به تو گفتم که عمر تو به باد است.
بگفتی زندگی اینگونه شاد است.
به تو گفتم نده عمر خود از کف.
بدان کل زمانت از کفت رفت.
به تو گفتم ته کارَت تباهیست.
دعا پیش خدا بهر رهائیست.
تو گفتی من بدانم از برم رو.
بگفتم تو ندانی در حد جو.
اگر دانی که حرف من درست است.
فنا و فقر عمرت را بجست است.
چرا خود را به دست بد سپاری?
چرا طی میکنی عمرت به خاری?.
به من گفتی شده بهر من عادت.
به این جمله بشد کار تو راحت.
به تو گفتم نیار اینقد بهانه.
بگفتی تنبلان را هست نشانه.
به تو گفتم بشو آدم حسابی.
به من گفتی برو فعلا تو خوابی.
بگفتم آن تویی در خواب غفلت.
گرفت ایام خوبی از تو شهوت.
به تو گفتم فرارت هست دشوار.
به من گفتی برو ای مرد بیکار.
به من گفتی که اللافی چه خوب است.
به تو گفتم فرارت بیش خوب است.
به تو گفتم چه چیزی بهتر از کار.
به من گفتی که از سر دست بردار.
به تو گفتم بیا ترک عمل کن.
به من گفتی تو اللافی بغل کن.
بشو بیکارو اللافو ارازل.
بکن کارو تلاشو زندگی ول.
به تو گویم رها کن بچگی را.
بیا جدی بگیر این زندگی را.
بگفتم کار تو جِدً خطا است.
بگفتی بهر من همچون دوا است.
به مشکلهای من مرهم گذارَد.
تن رنجور من در هم فشارد.
بگفتم بلقمی بودن دُرُس نیس.
رها چون شَلقَمی بودن دُرُس نیس.
بگفتی سخت چون گیری تمام است.
تنت از تخت چون گیری تمام است.
بگفتم با دعا وارد شو در راه.
بشو مانع ز افتادن در این چاه.
بگفتم بهر پندت نکته بسیار.
دگر گشتم ملول از کار تکرار.
بفهمیدم نصیحتها خراب است.
بفهمیدم که راه من سراب است.
فتادم بنده در فکر هدایت.
بکردی کار این جانب تو راحت.
به من گفتی که فکرم اشتباه است.
به من گفتی که کار تو تباه است.
دگر من نکته با چون تو نگویم.
دگر اشکال کارت را نجویم.
به پایان میرسد اینجا نصایح.
بشد کور از سرت ذوق و قرایِح..
شعر از خودم بودا! منتظر نظراتتون هستم
۲۱ دیدگاه دربارهٔ «مناظره عاقل و علاف، شعری از من.»
سلام امین.
به این میگن یه خود درگیری هااااا!!!
ولی جدا از شوخی ای کاش یه وقتایی خودمون با خودمون خلوت کنیم و یه هم به خودمون بیندیشیم و یه مذاکره و یا نصیحت هوشمندانه ای با خودمون داشته باشیم.
ممنون از پست خوبت.
سلام بر امین عزیز. از شعر زیبایت تشکر میکنم.
آفرین بر تو جوان خوب و با ذوق
سلام عمو چشمه, با حرفت موافقم. ممنون که اومدی.
با سلام و درود فراوون خدمت امین آقای گل وگلاب گلی ولی عمرت مثل گل نباشه داداش خیلی خوب بود ایولاه دستت درد نکنه مرسیکماللاه
سلام.
خب خیلی خوب بود.
فقط یه سؤال.
تو این بودی یا اون.
یعنی چیزه تو این عاقله بودی یا اون علافه دقیقً؟
خخخ.
مرسی از پست جالبت.
موفق باشی.
سلام بر امین جان.
من عاشق علاف و بی کاره هستم. و خیلی دوست دارم بخورم و بخوابم. ولی ای کاش یه کارکن و یه کلفتی داشتم که کارامو میکرد خخخخ میگم خب این آقا عاقله که عاشق کاره بیاد کارای علافه رو انجام بده از دستشم حرص نخوره هههه
سلام بر دوست عزیز
شعر زیبایی بود ممنون
موفق و پیروز باشیی
سلام عمو حسین! خیلی ممنون که اومدی.
با نظر دادن در پستهای بعدی هم منا خوشحال کنید.
اینا با همهتون بودما!
سلام محمدجواد! خیلی ممنون.
سلام شهروز! من خودم بیرون از ماجرا بودم و فقط مسئول روایت این مناظره بودم
سلام بر رعد بزرگ! اگر پیداش کردم سفارشتا میکنم
ولی بدون من بیشتر از تو بهش نیازمندم
سلام آریا! ممنون. انشاالله توهم موفق باشی
سلام شهروز! اشتباه شد.
خخخخخخخخخ
من بیرون از ماجرا بودم و فقط مسئول روایت این مناظره بودم
سلام بر آقا امین
جالب بود
موفق باشید
سلام. جالب بود. امیدوارم بیشتر موفق باشید.
سلام آقا امین
عالی بود عالی….
“شده بهر من عادت”
واقعاً که قابل تأمل هست و باشد که بیندیشیم و رستگار شویم ….
خوشحالم در دانشگاهی عالی و در رشته ای عالی مشغول به تحصیل شدید و البته شیرینی ما فراموش نشه “تبریک ویژه و ابراز شادمانی فراوان برای شما”
همیشه سربلند و موفق باشید
سلام بسیار عالی بود واقعا عالی بود مشخص هست شما از سه سال رشته ادبیات فارسی به خوبی استفاده کردید فک کنم یه کم دنبالش باشید میتونید نوشته هاتون رو چاپ کنید موفق باشید
سلام فرشته خانم! خیلی لطف کردی. ممنون. انشاالله بتونم چاپش کنم
سلام نخودی! شیرینیتا در اولین فرصت بهت میدم. ممنون که اومدی
سلام تبسم! ممنون که اومدی.
اننشاالله با پستای مفیدتر بیام تو محله
سلام الحق که پستهای قابل تحسین کمتر دیده میشن جالب بود و خوب بازم شعر بگید موفق باشید
راستی کف و رف
تنبلان را هس نشانه
وزنش میاد سر جاش همون طور که میدونید
امان از تنبلی واقعً تشکر زیبا بود