خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

جلسه هفتم آموزش غلط ننویسیم

بنام خالق بی همتا.

دوستان عزیز سلاااااام.

امروز هم در خدمتتون هستم با بخش اول واژه هایی که با ت آغاز میشوند. البته قبلش یه معذرت خواهی به شما به خاطر غیبت روز شنبه بدهکارم. متأسفانه اینترنتم تا امروز قطع بود. امیدارم به بزرگواری خودتون ببخشید.

*تأثُر(ت و الف همزه و ث سه نقطه) و تحسر(ت و ح جیمی و سین): این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تأثر به معنای «تأثیر پذیرفتن» است و امروزه به معنی «رنج بردن و اندوهگین شدن» به کار میرود. « من از شنیدن خبر درگذشت او متأثر شدم» اما تحسُر به معنای « افسوس خوردن و دریغ خوردن» است. و «احساس حسادت کردن» معنی میشود. « دو کس مردند و تحسُر بردند: یکی آنکه داشت و نخورد و دیگری آنکه دانست و نکرد.»

*تاس(ت و سین) یا طاس(طا و سین): این کلمه فارسی است و املای آن بایستی «تاس» باشد. اما در متون قدیم معرب آن یعنی«طاس» آمده است که البته هر دو صحیح است ولی امروزه بهتر است که به صورت تاس نوشته شود.

*تالار(ت): این کلمه نیز فارسی است و باید به همین شکل نوشته شود.

*تألُم و تعلُم: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تألُم به معنای « رنج بردن و درد کشیدن» است. اما تعلُم به معنای « علم آموختن و درس خواندن» است.( در مقابل تعلیم یعنی درس دادن و علم یاد دادن) است.

*تبانی(ت): به معنای همدستی پنهان است.

*تپانچه: این واژه در قدیم به معنای «سیلی» یا «ضربه با کف دست» بوده است و امروزه به معنای «سلاح آتشی کمری از قبیل: هفت تیر، ده تیر، ششلول، و…» به کار میرود. املای صحیح آن به همین شکل است نه با طا.

*تحکیم(ت و ح جیمی): این کلمه در عربی به معنای «داور قرار دادن» است. اما در فارسی به معنای «محکم کردن به کار میرود.

*تحلیل(ت و ح جیمی) و تهلیل( ه دوچشم): این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تحلیل(ح جیمی) به معنای « از هم گشودن، تجزیه کردن، حل کردن و هضم(ه دوچشم و ضاد)کردن» است. اما تهلیل(ه دوچشم) به معنای «لا اله أِلّی الله گفتن» است.

*تذکُر(ت و ذال): به معنای «به یاد آوردن، خاطر نشان کردن و گوشزد کردن» است.

*تراوشات: واژه ی تراوش فارسی است و جمع بستن آن با ات عربی خلاف قاعده است و به جای آن باید نوشت تراوش ها.

*ترخون: گیاه معروف که به همین صورت نوشته میشود. بعضی آن را ترخان می نویسند که غلط است.

*تَسَرّی(ت و سین): این کلمه در عربی به معنای «خود را شجاع دانستن یا ابراز شجاعت کردن» است. اما در فارسی چند قرن اخیر آن را به معنای «سرایت کردن» یا «سرایت دادن» به کار میبرند که بهتر است از استعمال آن پرهیز شود.

*تسلیت باد(ت وسین): تسلیت به معنای «دلخوشی» است. و به کسی تسلیت گفتن یعنی «به کسی جمله های دلخوش کننده گفتن» و کسی را تسلیت دادن یعنی «کسی را دلداری دادن». حال اگر به کسی بگوییم « درگذشت فلان بر شما تسلیت باد» مثل این است که گفته باشیم:«تسلیت فلان بر شما دلخوشی باد.» اخیراً رسم شده است که به جای این جمله«درگذشت فلان کس را به شما تسلیت میگوئیم» غالباً در روزنامه ها و… مینویسند:« درگذشت فلان کس بر شما تسلیت باد.» این جمله غلط است و معنایی متضاد با آنچه اراده کرده اند در بر دارد.

*تشت(هر دو ت) یا طشت(طا و ت)؟ تشت واژه ای فارسی است و طبعاً املای آن باید به همینصورت باشد. اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن یعنی طشت آمده است. البته هردو صورت صحیح است ولی بهتر است که فارسی آن یعنی «تشت» نوشته شود.

*تُشَک، توشک، دشک ، دوشک: به معنای «زیر انداز رختخواب». اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را بهاین چهار صورت مینویسند ولی تشک رایج تر از بقیه است.

خسته نباشید.

تا جلسه آینده خدانگهدار.

***

بچه که بودیم یادمون دادن که شروع هر کاری با نام خداست و فقط این اسمه که گره های کور زندگی مونو باز می کنه.

بزرگ که شدیم یادمون رفت ، که آنقدر پیچ خوردیم تو گره های زندگی که کور شدیمو نمی بینیم کسی رو که فقط اسمش کافیه تا هر در بسته ای باز بشه .

بچه که بودیم یادمون دادن رسم خط و پاره خط و اینکه یه خط از کجا شروع می شه و به کجا ختم.

بزرگ که شدیم یادمون رفت خط هایی که رو صورتمون رسم شد، ردپای کدوم درد به جا مونده رو قلبمون بوده و از کجا شروع شد و اصلا به کجا ختم؟

بچه که بودیم یادمون دادن چطور مدادرنگی هامونو به بغل دستی مون که یادش رفته بیاره یا اصلا نداشته که بیاره، شریک شیم تا نقاشیش بی رنگ نمونه.

بزرگ که شدیم یادمون رفت سفره ی خالیه همسایه مونو، و هیچ تلاشی برای شریک شدن تو رنگی شدنش نکردیم.

بچه که بودیم یادمون دادن برای کمک به بابای مدرسه، هفته ای یه بار خودمون آشغالای حیاطو جمع کنیم.

بزرگ که شدیم یادمون رفت به رفتگری که تو چله ی زمستون آشغالای کوچه رو جارو می زنه ،حتی سلام بدیم.

بچه که بودیم یادمون دادن که وقتی تو بازی یکی خورد زمین، چطور دستشو بگیریم و کمکش کنیم تا دوباره بایسته.

بزرگ که شدیم یادمون رفت بزرگترین صحنه ی زندگی، دنیاست و ما کمک به ایستادن کسی که نکردیم هیچ، باعث زمین خوردن خیلی ها شدیم.

بچه که بودیم یادمون دادن به بزرگترامون احترام بذاریم و با تمام وجود به عزیزانمون محبت داشته باشیم.

بزرگ که شدیم یادمون رفت بزرگتر – کوچکتری و حرمت و ، حتی خجالت کشیدیم بهشون بگیم”دوستت دارم”

بچه که بودیم یادمون دادن…

ای کاش بچه که بودیم یادمون می دادن چطور وقتی بزرگ که شدیم یادمون نره همه ی اون چیزهایی رو که:… بچه که بودیم یادمون دادن.

۳۷ دیدگاه دربارهٔ «جلسه هفتم آموزش غلط ننویسیم»

با دورود فراوان مثل همیشه جالب و آموزنده بود راستی دوست عزیز در پست آقای چشمه پرسیده بودید که در تهران مکانی که دیزی سنگی بدهد در خیابان قره نی همان فیشر آباد سابق مکانی است بنام دیزی سرا مشهور است فقط ببخشید که اینجا جواب دادم موفق باشید.

سلام بر عمو حسین عزیز.
ببینید نباید گفت تسلیت باد. باید بگیم تسلیت میگویم و یا تسلیت عرض میکنم. البته امیدوارم این جمله هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیره.
ممنون از حضورتون عمو.

سلام بر دختر گلم . شکلک رعد بزرگ چون حس ششم داره متوجه شده که تبسم خوشحاله و این روزا کلی شارژه. ههههه
اگه تو بیای تهران بابابزرگ بهت قول میده که با هم بریم دیزی خونه خخخخ. هههه البته من میخورم تو هم نیگا کن . چه معنی میده که دختر زیاد غذا بخوره. ؟؟؟ ۱۰ تا دیزی سفارش میدم ، من همه رو با دست می خورم تو هم پیازارو برام آماده کن و منو باد بزن . همین دیگه . برم یه وام بگیرم که از پس ده تا دیزی بر بیام. خخخخ
شکلک رعد با کمک عصاش بلند میشه و آرزو میکنه که لبخندشو در عالم حقیقی ببینه.

سلام بابا بزرگ. به به چه خوشحال کننده ست که توی پستت بابا بزرگ و مادر و عموها و داداشا و آبجی ها همه میان سر میزنن خخخخ
پس دیزی سنگی یادت نره هاااا
از اینکه اینجایی خیلی خوشحالم ولی خنده ی تلخ امروز من از گریه غم انگیزتر است….

سلاااااآاام تبسمی خوبی عسیسم،میسی درس که عاااالی بود،وایییی خدای من این جملات پایانی هم خعععلی زیبا و در عین حال واقعی،،میسی میسی نانازی،بوس بوسکی تبسم،هوهو هوهو یهویییی دوست داریم تبسم،خدافسی

سلام تبسم خانم.
ممنون از پست مفیدت.
فقط اگه میشه این یه تکه رو به من یه توضیح کوچکولو بده.
**تحلیل(ت و ح جیمی) و تهلیل( ه دوچشم): این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تحلیل(ح جیمی) به معنای « از هم گشودن، تجزیه کردن، حل کردن و هضم(ه دوشم و ضاد)کردن» است. اما تهلیل*(ح جیمی)* به معنای «لا اله الّا الله گفتن» است.*
ممنون.
راستی این جملهتو هم هزاران بار لاااایک میزنم.
ای کاش بچه که بودیم یادمون می دادن چطور وقتی بزرگ که شدیم یادمون نره همه ی اون چیزهایی رو که:… بچه که بودیم یادمون دادن.
موفق باشی.

با سلام بر استاد محترم کلاس غلط ننویسید.
باز هم مدرسه ما دیر شد هر چند دیر آمدیم ولی باز هم آمدیم و از کلاس شما استفاده کافی و وافی بردیم و از این بابت از شما تشکر مبسوط می کنیم.
متن آخر درس هم خیلی زیبا بود رؤیاهای کودکی اکثر ما شبیه به هم است واقعا چرا ما زود به زود جدیدا رنگ عوض می کنیم چرا یادمان میرود که کودکی معصومانه خودمان را با زشتیها و پلشتی های عصر جدید تعویض کرده ایم.
اینقدر مادیات ما را احاطه کرده اند که خود خودمان را فراموش کرده ایم و روز به روز بیشتر در این دریای مادییات غرق میشویم.
از برپایی مجدد کلاس شما ممنونیم.
با شنیدن صدای زنگ از شما خداحافظی می کنیم و شما را تا جلسه بعد به خداوند یکتا می سپاریم.

سلام آقای عباسی. ممنونم از حضورتون. اشکال نداره. هر قت اومدین خوش اومدین. بد نیست این جمله رو هم اضافه کنم:
« دوره دوره ی گرگ هاست. مهربان که باشی میپندارند که دشمنی، گرگ که باشی خیالشان راحت است که از خودشانی. ما تاوان گرگ نبودنمان را میدهیم.»

سلام بر خانم معلم کلاس املا
حالتون که خوبه ان شا الله
کم پیدا شدید حسابی؟؟؟؟؟؟
و بسیار از این دسته پست ها سپاس گزار “شاید روزی خواستم تمرین املا کنم گفتم یکی از روشون بهم املا بگه”
ممنون بازم و ایام به کام تا همیشه

دیدگاهتان را بنویسید