سلام بر دوستان عزیزم.
امیدوارم که حالتون خوب باشه.
اگه از حال من بپرسید، ملالی نیست جز دوری شما خخخ.
اولین سوانح رانندگی در جهان شاید یکی از جالب ترین سوژه های اولین هاست، اما اولین تصادف در ایران سوژه ای است که ذهن برخی خوانندگان را به خود جلب کرده است.
نخستين تصادف مرگبار تاریخ ايران در پاييز سال ۱۳۰۵ هجری قمری ما بین اتومبيل مظفر الدين شاه و درشكه درويش خان نوازنده اتفاق افتاد و خيابان سپه كه جزو نخستين خيابان هاي سنگ فرش شده ي تهران بود به خون درويش خان آغشته و نواي دلكش مردي كه تار او دل هاي خسته و عاشق را تا ملكوت مي برد، براي هميشه خاموش شد.
شوفر فرنگي مظفر الدين شاه كه همراه اتومبيل به ايران فرستاده شده بود بر اثر بي احتياطي، درويش خان را به کام مرگ کشاند تا این خواننده نخستین فردی باشد که در تصادف کشته شده است.
پس از اين واقعه سرتيپ درگاهي آيين نامه اي به نام نظامنامه درشكه هاي عمومي تهيه كرد و نخستين نظامنامه عبور و مرور تدوين شد. در اين سال گواهينامه ها نيز درجه بندي شده و سه نوع گواهينامه صادر گرديد.
وزير الوزراء نيز بعد از آن دستور داد كه اداره پليس نظميه، شعبه اي به نام “وسائط ناقله” تاسيس شود و مقر آن در خيابان باب همايون باشد. ايجاد اين تشكيلات در تهران همه در مقابل خون بهاي مردي بود كه حتي سيم هاي تار سنتي او قادر نبود رازهاي گلوي دل آشفته اش را بنوازد.
مردي كه درد زمان پر اضطراب خود را مي فهميد، اين گونه در خيابان هاي خلوت شهر تهران كه اتومبيل ها سرعت بالايي نداشتند، در يك چهار راه كه حتي يك چراغ راهنمايي هم نداشت، مرگ را تجربه کرد.
بعد از اين واقعه ي نامنتظر بود كه تعداد پاسبان ها افزايش يافت و سرانجام پاسبان ها در چهار راه ها با بازوبند سفيد و چراغ راهنمايي بر دوش ديده شدند كه با دست رنگ چراغ ها را تغيير مي دادند. مرگ اين نوازنده ي بزرگ، تلنگري براي تغيير وضع قوانين رانندگي بود تا ديگر مردم شاهد اين حوادث دلخراش نباشند.
اما اولین تصادف مرگبار برای خود اولین بود اما ای کاش تصادف آخرین متوقف می شد تا دیگر شاهد کشته شدن یکی از هموطنانمان در تصادف نباشیم.
منبع: باشگاه خبرنگاران
سلام آقای چشمه.
خیلی جالب بود و شنیدنی.
راستی فکر میکنم شماره یه پنج رو نخوندم و میرم که اون رو بخونم.
مرسی.
سلام بر محمد عزیز.
برو پنجمی رو هم بخون و حالشو ببر.
ممنون از حضور شما.
سلام
ای کاش این تصادف اولین و آخرین بود.
ممنون از مطالبی که اینجا میگذارید.
موفق باشید.
سلام نازنین.
ممنون که اومدی.
سلام عمو جالب بود
سلام طاها.
ممنون.
سلام.
میگم این سال 1305 منظور قمری هستش احتمالً.
چون شمسیش که زمان مظفر الدین شاه نمیشه.
ولی در کل تلنگر خوبی بود.
میگم احیانً ماشینش l90 نبوده خخخ.
سلام بر شاهروزخان نکته سنج.
بله منظور 1305 هجری. قمری. بوده یعنی حدود 120 سال قبل البته با احتساب سالی ده روز که از ما به التفاوت سالهای شمسی و قمری کم کنیم.
احتمالا مدل اولیه l90 بوده که با هندل روشن میشده و البته بوق پیکانی روش بوده
خیلی چاکریم داداش.خخخ.
سلام عمو
خوبی عمو
عمو چخبر عمو
عمو نمیشه صدای تصادف رو هم پیدا کنی بیاری رو صحنه مثل همون صدای عمو ادیسون بودش مثل اون بعد زنگ بزنیم افسر بیاد کروکی بکشه عمو
عمو شما هم پستات زیر خاکی هستن عمو
عمو من عاشق اینم که تصادفی با یکی تصادف کنم بعد تصادفی ….
ولی عمو ماشین و راننده و دم و تشکیلات به کنار بیچاره اون اسب که با اینها درگیر شده عمو
در پناه مولا
سلام فرامرز.
امیدوارم که به همه آرزوهات برسی.
بعدشم به همه همه آرزوهات برسی.
بعدشم خدا شفای عاجل عنایت کنه، جوان خوبی هستی.
مواظب باش با درشکه ای سرُشکه ای چیزی تصادف نکنی فری جون.
پرواااااااااااااااااز را ب خاطر بسپار ….پرننده مردنيست ….هعي ….
سلام دکی پرواز.
من تو را به خاطر خواهم سپرد.
دگر هرگز به تو پرنده نخواهم گفت، مردنی.
كاش نيمه ي گم شدم منو از طريق يه تصادف پيدا كنه عاشقم بشه بعد منم بهش ج منفي بدم بره خودشوو بندازه زير تريلي 18 چرخ /جنازه شه …
تو خودت دو نیمه هستی.
پس دنبال نیمه گمشده ات بگرد.
خدا شفای عاجل عنایت کنه و باشد که رستگار بشی.
اول ك نشدم لا اقل دهم ميشم
یه کم دیگه صبر کنی صدمین نفر هم میشی.
سلام عمو جان. جالب بود. مرسی.
شهروزخان خوبه اون بالا هم خودش گفته هجری قمری خخخ
سلام تبسم.
تو خودت میگی شهروز.
دیگه چه انتظاری داری.
از لطف حضورت ممنون.
عمو راستش متوجه منظورتون نمیشم.؟؟؟
سلام تبسم.
منظورم اینه که شهروز این روزا یه کم حواسش 6 میزنه.
نوشته ها رو دقیق نمیخونه، برای همینه که هجری قمری رو نخونده.
حالا یواشکی بگم شایدم من ویرایش کرده باشم یادم نباشه، بهش نگی هاااااا؟
سلام بر چشمه علمی،فرهنگی،هنری،تاریخی،اجتماعی،اندرویدی،جغرافیایی،آب گرم،و سرد!!!!!!!
قطعا این اولین تصادف نبوده و نخواهد بود اما بشریت باید بکوشد در آینده نزدیک خودروهایی تولید کند که هدایت آنها با رادار منجر به هیچ حادثه جانی و مالی نشود.
کامتان شیرین
سلام بر هادی.
امیدوارم هیچ تصادفی دیگه در هیچ کجا ثبت نشه.
ممنون از این همه لطفی که به من داری.
سلام ب روي ماهم …
اون شعر فروغ بود ك خودشم تو تصادف جناز شد بدبخ.خواسم ياداوري شه واستون ….!!!!!!!!!
اون شعر مال فروغ بود، یا از بیخ و بن دروغ بود؟ خخخ.
سلام آقای چشمه. طبق معمول خیلی عالی بود.
سلام رویا.
خوشحال شدم که آمدی، ممنون.
سلام.
روح درویش خان شاد!.
ایام به کام.
سلام پریسا.
شرمنده کامنتت از زیر دستم فرار کرده بود، دیر پاسخ دادم.
روح همه هنرمندان بزرگی مانند درویش خان شاد.
ممنون.
درود! من یادمه یه ساعت قبل از تصادوف اضراعیل اومد سراغ نوازنده و گفت: آماده شو میخوام جونتو بگیرم ولی نوازنده آماده نشد و با درشکه از دست اضرائیل خان فرار کرد، اضرائیل هم کم نیاورد و با سرعت همراه نوازنده براه افتاد تا بالاخره توانست درشکه ای که نوازنده سوارش بود را منحرف کند و جلو ماشین بفرستد و به این رفش از فرار نوازنده از مرگ جلو گیری کرد و بالاخره وظیفه اش را به خوبی انجام داد و جان نوازنده را گرفت، ماشین و تصادوف بهانه است، اصل کار اضرائیل جون است که وظیفه اش را به خوبی انجام میدهد، فرار از دست اضرائیل جون غیر ممکن است! خخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
سلام آقا عزیز.
کامنت شما هم از دستم پرواز کرده بود، که گرفتمش، شرمنده.
دیدی که اضراییل جون چطور جون درویش جون رو گرفت؟
برای ما که راه های راحتتری رو سراغ داره.
از گزند اضراییل در امان باشی انشا الله.
درود دایی چشمه
جالب و با حال بود مرسی که اطلاعات عمومی ما رو بالا میبری
nice
bist
good
mas poo sam
hi zohreh.
thank you for reading, and good by.
سلام
وای خدای من دلم برای اون درویش خان سوخت خدایش رحمت کناد
کاش دیگه تصادفی نباشه و دیگه کسی بر اثر تصادف فوت نکنه گناه دارن
پست جالبی بود مرسی
درود بر بانوی زنگان یعنی همان زنجان.
ما هم همین نظر را داریم.
واقعا خدایش بیامرزاد.
از حضورتان بسیار مسرور شدیم.