به نام و یاد الله
یه بیت شعر می گیم ولیییییییییی این ولیش خیلی مهمه مثه بقیه مشاعره ها با حرف اخر از مصراع دوم ادامه نمی دیم بلکه هر کس بیت رو گفت تعیین می کنه حرف بعدی چی باشه خب من شروع می کنم
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
نفر بعدی با حرف ج شروع کنه لطفا”
۸۹ دیدگاه دربارهٔ «مشاعره»
سلام
اول
اگه بشه شعر از خودم بگم.
جای هر بی سر و پایی به دلم راه ندارد
دل من خانه و کاشانه ی عشقی است خدایی
بعدیم با حرف ژ
هوهوهوهوهوهوهوهوهوهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهیهیهیهیهیهی
اگه تونستین؟
هاهههههاههه
اقا بهنام سیتا گفته بود با حرف ذال از خودتونم شعر می گفتین می بایست با حرف ذال باشه یک کارت زرد !
پس جریمه تون میشه این که حرف بعدی بشه ذال که من می گم !
ذره خاکم و در کوی تو ام جای خوش است ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
نفر بعدی با حرف خ بگه
سلام.
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است.
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است
گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است
دهقان به تعجب سر انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار
بعدی با ظ.
خب منم یه شعر نیمایی از خودم
ژاکتم گم شده است .
من در اندوه خودم که در این سرما چه کنم
و تو خوب میدانی که
در اندوه خودم میسوزم
کاش بدانی که شب زده را از سوز زمستان چه غمی است
بعدی لبات حرف
بابا لبتابم قاتی کرده هر چه میخواد مینویسه نه من بخوام
بعدی با حرف ذال
آقا مشاعره را با شعرهای من درآوردی خراب نکنیدآهه. خو ژ نداری بگو ندارمآهه. توی ی حرف دیگه شرکت بکنآهه.
ژاله بارید و کوچه ها گل شد،
رفتن ما به خانه مشکل شد.
حالا بعدی با همون ذ باشه که سیتاهه دلش نشکندوهآهه.
سلام
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
بعدی ط
طلب جام جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
حرف بعدی با ف باشه
سلام.
این بِیت از استاد بهمنیه.
اگر میدونید شعری که میگید از کیه بنویسیدش.
طاقت نمی آرَم تو که میدانی از دیشب،
باید چه رنجی برده باشم بیتو تا امشب.
نفر بعدی با حرف ضاد بگه.
در ضمن چون نفر قبلی تقلب کرده شعرش حذف میشه. یک دوست عزیز. حالا با ض بگو تا دیگه جر نزنی.
فرستادم بسوی کشف قلیان.
به او گفتم بشو یک هفته ویلان.
از خودم بود.
حرف بعدی با ع
راستی یادم رفت بگم. یه مثنوی سرودم به اسم قلیوننامه.
انشاالله با اجازه آقای مدیر پسفردا میاد تو مححله
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
در ضمن شهرور جان
من که ندیدم کامنتی حذف بشه توهم زا میل نکردین شاید اثر خورشت ماسته خخخخخخخخخخ
راستی بعدی با گ باشه
اینم مصراع بعدیش شهروز نذاشت یادم رفت
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
گشته ام در جهان و آخر کار، دلبری برگزیده ام که مپرس.
یعنی حافظ بیتی به از این نبود که تقلب بده “منم گفتم مراتب تقلب رو صحیح بجا بیارم عیناً نقل کردم”
حالا گل گل گل … گل از همه رنگ سرت رو با چی میشوری با سه نقطه که تبلیغات نشه ……
بعدی ژ بده لطفاً
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
به خاطر تکراری و سخت بودن و با اجازه بانوی نخود و به خاطر گل روی شهروز جان بعدی با حرف ضاد
راستی تا ۲شنبه بای باااااااای
سخت وتکراری بودن حرف ژ دوستان جا مانده بود این ژ وامانده
ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
بعدی ص بده لطفا
ضمیرم را ز معنی بهره ور کن
خیال فاسد از طبعم بدر کن
نگفتم با چه حرفی
با ز
ضاد صاد الفبا
هاچین و واچین یه پاتا ورچین … حافظا …
ببین بانوی آلبالو گیلاسی نداشتیم ها همون ژ بده که ژ هر چند تکراریست ولی به قول بابام تو روز هم سه بار غذا میخوری فرداش هم و بازم فرداش هم و … خب اونجا هم بگو تکراریه خخخ خخ همون ژ بدید لطفاً
ا وا پ چرا این طوری شد :
خب اشکال نداره:
ز دست کوته خود زیر بارم، که از بالا بلندان شرمسارم. “جا داره از حضرت حافظ هم تشکر ویژه داشته باشم”
بعدی با ژ بده لطفاً خخخ خخخ
ژاله و ژوله را حباب کنم
مرغ را گیرم کباب کنم
زهره جان حرف بعدی کو؟
منم اومدم داوری کنم. حرف ژ سیتا را خییییلیییی پسندیدم. نمرهش همون سیتا. یعنی ۱۰تا بیشتر از بیست تا. ولی بچه ها آفرین بر همهتون واقعا زیبا قشنگ خوشگل مامانی بابایی دادایی بود.
با درود
آخرشم معلوم نشد حرف چیه من یه بیت همین طوری میگم
ای دل نگفتمت حضر از راه عاشقی
رفتی بسوز این همه آتش سزای توست
اگه دوست داشتید م بدید
من به خاکستر نشینی عادتی دیرینه دارم
سینه مالا مال از غم اما دلی بی کینه دارم
حرف بعدی ق
سلام
قفس تنگ فلک، جای پرافشانی نیست یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست
با حرف چ شروع شود
اولش که ببخشید من پستو بهم زدم خوب شد خودتون ادامه دادین ببخشید حواسم پرت شد دوباره
چـه بـود ار بـاز مـی گـشـتی به روز من توانائی
کـه خـود دیـدی چـها با روزگارم ناتوانی کرد
با ی
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
حرف ح
چندان که بر کنار چو پرگار میشدم، دوران چو نقطه ره به کنارم نمیدهد.
با پ لطفاً :
ا وا چرا امروز همش این مدلی میشه:
من که کم نمیارم یعنی منظورم همون حافظه:
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید، جای در گوشه محراب کنند اهل کلام.
با پ لطفاً :
چون زهره خانم اول گفتن با ی میگم
یاد باد آنکه به حالم نزری بود تورا
به مقام من بی دل گذری بود تورا
حالا به فرموده ی آرش گل ح
پس فرموده من چی شد ؟؟؟؟؟ پ:
درود! پژوهنده مرد یک دنده، که همیشه میخنده. خخخخهاهاهاهابا ل
مکش جانم فدای قد و بالات
دلم میسوزه بهر قد رعنات.
با گ
گر به کاشنه رندان قدمی خواهی زد نقل و شعر شکرین و می بی غش دارم
حرف ن
گر بر سر نفس خود امیری مردی،
ور بر دگری خرده نگیری مردی.
مردی نبود فتاده را پای زدن،
گر دست فتاده ای بگیری مردی!
با ث ی لثه لطفا!
گاهی در استکان من غزلی تازه دم بریز
مشتی زغال بر سر قلیان غم بریز
به رسم مشاعره ,بعدی ز لطفا
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت … با دال شروع شود
سلام دوستان عزیز و بزرگوار. من هم با وجودی که هیچ پستی تو این محل ندارم گفتم با اجازتون بیام یکم باهم گپ بزنیم. آخه منم عضو این محله ام دیگه نه؟ از اونجایی که خیلی از دوستان بزرگوار دانسته یا ندانسته مارو روشندل خطاب میکنند خواستم از زبون هاتف اصفهانی از چشم دل و دیدن و اینجور چیزا براتون بگم. ولی اگه اشکالی نباشه خواستم یه بند از این ترجیعبند رو براتون بنویسم و بعدی هم با حرف “و”
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد
وانچه خواهد دلت همان بینی
بیسر و پا گدای آن جا را
سر به ملک جهان گران بینی
هم در آن پا برهنه قومی را
پای بر فرق فرقدان بینی
هم در آن سر برهنه جمعی را
بر سر از عرش سایبان بینی
گاه وجد و سماع هر یک را
بر دو کون آستینفشان بینی
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هرچه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
آنچه نشنیده گوش آن شنوی
وانچه نادیده چشم آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عینالیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست
جز او وحده لااله الاهو
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,
در پریشان حالی و افسردگی
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاهه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
با حرف ث شروع شود
در این قلیانسرا اوضاع خراب است.
بدان ای دوست من راهت سراب است.
با خ
ثریا چون منیژه بر سر چاه
دو چشم من به او چون چشم بیژن
حرف ن لطفا
سحر آمد بکن غم را فراموش
.
بشو با خالق عالم همآغوش
آقا من یه شیطنت بکنم برم بخابم باشه
شبا که ما میخابیم آقا پلیسه بیداره ما خاب خوش میبینیم اون دنبال شکاره
خخخخ
هرکی تونست با این بگه ؤ
اهاهاههاههها
شبتون شاعرانه
حیف که ستاره ها رو نمبینیم
من که دوست داشتم آسمونو میدیدم خخخ
بای بای
ناله بشنو از من دردآشنا.
گو به مردم تا بفهمند این فنا
نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد . باسین
چون نگفتی با چه حرف با آخر همون بیت شروع میکنم. ای صدای عشق در جان و تنم, آن سحرف ط
شاعر در این عالم فریب ثروت و قدرت مخور.
راه عبادت پیشگیر این حسرت مکنت نخور
ای صدای عشق در جان و تنم آن سکوت ساده و تنها منم. حرف ط
رفتم از کوی تو اما دلم آنجاست هنوز, دل حسرت زده ام غرق تمناست هنوز
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد. با شین
شد زمین مست, آسمان مست, بلبلان نغمه خوان مست,
باغ مستو باغبان مست, باغ مستو باغبان مست. “ت”
تا خم ابروی بت من تا بتا شد دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند. با دال
تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت،
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری.
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی، تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری.
با حرف جیم
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند, وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند. “م”
من پُرم از گناه و آدم و سیب، از تو و عاشقانه های نجیب
نیتت را درست کن این بار، جای شیطان خدای من باشی
ض لطفا
جدایی را نمیخواستم خدا کرد نمیدانم کدام نامرد دعا کرد. با ی
من نگویم
ضربان قلبم را روی صدای لبخند تو تنظیم کردم. پس بخند تامن زنده بمانم.
یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن
حرف ل
عجب شیر تو شیری شده اینجا
چرا پس هیچ کس با حرفی که اعلام شده شروع نکرده و هر کس تمبک خودشو زده هاااااان؟
فکر کنم کامنتا همزمان بودن اینطوری شده ولی خب الان که حرف لام هستش منم یه بیت میگم حرف بعدی هم ص باشه
لب جان پــــــــــــــرور خود را به لبم نه ز وفا
که ترا جان به لبایجان و مراجان به لب است
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
حرف ا
ای یار، دیدن روی تو ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کِشتیَم را شب طوفانی گرداب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظه ی آب گرفت.
بعدی با حرف ل
ای نام تو بهترین سرآغاز، بی نام تو نامه کی کنم باز.
راستی سلام و امیدوارم تکراری نباشه چون از دیدگاه ۳۰ ببعد رو نخوندم …. بعدی با ق لطفاً:
نخودی خانم مثل اینکه قبل از شما حرف الف رو جناب سرمدی فرمودن شما باید لطف میکردید با لام میفرمودید
حالا من با لام میگم
لـبِ چـون غـنـچـه ی گـل، بازکن و فاش بگو
سـرّ آن نـقطه که کار من و دل مشکل کرد
حالا به گفته ی نخودی خانم قاف
قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد
خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد
ه لطفا ه همه منظورمه
هان ای دل عبرت بین از عشق حضر کن هان
هنگام جدایی را آیینه ی عبرت دان
حرف ط
طی زمان کن ای فلک ، مژدهٔ وصل یار را
ض لطفا
سلام.
هرچند به عشرت گذرد نوبت پیری،
ایام جوانی نتوان کرد فراموش.
آ لطفا
درود! آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟! ل بده
ژینا گل من . گل خوشکل من .
به عشقت اثیرم . بی تو من میمیرم .
دیدی نوشتم هاهاهاهاهاهاهاهاهاها .بعدی با حرف ض بنویس .
درود! خداوندا به فریاد دلم رس، کس بیکس توئی تو…چ بده
سلام
یه توپ دارم غلغلیه,
سرخو سفیدو آبیه
بزنی زمین هوا میره
نمدونم تا کجا میره
میبینید چقدر تحت تثیر قرار میدمتون؟ اصلا تلاش نکنید دیگه وقت ندارم بیام واستون از این شعرای تثیر گذار بذارم که تا سه روز فقط حواستون باشه به این شعره. خوب بعدیم با ّ بگه.
هیچ شعری به زیبایی شعر من نمیشه
فقط شاعرش کیه نمیدونم اگه کسی میدونه بگه.
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
واااااااااااااااااااااا چرا چپ چپ نگاه میکنین؟ بده شماها رو به یاد کودکی انداختم؟
بجاش میذاریم حرف ع
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده تو رختخواب مخمل آبی خوابیده …… البته من عروسک ندارم منظورم عروسک خواهر جون دومی م هست که مشالاش باشه از کودکی فقط عروسک هاش رو نگه داشته … بگذریم بعدی با آ کلاه دار لطفاً :
وا این پست چرا این مدلی شده … نصف اول حرف هام پریده …:
گفتم اولش که خانم توپ قلقلی پارسآوای من حرفی رو که شما نوشته بودید “تشدید” می خونه …
سلام لطفا برای نوشتن جواب شعر بعدی برای همان کامنت روی پاسخ دادن اینتر بزنید تا جوابها به ترتیب بشود
بله بله پارس آوای شما کاملا درست میفرمایند. چقدر شعرم تثیر گذار بود!
هر کی تونست بگه………………………………………….. خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
نداشتیم ها بذار خودم یه شعر از خودم در می کنم:
تشدید بذار رو سر یه گاف بلند …. حافظا …. بعدی با ش بگه “البته گمانم کسی دیگه نیاد اینجا چون این خانم توپ قلقلی زد مشاعره رو خراب کرد … راستی یه دوستی هم دیدم اون آخر ضاد داده بود که الآن کتاب دم دستم نیست بگردم بیابم پس خودمون رو میزنیم به ندیدن …. بعدی لطفاً شین ….؟؟؟!!!!؟؟
شبی در خواب او را با رقیبان در سخن دیدم
نبیند هیچ کس در خواب یارب آنچه من دیدم
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
شروع بیت بعدی با حرف بعدی ش
درود!شد جمهوری اسلامی بپا، که هم دین دهد هم دنیا بما. برو کار میکن مگو چیست کار، خودت… مگو نیست کار. برو کار میکن مگو چیست کار، که سرمایه ی جاودانیست کار.چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار….ی بده
یکی از بزرگان اهل خرد برای خودش ساندویچ می خرد
حرف بعدی و
و لطفا کامنتا رو مثه قبلش کنین خیلی اذیته
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم, که در طریقت ما کافریست رنجیدن
خب اونروز هم من گفتم با “ؤ”
ولی خب اصلا نیست
حالا دور از شوخی با حرف, ر
درود! راستی و درستی پیشه کن-تا کامروا باشی…
راه تو به هر روش که جویند خوش است نام تو به هر زبان که گویند خوش است
با حرف گ !