خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

آخه من به شما چی بگم.

سلام سلام صدتا سلام. چه طور مِطورایید بچه ها. راستی این ترانه رو شنیدید که میخونه:
بچه های محله، خدا پشت و پناتون، قربون اون دلای همیشه باصفاتون؟
بیخیال نشنیدید هم کاری براتون نمیتونم بکنم. من اومدم از شما به عنوان یه جامعه ی انسانی یه سؤال بپرسم و برم پی کارم. اول بذارید من خودم رو معرفی کنم. من بدبخت یه اِسکِناث بیچاره هستم. بابا شما آدمها هرچی براتون بیشتر کار کنن بدتر با طرف تا میکنید.. آخه چرا شما اینطورید؟ همه ی کارهاتون رو ما پولها راه میندازیم باز هم کلی بد و بیراه باید به ما بگید آخه. بذارید یه خاطره براتون بگم. یه بنده ی خدایی اومد منو از بانک تحویل گرفت و هنوز هیچی نشده من بدبختو تا کرد و چپوند توی جیب عقب شلوارش که چشمت روز بد نبینه انقدر تنگ بود که مونده بودم چه طوری پوشیدتش. از این رو من که هنوز نو بودم کم کم با عرق این دوستمون کلی عجین شدم و به یه دستمال کاغذی نیم ساخته تبدیل شدم. اونهایی که حالشون به هم خورد ببخشن. ولی اینها رو همنوعان خودتون سر من آوردن و من فقط تعریف میکنم. این که من اِسکِناث چه قدری هستم هم بماند. هیچی دیگه طرف از بانک اومد بیرون و رفت کنار خیابون و سوار یه تاکسی شد. توی تاکسی طبق معمول صحبت از بی ارزش شدن من و بیرحم بودن من بدبخت شد. هی میگفتن همه چیز پولی شده و دیگه عشق و رفاقت و این چیزها هم پولی شده. خب تا اینجاش به من مربوط نیست. خب نشه. مگه من گفتم بشه. اصلً بشه. بعدش یکیشون گفت که ای آقا ای کاش آدمها میدونستن که پول و مال دنیا بی ارزشه و پول چرک کف دسته. این رو راننده گفت. من نمیفهمم. شما با چرک کف دستتون میرید خرید میکنید؟ الآن این دوستمون چرک کف دستشو کرده تو جیب عرق کردَش؟ بابا من بدبخت اصلً از کف دست شما بزرگترم که. یکی دیگشون میگفت: بابا بچه های من که دیگه ارزشی برای پول قائل نیستن. همینطوری خرج میکنن. انگار پول علف خرسه. من از شما میپرسم. آخه کدوم خرسی علف میخوره که من بدبخت علفش باشم؟ شما یه خرس علفخوار پیدا کن من هرچی خواستی بهت میدم. خلاصه صاحب ما اومد پیاده شه که برای دادن کرای من علف خرس رو از جیبش اومد که دربیاره از بس جیبش تنگ بود که چشمتون روز بد نبینه. نصف علف موند توی جیبش و نصف دیگش موند توی دستش. خلاصه نصفه ی دیگه ی من بخت برگشته رو از جیبش درآورد و داد به راننده. راننده هم گفت کرایه که کم میدی. پول پاره هم میدی؟ طرف هم گفت کم کجا بوده. این مسیر هرروزمه. همیشه همینقدر کرایه میدم. خلاصه جر و بحث بالا گرفت و راننده ای که از چرک کف دست بودن ما پولها میگفت به خاطر صد یا دویست تومن بیشتر داشت خودشو میکشت. خلاصه مننصف شده رو گرفت و غر غر کنان نشست تو ماشینش و راه افتاد. بعد از مدتی یه چسب برداشت و من رو به هم چسبوند و گذاشت زیر ضبط ماشینش. مَن بعد از اون رفتم پیش یه مسافر دیگه که مثل این که بقیه ی کرایش بودم. طرف هم صاف رفت توی یه ساندویچی و یه شکم سیر خورد و من بیچاره رو با دستهای چرب و سسیش گرفت و داد به صاحب مغازه. الآن دیگه سالاد خرس بودم چون تا حالا علف بودم حالا سس هم ریخته بود روم. این دوستمون هم من رو داد به یکی که بهش میگفت گدا. اونم برای چی نمیدونم ولی من رو کرد توی جورابش. خداییش تا حالا چند ثانیه تونستید چنین فاجعه ای رو تحمل کنید. آخه جا قحطی بود؟ بابا آخه من چه گناهی کردم مگه. یادمه زمانی که توی بانک بودم یه دلاره هم اونجا بود که میگفت آدمهای کشوری که توش کار میکرد اگر پولی که تا شده بود بهشون میدادی اون رو قبول نمیکردن. اون وقت من توی جوراب یه گدا مچاله شده بودم. اونم چه جورابی. دیگه کار از نفس تنگی گذشته بود. صد رحمت به گاز اشک آور. چشمام از سوزش داشت در میومد. بر اثر این واکنشهای شیمیایی و محبت دوستان من از دو سه جناح دیگه هم زخمی و داغون شده بودم. خلاصه توی چند روز آش و لاش شدم. طوری شد که یه بنده خدایی منو برد بانک و تحویل داد و یه اِسکِناث نو تحویل گرفت. وقتی اِسکِناث نُوه داشت میرفت یه نگاه بهم کرد و خندید و گفت: قیافرو بابا مگه از جنگ برگشتی؟ گفتم برو خودت میفهمی. رفت و اتفاقً چند روز بد تیکه و پاره اومد پیش من و گفت: بابا این آدمها چرا ایَنطورین. چرا انقدر چیزهای با ارزششون رو بد نگهداری میکنن؟ مگه ما چی کارشون کردیم؟ ما که همیشه کارهاشون رو راه انداختیم. حالا بعضیها ما رو بیشتر دارن و بعضیها کمتر. این که دیگه تقصیر ما نیست. ما از خدامونه که برای همه ی بچه های دنیا اسباب بازی و خوراکی بخریم. برای همه ی مریضهای دنیا دارو بخریم. برای همه ی فقرا غذا و خونه بخریم. خود آدمها هستن که به خاطر ما افتادن به جون هم. به خاطر ما آدم میکُشن. به خاطر ما نامردی میکنن. همدیگرو میفروشن. خیلی ببخشید به خاطر ما خودشون رو میفروشن. به خاطر ما چشمشون رو روی خیلی چیزها میبندن. بعد میگن ما چرک کف دستیم یا علف خرسیم و این چیزها. بعدش پرسید: مگه خرسم علف میخوره؟ گفتم بیخیال بابا درگیرش نشو. یه چیزی گفتن حالا. برای سؤالات هم بذار به این کامپیوتره که اینجا کنار گاوصندوقه بگم بره توی اینترنت. من یه چند ساعتی دست یه آدم نابینا بودم. دیدم رفت توی یه جایی که همه ی کسایی که اونجا توی اینترنت بودن مثل خودش بودن و اسمش رو گذاشتن محله ی مجتتبا. فکر کنم مجتبا رئیسی مدیری چیزیه اونجا. این کامپیوتره هم انقدر توی بانک بوده قاطی کرده میگه ده تومن میگیرم روشن میشم میرم توی اینترنت. آخه یکی نیست بگه تو پول به چه کارت میاد دیوانه. خلاصه ما اومدیم این سؤالات دوستمون رو ازتون بپرسیم. فقط تا ما رو برای خمیر کردن و بازیافت کردن نبردن بیایین و به این پرسشهای ما جواب بدید. ولی از ما که گذشت. شما با هم خوب باشید. ما خیلی کارها ازمون برمیاد. ولی ما هم جنگ و خونریزی و فقر و بیماری و گرسنگی و زندان و رشوه و اعتیاد و آدمفروشی و هر چیز زشت دیگه ای رو دوست نداریم. ولی حد اقل اگر این کارها رو میکنید گردن ما نیندازید. انقدر شهامت داشته باشید که خودتون رو توی همه ی این چیزها مقصر بدونید نه ما پولهای کاغذی و فلزی و الکترونیکی رو. دیگه ما بریم. خیلی طولانی شد. اون آهنگه هم برید گوش کنید. توی یه ماشینه شنیدمش. خوش باشید. خداحافظ

۴۴ دیدگاه دربارهٔ «آخه من به شما چی بگم.»

سلام.
من واقعا.
من باهاش خیلی بد تا می کنم. همیشه پول های من تا حد امکان تا و لوله میشن تا توی کیف مبایل کوچولوم جا بگیرن و دردسر حمل۱کیف پول جداگانه بزرگ و جاگیر رو نداشته باشم. فقط به این خاطر که همه چیزم توی۱کیف کوچولوی جمع و جور جا بگیره.
من. معذرت می خوام. از فردا، از همین فردا سعی می کنم درست تر رفتار کنم و در اولین فرصت ممکن۱کیف نازک ولی پهن پیدا می کنم که قد اسکناس باشه و بشه اسکناس ها رو بدون تا کردن جا داد توش.
من اصلا با این جمله که پول بی ارزشه و چرک کف دسته موافق نیستم. این ها راست نیستن. به نظر من هر چیزی به اندازه خودش با ارزشه و باید بهش بها داد. نه بیشتر و نه کمتر. پول هم اتفاقا خیلی با ارزشه. البته خیلی چیز ها هست که از پول خیلی با ارزش تره ولی پول هم به اندازه خودش ارزش داره و همه این رو می دونیم. حتی اون عزیزانی که جملاتی مثل پول چرک کف دسته رو تکیه کلامشون کردن و تکرارش می کنن.
شاید روی من بد حساب کنید ولی من ترجیح میدم در زندگیم به پول هم مثل تمام چیز های با ارزش دیگه به اندازه لازم بها بدم تا نه به خاطر زیادی بها دادن بهش در زندگی تباه پول بشم و نه با بیش از حد بی ارزش شمردنش گرفتار شم.
ای کاش می تونستم این یکی رو از باز یافت نجاتش بدم. هرچند فایده ای نداشت و اون اسکناس دیگه تمیز و نو نمی شد. ولی می تونم تصور کنم که این اسکناس بعد از باز یافت دوباره به اسکناس تبدیل میشه و می رسه به دست من و باهاش بهتر از گذشته رفتار می کنم.
از دست خودم که شورش رو درآوردم از بس…هستم.
خوب. هر کسی۱طوریه دیگه. من اینطوریم و متاسفانه دست خودم نیست.
معذرت، از همه.
ایام به کام.

سلام پریسا. سعی کنیم همیشه واقعگرا باشیم. خیلی چیزها هست که ما ایرانیها دربارشون شعار میدیم و خلافش عمل میکنیم. پول بی ارزش نیست. ولی با ارزشترین هم نیست. فقط یکی از با ارزشترینهاست. اشتباه اول رو نویسنده ی این موضوع انشا کرد. علم بهتر است یا ثروت. هر چیزی جای خودش رو داره. در ضمن اگر بتونی از کارت عابر بانک استفاده کنی خیلی بهتره ها. فقط نشکنیش که دوباره گرفتنش مصیبته.

درود
آخی پول عزیز و لا تمیز
الاهی پاره نشی
ایشالا قدرتو در حدی که هستی بدونیم
بنظر من اینکه چرک کف دستی درسته اما نه به این معنی که ارزشی نداری یعنی خب زود حیفُ میل میشی تموم میشی
غصه نخور یه روز تو هم به حقت میرسی
آقای حسینی احسنت بر شما که با هنر زیباتون چیزهای قشنگ به ما یاد میدینُ یادآوری میکنین

درود
قشنگه شنگه نگه گه ه
بسیار عالی بود عالی عزیم وای ببخشید شهروزم .الان این عزیزالله می آد ها …
ای کاش می شد که در ادامه اش یک کمی به این پول های الکترونیکی میر سیدی ها بهتر بود البته که این نکته نه انتقاد است نه پیشنهاد بلکه از نظر من بهتر این بود ولی خوب من که هنر شهروز رو ندارم که .به هر حال بسیار ممنون از شما .
پریسا خانم ببخشید ها خوش به حال پول های شما که در کیف موبایلتان هستش ،یادم باشد پول های شما جایش کجاست !!!؟اما شهروز نوشته بودند که بیچاره در جوراب رفته پس تفاوت میان این دو از زمین تا آسمان است .واقعا من مطمئن هستم دوستان هم محله ای من به این نکته توجه داشته اند اما اینطور برجسته نبوده که شهروز عزیز !وای ! به ما یاد دادند .
راستی نکند شهروز فرزند عزیز باشی .هاهاهااهاهووووووووووو

سلام جناب قنبر خان. من اسکناس رو نوشتم چون بیشترین بلاها سرش میاد. مثلً یه سکه که پاره نمیشه یا پول الکترونیکی که توی جوراب نمیره. ولی در کل اسکناس نماد همه ی پولها از هر نوعی بود. و در کل نماد بیمسئولیتی ما آدمهاست که سعی میکنیم همواره تقصیرات خودمون رو گردن عوامل و شرایط زندگی بیندازیم. و نماد تظاهر و ریاکاری ماست که ادعا میکنیم دنیا بی ارزشه و دو دستی چسبیدیم بهش و براش و به خاطرش هر کار درست و غلطی رو انجام میدیم. خیلی جدی شد نه؟ بیخیال بابا من جوگیر میشم یه چیزهایی میگم که بعدً میخونمشون باورم نمیشه خودم نوشتمشون. پدیده ایم برای خودم.

باید برم این متن رو برای اسکناسهام بخونم تا دیگه هی نگند ما تا کی باید اینجا تمیز و صاف و مرتب مثل بچه سوسول ها توی کیف پول تو منتظر بمونیم برو یه مانتویی پالتویی کیفی دفتری کتابی پفکی لواشکی چیزی بخر ما رو از شر خودت و خودت رو از دست ما خلاص کن! بنظر شما اگه این رو براشون بخونم قانع میشند یا …. اصلاً اگه قانع نشدند میذارم ان شا الله یه صد سال دیگه که وضعم خوب شد و تکنولژی هم پیشرفت کرد و به ایران عزیزمون هم رسید یه اتومبیل راننده سرخود می خرم میرم باهاشون بنزین میزنم تا ادب شند 🙂

خداییش امید به زندگی شما مثال زدنیه ها. ببخشید صد سال دیگه شما چند ساله میشید؟ این رو از این جهت پرسیدم که خانمها در کل سنشون روی ۲۹ متوقف میمونه و به ۳۰ نمیرسه. به هر حال پولاتون رو گاهی یه گردشی چیزی ببرید بنده خداها یه هوایی تازه کنن. در ضمن بذار ببینم. مانتو، پالتو، پفک، لواشک، کیف، کتاب، بابا خدا رو شکر مثل این که کیف پول خیلی خیلی سنگینی هم داریدها. میخواید من براتون نگهش دارم؟ از شوخی گذشته خدا زیادش کنه. امیدوارم همیشه از پولهاتون به این خوبی نگهداری کنید. موفق باشید.

شما اسکناسها اگر همگی پیش خودم میموندید اون وقت لذت زندگی در یک مکانی که اونجا باهاتون خوب برخورد میشه را احساس میکردید. تعداد کمی از دوستهای بیوفای شما هستند که طعم شیرین این تجربه را چشیدند ولی نمیدونم چرا بازم پیشم نمیمونند. اصلا حقتونه، حالا که پیشم نمیمونید، حقتونه. باید بدتر از این باهاتون برخورد بشه تا بفهمید یک من ماست چه قدر کره داره. شما حالا که ما باهاتون خشنیم اینطوری بیرحمید اگه ما مهربون بشیم حتما میرید سراغ ی عشق جدید. شما واقعا دلتون از سنگه. یعنی نمیفهمید دوریتون چه قدر واسه امثال من سخته؟ یعنی نمیبینید من و امثال من داریم از آتیش فراق شما میسوزیم؟ نمیدونم. نمیدونم. شایدم شما خوبید و ما بد. شاید. شاید من عصبانی شدم. آره. اصلا من اشتباه کردم. نباید اینها را میگفتم. بیایید ی قول و قراری باهم بذاریم. شما ی بار امتحان کنید. با اهل و ایال فامیلی دسته جمعی تشریف بیارید کلبه ی حقیرانه ی ما را رونق ببخشید، اگر بد گذشت، دیگه نیایید. از تراول چک ها تا ریزه میزه هاتون. قبوله؟ منم قول شرف میدم تاتون نکنم!

به به به مدیر جان. آقا شما که باید به همه ی ما وام بدی. راستی کسی جواب من رو نداد تو لا اقل بگو این خرسی که علف میخوره چه طور جونوریه؟ خداییش خود من هم از دیشب تا حالا توی کف این ضرب المثل پر مغز و پر معنی موندم. عصبانی هم نشو شاید در آینده ای نه چندان دور با تمام طایفش بیاد پیشت. بستگی به یه سری شرایط داره چشمشون ترسیده دیگه. بهشون حق بده.

سلام آقای حسینی این پستتون هم مثل پست های دیگه جالب و زیبا بود من که این بلا ها رو سر اسکناس هام نمیارم من اسکناس هامو توی کیف پولیم میزارم و به همین خاطر این بلا ها سرش نمیاد. من هم همیشه این کلمه رو به زبان میارم که اسکناس همیشه بی ارزش هست.

سلام خانم مرادی. نگید تو رو خدا. دلتون میاد. پول به این خوبی. به این گلی. به خصوص این تراولاش هستا. خیلی دوسشون دارم. من پولهای بی ارزش شما رو حاضرم فداکاری کنم و ازتون بگیرم تا عذاب نکشید. دیگه چی کار کنیم. انسانیت یکی از خصوصیات اخلاقی منه.

وای عمو جون! من توی۱کیف موبایل فسقلی همه چیز دارم. از اسکناس پول گرفته تا سکه های عیدی سید های عید غدیر و کارت ملی و کارت عابر بانک و کارت عضویت کتاب خونه و چندتا کارت اماکن مختلف و۱دونه مودم جیبی و چندتا چسب زخم و…وای به خدا دیگه یادم نیست چی توشه. خلاصه همه چیز داخل این کیف موبایل فسقلی هست جز موبایل. اگر کسی وسط این قیامت صغری اسکناس های من رو پیدا کرد خوشحال میشم بهم۱اطلاعی بده.
توی جوراب!؟ خداییش این۱کار رو هیچ وقت توی عمرم با اسکناس نکردم.
سحر عزیز. من هم مثل شما و مثل ثنا جون همیشه میگم و معتقدم پول از خیلی چیز های دیگه کم ارزش تره. من مطمئنم خیلی پیش اومده ببینی افرادی رو که میگن پول خیلی بی ارزشه و باید از چرک کف دست راحت تر خرجش کرد و ریختش دور و از این صحبت ها ولی نوبت خودشون که می رسه به خاطر۱سکه۱۰۰تومانی واقعا دعوا راه میندازن. من زیاد دیدم. نمونهش خانمی بود که به خاطر۲۰۰تومان واقعا شخصیت بچه۶-۷سالهش رو کامل لجنمال کرد. برام خیلی دردناک بود سکوت اون دختر کوچولو.
بگذریم.
و لازم به منبر رفتن من نیست که بگم از گفتن من و شما و ثنا تا گفتن عزیزانی مثل اون خانم فاصله از زمین تا آسمان است. باهام موافق نیستی دوست من؟
ایام به کام.

درود
مثل همیشه ۲۰.
من که پولا زیاد پیشم نمی‌مونن که باهاشون بد رفتاری یا خوش رفتاری کنم. تا پول دستم بیاد که البته هم زیاد نمیاد. خرجش می‌کنم. زیاد هم با اسکناس سر و کار ندارم. کارت عزیز و گرامی سر و کله زدن با این اسکناس‌های غاغزی رو کم می‌کنه. حالا که دیگه خدا رو شکر مرده شور خونه هم دستگاه خودپرداز داره! 🙂

سلام میسم جان. داداش شما غسال تشریف دارید؟ حالا که حرفش پیش اومد بذارید یه ماجرای واقعی براتون تعریف کنم که از رادیو شنیدم. یه بابایی خوب خوابش نمیبرده میره پیش یه رمال. رماله هم بهش میگه یه غسال باید غسلت بده تا حالت خوب بشه. طرف هم میره یه غسال پیدا میکنه و راضیش میکنه که غسلش بده. روزی که میره غسالخونه میبینه یه جنازه روی تخته و غسال داره غسلش میده. غسال به طرف میگه که بره روی تخت دراز بکشه. طرف میگه که غسال لیفش رو عوض کنه و غسال هم قبول میکنه. توی فاصله ای که غسال میره لیف بیاره خانواده ی جنازه هه میان و میبینن که دوتا جنازه روی تخته و غسال نیست. یکیشون بلند میگه: غسال کجاست؟ طرف یه دفعه از روی تخت پا میشه و میگه رفته لیف بیاره. خودتون میتونید پیشبینی کنید که خانواده هه چه حالی داشتن. یکیشون سکته میکنه و توی بیمارستان میمیره. یکیشون هم موقع فرار پاش سر میخوره و سرش میخوره زمین و توی بیمارستان میمیره. الآن هم غسال و طرف رو گرفتن و براشون پرونده تشکیل دادن. به هر حال ممنون میسم.

درود! آهای عدسی قبلا بهت گفتم برو گلیمتو یه جا دیگه پهن کن! یا با اسم واقعیت بیا اینجا! هان چیه عمو غمبر، منو صدا کردی؟! شمارتو بده کارت دارم!نخودی به دادم برس این شهروز سق سیاه با این عدسی اذیتم میکنند! راستی باید پولهای طاشده و لهشده و داغون را خیس کرد سپس با زیر اتو گذاشت تا دوباره نو شوند، من چندبار این کار را کردم جالب بود! پریسا جای پول توجوراب نیست، بلکه جای نوار ترانه توجورابه برای بردن به جاهای ممنوعه! مثل خوابگاه نابینایان که من قبلا آنجا بودم! شهروزجون بجای نوشتن اسم خواننده بگو ببینم روی چه حسابی منو با این عدسی قاطی میکنی؟! شهروزجون، تو که واقع گرا هستی افرادو با هم قاطی نکن! شهروز خرسی که علف میخوره پول هم میخوره، i q ‎‏ یش هم پایین است! راستی اگه وام خواستی خودم در خدمتم! شهروز خودم غسلت میدم!هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی. مدیر به این میگنا. همینه. شیطونجان دیگه باید تسلیم بشی. پست من اولین پستیه که شیطون توش کم میاره. هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها.

درود
زیبا زیبا زیبا بود جالب بود جالب بود
ولی منم جدی سعی میکنم پولهامو تا اونجایی که میشه تا نزنم
هرچند خیلی از خود این کیف پولها طوری هستش که پول حتمن باید حد اقل یه تا رو بخوره
یه دوستام از چین یه کیف پول واسه من اورد طوری بود که اصلن پول داخلش تا نمیخورد خیلی کامل جا میگرفت داخلش
مرسی خیلی متنهای جالبی مینویسی

سلام زهره. کیف پولها پول رو تا میکنن. ولی طوری تا میکنن که خط تا روی پول نمیمونه. خیلی با نوع تا کردن پول و گذاشتنش توی جیب فرق میکنه. ولی خداییش خانمها پولها رو بهتر نگه میدارن. این رو تجربه هم ثابت کرده.

ببین با یه بررسی آیپی میشه ثابتش کرد. ولی من حوصلش رو ندارم. اصلً یه کاری میکنیم. بچه ها بیایید نظرسنجی کنیم. بیایید کامنت بدید و بگید که به نظر شما آیا ادسی و پژو یکی هستند یا نه؟ اگر تو نظرسنجی باختی همون ده تومن شارژ هم بدی بسه. پهنای باند سایت پیشکشت.

دیدگاهتان را بنویسید