سلام. اه. اعصابم خيلي خرده. كنفرانس دهم ما كه آماده ي دانلود است و قرار شد در مورد ادامه ي بحث جهتيابي و بعدشم اشتغال و يا مهاجرت باشه، ي جورايي خراب شد. اول كه بعضي از بچه هاي كم سن و سال تر اصلا احترام نگه نميدارند و اين نه واسه من بلكه واسه خودمون و خودشون جالب نيست. احترام به فرد و افرادي كه توي كنفرانس هستند و احترام به موضوع بحث و رعايت سكوت و پارازيت ننداختن خيلي مهم و ضروري هستش كه اميدوارم اين مورد از دفعه ي بعدي بر طرف بشه. دوم كه وسطهاي كارمون اينترنت من پريد. بعدشم كه دوستان شروع كردند به حال و احوال پرسي و من بيچاره هي بال بال ميزدم كه وصل بشم و نميشدم و در آخر كنفرانس ميتونيد گوش بديد كه چند بار قطع و وصل شدم و آخرش هم نفهميدم بحث بچه ها اون جا هاييش كه نبودم به كجا كشيد. ديشب اينترنت خانه ي رياضيات يك دفعه كلا قات شد. خلاصه كه يواش يواش بعد از اينكه من رفتم، جدا از تلاشهايي كه چشمك و زهره و بعضيها به خرج ميدادند، آخرش شير تو شير شد و نشد كه بشه. ناراحتم. واقعا ناراحتم كه حركت نويي كه شروع كرديم اينطوري خدشه دار بشه. مث ي گياه كوچكولويي ميمونه كه هنوز پا نگرفته، درختچه هم نشده و ما هي لگدش ميكنيم. من قصد داشتم ما هفته اي هفت كنفرانس داشته باشيم ولي فعلا همين يكي در هفته را هم نميتونيم. يا اينترنت من ميپره، يا يكي فوت فوت ميكنه و مزاحم ميشه، يا اتاق خاموش ميشه يا كسي شركت نميكنه. خلاصه كه كنفرانس دهم ما به صورت ناقص از اينجا با حجمي حدود 14 مگا بايت و با زماني نزديك به چهل دقيقه قابل دريافت هستش. اگه شما توي كنفرانس بوديد و ادامه ي بحث رو ميدونيد كه چي بوده بگيد كه جاهاييش كه ضبط نشده رو ما هم بدونيم. خيلي دوس دارم نظرات و حرفهاي شما رو بدونم. اصن آيا اين كنفرانسها به درد شما ميخوره؟ آيا راه حل عملي تري براي ادامه ي كار هست؟ براي جلوگيري از مشكلات آينده بايد چي كار كنيم؟
مث هميشه دوستون دارم بيشتر از ديروز، كمتر از فردا!
9 دیدگاه دربارهٔ «دانلود كنفرانس دهم نابينايان (ادامه ي موضوع جهتيابي و آژانسي بودن)»
سلام من که نبودم ولی خیلی منتظر دانلودش بودم. راه اندازی این کنفرانسا خیلی طرح جالبیه که بجای خودش جای تقدیر و تشکر داره. اگه دوستان شرکت کننده با اطلاعات بیشتر و صعه صدر داشتن دربحث ها شرکت کنن خیلی مثمر ثمر واقع میشه. ولی هرکاری اولش این چیزا رو داره دیگه. ان شاءالله در ادامه کار این نقایص هم برطرف میشه.
سلام
اصلا حرصی نشو مجتبی جان
منم از صبح اینترنتم هی بود هی نبود
مهم کیفیته کاره نه کمیت
این کنفرانس ها مهم نیست تعدادشون حالا هوارتا باشه
همین آب باریکه هم برامون بزاری شکر میکنیمت
مدیر نباید آخو واخ راه بندازه
این که مجتبی ست اگه کم میاره
ما که دیگه معلوم الحال
مگه دستم به این اهالیه 5+1 نیوفته زدن اینترنتمونو چند روزه منفجر کردن
مرسی از تلاشت
دررررود! خخخخ مجتبی جون ناراحت نباش عزیزم، فقط یه بریونی به این شهروز آل برده ندادی ببین چه بلاهایی که سر ماها نیاورده!همه ی این اتفاقات زیر سر همونه!
درود! من که گوشیدمش خیلی جالب و آموزنده بود! مدیر جونم ناراحت نشو عزیزم! تو تلاش خودتو کردی و نتی جه ی تلاشتو در آینده ی نچندان دور خواهی گرفت!
خب به کنفرانس گوش دادم اصلا قطع و وصل نشدی یعنی صدات با کیفیت بود مثل همیشه نمیدونم چرا بقیه میگفتن صدات واضح نیست
بیشتر از اون قسمت که از نو برگشتیو هر چی سعی کردی کسی صداتو بشنوه که نشنید ناراحت شدم
مرسی مدیره پرتلاشه محله
درود بر رئیس غمگین
غصه نخور رئیس جون کنفرانس که فقط این یکی نیست
حل میشه بابا سختیش 50 ساله
سلام
مجتبی جان اصلا غصه نخور
حتی اگه فکر میکنی این کنفرانسا واسه یه نفر مفید هست، به خاطر همون یه نفر ادامه بده.
این مشکلا واسه همه پیش میاد.
اگه تازه کاریِ من و خیلیای دیگه ناراحتت میکنه، من خودم به شخصه با تذکر مستقیم اصلا ناراحت نمیشم.
ازت انتظار دارم اگه شخصا از من تو کنفرانسای بعدی اشتباهی چیزی دیدی، همونجا تذکر بدی. چون هر چی بمونه باعث ناراحتی بیشتر میشه.
خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی ماهی.
درود بر تمام ساکنین بینظیر محله. وقت همیگی به خیر و نیکی. امروز تصمیم گرفتم اتفاق جدیدی رو تجربه کنم یا بهتر بگم تصمیم گرفتم به نصیحت دوستان گوش بدم و بی راننده و آژانس به دانشگاه برم. اما افسوس شد چیزی که نباید میشد. نه نگران نشید اتفاقی برام نیفتاد سالم و اتو کشیده هم رسیدم به محل کار اما از چیزی که میترسیدم همون شد یعنی ایستادن در صف سوار و پیاده شدن با افرادی که قرار بود ساعتی بعد من مدیر و اداره کننده برنامه اون روز اونها باشم. و تلخترین قسمت تجربه برخورد رانندهیی بود که اطلاعیی از رابطه بین من و بچهها یعنی استاد و شاگردی نداشت. خلاصه اثلً تجربه خوبی نبود. در تمام روز در کلاسها یک جورایی اقتدار خودم رو از دست رفته میدونستم. جالب اینجاست که برداشتم به من میگفت که بچهها و حتی کارمندان دانشگاه هم حس خوبی از این اتفاق نداشتند. یعنی احساس کردم اونها هم دوست دارند استاد شون رو همون طور با اقتدار ببینند و با چشم ماشین استاد رو بدرقه کنند تا نگران استاد باشند. و نتیجه تجربه من البته تنها برای خودم این شد که در صورت شرایط خاص و وجود امکانات مالی و … حفظ اقتدار یک نابینا مهمتر از موارد دیگر است البته باز هم یاداوری میکنم که در صورت وجود شرایط و امکانات خاص.
در نهایت از دوستان خوب و به ویژه مدیر پرتلاش محله که مسبب این تجربه مفید هرچند تلخ شدند تشکر میکنم. در پناه حق پاینده و پیروز باشید.
سلام در مورد به درد خوردن اين كنفرانسها كه اصلاً حرفي نيست هم به درد مي خوره هم به سلامتي و هم به بقيه چيزهاي مشابه و غير متشابه … نگاه من به اين كنفرانس يه نگاه روشن هست و ان شا الله روشنتر هم ميشه … ادامه بديد كه من هرچند نمي تونم باشم ولي هستم.