خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بازیچه

همینطور صفحه، سیاه بکنم که نیستی، که نفس کشیدن هوای بودنت قدغن شده.
همینطور از خودم بیخود در حسی ناگفتنی و آشفته به ژرفای تمام دلتنگی هام غرق.
حتما باید پاستوریزه و کوتاه بدون جزئیات بنویسم تا سایتم خراب نشود، تا بچه ها برداشت های جنسی نکنند، تا متلکم نپرانند، تا حرمت مکانی عمومی حفظ شود، تا یک آدم نرمال به نظر برسم.
خارش تمام روحم از نبودنت که درک کردنی نیست! فقط خودم که خودم را جای خودم میگذارم میفهمم که مجتبی چه می گوید و می نویسد!
این متفاوت بودنم با همه، این هنجار گریز بودنم، این تو را خواستنم در حد حسی بیشتر از جنون، استخوان های تحملم را خرد میکند.
بوی پوستت که نیست، شیطنت های شادت که نیست، لیزی ماهی‌وارت که نیست، اینها همه یعنی روح من برود به گور. یعنی باید ناز کنی و ناز بکشم تا شاید اجازه بدهی لحظه ای موقتی و احتمالا تکرار نشدنی به تو فکر کنم!
مثل تمام بازیچه هات، مرا نیز سالم نگهدار. شاید روزی دوباره هوس بازی به سرت زد!

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «بازیچه»

سلام.
معذرت می خوام ولی…
***
انتظار را متوقف کن. دیگر منتظر نباش. در هیچ کجای خاطرش نیستی، نیستی!
باور کن که تمام شدی. باور کن که تمام شد. باور کن که دیگر نیست، آن که به انتظار بودنش نشسته ای!
رفت!
به هوای درخشش بازیچه ای درخشان تر از… خندید، بر زمینت انداخت و رفت!.
آن که هوای شکستنت سنگین می نمود برایش، دیگر نیست.
به یادش دسته ای قاصدک نثار آسمان کن،
برایش۱بغل رویای پرواز نذر خاک کن،
کوله بار دیروز هایت را بردار و از کنار این گور سرد برخیز و برو. تنها، زخمی، خسته، به جاده بزن و برو.
بی همراه نیستی!،
خاطرات شیرین هم سفر های خوبی هستند، اگرچه تلخند امروز!
ولی آن ها که باشند تنها نیستی.
باید بروم،
باید بروم تا شعری دیگر بنویسم.
شعری در وصف زخم های تو

سلام
باز چی شده دوست ندارم شما را غمگین ببینم از چه چیز دلتنگ و نگرانی؟
نه نه شاید من نفهمیدم منظور شما از این حرف ها چیست؟
ولی خداییش خیلی قشنگ مینویسید
حرف های شما هرچه که هست به دل مینشیند.
امید وارم که هیچوقت آب تو دلتون تکان نخوره.
به خدا ما همه شما را دوست داریم.
همیشه دعا میکنیم که در کارهاتون موفق باشید.
باز هم میگم حرف های ناامید کننده نزنید.
پریسا خانم شعر قشنگی گفتی.
متاسفانه من انشا ی خوبی ندارم
اما از این شعر ها خیلی خوشم میاد.
موفق باشید.

مجتبی جان عالی بود. حس خوبی بهم دست داد یعنی خوب درک کردم. پریسا خانم شعر شما زیبا بود. با کمال احترامی که واستون قایلم هر چند که خودم واقع بین هستم ولی چندان به این گونه اشعار علاقه ای ندارم! یعنی همانطور که واقع بین هستم ولی از آن طرف چندان پر و بالی برای حضور این افکار دل سرد کننده در ذهنم نمیدم! بازم ببخشید

درود! خخخخخهاهاهاهاهاهاهاها،‏ مجتبی جون عزیزم-جیگرم-دادا چیشده! بازیچه دیگه چیه! اینجا وب شخصی توست،‏ هرچی دل گشادت میخاد بنویس،‏ از پیتظا خوردنات بنویس،‏ از شبنشین رفتنات بنویس،از بریونی خوردنات بنویس،‏ از تنهائی هات بنویس،‏ از رفیق بازیات بنویس،‏ از دوست دخترات بنویس،‏ از دختر بازیات بنویس،‏ اثلا هرچی دلت نیمخاد بنویس،بنویس اگه دستم به عدسی برسه جاشو عوض میکنم و از توچشم درش میارم و میزارمش توگوش یا دوماق،تو بنویس-بنویس-بنویس و بنویس،‏ هرکیم حرفی زد خودم پاکارم و جوابشو میدم،‏ حالا فهمیدی چی گفتم یا بازم بگم! تو جوانی و یه جوان امروزی! تو آزادی و خودتی و همیشه آزاد و خودت باش عزیزم!!!‏

میگما سلام
نوشتتو رمز گشایی کردم که
یه عالمه درد یه عالمه چیزای ناجور دردناک توش یافتم

دلتنگ بودن . عاشق بودن . کجاش نرماله
یعنی کلا تیر خلاصت رو روانیم یعنی
این چی بود نوشتی
مثل تمام بازیچه هات، مرا نیز سالم نگهدار. شاید روزی دوباره هوس بازی به سرت ز
بدجور این جمله ی پایانیت میسوزونه

نمیتونم نمیخوام دوست ندارم بنویسم بهش فکر نکنو اینا . زیرا بدم میاد از نصیحت
هر چقدر هم به خودت فشار بیاری و فکری بشی که باید فراموشش کنی بیشتر در تو یادش زنده میشه
فقط زمان , علاج کاره
زندگیتو بکن حتی با درد دلتنگی . یه روزی تموم میشه
کسی که عاشق میشه . حتما در خودش تحمل بالایی دیده یا یافته که قدم به جاده ی خواستنی ها گذاشته

سلام آقا مجتبی خیلی متن زیبایی بود دستت درد نکنه لذت بردیم
خوب ما دیگه چاره ای جز کنار اومدن با شرایط موجود نداریم انسانهای بی وفا و بی عاطفه کم نیستن کسانی که ما براشون اسباب بازی میشیم چه میشه کرد سعی کن فراموش کنی

سلام مدیر جان
خوشحال باش که تو را کنار گذاشته و دور نیانداخته انسانها چیزهایی را که یقین دارند که دیگر لازمشان ندارند و یا از آنها سیر می شوند دور می اندازند ولی وقتی کنارشان می گذارند مطمئنا یک روز دوباره به سراغش خواهند رفت .

۱- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد… به دلی دل بسپار که بسیار جای خالی برایت داشته باشد… و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد…

۲ – هوسبازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند… اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند…

۳- وقتی تو زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو… چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوار میذاشتن…

۴- آنچه که هستی هدیه خداوند است و آنچه که می شوی هدیه تو به خداوند… پس بی نظیر باش. ..

۵- شریفترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد…

۶- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید…

۷- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمی سازه. ..

۸- هر اندیشه شایسته ای به چهره انسان زیبایی می بخشد…

۹- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..

۱۰- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است
به روزگار گفتم :چرا رو چرخ و فلک تو بعضیا بالان بعضیا پایی؟
لبخند زد و گفت :نترس می چرخه….

سلام آقآی مدیر . وقت همگی بخیر من که فکر میکنم این نوشته تنها ناشی از یک دلتنگی کوچولو بود اگر چه خیلی زیبا بود اما لزومً مصداقی در پی نداره اما چه قدر آرامش بخش وقتی انسان بتونه دل تنگیشو به صورت نوشته یا بهتر با زبان بیان کنه شاید اون دلتنگی بعد از بیان تا حد زیادی کم رنگ بشه و چه قدر تسلی بخش وقتی آدم می بینه هستند کسانی که مثل خودش دل تنگ هستند. این ها رو گفتم تا از شما و دوستان خوب محله یک سوال بپرسم خوش حال و ممنون میشم اگر کسی بتونه منو راهنمایی کنه تا شاید دل تنگیهای من هم کم رنگ بشن اما سوالم این که وقتی نابینا باشید و خیلی هم دل تنگ اما به دلایل بسیاری چون شرایط شغلی و اجتماعی و … مجبور به پنهان کردن و حتی انکار دل تنگی ها هستید و همیشه مجبور باشید در دو شغل کار کنید یکی شغل خودتون که سخت با نابینایی هماهنگ میشه و هم به جهت همین شغل مجبور باشید بازیگر خوبی هم باشید و از دل تنگی و دم نزنید که برای نمونه در شعن شما نیست به نزر شما در چنین شرایطی فرد نابینا برای فرار از دل تنگی باید چه راهی پیش بگیره؟

بنظرم عشقتو فراموش نکن اگه واقعا” عاشقش بودی بخاطر خودت که این یعنی عاشق خودتی پس ازش انتظار داری احساسی رو که بهشدادی ازش پس بگیری ولی اگه واقعا عاشق اون بودی بی هیچ چشمداشتی دوسش داشته باش نشونه ی عاشق واقعی اینه که فریاد نمیزنه سکوت می کنه

دیدگاهتان را بنویسید