خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

میگم واقعا لازمه ما از هر مقوله ای یک نوع نابینایی اش را هم داشته باشیم؟

سلام. عیدتون مبارک. مسابقه کتابخوانی به خوبی و خوشی برگزار شد. به
برنده ها تبریک عرض میکنم. بعد از تبریک تأکید می کنم، و باز تأکید می
کنم، که اصلا نمیخام زحمت کار هیچ کسی را زیر سوال ببرم. هم انجمن جوانان
خیلی همت به خرج داده و هم بچه ها خوب استقبال کرده اند. از شما چه پنهان
من بعید میدونستم کسی موضوع را جدی بگیره. اما حالا در همین ارتباط یه
چیزی به نظرم رسید که با شما در بین بگذارم و نظرتون را جویا بشم.
مسلمه که بعضی امور ذاتا مختص ما نابیناها است و بعضی دیگر ذاتا خاص
بیناها. مثلا نه گلبال بینایی میتونیم داشته باشیم، نه فوتبال نابینایی.
این هم مسلمه که بعضی موارد دیگه گرچه ذاتا خاص یک گروه نیست ولی محدودیت
جسمی ما باعث میشه که نتونیم در کنار دیگران اون کار ها را انجام بدیم.
مثلا شنا یا دو میدانی اختصاص به بیناها نداره، ولی به دلایلی که توضیح
لازم نداره بطور مجزا برگزار میشه. در این ها حرفی نیست. ولی آیا مسابقه
قرآن و کتابخوانی و انجمن ادبی و سالن مطالعه و امثال اینها هم باید یه
ورژن نابینایی داشته باشه؟ ما که شعار میدیم که باید در بطن جامعه باشیم،
وقتی میآییم یک چنین برنامه هایی مختص خودمان، در جمع های محدود خودمان،
ترتیب می دهیم، آیا معنی ضمنی اش این نیست که جداییمون از دیگران را عملا
پذیرفته ایم؟ یه چیز دیگه. آیا شاگرد اول شدن توی یه کلاس سی نفره برای
شما جذابتره یا توی یه کلاس سه نفره که تازه دوتاشون را هم
زورکی-الکی-تعارفی چپانده باشند توی کلاس؟ بچه ها ما بین خودمون که دیگه
تعارف نداریم.
حالا چی شده که گیر داده ام به این قضیه؟ عرض می کنم: چند روز پیش
مدیر ما، یعنی مدیر کتابخانه فاطمه زهرا اومد گفت که یه مسابقه کتابخوانی
بین نابیناها راه بندازیم. من راستش قبول نکردم، میشد الکی مسابقه درست
کنیم. میتونستم از چندتایی خواهش کنم اسم بنویسند و بالاخره همه هم که
رویم را زمین نمی انداختند. ولی درستش نبود. بود؟ به مدیر گفتم شما یه
امکانی فراهم بیارید تا نابینا بتونه مثل بقیه در مسابقه های کتابخوانی
شرکت کنه و با بیناها وارد رقابت بشه. (توضیح بدم که کتابخونه های
شهرداری مرتبا مسابقه می گذارند، کتاب هایی معرفی می کنند و سوال هایی
ازش طرح می کنند، عین خودمون). گفتم شما اگه از مدتی قبلش مشخص کنید که
مثلا در بهار چه کتاب هایی را قصد دارید توی مسابقه معرفی کنید، ما اونها
را ضبط می کنیم و به اطلاع بچه ها هم میرسونیم که خانمها، آقایان، فلان
میتونید پا به پای دیگران در مسابقه حضور داشته باشید. مدیر قبول کرد و
بنا شد اطلاع بده که چی باید ضبط کنیم. حالا نظر شما چیه؟ راستی اگه
مسابقه باشه شما هستید؟

۱۶ دیدگاه دربارهٔ «میگم واقعا لازمه ما از هر مقوله ای یک نوع نابینایی اش را هم داشته باشیم؟»

سلام سعید جان. با این نظرت که ما هم باید در این جور موارد مثل مسابقه ی کتابخوانی در جمع بیناها حضور داشته باشیم کاملا موافقم. ما باید توان خود را در جمع بیناها نشان دهیم و بفهمانیم که از بسیاری جهات با آنها فرقی نداریم. ولی خب این نباید سبب شود که از کارهایی که در این محله انجام شد و مسابقه ای برگزار شد, بپرهیزیم. یکی از محاسن برگزاری مسابقه در این محله این است که دوستانمان در استانها و شهرستانهای دیگر مثل ملیسا که اعلام آمادگی کرد میتونند شرکت کنند ولی در مسابقه کتابخوانی که از طرف شهرداری اصفهان برگزار میشود, نمیتوانند. و احتمالا در استانها و شهرستانهای دیگر چنین امکانی وجود نداشته باشد یا بچه ها از آن بی خبر باشند.
به هر حال هر دو فعالیت خوب است, اگر هدف بالا بردن سطح آگاهی و معلومات عمومیمان باشد.
من حاضرم در مسابقه ی شهرداری شرکت کنم مشروط به اینکه کتابش مورد علاقه و پسندم باشد اگر بخواهند از وصیتنامه و….. اینجور چیزها باشد, نه, هرگز نیستم.
پیروز باشی دوست خوبم.

سلام منم با صحبت های آقای موحدزاده موافقم، به نظر من هم برنامه های خودمون رو تو جمع خودمون داشته باشیم و هم در کنار بقیه و پا به پای اونها … خیلی اوقات مثلاً هدف صرف یه مسابقه کتاب خانی خوندن یه کتاب توسط یه جمع و بالا بردن آمار کتاب خونها نیست …. یه تیر و یه هدف ظاهر و هفت هشتا هدف پنهان که اصلاً هدف و مقصود همون اهداف پشت صحنه هست که گاهاً این اهداف مربوط به یه جمع خاص و محدود هست …. “منظورم اهداف خود شیرین کننده و ظاهر سازی و ما این کار رو کردیم و اون کار رو کردیم نیست ها ….”
به نظر من شما پیشنهاد مدیر تون رو قبول می کردید و پیشنهاد خودتون رو هم بهشون ارائه …. خارج از صحبت های قبلیم …. تازش ما دوتا جایزه می‌تونستیم ببریم به قول دوستان خخخخ یعنی خدا خیلی خیرتون دهاد ….
راستی منم اگه برسم تو مسابقه شرکت می‌کنم فقط شش هفت تا کتاب رو سرمون نریزید ها یکی دو تا کوچولو

شاد و موفق باشید

ایده ی شما عالیه امایه مسأله به نظرم رسید اونم اینکه اگه قرار باشه تو خود مسابقه یه نابینا متنی را بخواند، از لحاظ قدرت خواندن مسلماً افراد بینا تندتر از نابینایان میخوانند پس باید یه میزان سرعتی هم برای نابینایان تعیین بشه که باید نابینا خودشو به اون میزان برساند و امتیاز بگیرد!
باز هم شد محدودیت.
البته این نظر شخصی من است.
تو اردبیل من فقط دو نفر نابینا را که همدوره بودیم الان هم باهاشون ارتباط دارم ایشان خواهر و برادر هستند و در خواندن کتب و حتی روزنامه و متونی هم که از قبل نخوانده بودند از افراد بینا در سرعت خواندن کتب بریل نسبت به کتب بینایی کم نمیاوردند.
البته یه نکته هم عرض کنم شاید هم اینجا من اشتباه متوجه شده ام هدف از مسابقه مطالعه و طرح یه سری پرسش و جواب باشه که در این صورت افراد نابینا ضریب هوششان از افراد بینا بالاتر هست و هیچ محدودیتی پیش نخواهد داشت.
ایشاللا دوستان استقبال میکنند افسوس من دیگه ذهنم پیر شده و یه سری مشغله کارهای شخصیم اجازه نمیده و الی حتماً شرکت میکردم.

سلام من هم موافقم.
اگر اطلاعرسانی به موقع از طریق همین سایت باشد و همچنین امکان دانلود کتاب مربوطه از طریق همین سایت باشد انشا الله شرکت خواهم کرد.
از طرح چنین موضوعی واقعاً ممنونم.
چه چیز بهتر از اینکه ما با یک کتاب مفید آشنا شویم.

درود
دقیقا یه جورایی آقای جواد آقا اشاره کرد من همینو میخام بگم
اینجا مثلا اگه یه کتاب معرفی بشه مثلا ممکنه یه بینا بتونه سه دور بخونه ولی یه نابینا شاید یه دور
البته اینجا هوش و استعداد بچه های ما هم در نظر گگرفته میشه که خیلی وقتا بی نظیره
منم میگم هم واسه خودمون داشته باشیم هم پا به پای بقیه
و اینکه این اتفاق تا جایی که من اطلاع دارم داره اتفاق میفته
مثلا یه سری سایتها هستن که بچه های ما پا به پای بقیه کتاب میخونن و مسابقه هم شرکت میکنن
یا ما تو خونواده اگه جایی مسابقه کتاب خوانی باشه اگه بتونیم شرکت میکنیم
راستی اصلا حالا فرض هم که ما شرکت کردیم
کی میفهمه ما شرکت کردیم
مگه قراره مثلا یه جایی بریم بعد مثلا بریم بالای سن اونجا بهمون جایزه بدن که بعد بفهمن نابینا ها هم شرکت کردن
خلاصه که من میگم هم واسه ی خودمون مسابقه داشته باشیم هم با افراد بینا
وای چقدر تکرار کردم کلماتو
به هرحال که مرسی که به فکرین

سلام سعید
خیلیهم کار جدیدی نکردی
آقای رسول رضایی بارها و بارها این کار را کرده است و کتابهایی که توی سایت کتاب خوانی که الان اسم سایتش را یادم نیست ولی خیلی آمار بازدیدش بالا است را گویا کرده و بچه ها خیلی راحت در آ« شرکت می کنند خیلی هم شرکت کننده از تمام کشور داره
اما من هم موافقم اگر کتاب را گذاشتید حتما هستم
ولی نمی دونم یک قسمتهایی از حرفتان با من بود یا نه ولی اگر منظورتان این بود که من الکی یکی دو نفر را توی مسابقه با خواهش و تمنا گذاشتم یا این کارها را کردم پس بدانید و آگاه باشید که من آگاهتر از هر کسی هستم که هر کاری در جامعه نابینایان بکنی آخرش یکی از نابینایان پیدا می شود که تو را تحقیر کند و بگوید خاک بر سرت تو احمقی
آره عزیز برای همین است که ما هیچ گاه پیشرفت نمی کنیم
مسابقه کتاب خوانی ما اولین مسابقه کتاب خوانی در بین نابینایان نبود و صد البته که آخرینش هم نیست
مثال شما مثال این است که بگویم خوب جودو چرا ورزشیست که بین نابینایان با بینا ها جدا برگذار می شود
چرا وزنه برداری نابینایان با بقیه تلفیق نمی شود
چرا دو میدانی یک نابینا با یک بینا یکی نیست
پیش می رویم با تمام قدرت من سعی می کنم انجمن جوانان را از حالات قبلیش خارج کنم با تمام قدرتم و با تمام کمک دوستانم همه هم مرا حمایت می کنند

جواد آقای عزیز. تو که بچه خوش اخلاقی هستی و اینها چرا زود از کوره در میروی و به خودت می گیری؟ من که کلی تأکید کردم که هدفم زیر سوال بردن شما و کار شما نیست. مثالی هم که زدم اصلا مخاطبش تو نبودی. توی هر مسابقه ای که در یک جمع محدود برگزار بشود طبیعتا ی د روی س مرام گذاشتن و تحویل گرفتن و اینها شرکمی ن،بشکل. فرقه ندر که براکنهمقکبد. آقا اصلا تعارف که نداریم، من برای همین کتابخانه فاطمه زهرا کلی از اعضا را با خواه و التماس و گاهی با زور و پرروی جمع کرده ام. مسلما تعدادی از آنها هم بخاطر رفاقت و حمایت از اشتغال همنوع عضو شده اند. انکار که ندارد. البته عیب هم ندارد. نوشته ای که کار جدیدی نکرده ام. عزیز دل برادر، من که مدعی کار جدیدی نشده بودم. ما همان سیره پسندیده آقای رضایی و دیگر کتابداران را دنبال می کنیم. دعوا که نداریم. راستی اگر دوستان خواستند در مسابقاتی که آن سایت برگزار می کند شرکت بفرمایند کتاب موضوع مسابقه را بدهند ضبط کنیم. به گمانم منظورت سایت “شبکه کتابخوانان حرفه ای ایران” باشد.

سلام. منم با آقای عابدی موافقم. ما نابینایان نباید دور خودمون یه حصار بکشیم و همه چی رو اختصاصی کنیم، ما این همه تخصص یاد میگیریم که شکاف و فاصله مون رو با سایر افراد جامعه از بین ببریم. اگه هرکدوم از ماها سعی کنه که توی حرفه ی خودش با افراد عادی رقابت کنه مطمئن باشین خیلی موفق تر از اینی که هستیم خواهیم بود. اگه کتابخانی سراسری باشه منم هستم. ممنونم. موفق باشید.

سلام.
آخجون کتاب!. بذار محض رضای خدا۱دفعه من منبر نرم و خلاصه بگم ببینم اصلا شدنیه؟
اگر موضوعش و کتابش رو دوست داشته باشم و امکانش برام باشه من هم هستم. کلی هم ذوق می کنم. شرکت توی مسابقه های بزرگ بین نابینا و بینا قاطی خیلی هم می چسبه. هیجانش کلی می ارزه حتی اگر ببازم. برنده شدنش که جای خود داره.
در باب موضوعاتی که باعث میشن بیخیال تمام این ذوق و هیجان و برد و باخت و…بشم با عمو حسین موافقم.
نه خیر مثل این که این دفعه هم نشد من خلاصه بگم. شاید وقتی دیگر.
ایام به کام.

دیدگاهتان را بنویسید