خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سلام اگه دوس داشتید بخونید وگرنه که سوسک میشید

سلااااام بچه ها! از همگی مرسی که بودید و هستید و مطمئنم خواهید بود. من یک یادداشتی پنجم اسفند نوشتم و بعضی چیز ها یعنی خط مشی های محله رو مشخص کردم ولی انگاری نتونستم درست و حسابی منظورم رو برسونم. خوب. طوری نیست. به چیزهایی که گفتید اینجا یک نگاه دیگه میندازیم و سعی میکنیم باهم دیگه جواب بعضی از حرفهایی که شما گوش کنی های باحال توی کامنت دونی گفتید رو پیدا کنیم. پس برو بریم داداش:

  1. شهروز جونم یک جور هایی انگار قات زده بودی که چرا بچه ها کم از برنامه ی شما استقبال میکنم. ببخشید، استقبال میکنند. علی اصغر اسدی ی حرف قشنگی میزد و میگفت که ما با وجود بی تفاوتی جامعه نابینایی که خودمون هم عضوی از اون هستیم، نباید جا بزنیم و باید مث آب باشیم که خرده خرده میره جلو تا سنگ را هم بتراشه و راهشو پیدا کنه. ایشالا غمت تموم میشه، غصه بهت حروم میشه، وقتی کثیف بشی جات توی حموم میشه، ی روزی تجربه ی منم قد عموم میشه. ایشالا اونی که میخواهی بهش میرسی، فقط متاسفانه ی مار خوش خط و خال روی بختت چمبرک زده، ی راه بیشتر نداری که ازش خلاص شی اگه خواستی بدونی باید پول منو بدی تا به عنوان ی فالگیر حرفه ای بگمت چی کار کنی.
  2. زهره تو هم همیشه میخواهی ی روزی کامل بنویسی و فکر کنم هر روز ازت بپرسم کی مینویسی بگی من که دیروز گفتم فردا، خوب فردا دیگه! امروزم میگم فردا. مگه نه؟
  3. میلاد جونم تو که همش شعار دادی که آخه پسر خوب. اینکه بگی من در زمینه ی شغلم کارهایی کردم که بیناها نکردند که واسه فاتی تنبان نمیشه که آخه. دقیقا باید توی یکی دو جین پست شرح بدی چی کارها کردی و کودومش جواب داده. اینکه فقط حرف بزنیم کاری پیش نمیره عزیزم. اینقدر محله رو توی انتظار بذاری خدا سوسکت میکنه حالا گفته باشم. نگی نگفتی! حضرت شلغم هم شاهدم.
  4. تبسم، حرفت قبول. خودت میدونی من همیشه سعی میکنم مث قدیم تر ها مقاله های مرتبط، جستجو کنم یا ترجمه کنم یا خودم بنویسم ولی یک دست صدا نداره و خودت یکی از کسایی هستی که میتونی مقاله ی خوب پیدا کنی یا بنویسی. اگه تو هم بخواهی بگی سرت شولوغه، اون یکی هم بگه سرش شولوغه، پس سر همه ی ما شولوغه. حالا چه کسی وقت داره اینجا چیز بذاره آیا؟ من میگم. هیش کی وقت نداره. سر همه شولوغه.
  5. بچه ها ی خبری بدم شاخ در نیارید ها! خوب. ببینید، نمیدونم. بگم؟ نگم؟ شاخ در آوردید با من نیست چون شکلتون از حالت آدمیزادی به حالت یک فرشته ی شاخدار میشه و من جوابگو نیستم ولی خوب میگم. بدونید و آگاه باشید که حسین غلامی، با اینکه پانزده سالش بیشتر نیست، داره یکی از دستیاران مدیر میشه و شایدم اصن کودتا کرد جای منو گرفت. چه معلوم؟ همین حالا هم قدرت رو تا حدی به دست گرفته و وقت هایی که من نیستم، زحمت تایید و ویرایش نوشته ها و نظرات با حسین هستش. دعا کنید این یکی که توی دام مدیریت افتاده، حالا حالا ها خسته نشه تا قدرت ما دو برابر بشه! خوب بزن کف قشنگه رو لامسب: کف کف کف کف کف!
  6. ترانه ایول که هستی. به زودی میخوام پرسشو پاسخ راه بندازم تو باید یکی از پایه ثابتهای پاسخ دهنده در زمینه ی سوالهایی باشی که به بینایی نیاز دارن! مرسی که هستی. اگه به بهونه ی پایاننامه قهر کردی خداوند سوکست میکنه. گفته باشم! حضرت شلغمم شاهدم!
  7. پرسپولیس، تو که عملا از منم پیشی گرفتی. من جای تو بودم شاید پشتکارم دچار خدشه میشد که آموزشهای شطرنج رو پشت سر هم بزنم روی تابلو های صوتی محله.
  8. بهنام جونم، ببین تو اگه ی مطلبی به ذهنت رسید و یا گشتی جستی آوردی یا از خودت باشه یا کپی، طوری نیست به شرطی که در مورد نابینایان یا کم بینایان باشه. ببین، اگر مطلبی رو کپی کنی که به ما ربطی نداشته باشه، اشکالش اینجاست که اولا که چون ربطی به سایت نداره، خیلیها سرخورده میشند. دوما چون تو این کار رو میکنی، همه پیش خودشون میگند که این کپی کردن مطالب بی ربط، زحمتی نداره و این کار بین هم محلی ها باب میشه، رایج میشه. این خوب نیست. مث این میمونه که ما یک بیماری ویروسی رو خودمون تولید، تکثیر و توزیع کنیم. این کار پسندیده ای نیست. مواظب باش زیادی مخالف بزنی تو هم سوسک یا نهایتا موش میشی. حضرت شلغمم از بس شاهدم شده دیگه دادگاه داره بهش شک میکنه.
  9. چشمک، تو از سوکس شدن نجات پیدا کردی چون مطالبت دست اولند و در ضمن با من مفافقی. هوهوهوهاهاهاهیهیهی!
  10. محمدرضای عزیزم، من نمیگم حس و حال ها متفاوت نیست، نمیگم نیاز به مطالب عمومی نداریم، میگم این سایت، در مطالب تخصصی تر باید فعالیت بکنه. ناراحت میشم که اگه تو هم بخواهی بیخیال پست دادن بشی. پیشنهادم به تو اینه که اگه میخواهی به موشی، کلاغی، چیزی تبدیل نشی، کاری که توی آخرین پستت کردی ادامه بدی یعنی مطالبی رو کپی کنی که مربوط به خودمون یا نابینایی یا اکتشافات یا آموزش ها و این دسته چیزها باشه. مطالبی که خیلی شگفت انگیز ناک هستند و واقعا فکر میکنی بچه ها میپسندند و آب دو خیاری نیستند هم بذاری طوری نیست ولی اگه مطالب تکراری یا مطالبی که زیادی همگانی هستند بذاری، گنجشک میشی. تازه اگه بخواهی خواننده ی خالی هم بشی، خالخالی  میشی. حالا گفته باشم چشمه جون، بعد شاکی نشیها! اگه تبدیل به ی چیزی شدی، این عمل برگشت پذیر نیست و آندو نداره. حواست جمع.
  11. امیر جونم چه قدر گفتیها! مخم ترکید. باید در چهار بند جوابتو محکم بدم که منو نخوری. باید صبر کنی چاق بشم، چله بشم، اون وقت بیام، تو منو بخوری؟ نه. نمیذارم. وقتی چاق و چله باشم باهات درگیر میشم، گلآویز میشم، محکم مغز فنیت میکنم. پس بگیر که اومد:
    1. بعله. منم قبول دارم اگر کسی بتونه مثلا در مورد یک موضوعی از سایت های مختلف یک چیزهایی بخونه و بعدش نتیجه گیری خودشو بنویسه خوبه ولی مشکلم اینجاست که طرف مطلبی رو دقیقا از یک سایتی کپی میکنه توی سایت ما و دیگه اسم این کارش تألیف نیست. و اما برم سراغ دومین تیر خلاص!
    2. امیر جونم، شاید هر کسی جستجو توی اینترنت به دنبال مطالب رو بلد نباشه، ولی ما و محله ی ما مسئول این نیست که مطالب عمومی مورد نیاز افراد رو براشون گرد آوری کنه. من مخالفت شدیدمو با این قضیه اعلام میکنم چون اون طوری که میگی، اینجا شیر تو شیر میشه. الهی سوسک بشی که این جوری منو سوسک بارون نکنی. آخه نمیدونی مگه من به سوسک حسااااااااسم!
    3. قربونت برم، تو که میگی بعضی از مطالب فیلتر شده و اینجا میشه گذاشت. اگه مخابرات فهمید شاید قرار باشه ما این کار رو انجام بدیم، میدونی چی میشه آیا؟ بعله. ما هم فیلتر میشیم عزیزم. خدایا اگر ما فیلتر شدیم، امیر را فیلتر بفرما! حضرت شلغمم شاهدم!
    4. منم دوس دارم ی چهارچوبی باشه که مطالب کپی توی اون جا داشته باشن ولی چیزی به عنوان چهارچوب به ذهنم نمیرسه. مواد اولیه تموم شده و توی انبار محله کمبود چوب شدیدا احساس میشه. تازه، تنوع مطالب به این معنی نیست که ما بیاییم هرچی دستمون رسید اینجا بزنیم که مثلا متنوع باشه. من این تنوع رو دوس ندارم که کیفیت رو فدای کمیت کنیم. ولی خودمونیم. با اینکه این همه لطف داری و ارزش قائل میشی، بازم نمیدونم چرا هوس کردم سوکس یا موش بشی حتی برای ده ثانیه. دوس دارم بگی چه حسیه تا بقیه دیگه یاد بگیرند همیشه مفافق باشند تا تنوع نظرات از بین بره و دمکراسی بترکه و دنیا زلزله بشه و گوش کن بره رو هوا. بعدش ببینیم واسه زلزله زده های گوش کنی پتو و بخاری و کنسرو و کمپوت آوردند با ی عالمه چادر و کانکس و پیکنیک. تازه، اگه زلزله توی محله بشه، دولت خونه هامون رو شاید بازسازی کنه. نظرت چیه آیا؟
  12. نسیم خوش باز آمدی!
  13. پژو مرسی که هستی.
  14. یلدا جان، اگه میگم شخصی، منظورم این نیست که شما خدایی ناکرده زبونم لال بخواهی کوچ کنی، منظورم این نیست که اینجا مال منو مال منه، منظورم اینه که اینجا یک پایگاه عمومی نیست که انتظار داشته باشیم هر مطلبی توی اون منتشر بشه. من اگه به نظرات اهمیت نمیدادم که نمیگفتم نظر بدید و این همه وقت نمیگذاشتم واسه پاسخ به نظرات. الهی تبدیل به ملودی بشی و صدای سوسک در بیاری حتی شده به مدت پنج دقیقه و سیو سه ثانیه!
  15. محسن جونم فکر کنم تو از قبل به یک توتی از جنس ملودی تبدیل شده باشی که هی سوزنت مث گرامافون گیر کرده هی منو تکرار میکنی: “شخصی شخصی شخصی!” بابا منظورم از شخصی اینه که اینجا رو چون خودم و شما داریم پشتیبانی میکنیم و چون اسم خودم و دوستانم که شما باشید روشه و چون ما ادعای یک پایگاه عمومی رو نداریم، نباید هر مطلبی توش منتشر کنیم. ما پول نمیدیم و زحمت نمیکشیم که مطالب دیگران رو کپی کنیم. ما هستیم که مطالبی برای خودمون از جنس دست نوشته ها و دانشها و تجربیات خودمون اینجا منتشر کنیم. واقعا ی دو دو تا چهار تای ساده که راحت حساب میشه. خدا خیرت بده یا نده! گلوم گرفت از بس حرص خوردم. حضرت شلغم نجاااات!
  16. سعید درفشیان عزیز، من خودم شخصا با وارونگی کامنتها مخالف شدید بودم ولی عمو حسین از جنس افرادی هست که اگه باهاش مخالف باشی، با اعتراضاتش تبدیل به سوسکت میکنه. ی چند صباحی سبد مخصوص به کامنت دونی رو برگردوندمش تا همه نظر بدید که چی چطور باشه. من پاش بیفته واسه سایت خودمم انتقاد صوتی میضبطم. چی فکر کردی!؟
  17. سیتا سلاااام. در همین حد! در ضمن بگمت من همیشه بیدارم…
  18. آقای حاتمی، شما خودت خط مشیی. بگو کودوم طرفی بریم، من فرمونو همون طرف میچرخونم.
  19. بازم از همه ی کسایی که اومدید ممنونم. آهای بچه ساکت شو، یکی ی شوکولات بده دست این اینقدر جیغ نکشه. خوب. چی داشتم میگفتم؟ آهان. اگه به بعضیهاتون شام به اندازه نرسید دیگه، دیگه نه قابلمه ه کوچیک بود. وقتی میگم اینجا شخصی هستش، نه که فقط من باشم، یعنی که عمومی نیست به این معنی که ادعای نهاد بودن نداریم پس با یک هدف کوچکولو میریم جلو. وقتی میگم کپی نباشه یعنی اینکه چشمه و چاه آن است که آب از خود درآورد، یعنی مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید، یعنی جوهر یا مداد همسایه کناری رو ندزدیم، خودمون جوهر یا مداد تهیه کنیم باهاش بنویسیم. باور کنید من گردنم از بشکه هم باریک تره.

محله فقط گوش کن، هم محلی فقط شماها!

۴۰ دیدگاه دربارهٔ «سلام اگه دوس داشتید بخونید وگرنه که سوسک میشید»

سلام. آقا فقط حواست باشه که حضرت شلغم با ما یزدی ها آشناستها. نگی نگفتی.
راستی شام چی بود؟ من دیر رسیدم نامردا ظرفا رو دادن شستم.
خب لا اقل یه خورده غذا بدید برای مریض میخوام.
در ضمن دست پیش میگیری که پس نیفتی؟ همین که بریونی ازت نگرفتم خدات رو شکر کن. پول هم میخوای که فالمو بگیری؟
میخوای از محله تعریف کنم در کل وردپرس منفجر شه؟

ببین شهروز! سعی کن همیشه تهدیدها رو به فرصت تبدیل کنی!
مثلا الان بیا یه پست بذار از بی‌پولی، بی‌کاری، بی‌خونه‌ای و در کل از مزایای کور بودن یه کم تعریف کن ببینیم این سقت از اون وری هم کاربرد داره یا نه!

بح بح سوسک نشده بودیم نخورده بودیم که به لطف مدیره عزیزمون شدیمو خوردیم
کاش دست کمش ندا میدادی تو پست قبلی که میز غذا پر از آشه سوسکه نمی اومدیم کامنت بدیم ژتون بخریم
دهنم مزه ی فسفر میده
یکم ته دلم آشوب شد یکی بیاد منو ببره دکتر به سوسک بودن عادت ندارم دارم افسرده میشم

مدیر خان جان خدا رو خوش نمیاد به ما ظلم میکنی
شکنجمون میکنی به زور بهمون آش سوسک میدی سوسکمون فرض میکنی
دعا میکنم خوابای دهشناک ببینی دلمون خنک بره

وای اگه قرار باشه همه مون سوسک بشیم، اوخت اسم محله میشه چی؟؟ چشم آقای مدیر. ولی همانطور که میدونید مقاله نوشتن زمان میبره. همی الانم به فکرش هستم که از دل پایان نامم مقاله درارم. پس قولشو برا اواسط بهار میدم. اگه زودترشدکه چه بهتر. اگه نه که میتونی سوسکم کنی.

درود بر همگی
میگم یه کار دیگه مونده رئیس باید انجام بدی
اون بالا بنویس
محله ی مجتبی و سوسک ها
فکر کنم این طوری بهتر باشه خاله سوسک ها و عمو سوسکها چطورین خوبین؟
سوسک شدنم خودش آلمی داره هاااااا!
راستی قصه ی خاله سوسکه رو شنیدین همونی که میره همدون خونه ی عمو رمضونهاااان نشنیدین؟
خب حتما بگوشین از رئیس محله ی سوسک ها خواهشمندیم لینک دانلود قصه رو بزارن ملت سوسک شده حالشو ببرن
عجب سوسک تو سوسکی شده هااااا!
راستی رئیس تو این شونصد متر زبون رو نداشتی چیکار میکردی
واقعا که از تو بعیده
عجیبا غریبا. غریبا بعیدا.
بریم ببینیم با زندگی جدید سوسکی باید چه خاکی به سرمون بریزیم
ای بابا سوسک کور چه شود
بای تا بعد

درود مدیر جان. مثل همیشه با مزه خوشمزه بود. بچه ها هم قشنگ کامنتیدند. همهتون را دوووست دارم. چه خاله سوسکه باشید چه آقا موشه. آنچه که مسلم است اینه که باحالید, مهربونید گلید نازید, نازنینید درود بر همه شماها.

سلام آهای سوسکه برنامه نویس خشن و عصبانی.
آی کیو مگه تو اصلا تو پست یاد داشت مجتبا کامنت گذاشته بودی که حالا مجتبا بخواد جوابت رو بده.
اون امیر که نوشته بود در پاسخ به کامنت من بود شما خودتو ناراحت نکن، همون ۱۵ هزار صفحه کتاب الکترونیکت رو ادامه بده که کم کم داری به یکی از دانشمندای برنامه نویس ممتاز کشورمون تبدیل میشی.
خب مجتبا سوسک شدن واقعا حس بدی داره خدا بگم چی کارت نکنه حد اقل میگفتی خروسی چیزی. من بچه که بودم از این جوجه کوچولو موچولو ها میخریدم تبدیل به خروس که میشد به قو قو لی قو قول که میفتاد ردش میکردم میرفت چون همسایه ها ازیت میشدن.
در خصوص جوابت هم باید بگم من همچنان اعتقاد دارم باید یه چارچوبی برای مطالب کوپی شده در نظر بگیری تا بچه ها با توجه به اون چارچوب و اون خط مشی بییان مطالب کوپی هم بذارن البته به شرطی که تالیف شده باشه و نه فقط یه کوپی پیس

ببینم اینجا چند هزارتا امیر هست؟
الله وکیلی این مدیر (رعیس کوچولو) گفته بود با کیه؟
بابا من ناراحت نشدم! فقط میخواستم جواب منطقی بدم و با حرف حساب سر و تهشو هم بیارم!
من خیلی با شوخی و خنده حرف میزنم! اینم که میگم یه برنامه نویس خشن, منظور خواسی نداشتم!
خوب, کتاب الکترونیک تموم شد و من از قبلش با همین این کتابه سوسک شده بودم!
احتیاجی نبود که شما و مجتبی بگین!
راجع به برنامه نویس ممتاز کشور باید بگم خدمتت که ایران قدر آدماشو نمیدونه و به همین دلیل کسی پیشرفت نمینماید.
منم اگه فرصت گیرم کنه میپیچم میرم از ایران
شاید اونجا بهتر بتونم کارامو بکنم!
خوب راجع به یادداشت ۵ اسفند من کامنت ندادم! ولی میخواستم تو کامنتدونی بمب بکارم
راجع به کوپی باید بگم که اگه کپی نباشه که گوگل و سرچ انجینا به دردسر نمیفتن!
و اینکه کسی نمیتونه چیزیو بخونه!
ولی وقتی کوپی هست, میشه! ولی باید کوپیرایت هم رعایت بشه تا بشه کوپی کرد.
ولی کل محله نباید بشه کوپی که!
باید خلاق باشی و همچین یه جورایی هم زرنگ!
عکسران تو اینترنت همه چیز کوپی پیسته!
حالا کسی نباید طرفو سر ببره که چرا کوپی میکنی و میاری اینجا پیست میکنی!
مجتبی جان من ازت معذرت میخوام که اینجوری جوابتو دادم, ولی حتما بنویس که با کی بودی!
آخه این چیزا راجع به من حقیقت نداره!
واسه همین اینجوری جواب دادم!
محمدرضا خوشی عزیز, تو میتونی نظرات خودتو بگی ولی از زبون کسی خواهشا نظر نده!
خوب نیست به خدا!
به هر حال من از همگی (به خصوص مجتبی و امیر (سرمدیو میگم نه خودم)) معذرت میخوام!

دعا میکنم موش بشی خخخخخخخخ مدیر هم موش بشه تا تهنا نباشی تو عالمه موشا سرت گرم باشه خخخخ من که پیشی هستم آخه به قول دوستام نرم و لوس و نازم اما اگه دوستام بدونن شوشک شدم تو اتاق راهم نمیدنم با کفش دنبالم میکنن اون وقت میآم تو لونه شما و مدیر.
محله مجتبی تجزیه میدهد یک محله سوسک و یک محله موش

درود
مجتبی جان مایلم به اطلاع حضرتعالی برسانم حکه محله در هفته های اخیر رنگ و بوی خاص به خودش گرفته از این حیث که نویسندگان پر انرژی و مشتاق با دست نوشته های بسیار فراوان و ارزشمند . به طوری که واقعا من از مشاهده این افراد جدید که شاید هم به دلایلی از چشم من افتاده بودند باعث خوشحالی بنده شد .لیک به دلیل اینکه به متون همه نمی توانستم برسم و بخوانم با خود می اندیشیدم که اثری از نرم افزار و آموزش نیست .البته که دوستان ما آموزش های متعدد و با پشتکار هم داشتند و بسیاری از مطالب واقعا آموزنده و مفید واقع شده است .اما چارچوب بندی بسیار حائز اهمیت است ولی افسوس و صد افسوس که در زیر زمین محله و انباری ها اثری از چوب نیست و این مشکل دو چندان شد که فهمیدیم که همان مختصر چوب های باقی مانده صرف ساخت صندلی ویراستاری حسین جان غلامی گشته است .پس مطالب بالا فقط جوابیه بودند و بس و دست نوشته .تلاش شود که چارچوب از نوع فلزی باشد که با رطوبت بالا دچار خم نگردد .
به هر حال از اینکه هم سکوت شما و هم بیان نظرات شما در جهت اصلاح و راندمان مثبت محله است من می ستایمتان و از دوستان عزیز درخواست همکاری مجدانه را در محله دارم و تاکید می نمایم که صرفا دست نوشته های خود ما کفایت نیم کند و برخی از مطالب باید کپی برداری نیز شود .موفق باشید .

سلام سوسک ها آخ چی گفتم ببخشید این حرف من نبود حالا میگین از ملی پوش محله بعیده… شما که منا خوب میشناسین بی ادب نیستم… این حرف آقا مجتبی بود آقا خادمی میدونی سوسک چی هست با اجازه روم به دیوار یعنی …من …شما… محمد رضا خوشی… آقا شهروز… بهنام… امیر… پرسپولیس… چشمک… و همه بچه ها محله سوسک هستن… آقا مجتبی سوسک تو حمام سرویسها بهداشتی آشغالدونی ها پیدا میشه آقا مجتبی خودتم بچه این محله هستی یادت باشه افتاد…حالا هم برو عین بچه آدم از بچه ها معذرت خواهی کن… تا نظرشون بهطت عوض نشده و یکی یکی از محله نرفتن… این حرفا به نمایندگی خودم و تمام بچه ها محله که جرعت حرف زدن نداشتن زدم… بچه ها ببخشید آمپر چسباندم ارادتمند شما عزیزان محله محمد رضا خوشی

بار دوم میگم تا تو مغز مدیر بره سلام سوسک ها آخ چی گفتم ببخشید این حرف من نبود حالا میگین از ملی پوش محله بعیده… شما که منا خوب میشناسین بی ادب نیستم… این حرف آقا مجتبی بود آقا خادمی میدونی سوسک چی هست با اجازه روم به دیوار یعنی …من …شما… محمد رضا خوشی… آقا شهروز… بهنام… امیر… پرسپولیس… چشمک… و همه بچه ها محله سوسک هستن… آقا مجتبی سوسک تو حمام سرویسها بهداشتی آشغالدونی ها پیدا میشه آقا مجتبی خودتم بچه این محله هستی یادت باشه افتاد…حالا هم برو عین بچه آدم از بچه ها معذرت خواهی کن… تا نظرشون بهطت عوض نشده و یکی یکی از محله نرفتن… این حرفا به نمایندگی خودم و تمام بچه ها محله که جرعت حرف زدن نداشتن زدم… بچه ها ببخشید آمپر چسباندم ارادتمند شما عزیزان محله محمد رضا خوشی

سلام خوشی خان، حد اقلش اینه که مورد خطاب من شما نبودی. هیچ کسی هم ندیدم ناراحت شده باشه. غیر از شما و امیر رمضانی که اتفاقا در این پست از هیچ کدامتان صحبت به میان نیامده، تا حالا کسی اظهار ناراحتی نکرده و من معرفت و شهامتش رو دارم که اگر کسی ناراحت شده باشه از دلش در بیارم و یا ازش معذرت خواهی کنم ولی همه غیر از شما میدونیم که این پست در واقع جوابیه ای از نوع طنز و شوخی بود و شما زیادی ناراحت نباش. اگر از دیدگاه شما بخواهیم جایگاه آدم نسبت به سوسک را بررسی کنیم باید خدمتت عرض کنم که گذر آدمیزاد هم روزی حد اقل سه چهار بار به اون سرویس بهداشتی و حد اقل روزی یک بار به حمام میخوره. من توی خونه ی قدیمی خودمون سوسک رو هزار بار توی باغچه و حیاط دیدم ولی شاید یک بار توی حمام و سرویس بهداشتیمون سوسک دیده باشم. از هر دریچه ای به یک موضوع نگاه کنید همون طوری میبینیدش. شما اصل حرف را رها کردی چسبیدی به ظواهرش که من برای تلطیف فضا و تزیین این نوشته به کار بردم.
اینجا همه حرفاشونو راحت با من میزنند یا با ایمیل یا با کامنت. این رییس یا مدیر هم که میگیم همه میدونیم محض شوخی و خندهست وگرنه که منم ی آدم عادیم مث همه. مطمئن باش کسی اگر یک اپسیلون فکر کنه من قصد توهین داشتم، ساکت نمیشینه.
پیشنهاد میکنم اگر دیدتو عوض کنی دنیا آسون تر درک میشه.
خوشی خوش باشی!

درود رئیس
بیبین کارادا خخخ
نمیدونم آره همش انگار قول میدم بعد نمیام کاملش کنم
چرا اینقدر شلوغش میکنید بابا
مجتبی گفت هرکی نخونه سوسک میشه شما ها که همتون خوندید

ولی باورت میشه حالا هم حسش نیست کامل بگم
هوهوهو
ولی خب آره همون که خودت میگی
خخخ

دادا مجتبی خیلی کارت درسته خدمت خوشی محمد رضا خان نازنین تو میتوانی نضریات خودت را بنویسی نه بنمایندگی از بچه محل های گوش کن حقیقتش دیروز باتفاق بچه ها رفتیم به دفتر خانه دویست تهران نا یندگی که بچه ها داده بودند باطل و قرار شد هر کدام از بچه ها خودشان نضر بدهند خوشی جان دلخور نشی برای تغیر ذائقه عرض شد…

سلام بچه ها.
من برام باعث تعجبه که: چرا بعضیاتون جنبه شوخی رو ندارید؟
ما که این همه دنبال تنوع و گوناگونی مطالب میگردیم، از یه شوخی متداول چرا اینقدر سو استفاده میکنیم و جو محله رو متشنج؟
من مطالب آقای خادمیرو در باره تلطیف و نشاط در محله میپسندم و تایید میکنم، تازه من سوسک نشدم ولی نزدیک بود موش یا کلاغ یا احیانا گنجشک بشم، شما خودشونو ناراحت نکنید.

هح بچه ها اصلا دلخور نباشید انقدم حرص نخورید
ما برای نشاط محله باید سوسک میشدیم مدیر اینطور صلاح دونسته
هح اما مجتبی خان جان ما به نوبه ی خودمون به رونق نشاط در محله کمک کردیم تنها مونده خودت که باید تبدیل فیزیکی بشی یکم محله نشاطش بره بالاتر
البته خودم به این تبدیل کمک میکنم
قول بده تو یکی از پست های من سوسک بشی بدم ملودی پرتت کنه از بالاترین طبقه ی محله به زیر یکم بخندیم شاد شیم از خودمون باش هح
موافقی ؟
جواب اوکی ندی به یه چیز بیریخت تبدیلت میکنم ها

سلام من نبودم چه انقلابی شده … الآن دلم می سوزه اسمم تو این پست نیست … منم یه بند نخودی می خوام ؟؟؟؟؟
فعلاً که از بس خستم مخم رفته تعطیلات حرفی ندارم بحرفم ولی “آقای خوشی” این سوسک با اون سوسک فرق فوکوله … همه بچه ها هم این رو می دونند “خب بقیه کامنت ها رو خوندم اثبات شد که می دونند” یه چیز دیگه: من رفتم تو خماری کامنت امیر رضا خان رمضانی 

درود!بهبه رسیدنت بخیر-زیارت قبول-راستی رفتی مشهد چلغوز خوردی؟! زودباش یه پست بزار و از مسافرت که رفتی و خاطراتش بگو،‏ تعریف کن که به بستنی فروشی رفتی و بسچولی خوردی چلغوز چه مزه ای داشت؟!ببخشید یادم رفت بگم نخودی بانو!‏

سلام سوسکهای محترم بعضی از شما به جای چسبیدن به در و دیوار پاشید برید مدرسه موشها اونها درسی دارند به نام فارسی بنویسیم که شما میتونید املای خودتون رو تقویت کنید و از امیر سرمدی غلط املایی نگیرید چرا که خود شما اکثرا رو با ع و با الف و نون مینویسید.

سلام سلام.
ای بابا آخه این انصافه؟ تنها تنها شلوغ کنید اینجا و من جا بمونم از شلوغی؟ اصلا حالا که اینطوره من معترضم. یکی بیاد به اعتراض من برسه. درضمن، تمام کلام نخودی بانو رو هجا به هجا و حرف به حرف تعیید می کنم بدون حذف۱نقطه.
میگم میشه این دفعه من نگم ایام به کام؟ آخه۱جوریه. امشب حس گفتنش نیست.
ولی چه من بگم و چه نگم از ته دلم می خوام که تمام لحظه ها همیشه به کام همهتون باشه.
می بینمتون. تا بعد.

دیدگاهتان را بنویسید