خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من قضیه رودکی را پیگیری کردم. لطفا شما هم وقت بگذارید و بخوانید.

سلام گوش کنی های عزیز. گوش کنید: پیشتر در مطلبی وعده کرده بودم که طی دیداری با آقای خوانین زاده، مدیر رودکی، پرسش ها و انتقادات شما را با ایشان در میان بگذارم. آن دیدار انجام شد: یکشنبه همین هفته جلسه ای گذاشته بودند با شرکت آقای معینی از ایران سپید، خانم ها ولدخان و خراسانچی از کتابخانه حسینیه ارشاد، آقایان خوانین زاده و صادق عباسی و خانم یونسی از طرف رودکی، آقای صادق نژاد از سوی اتحادیه ناشران، آقای محمد صابری که فوق لیسانس حقوق مالکیت فکری دارد و شاید یکی دوتای دیگر که متوجه اسمشان نشدم. قبل و بعد از آن جلسه عمومی هم آقای خوانین زاده توضیحاتی برای من داد که خیلی ابهامات را روشن کرد. اکنون گزارش گونه پراکنده ای از آن جلسه:
1. استفاده های مالی برخی افراد از کتاب های گویا بحق سر و صدای ناشران را درآورده است (گو اینکه آنها خود نیز در پدید آمدن چنین وضعیتی بیتقصیر نیستند). مقررات راجع به حمایت از حقوق مولفان می گوید که اصولا برای تکثیر آثار آنها و یا تبدیل به قالبی دیگر (مثلا کتاب صوتی) نیاز به کسب اجازه از صاحبان اثر است. به استثنای وقتی که برای معلولان یا برای استفاده محدود در کتابخانه های عمومی و با مقاصد غیر تجاری (تأکید می کنم) غیر تجاری انجام شود که بیمجوز هم ممکن است. اخیرا افرادی پای این کتاب ها را بی اجازه ناشر و مولف به بازار باز کرده و با فروش آن به افراد غیر معلول درآمد کسب می کنند. دود این اقدامات هم به چشم امثال من و شمای بیچشم رفته است؛ زیرا که اعتماد ناشران را سلب کرده و باعث شده است که فایل متنی کتاب ها را برای تبدیل به خط بریل در اختیار رودکی نگذارند. جلسه یکشنبه برای بحث در این خصوص تشکیل شده بود. طبیعتا یافتن راهکاری که هم نیاز مطالعاتی ما را برآورد و هم به ناشران ضربه نزند آسان نیست؛ بنا شد جلسه دیگری همین روز ها برگزار شود و بررسی کند که آیا اگر رودکی کتاب های گویا را روی سایتی با امکان دانلود مخصوص کاربران نابینا قرار دهد، زمینه این سودجویی ها کاهش خواهد یافت یا خیر. من که گمان نمی کنم در اصل قضیه تفاوتی پیش بیاید. لذا همان پیشنهادی را که قبلا برای شما نوشته ام به آقای صادق نژاد گفتم. یعنی گفتم که اگر خود ناشران فایل متنی کتاب ها را به ما بدهند یا در قالب نرم افزاری مثل کتابخانه نوید 5، با امکان به روز شدن و نیز با مسئولیت سازمان بهزیستی، در اختیارمان بگذارند، نیاز به ضبط کتاب خیلی کم می شود و از نظر سهولت دسترسی برای ما هم خیلی بهتر است. راستی نظر شما چیست؟
2. مشکل پرداخت پول کتاب های درخواستی حل شده است و دیگر نیاز نیست پول Cd یا کتاب را توی پاکت بگذاریم و برای رودکی پست کنیم. می توانید پول را به حساب مرکز واریز کنید (شماره حساب را الان ندارم. اگر مایلید زنگ بزنید و از بخش گویا بپرسید).
3. کتب بریل را هم گفتند که از سال 91 به این سو دیگر تکجلد نمی فرستند. دو یا سه جلد پست می شود و در موارد خاص حتی با دو کیف تعداد پنج شش جلد را یکجا می فرستند. البته اداره پست در بعضی شهر ها خوب کار نمی کند و بسته ها را سر وقت برنمی گرداند. می گفتند که حتی در بعضی شهر ها پست برای تحویل گرفتن بسته و باز گرداندن آن هزینه از افراد می گیرد و بحق گلایه می کردند که خود دوستان هم موضوع را پیگیری جدی نمی کنند. این است که گاهی مسئولان کتابخانه بریل ناچارند احتیاط کنند.
4. در مورد توضیحدار کردن فیلم های سینمایی گفتند که کار ما نیست: نه امکانات فنی اش را داریم، نه نیروی متخصص و نه فرصتش را. خصوصا که با انحلال موسسه نهاد گذاری خانم دکتر خندق مجبور شده ایم بار آن را هم به دوش بکشیم. ولی انجمنی را معرفی کردند که از نابینایان فعال در کار دوبلاژ شکل گرفته و شاید بتواند در این زمینه هم فعالیت کنم. به آقای مصطفوی، مسئول انجمن زنگ زدم. فایده نداشت: دلیل آوردند که اولا اقتصادی نیست؛ ثانیا مخاطب بسیار کمی دارد و انجمن که کارش دوبلاژ است، ترجیح می دهد فعالیت خود را متمرکز بر همین قضیه کند که مخاطبان عام داشته باشد.
5. در بحث ضبط تِرَک های نیمساعته گفتند که جهتگیریشان به سوی ضبط دیجیتال است و از گویندگان هم خواسته اند این روش را یاد بگیرند. بنده باز مطرح کردم که می توانند تِرَک ها را به شکل کوتاه (مثلا طبق فهرست کتاب) ضبط کنند و برای تأمین حقوق نوار دوستان، چند تا از این تِرَک ها را روی هر لبه نوار قرار دهند. البته آقای عباسی معتقد است که این کار، برخلاف ظاهرش، خیلی وقت می گیرد. من جواب دادم که با sound forge کار کرده ام و می دانم که کپی کردن دو سه تا تِرَک در یک فایل جدید کار وقتگیری نیست و نهایتش کمی طول می کشد تا این فایل save بشود. درست گفته ام؟ تجربه شما چیست؟ نهایتا پیشنهاد دادم که از کمک خود بچه های وارد در کار ویرایش (کثر الله امثالهم) برای این کارِ به قول خودشان وقتگیر استفاده کنند. نخواستم فقط از دیگران مایه بگذارم، خودم اولین داوطلب هستم. قرار شد یک کتاب را که قبلا به همین شکل فایلبندی ضبط کرده اند برایم بفرستند تا دست به کار چسبانندگی بشوم. آیا شما هم می توانید وقت بگذارید و کمکشان کنید؟
6. آقای خوانینزاده آمار هایی داشتند حاکی از اینکه اصل واگذاری مرکز رودکی به خیریه ریحانه کار مناسبی بوده است: مثلا گفتند چهل درصد کل کتاب های تولیدی رودکی طی بیش از چهل سال فعالیت آن (یعنی از 1351) مربوط به چهار سال گذشته و پس از واگذاری بوده است. همچنین بسیاری از تجهیزات فرسوده قدیمی در این مدت تعویض شده است. از نظر جذب نیروی شاغل هم وضعیت بهتر شده و توانسته اند علاوه بر استخدام نیروی جدید وضعیت شغلی بسیاری از کسانی را هم که پیش از واگذاری مشغول کار بوده اند بهبود دهند.
7. نکته دیگر اینکه رودکی هنوز همان رودکی است؛ آقای خوانینزاده تأکید می کرد که حفظ این نام یکی از خواسته های اولیه خودش از هیئت مدیره خیریه ریحانه بوده و همینطور هم شده است.

۵ دیدگاه دربارهٔ «من قضیه رودکی را پیگیری کردم. لطفا شما هم وقت بگذارید و بخوانید.»

سلام. با تشکر از شما به خاطر شرکت در جلسه و پیگیری کار.
اما در مورد اول من همان سایت را درست می دانم مثالش هم سایت دانشگاه تهران است که خود عضو آن هستم و کتاب هایم را اگر داشته باشد از آن جا دانلود می کنم؛ البته دانشگاه سایت فقط به دانشجویان خدمات ارائه می دهد؛ اما روش ثبت نامش عالی بوده؛ زیرا برای ثبت نام علاوه بر اسکن کارت ملی و عکس اسکن کارت معلولیت و شماره معلولیت را نیز از ما خواسته بود؛ حالا رودکی می تواند کتاب هایش را روی سایتی برای نابینایان با رمز و پسورد و مراتب ثبت نامی که گفتم البته این جا باید شرط دانشجو بودن حذف شود و به صرف نابینایی افراد بتوانند از سایت استفاده کنند. خیلی ها را سراغ دارم که از کتاب های دانشگاه تهران استفاده کرده اند و با آن کار تجاری هم انجام نداده اند یعنی مثلاً من نابینا چه کار تجاری ای می توانم با آن ها انجام دهم؟
در مورد پنجم هم برای ویرایش کتاب ها و تبدیل به ترک های چند دقیقه ای من تا جایی که وقتم اجازه دهد هستم.
با تشکر.

حسین آقای گرامی. در مورد پنجم لطفا آمادگی ات را به مدیریت رودکی اعلام کن. اما در مورد سایت. اینکه می گویم سایت چاره نهایی کار نیست به این دلیل می گویم که سایت فقط دسترسی غیر معلولان به فایل ها را یک مرحله عقب می اندازد. یعنی آنها می توانند کتاب ها را مثلا از منِ نابینای واجد شرایط بگیرند و در بازار بفروشند. درست است که من و شما از این کتاب ها استفاده تجاری نمی کنیم ولی بنده از منابع موثق و متعددی شنیده ام که افرادی عملا و علنا در خیابان انقلاب یا روبروی دانشگاه تهران یا حتی گهگاه در نمایشگاه کتاب، بساط فروش راه می اندازند. خصوصا کتاب های ادبیات و داستان زیاد فروخته می شود. طبیعی است که در مورد کتب دانشگاهی اوضاع اینقدر وخیم نیست. راستی به نظر شما بهتر نیست خود ناشران، مثلا با کمک گرفتن از رودکی، حسینیه ارشاد و امثال آنها نسخه صوتی کتابهایشان را هنگام چاپ نسخه کاغذی تهیه کنند و همراه با آن به فروش برسانند؟

سلام سعید عزیز. آفرین بر همت و پشتکارت. واقعا خیلی آقایی. همین که شرکت کردی مشکلات را گفتی و آنها هم جوابهایی دادند, خود قدمی به پیش است.
راستی انتقاد مرا بهشون نگفتی؟ که چرا در گروه ها و سایتهای نابینایی حضور ندارند و ارتباط مستقیم برقرار نمیکنند.
در ضمن در مورد فروش کتابهای صوتی در میدان انقلاب تهران از کجا معلوم که این کتابها از کتابخانه های نابینایی یا نابینایان به بازار درز کرده. اماکن متعددی کتابهای صوتی تولید میکنند ازجمله کانون پرورش کودکان و نوجوانان. همچنین سایتی هست بنام ایران صدا که متعلق به صدا و سیما میباشد, و تعداد زیادی کتاب صوتی تولید کرده است. پس تا تحقیق نشود نمیتوان پذیرفت که نابینایان در این کار نقش داشته اند.

سلام. نسبت به بنده لطف دارید عمو حسین عزیز. انتقاد شما را هم گفتم. جواب آمد که اولا فرصت نمی شود و ثانیا, و مهمتر, اینکه نگرانیم یکچیز ما بگوییم و با کلی واکنش روبرو شویم که نتوانیم یکایک را پاسخ دهیم و نتیجتا سوء تفاهمات بیشتر شود. البته من باز تأکید کردم که این رویه مناسب نیست. مثلا پیشنهاد دادم اگر در گروه های نابینایی هم بنا بر دلایل مذکور نمی توانند حضور داشته باشند, دستکم از طریق خود سایت رودکی دیدگاه هایشان را با مخاطبان در میان بگذارند. گفتند که بررسی خواهند کرد.
درست می گویید. مراکز دیگری هم کتاب ضبط می کنند. ولی عمده کتاب های بزرگسالان که در بازار فروخته می شود تولید یکی از مراکز خودمان است. شخصا نمونه هایی را شنیده ام. سایت ایرانصدا ظاهرا از ناشر مجوز می گیرد و قالب تولید کتابش هم با ما فرق دارد. ولی در سایت های دیگر مثل audiolib عمدتا همین کتاب های رودکی است که گذاشته اند. بیمجوز.

سلام. از شما بسیار سپاس گذارم که بار انتقال پیامها و مشکلات را به دوش کشیدید و جوابها را هم به اطلاع همه ی ما رساندید. من مدتی از گوش کن دور بودم و مطلبی را هم که قبلا منتشر کردید ندیدم. ولی فکر میکنم که بعضی چیزها هست که گفتنش واجبه. از جمله اینکه چرا برای دریافت کتابهای گویا سهمیه ی ۴ عنوان در ۴ ماه وضع شده آن هم به صورتی که مجبوریم همه را یکجا درخواست کنیم، وگرنه بقیه ی سهمیه ی باقیمانده مثل کلاغ و گنجشک دو تا بال درمیآورد و به فلک الافلاک میرود. چرا کتابها را به جای اینکه با ۱۰ ۱۱ cd به دست ما برسانند در dvd که حجم بیشتری هم دارد و در بسیاری موارد فقط به یک dvd برای هر چهار عنوان کتاب نیاز است، تکسیر نمیکنند؟ اگر تولید چهار سال اخیر بیشتر بوده، کیفیت تولیدات هم در نظر گرفته شده یا نه؟ متأسفانه من شاهد کیفیت نامطلوب بعضی از کتابها در همین یکی دو سال اخیر هستم، کیفیتی که حتی ضبط صوت قدیمی پدر بزرگم اون طور وحشتناک صدا ضبط نمیکرد. از زبان نوشتاری خسته شدم. همون زبان صمیمانه ی گفتاری بهتره. چرا در ضبط کتب منابع درسی دانشجوها در اولویت قرار نمیگیره؟ و چند تا چیز دیگه که میدونم تو ذهنم هست ولی الآن برای نوشتنش کلمه ندارم. شاید هم قابل وصف نباشه. در باره ی پیشنهاد شما مبنی بر فروش نسخه ی صوتی کتاب به همراه نسخه ی اصلی باید بگم که امکانپذیر نیست. یکی از مهمترین دلایلش قیمت بسیار بالای کتابهاست که در صورت وجود نسخه ی صوتی تمایل مردم برای خرید کتاب کم میشه. من بیناهایی میشناسم که تمایل دارند برای اینکه چشمشون درد نگیره یا به این دلیل که اتاقشون جا نداره کتاب صوتی گوش بدن و اقدام به خرید همین بسته های کتابهای صوتی که شرکتهای مختلف در قیمتهای مناسب در بازار عرضه میکنن و معمولا توسط رودکی و کتابخانه ی دانشگاه اصفهان ضبط شده میکنن. دروغ نگم خودم هم ۳۰۰۰۰ تومن پول همین dvd ها رو دادم و یکی از مهمترین دلایلم هم همین بحث سهمیه بندی کتابهای گویا و همچنین زمانبر بودن دانلود بود. متأسفانه این مؤسسات اسم کتاب رو تنها در اول فایل صوتی کتاب باقی گذاشتن و اسم نویسنده رو هم اشتباهی به همراه اسم رودکی یا هر مرکزی که اقدام به ضبط کتابها کرده حذف کردن.
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی
با سپاس فراوان.
پاینده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید