خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من یقین دارم که هویت واقعی اشخاص در نوشته هایشان قابل رؤیت است

بیاد دارم که چند وقت قبل یکی از دوستان از من پرسید که تو چطور از روی نوشته های کسی میتوانی به شخصیت واقعی او پی ببری گفتم چون از بس نوشته های مختلف را که از اشخاص متفاوت بوده را خوانده ام
و توان این کار را تا حدی کسب کرده ام
او میگفت که این کار ممکن نیست چون شخص در نوشته هایش سعی میکند خود را پشت یک نقاب بظاهر زیبا و مناسب پنهان سازد
و من گفتم نه هرگز چنین چیزی نمیتواند اتفاق بیفتد
چون شخص به هنگام نوشتن بطور غیر ارادی همه ی آن چیزی را که در نا خود آگاه خود دارد بی آنکه بداند بیرون میریزد
اگر همه ی آن هم به بیرون تراوش نکند بخشی از آن به یقین روی کاغذ خواهد آمد
هر چقدر که شخص تیزهوش و زرنگ هم که باشد باز از دید یک خواننده ی نکته بین نمیتواند در امان بماند
فرد نکته بین با دقتی بسیار روی نوشته ی او تمرکز میکند و به واقعیتهای درونی او پی میبرد حتی اگر این واقعیتها اندک باشند اما همین که تعداد نوشته های او بیشتر شود به فهم و درک عمیق خواننده ی تیزبین در مورد او افزوده میشود
از روزی که در این گروه با اشخاصی که از نامهای غیر مصطلح وارد شدند حس کردم که بوی ناخوشایندی در محله خواهد پیچید حس خوبی نداشتم وقتی نوع نظراتی را که این اشخاص به این محله ارسال میکردند میخواندم این حس بدبینی در من بیشتر تولید میشد تا وقایع اخیر رخ داد
اگر واقعا مدیر این سایت نمیتواند از طرق قانونی جلوی ورود اینگونه اشخاص را بگیرد یا از همان طرق قانونی نمیتواند شخص گستاخ و فحاش را تحویل نیروی انتظامی دهد بهتر نیست این سایت برای همیشه تعطیل شود اگر ما نابینایان قادر به کنترل و محافظت از خودمان و سایتمان نیستیم برای چه در پی ایجاد اینگونه اماکن هستیم
آیا فحاشی کردن مشکلی را حل میکند شخص بیماری می آید حرفهای بی سر و تهی میزند بعد از ما میخواهد برویم در اسکایپ با او حرف بزنیم که چه شود ما با اینگونه اشخاص چکار داریم نکند باید برویم برای عرض بندگی تا این بیماران مراعات حال ما را بکنند واقعا از مجتبا رسما میپرسم اگر نمیتوانی هیچ کنترل درستی بر این سایت داشته باشی تعطیلش کنی بهتر نیست یکی قبلا آمد آنطور رفتار کرد بعد شما نه او را تحویل نیروی انتظامی دادید و نه از متنبه شدنش اطمینان یافتی این بار چه تکلیفی داری آیا باز هم میخواهی با یک عذرخواهی احمقانه سر و ته قضیه را هم بیاوری من از این وضع به شدت شاکی هستم چرا ما نمیتوانیم از هویت واقعی و مشخصات دقیق اشخاصی که به یک سایت ویژه ی نابینایان وارد میشوند مطلع شویم
آخر تا به کی باید در یک سایتی که ویژه ی افراد نابینا است اینطور اعمال به طور پی در پی رخ دهد

۶۹ دیدگاه دربارهٔ «من یقین دارم که هویت واقعی اشخاص در نوشته هایشان قابل رؤیت است»

سلام در مطلب برخورد قانونی با شخص خاطی میخواستم بنویسم که این همه مهربانی نیاز به قانون ندارد ولی همه خوشحال بودند که داستان به خوبی تمام شده من نفهمیدم که فرد با هویت واقعی بخشیده شد یا ما یک شخصیت مجازی را بخشیدیم

مسیله این نیست که طرف با هویت واقعیش اومده بود یا با هویتی غیر واقعی مسیله اینجاست که بچه های ما خیلی عاطفی هستند خیلی زیاد مگه ندیدی وقتی شخص مجعول گفت که مادرش مرده بچه ها چطور رفتار کردند بچه های ما به خاطر عواطف زیادی که دارند همیشه ممکنه فریب بخورند خب تقصیری هم ندارند آخه کمتر دنبال فریفتن دیگران هستند نه اینکه بین ما آدمهای بد نیست اما خوشبختانه خیلی کمه ولی این بار این شخص با لاتبازی فحاشی و هتاکی و بی ادبی محض اومده جلو دیگه نمیشه با این شخص با محبت رفتار کرد آخه چرا باید اجازه بدیم که هر کس با هر بیماری روانی که داره بتونه باعث آزار دیگران بشه
من فقط به خاطر ناسزاهایی که به من داده که ناراحت نیستم به خاطر همهگیمون به خاطر مجتبا و … مشکل من اینه که چرا باید چنین اشخاصی بتونن با هر هویتی بیان اینجا اگه باید اشخاص نابینا باشن پس راه هایی برای اثبات هویتشون هست خیلی هم راهش ساده هستش
فقط کمی حوصله میخاد زحمتش زیاد نیست مثلا باید چند نفر معرف شخص تازه وارد باشند
که تأییدشون بکنن این دیگه حد اقل کاری هست که میشه کرد
اما وقتی همینطوری هرکی سرش رو انداخت پایین و اومد اینجا خب میشه همین دیگه مگه غیر از اینه اینجا کلی زن دختر پسر و مرد هستند همهگیشون هم آدمهای محترمی هستند منتها با دیدگاه های متفاوت اما اهانت فحاشی کار ما نیست این شخص فکر کرده که ما هم مثل خودش شروع میکنیم به دادن فحشهای ناموسی اما کور خونده اون این حرفها سرش نمیشه ما چی ما که نمیتونیم مثل اون باشیم میتونیم اون وقت فرق ما با اون بیمار روانی چیه
نه خودتون بگید
خواهر و مادر اون دیوونه چه گناهی کردند بیچاره ها اصلا خبر ندارند که پسر احمقشون چقدر بی ادب و هتاکه پس میبینید ما راهی بجز ارجاع این نوع شکایات به مراجع قانونی نداریم پس پلیس اینترنتی رو برای چی ساختند برای همین دیگه

سلام داود چند نکته به نظر رسید
۱ من که نفهمیدم منظور از عنوان این پست چیست؟ تعطیلش کنیم؟
مگه شما سایت زدی؟
مگر ما سایت زدیم که نظر بدهیم تعطیل شود
۲ یکی از دوستان قابل اعتماد من با همان شخص مستقیم صحبت کرده اس خیلی چیزها هست که من و شما نمی دانیم و بهتر است که هیچ گاه هم ندانیم
۳ مجتبی آدم سیاست مداری است که کارش را خیلی هم خوب بلد است بر منکرش هم لعنت بترکد چشم هسود هم
اما داود جان من یا شما آدم جنجالی هستیم ولی آدمهای جنجالی نمی توانند با آدمهای سیاسی بجنگند
۴ سیاست خیلی ناجور است. سیاست گوش کن هم منحصر به فرد است.
۵ اگر شما دوست داشتید یا اگر من دوست داشتم می آییم در کنار هم از این سایت استفاده می کنیم خدا را هم شکر می کنیم اگر هم دوست نداشتیم که نمی آییم
۶ جنجال راه انداختن که همه بیاند بگند نه این سایت خیلی عالی است و مجتبی بی تقصیر است و این جا محل ما است و ما تا پای جان از مجتبی حمایت می کنیم کلیشه شده است پس تمامش کنید
۷ سایت شخصیست پس فقط صاحب آن می تواند نسبت به حذف یا ادامه دادن آن نظر بدهد نه من یا شما
۸ لطفا دوستان عزیزتر از جانم هیچ کسی را که نمی شناسید الکی متهم نکنید از کجا می دانید کی می نویسد؟
از کجا معلوم که من الکی با اسم مثلا شهین نیام به چشمک فحش بدهم که بازار کار چشمک را داغ کنم
۹ به این نام دقت کنید
به خاطرش بسپارید
یادتان نرود
مجازی
یعنی معلوم نیست من کی هستم
تو کی هستی پس زیاد قاطی نکنید؟
با تشکر

چشمک عزیز من تورو خوب میشناسم تو هم همینطور مشکل ما با مجتبا نیست البته که صاحب سایت مجتباست اما اسم این سایت چیست چه کسانی در اینجا هستند برای چه در اینجا هستند اگر هستند به خاطر یاد دادن و یاد گرفتن و آموختن و انتقال تجربیاتشان در اینجا حاضر شده اند
من اهل جنجال نیستم از تو خبر ندارم اما میدانم که امروز عصر چه اتفاقی افتاد تو نبودی و ندیدی ای کاش میدیدی آن وقت نظرت اینطور نبود اینکه مجتبا هل سیاست است یا نه را من نمیدانم اما میدانم که مجتبا مثل تو و مثل باقی برایم محترم است خانواده ی او هم برایم محترم است مثل خانواده ی خودم تو نخوندی ای کاش میخوندی بعد قضاوت میکردی تو انسان نیکی هستی فقط عجولی حیف عجولی اگه نبودی چقدر خوب بود من توی کاری که به من مربوط نیست دخالت نمیکنم حدود خودم رو خوب میشناسم و میدونم دارم چی میگم چون این حرفها به نفع مجتبا و همه ی ماست
سالهاست که دارم این حرف رو تکرار میکنم
باید یک روزی تکلیف همه ی ما با هم روشن بشه چرا ما توی یک محیط مجازی هستیم و چرا توی یک سایت بخصوص اینجا کجاست اسمش چیه برای چی تأسیس شده اگه باید همه ی بچه ها برای نگه داری اینجا با هم همیاری بکنند خب شدنیه اما برای حفاظت از این مکان یا یک مکانی که من و تو بتونیم به راحتی با هم در ارتباط باشیم باید یک راه حل مناسب پیدا کنیم
آخه هر کدوم از ما توی یک شهر هستیم نمیتونیم که با تلفن با هم مرتبط بشیم حتی نمیتونیم همه ی حرفهامون رو توی اسکایپ بزنیم پس باید بیاییم یک همچین جایی و خیلی از گفتنیها نوشتنیها رو ایجا بگیم راه دیگه ای برامون نیست برای دانلودهامون و خیلی از کارهای دیگه باید یک جای ثابتی داشته باشیم پس میبینی ما چاره ای نداریم اگه نتونیم یک محیط امنی ایجاد کنیم که هیچ کس نتونه با اسم محمد جواد خادمی یا چشمک بیاد و سر دیگران رو شیره بماله بجز یک محیط امن چه کار دیگه ای میشه کرد در نهایت مخلص شما هم هستم اما من ننوشتم که باید تعطیلش کنیم یا نه این رو باید میثم خان توضیح بده چون به احتمال اون این پست رو منتشر کرده اما من این رو ننوشتم عنوانی که من نوشتم چیز دیگه ای بود البته از شدت عصبانیت بجای شخصیت نوشتم هویت چه کنم دیگه اگه فحشهایی که به من و چند نفر دیگه داده شده بود رو تو هم میخوندی قاتی میکردی و اشتباه مینوشتی ببخشید اگه غلط تایپی دارم چون هنوز دستام میلرزند

با سلام خوب دانستن اطلاعات بقیه خوبه اما به شرطی که سو استفاده نشه هرکسی یه جور مدیریت داره مدیریت مجتبی اینطوره و دقیقأ کار صحیح را مجتبی کرد که اسم و هویت طرف را فاش نکرد و این خودش بزرگترین ثواب است از نظر شرعی و از نظر عقلی هم نقطه مثبتی بود برای مجتبی که آتو دست دیگران نداد که فردا خوده من به فرض مثال میگفتم مجتبی برو تو که راز دار بقیه نیستی چرا سایت زدی که آبرو دیگران را ببری آیا این حرف را هر کدام ما در اثر یک ناراحتی به مجتبی نمیزدیم؟
خواهشمندم از دوستان گرامی که دوباره شروع نکنید و تشنج را رایج نکنید تو محله من منظورم به فرد یا افراد خاصی نیست اول خودم را میگم متشکرم از همه.

چرا سایت باید تعطیل بشه چرا آخه وقت منه نابینا تو این محله با چهارتا نابینا مثل خودم آشنا میشم و در کنارشان به آرامش نسبی میرسم با چهار تا حرف باید این آرامش را خراب کنم بابا تو را به قران دست بردارید از این افکار پوچ و بی ارزش آقا از این به بعد هر کسی با هرکسی مشکل داره بیرون محله حل کنه و خواهشأ وارد محله نیاره

درود بر آقای نظری عزیز و دلسوز.
وقتتون به خیر.
خب نوشتتون که کاملا درست و به جاست و نمیشه بهش خورده ای گرفت.
اما خدا وکیلی خودتون قضاوت بفرمایید.
آیا پیشرفت بدون مشکل ممکنه؟
آیا میشه بدون کسب تجربه به سطح بالایی از هوشمندی رسید؟
آیا واقعا تنها راه حل در مقابل چنین مسأله ای برای این محله که اهداف بزرگی رو دنبال میکنه تعطیلیه؟
اصلا آیا با تعطیل شدن این محله این مسأله حل میشه؟
یعنی ماها همیشه راه حلهای بهتر رو چون سخت تر هستند باید کنار بذاریم و بریم سراغ تعطیلی و خراب کردن که ساده ترین راهه و عملا هم چیزی رو عوض نمیکنه؟
به نظر شما حتی در بدترین حالت اگه این مسأله حل نشه و هر چند وقت یه بار یه مزاحمی هم داشته باشیم فایده ی دایر بودن اینجا بیش از ضررش نیست؟
از نظر من تعطیلی بدترین و آخرین راه حله و باید آخرین چیزی باشه که بهش فکر میکنیم.
یکی راههایی که وجود داره و خود من تلاش میکنم بهش عمل کنم اینه که اینترنت رو کاملا از زندگی واقعیمون جدا کنیم و عملا یه دیوار بین این دو بکشیم و تا تا دلیل محکمی وجود نداشت به هیچ چیز اطمینان نداشته باشیم.
برای مثال بنده خودمو عرض میکنم.
من زمانی که میام توی این محله همه ی تلاشم دو چیز بیشتر نیست.
اول به استفاده از اطلاعات دوستان عزیز و به اشتراک گذاشتن هر آنچه که به نظرم میرسه ممکنه به درد کسی بخوره.
دوم تفریح.
یعنی در بقیه ی موارد فضای مجازی حتی در حاشیه ی زندگی من هم قرار نداره.
در کل من با تعطیلی این محله به شدت به شدت و تأکید میکنم به شدت مخالفم و باز هم به شدت امیدوارم راه دیگه ای پیدا بشه.
ببخشید که طولانی شد.
امیدوارم شما و همه ی هم محلیای عزیزم موفق باشید.

نظر مسعود و میلاد عزیز رو به دو سه کامنت بالا جلب میکنم چون مجتبا این رو نوشته نه من اما مسعود عزیز من نمیگم که اینجا نباید داخل زندگی شخصی من و تو باشه ولی یک واقعیتی هم این وسط هست اون هم اینه که من و تو نابینا هستیم این چه معنایی داره خودت برو معنیش کن ما نمیتونیم با هم ارتباط داشته باشیم اما با هم نباشیم اسم این محیط مجازی هست اما ما هیچ کدوممون غیر واقعی نیستیم وقتی برای یکی از ما سؤالی در رابطه با کامپیوتر یا موبایل پیش میاد یا در دیگر موارد از کی میپرسیم از هم دیگه خیلی از ما از طرف دیگه مثلا اسکایپ با هم ارتباط داریم و گاهی با تلفن یا هم دیگه رو میبینیم میشه بگی اینا یعنی چی ما نابینا هستیم ما مجبوریم به خاطر شرایطی که داریم به خاطر کوچک بودن جامعه ی خودمون با هم مستقیم در رابطه باشیم حالا تو با بیست سی نفر من با یک عده ی دیگه و همینطور الا آخر تو و باقی بچه ها برید روی حرفهای من فکر کنید ببینید اگه اشتباه میگم بیایید با دلیل حرفهای من رو رد کنید من که مشکلی ندارم فقط دوست دارم هیچ کدوم از ما دچار یک رفتاری که امروز شاهدش بودیم نشیم این به نفع همه ی ماست آخه کلی زن و دختر اینجا هستند اینا از ما هستند مگه نه ما نمیتونیم نسبت به هم دیگه بیتفاوت باقی بمونیم اگه اینطوره بودنمون در اینجا واقعا بیمعنی هستش به نظرم باید همهگی راجع به این مسایل خوب فکر کنیم و با هم یک تصمیمی بگیریم که منافع عموم رو در بر داشته باشه همین تمام حرفم بجز این نبوده و نیست ما اینجا دختر نوجوان و پسر نوجوان داریم اینها باید از کی درس اخلاق یاد بگیرند باید به کی بتونن اعتماد کنند از کی کمک بگیرند از مشت آدم بی نام و نشون که معلوم نیست کی هستند یا از یک عده آدمهای کاملا مشخص که اگه خطایی هم ازشون سر بزنه میشه به راحتی مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند اینجا با سایتهای دیگه خیلی فرق داره اگه قبول ندارید که من همه ی حرفام رو پس میگیرم با تشکر از همهگی که تحمل پر چونگیهای من رو میکنید

این کلیشه ای است که داره به سرعت بین نابینا ها رواج پیدا می کنه
توی هر سایت می ری می گند که می خواهیم تعطیلش کنیم بعد همه می آیند که تو رو خدا تعطیل نکنید این جا خیلی عالی است نمونه است
توی هر جمعی که نابینا ها جمع می شوند تا کاری انجام دهند هم همین شده تا یک چیزی می شود من می روم و من تعطیلش می کنم را می گوید
منم می گم تعطیلش نکنید

آقای موسوی متأسفم که خیلی حال خوبی ندارم اگه مجتبا مثل من بیحال نباشه مثل من عصبی نباشه خودش میاد توضیح میده من فعلا نمیتونم درست بنویسم تمرکز ندارم اصلا هم ندارم هنوز نرفتم ببینم که توی این چند کامنتی که نوشتم چند تا اشکال دستوری یا تایپی از خودم بجا گذاشتم

هیچی بابا.
ممل آمریکایی عصری همه را توی کامنتها با فحش ناموثی یکی کرد و منم همه را پاکیدم.
فحش را هم که باد میبره.
من فقط هر وقت صبرم تمام شد، یا سایت را واگذارش میکنم یا تعطیل.
شایدم دوباره کوچیکش کنم به صورت تک نویسنده ای توی بلاگفا و فقط مطالب غیر آموزشی و دست نوشته های خودمو منتشر کنم که تعداد بازدید کننده هایش مثلا به بیست نفر کاهش پیدا کند تا آنجا راحت باشیم.

من کلیشه و این هرفا رو نمیدونم بالا و پایینش چه طوریه.
من فقط میدونم که خیلی این محله و فضاش رو دوست میدارم که خب کم کم دارم به این نتیجه میرسم که اشتباهه.
والا به خدا.
تا کی باید بیایم اینجا به مجتبی بگیم مجتبی ماها خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور میکنی اینجارو دوس داریم و هر روز نه عادتمون که تعلق خاطرمونه که ما رو به این محله میاره.
وللش بابا.
همگی دمتون گرم و موفق باشید.

درود! به نظر بنده تعطیلی سایت یعنی پاک کردن صورت مسئله،‏ پس ما نباید تلاش کنیم که صورت مسئله را پاک کنیم،‏ ما باید تلاش کنیم تا بتوانیم راه حل بهتری برای آن پیدا کنیم! به نظر بنده تحویل افراد مزاحم به قانون هم مشکل را حل نمیکند، ط بق تجربیاتی که بنده طی چند سال در دنیای مجازی کسب کردم،‏ افرادی که بیش از حد مزاحم دیگران میشوند حذف کردنشان یا تحویل قانون دادنشان یا افشا کردنشان،‏ همان پاک کردن صورت مسئله استو مشکلی را حل نمیکند،‏ بلکه آنان بیشتر تلاش میکنند تا ثابت کنند که زورشان میرسد و میتوانند به آزار و اذیت ما بپردازند،‏ ما باید سعی کنیم که نشان دهیم که از دستشان ناراحت و عصبانی نیستیم و سعی کنیم که در حال ناراحتی و عصبانیت مطلب ننویسیم،‏ ما باید سعی کنیم با آرامش مطلب بنویسیم تا بتوانیم از کلمات و جملات بهتر استفاده کنیم،‏ ما باید تلاش کنیم و راهی پیدا کنیم تا بتوانیم کاری کنیم که آنان به اشتباه خود پی ببرند و از آن دست بردارند،‏ دوستان عزیز خون را با خون نمیشویند،‏ بلکه خون را با آب زلال و تمیز میشویند،‏ پس عصبانیت یعنی خون را با خون شستن،‏ پس هرچه با آرامش رفتار کنیم یعنی داریم خون را با آب زلال و تمیز میشوئیم! ما نباید نقطه ضعف دست شیطانها دهیم،‏ برای رسیدن به آرامش نسبی باید از دادن نقطه ضعف دست دیگران بپرهیزیم! بعضی اوقات میبینم که بعضی از دوستان به صورتی با مدیر حرف میزنند که به نظر خودشان محترمانه صحبت کرده اند،‏ اما چنین صحبتهایی از صدها فوش سنگینتر است! ما اجازه داریم به مدیر پیشنهاد دهیم،‏ اما نباید به او حالت دستوری پیشنهاد دهیم!!‏

سلام مجتبی جان, نمیخوام جنگجال راه بیندازم یا از داوود جان دفاع کنم یا نه. اما یه بو هایی داره می یاد. بوی دسیسه هایی که برای گوشکن دیدن. به نظرم این کارا همش یک سری اقدامات زنجیره ای هست و هدفشون جز تعطیلی گوش کن نیست. تا دیگر رقابتی نباشد. چون تنها سایتی که توانسته با وجود افزایش سایتهای نابینایی حتی یک نفر از بازدید کننده هاش رو از دست نده گوش کنه. اما من خودم این کار رو بازی کردن در میدان کسانی میدانم که نمی خواهند گوشکن باشد. اونها میخوان از شرایط باز نظردهی تو سایت سوء استفاده کنند. به نظرم اینها کار یک نفر یا یک گروه هم فکره. این که گوش کن تعطیل بشه دقیقاً سپردن میدان دست آنها است. هر کاری بکنی قبولت دارم. اما خوب شاید بهتر بود کمی قاطعتر با فرد خاطی برخورد شود. امیدوارم به درخواستهای بجای دوستان به خوبی پاسخ داده شود. خودت مدیری بهترین تصمیم رو بگیر. تلاشت بر برپا نگه داشتن سایت باشه. فعلاً میرم تا بعد.

از دوست محترم آقای غلامی سپاسگزارم اما من به هیچ وجه از شما نرنجیدم چون مضمون کامنت شما را به خوبی دریافتم
بینهایت تشکر
اما دوست نازنین عدسی شما انسان مهربانی هستید و این نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم عالیست
اما یک اشکال کوچولو در این طرز تفکر وجود دارد که اشخاص با مهر و محبت رفتارهای زشت خود را تغییر نمیدهند
ای کاش میدادند
شما معتقد هستید که بهتر است با آنها کنار بیاییم و اجازه بدهیم هرچه دلشان خواست بکنند و بگویند شاید سرشان به سنگ خورد خب دوست من اگر نخورد چی اون وقت باید چکار کنیم تا کی باید صبر کنیم تا طرف سرش به سنگ بخورد اینطور نمیشود اگر قرار بود دنیا را اینطور اداره کنند تا به حال دنیا زیر و رو شده بود
شما انسان خوش قلبی هستید اما راهحلتان مفید فایده نیست
به نظرم اگر همه ی بچه ها برای دایر ماندن این سایت یک حق عضویت سالیانه بپردازند مثلا سالی چند هزار تومن حق عضویت بدهند بعد با مشخصات کامل ثبت نام کنند بعد این سایت بطور رسمی ثبت شود که برای نابینایان ایران است بطور قطع اکثر بچه های ایرانی که نابینا هستند در چنین جایی ثبت نام میکنند چرا نکنند
شما همین یکی دو سال اخیر را نگاه کنید ببینید این همه اطلاعات موبایلی کامپیوتری و غیره را در این سایت بچه ها با هم به اشتراک گذاشتند و باقی مورد استفاده قرار دادند
کلی اطلاعات دیگر هم در اینجا قرار گرفت اینها همهگی به نفع نابینایان است ما در شرایط کنونی راه دیگری بجز داشتن یک سایت کاملا مستقل و مطمئن برای نابینایان نداریم
من در سایتهایی که در بیرون از ایران است که ویژه ی نابینایان است تا جایی که خبر دارم یک چنین شیوه ای را بکار برده اند
یعنی اعضای آن سایتها برای یک دیگر کاملا مشخصند و نوع ارتباطاتشان هم مشخص است یک سری اطلاع رسانیهای خاص دارند پرسشهایی مثل مال ما دارند و خیلی چیزهای دیگر
همین یکی دو سال قبل بود که از یکی از دوستانم شنیدم که نابینایان آلمانی برای اینکه مبلغ پولی که به نابینایان آن کشور از سوی دولت پرداخت میشود قرار بود کم شود نابینایان آلمانی با یک فراخوان در همین سایتهای مخصوصشان توانستند در همه ی شهرهای آلمان یک اعتراض عمومی راه بیاندازند خب این یعنی چی حالا ما که قرار نیست دست به اعتراض بزنیم فقط میخواهیم یک سایت کاملا مستقل و مطمئن برای خودمان داشته باشیم آیا این هدف هدف خوبی نیست من چکار دارم که مدیر اینجا مجتبا است یا میثم یا محمدجواد چه فرقی میکند مهم این است که مال ما باشد مال همه ی ما ببخشید که خیلی طولانی مینویسم

سلام به همه ی دوستان من با عقیده ی آقای نظری کاملا موافقم
نه که فکر کنید با طعتیلی سایت
با این نظر که هر کس حق عضویت را به پردازد
اصلا به نظر من هر کس با شماره ی کارت ملی وارد سایت بشه تا کم تر از این اتفاق ها بیفته
من خیلی چیز ها از اینجا یاد گرفتم, خیلی خیلی.
آقای خادمی هم واقعا زحمات زیادی را برای ما متقبل شدند همینجا فرصت را مغتنم میشمرم و از ایشان قدر دانی میکنم
ببخشید اگر من نتونستم درست حق مطلب را ادا کنم آخه من هیچوقت انشا ی خوبی نداشتم همیشه تو مدرسه با این موضوع مشکل داشتم
موفق باشید.

سلام! چرا وقتی بابت راه اندازی سایت اینقدر زحمت کشیده شده پعطیلش کنیم راه های بهتری هم هست مثلا اگه کسی کامنت میزاره اول خونده بشه بعد منتشر بشه نه اینکه به صورت خودکار منتشر بشه.
چون اگه به صورت خودکار منتشر بشه تا بیاد پاک بشه چند نفری خوندند. پس نظرات دستی منتشر بشه بهتره.
با اجازه

سلام. از همه ممنون.
این کاری که ما هرچند ماه یک بار انجام میدیم، کلیشه و لوس بازی و مسخره نیست که اولش بگیم تعطیلش میکنیم، بعدشم به کارمون ادامه بدیم.
کاری که ما به هر بهانه ای هر چند وقت یک بار انجام میدیم اینه که ببینیم هنوز جا برای ماندن داریم و هنوز پایگاه خوبی بین بچه ها داریم یا خیر.
مسعود از تعصبت، از لطفت و از حس خوبت واقعا لذت میبرم ولی نرنج که ما هر چند ماه به یک بهانه این تعطیل شدن رو وسط میکشیم. فقط به این خاطر هستش که همیشه رأی اکثریت پابرجا باشه.
از باقیتونم واقعا ممنونم که خواندید یا نظر دادید.
قضیه را احساسی نکنم ولی خیلی چاااکریم.

سلام.
دیر رسیدم که.
خوب خدا رو شکر دارم می بینم که به خیر گذشت.
اون کامنت افتضاح رو من دیروز دیدم. اون هایی که مخاطب واقع شدن حق دارن عصبانی باشن. ولی یادمون باشه اگر اینجا بسته بشه طرف میره توی یک سایت دیگه و پشت سر تمام چیز هایی که دیروز اینجا نوشت این رو هم اضافه می کنه که فلان فلان ها با من در می افتید؟ من همونی هستم که گوشکن رو با اونهمه نفر هوادارش با یک کامنت فرستادم هوا. من توضیح اضافه نمیدم چون احتمالا الان کسی حوصلهش رو نداره. ولی تو رو به خدا فقط یک لحظه این که گفتم رو مجسم کنید. این راهش نیست. باید طرف رو پیداش کرد و… تا عبرتی باشه برای باقی. اوه به نظر این دفعه نوبت من باشه که فحش تحویل بگیرم. بچه ها دورهم کنید نتونه منو بگیره.
کامیاب باشید!

ای ول مجتبی جونم ای ول ای ول.
پس منم هر دفعه متعصب تر تر از قبل میام کامنت میدم.
نه که فیلمم باشه خداییش من اینجا رو بسیار دوست میدارم و احساس میکنم اینجا دوستای خیلی خوبی پیدا کردم.
خودتم میدونی که چند باری وقتی برای چند ساعت اینجا میپرید بهت ایمیل میزدم.
آخیش.
خیالم راحت شد.
حالا تا چند وقت دیگه هم راحت باشه خیالم خودش کلیه.
این از این.
بچه ها خواهشا امروز ساعت ‏۹ حتما با تلوزیونتون شبکه سه ی ایران رو تماشا بفرمایید.
تیم ملی والیبال عزیزمون در تهران میزبان تیم ملی قدرتمند برزیل خواهد بود.
به امید پیروزی.
دم همگی بد جوری گرم.
موفق باشید.

به هر حال من آنچه که لازم بود با شما گفتم اگر امروز این ناسزاها به یک عده داده شد فردا به یک عده ی دیگر داده میشود اگر کتکخورتان ملس است که هیچ اما اگر مثل من روح و روانتان به درد می آید باید که یک راه حل منطقی برای بیرون رفتن از این وضعیت پیدا کرد
در بعضی از سایتهای ایرانی مواردی را دیده ام که یک تعداد مقررات و قوانین برای حفظ شأن و شخصیت اعضای سایت در نظر گرفته میشود که شخصی که میخواهد عضو آن سایت شود ملزم به رعایت آن مقررات است اینجا هیچ نوع مقرراتی را ندارد هر کس بی کمترین زحمتی وارد میشود هیچ شناخت نسبی از شخص حتی برای مدیر سایت از شخص تازه وارد وجود ندارد خلاصه انگار بچه های ما هیچ تمایلی به حضور در یک محیط مجازی نسبتا امن ندارند با آنکه اکثرشان نابینا هستند باعث تعجب است اگر قرار باشد که نابینایان دانسته ها و اطلاعات دیگرشان را با هم به اشتراک بگذارند
اما هر چند ماه یک بار یک چنین مسایلی برایشان پیش بیاید و هیچ کدام هم کَکشان نَگَزَد این حالت را من یکی نمیفهمم ای کاش میشد که همنوعان من برای بالا بردن شأن و شخصیت تمامی اعضای جامعه ی خودشان احترام ویژه ای قایل میشدند چون به یقین این به نفع تمامی ایشان تمام میشد نمیدانم چطور میشود همه را متوجه نابسامانی اینگونه اوضاع کرد چون به یقین روزی گریبان هر یک را به نحوی خواهد گرفت دیگر خود دانید گفتنیها را در این پست در حد توان گفتم مشکل از نظر من شخصی نبوده و نیست وقتی بین خودمان اشخاصی یافت شدند که به راحتی توانستند شماره کارت رفقایمان را بسوزانند چرا نباید افراد مردم آزار غیر نابینا از طرق دیگری ما را مورد رنجش یا بی آبرویی قرار دهند کمی هم به قضایا واقع بینانهتر نگاه کنید دیگر خود دانید

سلام.‏ بازم که شهرو یه آمریکایی از نوع ممل شولوغ کرده!!!.‏ اما از شوخی که بگذریم بسیار ناراحتم از بابت حرفهای ناسزا و ناشایستی که به دوستانم زده شد،‏ با این حال با تعطیلی اینجا هم قطعا مخالفم،‏ چون سود اینجا واضح که از ضررش خیلی بیشتر.‏ اما برای جلوگیری از این اتفاق شخصا روی ایو دنبال میکنم که شاید گفتنش به درد شما هم بوخوره،‏ چون خود من هم یه بار درگیر پست جنجالی برنامه ی زندگی ادامه داره شدم و به اشتباه و ناخاسته به یه نفر بدجور پریدم که بعدشم کلی پشیمون شدم.
از اون به بعد بود که تصمیم گرفتم که خودداری خودمو تقویت کنم و زود آتیشی نشم،‏ چون به تجربه دریافتم که ما نابیناها زند از کوره در میریم،‏ نمیدونم شاید هم اشتباه کنم! اما خوب یکی از روانشناسهای محل در این مورد دست به یه تحقیق علمی بزنه.
تصمیم گرفتم که برای پستهایی که داره به حاشیه کشیده میشه،‏ بیشتر یه خواننده باشم تا یه کامنتگذار.‏ دقت کنید که تعداد کامنتهای پستهایی که به حاشیه کشیده میشه بعضا سه رقمی میشه،‏ خوب چرا؟؟؟ چرا ما فکر میکنیم هر پستی که جنجالی شد باید حتما خودمونو برسونیم؟ بهتر نیست که خیلی هیزم تو آتیش پستهای جنجالی نریزیم؟ و خیلی ساده از کنارشون رد بشیم تا به مورور زمان به سمت فراموشی بره؟
تصمیم گرفتم که اگر خاستم به وسیله ی کامنت با هممحلیهام تعامل کنم،‏ کامنتهام خطاب به افراد شناخته شده ی محل باشه،‏ نا با هر کسی که بعدا معلوم بشه که هویت جعلی داشته.
به هر حال من اینطوری خودداری خودمو تقویت کردم،‏ نمیدونم که اشتباه بوده یا درست،‏ ولی ازش نتیجه ی مثبت گرفتم.‏ ببخشید که به درازا کشیدی شد.

اشکان عزیز من هم همیشه این چنین عمل میکنم و از به حاشیه کشیده شدن یک پست به شدت ممانعت به عمل می آورم در پست سرکار خانم علیزاده تمام سعی خودم رو کردم که از این کار جلوگیری کنم چون اصولا با این نوع برخوردها همیشه مخالف بودم منتها نبود یک سری مقررات در این سایت به نظرم بیشتر باعث به حاشیه رفتن پستها شده اگر مدیر سایت که مجتباست برای خارج نشدن پستها یک برنامهریزی مناسبی داشته باشه و اشخاص خاطی رو به نحوی مقتضی مورد نکوهش یا اگر لازم باشه مورد اخراج قرار بده دیگه کسی به خودش اجازه نمیده که پستی رو به حاشیه ببره به نظرم نه روانشناسی لازمه نه ضرورتی این کار داره بلکه مقرراتی مناسب لازمه تا دیگه کمتر این مسایل پیش بیاد من بارها دیدم که توی بعضی از سایتها تعداد کامنتها به هزار و حتی بالاتر هم رسیده اما خیلی محترمانه و مؤدبانه بحث طی شده اگر کامنتی از حدود خارج باشه هم مدیر یا مدیران سایت سریع حذفش میکنند مجتبا دست تنهاست یا باید یکی دو نفر رو در کنارش داشته باشه یا اینکه یک راه حل منطقیتری برای جلوگیری از بروز این نوع مشکلات پیدا کنه مگه تا حالا این همه سایتی که بچه های ما زدند دچار هزار نوع مسیله نشده چرا نباید ما از اونها درس بگیریم خب اگه این یکی هم تعطیل شد چی میشه هیچی همون بلایی که سر باقی اومده سر این هم میاد ما باید برای حفاظت از یکی از بزرگترین سایتهای مخصوص خودمون کاری رو انجام بدیم نباید هردمبیل عمل کنیم این راه حلش نیست اگه بچه ها واقعا مایل نیستند
که سرنوشت این سایت مثل اونهای دیگه بشه باید یک راه حل مناسب پیدا کنند

دیروز برای من خوشبختانه روز پر کاری بود.
اینه که اصلا قضایا رو ندیدم.
فقط خلاصهش رو که مجتبی نوشته بود تو کامنتهای همین پست خوندم.
به نظرم صحبت آقای نظری صحیحه ولی در عمل کار چندانی نمیشه کرد.
یه آدم نادون میاد بقیه رو با حرفاش اذیت میکنه و در عادلانه ترین حالت میشه او رو به پلیس فتا معرفی کرد.
بعدم اونها یه پرونده براش درست میکنن و مطمئن باشید بیش از اون که باید اذیتش میکنن و این کار حتّی ممکنه سرنوشت زندگیش رو دستخوش تغییر بکنه.
آیا من و شما چنین چیزی میخوایم؟
آدمهای این شکلی علاوه بر نادونی بیمار هم هستن و به نظرم پلیس فتا و دستگاه قضا نمیتونه کمکی به حل مشکلشون بکنه.
بعدم فرض کنید من نوعی یکی از اون آدمهای بالقوه باشم که هنوز کاری نکرده.
با اذیت شدن کسی که گیر افتاده من میگردم یه راهی پیدا میکنم که علاوه بر اذیت کردن بقیه هیچ کس هم نتونه شناساییم کنه و این ماجرا همچنان ادامه پیدا میکنه.
به نظرم باید یه گروه مدیریتی بر دیدگاهها نظارت بیشتری داشته باشن و کماکان به پاک کردن موارد ناجور ادامه بدن و ماهایی هم که به چنین دیدگاههایی برخورد میکنیم، کافیه تا فهمیدیم قضیه ی اون دیدگاه چیه دیگه بقیهش رو نخونیم و با یه حرف u از کلش عبور کنیم و خلاص.

درود بر شما
تمام فرمایشات شما صحیح,
میدونین شما هم اینطور که من فهمیدم مثل من خیلی حرص رفتارهای بقیه رو میخورین
ولی باور بفرمایید به غیر از خش خشی شدن اعصاب خودتون به چیز دیگه ای منجر نمیشه
چیکار میشه کرد؟ چیکار میتونیم بکنیم؟
به نظرم که هیچی؟
این دفعه اولی نبود و مطمئنا و متأسفانه دفعه آخر هم نیست
البته من کاملا به شما حق میدم
من خودم خیلی کار کردم که خودم رو مسئول رفتار بقیه ندونم
سعی میکنم بی خیال باشم هرچند کامل نمیشه ولی ..
میدونین آخرش تو یه جمع ده نفره هم یه آدم این شکلی پیدا میشه,
حتی تو فضای واقعی, اینجا که مجازیه دیگه هیچی
من بعید میدونم راهی باشه که کاملا بشه از رفتارهای مشابه جلوگیری کرد
به امید آرامش

داوود عزیزم چرا همه چیو باید از مجتبی بخوایم؟! ماگه اینجا محله ی نابینایان نیست؟ چرا هرکدوم از ما با خودداری خودمون کمک نکنیم به آرامش و امنیت محل!
منم خیلی دلم سوخت از حجمه ای که علیه خانوم علیزاده به راه افتاد:‏ چون بعضا دیده میشد که حتی کسانی که میخاستن از ایشون حمایت کنند بلخره یه جایی و یه گوشه ای یه تیکه ایو یه متلکی به معلمی این بنده خدا میانداختن،‏ البته نا همه ی دوستان! بعضی از دوستان.
دادا شما نیتت خیر بود شکی توش نیست! اما باید بعضی جاها سکوت کرد منم خیلی دلم میخواست که از این بنده خدا که حرفش کاملا منطقی و پذیرفتنی بود دفاع کنم!‏،‏ اما وقتی به دقت کامنتا رو خوندم و دیدم فضا جنجالی چیزی نگفتم.
باور کنید که ضرر نداره! بیاید خودمون خودمونو صحبت کردنمونو نقد کردنمونو نظر دادنمونو مدیریت کنیم!‏،‏ اگه آرامشو امنیت برقرار نشد!!!.
الآن همین موضوعو با امیذ سرمدی درمیون گذاشتم،‏ امیر هم معتقد بود که اگه حتی یکی از هممحلیهای عزیزمون به هر دلیلی خواسته یا ناخاسته حرفی زد که باعث ایجاد جنجال و حاشیه تو پستی شد،‏ هممون و اول خودم سعی کنم و سعی کنیم،‏ حرفی نزنیم تا قضیه بهرانیتر نشه و هر چی که هست همونجا و بلافاصله به دست فراموشی سپرده بشه.
باور کن که راضی نبوده و نیستم که حتا اگه بخایم برای بیان حرفی پستیو شاهد مثال بیارم،از پستی به جز پست برنامه ی خودمون یعنی زندگی ادامه داره استفاده کنم.‏ با این حال مثال پست خانوم علیزاده رو هم واسه این زدم که خودت اول گفتی.‏ به هر حال خدا آخر و عاقبت هممونو خودش خطم به خیر کنه.‏ همه بگید انشالا و تمام.

چرا زهره ی عزیز یک راهی هست اون هم اینه که یواشکی بیایی توی اینگونه سایتها اگه کسی مطلب به درد بخوری گذاشته بود بخونیش ازش چیزی یاد بگیری و بری پی کارَت به همین سادگی یعنی طفیلی دیگران شدن من تا حالا دوست نداشتم طفیلی باشم با اینکه چیزی هم سرم نمیشه هیچ ادعایی هم ندارم اما خب ظاهرا باید بشم منظورم از این حرف فقط در مورد خودمه لطفا کسی به خودش نگیره من حق دارم راجع به خودم اینطور حرف بزنم نه راجع به دیگران وقتی حتی نمیتونیم یک گروه نابینایی رو بطور منسجم ایجاد کنیم وقتی نمیتونیم برای اون جمع یک مقررات خاص ایجاد کنیم وقتی نمیتونیم از حقوق کاملا عادی اونها در یک چنین محیطی محافظت کنیم به یقین هیچ کار دیگه ای از دستمون براشون بر نمیاد
سعید میگه اگه بدیمشون دست پلیس سرنوشتشون چنین و چنان میشه خب بشه به ما چه چرا ما باید دلسوز هر کس و ناکسی باشیم کی دلسوز ماست که حتی وقتی بهمون اهانت میشه کمترین اهانتی به خانواده ی طرف مقابل حاضر نیستیم بکنیم چون اونها هیچ گناهی ندارند
تا کی مسؤول بدبخت نشدن این گونه آدمها باید باشیم پس به همین خاطره که میگم من از این به بعد توی سایتها و گروه های نابینایی میام یواشکی هرچی به دردم خورد میخونم و میرمبیرون اونم بی سر و صدا اما اگه مثلا همین رفتار نسبت به تو زهره ی عزیز پیش بیاد اونوقت چکار میکنی امروز نوبت من و مجتبا و حسین و خانم علیزاده بود فردا شاید نوبت تو و چند نفر دیگه بشه واقعا ما باید چکار کنیم یعنی هرکی بره سراغ کارش یعنی نباید با هم مبادله ی اطلاعات و داده هامون رو انجام بدیم نمیدونم شاید هم شما راست بگید اما من یکی دوست ندارم به هیچ کس اهانتهای اینچنینی بشه آدمها گاهی ممکنه با هم حرفشون بشه اشکالی هم نداره اما حدود این برخوردها تا کجاست مسیله ی اصلی سر همینه این که همه ی حرفهای من یا شما درست باشه غیر ممکنه حتما یک جاهایی ما اشتباه میکنیم یا اشتباه حرف میزنیم اما چطور برخورد کردن با ما اونه که خیلی اهمیت داره

تا کی با احساسات باید برخورد کنیم نیاز بوده که سران حکومتی فطا را ایجاد کردند میدیدند که در این قسمت نیاز به قانون است حالا من نمیدانم برای کدام موضو خودمان را از جامعه جدا میکنیم یقین داشته باشید که در هر جایی غیز از این هم کسی خطا میکرد با قانون مواجه میشد تنها بخشش بیش از اندازه میتواند کسی را تشویق کند تا ۲ سال در سایت های نابینایی هر کاری که خواست انجام دهد نیاز به مشاجره نیست مدیر باید از شرف افراد دفاع کند که ۲ راه بیشتر نیست یا سایت خود را با کمک قانون نجات بدهد یا برخلافه میل همه ی ما تعطیل شود بهتر است

سلام به آقای نظری بزرگوار. در جریان برخورد سراسر توهین آمیز اون فرد هستم و به نوعی به شما حق میدم که پی راهی باشین که دیگه شاهد چنین رفتار های زننده ای نباشیم. هر چند اینجا فضای مجازیه، اما قطعا راهکار ها و طرح هایی هست که چنین مواردی رو به حد اقل ممکن، و حتی به صفر رساند.
من یک طرح جامع و کامل برای این امر دارم. کاملا هم عملیاتی هستش. اما در ابتدا باید ببینیم آیا این اراده از طرف مدیریت برای برداشتن گامی در جهت رسیدن به این مقصد هست یا نه. مقصدی که دیگه هر کسی نتونه سرشو بندازه بیاد اینجا و افراد رو با الفاظ ناموسی به فحش بکشه و بره. عملا از ما هم کاری برای برخورد با اون فرد جز مسدود کردن آیپی طرف و جلوگیری از انتشار نظراتش بر نیاد.
من این دغدغه ی شما رو در این زمینه کاملا درک، و ستایش میکنم. همونطور که گفتم یک طرح جامع و کامل هم مد نظر دارم. اول با خود مجتبی در میون میذارم اگر موافق بود، به صورت کامل طرح رو مکتوب میکنم، در اینجا میذارم تا بچه ها هم نظر بدن.
البته با خوده شما هم به زودی در این ارتباط صحبت خواهم کرد. فعلا عذرخواهی منو بپذیرین که شدید درگیر امتحان های پایان ترم دانشگاه، و دوره های ژورنالیزم هستم. تو این هفته، یک شنبه دو تا امتحان، دو شنبه یدونه، سه شنبه باز دو تا، و پنج شنبه هم باز دو تا امتحان دارم. البته ۷ تا امتحان هم باز هفته ی بعدش دارم. با این وجود، هواسم به محله هست. من هم مثل شما دوست دارم به جایی برسیم، پایگاهی داشته باشیم، که تمامی نابینایان در سراسر کشور در فضایی امن، با هم در ارتباط باشن و در صورت نیاز، این سایت ها بتونن قدرت سازماندهی و تاثیر گذاری در طرح های کلان اجتماعی رو داشته باشن. مثل تجمع ۱۶ هزار نفری نابینایان آلمان در میدان شهر برلین. که کلا اون تجمع، به کل یکی از قوانین دولت آلمان در خصوص مستمری نابینایان آلمان رو تغییر داد.
آره اینجا جهان سومه و با مشکلاته خودش. اما تا وقتی که ما خودمون به بهانه های مختلف، هیچ قدمی بر نداریم. اگر خودمون واقعا همت کنیم و بخوایم، علیرغم همه ی مشکلات موجود، ما هم میتونیم در فضای مجازی پایگاهی داشته باشیم، که به همون سطح برسیم. اگر تا به حال نرسیدیم، به این خاطر هست که هدفمند عمل نکردیم.
ببخشید که به درازا کشید. بعضی وقتا دل آدم به درد میاد با ندونم کاری یک نفر، برخی دوستان گلمون باید دلهره و نگرانی اینو داشته باشن که مثلا اینجا تعطیل میشه یا نه.
البته میدونم خوده مجتبی بیشتر از همه ی ما، به این سایت تعلق خاطر داره. نهال کوچیکی که سه سالهپیش، کاشتش و الان یک درخت شده. درختی که دیگه کم کم وقت میوه دادنش هستش و خود مجتبی این مسأله رو به خوبی درک میکنه.
حالا اگر چند وقت یک بار یه همچین نظر خواهی رو میکنه، میخواد یه بازخورد کلی از مخاطباش داشته باشه.
فعلا برم که مثل دیروز، باید تا ۶ ۷ فردا صبح بخونم. خداییش این جام جهانی کوفتم شد

امیر عزیز امیدوارم که در امتحاناتت موفق باشی از تو دوست محترم ممنونم از اینکه مسیله رو به خوبی درک میکنی با اینکه نسبت به سن من خیلی جوونتر هستی اما از پختگی بسیاری برخورداری خوشحالم چون نمیدونم چرا توی این دوره و زمونه خیلی از جوونها اینطور عمیق به مسایل دور و برشون نگاه نمیکنند ای کاش میکردند البته خیلی از مُسنترها هم اینطور هستند که ای کاش نبودند اما من معتقدم که در وهله ی نخست مجتبا دست کم آیپی این شخص رو به من بده تا بتونم بدم به پلیس فتا شاید مجتبا نخواد از حق قانونی خودش استفاده کنه و بگه فحشها رو باد میبره اما من اینطور فکر نمیکنم اصلا فحشها رو باد نمیبره یعنی حتی طوفان هم نمیتونه ببرشون چون وقتی کسی این اجازه رو به خودش داد که هرچی دلش خواست به دیگران نثار بکنه باید منتظر عواقبش هم باشه این رو قانون تعیین کرده نه من
از نظر من زندگی این شخص به هر درجه از مشکل هم که دچار بشه کوچکترین اهمیتی نداره شاید بچه ها فکر کنند من آدم بیرحمی هستم بله همینطوره هیچ مایل نیستم که دیگران من رو آدم خوبی بدونند آخه چه نیازی دارم که نزد دیگران خوب جلوه کنم اگه خوبم یا بد تنها جایی که باید در مقابلش پاسخگو باشم نزد خودم و وجدانمه همین در اینگونه مسایل به دیدگاه های دیگران راجع به خودم هیچ اهمیتی نمیدم چون برای خودم ارزش زیادی قایلم همونطور که برای دیگران قایلم امیدوارم مجتبا مشخصات این شخص رو به من بده تا بتونم یک شکایتی رو تنظیم کنم بدم به پلیس فتا و دیگه به باقی مسایل کار ندارم این حَقه منه پس نمیشه ازش گذشت راجع به طرح تو دوست عزیز هم من یکی که استقبال میکنم چون سالیان سال هست که یکی از دغدغه های فکری من همین مسیله بوده و هست از تو به خاطر این نوع نگاه جامع و در عین حال انسانی واقعا تشکر میکنم

سلاااام خوبید آیا…..
وااااایییییی نه نه نه نه نه نه به هیچ عنوان نباید این سایت تعطیل بشه به هیچ عنوان….. چون بعدش اونایی که میخواستن اینجا نباشه بیشتر تر تر تر تر تر تر خوشحال و شاد میشن و و و……. خیلی چیزهای دیگه که نوشتنش کامنت رو طولانی میکنه فقط نباید به هیچ نحوی اینجا تعطیل بشه….
و اینکه من یکی که به خدای احد و واحد قسم که اینجا خیلی چیزها یاد گرفتم و اینکه اگر مدیر بخوایی اینجا رو تعطیل کنی من یکی که میمیرم بعد خونم میوفته گردن کسی که اینجا رو تعطیل کرده….
باور کنید که من تا میرم از خونه بیرون انقدر ذوق و شوق دارم که هر چه زودتر برگردم خونه که بیام اینجا….. یا اینکه خیلی وقتها شده که هر جا که میرم که اینترنت ندارن همیشه تو گوششون میخونم که تو رو خدا برید برا خودتون اینترنت بگیرید تا ما که میاییم راحت باشیم….
بعدشم اینکه بیخود کرده هر کسی که اختلال اینجا داره ایجاد میکنه خدا ازش نگذره………
نه این سایت تنها سایت پر محتوایی هست که نابینایان میتونن ازش استفاده کنن پس همیشه باید پا بر جا باشه…….
من یکی که هر کاری لازم باشه برا بهتر شدن هرچه بیشتر این سایت انجام میدم اگه فکر میکنید کمکی از دست من ساخته هست تو رو خدا بهم بگید من اگر که در توانم باشه با کمال میل انجام میدم………مدیر
بعدشم اینکه نظرات مسعود و پریسا جون رو لایک میکنم بی نهایت………
خوب برم که زیاد حرف زدم….
بای باییییٱییییٱییییٱییییٱییییی

سلام! به نظر منم که خودمو جزوه گوشکن میدونم اینجا نباید تعطیل بشه! خیلیها دوست دارن اینجا تعطیل بشه! ولی بازم خودشونو من اینجا میبینم! آقا اینجا به هیچ وجه نباید تعطیل! بشه آهای آدمی که میای اینجا فوش میدی اگه خیلی مردی با اسم واقعیت بیا یا اسمتو به ایمیل من بفرس! و آدرسو! خودم میام بالا سرت بچه خونگی خبریم از پلیس ملیس چی نیست! داداش مجتبا هیچوقت اینجارو تعطیل نکن! گوشکن پا بر جاست! دم همتون خیلی گرم!‏

گل بود به پریسا هم آراسته شد هیچی دیگه میترسم خودم هم بیفتم توی این خط بدبخت شدم رفت پی کارش ولی نه من این کار رو نمیکنم شما خودتون میدونید اصلا بیخیال میخواید بکشید حروف رو یا نکشید

سلام. من این محله رو واقعأ دوست دارم. از این جهت که مسائل اخلاقی به خوبی رعایت میشه و خیلی از حریم و حرمتا نگه داشته میشه. این وسط یه وقتایی یه کسی میاد و قوانین رو زیر پا میذاره که این نه تنها در دنیای مجازی بلکه در دنیای واقعی جامعه ما کم نظیر نیست. من احساس مسؤلیت شما رو ستایش میکنم آقای نظری. دوتا پیشنهاد داشتم: اینکه همه ما سعی کنیم در چنین مواقعی تحمل خودمون رو بالا ببریم زیرا بهترین کار در مقابل همچین افرادی سکوته. دوم از همه میخوام وقتی اینطور کامنتایی دیدن فقط به آقا مجتبی بطور خصوصی بگن که جلوی انتشارکامنتای بعدیشو بگیره تا محله دچار تنش نشه. ممنون.

درود! بنده با پیامکی که هم اکنون دریافت کردم شروع میکنم،‏ چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخندد؛مشکلی گر تورا راه ببندد تو بخند؛غصه ها فانی و باقی،‏ همه زنجیر بهم؛گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند،‏ میلاد منجی عالم مبارک! ببینید دوستان هرکی در این محله پست میذارد-مسئول جمع بندی آن خودش است،‏ فریبا خانم پست گذاشت و خودش هم مسئول جمع بندی پستش بود و نیازی به مدافع و به حاشیه کشیدن پستش نداشت،‏ افرادی وارد شدند و شروع به دفاع کردند و پست به حاشیه رفت و اتفاقاتی افتاد که نباید می افتاد،‏ دوستان عزیز توجه کنید-هیچ چیز در دنیا صد درصد نیست-بخصوص در دنیای مجازی،‏ فریبا چی انتظار داشت و چی شد؟ حالا اگه به طرز نوشتن مطالب همین پست دقت کنیم متوجه میشویم که چقدر قلت قولوت املایی و ویرایشی وجود دارد! مطلب بعدی،‏ بنده عدهعا میکنم که شیطون و ختم روزگارم و خاطرات شیطنت هایم را در وصف آلاچیق در ایستگاه سرگرمی گذاشته ام،‏ سپس در ایستگاه نابینایان ایران به شیطنت پرداخته ام،‏ اکنون از مهر ‏۹۲‏ به این محله وارد شده ام و مشغول شیطنت و شادی و خنده هستم،‏ به نظر بنده ما باید از تجربیات خود و دیگران استفاده کنیم و با توجه به روحیات خود نظر دهیم،‏ ما وقتی تحمل شنیدن بعضی از پاسخها و برخورد ها را نداریم نباید از کسی دفاع کنیم یا در کار کسی دخالت کنیم،‏ بنده همه جور ظرفیتی دارم،‏ با شوخی و خنده تیکه میندازم و خود و دیگران را سرگرم میکنم،‏ به نظر بنده ما نباید احساساتی شویم و خود و دیگران را فدای احساسات کنیم،‏ مثلا مریم با پست جعلی خودش جنگید و افراد احساساتی را به بازی گرفت،‏ من احساساتی عمل نمیکنم تا همیشه شاد و خندان بمانم،‏ من این محله را دوست دارم و در کار همه دخالت میکنم و آمادگی هر گونه برخوردی را از طرف دوستان و مجتبی را دارم،‏ من شکست ناپذیرم،‏ حتی اگر از محله اخراج شوم،‏ به نظر من واقعیت و قانون در کتاب هاست نه برای تن دادن به آن و اجرا کردن ،‏!خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها آهااااااااااااااااییییییییییییییی مدییییییر کجایی که ببینی که مریم و محمد بخاطر زیاده روی از اونور بوم افتادند و بعضیهای دیگه برای احساساتشون دارن از اینور بوم میفتند،‏ بگیر منو خخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهههههههه

قصد من دفاع از خانم علیزاده نبوده و نیست قصد من دفاع از حریم امن این محله و حفظ اصولیست که باید بر یک مکان مجازی خاص حاکم باشد چون در این مکان اکثریت قریب به اتفاق اعضا نابینا هستند همین نه چیز دیگری برای من فرقی میان عدسی یا خانم علیزاده یا پریسا و تبسم و دیگران وجود ندارد به نظر من هر کس که نابیناست موظف است از یک چنین ویژگی در قبال همنوعانش برخوردار باشد
شادی و خنده بد نیست به شرطی که اصول هم رعایت شود در آن پست وقتی دیدم نه به یک خانم محترم احترام گذاشته میشود و نه به شما به عنوان یک شخص این حس مسؤولیت در من تولید شد قصد من دفاع از ارزشهایی بوده و هست که برای همه الزاما رعایتشان اجباریست
اگر کامنتهای آن شخص را به درستی میخواندید میدیدید که هیچ حرفی برای گفتن نداشت کوچکترین اطلاعی نه از دستور زبان نه از املای صحیح کلمات نداشت یک چنین شخصی چگونه حق اظهار نظر در این موارد را به خود میدهد
برای چه هر کس باید بدون داشتن زمینه های لازم وارد هر بحثی شود مثلا همین دیشب خانم هاشمی یک دستور آشپزی در اینجا گذاشتند دستور تهیه ی مُربای گل سرخ خب حالا اگر من که هیچ از آشپزی سررشته ندارم بروم در آنجا نظری بیربط بگزارم چه میشود آیا آن پست را و نویسنده اش را مورد آزار قرار نداده ام
و اصلا آیا اینگونه اعمال درست است این خانم محترم وقت گذاشتند مطلبی را نوشتند که دیگران هم از آن استفاده کنند همین و بس
پست خانم علیزاده مخاطبینش باید کسانی میبودند که دست کم توان مباحثه در خصوص این نوع نکات املایی و دستوری را داشتند نه کسی که حتی قادر به نوشتن یک جمله ی بی اشکال ساده هم نبود
ظاهرا موضوع برای برخی از دوستان بطور کامل روشن نشده امیدوارم توانسته باشم با این زبان الکن ایشان را متوجه مسیله کرده باشم

میگم زنده باد مسعود خخخخ
من که عادت کردم دیگه هم کاریش نمیشه کرد چون اخلاقمه با همه همینطور هستم…. من نمیتونم خشک و بیروح بنویسم دایی داوود……
مخخخخخ
راستی پریسا جون بیا نانازم خودم چاکرتم هستم بهت یاد میدم هرجا که خاستی…….
بای باییییٱییییٱییییٱییییٱییییٱیییییٱییییٱیییٱییییٱیییٱیییٱییی

درود! مممممننننننننننن که منظورتون را از عجب و وا و اینا نفهمیدم،‏ یعنی اگه قرار بود بفهمم اینجا نبودم،‏ خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاههههه! راستی مممملیییییییسا-تو هم خیلیییی عوض شدیاااااااا،‏ وقتی تازه به این محله اومده بودی همش میگفتی:‏ باباییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

سلام
باز هم هیچ کامنتیو نخوندم
نظر من
با نوشته های آغازین پست موافقم
اما

کش دادن مسائل , دوست عزیز ,نه تنها کمکی به حل مشکلات نمی کنه , بلکه مشکلات جدید تری رو بوجود میاره
ماها از مجتبی چی انتظار داریم
بشینه کارت ملی و شماره شناسنامه بگیره از یوزر های سایت
کار بسیار بچگانه و غیر حرفه اییه
پس شما بفرمایید تو چنین جامعه ای که هر روزش بدتر از روز قبلش داره میشه
باید بگیم آقای ایکس و ایگرگ عزیز چون نمی تونین مملکت رو اداره کنین پس یه گور دسته جمعی بکنینو کلا ایران رو از نقشه حذف کنید

آقای نظری ی عزیز
اگه مجتبی صندلی بزاره و بشینه کارت ملی هم جمع بکنه , باز نهایتش یکی میاد میگه . اینا کپی ی تقلبیه
بابا من شناسنامه گذاشتم
بعضیا هم منو از نزدیک دیدن
بعد بر میدارن میگن یلدا مریمه
دلت خوشه ها برادر .

یکمی باید ظرفیتمونو ببریم بالا
باید یاد بگیریم تو یه مکان عمومی یا تو یه سایت عمومی از این مشکلات پیش میاد . منطقی باشیم بهتره تا عصبی

من به مجتبی احترام زیادی قائلم . خود خواهانست بشینم براش تصمیم بگیرم که سایت باشه یا نباشه
اون این سایت رو دوست داره . مال خودشه . من خوشم نیاد نمیام اینجا . چرا بگم اینجا رو ببنده

تازشم مگه مریم اومد سپهر اومد فلانو فلانی , اصل یا بدل اومدنو رفتن چی شد حالا
من , به چشم تجربه نگاه می کنم به این جریانات .

اینجا , بهشته برینه رویای ما نیست
اینجا یه سایته , همین

میخواستم بگم که اینقدر پلیس پلیس فتا فتا نکنید فتا ستار بهشتی را در کارنامه اش دارد سر هیچ و پوچ سر بچه های مردم را به باد ندید.
اگه کامنتها با یک تأخیر چند دقیقه ای ارسال بشند و یه نگاهی به آنها انداخته بشه دیگر از این اتفاقها نمی افتد فقط همتی میخواهد و مسؤولی که پیش از ارسال بازبینی مختصری صورت بگیرد, ولی واقعا ما نمیدونیم چه خبر است داوود عزیز پستی ارسال میکند بعد آقا مجتبی عنوانش را تغییر میدهد بعد احساسات بچه ها تحریک میشود بعد هجمه ها به داوود شروع میشود که آقا این چه حرفیه کی گفته باید تعطیلش کرد, بعد آقا مجتبی میاد میگه که خودش عنوان را عوض کرده تا ببینه بچه ها چه میگویند. آخه برادر من اینکه نشد کار. مگه خوشت میاد بچه های مردم را تحریک کنی مگه نمیدونی ما گناه داریم دلمون میسوزه نکنه مجتبی وقتی بچه ها بجون هم می افتند تو کلی میخندی و باهاش صفا میکنی. خلاصه نشد که بشه
یه مشکل کوچولوی دیگه که ما ها داریم اینه که مسائل را خیییلییی کش میدیم, این روحیه شکست ناپذیری آقا تو ما ایرانیا کولاک میکنه محاله کوتاه بیام باید حتما حتما حق با ما باشه. و همینه که قضایا کش پیدا میکنه و الا اگر هر کس به یک یا دو نظر بسنده میکرد خیلی زودتر از اینها اوضاع جمع و جور میشد.
در مورد فحشها هم باید بگم که بابا اینا تو خون و فرهنگ ما ایرانیهاست خیلی چیز تعجب آوری نیست ما که از انسانها گذشته به اشیا هم بد و بیراه میگیم اگه جاز هنگ کنه فحشش میدیم اگه ماشینمون خراب بشه کارمون را راه نیندازه فحشش میدیم. یادم هست که وقتی از خانمهایی که مایلند بروند در ورزشگاهها بازیها را تماشا کنند و این کاسه های داغتر از آش کشور ما بخاطر همین حرفها و فحشها اجازه نمیدهند, پرسیده بودند که نظرتان در مورد حرفهای زشت مردم در استادیومها چیه گفته بودند که ما روزانه ده ها بار این حرفها را از پدر و برادر و اطرافیانمون میشنویم بنا بر این اصلا تعجب نمیکنیم و برایمان اهمیت ندارد.
آقای جنتی هم که در یکی از نماز جمعه هایش گفته بود که در ایران و در این نظام باید فحش خورت خوب باشد و از فحش نترسی.
پس دیگر قضیه را تمام کنید فقط همانطور که گفتم کمی درنگ در ارسال کامنتها موضوع را حل خواهد کرد.

درود! یادش بخیر-زمانی که تازه انقلاب شده بود بزرگان مملکت در مجامع عمومی پشت تریبون می ایستادند و با صدای بلند فریاد میزدند،‏ ما آمریکارو از ایران بیرون کردیم که خودمون تصمیم بگیریم که کی‌رو کجا بزاریم،‏ ما انقلاب کردیم که دیگه دیگران برامون تصمیم نگیرند و نگند کی‌رو کجا بزار،حالا دیگه ما خودمون صاحب مملکت هستیم-خودمون تشخیص میدیم که کی کجا کار کنه و کی چه پستی داشته باشه و کی‌رو چیکاره کنیم،‏ حالا هم مجتبی مدیره و خودش میدونه که کی‌رو حذف کنه و کی‌رو حذف نکنه و پست کی‌رو پخش کنه و پست کی‌رو پخش نکنه،‏ مجتبی میدونه تو پست کی چی بنویسه و تو پست کی چیزی ننویسه،‏ هرکی مخالف مجتبی است بره یه سایت بزنه و هرکیرو دوست داره راه بدهد و هرکیرو دوست نداره راه ندهد!باور کنید اینکه از بزرگان نوشتم عین واقعیت بود-فقط کافیه برید نوارهای صوتی سخنرانی های اوایل انقلاب را پیدا کنید و ببینید که چگونه جوگیر شده اند و سخنرانی کرده اند،

من اول میگم که هنوز سر حرفی که تو کامنت قبلی زدم هستم.
ولی در هر صورتی اگه تو اون کامنت مربوطه به آقای نظری یا هر کس دیگه ای توهینی شده باشه، به نظرم اونها حق دارن مشخصات فرد خاطی رو بخوان تا هر طور خواستن باهاش برخورد کنن.
من چون خودم سرم اومده دقیقا درک میکنم که انتظار این دوستان چیه.
خیلیهاتون یادتون هست تو گروه نابینایان ایران برای من ایمیل جعلی ساختن و چه بی حرمتی شدیدی صورت گرفت و از طرف من به چند تا از خانمها ایمیل زده بودن و یا فحش داده بودن یا ازشون شماره تماس و این جور چیزا خواسته بودن.
این سایت شخصیه و مجتبی هر طور که دلش بخواد میتونه اینجا رو اداره کنه، ولی مطمئنا اگه احساس امنیت هر کدوم از شما که مشخصا تو این ماجرا فحش نخوردید خدای نکرده خدشه دار بشه، اون وقت میفهمید شرایط کسی مثل آقای نظری چه جوریه!

ای خدااااا، من با این همه نظر متفاوت و ناهمگون که هر کودومش ی سازی میزنه و منو از ی طرف میکشه چییی کاااار کنم!؟
بلد نیستم. واقعا متأسفم که من گرداننده ی سایت هستم.
به جان جدم شوخی نمیکنم.
من روحیاتم بچگانهست و ی کمی زیادی صاف و ساده و معصوم و شایدم خنگ میزنم.
اصن مدیریت و این چیزها توی کتم نمیره.
انگار ذاتا در این موارد آی کیو صفر داشته باشم.
واقعا منگلم درد میکنه شدید.
قرص منگل‌درد هم خوردم فایده ای نداشته که نداشته.
اصن نمیفهمم چرا باید بحث کش دار بشه یا چرا باید این سایت هر ۹ روز یک بار، یک بحران داشته باشه.
تا دلم خوش میشه و میخوام از زیادی آمار بازدید ی کمی ذوق‌مرگ بشم، ی دفعه کوفتم میشه.
به هر حال، مث درخت، مث نهال، مث بچه میمونه این سایت واسم.
کسانی که فکر میکنید من توانایی و لیاقت و چیزهای دیگه ی مدیریتی رو ندارم، اصن ازتون ناراحت نیستم. ی روزی به من و سایت اعتماد کردید آمدید، حالا هم شاید هزار تصمیم بگیرید.
حرف آخرم، اینجا اگر زمانی هم شخصی بود، دیگر در ظاهر، از حالت شخصی درآمده است و این شما بودید، هستید و خواهید بود که اینجا را اینقدر شولوغ و باحال و دوست‌داشتنی کردید و میکنید!
به همه ی اینها حواسم هست و این کارتان را می ستایم.
همتونم دربست، میپرستم.
اینقدرم از رفتنتون ناراحت میشم که نگید و نپرسید.
هر یکیتون که بروید و نباشید، واسه ی هفته دپرس شدنم بسه.
اگه اینجا امنیت کافی رو نداره، واقعا بیشتر از این هم نمیشه کاری کرد.
متأسفم که اینو میگم. امکان تایید دستی کامنت ها واقعا نیست. عمو حسین، امروز بازم طرف تا تونسته فحش توی دیدگاهها نوشته که پاک کردم و تأیید نشدند.
اینجا روزی گاهی وقتها بیشتر از صد تا دویست کامنت مییاد.
حساب کنید اگر یک نفر برای خواندن و تأیید هر کامنتی ۶۰ ثانیه هم بخواهد وقت بگذارد، به اضافه ی تعمیر لینکهای خراب و تأیید و اصلاح پستهای در انتظار بررسی، میشود حدود پنج تا شش ساعت در روز.
اگر تا حدودی امن است، که چه خوب.
اگر امن نیست، واقعا تا جایی که توانستم برای این سایت وقت گذاشته ام و خواهم گذاشت ولی بیشتر از این نمیتوانم و از من یکی ساخته نیست و افرادی که به صورت پایدار، مثلا تا شش ماه حاضر و توانا به اداره ی سایت باشند، وجود ندارند یا اعلام آمادگی نمیکنند. این کارها واقعا خستگی دارد و جا نزدن و انگیزه ی زیاد میخواهد.
من هستم، محله ی ما که با یکدیگر دوست هستیم، هست، خوب شما هم اگر لایق دانستید، باشید.

جان من مدیر من نبودم افسرده نشو آخه من که گفتم که من ستاره سهیل محله_ام
مدیر هم سایتو تعطیلش کُن هم تعطیلش نکُن به احترام همه نظرهای دوستان
اما این نیاز به نظرسنجی نداره چون عقل سالم خیلی عالی حکم میکنه گوش کُن میشنوی
نباید به خاطر وجود مشکلات از هدف و زندگی و مسیر آینده گذشت.
حالا برو سایتو تعطیل کُن.
وآآآی وآی وای وای آی آی آی آی !

کلا نمیدونم این حس منه یا اینکه بقیه هم حس منو دارن
میگما مجتبی خودتی
لحنت زیاد متفاوت شده
خیلی زیاد
من چقدر لحن مهربون و زیر پوستی پر از سیاست رو دوست دارم
هح خوشحالم مدیر سایتی

فقط یه چیزی
مجتبی ببین , خداییش اگه اون همه حساسیت که به پست های کپی قائلی . یه چند درصد هم تمرکز کنی رو پست های حاشیه ساز بد نیست ها
یه سری از پست ها اصلا پست به حساب نمیان
یه سری از پست ها میتونن فقط یه ایمیل بشن به مدیر . یا یه کامنت جزئی . شایدم بشه تو یه کنفرانس دو سه یا چند نفره نشستو درد دل کرد
شاید نویسنده ی پست آگاه نیست که جایگاه نوشتشو بدونه . چرا نباید آگاهش کنی
بزار نقدت کنم . دعوام نکنی ها . از رو نمیرم . ببین خودتم شدی مثل بعضیا حاشیه پراکن
ازت بعیده . مثلا من فکر می کردم خیلی زیر پوستی و موریانه وار جریانات مریمو بقیه ی مخلفات رو حل کنی . اما وقتی دیدم در قالب پست همه چیو نوشتی . با خودم گفتم . ای بابا چرا مجتبی نخ میده دست یه عده . خوب به ایجاد نا امنی کمک کردی دیگه
هی من حرص می خورم میگم پدر خونه ای . بیا پدری کن . بعد هی اعصابت یاری نمیکنه میزنی می لهی در قالب یه پست میری

باز هم میگم مدیر جان . پست های حاشیه ساز رو تایید نکنی به نفع همه از جمله خودته
خداییش من جای تو بودم می بریدم
این اعصاب که میگن چیه مگه
چه دزدو پلیس بازی شده اینجا

مثلا یکی بیاد به من فحش بده . خب که چی . مثلا چی از یلدا کم میشه . یا یکی بیاد ازم تعریفو تمجید کنه . که چی . چی مثلا بهم اضافه میشه
کاش همه بتونن آینه باشن . بد بختانه مد شده . بعضیا خودشون خودشونو به حاشیه می کشن
عجبا عجب

بگو به تو چه یلدا . بیا برو . بیخیال . اینقد حرص میزنی سی چی علتی

درود! دید دید دیدیدیدیدیدیییییییییییییید بوق بوف بوف بوغ بوغ بوغ دیدیدیدیییییییییییییییید ،‏ برید کنار راهو باز کنید،‏ پلیس خرافاتی داره میاد،‏ طبق بررسی های انجام شده مدتی است که شهروز اینجا پیداش نیست،‏ همان شهروز چشم شور،‏ معلوم نیست که این چشم شور چه وردی خونده و به محله فوت کرده که این اتفاقات میفته،‏ دلنگ دلنگ دیلینگ دیلینگ دارام دارام دیریم دیریم دامبولو دیمبول خخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهههههههههههه،‏ دیدیدیدیدیدیدیدیییییییییییییییید،حالا با سرعت فرار!‏

شرمنده که باز آمدم چون با سیاست خودم مبنی بر عدم کش دادن مغایر است ولی خواستم به مدیر گرامی عرض کنم که من به شخصه حاضر به همکاری در خصوص بازبینی کامنتها هستم. اگر مایل باشی و لایق بدانی میتوانم همکاری کنم.

دیدگاهتان را بنویسید