سلام به همه.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خب امروز هم با یه نوار قصه اومدم.
همونطور که قول داده بودم با نوار قصه ی دالیموشه اومدم.
خوش اومدم خخخ.
اما بریم سراغ نوار قصه.
این توضیحو بدم که توی نوار قصه ی دالیموشه، از اواسط لبه ی دوم که قصه ی دالیموشه تموم میشه یه قصه ی کوتاه به نام مورچه ی مهربان هم توی اون لبه هست.
این قصه، نوشته ی جمشید قلیپور هستش.
شما میتونید لبه ی اول نوار قصه ی دالیموشه رو با حجم تقریبً شانزده مگابایت از
اینجا
و لبه ی دوم رو که قصه ی مورچه ی مهربان هم در اون هست رو با حجم هفده مگابایت از
اینجا
دانلود کنید.
اما اونهایی که دنبال کرم شبتاب بودن، جمعه شب منتظر این نوار باشن.
به خصوص پریسا.
جمعه، ساعت دوازده شب که قهوه خونه تعطیل شد، قبل از رفتن بیایید نوار کرم شبتابو از من بگیرید.
یادتون نره هااااا.
پس تا اون موقع خوش باشید و به قول یکی لذت ببرید از زندگی خخخ.
بدرود.
۶۱ دیدگاه دربارهٔ «دانلود نوار قصه ی دالیموشه و قصه ی کوتاه مورچه ی مهربان»
سلام.
وای آخجون قصه اون هم۲تا! وای آخجووون کرم شبتاب خدا جمعه کی میاد؟
عه این هفته هم قهوه کافه گوشکنیه؟ آخجون۳گانه خیال کردم کسی اعلام آمادگی نکرده فعلا قهوه نیست آبجوش میدن! این هفته مدیرش کیه؟
جرات نمی کنم بگم اولی می ترسم دوباره ضایع بشم مثل پست ملیسا. ولی خداییش لایک اول که دیگه مال خودمه.
ایام به کام.
سلام پریسا.
این دفه دیگه اول شدی.
داری پیشرفت میکنیهاااا!
دفه ی بعد خودت میایی پست نوار قصه میزنی خخخ.
این هفته هم قهوه خونه داریم و احتمال زیاد هم مدیرش فرامرزه.
موفق باشی.
سلااام بر شهروز عزیز
مرسییییی قصه, ممنون
من برم ببینم دانلودش تمام نشد
موفق باشی
بدرووود
سلام آریا.
مرسی که دانلود میکنی.
راستی اینا رو فقط خودتون گوش نکنیدهاااا.
اگر میتونید به بچه هایی که اطرافتون هستن، به خصوص نابیناهای کوچکولو هم بدید گوش کنن.
مرسی که هستی.
مدیر این هفته آقای خسرویه؟ جدی؟ ببخشید من رفتم آماده بشم و۱چندصدهزارتا کامنت هم بخرم واسه جمعه و جمعه شب و جمعه صبح و جمعه ظهر و جمعه عصر و…آی دیر شد من رفتم ایام به کام.
راستی بابت پست و بابت نوار قصه ها ممنون حالا دوباره ایام به کام.
خب راستی پریسا حالا که اینطور شد میخوام قول قهوه خونه ی هفته ی بعد رو ازت بگیرم.
نظرت چیه خخخ.
ایول
من چقد با این دالی موشه گریه کردم
خخخخخخخخخخ/.
اونجا ک ..هعی بیخیااااال.
شهروزی چون اسکایپم رو گوشیمه ممنون میشم اگه پی ام گذاشتی و ج ندادم تو یکی از همین پستای دور همی بهم بگی میخونم گلم.
برم دانلود خخخ
میگم دکی خداییش بگو دیگه.
کجاش گریه میکردی؟
من اونجاش که این افتاده بود یه گوشه گریه میکرد بقیه داشتن دنبالش میگشتن خیلی ناراحت میشدم خخخ.
تو اون قصه ی مورچه ی مهربان هم دلم برای اون پروانهه خیلی میسوخت.
نمیدونم یه جاییش بود یه آهنگ غمگین میزد هعععی گریه رو ک شوخی میکنم …فقط واقعا ناراحت کننده و تراژیک بود براااااااام ….خخخخخ
همونجاشه که مامانش براش لالایی میخونه خخخ.
هفته آینده؟ یعنی من بشم مدیرش؟ به جان خودم من از این کار ها بلد نیستم محض رضای خدا من یکی رو بیخیال. من ساخته شدم واسه۲تا کار. یا از ته دل گریه کنم یا از ته دل بخندم. مدیریت و این لفظ ها به هیچ گوشه قبای من نیومده. البته شما لطف داری بهم شهروز ولی من نیستم. یعنی شیطونی و شلوغ کاری رو هستم ها! اما بالاترش رو دیگه معذرت. کلا معذرت. برای تمام فصول.
مدیر باشی.
سخت نیست که.
فقط یه پست تنظیم میکنی میفرستی.
توی کامنتها هم مثل قبل هستی.
فقط به اسم تو پست قهوه خونه زده میشه همین.
ما هستیم نمیذاریم اذیت بشی.
فقط کافیه یه متن خوب بنویسی که اون هم از تو یکی خوب برمیاد.
دیگه یه نویسنده مثل تو مگه چندتا اینجا داریم؟
خدا خیرت بده شهروز من نه. به جان خودم بلد نیستم. اگر بخوایی متنش رو هم می نویسم ولی به اسم من نباشه. مدیر کار هایی باید کنه که من دلم نمی خواد انجامش بدم. این سرنخ رو بگیر بکش تا آخرش برو ببین به کجا می رسی. خداییش از تحمل من بیشتره اوضاع بی ریخت میشه حالا بیا جمعش کن. راستی ممنونم از لطفی که داری بهم. من نویسنده نیستم. اگر قلمم رو مثبت دیدی اثرات بینش مثبت و سراسر لطف خودته وگرنه من کجا و شما کجا؟ اصلا شما چرا هفته آینده خودت مدیر نمیشی؟ آآآی بچه ها شهروز داره در میره از زیرش!
خب به من لطف داری ولی من و بقیه که توی این سایت داریم کارها رو انجام میدیم ترجیح میدیم بچه های دیگه قهوه خونه ها رو باز کنن.
اگر کسی نیومد و داوطلب نشد خودمون اقدام کنیم.
به هر حال هرطور که مایلی.
ولی یه قهوه خونه بالاخره ما ازت میخوایم.
دیر و زود داره سوخت و سوز نداره.
سلام بر شهروز جان.
ببین شهروزی میگم جوونه تو این قصه هارو شبای قهوه خونه بذار که بچه ها برن بخوابن و تو قهوه خونه اونقدر شلوغ و هرکی به هر کی نشه.
در ضمن یه قصه بذار که بچه های این دوره زمونه بفهمن بی ادبی خوب نیست و باید به بزرگتراشون احترام بذارن.آهان بهشون معذرت خواهی هم یاد بده.
سلام رعد.
خخخ.
تو قهوه خونه شلوغ میکنن وضع پستهای دیگه اینه.
بخوابن که محله رو کامنت برمیداره.
در ضمن در مورد ادب یاد گرفتن هم فقط باید بگم نرود میخ آهنین در سنگ.
شهروز چاق خپلم هستی حالا ک اینطوری شد …
آه پرواز.
ای آوای محبوب من.
چرا منو دوست نداری.
خخخ.
سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسللللللللللللللللللللاااااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم شهروز عزیز و دوست داشتنی ممنون که این قصه هارو میذاری من با اینا بزرگ شدم خیلی باحالی داداش گلم گلی اما عمرت مثل گل نباشه سپاس فراوون
سلام محمدجواد.
مرسی از لطفت.
میتونی قبلیها رو هم بری پیدا کنی دانلود کنی.
مرسی از حضورت.
سلام شهروز جون ععزیز دل دوست داشتنی دتاله زن و مرغ تخم طلا ممنون وسپاسزیاد در حد بندسلیگا قصه هست اگه میشه و براات مقدور هست اینارم بذار کدو قلقه
باشه حواسم هست که تو نوبت بذارمشون.
شهروزی بیخیال ….هعی خواستم بگم ک من دعوام با کس دیگه ای بود ک ترکشش به تو برخورد کرد خخخخخخ
ببخشید
آخه یه چیزی بگم میگی نابیناییتو تو سرت زدم.
آخه تو که نمیبینی چرا تیر اندازی میکنی که ترکشش به این و اون بخورهههههه.
ببخشید دیر کردم. محله بپرش گرفته بود من دستم بهش نمی رسید. در مورد شما شوخی کردم شهروز تا از خودم منحرفش کنم. می دونم که شما همینطوریش هم اندازه۶برابر معمول گرفتاری. ولی این قهوه خونهه رو، فعلا بذار از زیرش در برم دفعه دیگه هم که نوبت من شد۱راهی واسه پیچوندنش پیدا می کنم. اصولا من در امر خطیر پیچوندن در اکثر موارد موفق هستم. چگونگیش رو هم بر حسب زمان و مکان توی آستینم می گردم۱چیزی پیدا می کنم. صرف نظر از شوخی و پر حرفی و از این چیز ها که تعداد کامنت هام رو در این پست به اندازه غیر مجاز رسونده و کم مونده به جرم دادن کامنت های خارج از موضوع اون هم بیش از اندازه مجاز مجازات برام بریده بشه، اومده بودم چیز بپرسم خیر سرم.
میگم چرا محله واسه من اینطوریه؟ یعنی۱دفعه میره۱مدتی نیست بعدش میاد؟ همین الان رفته بود۲ساعتی نمی شد وارد بشم الان تازه اومدم. فقط واسه من اینطوریه یا کلا محله بپر بپرش می گیره؟
معذرت می خوام باید کمتر طولش بدم می دونم. ببخشید.
شاد باشید.
پریسا کامنت اینجا محدودیت نداره.
محله هم بپرش گرفته فقط مشکل تو نیست. ولی ده دقیقه بیشتر نبود.
دو ساعت دیگه مشکل اختصاصی تو بوده خخخ.
راستی یه ایمیل بهت زدم ممنون میشم چک کنی.
شهروز دیگه دوسِت ندارم /..بهتره فراموشم کنی …هعی تو همیشه مشکل منو زدی تو سرم …خدافظ شهروز گریه
چرااااااا؟
سلام شهروز
مرسی ولی من نوار ننه نقلی رو میخوام
چرا به حرفم گوش نمیدی؟
نمیشه اونو بذاری تو اولویت؟
به هر حال مرسی
سلام پریسیما.
انصافً پریسا قبل از تو کرم شبتابو خواسته بود.
ولی اگر تونستم نوارشو پیدا کنم دوشنبه برات میذارم.
چون توی لیست چهل و هشت داستان نیست.
یه وقتم فریب این دکتر قلابی رو نخوریهااا.
این فقط دنبال تخریبه.
مرسی که هستی.
دیدی پریسیما هم با من همنظره
پری ولش کن این اگه میدونست احساس چیه انقد به من نمیگفت نابیناااااااا
..احساس نداره پریسیمااااااا
ولش کن
گریه
۳ ماهه بهش میگم ننه نقلی بذار نمیذاره کههه
البته مطمئنم به دستش نرسیده وگرنه ترتیب اثر میداد.
مدیر در ۱پست رعد فصل الخطاب حرفاشو زد بنابر این جهت جلوگیری از حاشیه ساز شدن و ازدیاد کامنتا همینجا میگم که رعد و شهروز لطفا منو مجبور ب کاری نکنید و ازم نخواید پست قهوه خونه بزنم …
من اگه غرق بشم هر ۲ تونو با خودم میکشم پاییییییین
افتااااااااااد
پست قهوه خونه مجوز شلوغکاری داره.
نگران نباش نپیچون.
شهروز معذرت می خوام ایمیلم رو چک کردم هیچی نبود. مطمئنی فرستادی؟
دوباره هم رفتم توی اسپم رو هم دیدم هیچی از شما اونجا نبود. احتمالا وسط راه اغفالش کردن دزدیدنش.
منو میگی؟ به شرط اینکه به کامنت هاش جواب ندم در اون طرف ابدیت شاید۱هفته ای باشم. الکی. بچه ها سر کاریه به شهروز نگید ها!
پریسا امیدوارم این بار ایمیلم اومده باشه.
دوباره برات فرستادم.
بحث پیچوندن نیس
همینه که هست .بگو خب ..خخخخخخخخ
دیگه هم چیزی نگو ک من مجبور شم جیم بدم
اگه تو یک ماه باقی مونده از عمر مجازیم مدیر بهم کارت زرد بده سرتو از تن جدا میکنم
میگی چشم یا بیام تو اسکایپ؟
خودت انتخاب کن دکی.
مجتبی خادمی ببخشی گلم تقصیر اینه /..وگرنعه من نمیخواااام هی الکی بکامنتم.بیا اسکایپ امتحانش مجونیه عسیسم
اگه مَردی آن شو خخخ.
سلااااام بر شهروز عزیزتر از خودش.
شهنشاه من جریان این قصه ها را نمی دانم شکلک از بس خنگم.
اگر برات ممکنه برام داستانشان را شرح بده تا مشغول به دانلودشون بشم و بگوشمشان.
البته نه داستان قصه فقط بشنو نه بگو اصلا اینا چی اند؟
شرمنده وسط قصه سراییت آمدم سؤال انحرافی پرسیدم.
سلام به هادی عزیز.
خب یه شرکت به نام شرکت چهل و هشت داستان و یکی دوتا شرکت دیگه تعدادی نوار قصه در دهه ی شصت و اوایل دهه ی هفتاد منتشر کردن که در دوران کودکی ما خاطره ساز شدن و من هم خواستم اونها رو اینجا بذارم تا کودکان امروز به خصوص بچه های نابینا این قصه های خوب رو گوش کنن.
خلاصش میشه این.
ولی اگر میخوای در جریان کامل قرار بگیری، توی آرشیو پستهای من، پست دانلود نوار قصه ی خاله سوسکه کجا میری رو بخون.
مرسی که هستی.
ببخشید جا گیر کرده بودم نبودم. یا محله می پره یا من می پرم. الان اینجا کی به کیه؟ کی کی رو پیچوند؟ کی پیچید؟ کی پیچ زد؟ پیچ به پیچ چی گیر کرد؟ چی پیچ پیچی شد؟ وای یکی بگیردم سرم گیج رفت دارم می پیچم!
شهروز ایمیل دومی رسید. به خدا اولیش نیومده بود الان هم رفتم دیدم همین یکیه. خدا به خیر کنه اگر بخوایید بزنیدم بگید من در برم. جواب رو فرستادم. در اولین فرصت خودم رو می رسونم. ولی۱چیزی. الان فضولیم میاد آخه. کاش۱کوچولو می گفتی! نمیشه؟ اصلا؟ ابدا؟ ÷خورده، ۱کمی، فقط تیتر. نمیشه؟ ای بابا یعنی چی اینهمه چرخیدم هی نمیگی من اعصاب ندارم تا۳می شمرم شد شد نشد۱بار دیگه می شمرم.
حالا بماند.
سکرته خخخ.
وای جدی سرم گیج رفتااااا خخخ.
آنم بیا
الآن میام.
اگه مردی بیا خخخخ
من که هستم تو نیستییییییی!
نامرد راضیم کرد..
خدا ازش نگذرهههههههههههههههه
ایییییییینه.
ما همچین قدرتی هستییییییییم خخخ.
بچه ها قهوه خونه ی هفته ی دیگه رو پرواز میزنه.
هوراااااااااا.
من دیگه حرفی ندارم
هعی
خب از همون اول حرف گوش کن دیگه.
سلام بر شهروز حسینی قصه گو
من که نتونستم دانلود کنم آخه دانلود منیجرم باهام راه نمیآد.
هر روز عوضش میکنم اما به محض رفتن به اینترنت رمز و کد خرید میخواد
یک استاد هم محله ای راهنمایی کنه لطفا
سلام سیتا.
باید یه بسته ی زیپ شده همراه کرک رو دانلود کنی.
بعد از نصبش هم باید پچش کنی.
نمیدونم دقیقً این کارها رو کردی یا نه.
سلام بر شهروز و سیتا.
شهروز من از انتشار این نوار کمال امتنان رو ازت دارم.
سیتا جواب شهروز کامل بو بود، من زیاده از این ماجراها اطلاعی ندارم.
اگه هر چی میگی بیچون و چرا قبول میکنم دیشب بت گفدم چراااااااااااااااااااع ….باید ممنون اون یار سفر کرده باشی خخخخخخخخخخ.البته اگه هی قلیون بکشی مطمئنا برگ برندت رو نسبت به پرواز عزیز تر از جانت از دست خواهی داد……….
حالا هرچی که هست فعلً کارم داره پیش میرهههههه.
سلام،ممنون بابت نوار قصه،دستت درد نکنه،خدافسی
سلام ملیسا، ممنون از حضورت، خدافظی.
سلام ممنونم هم از عمو چشمه و هم از آقای حسینی
سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
امروز داشتم کاست هامو جا به جا میکردم، و یهو چشمم افتاد به کاستی که تو بچگی بهش بار ها و بارها گوش کرده بودم.
احساساتم جوشید و خواستم بهش گوش کنم، که دیدم روش آهنگ ضبط شده. کلا از هم پاشیدم. با نا امیدی تمام اسمشو سرچ کردم. و شما رو پیدا کردم. سایت زیباتون برام تبدیل شد به چیزی مهمتر از این قصهه. خیلی ممنونم ازتون