خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کی حاضره به من اصول استفاده از عصای سفید را یاد بدهد؟

آیا من هم میتونم بعد از این کارهای شخصی خود را بدون اینکه از کسی راهنمایی بخواهم انجام بدهم؟ خریداری کنم؟ خیابان رد بشم؟

به مسجد بروم؟ به پارک بروم؟ هر وقت اراده کردم تنهایی برم یه حالو هوایی عوض کنم و تخلیه بشم؟

به باشگاه یا پیرایشگاه برم؟

به نانوایی برم؟

 

و هزاران کار که تا الان تنبل انجامش بودم

یا اینکه همیشه تو اتاقم حبس و وقتی هم که دلم گرفت دردمو باز هم باید فقط به سازم بگم و گریه کنم؟

———–

*

با نام آنکه دندان داد نان هم داد.

سلام دوستان عزیز.

نمیخام حاشیه برم اما باید اعتراف کنم که من یکی از اونایی هستم که با اینکه نابینای مطلق هستم اما با عصای سفید زبان بسته که تو ایران هست خیلی مخالفم و تا الان دو سه بار بیشتر عصا به دست نگرفته ام.

اما نمیدونم چرا بعضی وقتها طعنه شنیدن سخت تر از عصا به دست گرفتن است؟

من تو نابیناهای شهرمون با این وضعیت شاید یکی از توان مند ترینشون هستم اما بعضی وقتا دوستام بهم طعنه میزنند که تو قادر نیستی از جات تکون بخوری؟

البته من اماکنی که همه روزه آنجا هستم مانند خانه و منزل و کوچه مثل ته دستم میشناسم و بدون نیاز به فرد دیگر و بدون اینکه تابلو بشه نابینا هستم خیلی راحت عبور میکنم.

اینجا یه ایراد داره اگر کسی عمداً یا از روی ضروریت یه مانعی تو راه بزاره اونوقته که من متوجه نخواهم بود.

و اما یکی از مهمترین دلایل عدم استفاده من از عصای سفید ناراحت شدن خانواده ام بود که شکر خدا امروز مهمون من بودند همین طوری سخن عصا را الکی الکی کشیدم وسط و دیدم مادرم ناراحت میشه گفتم بهزیستی گفته هرکی عصا استفاده نکند هزینه ماهانشو قطع خواهیم کرد اگه تو راه هم در اثر یه تصادفی بمیرد دیگه قانون اجازه نمیده از حقش دفاع کند و یه جورایی نابینا خودش مقصر است.

نمیدونم اینا دروغ بود بهم بافتم یا چی بالاخره هرچی بود مصلحتی بود.

در نتیجه بالاخره رازی شد از عصا استفاده کنم. با یه سری محدودیتهایی که در ذهنش قائل بود اما پذیرفت و این یه مژده برای خود بنده و دوست داران من هست.

و اما من بسم الله گفتم چند لحظه پیش عصایی که ازش بدم میادو گرفتم دستم و یه جورایی احساس میکنم کسی تو شهر ما یا نیست یا من دنبالش نرفته ام تا پیدا کنم تا عصا را اصولی به من یاد بدهد.

* در میان هم محله ای ها آیا کسی هست اصول درست استفاده از عصا را تو محله به من یاد بدهد؟

البته دوست دارم قبل از اینکه عصا به دست گرفتن را یاد بگیرم تأثیرات روحی که میترسم رو من داشته باشه را بیاموزم تا باهاش مقابله کنم و بعد ازون عصا.

بیشتر دوست دارم در مورد مضایا و معایب عصای سفید موجود در ایران بدونم.

یده دست نابینایان موجود هست؟ من حاضرم خریداری کنم.

میدونم صد در صد بسیاری از دوستان از این حرکت بنده خوشحال شدید و این حقیر راهنمایی خواهید نمود به همین خاطر تو محله انتشار میکنم.

در انتهای حرفایم تشکر خود را از اون دسته از دوستایی که راهنمایی میکنند و کامنت میزارند و حتی اونایی که این پستو میخونند و رد میشوند و نیز اونایی که از مطالب و کامنت دونی این پست یاد گرفته به دیگر نابینایان یاد میدهند نیز عرضه میدارم.

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «کی حاضره به من اصول استفاده از عصای سفید را یاد بدهد؟»

سلام آقای نوعی. خدمت رسیدم تا بگم که خوب موضوعی رو مطرح کردید. چون من هم نمیتونم از عصا درست استفاده کنم و کلا میانه خوبی باهاش ندارم. از این رو هرچی عصا برام میگیرن سریع گوشه خونه بدون استفاده خاک میخورن. به طور مثال چون من از سر و صدا کردن دوچرخه خوشم میومد “!” به یه شکلی عصا رو به دوچرخه وصل میکردم که صدای الکی ازش در بیاد! خلاصه کلی عصام کج و معوج شد. تو مدرسه هم در زنگ تحرک و جهتیابی از قسمتی که ازش بدم میومد همین راه رفتن با عصا بود. سرتون رو درد نیارم. خلاصه از این عصای بدبخت هیچوقت استفاده درست نکردم. ولی میبینم که خیلی وقتا محتاجش میشم. چون بدون اون تقریبا فلجم. امیدوارم در کامنتهای این پست طرز درست استفاده از عصا رو یاد بگیرم. انشا الله. موفق باشید.

سلام خیلی خوشحالم که میخواین از عصا استفاده کنید. من خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم توی محله آموزش جهتیابی رو شروع کنم اما فایلی که آماده کرده بودم توی درایو سی بود ویندوز عوض کردم پاک شد. کلی دلم سوخت آخه کلی نوشته بودم. بعدا هم یه دلیل دیگه بوجود آمد که کلا منصرف شدم از این کار. حالا که پست شما رو دیدم. اون متن رو مینویسم و میذارم اما توی پست جدا. امیدوارم به پستم سر بزنین چون فقط به خاطر شما و هر کس که شرایطی مثل شما داره میذارم و نظرمو تغییر میدم.

سلام.
میگم ما توی همین سایت یه آموزش خوب برای جهتیابی داریم.
توی جستجو بزن دانلود برنامه ی زندگی ادامه داره. بعد برو صفحه ی دو. بعد از برنامه ی اول شروع کن دانلود کن گوش کن. توی برنامه هامون دکتر بهرام جدیدی کاملً مهارتهای تحرک و جهتیابی رو آموزش دادن. از برنامه ی اول تا بیستم مطالب ایشون ادامه داره. این قسمت از برنامه رو گوش کنی کاملً راه میفتی.

با اشاره ی خوبی که شهروز کرد، یه پیشنهاد هم به نظر من میرسه که عرض میکنم.
میگم یه آستینی بالا بزنید و مباحث کارشناسی برنامه از جمله همین آموزش جهتیابی رو به صورت جدا ارائه کنید
این جوری دیگه کسی که مثلا برنامه رو قبلا گوش کرده و بعد از کامپیوترش پاک کرده لازم نمیشه دوباره کل برنامه ها رو دانلود کنه.

سلام جوادجان؛ از اینکه واقعاً تصمیم گرفتی که از عصا استفاده کنی خوشحالم در این راه اگه کمکی از دستم بر بیاد حتماً در خدمتم و امیدوارم که بچه هایی که از عصا استفاده میکنند خوب کمکت کنند، البته که تو شهر ما فرهنگ استفاده از عصا خوب جا نیافتاده اما دیگه به نظرم وقتشه که خودمون دست به کار بشیم و یه جورایی این فرهنگ رو جا بی اندازیم، و به نظرم استفاده ی تو به عنوان یه فرد شناخته شده در شهر از عصا به این کار کمک زیادی خواهد کرد،
البته همه ی اینها بستهگی به این داره که تو فردا یه پیتزا منو مهمون کنی تا من دروغتو به مامانت نگم،خخخ شکلک شوخی
پس موفق باشی.

سلام . جواد جان خیلی خوشحالم از اینکه یکی دیگه از تواناییات به توانمندیات اضافه شد
داش گلمون هم شهروز جان راه اصلی رو پیش روت گذاشت ولی از نظر من اگه هر کس از تجربه خودش هم بگه بد نیست چون مطمینم اگه شبیه هم هم باشه ولی باز یه تفاوتهایی دارن نحوه صحبت کردن دوستان
خود من اولین باری که عصا زدم
خیلی جالبه بخاطر یه موقعیت ضروری ساعت یک نصف شب بود که تنهایی از تهران به سمت کرج شروع به عصا زدن کردم و رفتم و به مقصد هم رسیدم
حالا بگذریم
اون آموزشی که من دیدم و مهمتر از اون اون تجربه ای که خود بنده بدست اوردم رو خدمتت میگم
فقط امیدوارم اگه زیاد شد ببخشی داداش
ببین داداشی اول اینکه اندازه عصای شما باید زمانی که پاهات رو کنار هم جفت میکنی دقیقا از نوک پات تا جناغ سینت باشه چون برای عصا زدن اگر کوتاه یا بزرگتر باشه نمیتونی خوب تعادل کنی
حالا اول از جاهایی رو که میشناسی یعنی مسیر رو توی ذهنت نقشش رو داری شروع کن مثلا مثل من اولین بار نری ناکجا آباد بعد شروع کنی عصا بزنی
حالا بر فرض شما دم در خونتون هستی
قبل از هر چیز خودت رو آماده کن برای هر حادثه ای که مثلا خدایی نکرده اگه بخوای توی جوب بیفتی یا مهمتر از اون اگه مردم ترحم کردن و نچ نچ کردن که بخوای چه واکنشی نشون بدی در مراحل اول
مثلا با پوسخند از کنار این جور آدمها بگذری یا اگه هم خواستی کمک بگیری یا کمکت کنن با روی باز برخورد کن
من که خودم وقتی دارم عصا میزنم بعد وقتی نچ نچ کنن . میگم چیه مگه سوار الاغ شدین که نچ نچ میکنین
هم اونا میخندن هم خودم . یعنی مهمم نیست که خوب جواب بدن یا نه
یاد و نام خدا هم یادت نره واسه شروع کار
حالا جلوی دری بعد یه عصا به جلوی پای چپ میزنی بعد که احساس کردی که صاف هست پای چپ رو بردار بعد در همین هنگام یه عصا به سمت جلوی پای راست بزن بعد که احساس کردی که اینور هم چیزی نیست پای راست رو وردار و برو عصای سمت چپ رو بزن
فقط داش این قسمت دقیقا مثل دنده عوض کردن ماشین میمونه
یعنی وقتی راننده میخواد دنده عوض کنه کلاج رو میگیره و دنده میزنه و بعد میره دنده بالا
شما هم یعنی باید مچ باشن بعد که راه افتادی همین روند رو برو جلو عصای چپ بزن پای راست بردار و بعد عصای راست بزن پای چپ بردار
حالا میمونه نشونه گذاری ها
مثلا شما به نقطه ای از محل نقل مکان کردی حالا اگه کسی برای بار اول بود که بود اگه نبود مثلا شما میخواین میدون آزادی تبریز پیاده بشی بعد به رانند بگو مثلا منو جلو در شیرینی فروشی یا مثلا گل فروشی یا هر چیز دیگه که میدونی بهتر هستش اون رو نشون بزار و بگو که اونجا پیاده میشم یا حتی در اتوبوس .
اینجوری میتونی بفهمی که مثلا از در شیرینی فروشی تا مقصدی که میخوای بری چند قدم هست تقریبی
حالا میخوای از خیابون عبور کنی
اول باید بدونی که آیا اونجا خیابون هست یا اتوبان
مثلا اتوبان نباشه بعد با سرعت ۱۲۰ تا بیان برن بعد نشه . اگه که احساس کردی سرعت ماشینها بالاست و کسی نیست که بدون اونجا اتوبان هست و باید کمک بگیری
اینجاست که باید شعر کمکم کن رو حفظ کنی
ولی اگه دیدی که زیاد ماشین نمیاد و خلوت هست
شما باید اول دقیقا مثل بیناها باشی یعنی گوشت رو تیز کنی که ببینی آیا ماشین میاد از سمت چپ بعد اگه صدایی اومد باید حدود اون رو درک کنی که مثلا آیا دور هست یا نه نزدیک هست
حالا باید وایستی که صدای ماشین نیاد یعنی همه ماشینها برن حالا ما نمیتونیم مثل بیناها باشیم که تا وسط خیابون بریم بعد سمت راست رو ببینی که ببینی ماشین میاد یا نه
اینجا باید یعنی در مرحله اول سمت چپ رو دریابی اگه نبود بعد گوشت رو تیز کنی به سمت راست که مطمین بشی که اونور هم ماشین نمیاد بعد به این شکل شما میتونی عبور کنی
خودم از خیابونهای محله خودمون که میشناسم و زیاد شلوغ هم نیستن اینجوری عبور میکنم و براحتی هم عبور میکنم
حالاشما باید مثل ماشین که از سمت راست رانندگی میکنه شما هم باید اینجوری باشی .
یعنی اگه سمت دیوار هستی نزدیک به یک قدم از دیوار فاصله بگیر و قدم بزن چون اگه مغازه داری جنسی در جلوی مغازه گذاشته بود اصابت نکنی یا کرکره مغازه ها که به سر ما نابیناها میخورن یا اگه از سمت جوب میای یک قدم از جوب فاصله داشته باشی که اون سمت هم درخت میکارن بیشتر یا مهمتر شوت نشی توی جوب داشم
راستی یادت باشه که موقع عصا زدن دست راست باید به کناره یا دیواره بدنت بچسبه و فقط مچ دستت رو چپ و راست کنی واسه عصا زدن
بعدش باید ظاهر راه رفتنت رو هم درست کنی داشم .
من روزای اول سیستمم خیلی بی ریخت بود
چون اگه با دست راست عصا بزنیم دست چپ ما تعادل نداره چون نمیتونیم مثل بیناها همزمان دست و پا مون مچ بشن . حالا باید شما هماهنگ کنی قدم زدن رو یا اینکه من اکثر اوقات یه زورنامه ایران سپید میگیرم که سیستم راه رفتنم کج و ماوج نشه
بعدش داش گوشات تیز باید باشه
مثلا من که خودم راه میرم وقتی جلوم ماشین پارک شده باشه متوجه میشم وقتی عصا میزنم و صدا منعکس میشه و انعکاس پیدا میکنه میفهمم که جلوم بسته هستش
یا اگه بن بست باشه صدا منعکس میشه اونوقت باید به چپ یا راست عصا بزنی تا ببینی کدوم ور صدا منعکس نیست یا راه بازه . البته جور دیگه ای هم هست از وزش باد مثلا دارم عصا میزنم بعد احساس میکنم سمت راستم داره باد میاد یا میره میفهمم که خیابون تموم شده و به سر خیابون رسیدم

حالا برای رد شدن یا پریدن از جوب شما اگه نشونه گذاری کردی که مثلا فلان جا پل داره که باید بگردی و بری ولی اگه نمیدونی کجای داستانی
باید بری لبه جوب یا جدول بعد یه عصا به چپ بزن بعد دیدی که چیزی نیست و بعدش هم پایین جدول رو هم بزن یعنی هم سمت چپ هم روی جدول رو بزن هم پایین جدول رو بزن که چاله نباشه یا چیز دیگه بعد که مطمین شدی اینجا دیگه قدمتو ورندار حالا سمت راست هم عصا بزن هم روی جدول هم پایین جدول بعد که مطمین شدی خبری نیست حالا پای چپ رو بردار بعد پای راست رو و بعد که مستقر شدی حلا جفت پا بپر پایین
وای چقدر حرف زدم یه لیوان آب خوردن بدین زبونم خشک شد
ولی داش بنظر من فایل صوتی بهتر نتیجه میده حالا اگه تمایل داشتی اسکایپ هم هست
شکلک عصا زدن یه نابینا توی اطاق خودش

ممنون از راهنمایی مفیدتون. خیلی به درد بخور و واضح بود.
فقط اگه بتونم خجالتی بودنمو کنار بزارم عالیتر میشه واقعاً میگم من همه زن و بچه مردم را مانند خانواده خود میدانم و هیچ وقت نخواستم به کسی اهانت کنم ترسم از این است به دختر یا خانمی بر بخورم و مورد طعنه قرار بگیرم اون وقت دیگه هیچ چی دیگه اعصابم خورد میشه باید یک ماه مریض بشم.
البته اینو گفتم به دوستانی که به صورت غیر عمدی به جنس مخالف برخورد میکنند توهین نباشه ها!
همچنین به دوستانی که قبل شما کامنت گذاشتند مرسی باشید میگم.

فقط یه نکته برای من سؤال است که دلیل اینکه شما فرمودین اول یه عصا جلوی پای چپ بزنیم چیست؟ آیا نمیشه اول عصا را جلوی پای راست بزنیم؟
یا اینکه بستگی دارد حرکت ما از در خروجی به کدام سمت باشه؟ چپ یا راست؟
آیا منظور شما این بوده که وقتی به خروجی سمت راست حرکت میکنیم عصا به سمت چپ زده بشه؟
یا اصلاً فرقی نداره مقصد کدام سمت باشد؟

سلام خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتید که عصا دست بگیرید
اگر تو شهر ما بودید من حتما عملی بهتون کمک میکردم
ولی متاسفانه نمیشه
به نظر من اگر بدون عصا وارد خیابان بشیم به خودمون بی احترامی کردیم چون اعتماد به نفس مون کم میشه
من یه بار بدون عصا مسیر خیلی کمی را راه رفتم واقعا احساس بد بختی کردم
تو شبانه روزی که بودیم عصا زدن را به ما اصولی یاد دادند
سرد نشید و سریعا اقدام کنید
چون نباید تا آخر عمر متکی به خانواده بود.
موفق باشید.

جواد عزیز به عنوان خواهرت و یه فرد بینا بهت تبریک می گم مادر من نیمی از شنواییش رو از دست داد و همیشه ازین که مردم بفهمن از سمعک استفاده می کنه خجالت می کشه و می ترسه چقدر بارها بهش حتی التماس کردم استفاده کنه ولی می گفت وقتی عرق می کنه سمعک صوت می کشه و اون با چه اضطرابی و خجالتی خودشو دور می کنه تا مردم نفهمن می دونی آخرش چی شد ؟ناشنوایی یک گوشش به گوش دیگه ش هم کلی لطمه زد و حالا مطلقا بدون کمک سمعک چیزی نمی شنوه تو کشورای خارجی مردم مترصدن فقط یه چیز کمک کننده باشه تا استفاده کنن ولی نگاه ما تو جامعه روی دید و زبون مردمه تو رو خدا هر وقت حرفای بی اساس مردمو شنیدی فقط به این حرفای منم فکر کن و این که تموم وسایل دیگه زندگی هم هستن تا نقصای ما و نیازامونو برطرف کنن و چه فرقی داره اسمشون عصا باشه یا سمعک یا ماشین یا جاروبرقی و یا هر دستگاه دیگه ای مهم اینه که کمک می کنن ما راحتتر زندگی کنیم

سلام آقای نوعی موضوع بسیار مهمی رو مطرح کردید منم راستش تا حالا خیلی کم از عصا استفاده کردم دلم میخواد بدونم ما واقعا میتونیم با عصا به استقلال کامل برسیم و از وابستگیهامون به دیگران کم بشه یا خیر
از هر کسی که تجربیاتش رو در اختیارم بذاره ممنون میشم

سلامی دوباره داش جواد
داداش بابت سوالت که بگم میدونی چیه داداش اونجوری که من رفت و آمد کردم تا بحال فرقی نکرده که مسیر به سمت چپ بوده یا راست . شمال بوده یا جنوب
اگه گفتم یه عصا سمت چپ بزن اینکه چون خودم یا اینکه بیشتر بچه ها دست راست و پا راست هستن . و اینکه قدم اول رو که چیزی جلومون نیست اکثر اوقات پای راست رو برمیدارم بعد در این هنگام که دارم پای راست رو برمیدارم یه عصا به سمت چپ میزنم
این مهم هستش که اگه عصا به سمت چپ بزنی باید پای راست رو برداری یا اگه عصا به سمت راست بزنی باید پای چپ رو برداری .
بعدش داداش از این جور قضایا واسه ما هم پیش اومده و خواهد آمد ولی کم بوده و من سعیم اینکه هر روز دارم کمتر میکنم
یعنی به اشتباهات یا اشکالات بیشتر فکر میکنم که کمتر بشن اشکالات
ببین داداش زمانی شما دچاره مشکل میشین که عصا به دست نداشته باشی بعدش توی خیابون اونها که نمیفهمن تو نابینا هستی خوب همه که چش تو چش همدیگه نمیشن ولی اگه عصا توی دست داشته باشی طرف خیلی باید گل آقا باشه که بخواد دیر متوجه بشه
بعدش هم شما چرا باید نگران یا ناراحت بشی . شما که عصا در دست داشته باشی و عینک هم روی صورتت داشته باشی همه متوجه میشن که شما نابینا هستی هم اونایی که از جلو دارن میان به سمت شما میبینن هم اونایی که از پشت سر شما میان متوجه کند راه رفتن شما میشن یا طرز عصا زدن شما .
در مورد خانمها هم اینکه شما خدایی نکرده قصدی توی کار نداری یا ببخشید از خودت که شک نداری داشم بزار هر کی هر چی دلش خواست بگه که مطمینم که اگه شما عصا به دست و عینکک به صورت داشته باشی مردم ما هم اینقدر چپول تشریف ندارن بلا نسبت مردم ما و دوستان بینا در سایت
حالا بر فرض پیش بیاد دیگه شما نباید خودخوری کنی یا پشیمون بشی از مستقل شدنت .
یا همین چند وقت پیش توی بازار رفته بودیم شب هم بود بعد من با داداش کوچیکم رفته بودم عینک هم زده بودم بعد هنگام راه رفتن من دست چپم رو از بازوی داداش کوچیکم گرفته بودم در کل با افراد بینا البته آقایون رو میگم اگه برم بیرون از بازوی سمت راستشون میگیریم که اگه اونها هم هواسشون نبود یا چاله ای زیر پام بود از بازوی اونهای که گرفتم بگیرم و حالت تکیه باشه به اونها
بگذریم داشتیم توی بازار میرفتیم که آخه اندام من درشت هست و قدم هم بلند هست بعد کتام باز بود یعنی دستام حالت هفتی دارن خلاصه دستام رو داشتم عقب جلو میکردم هنگام راه رفتن با سرعت زیاد یهو احساس کردم خورد به شکم یه خانمی بعد صدای آه اون خانم رو شنیدم بعدش داداشم زیر گوشم گفت که خانمه باردار بودش من خیلی خجالت کشیدم یعنی ناراحت شدم چون باردار بود معذرت خواهی کردم ولی گفتم خواهرم اگه دقت کنین من این موقع شب و در تاریکی عینک رو که واسه خوشکلی نمیزنم روی صورتم .
اونم تازه دوزاریش افتاد که قضیه از چه قراره ..
از اون به بعد دیگه به خودم اجازه ندادم دستام رو باز باز کنم برای راه رفتن حالا یا میکنم توی جیبم یا مثلا دست راستم رو از سمت چپ کتم میگیرم که وسط سینه هام هستش که اینجوری دیگه دستم به دستی یا چیزی اصابت نمیکنه
ولی داشم هر مشکلی بود خودتو نباز . پر روعتر از اونی باش که بخوای دنده عقب بگیری
اشکالات یا مشکلات چاشنی زندگی هستش .
دست مولا علی همرات

سلام بر آقای نوعی من هم یه جورایی با شما هم درد هستم منم تا حالا به خاطر اینکه خانوادم ناراحت میشن نتونستم از عصا استفاده کنم یعنی شاید بهتره بگم که خیلی خانواده به استفاده این وسیله راضی نیستند خب حالا شما تونستید یه دروغ مصلحتی بهشون بگید من چی بگم که بهم اجازه بدن و کمکم و حمایتم کنند !!!!آخه بهزیستی هیچی هم بهم نمیده که تهدید کنم قطع میشه به خاطر اینکه از عصا استفاده نمیکنم خخخخخخخخخخخ ولی کاملا احساس شما رو درک میکنم چون خودم هم با شما تو این زمینه کاملا هم دردم امیدوارم که شروع کنید و موفق هم بشید من که حتی یک عصا هم ندارم که بخام از یه جایی هم شروع کنم ولی به شما توسیه میکنم که مصمم تر از قبل باشید و به استفاده از عصا کاملا جدی فکر کنید و عمل کنید نگران یاد گیریش هم نباشید خودتون میتونید بعد از یه مدت کوتاهی با آزمون و خطا اصول استفاده از عصا رو یاد بگیرید به امید روزی که تمام نابیناها از عصا استفاده کنند ……

سلام آقای نوعی خیلی تبریک میگم بابت تصمیم و اقدام خوبی که شروع کردید. و به شما و دوستای دیگه که تا کنون از عصا خیلی استفاده نکردند میگم که بله میتونید مستقل شید همانطور که ما هم تونستیم. و این رو هم بدونید که ماها هم که از عصا استفاده میکنیم اون اوایل کم و بیش با یه سری مسائل روبرو بودیم ولی خوب به مرور رفع میشه. شاید یکم بعضی نگاهها و فقر فرهنگی عصا برداشتن رو برای ما حداقل در آقاز مشکل کنه اما مزایاش خیلی خیلی بیشتر از معایبشه. و حالا انشاالله بعد از اینکه کاملا به کمک عصا تو رفت و آمدتون مستقل شدید انقدر مستقل شدن براتون شیرین و لذت بخش میشه که می بینید هیچ لذتی بالاتر و شیرینتر از استقلال نیست. در مورد عصا زدن هم باید بگم که چیز خاصی نداره. فقط اینکه دامنه حرکت عصا زدن شما باید کمی از عرض شونه هاتون بیشتر باشه تا امنیت لازم رو در هنگام حرکت داشته باشید و به مانعی چیزی نخورید. و دیگه اینکه همانطور که آقای خسروی هم اشاره کرد همزمان با برداشتن و اوردن پای راست به سمت جلو، عصا جلوی پای چپ زده می شه و برعکس. این حرکت شاید الان بنظرتون سخت و تصنعی بنظرتون برسه اما بعد از یه مدت تمرین و عصازنی کاملا طبیعی و ساده و آسون میشه. و در آخر به شما و امثال شما پیشنهاد میکنم که ترجیحا موقع عبور از خیابون سعی کنید که به کمک شخصی دیگه از خیابون رد شید مگه اینکه دیگه خیلی خیابون کم عرض و خلوت و فرعی ای باشه که تنها به عصا اتکا کنید و برید.

دیدگاهتان را بنویسید