خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بفرمایید بفرمایید. سومین قهوه خونه ی گوش کنی با مجوز رسمی از بالادستیها.

الهام الهام الهام.

الهام: چیه خونه رو گذاشتی رو سرت؟

بابا بدو که خیلی خیلی کار داریم.

الهام: چیکار داریم آخه مثلاً؟

هیچچی بابا، باید این هفته ما گوشکنیها رو دعوت کنیم قهوه خونه. آخه قراره که ما این هفته از بچه ها پذیرایی کنیم.

الهام: اِ چه خوب. حالا برنامهت چیه؟

هیچچی دیگه تو باید کمکم کنی.

الهام: هر کاری که بگی میکنم.

خُب خوبه. بهتره که تو بمونی تو خونه و وسایل پذیرایی رو آماده کنی، من هم میرم به بقیه ی کارا میرسم.

الهام: چی درست کنم؟

خُب برا وقتی که از راه میرسن یه شیر کاکاو  و کیک درست کن که خسته گی در کنند. چون ساعت 12 شب میرسند زیاد سنگین نباشه که شب نمیتونن بخوابن. برا صبحانهشون حلیم، کله پاچه، و سرشیر محلی با عسل سبلان آماده کن که هرکی هرچی دوست داشت بخوره. برا ناهار تو لازم نیست کار خاصی انجام بدی. من به حاجی گفتم که بیاد تو قهوه خونه برا همه کباب مخصوص بناب درست کنه. ماست، پیاز ، ترشی، دوغ محلی و زیتون اینا هم سفارش دادم که بیارن. فقط اگه زحمتی نیست برا میان وعده ی صبحانه و ناهار آش دوغ اردبیل آماده کن که مجبور نشیم از بیرون بگیریم. برا بعد از ظهر هم میوه و کیک هایی که خودت درست میکنی با بیسکوییت آماده کن که با چایی میچسبه. برا شام هم اگه میشه سمبوسه درست کن و سالاد که با هم بخوریم.

الهام: خُب، بچه ها چهجوری میان؟

یه پرواز رو چارتر کردم براشون که از تهران میان به سمت اردبیل. یعنی بقیه خودشونو میرسونن تهران به عمو چشمه و امیر و شهروز و بقیه که با هم با یه پرواز چارتر ویژه ی گوش کن خودشونو برسونن اردبیل. پرواز ساعت 12 شب یعنی 0 دقیقه ی روز جمعه به زمین میشینه.

الهام: قهوه خونه کجاست؟

سرعین.

الهام: چرا اونجا؟

مخصوصاً اونجا رو گرفتم که بچه ها اگه خواستن از آب گرم معدنی استفاده کنند. بعدش هم میخام امیر رو با اونایی که دوست دارن بفرستم پیست آلوارس  برف بازی. بهشون هم میگم که موقع برگشت برامون آب معدنی واتا بیارن که خیلی خیلی گواراست.

تو هم ساعت 11 خودتو برسون که با هم از اونجا بریم فرودگاه دنبال بچه ها. هماهنگ کردم اتوبوس بیاد فرودگاه.

الهام: باشه.

*محل قهوه خونه*

خُب وسایلی که لازم داریم با یه کامیون رسیده. چندتا کارگر هم گرفتم که کارا رو انجام بدن.

آقا: لطفاً همه ی میز ها و صندلیها رو جمع کنید و به جاشون این تختهایی که آوردم بذارین. میخوام کاملاً سنتی باشه. روی تختها متکا بذارین که بچه ها راحت باشند. هر تخت برا چهار نفر آماده بشه لطفاً.

روی هر یک از تختها یه رایانه ی همراه یا همون لبتاپ بذارین با یه رایانک مالشی یا همون تبلت که هر کی خواست استفاده کنه. یه دو خط هم اینترنت بسیار پر سرعت نامحدود میخوام که کسی بهونه ی اینترنت نداشته باشه. خوبه: یه تخت هم اینجای سالون بذارین که به همه جا دید داشته باشه. اون هم چهار نفره باشه لطفاً ، فقط روی این تخت چهارتا لبتاپ بذارین که کل قهوه خونه رو قراره مدیریت کنند. آقای درفشیان، مجتبی، شهروز ، و خودم اینجا میشینیم.

خُب: حالا میمونه نور که میخوام نور مخفی باشه. یعنی از اون l e d ها که داخل دیوار و سقف کار میذارن کار بذارین که قشنگتر بشه.

زغالها رو ببرین بذارین انبار پشت آشپزخونه که خیلی احتیاجمون میشه. سماور زغالی رو بذارین تو آشپزخونه که چای تو سماور زغالی خیییلی میچسبه. چندتا منقل هم بذارین تو محوطه ی بیرون که حاجی قراره اونجا برامون کباب بناب درست کنه. بخاری زغالی هم که میدونید جاش کجاست. فقط دودکششو محکم کنید که یه دفعه در نره همه با هم سیاه بشیم خخخ

این مجوز

رو هم نصب کنید سر در قهوه خونه که یه دفعه اماکن بهمون گیر نده. خسته نباشین.

الهام اومدی.

خُب برو بریم فرودگاه.

*فرودگاه اردبیل*

دینگ، دینگ، دینگ، پرواز شماره ی 248097 چارتر ویژه ی گوش کنیها برای اولین بار در ایران بدون تأخیر به زمین نشست.

به به : سلاااام سلاااام بر گوشکنیهای فرهیخته و باحال. چطورین بچه ها؟ خوش اومدین.

شکلک روبوسی من با آقایون و روبوسی الهام با خانما.

بفرمایید بفرمایید اتوبوسها منتظرند تا شما رو به محل قهوه خونه برسونن. کسی که غیبت نکرده. خُب ، خدا رو شکر.

همه هم که با هم آشتی هستند. قهر مَهری هم تو کار نباشه که من چند وقتیه اعصاب درست حسابی ندارم هاااا . با مجتبی هم کاری نداشته باشین که میگن خطرناکه و آدمو بلاک میکنه خخخ

شهروز ، از همین حالا شلوغ کاری رو شروع نکن. بچه ها خستهند بذار برسیم قهوه خونه بعد.

برا استراحت شب هم یه هتل چندین ستاره گرفتم که هرکی خواست میتونه بره اونجا بخوابه.

خُب: برای اینکه بیکار هم نباشین میتونین که در طی این 24 ساعت با هم مسابقه بدین، مباحثه کنین، مشاعره کنین، و حتی مفاعله بازی کنین. فقط مجادله نکنین که زشت میشه هاااا.

خُب، دیگه رسیدیم قهوه خونه. برای سلامتی آقای راننده صلوات.

۱,۵۱۱ دیدگاه دربارهٔ «بفرمایید بفرمایید. سومین قهوه خونه ی گوش کنی با مجوز رسمی از بالادستیها.»

خُب بچه ها خوش گذشت. کم کم آماده بشین که باید بریم فرودگاه.
من تا اونجایی که از دستم بر میومد سعی کردم که میزبان خوبی براتون باشم. در این راه الهام خیلی بهم کمک کرد که ازش تشکر میکنم ویژژژژژژژژ،ژه . اگه کم کسری داشت به بزرگواری خودتون ببخشید.
جا داره که من از اونایی که اومدند کامنت گذاشتند و اونایی که اومدند و کامنت گذاشتند که بگن کامنت گذاشتند و اونایی که اومدند و کامنت نذاشتند و اونایی هم که افتخار ندادند و تشریف نیاوردند ویژه تشکر کنم. همچنین از آقای درفشیان و شهروز و مجتبی. تو قهوه خونه ی هفته ی بعد میبینمتون. اونجا هم رکورد میزنیم هاااا.
خیلی خیلی دوستون دارم. اینو از ته دل میگم. امروز سنگ تموم گذاشتین و من هرگز از یادم نمیره. خُب دیگه ، پروازتون دیر میشه. برید به سلامت.
دینگ. دینگ . دینگ . پرواز شماره ی ۲۴۸۰۹۷ ویژه ی گوش کنیها هم اکنون فرودگاه اردبیل را به مقصد تهران ترک کرد.
ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژویژژژژژژژژژژژژژژژژژویژویژویژویژویژویژویژژژژژژژژژ
شکلک دست تکون دادن من و الهام به نشانه ی خدافظی.
شهروز شهروز وایستا بابا دیگه نمیرسی. تو باز هم جا موندی که. باشه نگران نباش فردا برات یه بلیت میگیرم میری.
وایستا بابا نمیشه که به هواپیما با پای پیاده رسید آخه. خخخخ

دیدگاه‌ها غیرفعالند.