریهای لازم رو انجام بدم ت به مید خدا چنین طرحی به ثمر برسه.
یادتون باشه که دیگه گذشت اون روزهایی که حتما برای مثمر بودن یه اراده کلی باید دوندگی می کردیم و افراد رو جمع می کردیم.
بازم می گم این کار شدنیه و کمی پشتکار می خواد.

درود! امروز صبح با یکی از دوستان که کاری را چند ماه پیش به بهزیستی اراعه داده بود صحبت میکردم! ایشان میگویند:‏ شرکت پکتوس هر روز چند مبلغ زبان باز را به بهزیستی میفرستاده تا به هر صورت که میتوانند موخ کارشناسان بهزیستی را بزنند و چنین قرارداد ننگینی را با آنان ببندند! دوستان عزیز این قرارداد یک بازی از پیش تعیین شده از طرف شرکت کاکتوس است،‏ نه از طرف بهزیستی،‏ شرکتی که زبانباز و حراف استخدام کرده و باید به هر قیمت که باشد به خاسته ی ننگینش برسد! شرکتی که برای رسیدن به خاسته اش نمایندگان خود را موی دماغ کارشناسان کمتجربه ی بهزیستی کرده است!‏.‏ به نظر بنده اعتراض به بهزیستی بیفایده است و مشکلی حل نمیشود! ما باید دست به دست هم دهیم و تدبیری بیندیشیم و در آن شرکت نفوظ یابیم و جلو این تولید بیمصرف را بگیریم و برنامه ی بهتری را به آن شرکت معرفی کرده تا جایگزین آن کند!‏.

یادمون باشه که توی این مملکت انسان های خوب هم حضور دارند.
انسان هایی که دلشون برای ملت میسوزه.
قلبشون برای خوشبختی مردم و البته خوشبختی نابینایان میتپه.
مسوولینی که انسان های با وجدانی هستند.
اما فقط مشکل اینه که در مقابل انسان های نامرد مخفیانه میخورند و میبرند.
این نامه میتونه بی انصافی نامرد ها رو رو کنه
و به انسان های بزرگوار و دلسوز بگه که واقعیت چیه
بگه که این همه بودجه از مجلس به اسم نابینا و معلول میاد بیرون ومیره توی جیب نامردا
به خود معلول و نابینا هیچی نمیرسه.
کشور ما خیلی ثروت منده.
اگه فقط بزارن بودجه ی نابینایان به دست خودشون برسه و برای رفاه اونها خرج بشه نابینایان بینیاز خواهند شد.
وظیفه ی دینی و عرفی و وجدانی و انسانی ماست که دست انسان های نامرد رو رو کنیم و به دولت و هرکس که دلش برای ما میسوزه معرفی کنیم. و واقعیت رو بگیم.

آزادمرد عزیز.
دست شما رو به گرمی می فشارم و امیدوارم خیلی از ما بچه های نابینا و کمبینا این طرز تفکر رو داشته باشیم.
من هم دقیقا موافقم که کم نیستن مسؤولای خوب.
باور کنید هر کدوم از ما اگه به کارهای اداری که برامون پیش اومده فکر کنیم دست کم یکی از اینجور مسؤولا رو می بینیم.
من که خودم در شرایط مختلف کم ندیدم آدمهای با وژدانی که می فهمن بیت المال و حق الناس یعنی چی.
در هر صورت اگرم من صحبت از تغییر می کنم، روی سخنم با اینجور افراده وگرنه کسایی که شکماشون از پولهای حرام و نامشروع پر شده امید زیادی به تغییر دیدگاهشون نیست.
در مورد صحبت عزیز الله پژوهنده دوست خوبم هم باید عرض کنم که دوست خوبم!
مطمئن باش شرکت پکتوس ننشسته و منتظر نمونده که من و شما پیشنهادی بهش بدیم که از فلان نرم افزار و سخت افزار استفاده کنه.
اینها یه مشت تاجرن و تجارت کثیفی که دنبال می کنن، فرصت رو برای ابتکار ازشون گرفته.
اونا فقط پول رو می شناسن و بس.
بدون اینکه بخوام از یه شرکت یا نرم افزار در برابر شرکت یا نرم افزار دیگه ای حمایت کنم، می گم دست کم شما می تونید اگه قفل پارسآواتون خراب شد برای تعویض قفل اقدام کنید.
گاتا هم امکان اضافه کردن کلمه به دایره ی لغات نرم افزارش رو فراهم کرده.
حتی دوستانمون که روی ای اسپیک فارسی کار می کنن، یه سایت دارن که می شه کلمات جدید رو به دست این دوستان رسوند.
اونم بدون ریالی نفع مالی برای این دوستان چون ای اسپیک رایگانه.
اما پکتوس چی؟
چه کارایی که نکرده.
باور کنید آقای پژوهنده که این شرکت روی کامپیوترهایی که به دانشگاه تهران فروخته بود پس ورد گذاشته بود.
به چه حقی این کار رو کرده بود؟ اصلا دلیلش برای پس ورد گذاشتن روی محصوی که فروخته بود چیه؟
کجای دنیا این کار رو می کنن؟
این افراد یه مشت تاجرن نه مهندس کامپیوتر و طراح نرم افزار.
اصلا و ابدا به نوشتن نامه ی سرگشاده یا دادخواست به این شرکت فکر نکنیم که در دلهای بیمارشون حسابی به ما می خندن.
من بارها در جاهای مختلف اعتراضم رو به بنیانگذاران این شرکت رسوندم.
این به اصتلاح مهندس صادقپور یه آدم چرب زبونه که بهتر از هر کسی راه خام کردن افراد و توجیه اشتباههای نرم افزاری و سخت افزاری شرکت رو بلده.
اصلا برای درک دیده شدن نابینایان در این شرکت پیشنهاد می کنم به وب سایتشون یه سر بزنید که می تونید مشت نمونه ی خربار رو اونجا ببینید.
خیلی اینجوابم داره طولانی می شه.
ولی باور کنید به خوندنش می ارزه.
اجازه بدید برای روشن شدن ذهن دوستانی که اطلاع چندانی از ماهیت این شرکت ندارن بیشتر از این شرکت بنویسم.
البته یه خواهش دارم.
اجازه بدید بحث به شرکت کاکتوس و خوبیها و بدیهاش کشیده نشه.
چون اصل بحث پیدا کردن راهی برای مقابله با سفاهت و بلاهت بهزیستیه نه نقد و بررسی شرکت کاکتوس فعلی و پکتوس سابق.
این شرکت حتی برای نرم افزاراش به شما به عنوان کاربر، دمو یا نسخه ی آزمایشی هم نمی ده.
در حالی که مثلا شما می تونید دموی ماهور و یا رسا رو نصب کنید و صدای این نرم افزار هارو بشنوید.
به هر حال، اگه قرار بود از کارای این شرکت چیزی در بیاد، از سال ۷۸ تا حالا که حدودا می شه ۱۴ سال باید اتفاقی می افتاد.
این آقایون مثلا برجسته نگار، یا نمایشگر بریلی رو طراحی کرده بودن که بیشتر به یه پاره آجر و یا نهایتا زیر کیبوردی شباهت داشت.
بعد هم که دیدن قیافه ی این سخت افزارشون خیلی زشته فقط قالب اون رو عوض کردن وگرنه کاراییش همونه که بود.
در کشورهای غرب به ظاهرِ محصولات خاص نابینایان هم توجه می شه.
ولی این شرکت به نظر میاد با خودش فکر می کنه چون افراد نابینا نمی بینن، چه اهمیتی داره که ظاهر فلان سخت افزار چجوری باشه.
به هر حال اجازه بدید از بحث گله و شکایت از کارهای مضحک شرکت کاکتوس بگذریم و بیشتر بپردازیم به اون نامه ی سرگشاده.
همچنان منتظر شنیدن دیدگاههای شما دوستان خوب و ارجمند هستم.

ضمنا این نکته رو هم متذکر بشم که وقتی می گم روی کامپیوترهای دانشگاه پسورد گذاشته بودن، منظور پسورد برای ویندوز نیست.
منظور پسورد برای بایوس BIOS هست که شما مثلا نمی تونستید روی اینجور کامپیوترها برای نصب ویندوز اقدام کنید چون امکان تغییر بوت از هارد دیسک به سی دی امکانپذیر نبود و یا اگه اشکالی برای ابزارها پیش میومد نمی تونستید از داخل بایوس سیستم رو ارزیابی و تأمیر کنید.

درود
خسته نباشید دوستان ،عجب کامنت ها و نظراتی در این کامنت دونی موجود است !بیائید به قول بنده خدا از حال و هوای شرکت ها وغیره بیرون بیائید ،اگر چه این شرکت ها و غیره همه اشان به فکر در آمد وسود بیشتر هستند وشکی در این نیست ! ولی زمان کنونی زمانی است که باید مسئولان بیدار شوند ،به فکر خدمت به معلولان باشند و در جهانی که از تک قطبی و تک محصولی بدر آمدیم و شرکت های متعدد فارسی وجود دارند باید به پا خیزیم و با حضور خود در محافل و ادارات بهزیستی ایشان را متنبه و آگاه سازیم که واقعا این رویدادها منافع نابینایان را تضمین نیمکند بلکه صرف هزینه های گزاف و برگشت به گذشته است و این درحالی است که نرمافزار های گوناگون و رایگاندر حال افزایش است .دوستان من اصلا این فکر که بهزیستی را نیم شود متغییر کرد فکری بی اساس است اگ راز همین حالا شروع کنیم خیی زودتر به نتیجه خواهد رسید .شرایط کنونی جامعه تحصن را نیم خواهد و نیم پسندد و این راه آخر است در حالی که ما هنوز هیچ راهی را تجربه نکرده ایم .بعد هم در مقابل کامنت چشمک افراد محله در مقابل مخالف های چشمک مصلحت را ترجیح می دهند و سکوت می کنند انتظار می رود که در تحصن حضور یابند !
بهترین راه استفاده از ابزار وامکانات عمومی ،طرح بنده خدا اگر بر آن دولتمردان اخلال وارد نسازند !و عنوان نکنند که امضا ها جعلی است !، تلفن به نهاد ریاست جمهوری و ثبت اعتراض و ارائه پیشنهاد به شماره تلفن ۰۲۱۶۱۳۳ که امیدوار هستم تا دولت روحانی بر آن پایبند باشد و ارسال به وزارت بهداشت که سازمان بهزیستی از سازمان های وابسته به آن بود و همچنین هیئت دولت .خلاصه دوستان با کنکاش بهترین راه حاصل خواهد شد .بهشرط اینکه همبستگی خودمان را حفظ کنیم ،اهداف را مشخص کنیم ،خواسته عقلائی و قابل قبول باشد ،بعد با مشاوره با افراد کارآگاه و کارشناس به تحو مطلوب درخواست خود را ثبت کرد .
من با این ایده که بهزیستی را رها کنید اصلا برای رفاه ما فعالیتی نیم کند مخالف هستم و این تصور را دارم که با اعتراض ها اینها هم بهترین راه را انتخاب می کنند واگر هم تا کنون این اتفاق نبیفتاده بخاطر کاستی ها در معلولان بوده وعدم اتفاق نظر .من خودم هر گاه به دنبال امری قرار گرفتم در مقابل کار گروهی همیشه دچار کاستی شده ام که افراد با سابقه و کار آمد هم در کنار من بوده اند اما دچار تزلزل شدهاند اما اکنون تنها به دنبال احقاق حقوق خود وخانواده ام هستم و اگر مصمم شوم و این امر برایم محرز شود و راه آن را بیابم مطمئن باشید تنهائی هم به دنبال آن خواهم رفت در حالیکه واقعا مصمم هستمکه چه فردی و چه گروهی باید در مقابل روند اشتباه بهزیستی ایستاد و مانع شد تا این موانع سبب هدایت بهزیستی و هزینه های سر سام آور آن به مجرا حقیق ی واسصلی شود

درود! یادم میاد حدود ‏۱۵سال پیش مبلغ ‏۳میلیون تومن رئیس جمهور وقت به انجمن نابینایان یکی از استانها داد جهت خرید منزل برای نابینایان،‏ آیا بهتر نبود با این پول یک باب منزل خریداری میشد و به شکل خانه ی سازمانی از آن برای نابینایان استان استفاده میشد؟! یعنی هر نابینا مثلا ‏۳سال اول زندگی مشترکش را در آن بسر میبرد؟! ولی آن پول چه شد؟! آن پول که دیگر دست بهزیستی یا دولت نبود،‏ بلکه چند نابینا برایش تصمیم گرفتند،‏ آنان چگونه تشخیص دادند که این پول حق کیست؟! آیا مثلا به ‏۳۰نفر هر نفر صدهزار تومن پول دادن مشکل منزل نابینایان حل شد؟! فقط پولهای باد آورده را باد برد! نابینا پول را برای خرج الکی کردن میخواهد ،‏ نه برای مخارج صحیح و برنامه ریزی صحیح!‏.

مجتبی می گوید: فقط میتونم بگم که احسنت، چه جالب. ما توی یک سایت زپرتی مث گوشکن زیر لاهاف نشستیم میگیم مرگ بر شاه!
بقیه می گویند: خوب خوب. آقای خادمی. تو که هی شعار میدی بگو ببینیم باید چی کار کرد؟ هااان؟
مجتبی می گوید: هیچی. من میگم هیچی. دقیقا هیچ کاری نباید کرد.
بقیه می گویند: یعنی چی؟ پس تو مرض داری یک خبر زیر خاکی را پخش میکنی اینطوری ۴۸ نفر را به ولوله میندازی. خیال کردی مردم همه مسخره ی توند؟
مجتبی می گوید: من فقط خبر را نوشتم که بخونید، همین. در ضمن، نخیر عزیزم. خوب که دقت کنی متوجه میشی که ۴۹ پاسخ از ده هفده نفر بیشتر نیست. آخر با هفده نفر از ده هزار نفر چه کار میشود کرد؟ هان؟
بقیه می گویند: مگر حتما باید کسی نظر بدهد تا مشصخ شود اینجا را خوانده!
مجتبی می گوید: اولا که مخشص نه و مشخص. دوما خیر. آمار ها حاکی از بیش از این حرف هاست ولی شما نمیتوانید دویست نفر را برای نامه و امضا متحد کنید. آخر من هر کاری کردم صد نفر را هم نتوانستم. این خط: ———- این هم نشان: 🙂
بقیه می گویند: تو فقط بلدی سنگ جلوی پای کار بیندازی و الان پاسخت را زیر همین کامنتت میدهیم مجتبی خان…

جناب آقای خادمی.
خواهش می کنم قضیه رو به یه دعوای شخصی بین چند نفر و مجتبی خادمی تبدیل نکنید.
تردیدی نیست که من و شما یه نقطه ی مشترک داریم.
ناراحتی و دلخوری از وضع موجود.
قرار نیست سالها بی خبری و نادانی یک شبه درمان بشه.
پس اجازه بدید این بحث به جایی برسه.
به نظر من این کامنت آخر شما هیچ ربط مستقیمی به موضوع نداشت.
دلخوری واسه هر کس از جمله شما ممکنه پیش بیاد.
ولی مطرح کردن این دلخوری اینجا چه سودی داشت؟
شما هم مثل من به راه حل فکر کنید.
برای اون نظرتون می تونستید یه پست جداگانه ایجاد کنید.
موفق باشید.

باشه. من که با انجام کار از مجاری قانونی مشکلی ندارم که.
این گوی و این میدان.
بنویسید، پیگیری کنید، بستر این سایت هم برای کامنت دونی ها و پستهایی که احتمالا برای پیشبرد کار، مورد نیازتان باشه در اختیار شما.
مگه شما موفق بشی من ضرر میکنم. هان؟
مسلم هست که از موفقیت شما من هم نفع میکنم ولی گفتم از من انتظار پیگیری نداشته باشید چون شاید من توانایی این کار را نداشتم که قبلا نشده.
هر کاری کردید ما هم هستیم.

بیاید از همین الآن شروع کنیم!
اینجوری که نمیشه!
من تو کامنت بعدی یه شکایت انگلیسی طراحی میکنم که بدیم خدمت اون سایت مذکور
بچه ها باید در کاکتوسو پلوم کنیم!
اینجوری برا همیشه از شرش راحت میشیم!
یا:
تو شکایت بنویسیم کاکتوس میبایست بعد از دریافت پول نرم افزارشو به صورت open source کنه
اینجوری ببینید چه جوری میسوزه!
نه, همون اولی (بستن در کاکتوس) بهتره

سلام به شما امیر عزیز.
خب این شد یه کاری.
شما طرحتون و نامه مورد نظرتون رو بنویسید.
من هم به زودی طرحمو به دو زبان نگلیسی و فارسی همینجا می ذارم.
دیگه قضاوت با خوانندگان متن که بعد از جرح و تعدیل به شکل مکتوب قرار بگیره و جرقه ای بشه برای ایجاد تغییر.

سلام! من که از پکتوس فقط اسمشو شنیدم اصلا اطلاعی از کارهایی که انجام داده ندارم, پس نمیتونم قضاوتی داشته باشم. نمیدونم از این بابت برای خودم متاسف باشم یا بگم خوشبختانه! ولی به اعتبار دوستان خبره در مسایل کامپیوتر و تجربه بالای آقا مدیر اگه قرار شد اقدامی انجام بشه منم هر جور که بایسته و شایسته هست حمایت میکنم. جز این چیز دیگه ای نمیتونم بگم.

درود
به نظر من مشکل کاکتوس در مقابل بی کفایتی و بی اثری بهزیستی هیچ هستش. اگه نامه‌ای قراره نوشته بشه باید مشکلات اصلی توش مطرح بشه. در ضمن فکر می‌کنم کسی که می‌خواد این نامه رو بنویسه بهتره یه تحقیقی در مورد خدمات به نابینایان در کشور‌های دیگه انجام بده تا از انتظاراتی که باید وجود داشته باشه مطلع باشه.
بعد از طرح شدنش هم دوستان باید سعی کنن بقیه رو ترغیب کنن که این نامه رو امضا کنن. من حتی می‌گفتم که از نهاد‌های بین‌المللی هم کمک بگیریم ولی خوب متاسفانه هیچ نهادی توی ایران نفوذ نداره. می‌دونید دولت ما وقتی پای جامعه‌ی جهانی بیاد وسط برای حفظ تصویری از یه کشور گل و بلبل هم که شده سعی می‌کنن مشکل رو حل کنن.
بنده خدای عزیز یا هر کس دیگه‌ای که قراره این شکایت نامه رو بنویسه فکر کنم بهتر باشه که اینجا پستش کنه تا اگه کم و کسری داره یا نیاز به اصلاح هست با نظر دوستان درستش کنیم. به هر حال چندتا مغز بهتر از یکی هست.
امید که این کار با موفقیت رو به رو بشه.

پیشنهادات من
در این نامه باید این مسایل هم اشاره شود
۱ بازرسی و نظارت بر کار بهزیستی بصورت مداوم.
۲ شرکت زهر ماری پکتوس کاکتوس باید بخاطر گرفتن بودجه های قبلی و دادن ابزار بدرد نخور پاسخگو باشه
۳ بدون ارزیابی دقیق و نظرخواهی از کارشناسان نابینا بصورت گسترده
نباید به هیچ شرکتی بودجه و پول بیخود داده بشه.
۴ اسامی پارتی ها لابی های مختلف شناسایی بشه تا در صورتی که نیاز بود مدرک داشته باشیم.
۵ یک هیات و گروه تشکیل بشه که بر کار جامعه های نابینایان استان ها و شهرستان ها تا جای ممکن نظارت کنه.
به خدا اگه بدونید توی شهر های مختلف چه کمک های مالی و غیر مادی به نابینایان میشه و این ها رو میدن یا به انجمن های نابینایان یا به بهزیستی!!!
چه خیر ها! چه کمک ها که نمیکنن.
وقتی که بودجه رو اینطور دور میریزن دیگه معلومه که به کمک های مردمی و چیز های دیگه هیچ نظارتی نیست.
هرکس مثل من اونقد بلد نیست نامه ی کاملی رو اینجا بنویسه
حد اقل اینطوری موارد مهم رو اشاره کنه
کم کم مطالب جمع میشه.

مرسی عزیزان.
دوستون دارم

با سلام مجدد.
سعی می کنم تا حد امکان در این پیش نویس به مسایل اساسی بپردازم.
چون من هم با میثم عزیز موافقم که پکتوس فقط جزءی از مسأله هست و باید به طور کلان به مسأله نگاه کرد.
در این پیش نویس که تقدیم می کنم، جای مسؤول رو خالی گذاشتم هرچند که شخصا اعتقاد دارم این مسؤول نمی تونه بهتر از رییس جمهور کسی باشه.
پس فرض رو بر این بذاریم که خطاب نامه به ایشونه هرچند که اسمی برای دریافت کننده ی این نامه انتخاب نکردم.
این یه متن فارسیه و در صورت لزوم می تونم این مطلب رو امانت دارانه به انگلیسی هم برای اطلاع مجامع جهانی ترجمه کنم.
—————–
متن نامه:
————-
بسمه تعالی:
ریاست محترم/مدیر عامل محترم/سرکار خانم…..:
با سلام و احترام، چندیست که با تغییر رویکرد مسؤولین و نام بردن از تدبیر و امید به عنوان آینده ی خطّ مشی سیاسی-فرهنگی-اجتماعی حاکم بر ایران، انتظار همه گان در رخ دادن تحولاتی سازنده و برون رفت جامعه از رکود و رهایی تدریجی از کوه مشکلات مختلف است.
جامعه ی معلولین نیز که به حق درصد قابل توجهی از جمعیت ایران را در بر می گیرد، از این قاعده مستثنی نیست.
در حالی که حتی در کشورهای همسایه مانند ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز اکنون بیمه ی معلولیت برقرار شده و مسؤولین ذی ربط، به طور مستقیم مطالبات صنفی معلولین را پیگیری می کنند، دریغ و افسوس است که جامعه ی ایران که همیشه به عنوان یک عنصر پیشرو در زمینه ی حصول پیشرفت در منطقه مطرح بوده از این قافله عقب بماند.
در کشورهای دیگر فلسفه ی اعطای حقوق بیکاری و حقوق معلولیت به معلولین، پوشش دادن به مخارج جاری این افراد است تا بتوانند با حفظ کرامت انسانی خویش بدون دغدغه دست کم از کمترین امکانات رفاهی برخوردار شوند.
در کشورهای دیگر با فرض اینکه بسیاری از افراد ممکن است بر اثر حوادث و یا کهنسالی خود نیز به قشر معلولین افزوده شوند این امکانات از سوی جامعه در اختیار معلولین قرار می گیرد تا جامعه به فکر آینده ی اعضای خویشتن باشد که هیچ یک از دچار شدن به یک معلولیت احتمالی، تا آخرین لحظات زندگی مصون نیستند.
فارغ از موارد فوق الذکر، در حالی که حضرت علی «ع» در نهج البلاغه نیز در ۱۴۰۰ سال پیش از این به مالک اشتر توصیه می فرمایند که سهم بیشتری از غنایم و درآمدهای جامعه برای افرادمعلول قائل شود، آیا می توان ایران را بدون توجه به فرموده های ایشان به ام القرای دنیای اسلامی شدن نزدیک دانست؟
امید است که آن مقام محترم با برگزاری کارگروههایی مرکّب از نمایندگان اقشار مختلف معلولین، نسبت به رفع تدریجی دغدغه های اقشار مختلف معلولین همت کنند و گامهایی مؤثر در این راه بر دارند.
با توجه به اینکه در حال حاضر قانونی تحت عنوان قانون جامع حمایت از حقوق معلولین از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته، چگونه است که اجرای تام و تمام قانون در کشور ما مورد غفلت واقع شده؟
در حالی که بر طبق نص صریح این قانون ۳ درصد سهمیه های استخدامی باید به معلولین اختصاص یابد، چگونه است که این امر واقع نشده؟
چگونه است که وزیر وقت آموزش و پرورش در دولت پیشین جناب آقای حاجبابایی در مقابل چشم میلیونها تن منکر توانایی معلولین برای تدریس می شود و این در حالی است که خود ایشان چند ماه پیش از این اظهارات عجیب، در مراسم افتتاحیه ی بزرگترین ساختمان آموزشی ویژه ی نابینایان در تهران حضور داشتند و در آن جمع شاهد حضور فرهیختگانی از میان نابینایان بودند که به آسانی کار تدریس را بر عهده گرفته بودند.
بی تردید تا خود مسؤولین با نیازها و قوای نهفته ی معلولین آشنا نشوند، شنیدن اظهار نظرهایی از این دست بعید نمی نماید.
مسؤولین محترم در هر وزارتخانه و سازمانی باید خود را مکلف کنند که برای ارتباط با معلولین و سر و سامان دادن به امور آنان در حوزه ی اجرایی و اختیارات خویش، نماینده ای به این عنوان داشته باشند که خود از میان معلولین باشد و امر مشاوره و یا پیگیری امور معلولین را طی جلساتی با وزیر محترم در وزارتخانه یا سازمانهای دیگر به طور منظم انجام دهد.
در پایان، فهرست مجملی که در بر دارنده ی اهم مطالبات معلولین می باشد در پی می آید:
۱. ایجاد تغییراتی اساسی در ساختار و شرح وظایف سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی چرا که بسیاری از معلولین به هیچ وجه از عملکرد این دو نهاد راضی نیستند.
این تغییرات می تواند به شرح زیر باشد:
الف:
انتخاب مدیریت این سازمان از سوی ریاست جمهور به طور مستقیم و پاسخگو بودن مدیر آن نهاد به مطالبات معلولین در قالبی منظم.
مشاورانی که بر لزوم انتخاب آنان در بالا تأکید شد، می توانند با بررسی عملکرد بهزیستی گزارش مستقلی را به وزارتخانه یا سازمانی که در آن به عنوان مشاور، مشغول به کارند ارایه دهند و این مورد به وزرای مختلف، و از طریق آنان به شخص ریاست محترم جمهور انعکاس یابد.
ب:
یک گزینه ی دیگر می تواند کاهش اختیارات این سازمان و مثلا جداسازی امور زنان بی سرپرست و افراد دارای اعتیاد از شرح وظایف این سازمان باشد تا دیگر بهانه ای برای عدم پوشش نیازهای معلولین با وجود بودجه های کلان در این سازمان وجود نداشته باشد.
ج:
یک راه حل دیگر می تواند ارتقای این سازمان در قالب یک وزارتخانه باشد که وزیر آن نهاد به طور مستقیم به ریاست محترم جمهور پاسخگو باشد.
د:
در مورد استفاده از کمکهای مردمی، سازمان بهزیستی باید در مورد جمعآوری اینگونه کمکها به نمایندگان معلول پاسخگو بوده و اینگونه امور به نحوی انجام شود که باعث خدشه دار شدن جایگاه اجتماعی معلولین نشود.
پیرامون نحوه ی هزینه کردن این مبالغ نیز باید با مشاوران امور معلولین تبادل نظر صورت گیرد تا افراد مسؤول در بهزیستی به خاطر عدم آشنایی با امور جاری معلولین و نیازهای مهمتر، عمدا یا سهوا باعث حیف و میل بیت المال نشوند.
۲. ایجاد راهکارهای عملی برای اختصاص حقوق بی کاری و حقوق معلولیت به معلولین که این مورد باید با توجه به سطح متوسط توّرم، به طور سالانه افزایش یابد.
۳. تولید سخت افزارها و نرم افزارهای کارآمد برای معلولین به ویژه نابینایان نظیر آنچه در سایر ممالک دنیا انجام می شود که این موارد، باید با نظر نمایندگان منتخب خود معلولین انجام شود نه اینکه سازمان بهزیستی بدون در نظر گرفتن مصالح معلولین به طور خودمختار دست به عقد قراردادهای بی ثمر با شرکتهای معلوم الحاب برای تولید نرم افزارها و سخت افزارهای ناکارآمد بزند.
در صورت عدم وجود شرکتهای داخلی که بتوانند به چنین تولیداتی دست زنند، می بایست نسبت به سفارش چنین محصولاتی به شرکتهای شناخته شده در این امر که در سایر کشورها وجود دارند، اقدام شود
۴. بررسی مناسبسازی اماکن عمومی و سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی و جلوگیری از اعطای مجوز ساخت بناهای نامتعارف و ناسازگار با اینگونه استانداردها. حتی اگر اینگونه بناها در مراحل پایانی ساخت باشند، نسبت به جلوگیری ازافتتاح و بهره برداری از آنها تا رفع مشکلات موجود در ساختمان، برخورد قانونی به عمل آید.
۵. پیگیری اجرایی شدن رعایت قانون اختصاص ۳ درصد سهمیه ی استخدامی ویژه ی معلولین در نهادهای مختلف و بطلان اینگونه آزمونها در صورت عدم رعایت این قانون و برخورد با متخلفین.
۶. پرداخت وامهای ازدواج به افراد معلول تا سطح دو برابر.
در صورت ازدواج دو معلول با یکدیگر این میزان باید تا ۴ برابر افزایش یابد.
امید است که با پیگیری امور فوق الذکر موجبات خوشنودی قشر بزرگی از شهروندان ایرانی که مانند هر شهروند عادی دارای حقوق برابر شهروندی هستند، فراهم آید و گامهای مؤثری برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی و کرامت انسانی اقشار مختلف و رفع هرگونه تبعیض علیه معلولین برداشته شود.
با سپاس فراوان، جمع بزرگی از نابینایان ایرانی.

بنده ی خدا نوشته ای که در زیر آوردم با توجه به بحث های قبلی در این بخش بود یعنی وقتی نوشته را فرستادم که هنوز پیشنویس نامه ی شما را نخوانده بودم
این مباحثی که شما در پیشنویس مطرح کردین به صورت کاملا دقیقتر و در ۲۴ ماده به نام اصلاحیه ی قانون حمایت از حقوق معلولین در فراکسیون معلولین مجلس داره بررسی میشه و همواره از افراد نابینا از جمله دکتر سهیل معینی و سایر افراد اهل فن دعوت میشه تا از این اصلاحیه دفاع کنند
قطعا تا چند ماهه آینده این اصلاحیه به صحن علنی مجلس میره تا در باره ی مواد مختلف آن تصمیمگیری بشه
پیشنهاد میکنم حتما حتما به ایستگاه سرگرمی یه سر بزن که در بخش پیوند های این وب هم لینکش هست و برو صحبت های دکتر معینی رو در باره ی اشتغال و در کل اصلاحیه ی حقوق حمایت از معلولین گوش کن
به نظر من این موارد رو که تو گفتی اجازه بدیم همین عزیزان از طریق کمیسیون مجلس پیگیری کنن چون هر گونه اعتراضی در این باره به نوعی موازی کاری میشه و بزاریم حرف های تو که همش در قالب اصلاحیه ی حمایت از حقوق معلولین گنجانده شده از طریق مجلس پیگیری بشه و به نتیجه برسه
از بحث اصلی این پست دور نشیم من هر آنچه که به ذهنم رسید رو در پایین اشاره کردم

با سلام.
به نظرم من جدیت رو برای انجام یه کار مفید نشون دادم.
پس شما هم یا علی بگید و به نقد نوشته ی بالا که بی تردید خالی از اشکال و ابهام نیست دست بزنید تا وقتی آماده شد، اون رو در قالب یه دادخواست یا نامه ی سرگشاده در وب سایت
http://www.change.org
و روزنامه های کثیر الانتشار منتشر کنیم.
من وقتی خودم این نوشته رو خوندم مثلا به این نکته پی بردم که بهتر بود به جای “قوای نهفته” بگم تواناییهای بالقوه.
باور کنید من عربزده نیستم ولی بعضی از این حضرات این رو بهتر می فهمن.
ضمنا اشاره ای به دانشجوهای معلول نشده که می شه اون رو هم به این نامه اضافه کرد و با تأکید در مورد شهریه ی دانشجوها هم صحبت کرد.

با سلام و عرض ادب به همه ی دوستان.
بنده ی خدای عزیز به خاطر این روحیه و طرز تفکری که داری میستایمت…
از همه ی دوستان هم ممنون که دلسوزانه نظر و پیشنهاد میدم.
۲ تا بحث اینجا مطرحه
۱/…. برخورد با شرکت پکتوس و اعتراض به بهزیستی برای مانع شدن این قرارداد…
۲/… شکایت از سازمان بهزیستی برای حیف و میل کردن بودجه ها بدون کار کارشناسی شده و عدم نیاز سنجی درست برای قشر نابینایان
فراموش نکنیم که بهزیستی کل معلولین از جمله ی ناشنوا نابینا ویلچری و قطع نوخا و سایر معلولین رو هم در بر میگیره اما بحث ما فعلا در مورد بخش مربوط به قشر با آسیب بینایی است.
من در باره ی هر دو مورد تحقیق کردم و آنچه که اینجا میگم با صحبت با چند حقوقدان و افراد مطلع به دست اومده پس فقط نظر شخصی من نیست بلکه یک دیدگاه کارشناسی شده همراه خرد جمعی دوستان نابینا است.
اگر بخواهید واقع بین باشیم و مورد اول را پیگیری کنیم هیچ سازمان و نهادی مسوول پیگیری این مورد خاص و مواردی از این دست نیستند به جز خود سازمان بهزیستی یعنی اگر شما بلفرض بخواین از بهزیستی به نهاد ریاست جمهوری یا سایر دستگاه های دولتی مثل وزارت کار و رفاه اجتماعی که سازمان بهزیستی زیر مجموعه ی آن وزارت خانه است آنها در این مورد نامه را برای پیگیری ارجاع میدن به خود رئیس سازمان برای پیگیری بیشتر و حل ماجرا.
چون مثلا در این مورد قطعا خود آقای همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی به صورت جزئی از مفاد قرارداد بین بهزیستی و شرکت پکتوس مطلع نیست بلکه کارشناس های زیر دست ایشان این مسئله را تایید کردند و در نهایت ایشان نامه ی پرداخت پول را امضا میکنند
پس اگر میخواهید جلوی چنین قراردادی را بگیرین و اگر به ظعم شما پکتوس شایسته ی چنین پولهایی نیست پس باید یه نامه ی اعتراض تنظیم کنید و با دلایل مستند و منطقی ثابت کنید که این شرکت به فلان دلایل کار آمد نیست و پیشنهاد میشود این بودجه و موارد دیگری از این دست با یه کار کارشناسی دقیقتر و بهتر صرف فلان موارد شود. همه ی این توضیحات باید با استدلال باشد پس خواهشاً کسانی نامه را تدوین کنند که کاملا در جریان امور هستند نه این که بر اساس شنیده ها حرف بزنید.
در نهایت این نامه پس از تدوین باید امضای سایر نابینایان را هم داشته باشد هر چه تعداد امضای نامه بیشتر باشد اعتراض شما از پشتوانه ی بیشتری برخوردار خواهد بود.
در نهایت باید این نامه را به ریاست سازمان بهزیستی کشور ارجاع دهید حالا یا با میل یا با فکس و یا به صورت حضوری با گرفتن وقت ملاقات قبلی.
ترجیحا حالت سوم را بیشتر قبول دارم و فکر میکنم مؤثر تر باشد.
همچنین باید هیعتی را خودتون تشکیل بدین که این نامه رو پیگیری کنه تا به سر انجام برسه.
این راهکار مورد اول برای شکایت از پکتوس و مانع شدن بستن این قرارداد.
اما راه حل برای مورد دوم.
همه ی شما عزیزان بلا اتفاق میگویید که بهزیستی مسئولیت خود را به درستی انجام نمیدهد و در موارد مختلف پول ها را به هدر میدهد و در کل برای قشر نابینا رسالت خود را به درستی انجام نمیدهد.
خب تنها مرجع رسیدگی به شکایت علیه سازمان بهزیستی در کشور ما سازمان بازرسی کل کشور است و نه هیچ جای دیگه
بنده خدای عزیز اون سایتی که شما معرفی کردی در عمل چیز خیلی خوبیه اما متاسفانه با ساختار های غلط کشور ما سازگار نیست و از این طریق نمیتوان به نتیجه رسید
این حرف رو بر اساس تجربه ی قبلی میگم که حتا نامه تا خود نهاد ریاست جمهوری هم پیشرفت اما….
در هر حال اگر دوستان به صورت مشخص و با بررسی و تحلیل دقیق از عملکرد بهزیستی شکایت دارند نامه ای را تنظیم کنند این نامه باید علاوه بر امضای شخصیت های حقیقی یعنی خود شما نابینایان عزیز باید به امضا و تایید برخی از نهاد های حقوقی مرتبط با نابینایان مثل انجمن نابینایان ایران و یا تشکل های نابینایان ایران و یا انجمن باور برسد و برای رسیدگی به سازمان بازرسی کل کشور فرستاده شود.
آن نهاد در همه ی موارد کارشناس دارد قطعا کارشناس های خود را به بهزیستی میفرستد و به شکایت شما رسیدگی میکند و اگر ادعای شما درست باشد با آن برخورد میکند.
خوبیه سازمان بازرسی کل کشور ان است که یک نهاد بالا دستی و بیرون از ارگان های دولتی محسوب میشود و برای خود مستقل است پس دلیلی ندارد از جایی بخواهد دستور بگیرد و یا در کار آن دخالت و یا نفوذ صورت گیرد.
دقایقی پیش از این نوشته با دکتر علی صابری از حقوقدان های برجسته ی نابینایان صحبت میکردم ایشان موافقت کرد که اگر دوستان نامه ای تنظیم کردند ان را بخواند و اگر از نظر حقوقی اشکالاتی هم داشته باشد آن را برطرف کند و با آخرین قوانین روز تطبیق دهد.
حال تصمیم با خود شما عزیزان در باره ی هر کدام از مواردگی که گفتم دوست داشتین نامه این تنظیم کنید از هر طریقی که میدانید امضا هایش را جمع آوری کنید.
تطبیق نامه با قانون حقوقی کشور با دکتر علی صابری عزیز و پیگیری نامه با هیئتی که خود شما تعیین میکنید.
فقط امیدوارم این بار مثل دفعات قبل نباشد که به صورت موقتی برای چند روز یه موج اعتراض راه می افتد و پس از چند روز همگی فراموش میکنند که….
در پایان هر کمکی که احساس کردین از دست بنده ی حقیر بر میاد بگین تا انجام بدم.
اینم آدرس میل منه اگر نامه ای تنظیم کردین که خواستید به دکتر صابری بدم به این آدرس ارسالش کنید.
Amirsarmadi68@gmail.com
پاینده باشید

اینم شکایت انگلیسی:

hi,
dear president,
thanks for reading this petition.
please, inquire our request.
the welfare organization has payed 100000000 tomans to paktoos biznus in order to get there software for free for blinds and visually impaireds
but, there software isn’t standard
and all of the blinds and visually impaireds are not happy for there software
it seams paktoos biznus send’s some of there workers to welfare organization in order to give some money (the money that welfare must pay for blind and visually impaired users) to them and get there software for free for all the blinds and visually impaireds
there software (navid), hang’s JAWS (the screen reader) and windows two, and if it executed, it get’s the memory while executing and after it closes, it doesn’t return the memory that have been taken (memory leek)
another problem of this software is that it give’s the disk of the computer (2 GB) without any good reason while parsava take’s just 27 MB and mahoor take’s about 50 MB
but parsava and mahoor are work better than navid
they sell navid for 1000000 tomans to every people
and, they don’t provide a good way to get support
they say we haven’t any responsibility when you can’t install the software or any problem that may happens in it
they don’t lisson to any comments, any sejestions from anyone
please don’t let welfare organization to profuse them money!
thank’s in advance, blinds and visually impaireds of iran

بچه ها مشکلاتشو بگیرید بدید بذارمش تو سایت

امیر عزیز.
متأسفانه نوشته ی شما بسیار باید ویرایش بشه.
من دس به نقد یه کم به ویرایش این نوشته دست زدم.
یادتون باشه که در نامه های اینچنینی شما نباید وارد نکات فنی بشید چون فقط می تونه باعث سردرگمی مخاطب و در این مورد، رییس جمهور بشه.
حالا متن رو ببینید.
البته الان واقعا تمرکز ندارم وگرنه به مراتب بهتر کار می کردم.
این فقط یه نمونه هست وگرنه مطمئن باشید خودم هم این ویرایشم رو قبول ندارم.

——————-
To The President Of The Islamic Republic Of Iran:
Dear Mr. President,
Although we are aware of the fact that you are overloaded with tons of jobs to do and are dealing with many important issues to ensure the security of all Iranians nationwide and meanwhile are responding to lots of requests daily, we are here to respectfully draw your attention to the following issue relevant to all visually impaired members of our great community.

The Welfare Organization (Behzisti) has payed one hundred million tomans to Pactos incorporation in order to purchase one of their softwares recently made and make it availabel free for the blind and visually impaired community.
But regarding the out of date techniques used to design such a piece of software, there software isn’t standard and consequently, cannot be used efficiently by its users regardless of how much experience they have in case of adaptive technology.
Unfortunately, we have to confess that all the members of the visually impaired community or at least the majority of them are not satisfied with their products at all.
it appears Pactos incorporation has sent some of there staff to Welfare Organization to convince them to concent to this kind of trade and sign an assignment between Behzisti and the so-called software engineering company to obtain the right for the blind folks to use their software, meaning the latest one.
regarding the fact that this company is not well-reputed between the blind community due to its policies in case of their hardware and software to be well guaranteed, we are here to ask you to make an action on behalf of the blind community to have the opportunity to work with those softwares that practically can perform well on computer systems and can give the blind folks equal access to the world of technology in order to have better jobs and can compete against others fairly.
we like to see some resolutions made in favor of the visually impaired community in particular and all people with disabilities in general to be better supported and effectively participate in all activities done by the whole society.
On the other hand, we have other software that relatively support Farsi language for the blind and we think sponsorship for such softwares is much wisely than those of Pactos that has been proved to be full of errors and cannot be used to ease the life for someone.
The targetted community of their softwares is not pleased with their products at all and as a result, we believe that such a trade between Pactos and Welfare Organization is simply giving away the money that can be used for many other goals to be attained.
We are looking forward for seeing your prestigious decision to take effect and to prevent such misguidedly purchases made by Behzisti and other organizations.
Sincerely,
Many of the members of the visually impaired community.

امیر رضا صبر.
این نامه از لحاظ واژگان و گرامر و محتوا هنوز جای کار داره.
بگذارید ببینیم به کجا میرسد پیش نویسش هنوز به فارسی آماده نیست چه برسد به اصل انگلیسیش.
بنده ی خدا توصیه های امیر منطقی و کاربردی به نظر می رسد.
خودم در تنظیم نامه مهارت ندارم ولی فردا با یک ویراستار و یک کارشناس امور نابینایان مذاکره میکنم ببینم به کجا میرسیم همینجا اطلاع میدهم.
شاید این پست را سنجاق کردم.
بالاخره حواس ما هم باید جمع باشد که پکتوس خصوصیست و میلیاردیست و وکلای گردن کلفت کم ندارد.

بچه ها بجنبیم!
مجتبی, بنده خدا و بقیه!:
من این شکایتو خیلی سریع نوشتم!
واسه همین رفتم تو بحث فنی و چیزای دیگه مثل پشتیبانی
اونم بعد از کنفرانس بود, منم میگرنم اذیت میکرد
بعدشم باید به یه سری کار مثل گسترش سیستم عامل و بازیم میرسیدم!
به هر حال یه جوری طراحیش کردم.
البته خودمم گفتم مشکل داره!
مجتبی سریع با یه ویرایشگر حرفه ای هماهنگ کن راهش بندازیم!
یه دیقم صبر نکنید که حقمون هر ۱۰۰ هزارم ثانیه پشت هم داره میره!

سلام.
چند روز پیش تو یه دیدگاه گفتم که باید به مدیریت جدید ایران سپید فرصت داد و ازش حمایت کرد تا در موقع مقتضی بتونه مشکلات نابینایان رو پیگیری کنه.
شاید در این مورد به خصوص ارجاع به ایران سپید و تقاضای پیگیری و اطلاع رسانی بهترین تست باشه و نشون بده که این تغییر مدیریت تا چه حد تونسته رویکرد فعالیت روزنامه رو عوض کنه.
تا جایی که ما میدونیم روزنامه در زمان تصدی آقای محمد بیگی و حتی پیش از اون یه جورایی غلام حلقه به گوش بهزیستی به حساب میومد و حالا باید دید مدیریت جدید در سدد احقاق حق بچه های نابینا هست یا نه؟
پس به جای این که به فکر درج دادخواست تو یه سایت خارجی باشیم که نهایتش با تمام ارادتی که به صاحبان و موافقان این طرح دارم, به نتیجه ی خاصی نخواهد رسید, بهتره با تنها رسانه ی رسمی و ثابت مختص به خودمون یعنی روزنامه ی ایران سپید تعامل داشته باشیم و نه در قالب شکوائیه ای که همه ی خواسته های ما رو در بر داشته باشه, بلکه با تمرکز روی همین بحث پکتوس درخواست پیگیری کنیم.
به نظر من به قول امیر سرمدی, برای طرح جامع همه ی مشکلات خودمون و سایر اقشار معلولین, بهتره تا رسیدن اصلاحیه ی قانون جامع به صحن علنی مجلس صبر کنیم و انرژی و وقتمون رو بیهوده صرف کاری که هم موازیه و هم بی نتیجه نکنیم.
راستی بهتره از وجود قطعی چنین قراردادی اول مطمئن بشیم و تا حد امکان مفاد اون رو هم در اختیار داشته باشیم, تا هم در هیچ موردی قضاوت عجولانه و نا عادلانه نکرده باشیم و هم با اشراف کامل در جهت حل مشکل قدم برداریم.

خووووب. پس به سلامتی این هم مسکوت موند.
صبر کنیم تا چند تا اتفاق بیفته.
یکی اینکه پول پکتوس را بدند به ریش ما بخنده و بره پی زندگیش.
یکی اینکه اصلاحیه خونده بشه، بحث بشه، تصویب بشه یا نشه، اجرا نشه که نشه!
ایول. من این همه پشتکار که خودم دارم را تحسین میکنم.
طعنه هم نمیزنم به کسی. جدی جدی میگم.
پکتوس ی کلاه گشاد دیگه هم واسه ما بافته بعدا اگه صلاح دونستم توی ی پست دیگه میگم واستون.
این یکی از جنس بهزیستی نیست، از جنس بانکه.
خوش باشید!

نه! اگه هر کس وظیفه ی خودش رو خوب میدونست, اگه کارشناسا وجدان کاری یا حد اقل یه ذره انصاف داشتن, اگه کارشناسا اصولا کارشناس بودن و با پارتی نشده بودن کارشناس, اگه قانون تو این مملکت با کاغذ پاره فرقی داشت, اگه و هزاران اگه و تهش این که اگه اینجا ایران نبود و تازه با همه ی این احوال اگه به قول خودت لا اقل همون ۱۰۰ نفر رو داشتی که حاضر باشن تا آخرش پا به پات بیان, اون وقت راهی غیر از اون که امیر سرمدی گفت و منم گفتم که باهاش موافقم وجود داشت.
البته همه ی اینایی که گفتم در مورد کلیت مشکلات موجود بود و در مورد بحث پکتوس یه چیزای دیگه قبلا گفتم که ظاهرا یا نخوندیش, یا این که یادت رفته اصل این پست مربوط به پکتوس و صد میلیون بود, نه رفع و رجوع همه ی مشکلات جامعه ی اکوار.
به قول معروف طرف رو تو ده راه نمیدادن, سراغ خونه ی کدخدا رو میگرفت.

هیچ کی وظیفشو نمیدونه!
هیچ کی فکر کسی دیگه نیست!
بزارید یه جور دیگه بهتون بگم!
بابا ماها خون همو میخوریم!
اصلا وقتی کمتر از صد نفر باهامونن, چرا ما باید کاری کنیم؟
ارزششو نداره که!
وایستید هم پکتوس بهمون بخنده هم بهزیستی هم خودمون!
ببینید حق کدوممون زایع میشه!
من که میتونم برا خودم eSpeak رو تغییر بدم, برنامه بنویسم و کلا کارامو بکنم.
بقیه میخوان چی کار کنن؟
تا یکی میاد ساپورت کنه میگید نمیشه
من که قانع شدم که پشتیبانیتون کنم!
البته من تنهایی نمیتونم
بازم میگید شکایت خوب نیست
نشستن خوبه؟
خود دانید!

تو که میتونی ای اسپیک را اصلاح کن تا روی مک هم کار کنه.
تو که میتونی ای اسپیک را اصلاح کن تا با صدای پارسآوا فارسی ها را و با صدای خودش انگلیسی ها را روی ویندوز بخونه.
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.
آره قربونت برم. منم برنامه نویسی خوندم ولی کاری که نمیتونم را میگم نمیتونم.
البته اگر وقت داشته باشم و مطالعاتم را ببرم بالا بله. میتونم. ولی در حال حاضر خیر.
اگر هم فرض کنیم که بتونی ای اسپیک را سفارشی بکنی که مطمئنم حد اقل الان نمیتونی، دل سوزوندن که نداره امیر جان! این کار هات به جایی نمیرسه.
غرور آدم را با دماغ به خاک میماله.
اگر دوستم نبودی و دوستت نداشتم و واسم ارزش نداشتی اینها را نمینوشتم ولی نوشتم و در مکان عمومی هم نوشتم که هم تو هم خودم و هم باقی بدونیم صدای اعمال ما از صدای حرفهایی که میزنیم خیلی بلند تره.

پس چرا عمل نمیکنید؟
بعدشم, بزار یه چیز از پارسآوا که یه باگه بهت بگم تا ببینی چه خبره
اگه تو پوشه پارسآوا رفته باشی میبینی یه فایل به اسم airservice.exe وجود داره
این آقای فایل, فقط با فایلایی که اسمشون JFW.exe یا NVDA.exe باشه کار میکنه که البته اون فایلا باید از توابعی که مایکروسافت برای ارتباط با speech گذاشته پیروی کنه
حالا خودت بگو, تا سورسش نباشه میشه کاری کرد؟
یعنی من تا سورسشو نداشته باشم نمیتونم کاری روش کنم!
اینم یه سوتی دیگه از طرف خانه نور
از تو بعیده مجتبی اینو بدونی و به رو خودت نیاری!
درسته من الآن نمیتونم eSpeak رو سفارشی کنم!
و شایدم تا ۴ ۵ سال دیگم نتونم
چون هم باید یه بازی بنویسم, همم باید سیستم عامل AmirOS رو گسترش بدم
ولی باور کن کدشو بخونم میتونم
نه یه شبه ها!
خودتم برنامه نویسی خوندی
البته فکر کنم سرت از C++ دربیاد
با C++ نوشتنش
اگرم من بخوام گسترش بدم یه نفرم باور کن ساپورت نمیکنه
خودم باید زیر فشارش له بشم
این eSpeak بیشتر از ۸۰۰۰ خط سرش کد نوشتن
خودت فکرشو بکن
در ضمن من رو مکینتاش برنامه ننوشتم
اصلا آقایون چه کاریه!:
بیاید بیخیال بهزیستی شیم خودمون یه چیز جدید بنویسیم.
البته کسی همت داشته باشه
من که میدونم!:
سر همین بهزیستیشم کم میارید
وای به وقتی که بخواید کد بزنید
البته ۹۹% بچه های نابینا فقط میخوان مفت استفاده کنن و زحمت بقیه رو هدر بدن
philip bennefall که نویسنده بی جی تیه, خودش کد زده
اونم یه کسیه که مشکل بینایی داره
مدیر پروژه NVDA نابینای مطلقه
همینطور همه برابچ freedomscientific یا نابینای مطلقن, یا کمبینا
چرا اونا تونستن جاز و NVDA بنویسن؟
چون هم دیگرو نمیکشن!
مجتبی هم من میدونم, هم تو میدونی:
اینجا اگه یه چیز بنویسی, از باگاش سو استفاده میکنن
سر یه باگ کوچیک از نوشتن اون برنامه پشیمونت میکنن
مگه پروژه پارسآوا درش بسته نشد؟
باور کن تا چند وقت دیگه پدر ماهورم درمیارن
باور کن همین کارارو میکنن که بهزیستی ۱۰۰ میلیون تومنو میده الکی دست پکتوس
چرا در پروژه نوید تخته نشد
چرا دارن هنوزم بیخودی مینویسن؟
چون کسی نمیخواد سر باگای بزرگ و فقط به خاطر پولدوستیش سنگینترین ضربه رو بهش بزنه
چرا نمیخواید باور کنید؟
چرا سرتونو کردید زیر برف
بابا والله بخواید میتونید پدر این پکتوسو دربیارید!
آقای درفشیان, ایران سپیدم از همون اول خر بهزیستیو بقیه دارو دستش بوده
ببینم, این خبر بستن قرارداد ۱۰۰ میلیونی بهزیستی با پکتوسو منتشر کرده؟
تا حالا از بهزیستی بد گفته؟
اون قدر کامنت ندید, یه کاری کنید!
نه بهزیستی کامنتارو میخونه, نه هیچ کس دیگه که بتونه کاری کنه
بیخودی داریم وقت تلف میکنیم
بابا دست نجنبونید منافع خودتونم میره!
چرا فقط از یه طرف که کامنت دادن باشه دارید وارد عمل میشید؟
میدونم یه شبه نمیتونید پکتوس چند ساله رو نابود کنید
ولی با تلاش میشه هر کاری کرد!
بازم خود دانید
حالا ببینم کسی از بهزیستی و پکتوس شکایت میکنه یا نه

با سلام.
دو روز صبر کردم و نظر ندادم و خوندم
متوجه شدم که دوستان حتی نمی تونن بحث رو حفظ کنن و اجازه ندن بحث از محور خودش منحرف نشه.
اشتباه کردم که به هم نوعام و دوستان نابینا امید داشتم.
جالبه که اگه این نظر رو هم نمی ذاشتم، بحث به بحث شخصی جناب آقای خادمی و جناب آقای رمضانی تبدیل می شد.
هرچند که کی می تونه ادعا کنه که تا همین لحظه هم این اتفاق نیفتاده.
خدا رو شُکر می کنم که وارد عمل نشدم وگرنه چه برچسبهایی از روی بی انصافی که به خود من هم چسبونده نمی شد.
من دست کم یه راه حل ارائه دادم ولی به طور عملی جز از جناب درفشیان و جناب سرمدی نظری در اون مورد که با تفکر و تعقل همراه بوده باشه نشنیدم.

من دوست دارم چند سؤال بپرسم و بعد هم برای همیشه از شما افراد این محله خداحافظی کنم.
چیزی به عنوان سؤال از من نپرسید که نیستم تا بخونم و شرمنده می شم چون سؤالتون بی جواب می مونه.
پس خواهش می کنم به این پست جواب ندید.
فقط سعی کنید پست رو به مسیر اصلیش برگردونید.
من آنچه شرط بلاغ است، با تو می گویم،
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.
و اما سؤالات:
۱. دلیل بی ثباتی شخصیت در بعضی افراد چیست؟
۲. دلیل عدم توانایی انجام کار گروهی در مشرق زمین به طور کلی و به طور خاص در ایران و به طور خاصتر در میان نابینایان چیست؟
۳. دشمن دانا بهتر است یا دوست نادان؟
شرکت پکتوس دشمن دانا است و یک تاجر.
در حالی که برخی از دوستان نابینا دوست نادانند.
۴. شما که این پست را می خوانید اکنون در کجا ایستاده اید؟
آیا فقط شعار داده اید یا کار مثمر ثمری هم انجام داده اید؟
آیا تا به حال فقط از دیگران متوقع نبوده اید؟
آیا در جهت تغییر سرنوشت خود گامی برداشته اید؟
در نیابد حالِ پخته، هیچ، خام،
پس سخن، کوتاه باید والسلام.

جواب سوالات بنده خدا:
۱. خوب دلیلی نداره!
۲. ایران, و به خصوص نابیناها هنوز پیشرفت نکردن و در عهد بوق به سر میبرن
۳. دوست نادان
چون میتونی ازش بکنی
۴. خوب معلومه, تو محله گوش کن!
من اگه بقیه بیان چرا که شکایت نکنم؟
یه جاهایی از بقیه توقه داشتم
نمیگم نداشتم
آره در جهت تغییر سرنوشتم گام برداشتم
نه تنها من, بلکه همه برمیدارن
مسلما همه الآن میخوان البته اینجا از شر پکتوس راحت شن
بقیه رو نمیدونم

سلام. مجتبا بیا آبروی یه مملکت نابینا رو بخر و این پست رو کلً معدومش کن. یه بینا اگر بیاد این پستو بخونه کلی بهمون میخنده. از فکر سنجاق کردنش هم بیا بیرون. این پست الآن ۷۷ پاسخ داره ولی اگر ۷۷۰ پاسخ هم داشته باشه خروجی نداره. بیخیالش شو دیگه. آقای رمضانی قراره یه نرم افزار توپ و بدون نقص بزنه همه دور هم استفاده کنیم دیگه. چه کاریه این همه خودمونو اذیت کنیم. ایشون خیلی تو کارشون ماهرن. تو هر نظری که میذارن نصفش اصطلاحات برنامه نویسیه که نشان دهنده ی مهارت ایشونه. هممون به اندازه ی کافی چهره ی واقعی یه نابینای ایرانی رو نشون دادیم. بذار با همون ماهی ۴۸ تومن مستمری زندگیمونو بکنیم. بذار با همون سالی یه بنکارت ۴۰ هزار تومنی بریم اندازه ی یک سال مایحتاجمونو از فروشگاهها بگیریم. بذار هرکس دکترا و فوق لیسانس و لیسانس گرفت بره یه جا تلفنچی بشه یه چیزی هر ماه بذارن کف دستش تا بتونه لا اقل زنده بمونه. مگه مملکت فقط دکتر و محندس میخواد. بذار نابیناها برای گرفتن یه اصا یه بهزیستی رو ۱۰۰ بار بالا پایین کنن. ورزش برای ما نابیناها لازمه. بابا بذار کیک ساندیسمونو بخوریم تو مراسمهای فوق العاده ای که میگیرن. میدونی یه کیک و ساندیس چنده؟ بذار ایرانسپید کارشو بکنه. پاچه خاریشو بکنه. بابا روزنامه ی بریل داریم. بهش افتخار کن. اصلً تمام جذابیت این روزنامه آبروریزیهاشه. نباشه از دست چی حرص بخوریم. صبر کن. بذار همه چیز همینطوری بمونه. بیکاری آرامش محله رو به هم میزنی؟ همه چیز عالیه. فقط یه صفحه خوان توپ کم داریم که اونم امیررضا قولشو داد. داداش دمت گرم. خیلی مردی. من خودم اولیشو ازت میخرم. خلاصه بیخیال مدیر عزیز.

من که الاغم هیچی حالیم نیست ولی وقتی نظرم را در بالا دادم که در زیر دوباره خواهید خواند، بنده ی خدا که دیگه در میان ما نیست و خدا بیامرزدش فکر کرد که من مهملات میبافم. بعد از خواندن نظر بازم در خدمتم. نظر من را یک بار دیگه بخونید:
***
مجتبی می گوید: فقط میتونم بگم که احسنت، چه جالب. ما توی یک سایت زپرتی مث گوشکن زیر لاهاف نشستیم میگیم مرگ بر شاه!
بقیه می گویند: خوب خوب. آقای خادمی. تو که هی شعار میدی بگو ببینیم باید چی کار کرد؟ هااان؟
مجتبی می گوید: هیچی. من میگم هیچی. دقیقا هیچ کاری نباید کرد.
بقیه می گویند: یعنی چی؟ پس تو مرض داری یک خبر زیر خاکی را پخش میکنی اینطوری ۴۸ نفر را به ولوله میندازی. خیال کردی مردم همه مسخره ی توند؟
مجتبی می گوید: من فقط خبر را نوشتم که بخونید، همین. در ضمن، نخیر عزیزم. خوب که دقت کنی متوجه میشی که ۴۹ پاسخ از ده هفده نفر بیشتر نیست. آخر با هفده نفر از ده هزار نفر چه کار میشود کرد؟ هان؟
بقیه می گویند: مگر حتما باید کسی نظر بدهد تا مشصخ شود اینجا را خوانده!
مجتبی می گوید: اولا که مخشص نه و مشخص. دوما خیر. آمار ها حاکی از بیش از این حرف هاست ولی شما نمیتوانید دویست نفر را برای نامه و امضا متحد کنید. آخر من هر کاری کردم صد نفر را هم نتوانستم. این خط: ———- این هم نشان:
بقیه می گویند: تو فقط بلدی سنگ جلوی پای کار بیندازی و الان پاسخت را زیر همین کامنتت میدهیم مجتبی خان…
***
منم با این سایتم شورشا درآوردم. مگه نه؟
همینه. وقتی من هنوز توی دوران بچگیم به سر میبرم و بلد نیستم یک پست را اداره کنم، معلومه که از پس اداره یک سایت و سازماندهی جنبش بر نمیآم.
البته از طرف هیچ جا از جمله بدزیستی به من مستمری نمیدند ولی اگه چهل هزار تومان را به منم میدادند خوب اون وقت میدونید چی کار میکردم؟ آره.میرفتم دوباره واسه اینجا هی پهنای باند میخریدم که رادیو فیلم و آموزش بذارم سرمون گرم باشه.
هوهو.
دیگه اگه یک وجب عابرو هم بود من پاک خاکش کردم.
حالا برید خوش باشید و همه به روزمرگیتون برسید!
بای بای!

نه عصبانی شدن داره, نه آه و حسرت نا امیدی از عمق جان کشیدن!
من هنوز سر حرفایی که زدم هستم. ولی دلیلی نداره اون چه من میگم لزوما درست باشه. همون طور که اونی که شما میگید هم لزوما درست نیست.
مرد و مردونه وایسید بحث کنید. تهشم هر کار که فکر میکنید درسته انجام بدید.
اینا رو به خصوص دارم به این بنده خدای متعقل و متفکر میگم که فرمود تو حرفای من و امیر سرمدی نشانه ای از تفکر و تعقل نیافته.
چون میدونم داره میخونه.
بله. این حنای خداحافظی و رفتم که رفتم دیگه خیلی وقته که رنگی نداره.
گرچه رفتن کسی که اصلا از اول هم نبوده کارچندان مشکلی نیست.
ولی من, سعید درفشیان بروجنی, متولد ۱۹ امرداد ۱۳۵۸ خورشیدی, فارغ التحصیل مقطع کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه پیام نور در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۲ میخوام بگم قبلا وقتی عزیز الله پژوهنده میگفت, اونایی که با اسم و رسم جعلی و نامفهوم میان فلانند و بهمانند, فکر میکردم به هر حال هر کسی حقشه که هر جور دوست داره خودش رو معرفی کنه. ولی حالا به این نتیجه میرسم که پژو راست میگفت, و فکر میکنم آدمی که این قدر به خودش اعتماد نداره که میترسه بگه من کیم, همون بهتر که نباشه.
این حسابم با صاحب نام بنده ی خدا.
ولی انصافا اینم بگم که واقعا اولین کسی که راه حل ارائه داد, حالا چه خوب و چه بد, چه قابل اجرا و چه بی حاصل, همین شخص بود و حرفی هم که زد حرف بی پایه ای نبود.
اونای دیگه هم که پیشنهاد دادن, حرفشون قابل تأمله.
نهایتش این که آقای رئیس! شما که آتیشو روشن کردی خودتم بیا یه فکری براش بکن!
بدون توجه به زنده باد مرده بادهایی که ماها میگیم, اگه فکر میکنی کاری هست که بشه انجام داد, نه این که ارزش انجام دادن داشته باشه, فقط به خاطر وقتی که خودت و بقیه روش گذاشتین, یه عکس العملی چیزی نشون بده!

سلام! درود به بندگان خدا و نازکنارنجیهای محله! بنده ی خدا عزیزم گریه نکن،‏ دنیا ‏۲روزه، حرس نخور جوش نزن،‏ تو تازه اول کاری،اگه بخواهی اینطوری زندگی کنی افسرده و گوشه گیر خواهی شد،از بنده ی شیطون به شما نصیحت،‏ بیخیال مسائل و مشکلاتی که بدست من و تو لای النحله،‏ ما باید به شادی خود فکر کنیم،‏ ما باید در دنیای مجازی شکست نخوریم،‏ ما باید سختکوش باشیم،تا بازیچه ی روزگار نشویم،‏ سنگی که بدست من و تو از سر راه برداشته نشود:‏ بهتر است بدان فکر نکنیم و ذهن خود را مشغول نکنیم!‏…

دیدگاهتان را بنویسید