خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود کنفرانس ششم محله ی نابینایان بخش دوم از بحث روابط اجتماعی نابینایان و شرکت در کنفرانس هفتم

با درود فراوان به همه ی گوش کنی های عزیز.

به اطلاع میرسانم: کنفرانس ششم محله ی نابینایان با ادامه ی بحث در مورد ارتباط اجتماعی نابینایان با موفقیت برگزار شد و هم اکنون آماده ی دانلود شما عزیزان میباشد. لطفا اگر میخواهید در کنفرانس هفته ی آینده شرکت کنید دقت داشته باشید که جلسه ی هفتم ساعت 18:00 یعنی شش بعد از ظهر مورخ سیزده دیماه 92 خورشیدی در واقع نیم ساعت زودتر برگزار میشود. نیم ساعت تعجیل به علت قطعی زودهنگام مرکز کنفرانس هاست که امیدواریم این دفعه با این تمهیداتی که اندیشیدیم، کنفرانسی کامل و بدون نقص داشته باشیم. قبل از اینکه اصل کنفرانس را دریافت کنید، این شما و این هم آموزش شرکت در کنفرانس برای مبتدی ها. اصل کنفرانس ما که در آن در مورد چالشهای مربوط به تماس چشمی و دوست یابی صحبت کردیم، با حجم نوزده مگابایت به مدت 55 دقیقه از اینجا قابل دانلود است.

خوش باشید تا همیشه. خعلی چااااکریم.

۳۱ دیدگاه دربارهٔ «دانلود کنفرانس ششم محله ی نابینایان بخش دوم از بحث روابط اجتماعی نابینایان و شرکت در کنفرانس هفتم»

درود! مجتبی جون فعلا گوشی عدسی و خطش دچار لالمونی شدند، اگه از خر شیطون پیاده شدند میدانلودم و میگوشم، آخه با این خط و گوشی بسته نخریده ام و بصورت آزاد وارد محله میشم!قررربون شما عدسی شیطون و پلیس و نوجوان محله!

عژیژم برا من که در این محله کنگر خوردم لنگر انداختم و معتاد شدم بعضی وقتها دویست تومن یاپانصد خرج کردن ارزششو داره، شیطنت در مهمونی یا محله بیشتر ازینا ارزش داره! با دو یا چند بار پیاده روی یا با واحد روی برای انجام کارهای روزمره و استفاده نکردن از آژانس جبران میشه! اگه باور نداری امتحانش ضرر نداره!

سلام. آقا من امروز اومدم توی کنفرانس شرکت کنم ولی اسکایپم منوی کانتکسش با اونی که توی آموزش بود فرق داشت. خودم رو کشتم تا یه کاریش بکنم ولی نشد. بعدش هم تا رفتم ورژن دیگش رو دانلود کنم دیگه وقت گذشته بود. ولی خب لا اقل درست شد. ببینیم هفته ی بعد چی میشه. الآن هم دارم دانلودش میکنم گوش کردم کامنت میذارم. راستی اینم اسکایپم.
hosseinishahrooz25

از نظر خودم :
همونطور که مینا جون گفت وقتی دوتا بینا با هم حرف می زنن برای انتقال خشم خوشحالی استرس هیجان و … به چشم های هم نگاه می کنن .. چشمی که به لبِ گوینده یا چشماش دوخته باشه به گوینده این اطمینان رو میده که طرفش داره کاملا به حرفاش گوش میده ..
حالا وقتی یه نابینا میشینه پا حرفای یه بینا بینا طبق عادت و غریضش به چشمای اون نگاه می کنه .. اما همونطور که خودتونم میدونین چشمای بیشتر نابیناها مثل بیناها نیست .. و این حسِ چشمیه بینا رو ایجاد نمی کنه .. خیلی وقتا حواسش پرت میشه .. سعی می کنه حرفاشو کوتاه کنه .. اینجا نابینا باید یجور دیگه این ارتباطو برقرار کنه .. با گرفتن دستِ طرف یا تکون دادنِ سرش برای تایید حرفای طرف .. این از این
یچیز دیگه اینکه بیناهایی که با نابیناها هستن به چند دسته تقسیم میشن ..
۱) اعضای نزدیک خانواده
۲)دوستانی که دیوونه ی اخلاق و رفتار و منش دوستِ نابیناشون هستن و این عشق و محبت باعث میشه سعی در ایجاد دوستیه عمیقی با اون داشته باشن ..
۳)بیناهایی که از همون اول از روی دلسوزی با نابینا دوست میشن .. برای اینکه حالا یه کار خیری کرده باشن .. دلی شاد کرده باشن .. ممکنه این نوع دوستی تبدیل به دوستی خالصانه بشه و یا ممکنه بینا بعد از یه مدت خسته شه .. چون عمقی دوست نشده
۴) نابینایی که دارای یک سری توانایی های خاصِ .. بینا به قصد برطرف کردن نیازش میره سمت طرف ( همونطور که خودتون گفتین)
———————————
نابینا باید تو مرحله ی اول تواناییاشو به بینا نشون بده .. بینا بدونه اون شخص نابینا فقط یکی نیست که باید همش کمکش کنی .. اونم میتونه کمکت کنه .. (خیلی از آدما یکیش من از دوستاشون انتظارات فیزیکیه خیلی کمی دارن .. اما عوضش ازشون انتظاراتِ رفتاری دارن .. محبت .. هم فکری .. احترام .. اینا خیلی مهم هستن)

نسیم بانو، تو که بینا هستی خیلی خوب نظر میدی.
از اون سه چهار خطها مینویسی که ده صفحه ارزش داره.
فقط. فقط
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کاش!
..
.
.
.
.
.
.
.
کاش توی محله ما بمونی ولی میدونم روز اولته ایجوری میایی روزای بعد کمتر میشه حد اقل هفته ای ی بار سرمون بزن.
خیلی بیناها اومدن و رفتن نمیدونم چرااااا!
شاید چیز خاصی نداشتیم واسشون.
تمام حرفاتو خوندم بازم میخونمشون!
مِقسی!

عرضم به خدمتت کههههه حالا میبینی بنده روزی یک بار رو حتما به اینجا سر میزنم مگر اینه کاری باری مسافرتی قطعی اینترنتی چیزی بوده باشه
اگه هم در رابطه با موضوعی دانشی تجربه ای یا حرفی برای گفتن نداشته نباشم حتما میگم که حضور دارم و میخونمتون

با درود.
قصد حمله به هیچ شخص خاصی را نداریم و نمیخواهیم حریم خصوصی کسی زیر سوال برود فقط میخواهیم شفاف سازی کنیم که افراد بدانند باید خودشان را در کنفرانسها معرفی کنند. معرفی نکردن خودتان به این معنی است که میخواهید مخفی بمانید و این به هیچ وجه قابل قبول نیست. اگر شما نمیخواهی نظر بدهی طوری نیست. بگو من هستم ولی نظر نمیدهم.
یکی از کسانی که امروز خودش را در کنفرانس ما معرفی نکرد، فردی به نام “میبینم که میبینم” از خمینی شهر از توابع اصفهان بود که از محله ی منظریه میباشد و آیدی اسکایپش نیز این است bk1358
اگر این یکی را با جزئیات گفتم شرمنده.
همچنین کسانی مانند آقای محمدقلی و دیگرانی که حالا بماند گاهی حضور داشتند ولی اعلام حضور نکردند. حتی از طریق اسکایپ به من پیام هم نفرستادند که ما هستیم.
از هفته ی دیگر برنامه ی ما صحبت تک به تک خواهد بود و تمام میکروفون ها غیر از میکروفون کسی که نوبتش است قطع خواهد بود. موفق باشید.

درود راستی مجتبی چی +۱=۸ میشه آهان فهمیدم میشه ۷ هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاههاهاهاها از صبح اینقد عربی خوندم قات زدم اصلا نگران نباش دارم با GPRS میدانلودم فکر کنم تا صبح دانلود بشه شما دعا کنین

سلام. من کنفرانس رو گوش کردم.
درباره ی ارتباط چشمی حرف خاصی ندارم و تمام توضیحات بچه ها کامل بود.
ولی در باره ی دوستیابی باید بگم که این که ما آدمها در این روزگار بر اساس نیازهامون با هم مراوده و تعامل داریم به بینا بودن و نابینا بودنمون ربطی نداره. من دوستان نابینایی دارم که بعد از چند ماه یا حتا سال زنگ میزنن احوالم رو میپرسن چون کارم دارن. نمیگم من اصلً اینطوری نیستم. راستش به نظر من هر کسی بیشتر از چند تا دوست صمیمی و نزدیک نمیتونه داشته باشه که معمولً تعداد این افراد کمتر از ۱۰ نفره. حالا این که این ۱۰ نفر بینا باشن یا نابینا به فاکتورهای عمومی مربوط میشه که مختص همست نه فقط نابینا یا بینا. ولی برای من همیشه اینطوری بوده که دوستای بینای من معمولً خودشون اومدن و ارتباط رو ایجاد کردن. مثلً من دوستی دارم که مبایلفروشه و اولین بار برای خرید گوشی رفتم پیشش و طوری برخورد کرد که فهمیدم میخواد که با هم دوست بشیم و من هم واکنش نشون دادم و الآن دوستیمون ۵ ساله که ادامه داره. در کل به نظر من بیناهایی که مایل باشن با یه نابینا دوست بشن خودشون هم زمینش رو فراهم میکنن.

راستی یادم رفت بگم.
خدا به دادم برسه. خیلی معنیدار گفتی منتظرمیها.
فکر کنم قرار تلافی این مدت رو سرم دربیاری.
بابا مگه یه پرس بریونی چنده آخه.
اصلً من میبرمت مهمونت میکنم.
امروزه گفتگوی تمدنها حرف اول رو میزنه ها. خشونت دیگه منسوخ شده.
راستی من نمیتونم ارتباط اسکایپ تاکینگم رو با اسکایپم برقرار کنم.
چی کارش کنم؟
یه سؤال دیگه این که این کتاب آموزش اسکایپتون تموم شد؟ اگر آره چه طوری باید تهیش کنیم؟ اگر خریدنیه بگو چه طوری بخریمش؟

سلام.
میگم حالا که بنا شد میکروفن‌ها به نوبت روشن بشه, شاید بهتر بود دیگه اسم کسی رو هم نمیگفتی!
بگذریم! اینترنت منم امروز خوب یاری نکرد و نشد که در مورد دوست‌یابی افاضاتم رو ارائه کنم که طبعا باید همین جا بگم.
به نظر من در این مورد هم ما کمی تند رفتیم.
یه سؤال بزرگ در این باره مطرحه. این که چرا دوستی‌های محکم بین خود نابینا‌ها کمه؟
اصلا ما وقتی هم میخوایم در مورد دوست‌یابی بحث کنیم, نا‌خود‌آگاه میریم سمت این که چطور با بینا‌ها دوست بشیم و همیشه افتخار‌مون حالا چه راست و چه بعضی وقتا دروغ اینه که من کلی دوست بینا دارم.
من میگم این خیلی بده که ما بین خودمون دوستی‌ها‌مون عمیق نیست, اون‌وقت فکر میکنیم این وسط جمع کردن دوستان بینا هنره.
اگه اجازه بدید میخوام یه ذره بد‌بین باشم.
یه جورایی فکر میکنم, چون بینا‌ها سود بیشتری از هر جهت به ما میرسونن, فکرمون به این سمت میره. نه؟
بحث من دفاع از نابینا یا نادیده گرفتن بینا نیست.
من میگم وقتی از یه نابینا چیزی تو همین مایه‌ها که در بالا گفتم میشنوم, اولین حدسی که میزنم اینه که دوستان بینای این شخص مطمئنا نیاز‌هاش رو از جهات مختلف بر‌آورده میکنن؛ همون نیاز‌هایی که هم‌نوعان نابیناش نتونستن بر‌آورده کنن.
وگرنه کسی نیست که ندونه ارتباط اجتماعی خوب وقتی به وجود میاد که شخص بتونه رفتار مناسبی رو با هر کسی, چه هم‌نوع و چه غیر هم‌نوع داشته باشه و این که ما به هر دلیلی از هم‌نوعان‌مون فراری باشیم رو دوستان بینا‌مون هم کم‌کم متوجه میشن و اون‌وقت دوستی‌ها‌مون با اونها هم کم‌رنگ میشه.
از طرف دیگه همون‌طور که هفته‌ی پیش گفتم, به نظر من دوستی از هر جنبه‌ای که بهش نگاه کنی, یه جور امتیاز دادن و امتیاز گرفتنه؛ مگر این‌که از دوستی فراتر بره و حالت عاشق و معشوق پیدا کنه که دیگه بحثش جداست.
برای همین, چه ما دوستی رو از جنبه‌ی نیازها نگاه کنیم, چه خلقیات و چه روش زندگی و طرز فکر, اولین دلیلی که باعث میشه با کسی دوست بشیم, گرفتن یه حد اقل امتیاز از اون به حساب میاد و هیچ کاریش هم نمیشه کرد.
فقط باید حواس‌مون باشه, که طرف مقابل هم دقیقا همین فکر امتیاز گرفتن رو داره.
بله. یک معامله‌ی برد برد.
پس این وسط چه طرف مقابل‌مون بینا باشه و چه نابینا, اگه احساس کنه که معامله‌ی برد برد داره کم‌رنگ میشه و یه جور برد باخت به ضرر اونه, به تدریج از ما دور میشه.
بسه دیگه> نه؟
خیلی ممنون! متشکرم! سپاس ‌گزارم! استعدا!! ببخشید! استدعا میکنم!آقا شرمنده میکنی! دستات درد گرفت! به خدا راضی نیستم! نَــــــــــــــــــه!

درود. بچه های گلم. من هنوز کنفرانس را نگوشیده ام. ولی از تک تک عزیزانی که نظر دادند بویژه نسیم خانم و سعید درفشیان گرامی که دیدی علمی و منطقی به موضوع داشتند صمیمانه تشکر و سپاسگزاری میکنم.
من اینجا توصیه کوچکی میکنم هرچند که ممکن است اصلا درست نگویم ولی توصیه میکنم وقتی نابینایی میخواهد با بینایی تماس کلامی رو در رو داشته باشد باید حتی الامکان سعی کند که سریع حرف بزند و منظور خود را در جملاتی کوتاه بیان کند. تجربه نشان داده است که وقتی ما با بینایی حرف میزنیم او حواسش جای دیگریست دلیلش را همه شما می دانید و آن این است که ما نمیتوانیم با نگاه نظر او را جلب کنیم. به نظر من نابینایان اکیدا نیاز به فنون و آموزش سخنوری دارند. نابینا باید بتواند فصیح سخن بگوید تا بتواند به مقدار زیادی ضعف ندیدنش را جبران کند. همچنین برای شنیدن هم نیاز به آموزش داریم گاه بینایی مشغول صحبت با ماست ولی ما حواسمان جای دیگری است یا حرکاتی میکنیم که از نظر آن فرد بینا خوشایند و زیبنده نیست. در مورد داشتن دوست هم همانطور که عزیزان دیگر گفتند بسیاری از نابینایان از دوستان بینای خود برای رفع احتیاجاتشان استفاده میکنند. بعضی از دوستانمان و بویژه خانمها دراین زمینه تخصص خوبی دارند و میبینی که یک کرور دوست بینا دارند البته این هم نیاز به آموزش دارد که یک نابینا چگونه بتواند دارای جذابیت برای دیگران و بویژه افراد بینا بشود. بعضی از دوستان نابینا با افتخار می گویند که ما با نابیناها ارتباط نداریم و بیشتر با افراد بینا ارتباط برقرار کرده ایم ولی اینان هرچقدر دوست بینا داشته باشند هرگز نمیتوانن در یک تعامل یک سان و برابر با دوستانشان باشند. افراد بینا وقتی با هم هستند بیشتر گفتگوهایان پیرامون مسائل بصری و بینایی است مثلا شما با دوست بینای خود سوار ماشین میشید و راه می افتید او انتظار دارد که شما هم از صحنه های دیدنی بگویید مثلا ماشین جدیدی را میبیند اتفاق جدیدی در شهر و خیابان افتاده فرد بینا مایل است با دوستش در مورد اینگونه مسائل حرف بزند اینجاست که فرد نابینا کم میآورد و صرفا باید شنونده باشد. به هر حال ما باید با هر دو گروه ه بینایان هم نابینایان ارتباط داشته باشیم من که از هم صحبتی دوستان نابینایم بمراتب بیشتر لذت میبرم چون حرف زیادی برای گفتن داریم چون مشترکات بیشتری داریم.شرمنده که طولانی شد.

سلاااااااااااام و هزااااااااااااااااار سلاااااام به دوستای گلم دلم یه دنیااااااااااااااااااااا واستون تنگ شده بود .
منم تو کنفرانس دیشب حضور داشتم و با حرف شهروز هم خیلی موافقم .
وقتی میگم بد شانسم میگن تلقین میکنی همه دوستان نظرشون رو گفتن همین که من اومدم بگم کنفرانس ترکید هاهاهاهاهاهاها ولی من که از رو نمیرم که همیشه سعی میکنم که شرکت کنم .
راجع به دوست یابی هم بگم که دوستان خواهش میکنم اینقدر بینا نیبینا نگید ما در بیناها هم کسانی رو داریم که از نظر ارطبات اجتمای هزار برابر از نابیناها پایینتر هست در هر قشری اخلاقیات گوناگون دیده میشه .برای دوست پیدا کردن ما فقت باید اخلیق خوب و شادابی زیادی داشته باشیم و نزاریم دوستمون حس کنه که ما سربارش هستیم و کلا کاری کنیم که اون بیشتر تمایل داشته باشه که با ما ارطبات داشته باشه چه دوست بینامون و چه دوست نابینامون بگیم بخندیم شاد باشیم غر نزنیم نق نزنیم و کلا کاری کنیم که دیگران از دوستی با ما لذت ببرن کار سختیم نیست .

سلام ……..ایول ساجده .خوب چقد نابینا بینا .نابینوایان بهتره!!! انقد جدا نکنید توروخدا .ببینید دوستی براصل نیاز .نسیم درست گفت .اما نباید جدا میکرد این برا همه انسانهاست .انسانهای برونگرا تو دوستیابی موفقترن و درونگراها ضعیفتر .نابیناها به علت اعتمادبنفس تو دوستیابی ضعیفن …////وبه علت بیاعتمادی دوستیشون عمیق نیست ……و درکل باید ما خودمونو بشناسونیم ب بیناها تا بفهمن نابینا میتونه دوست خوبی دوست مفید و …فاصله وتفاوتها ظیاد نیست ……..////بچها دوستی براساس شباهتا ب وجود میاد مثله ۲نفر کتاب خوندن دوست دارن یا ۲نفر سیگاریی هستن …. اما عمیغ بودنسش مهم …/

سلام.
من خیلی دوست داشتم تو کنفرانس شرکت کنم، ولی کارت صدام خراب شد.
اگه بدونید چه صدایی از من در میاورد!
شبیه صدای تاکینگ تام شده بود.
به آقا مجتبا کال زدم ایشون هم با کمال مهربانی بعد از شنیدن صدای تاکینگ تامی من کلاً ما رو با قعت کردنشون نا امید کردن.
نمیدونید چه بدبختی کشیدم تا درست بشه.
در کل من میمیرم برای دوستی عمیق و از اینجور چیزا. من قبلا دوستای خیلی خوبی داشتم، هنوزم با هم دوستیم ولی دیگه زیاد همدیگه رو نمیبینیم. اما نمیدونم چرا دیگه نمیتونم با دوستایی که به تازگی پیدا کردم اون رابطه رو برقرار کنم. از طرفی هم میدونم بنیه ی دوستی ما بر پایه ی ترحم و کمک نیست. از یه طرف چراغ سبز من هم سوخت از بس برای دوستی عمیقتر بهش نشون دادم.
نمیدونم، شاید یا یکم بیشتر از شاید مشکل از منه، شاید من به قول شما نمیدونم چه طوری باید نظر اون رو نسبت به خودم جلب کنم.
یکی منو کمک کنه؟..
مُردَم؟..
آتیش نشانییییییییییییییی
آتیش گرفتم.
هاهاهاهاهاهاهاهاهاها.

سلام.
میگم چرا فکر میکنی باید تلاش کنی تا دیگران باهات دوست بشن؟
ببینم! مگه دوستی زوریه؟
مگه باید برای دوست شدن تبلیغات کرد؟
نه. من که میگم هیچ کدوم از اینا درست نیست.
وقتی من و تو سعی کنیم خودمون باشیم, یعنی دقیقا خود خودمون, اون وقته که هیچ شیله پیله ای تو رفتارمون نیست.
در چنین حالتی هست که اگه تو احساس کنی فلانی میتونه برات دوست خوبی باشه و کم کم تشنه‌ی دوستی با او بشی, اونم همین حس رو در مورد تو میکنه.
دلیلش رو هم گفتم.
چون تو دقیقا خود خودت بودی.
خودت, باهمه‌ی رفتار, طرز فکر, منش و روش زندگیت.
پس زمانی که دوست داری با کسی دوست بشی, مطمئن باش, اون هم دوست داره با تو دوست بشه.
چون هیچ کس نمیخواد به سمت کسانی بره و با اونها دوستی صمیمی داشته باشه, که اخلاق, رفتار و منش شون با خودش هیچ مشابهتی نداشته باشه.
نمیگم هیچ فرقی نباید باشه؛ حتّی تو ازدواج هم زن و شوهر با هم تفاوت‌هایی دارن که بعضی وقتها باعث اختلاف‌شون میشه.
ولی مهم‌ترین نکته‌ای که در دوستی هست, پیدا کردن مشابهت‌هاست.
اگه مشابهت‌ها زیاد باشه, تفاوت‌های جزئی نه تنها بد نیست, بلکه اکثرا باعث ایجاد تنوع میشه.

با سلامی دوباره…… امروز کنفرانس را گوشیدم نسبت به قبلیها بهتر اجرا شده بود حواشی کمتری داشت صداها بهتر بود از مجتبی ی عزیز هم که به یک تذکر دوستانه من توجه کرده بود صمیمانه سپاسگزارم. واقعا بحثهای جالبی بتدریج مطرح میگردد اما از اول هم معتقد بودم که نظر ما که نابینا هستیم به تنهایی کافی نیست اگر میشد بیناهایی در کنفرانس شرکت میکردند میتوانستند به بسیاری از سؤالات و ابهامات پاسخ گویند البته منظور از افراد بینا آنهایی هستند که یا با نابینا زندگی کرده و میکنند یا در امور نابینایان دارای تخصص و تجربه عملی هستند. در مورد حرکات مثل لبخند پوزخند چشم غره و… صحبت شد. همانطور که دوستان اشاره کرده بودند اکثر این واکنشها طبیعی هستند مثل اخم کردن لبخند زدن و… . اما در عین حال بیناها از یکدیگر با دیدن هم میآموزند. درست است که لبخند یک واکنش طبیعی است و یک نابینا هم بطور طبیعی لبخند میزند اما ما معمولا نمیتوانیم بطور مصنوعی این حرکات را انجام دهیم. یک روز برادرزاده من دوربین را برداشته بود و از همه میخواست که لبخند بزنند تا او فیلم بگیرد نوبت به من رسید گفت عمو لبخند بزن من هم سعی کردم اما موجب خنده همه شدم چون نتوانستم بطور مصنوعی لبخند بزنم یک روز هم پسرم میخواست از من عکس بگیرد آن روز هم همین مشکل را داشتیم و البته کلی هم خندیدیم که من نمیتوانستم لبخند بزنم. یا مثلا برای سر تکان دادن برای تأیید چیزی هم همین مشکل را دارم وقتی سرم را تکان میدهم باعث خنده میشوم هرچه قدر که می گویم پس درستش چطوری است کسی نمیتواند درست توضیح دهد و این در حالیست که بچه های ۴ ۵ ساله هم این مشکلات را ندارند چون به راحتی میتوانند این گونه اعمال و واکنشها را تقلید کنند. اگر قابل یادگیری نبود هنرپیشگان هم نمیتوانستند در نقش خود خوب ظاهر شده بموقع بخندن بموقع اخم کنند و….. پس احتمالا میشود به نابینایان هم آموزش داد. این گونه مسائل را میتوان با افراد بینا مرور کرد تا مباحث هرچه بیشتر پخته تر و کاربردیتر شود.

من هنوز کنفرانس را کامل نگوشیدم ! ولی تجربه ی خودمو میگم اولا برای ارتباط با بیناها در هر سمت یا نسبتی که باشند من رو به روی صورت آنها صورتم رو قرار میدم که از تریق صدا میتوان متوجه شد بعد برای اینکه متوجه بشه که من گوش میدم سرم رو آروم بالا و پایین میبرم که نشانه ی تایید است اگر موافق حرف او نباشم سرم رو کمی با شدت گفتم کمی بالا میبرم که نشانه ی جواب منفی هست, برای بهتر شدن کار هم از پاسخهای کوتاه استفاده میکنم مثل اوهوم بله که اینطور و جالبه و از این حرغها من که تا به حال با به کارگیری این تجربیات که به مرور به دست آوردم مشکل خاصی نداشتم داشتما ولی چشمگیر و خاص نبوده!.

ضمن درود فراوان و عرض ادب! هرچه فکر کردم که درباره ی این کنفرانس چه نظری میتوانم بدهم،‏ عقل ناقصم به جایی نرسید! زیرا افراد صاحب نظر در این محله زیاد هستند و نظرات شایسته ای میدهند،‏ فقط میتونم بگم:‏ کارت حرف نداره به همین صورت ادامه بده،این کنفرانسها اگر ‏۱۰۰درصد نتیجه ندهد،‏ بالاخره اثر خود را دارد و بی نتیجه نخواهد بود! هر دوستی در حد معمول خوب است،‏ نه در حدی که بعضی افراد در ذهن خود اینطور فکر کنند که فلانی پول داره پس برم باهاش دوست شوم یعنی تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم و یه بار که دوستش براش پول خرج نکرد رابطه اش را سرد کند و پس از مدتی بگوید برو خسیس،‏ یا با فرد بینا دوست شود که،‏ تا چشم داری رفیقتم…‏ و اگر روزی دوست بینا کمکش نکرد رابطه را قطع کند که برو بینم توم به درد دوستی نمیخوری،‏ دوستی خوب است اما وابستگی خوب نیست بلکه ضرر هم دارد!‏.‏ راستی مجتبی یه پیشنهاد داشتم:‏ اگه براتون امکان داره اون پست پیتزا خوردنت که ‏۱۴۸‏ کامنت داره را سنجاق کن و بزارش اوایل محله،‏ چون پست خوب و کارسازی است و حیفه که در کوچه پس کوچه های محله گم بشه! اگه بتونی بعضی از پستهای قدیمی را هم سنجاق کنی و برای یادآوری خاطرات به اول محله بیاوری جالب میشه،‏ مثلا پست چای دیختن نابینا را برای یک هفته بیارش اول محله،‏ به همین ترتیب هر پست جالب و خاطره انگیز را به مدت ‏۱۰روز در اوایل محله قرار بده!‏.

سلام دوستان…. دوستان نهایتا سایتی برای دوستان عزیز آماده شد ک میتونید بیاید توش عضو بشید و از امکاناتش استفاده کنید…. تمام سعی ما بر اینه ک ضمن حفظ امکانات سایت اون رو برای شما دوستان عزیز مناسب سازی کنیم…. اما این مناسبسازی مستلزم حضور شما و ارائه نظرات سازنده ی شما دوستان عزیز است…. امیدوارم در این سایت عضو بشید و ضمن استفاده از امکاناتش من رو در بهبود هرچه بیشتر سایت رهنمون شوید….آدرس سایhttp://www.roozgozarejavani.zgig.ir
صمیمانه و پیشاپیش از همه سپاسگزارم…..
سلامت و سربلند باشید….

دیدگاهتان را بنویسید