خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دوازده آبان چه خبر از کجا

سلام بچه ها.

از هزار تا چیز میخوام باهاتون حرف بزنم ولی نمیشه.یعنی هم وقتش نیست، هم یادم نیست، هم حوصله ی شما ممکنه سر بره. به هر حال، راجع به ی چندتاییش که توی ذهنم هست میگم. بذارید اول بنویسمشون که بعدا اگه وسط حرفام یادم رفت، بتونم برگردم اینجا بخونم و ادامه بدم. خوب:

  1. مجمع موج نور.
  2. ظرف شستن.
  3. کنکور ارشد.

مجمع موج نور:

امسال، متاسفانه خیلی بد شد که مجمع موج نور، توی محرم افتاد. اصلا حالگیری بدی واسه من شد. خیلی برنامه داشتم و میخواستم یک مراسم انتخابات و یک مجمع متفاوت ارائه بدیم ولی انگار دست سرنوشت، ما رو جور دیگه ای بازی میده. خیالی نیست. اگر موسیقی نداریم، عوضش خبرهای خوش وخوب باحال زیادی داریم. گزارش مالی انجمن توی یک سال گذشته، فروش تخفیفی کتابهای جدید انجمن و یک مسابقه ی خیلی باحال که فکر نمیکنم تا حالا کسی همچین مسابقه ای واسه نابیناها ترتیب دیده باشه. اصفهانیها میتونید بیایید مجمع و توی مسابقه ی هیجان انگیز و متفاوت امسال موج نور، شرکت کنید. امروز که داشتم نحوه ی مسابقه و پرسش ها را توی ذهنم طرحش را میریختم که نهاییش کنم، دوستم ازم پرسید دارم چیکار میکنم و وقتی جریان را فهمید، از خوشحالی داد کشید و بهم گفت که این مسابقه، خیلی جالبه. دوستم بهم گفت که معرکه میشه و گفت که فکر نمیکنه کسی حتی به مخیله اش برسه که تو میخواهی همچین کاری بکنی. خلاصه که مسابقه ی امسال موج نور را کاملا دور  از کلیشه، کاملا مخصوص ما نابیناها و کاملا مفرح و سورپریز کننده طراحیش کردم. امیدوارم اونقدر که من از طراحیش لذت بردم، شما هم از شرکت در اون لذت ببرید. من اگه بشه میخوام یک صندلی داغ هم توی مجمع روز پنجشنبه راه بندازم. تا چه پیش آید و من تیغم تا کجا ببره. خلاصه که خیلی خوب و باحال میشه اگه همه احساس مسئولیت کنیم و حد اقل ما اصفهانی ها توی مجمع انجمنی که واسه خودمون کتاب تهیه میکنه شرکت کنیم و با یک بار حضورمون توی یک سال، بگیم که ما هم هستیم. شما هم نظرتون را بدین. بگید چی فکر میکنید؟ خوب. حالا برم سراغ موضوع بعدیم که میخواستم راجع بهش بصحبتم.

ظرف شستن:

ای کاش این ظرفهای ما همیشه تمیز و مامانی میماندند. آخه حیف نیست ظرف من، ظرف ناز من، ظرف سوسول من که البته از سوسولی به پاش هم نمیرسم، حیف نیست این جیگر من کثیف بشه؟ حیف نیست با چربی های مرغ، آلوده بشه؟ ای بشکنه دستم که نریزم اون آشغال مرغها را درونت ای ظرف ماهم. چی کار کنم دیگه، حق بهم بده. خوب مجبورم. باور کن اگر پول داشتم، همیشه یک بار مصرف میخریدم که تو تمیز بمونی و همیشه عروسک باشی.  خوب همش نباید با اون حرف بزنم که، یک کمی هم با شماها بحرفم، حالا با ظرفم توی خلوتم میتونم بحرفم. میگم شما وقتی ظرف میشورین، چی کار میکنید که کمرتون درد نگیره؟ چی کار میکنید که آب بهتون نپاشه؟ با یک سطح چرب که متعلق به بیرون و درون سینک ظرف شویی هست چی کار میکنید؟ هم اکنون محتاج یاری ریکایی شما هستیم. ستاد نابلدان مقیم خوابگاه.

کنکور ارشد:

و اما بحث شیرین کنکور که یک روزی هم هست ثبت نام این ارشد خدا خیر داده شروع شده. من کتابهای آزمونسازی، زبانشناسی، گرامر، لغت و روش تدریس را گرفتم و اسکنشون هم دیگه تقریبا کامل هستش. اگر کسی خواست ارشد آموزش زبان انگلیسی شرکت کنه، میتونم نسخه ی دیجیتالی کتابهایم را بهش بفروشم. نمیدونم، شایدم میدونم که حالا دیگه واسه ارشد خوندن شاید خیلی خیلی دیر باشه ولی دیگه چاره ای نیست. اگرم امسال قبول نشدم، حد اقلش اینه که تجربه کسب میکنم. خوب شما هم اگر نظری داشتید، در مورد این ارشد و اون ظرفها و مجمع موج نور، نظر بدید و مطمئن باشید نظرهای این پست را هم کامل میخونم و هم جواب میدم. خوش باشید تا همیشه، خیلی خیلی چاکریم.

۲۳ دیدگاه دربارهٔ «دوازده آبان چه خبر از کجا»

سلام مدیر جوووووون! برنامه ساعت چند شروع و آدرس دقیق نابینایی بده!‏.‏ آیا شیطان رانده شده هم میتونه بیاد؟! راستی تو قبلا تیتر مطالبت را نمینوشتی،‏ اینو هم از چشمک تقلید کردی هاهاهاهاهاهاها!‏.‏ به نظرم باید برنامتون خیلی جالب باشه!‏.‏ برای شستن ظرف باید به مقدار لازم آب را باز کنیم تا آب به اطراف نپاشه! اول ظرفها را زیر آب گرم با فشار پایین خیس میکنیم! سپس اسکاج را با کمی ریکا آقشته کرده پس ظروف را با دقت با اسکاج میشوییم! پس از شستن کل ظروف با اسکاج،‏ آب گرم را ملایم باز کرده ظروف را به نوبت زیر آب گرفته با دست ماساژ داده تا تمیز شوند کنار میگذاریم تا کار تمام شود! همه این کارها را با حوصله و بدون عجله انجام میدهیم! هرچه فشار آب کمتر باشد دقت عمل بیشتر است!‏.

سلام.
ببین پژو جون:
اول بیا دروازه ی شیراز، مستقیم توی خیابان سعادتآباد که بیایی، چهار راه شیخ صدوق را رد میکنی مستقیم میآیی، چهار راه فرایبورگ را هم رد میکنی. دویست متر بعد از چهار راه فرایبورگ، سمت راستت پل هوایی هست و بعد از پل هوایی، کوچه ای است که میپیچی تویش و ده متری میآیی جلو و سمت چپت در خانه ی ریاضیات است که سر درش شهر علم نوشته شده است. از ساعت پانزده پنجشنبه ی همین هفته در خدمتیم. تشریف بیار تو و همه خوشحالمون کنید. خودتونم خوشحال بشید.
من تیتر مطالبم را گاهی مینوشتم و گاهی نه. کاری به چشمک نداره. البته که چشمک را میپرستمش و اون حرفی توش نیست.
ظرف شستنم بلدم ولی آخرش با فشار کم هم خیس میشم. کمرم درد میگیره و از این ظرف شستن حالم بد جوری به هم میخوره.
شایدم مجبور شدم زن بگیرم که کارهای تو و بیرون خونه را باهم تقسیم کنیم. نه اینکه فقط اون ابزار بشه ها، منم میشم. اون ابزار توی خونه منم ابزار بیرون خونه. یکی عرق میریزه پول در میاره، یکی عرق میریزه پول را به غذای خوشمزه تبدیل میکنه.

سلام اولا در مورد اطلاع رسانیتون در رابطه با فعالیتهای انجمن ها تشکر میکنم و اگر هم بتونم تو جلسه ی مجمع عمومی به عنوان یک عضو این انجمن شرکت میکنم. برای ظرف شستن هم باید خودتون تجربه کسب کنید !!! ولی در مورد کنکور ارشد امیدوارم موفق باشید هنوز هم برای خوندنش دیر نشده تازه امسال نشد سال بعد هیچ اتفاقی نمیفته ولی اصلا نگران نباشید اگر در طول ترم دروس رو خوب خوب خونده باشید حتما از این امتحان هم سربلند بیرون میایید من خودم هم اصلا برای کنکور ارشد درس نخوندم با دانسته های قبلیم و اون چیزایی که واقعا سر کلاس یاد گرفته بودم رفتم یعنی آزمایشی امتحان بدم که دیدم همون بار اول به طور باور نکردنی قبول شدم. اصلا خاطره ی خوبی از کنکور ارشد برام نمونده چون با یه شرایط خیلی بدی هم امتحان دادم خیلی از سوال ها رو نتونستم به خاطر اینکه با شکل و نمودار و جدول بودن رو جواب بدم نسبتا تعداد زیادی از سوالا رو در بر میگرفت شاید حدود نیمی از سوالا اینجوری بودن تازه من هنوز یک ترم دیگه داشتم و خیلی از سوالها هم مربوط به دروس همون ترم بودن خلاصه من که اینجوری و با این شرایط قبول شدم شما که حتما خیلی شرایطتون بهتر از منه !!!امیدوارم شما هم مثل من همون سال اول قبول بشید البته من معتقدم که شما خیلی بهتر از من میتونید تو این امتحان موفق باشید!!!

سلام.
پس منتظر حضور گرم و سبزت هستیم.
ایول. کلی در مورد کنکور امیدواری بهم دادی.
ایشالا قبول میشم.
راستی دیگه به نظرت ده سال واسه تجربه ی ظرف شستن کافی نیست؟
شایدم من زیادی خنگم که هنوز خیس میشم. چه معلوم؟

من که هر سال مجمع را می آیم
امسال می آیم ببینم مسابقه چیه خودتو کشتی من هم شرکت می کنم هاها
ظرف؟
چیچی
کجا؟
ارشد قبول می شی تو خیلی باهوشی تو می تونی تو باحالی اصلا تو دفترچه بنویس من گوش کن دارم سهمیه داره باور کن

سلام چشمکی.
مجمع را بیا که اگه نیایی ضرر میکنی.
جایزه های مسابقه خوبه. من میدونم چیه ولی چون ممکنه اخراج بشم نمیگم.
حد اقل واسه اصفهانیها ارزششا داره.
ظرف هم همچین چی و کجا کردی و متعجب شدی که مطمئن شدم تا حالا دستت به مایع ظرف شویی نخورده.
کنکور هم بیچارگی ایست وحشتناک.
سهمیه گوشکن مگه چه قدر تاثیر داره آخه.

تو عزیز دلمی! اما اگه زن بینا گرفتی شاید مجبور شوی روزهای تعطیل ظرف بشویی! هاهاها.‏ اگه زن کارمند گرفتی روزی یک بار باید ظرف بشویی! این دیگه فرق نداره که بینا باشه یا نابینا!‏.‏ در ضمن میتونی موقع شستن ظروف از پیشبند مخصوص آشپزخانه استفاده کنی!‏.‏ یه شعر تصویری دارم بنام زن ذلیل،‏ که آقاهه پیشبند بسته مشغول شستن۰ظروف شعر میخونه!‏.

سلام آقامجتبی
از اطلاعرسانی ممنونم
در ضمنن شما در ظرف شستن مهارت دارید فقط برای ای ن که خیس نشوید یک ب پاش پلاستیکی که سر آن توری دارد تهیه کنید و به سر شیر آشپزخانه ببندید
با پشتکار و همت بالایی هم که در شما می بینم حتما در امتحان کارشناسی ارشد موفق خواهی شد
امیدوارم که همیشه خوش و خرم بتشید
البته همراه با همه ی دوستان هم محلی گ گل و گلاب

سلام قبلاً هم گفتم مرسی ممنون تشکر خدا قوت همه کسایی که برای ما نابیناها و حتی برای نوع بشر زحمت می کشند به ویژه موج نور که تازگیها فعالیتشون انگاری دوچندان شده، ارشد هم ان شا الله قبول بشید ظرفهاتون هم ان شا الله پول دار بشید یه ماشین ظرف شویی بخرید

آقا مجتبی سلام، قبولیت تو کنکور که رد خور نداره انشا الله. درباره ی مجمع هم خدمت می رسم ولی بهتر است که یک هماهنگی با هسته ی روانشناسی انجمن جوانان روشن بین بکنید که جلسه ی آنها با موج نور تداخل نکنه و بتونند شرکت بکنند. چون تو اطلاعیه شون اگر درست یادم باشه همین پنجشنبه را برای جلسه تعیین کرده بودند. راجع به ظرف شستن هم یه مطلب جالب درباره ی خودم، من به این کار علاقه مند بودم، در خانه ی پدری کمک مادرم ظرف می شستم (یکی دو بار) اما از زمانی که ازدواج کردم یک توفیق اجباری نصیب شد که دستم به تمامی مایع های ظرفشویی حساسیت پیدا کرد و دیگه نتونستم در این زمینه به خانمم کمک کنم. موفق باشی.

سلام. متاسفم بابت حساسیت شما به مایعات ظرفشویی.
کنکور را امیدوارم قبول شم و بگم که جلسه ی موج نور ا حالا به هزار دلیل به تعویق افتاده و دیگر تاریخ و ساعتش فکر نکنم قابل تغییر باشد.
مرسی که هستی و نظر میدی. خیلی خوشحالم که چون شمایی سر میزنی.

سلام من هم از ظرف شستن خیلی بدم میاد فقط وقتی دارم این کار را انجام میدم ذهنم را مشغول چیزای دیگه میکنم
که دوست دارم تا سخت نگذره.
در مورد ارشد منم پشت کنکوری ارشد نرم افزار کامپیوتر هستم تا جرت رفتن سر جلسه را نداشتم امسال هم فقط دارم رفرنس هارا میخونم تا پایه ام قوی بشه انشاله سال دیگه دانشگاه اصفهان را میارم اگه خدا بخواهدددد….
راستی من چجوری این زبان را بخونم تا کلماتش تو ذهنم بمونه مرتب می پرن ؟؟؟؟

آقا مجتبی خوشحالم که با آمدنت به انجمن موج نور تحولی مثبت به وجود آورده ای. امیدوارم بتوانم در مجمع شرکت کنم. اما ازت میخواهم که هم خودت و هم دیگران مصمم به اجرای مفاد اساسنامه باشید.چون یکی از اهداف تشکیل انجمن و یا هر تشکیلات دیگری, تمرین فعالیت گروهی و قانونی میباشد. لذا لطف کن هنگام اطلاع رسانی در هر موردی به ماده مورد نظر در اساسنامه اشاره کن. مثلا بگو یا بنویس: بر اساس ماده فلان از اساسنامه قرار است برای تعیین بازرس مجمع عمومی تشکیل شود. یا بر اساس ماده فلان بازرس باید گزارش مالی به مجمع ارائه کند. تا کنون در هیچ تشکلی اینگونه عمل نشده. در همین اساسنامه هاست که هر کسی میتواند بداند در انجمن چه نقش و جایگاه و وظیفه ای دارد. مثلا در همین اساسنامه آمده که گزارش هیئت مدیره و بازرس و ارائه پیشنهادات توسط اعضا مجمع اقدام به تصمیم گیری میکند, خب اگر چنین باشد, باید زمانی برای اعضا در نظر گرفته شود تا فعالیت انجمن را نقد کرده پیشنهادات خود را ارائه کنند. یا پیشنهاد میکنم که اساسنامه را هم به مسابقه بگذارید. البته از این دفعه گذشته اما برای دفعات بعد برای اینکه بیشتر قانونمند شویم و به مسؤولیتها و وظایف خود پی ببریم از اعضا بخواهید قبلا اساسنامه را بخوانند و بعد آن را به مسابقه بگذارید. من که هرچقدر سعی کردم این تشکلها را به سمت اجرای قانون سوق دهم متأسفانه با مقاومت مواجه شدم و معمولا اعضا هم حمایت نمیکنند اما امیدوارم که چون تو فردی دوست داشتنی هستی و میتوانی افرادی را به دورت جمع کنی که ازت حمایت کنند این کار را بکنی و انجمن دقیقا طبق اساسنامه عمل کند. امیدوارم که به معنای واقعی گزارش بازرسی داشته باشیم و آن هم کتبی تا جزو اسناد انجمن ثبت شده برای همیشه باقی بماند تا بازرس بعدی بتواند آن را مطالعه کرده در جریان سالهای قبل از خود قرار بگیرد.

سلام.
حرفهای خوبی بود.
تجربیاتت جالب بود.
حد اقل من باید بیشتر به این موارد توجه کنم.
البته من چهار ماه بیشتر نیست که در موج نور فعالیت میکنم و فعالیتهای من هم به موارد آکادمیک خلاصه میشود یعنی جایگاه سیاسی در انجمن ندارم و به عنوان مؤلف و دستیار و مترجم فعالیت میکنم.
توی همین چهار ماهه فرایند تولید و توزیع کتابهای مورد نیاز بچه ها را شتاب داده ایم و کارهای نیمه تمام را سامان داده ایم.
به شدت از من برای کاندیداتوری بازرسی از طرف دوستانم دعوت به عمل آمده که مشغله دارم و بدم هم میآید بازرس بشوم چون فعالیتهای علمیم را تحت تاثیر شدید قرار میدهد. مطمئنا چون شناخته شده هستم شاید تعداد رای هایم قابل تامل باشد ولی مسئولیت جز درد سر چیزی ندارد.
من اساسنامه ی انجمن را خوانده ام. باید قوی تر عمل کنیم و به این مهم باور داشته باشیم.
اگر سال بعد ایران بودم و در انجمن هم حضور داشتم در مورد مسابقه ی اساسنامه اقدام میکنم.
البته اینکه بچه ها از نظرسنجی ها حمایت نمیکنند، از محصولات حمایت نمیکنند و با نهادهای دولتی در مورد حمایت از موج نور مکاتبه نمیکنند و اینکه نسبت به اقدامات صورت گرفته و نسبت به مطالباتشان بی تفاوت هستند هم متاسفانه هست.
بهتر است خودتان پنجشنبه بییایید و با مرتبطین مستقیم صحبت بفرمایید.
مرسی که نظر دادی دایی حسین. دایی گفتم چون عمو قنبر ازم ناراحت میشه.

نه مجتبی جان بنظر من قبول نکن که کاندید بازرسی بشی. بازرس باید از بین اعضای خارج از انجمن باشد. تشکلها دوست دارند که بازرسین از بین نزدیکان خودشون باشه که آن بازرس باهاشون رو دربایستی داشته باشه. آنها دوست دارند که گوشت بازرس زیر دندونشون باشه که هر وقت خواستند فشار دهند. من خودم بازرس بودم برای انجام وظیفه یک گزارش کتبی تهیه کردم در مجمع خوانده شد یک انتقاد کوچیک در گزارشم آورده بودم. آنچنان علیهم جو سازی کردند که نگو. ولی با این حال نباید ترسید. اعضا باید خود را صاحب و مالک انجمن بدانند و باید از همه امور و تصمیمات با خبر باشند. البته از اعضای محترم انجمن و مجمع میخواهم که حواسشان باشد و مواظب باشند که بعضی تشکلهای دیگر مسؤولین خود را میفرستند که کاندید شوند و این خیلی خطرناکه چون به محض اینکه در انجمن موج نور تصمیمی گرفته میشود خیلی راحت آن فرد تصمیمات موج نور را به تشکل خود منتقل میکند یا جلوتر از موج نور حرکت میکنند یا تصمیمات موج نور را خنثی میکنند. پس از اعضا میخواهم که توجه داشته باشند که کاندیدای بازرسی در تشکل دیگر چه نقش و سمتی دارد و در مجمع از وی بخواهند که اعلام انصراف کند. متأسفانه این اتفاق چندین بار افتاده و عضو هیئت مدیره یک تشکل آمده و بازرس موج نور شده. باز هم از تلاشهایت تشکر میکنم. در مورد عمو هم نگران نباش. مگه نمیشه چندتا عمو داشت؟ محله میتونه هم عمو قنبر داشته باشه هم عمو حسین چه اشکالی داره؟

دیدگاهتان را بنویسید