خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود مصاحبه برنامه جمعه ها با رادیو با امیر سرمدی/وقتی او نمایندگان مجلس را به چالش میکشد

سلااام بچه ها.
برنامه ی جمعه ها با رادیو، روزهای جمعه ساعت 16 تا 19 از رادیو ایران پخش میشه.
در دل این برنامه آیتمی وجود داره تحت عنوان این مردم نازنین.
در این بخش، گزارشگر برنامه جمعه ها با رادیو به سراغ افرادی میره که ویژگی خاصی داشته باشن. البته منظور فقط افراد معلول و نابینا نیستاااا
این هفته هم به مناسبت 23 مهر، امیر سرمدی مهمون شبکه رادیویی ایران بود.
در این مصاحبه امیر از خودش گفت، از وقتی که نابینا شده، از فعالیتهایی که داره، از مشکلات و دغدغه های ما نابینایان، از مشکلات دانشجویان نابینا، و خیلی مسائل دیگه.
در بخشی از این مصاحبه که گزارشگر برنامه از امیر خواست حرف دل نابینایان ایران رو بزنه امیر گفت: در هفته ای که پشتسر گذاشتیم به مناسبت روز جهانی نابینایان، نمایندگان مجلس مهمان مراسم مختلفی بودند.
همه جا صحبت از توانمندی های نابینایان میشه. اما چرا نمایندگان مجلس به طرح کاندیداتوری نابینایان برای مجلس، و ورود آنها به مراکز سطح بالای مدیریتی رأی ندادند؟
این اولین باریه که از زبان یک فرد نابینا نسبت به طرحی که سال گذشته جنجال بر انگیز شد در رسانه ملی با این صراحت به اون واکنش نشون داده میشه.
مصاحبه امیرو به مدت 21 دقیقه و با حجم 19 مگابایت از
این لینک
دانلود کنید.

بدرود.

۲۴ دیدگاه دربارهٔ «دانلود مصاحبه برنامه جمعه ها با رادیو با امیر سرمدی/وقتی او نمایندگان مجلس را به چالش میکشد»

بنظر من هم نا بینایی مانع فهم نیست که !باعث بشه نا بیناها یا معلولین حرکتی از عهده این امور برنیان کسی که ناشنوا یا ناتوان در تکلمه هم می فهمه منتها این امور شنوایی و تکلم رو می طلبن اما بینایی چه ممانعتی ایجاد می کنه ؟

سلام شهروز. اولاً ممنونم از تو.
بعدش سلام امیر. میخوام بهت آفرین بگم. بسیاااااااااار بسیااااااااار عاااااااااااالی بود. فقط میتونم بگم که برات بهترینِِ بهترین ها رو آرزو میکنم. به امید موفقیت های بیشتر در همه ی عرصه های زندگی…

سلام بر ترانه و عمو حسین و تبسم.
ترانه حق کاملً با تو هست و ما خیلی کارها ازمون برمیاد که خیلیها نمیدونن.
جالبه که نماینده های مجلس به این خاطر رأی به نماینده شدن نابیناها ندادن که معتقد بودن نابینا نمیتونه قوانینی که توی برگه ها در جلسات مجلس نوشته و توزیع میشه بخونن خخخ.
از این دلیل محکمتر نتونستن پیدا کنن.
عمو حسین گرامی. امیدواریم واقعً شایستگی چنین رسالتی رو داشته باشیم ممنون از شما.
تبسم ازت ممنونیم که همیشه در کوچه ی رادیو ثابت و بدون غیبت حضور داری و انرژی مثبت رو به ما منتقل میکنی.
ما هم برای تو آرزوی موفقیت میکنیم.

سلام به همه دوستان و هم محله ای های عزیز و دوست داشتنی.
از لطف همهتون واقعا ممنونم.
از علی جنتلمن
عمو چشمه
ترانه
عمو حسین
تبسم
فاطمه خلیلی
وحید خورشیدی
مرسی که نظر گذاشتین
من همیشه سعی میکنم اگر چنین فرصت هایی دست بده، در خصوص مطالبی صحبت کنم که در سایر شبکه ها کمتر بهش پرداخته میشه.
امیدوارم که تلنگری باشه. البته بیشتر فعالیتهایی که افراد نابینا میتونن انجام بدن، دوست دارم مورد توجه مردم قرار بگیره و باعث شناخت بیشتر اونا نسبت به ما بشه.
مگر نه در بین مسئولین که متأسفانه کمتر گوش شنوایی وجود داره

سلام بر جنابان شاه شاهان و خبرنگار گرامی
منم به نوبه خودم آفرین که نه صد آفرینم که کمه هزار هزار آفرین می‌گم و امیدوارم در تمامی عرصه های زندگی هم شمای آقای خبرنگار هم باقی دوستان هم محله ای و غیر هم محله ای هم نوع به آن‌چنان موفقیت هایی برسید و برسند که موفقیت هم بخواد به شما برسه …
سربلند باشید

سلام شهروز جان از شما ممنون از پستت .
ولی از آقای امیر صرمدی که پتانسیل کاریشون زیاد هست چرا باید حرفی بزنن که بعضی ها جور دیگه ای فکر کنن .
تمام مصاحبه شما یه طرف اون زمانی که گفتی بچه های نابینا میشینن تو خونه تا منتظر کارن و از اینجور حرفا یه طرف ..
برین از آقای سامی ملک محمدی که تو مرکز توانبخشی خزانه معلم و استاد نی بودند صال هشتاد و سه و چهار بود قبل از اینکه من نابینا بشم و برم اونجا ایشون اونجا بودن ولی وقتی با ایشون آشنا شدم که سال هشتاد و هفت بود گفتم دیگه چرا نمیرین مرکز و تدریس کنی و موقعیت ایشون رو پرسیدم که ایشون چهل سال سن داشتن اون زمون که الان پنج شیش ساله که گذشته گفتن من مجردم و خونه پدرم زندگی میکنم گفتم چرا تدیس نمیکنید شما که هنرمند هستین . ایشون گفتن که مرکز به من ماهیانه سی هزار تومان حقوق میده که نزدیک ده هزار تومن کرایه میدم بیست هزار میمونه اونوقت من چی جوری زندگی کنم . اونها باید از یکی مثل این گزارش بگیرین نه از اونایی که یجا گیر کار شدن .
خود من اون زمانی که قبل از اینکه بیمه تامین اجتماعی بگیرم شصت جا رفتم شصت بار بهزیستی رفتم واسه کار که نشد که نشد . هر روز یه بهانه و یه پیچوندن . من اگه بیمم رو هم جور نمیکردم الان تو این سایتها نبودم . با اینکه بازم رفتم گفتم که طرف بینای کامل هست و دو شیفت کار میکنه باز دیدم که کم اورده توی زندگیش تازه زنش هم کار میکنه اونوقت توقع داره ما به یه شیف بشینیم کلامون رو بندازیم رو هوا . تازه میگفتن دنبال کار نرو چون اگه ببینن حقوق بگیر هستی حقوقت رو قطع میکنن .خیلی ها رو خودت توی این سایت میبینی که کلی استعداد دارن حالا اسم نمیبرم ولی بیکارن و با یارانه زندگی میکنن لابد اونها هم آب هندونه خوردن .نه .. نه دادا از صد تا یکی قرعه به اسمش در میاد که حالا شاید خونوادش از لحاظ مالی پشتش بودن که به یه جایی رسیدن . وگرنه اونی که پشتش خالی باشه باید بره غاز بچرونه .
از فرهنگ خارجی گفتی اونجا که خارجی ها فلانن بسالن .ای کاش شما هم با فرهنگ اونوری ها آشنا بودین .
یه آشنای تقریبا نزدیک که تا هفته پیش هم ایران بود و پیش ما هم بود .میگه که یارانه اونجا ماهی سیصد یورو هست که به پول ایران میشه ماهی یک میلیون و دویست هزار . در کشور آلمان .
حالا این دوست ما اونجا سر آشپز یه رستورانی هست که ماهی سه هزار یورو حقوق داره یعنی دوازده میلیون ایران .
حالا این با پنج هزار یورو که به پول ایران میشه بیست میلیون . بهترین ماشین رو خریده ماشین دو در و از این خارجکی مارجکی ها که ببینه آدم فقط دوست داره باهاش عکس بنداز و باهاش صحبت کنه .
ولی توی مملکت ما من حساب کردم باید طرف چهار تا پنج سال کار کنه تا یه پراید بخره اونم بدون اینکه بخواد بخوره از اون ولی اونجا با چهل روز کار کردن که یک ماه و نیم میشه طرف بهترین ماشین رو میخره
حالا دیگه به معلولین دیگه ببین چقدر هواشون رو دارن . اونور بچه که به دنیا میاد یه خونه به اسمش میخوره که در سن هیجده سالگی میتونه بره تحویل بگیر یا میتونه از پدر و مادرش جدا بشه تنها زندگی کنه که از طرفی هم مزاحم پدر و مادر یه وقت نشه . اونجا از لحاظ مالی خیلی به آدمهاش میرسن خط ثابت رایگان همراه رایگان ولی اینجا حالا درسته ایرانسلش ارزونه ولی اونم پولی هست و همراه اولش بیشتر هزینه داره . ما نمیگیم تا آخر عمر بخوریم و بخوابیم اصلا کسی اینجوری نمیتوننه زندگی کنه اونور کسی مشکل مالی نداره ولی از لحاظ کاری اگه کسی غیر از روزای تعطیلی که شنبه هست و دو یا سه روز در ماه قانونی که هست اگه کسی یه روز بیشتر غیبت کنه هزینه پنج یا ده روز جریمه میشه یعنی اونور از غیبت کردن میترسن . یعنی فرمول کشور خارجی اینجوریه . یکی به میخ یکی به نعل همه چیز هم رو حساب کتاب میره جلو . ما هیچی نمیخوایم از اینور ولی اون چیز که شما باید میگفتی رو نگفتی بما چه که کی میخواد شورا بشه و بیاد توی کاندید ها نهایت پنج درصد نابیناها اینجوری باشن کانیدد ماندید باشن ما باقی نابیناها همون کارگر ساده باشن که اپراتور باشن و زندگی کنن بعد بتونن مسکن تهیه کنن .ما دوتا مشکل داریم . اولی اشتغال دومی مسکن . دیگه مشکلات فرهنگ و چاله چوله به چش نمیاد چون دلمون گرمه .
ولی اگه جای دیگه خواستین مصاحبه کنین بگین اول اشتغال بعد مسکن . همین . مشکلات کاندید ماندید واسه بچه ها نون و آب نمیشه . ناراحت نشی امیر آقا ولی اون حرف شما برازنده بچه های نابینا نبود . بچه هایی که شب و روز تو این مراکز میدوون تا دستشون بجایی گیر بشه .

سلام بر نخودی و فرامرز.
از نخودی به خاطر لطفش ممنونیم.
فرامرز عزیز.
امیر این روزها درگیر تهیه ی خبر از پارا آسیایی هست.
ولی آخر شب بهش میگم بیاد جواب کامنتت رو بده.
من با کلیت حرفات موافقم .
ولی مطمئن باش ما تا صد سال آینده هم به آلمان که هیچ به دو درجه ضعیفترش هم نمیرسیم.
ولی همون آلمان که برای معلولاش امتیاز قائل میشه به خاطر کرسیهایی هست که در دولت و تشکیلات قانونگذاریشون دارن.
معلولهایی هستن که در سطوح بالای دولتی و قضایی و قانونگذاری حضور دارن و تلاش میکنن و نتیجش امکانات و شرایطی هست که همنوعانشون در جامعه دارن.
ولی ما چنین کرسیهایی نداریم و میبینی که شرایط به چه شکل هست.
اگر ما در مجلس نماینده داشتیم الآن شاید قانون حمایت از معلولین تصویب و اجرایی شده بود.
شما شرایط معلولین تهران رو تا پارسال که دکتر صابری در شورای شهر نبود با یک سال اخیر مقایسه کن.
ببین چه قدر متفاوت بوده؟
ببین حتی اگر ایده آل نبوده به هر حال رو به رشد و مثبت عمل کرده.
حالا اگر همین کرسی در مجلس یا مثلً دولت و در سطح معاون وزیر باشه چه قدر میتونه مثبت باشه؟
همین مشکل اشتغال و مسکن که میگی خیلی راحتتر میتونه حل بشه.
ولی تو نگاه به خودت نکن.
خیلیها هستن که واقعً شرایطی که امیر گفت رو دارن.
خیلیها رو میشناسم که توی خونه نشستن و میگن کار نیست و نیست و به در و دیوار بد و بیراه میگن.
شاید مشکلاتی در ساختار مملکت باشه که قطعً همینطوره.
ولی خیلیها هم به همین بهانه از زیر تلاش و دوندگی فرار میکنن.
امیدوارم جوابم کامل بوده باشه.
باز هم میگم امیر خودش مسلمً کامنتت رو خونده و در فرصت مناسب جواب میده.
موفق باشید.

زنده باد به امیر سرمدی. ..انصافا امیر یکی از با اخلاقترین همکاران من در رادیو هست، بسیار متین ،همیشه آروم و متفکتر از همه بچه های گروه…..همیشه تو فکره ….باور کنید.
امیر جان برادر نازنینم برات آرزو میکنم که به هر آرزویی که ته اون دل کوچیک و نازنینت هست برسی….یه آرزوی ساده اما عمیق………

سلام به شهروز و امیر و بقیه دوستان خوب و باحالم. امیر که الحق افتخار گروه! در واقع تمام حرفاشم درست و نتیجه ی حضور مستمر و مداومش در جامعه ه نابینایان، حضوری که همراه با احاطه ی کامل امیر به نقاط قوت و ضعف و کمیها و کاستیهای جامعه ی معلولین.
به خاطر حضورم تو رادیو خیلی از دوستان برنامه ساز حوالی ۲۳ مهر باهام در ارتباطن برای اینکه نابینایان موفقیو بهشون معرفی کنم که به برنامه هاشون دعوت کنند.
باور کنید که هر وقت ازم سراغ یه نابینای هنرمندو میگیرن، انتخابم شهروز! و این بار که قرار شد حرف دل نابیناها زده بشه تو رادیو کسیو شایستهتر و مناسبتر از امیر پیدا نکردم! و این جای خوشبختی داره برای من که با چنین افرادی همکار هستم
راستی از سرکار خانوم فرزانه ناظری هم باید تشکر کنم که تو برنامه ی وزین جمعه ها با رادیو که بدون شک میراث برنامه های پرمخاطبی چون عصر جمعه با رادیو، عصر روز هفتم، و گذر هفتم، فرصتی به معمولان و به طور اخص نابینایان دادند، تشکر ویژه ای بکنم.
راستی خانوم کیان! اینورا؟! ولی انصافا هر وقتم که میاید به موقع میایدو حرفاتونم کاملا صحیح!. برای ما هم شما مصداق واقعی و کامل یه همکار خوب و بااخلاق هستید.

سلاااام به نخودی، خانوم کیان و اشکان.
اولا جا داره از لطف بی نهایت خانوم کیان تهیه کننده برناممون تشکر کنم که به من لطف داشتن.
کار در کنار ایشون واقعا لذتبخشه. چون واقعا همه جوره شرایط ما رو درک میکنن
همچنین از اشکان عزیز که خوشحالم باهاش دوست و همکار هستم.

درود . شهروز جان شما خودتم میدونی که اگه ده تا کاندید هم داشته باشیم چه بینا چه نابینا همونی هستیم که هستیم . کسی ابر قدرت هستش اونایی که مدیر بهزیستی یا معاونت دولتی و از اینجور حرفها اونها که هستن و میدونن و میتونن که چکار باید بکنن برای رفاه و آسایش بچه ها ولی کننده نیستن و دریغ میکنن مطمین باش اگه ده ها شورا و کاندید هم برن هیچوقت به بالا دست و بالا سر خودشون نمیتونن حرفی بزنن چون حرف اول رو اونها میزنن که زدن . ولی غیر مستقیم زدن که ما کاری برای شما نمیکنیم . با این حرفها هم دردی از بچه ها دوا نمیشه چون این بحث ها تکراری شده نه تنها اینجا نه تنها برنامه های رادیویی نه تنها امیر ثرمدی هر جا که باشیم و باشن قدم از قدم نمیشه برداشت . شهروز جان درسته ما چند جلسه همدیگه رو زیارت نکردیم ولی تو این مدت کوتاه به خلوص همدیگه پی بردیم . اگه حرفام بوی منطق رو نداشت و حرفی روی حرفم اوردی میفهمم که اونهایی که پشت میزی هستن حق میگن . داداش شما میگین که هستن کسانی که خونه نشستن و میگن بی خیال و از اینجور حرفها : خوب به نظر خودت مردی که مرد زندگی باشه اگر مشکل ذهنی نداشته باشه و اگر کاری هم نداشته باشه یعنی نمیدونه که در آینده باید یه زندگی فراهم کنه و احساس مسیولیت بکنه و یه زندگی رو بچرخونه چرا برادر من خودت هم میدونی خدای شما هم میدونه که مرد اگه مرد باشه و تعصب برای زن و بچش داشته باشه و مشکل ذهنی نداشته باشه بخاطر این مشکلات آروم نمیتونه بشینه و مثل اسپند رو آتیش بالا پایین میپره که مبادا شرمنده زن و بچش نشه .
آره شایدم دور و اطراف شما کسانی باشن و هستن که شاغل هستن و مشکل کاری و زندگی ندارن و لابلای اونها هم عده ای باشه که حالا به دلایلی مثل حمایت مالی خانواده و یانا توان فکری یا ذهنی طرف برای زندگی . این دو دسته فرداشون براشون مهم نیست وگرنه خودت مردی و میدونی حرف یه مرد چیه . ولی دور و ور من پر از آدمهای بیکار که امروز و فردا سنشون به نصف عمرشون میرسه ولی هنوز مجرد هستن بخاطر مشکلات اشتغال و مسکن .
این حرفها درد داره که طرف چهل سالش باشه وو هنرمند هم باشه ولی بخاطر مشکلات اشتغال و مسکن حصرت یه روز عشق بمونه و مونده باشه توی دلش .
ببین دوست عزیز شهروز جان اصلا بحث این نیست که آقای ایکس خوش اخلاق و آقای ایگرگ بد اخلاق یا آقای ایکس متفکر و آقای ایگیگ بی فکر باشه . مهم اینکه کسی که منطقی حرف میزنه جوری دیگه محاکمش میکنن . . قدرت نه توی کاغذ هست که مدارک تحصیلی باشه نه توی ذکر آدم قدرت توی فکر آدم هست .
حالا متوجه منظور من شدی داش اگه شصت تا کاندید و شورا هم جمع بشن و برن توی هر ارگان و سازمانی مشکل ما حل شدنی نیست . به قول قدیمی ها آب از سر چشمه گله .
شده مثلا احساس کنی که چهره بسیار بسیار زیبا و جذاب و سینمایی داری که تو چش باشی ولی نتونی کاری کنی شده به خودت ببالی و بخاطر جامعت بنالی . من خیلی از نابیناها رو میشناسم .
خود من برای مشکلات بچه ها به این فکر رسیدم که باید بچه ها رو جور دیگه جمعشون کرد من تصمیم گرفتم که چندین بار یعنی سه تا چهار بار بچه های نابینا رو جمع کنم و به خرج و مخارج خودم مثل سرویس برم از سر کوچشون وردارم برم همرا با پذیرایی ازشون میدونم باید چند بار اینجوری برم چون اونجوری اگه براشون نفعی نداشته باشه قدم از قدم بر نمیدارن .
این وسط هزینه ای که از جیب دادم که نوعی ریسک حساب میشه که به امید خدا در آینده جواب میده حالا من فکر بحث مالی نیستم . میدونی مثل چی میمونه مثل شروع کار میمونه . کسی که میخواد بره سر کار و شروع به کار کنه طرف باید دستور بشنوه تا یه روزی دستور بده منم باید این راه رو برم تا به اون یکی راه برسم .
من قبل از اینکه مستمری بگیر بشم خواستم بزنم توی یه کاری . خواستم پیک موتوری بزنم که مسول تلفن بشم و چند تا از رفیقامم که بیکار بودن رو به یه سر و سامونی برسونم که خوب کار زیادی نیست میخواستم یه تلفن جواب بدم و یه آدرس بگیرم . ولی اینم بگم لحظه به لحظه کار رو سنجیده بودم که به بشکه نخورم .
رفتم بهزیستی گفتم قضیه از این قراره گفتن شما اجاره نامت رو بیار تا ببینیم میشه کاری کرد یا نه : گفتم آقا رو باش من اگه داشتم که پیش شما نمیومدم . خلاصه داش داستان زیاده که خودم سرم درد گرفت چه برسه بشما .ولی موقع خوندن سرعت مینا رو کم کن چون انگار با هم دعوا داریم . این تازه فهمیدم .
نتیجه گیری : تبادل نظر
شرمنده جای کامنت پست شد .

سلام به فرامرز خسروی. اگر دیر جوابت رو میدم به این خاطر هست که دوست دارم از سر حوصله پاسخگو باشم.
چون ارزش قائل شدی و کامل نقد کردی، کامل جوابت رو میدم.
اولا بگم مصاحبه ای که با من صورت گرفت، حدود ۳۰ دقیقه بود و من خیلی مسائله دیگه ای رو هم مطرح کردم. از جمله برخوردی که با نابینایانی که میخواستن وارد آموزش پرورش بشن و اون حرفهای وزیر قبلی. مسئله اجرایی نشدن استخدام سه درصد معلولین در دستگاه های دولتی مصوب ۱۳۸۳ و خیلی از حرفهای دیگه. اما چون فرصت این آیتم ۲۰ دقیقه بود، طبیعتا بخشهایی از مصاحبه من هم حذف شده.
اما میریم سراغ همینقدر که پخش شده. گفتی اون صحبت من برازنده افراد نابینا نبود. اما به نظر من این تفکر تو که میگی؟ برای افراد نابینا همون کارگری ساده و اپراتوری کافیه، برازنده نابینایان نیست.
البته نمیخوام منکر زحمات عزیزانی که تو این حوزه دارن کار میکنن بشم. چند نفرشون از دوستان خوده من هم هستن و میدونم که اتفاقا چقدر کارشون دشواره.
بله یه زمانی هیچ امکاناتی برای تحصیل و پیشرفت افراد نابینا نبود و افراد نابینا مجبور بودن برن سمت کارهای اپراتوری. اما فرامرز. الان با دیجیتالی شدن همه ی دستگاه ها به نظرت احمقانه نیست که من صحبت از این کنم بیایین افراد نابینا رو برای اپراتوری به کار بگیرین؟
قرار نیست بر گردیم به ۳۰ سال قبل که. واقعا ناراحت میشم وقتی میبینم خواسته های برخی از نابینایان انقدر کمه.
من هنوزم سر اون حرفی که در مصاحبه زدم هستم. گفتم بعضی از افراد نابینا. نه همه.
آره هستن بعضی از افراد نابینا که فکر میکنن چون نابینا هستن باید بشینن خونه بخورن بخوابن و یه حقوق بیکاری از طرف دولت هم واسشون بیاد. نه سراغ تحصیل میرن نه یه تکونی به خودشون میدن که برن دنبال یه کاری چیزی. واقعیت تلخه عزیزم.
در این هیچ شکی نیست که دولت ما اونطور که باید و شاید، به معلولین نمیرسه. اما همانطور که خودت میبینی ما در همه ی بخشها مشکل داریم.
حقیقت اینه که ایران یک کشور جهان سوم و در حال توسعه محسوب میشه. شاخصه های توسعه در کشور ما در همه ی بخشها ضعیف هستش. اشتغال، مسکن، و خیلی بخشهای دیگه. گفتی چرا در خصوص اشتغال صحبت نکردم. اولا اگر مصاحبه رو کامل گوش کنی، گفتم اشتغال به خصوص برای معلولین و خاصه نابینایان، یکی از مشکلات جدی امروز جامعه ما هستش که امیدوارم مسئولین بهش توجه کنن. اما چرا برجستش نکردم. به این خاطر هست که دوست ندارم وارد شعار و کلیشه بشم. وقتی افراد عادی جامعه در اشتغال مشکل دارن، دیگه واضح و مبرهنه که افراد معلول چه وضعیتی دارن.
وقتی همه ی مردم جامعه مسکن یکی از اصلیترین دغدغه هاشون هست، دیگه پر واضحه که افراد معلول چه مشکلاتی تو این زمینه دارن. پس صحبت کردن یا نکردن منه کمترین تو این زمینه، هیچ فایده ای نداره و همانطور که گفتم شاخصه های توسعه در کشوری مثل ایران، اونقدر بالا نیست که دولت بتونه و این ظرفیت رو داشته باشه برای همه معلولین جامعه خودش کار و مسکن تهیه کنه.
اما بریم سراغ بحث شورا و کاندیداتوری مجلس.
تا زمانی که خواسته های ما نابینا ها در حد خواسته ی تو و اپراتوری باشه، معلومه که هیچ پیشرفتی حاصل نمیشه.
اگر من گفتم کاندیداتوری مجلس، به این خاطر هست که مردم و مسئولین بدونن نابینای تحصیل کرده ی امروز، نسل جوون معلولین فعلی، دیگه خواسته هاشون با گذشته فرق کرده. دیگه شغلهای دست پایین اونارو قانع نمیکنه. شاید فکر کنی حرفام آرمانیه. اما واقعیت اینه که تا زمانی که ما در اون رده های بالا، نماینده ای رو نداشته باشیم، کسی نیست که دلش به حالمون بسوزه. کسی نیست که به فکرمون باشه.
اگر ما یک نماینده در نهاد هایی مثل مجلس یا هیأت دولت داشته باشیم، اونوقت مسئله های مرتبط با ما مثل اشتغال هم بهتر میتونه پیگیری بشه.
اگر یه نابینا نماینده مجلس باشه و مثلا رئیس بهزیستی کارشو درست انجام نده، ما این قدرت اجرایی رو داریم که از طریق اون نماینده ازش پاسخ بخوایم که چی کار داره میکنه. منظورم قدرت اجرایی و درک کردن شرایط توسط اون نماینده مجلس نابینا هستا.
اما وقتی مثل الان هیچ کس نیست طبیعتا ما هم زورمون به نهادهای بالا دستی مثل رئیس بهزیستی نمیرسه. بقیه مسئولین رده بالا هم که چون درد ما رو نمیفهمن، بیخیال هستن.
مثال واضحش دکتر صابری در شورای شهر تهران هستش که شهروز مثالش رو زد. با حضور ۱ ساله ی ایشون مگه همین حمل و نقل عمومی برای نابینایان در تهران رایگان نشد. و خیلی طرحهای دیگه که الان در حوصله این بحث نمیگنجه.
گفتی از فرهنگ و وضعیت مردم کشورهای اروپایی بی اطلاع هستم. اما با اجازت بگم همون کسی که بهت گفته ۴۰ روزه یه ماشین خارجی توپ خریده، آیا بهت گفته که قیمت سوخت در اون کشورها اونقدر بالاست که مردم جز موارد ضرور نمیتونن از خودرو هاشون استفاده کنن و بیشتر از دوچرخه و حمل و نقل عمومی استفاده میکنن. البته نمیخوام منکر رفاه نسبی مردم اون کشورها بشم ها. اما همه چیزم که فکر کنی اونجا بهشت و آرمانشهر هستش، نه اینجوریام نیست.
در نهایت میخوام اینو بهت بگم ما در یه کشوری داریم زندگی میکنیم که در بهترین حالت اگر دولت بخواد برای معلولینش هم کاری کنه، شاید نهایتا ۲۰ تا ۳۰ درصد اونا بتونن استخدام دولتی بشن. پس همه ی حرف من اینه ما ها خودمون باید بجنبیم. خودمون باید یه مهارت یا تخصصی رو یاد بگیریم و گلیممون رو از آب بکشیم بیرون. اگر بخوایم همش منتظر دولت باشیم، چشم باز میکنیم میبینیم ۴۰ سالمون شده و.
.
.
راستی. اگر افرادی هم که هنرمند هستن و نمیتونن کاری از پیش ببرن، دیگه اون بر میگرده به خودشون که چقدر فعال باشن و بتونن خودشون رو بکشونن بالا.
نتیجه گیری، ما ها هممون هم درد هستیم. به امید تصویب زودتر اصلاحیه قانون حمایت از حقوق معلولین و اجرایی شدن واقعی اون
شرمنده جای کامنت پست شد

سلام به امیر ثرمدی . اگه زود جوابتو میدم دوست دارم با آرامش تمام وکمال حرفام رو بگم .
ما میگیم نره شما میگی بدوش .
وقتی راه بستس بچه ها کجا میتونن برن . یعنی اینکه در رابطه با کار بچه ها اول باید راه رو باز کنیم که بعدش راه رو بازتر کنیم .
یعنی از پله اول شروع میکنن این رو هم همه میدونن آدم نمیتونه از پله یک به پله ده برسه . یعنی اول باید مشکل کار حل بشه بعد باید کیفیت کار بهتر یا بیشتر بشه بعد ارتقاع بدن .پس باید اول راه باز بشه بعد بازتر بشه .
نه اینکه طرف رو روز اول ببری بزاری پشت میز جای رییس رعسا یا مدیر ها بشینن بعد بگی که امضای بریل بزن یا انگشت بزن جای امضا .
داش شما واقعا داری کتابی و محالی صحبت میکنی . مثل اینکه طرف بعد از سی سال بچه دار نشه بعد که خدا بهش بچه بده بعد طرف طلب شیش تا بچه کنه . مگه با عقل جور در میاد که تو اون حرفو میزنی . ما ها سخاوتمند هستیم و به کم قانع هستیم .
آره ما ها به جایی نمیرسیم تا وقتی امثال شما که نابینا هستی بگی که شاخه کاری ایران ضعیف هست یا اینکه بگی توی اجتماع بیناهاش توی کار موندن دیگه چه برسه به ما . وقتی یکی مثل تو این حرفو بزنه دیگه از آدم بینا چه توقعی باید داشت . گفتم بازم میگم حرف ماها دردی رو دوا نمیکنه تا وقتی استارت نزنیم . ولی من فکرم اینه که گفتن حرف درست به آدم نیرو میده و به هدف میرسونه . حتما نباید که همه دکتر بشن و مهندس . من میگم کمترین کار واسه بچه ها اپراتور هست که دولت باید انجام بده کاری هم ندارم که کی چی میگه و تا آخر همین حرف رو همه جا و به همه میگن . بزار تو راه بیفتیم یعنی راه رو باز کنیم بعد ببین راه خود بخود بازتر میشه . وقتی یکی مثل شما بزرگترین استارت رو کوچیک میبینی وای بحال اونی که حرف شما رو گوش میده . شما بالا مالا سیر میکنی . مگه همین مرکز ابا بصیر نبود که تا دو سال پیش چند صدتا نابینا رو تو مرکز دو راه قپون داشت که خیلی ها هم دکتر و دکترا بودن و مدارک بالا با حقوق پنجاه هزار تومن کار میکردن که اون رو هم جمع کردن .
اون دسته از آدمهایی که شما دیدین و ما ندیدیم که میگی بی خیال فردا و کار و بار هستن .
۱ یا مشکل ذهنی دارن . ۲ یا پشتشون گرمه و خانواده هواشون رو دارن . ۳ یا بی خیال زندگی و زن و بچه هستن که بی عار و بی غیرت و بی تعصب تشریف دارن که من دیدم که بنده خدا تا حدی مشکل ذهنی داره .
وگرنه بازم میگم کسی مرد باشه و به فکر فرداش باشه هیچوقت این حرفو نمیزنه . بعدشم این به قشر نابینا نیست فقط بینا ها هم اینجوری هستن . من خیلی از رفیقای بینام هستن که بیخیالن . مهم نیست که سر کار برن یا نرن باشه میرن نباشه نمیرن ولی در صورتیکه کسی که به فکر زندگیش و زن و بچش باشه هیچوقت از این فکرا نمیکنه چه بخواد از این حرفا بزنه .
از کشور خارجی و فرهنگ گفتی آره اونجا پول بنزینش خداد تومن هستش . ولی گفتم فرمول خارجی ها اینه که امکانات رو دادن و مردم استفاده میکنن بعدشم این آشنای ما اینقدر سوار ماشین شده سرد شده یعنی خوشی زده زیر دلش خواستی کنفرانسی بیرم تو کنفرانس گوشکن تا ریز به ریز حرف بزنه براتون . اگه زندگی به کامش نبود یعنی در کل خونوادش . گونی گونی پول نمیاوردن ایران .
آهان یه مطلبی خود من هزار جور فکر ریختم واسه مستقل شدن بچه های معلول بدون نیاز کمک دولت .
اگه یه نابینا با یه ویلچری یکی باشن و یه مغازه بزنن شراکتی . که مثلا ویلچری بخاطر داشتن بینایی کارهای فتوشاپ و از اینجور حرفا و نابینا بزنه تو کار کارهای اینترنتی و تهیه انواع سی دی برای مشتری مخصوصا سی دا های کودکان یا موزیک . دو سال پیش من به رییس انجمن معلولین ایران پیام دادم که اگر توی اون ساختمانی که شما همه بچه های معلول ر یجا جمع میکنی اگر اتفاقی بیفته مثل آتش سوزی یا زلزله یا هر چیز دیگه . بنظر شما که همه بچه ها رو تو یک ساختمون ریختی نابینا و ویلچری و ناشنوا و همه جور کجه کوله و اوراقی رو یجا ریختی اونم شیش تا طبقه اونوقت بچه ها چی جوری میخوان نجات پیدا کنن . آخه معلول چیه که زخمی شدنش چی باشه .
بعد همون سال طرف اومد بچه ها رو تو پنج شیش تا هتل تقسیم کرد . اینم نوشتم که اگه ساختمون نباشه و ویلایی باشه یعنی همکف باشه بهتره . که حالا اون مشکل رو جور دیگه ای حل کرد . ولی متاسفانه همه چی تو این زمونه شده کاغذ . مدرک تحصیلی رو میگم . کسی که مدرک نداشته باشه یه آدم لال به چشم میاد . این رو هم همینجوری نوشتم حوصلم سر رفته بود .
نتیجه گیری : امسال تابستان خوبی رو داشتیم در کنار خانواده .
شرمنده جای پست کامنت شد .

دیدگاهتان را بنویسید