خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

واحد اندازه گیری ترحم کشف شد

بله درست متوجه شدید
واحد اندازه گیری ترحم کشف شد
با محاسبات دقیق و با استفاده از فورمولهای پیشرفته
توانستیم واحد اندازه گیری ترحم را کشف کنیم
نابینا واحد اندازه گیری ترحم
.
.
.
.
.
.
من نه کارشناسم نه استادم نه در حرفه ای تخصص دارم
من ی فرد عادی هستم ی نابینا
خب این چه ربطی به ترحم داشت الآن میگم نزنید
من نظر خودم رو میگم شما هم نظر خودتون رو بگین
میخوام بدونم این ترحم که میگن چی هست
گیر ما هم میاد یا نه
اصلاً اقساطی هست یا نقد؟ ضامن میخواد یا نه
این ترحم که میگن کجاها میشه پیدا کرد
من نمیدونم این چه دنیاییه ما برا خودمون ساختیم
با این تعاریفی که ما از ترحم داریم
پس خودمون اگه به کسی کمک کردیم اسمش ترحم هست
هواپیمایی رو فرض کنیم پر از دانشمند
که همشون انسانهای به درد بخور هستند
این هواپیما به یکباره دچار نقص فنی میشه و سقوط میکنه
این هواپیما در لحظه آتیش میگیره
همه دسته جمعی میسوزن و هیچ کس هیچ کاری نمیتونه بکنه
دیدن چنین فاجعه ای دل هر آزاده ای رو به درد میاره
حالا من که نمیتونم برم لمس کنم
اگه بینایی برام توضیح داد
ناراحت نمیشم
نمیگم ای کاش میتونستم کمک کنم
فکر کنم حتی آدم اگه سنگدل هم باشه
حتی برای یک لحظه هم که شده ناراحت میشه
اسم این چی هست ترحم یا انسانیت و انسان دوستی
من توی خیلی از موارد به دوستام و خانوادم کمک میکنم
یعنی من دارم به اونا ترحم میکنم
من که چنین نظری ندارم
میگم ما همه به هم وابسته هستیم
ی جاهایی من میتونم کمک میکنم
ی جاهایی نمیتونم یا نمیشه دیگری کمک میکنه
خب این چه ربطی به ترحم داره ما که متوجه نشدیم
هر کس را بهر کاری ساختن
نزدیکترین دوستای من کسایی هستند که روزی به قول خودم به من ترحم میکردند
من میپذیرم اگه بینایی با من مواجه شد شاید تا مدتی هم به من ترحم کنه
ولی این رفتار و گفتار منه که میتونه به اون آگاهی بده
من که نه درکی از دیدن دارم نه تجربه ای
ولی کسایی که دیدن و نابینا شدن خوب میدونن ارزش چشم چه قد هست
پس ما وقتی اینو قبول کنیم میپذیریم
که اگه ی بینایی ما رو دید حتی تا مدتی هم به ما ترحم کنه
ولی نکته همینجاست که ما باید تو این مدت طرف رو با خصوصیاتمون آشنا کنیم
من منکر تواناییهای نابینا نیستم ولی ی بینا چون همش و در هر حالی متکی به چشمش هست
تا این موضوع براش جا بیفته زمان میبره
بیناها خوب میدونن که کنترل کردن چشم خیلی سخت هست
شاید شما بگین خب ما هم گوش داریم ولی بدونیم برد گوش از چشم کمتر هست
یعنی تسلط ی فرد بینا به محیط اطرافش بیشتر هست
پس وقتی ی بینا به من میگه تو دلت پاکه یا خوش به حالت که نمیبینی
خب معلومه طرف فشار زیادی روش هست و سختیش اینه که نمیتونه چشاشو کنترل کنه
برا همین این حرفا رو میزنه
من تو کامنتا منتظرتون هستم به عقایدتون هم احترام میذارم
موفق باشین

۳۰ دیدگاه دربارهٔ «واحد اندازه گیری ترحم کشف شد»

سلام
اینایی که شما گفتید کمکی هست که افراد بهش نیاز دارن
ولی خب من یا فرد نابینای دیگه که داره به خوبی راه میره
و نیاز نداره که کسی همراهش کنه برای چی یه نفر میاد و بی این که ببینه ما داریم به خوبی حرکت میکنیم میخواد به ما کمک کنه
خب این کمک بی خودی هست
کمکی که طرف مقابل بهش نیاز نداره
شما اگه به خانوادت کمک میکنی چون اونا نیاز دارن

علللللی کررررریمیییی تو چرا این همه جالب انگییییز فک می کنی ؟؟؟؟
خییییلی ماههههی بخدا .
اونقدر حرررررررصم میگیره که یه نفر میگه بمن ترحم میکنن که نگو .
اصلاََ مگه تو این دوره زمونه کسی پیدا میشه که دلش برای کسی بسوزه که بعد بیاد ترحم کنه ؟؟؟
من خودم چند سال پیش تو مترو حالم بد شد و جلوی چشام سیاهی رفت . خانومای بی انصاف منو از واگن پرتیدن بیرون. و یه دزد زرنگ هم پیدا شد و کیفمو برداشت و خوردو بلعید خخخ
میدونی من کشف کردم که اگه آدم مهربون با لحن و کلمات درستی با نابیناها صحبت نکنه بهش میگن ترحم . ولی اگه یه نفر عاقل باشه و درست صحبت کنه بهش میگن مهربون.
یه بار یه ونوسی نابینا می گفت که تو مترو یه خانومی گفته: یکی بلند شه این حیونی بشینه و همین جمله قلبه اون ونوسی نابینارو خیلی رنجونده .
ولی من اگه جای اون ونوسی نبین بودم می گفتم حاج خانوم قربونت برم من طفلکی هستم نه حیوونی .
اون حاج خانوم که این لفظو به کار برده بخاطر نا آشنا بودن با کلمات و احیاناًً عامی و بی سواد بودنش هست. و الا قصد توهین و یا ترحم که من نمی دونم چی هست نبوده .
خب وقتی من به عنوان یه انسان که کمی احساس و عاطفه دارم ببینم که کسی نمی شنوه یا نمیتونه راه بره و فلجه آیا ناراحت نمیشم ؟؟؟ اصلاََ کسی که سرطان داره و یا درد می کشه آیا شمارو ناراحت نمی کنه ؟؟؟
خب وقتی یه بینا یه نابینارو میبینه مسلماً ناراحت میشه ولی اون فردی که دامنه ی لغاتش بخاطر بی سوادی یا نادانی محدوده ، یه جوری حرف میزنه که شما بهش میگید ترحم .
وااای چقدر حرف زدم. نمی دونم که با نوشتن و کامنت دادن تونستم منظورمو بفهمونم یا نه ؟؟؟این مباحث باید به صورت گفتاری و کلامی بیان بشه که بتونم منظورمو بفهمونم.
من معتقدم نباید از چیزی که هستیم خجالت بکشیم . من الان با کامپیوتر آشنایی ندارم اصلاََ هم خجالت نمی کشم که بلد نیستم. تازه تمام همکارام میگن خدا کنه که یاد نگیری چون من کارایی بلدم که اونا بلد نیستن. من براشون مقاله و کارایی که به نویسندگی مربوطه انجام میدم اونا هم کارای کامپیوتری منو انجام میدن . حالا اگه اونا بهم بگن رعد بیچاره که بی سواده خب منم میگم شما هم به این علت بیچاره تر از منید خخخخ
پس وقتی که یه نفر نچ نچ کرد و شمارو به خاطر ندیدن مورد ترحم قرار داد شما هم بهش بگید البته با خنده و شوخی : شما هم بی زحمت برید نحوه ی حرف زدن با یه نابینارو یاد بگیر .
علی کریمی اونقدر زیاد نوشتم که دیگه نمی تونم برم مرور کنم ببینم چی به چی گفتم . هاهاهاها

من کاملاً حرفاتونو قبول دارم به نظر من ما اگه درک درستی از بینایی و بیناها داشته باشیم هیچوقت کاراشون یا حرفاشونو ترحم نمیدونیم ولی خوب چه میشه کرد
من مثلاً میخوام فرهنگسازی کنم ولی به نظرم باید از خودمون شروع کنیم
ما باید کنجکاوی بیناها رو درک کنیم
من میگم اگه ما رفتار درست با بیناها رو یاد بگیریم و بتونیم اونا رو به طرف خودمون جذب کنیم
خیلی از مشکلات حل میشه
موفق باشید از اینکه ما رو قابل میدونید تشکر

علی کریمی من اصلاََ رمز دوم ندارم . خخخ
نمیدونم خرید چی بود که باید اینترنتی به حساب محله واریز می کردیم به پریسیما زنگیدم و گفتم به جای من واریز کن .خخخ خب حالا بشینم و بگم ای وای گوش کنیا منو مسخره کردن یا می کنن ؟؟؟
خب بذار بخندن یا بگن ای خاک بر سر رععد بزرگ یا بگن : آخی این معلم چقدر بی سواده خخخ
هر کی هر چی می خواد بگه . من همینم. اصلاًً هم حوصله انجام کارای کامپیوتریو ندارم .
حتی عکسای گوشیمو و یا عوض کردن و نصب ویندوزو با اونکه بلدم خودم انجام نمیدم و همسرم باید برای من انجام بده . کارای بانکی که اسمشو نیار . بازم همسرم باید انججام بده . خخخخ میگم بلد نیستم و راحت .
حالا اگه هر کی به حال من ترحم داشت بگه من اصلاََ ناراحت نمیشم. کلی کارای کامپیوتری دارم که برام انجام بده . هاهاها چرا به طرز فکر آدما این همه بها میدید ؟؟؟
هیچ کسی تو این دنیا نباید بتونه شما رو بیشتر از یه ساعت ناراحت کنه .
من وقتی که از رفتارای آدمای نادون یا شایدم بدون ناراحت میشم با خودم میگم : من تا یک ساعت وقت دارم غصه بخورم .اما فقط تا یه ساعت .
کلی هم اشک دونه دونه میریزم و میزنم های های زیر گریه ، اما فقط تا یک ساعت به خودم اجازه ی ناراحتی میدم.
من توصیم به نبینهای خودم اینه حالا که دست کائنات در حق شما ظلم کرده شما چرا به خودتون دوباره ظلم می کنید و این همه بخاطر حرف دیگران خودتونو عذاب میدید . ؟؟؟؟؟
راستی درسته که شغل ندارید اما برید ازدواج کنید . والدین و جامعه باید به شما کمک کنه . اصلاً در این مورد غرور نداشته باشید و والدینتونو مجبور کنید که به خاطر شما و ازدواجتون تو سختی بیفتند .
همه وظیفه دارن که به کسی که معلوله کمک کنن . چه بخوان چه نخوان.
وقتی شما از کائنات و خداوند و والدین و جامعه طلبکار مؤدب باشید ؛ و به نرمی ازشون احترام و چیزای دیگه که دوست دارید بخوایید به خواستتون میرسید خخخ
البته همیشه ادب و خوش سخنی شمارو به عرررش میرسونه .
میگم علی کریمی معلومه که کلی حررررف تو گلوم مونده نه ؟؟؟
کلی حرف دارم که میدونم با کامنت نمیشه اونارو به شنونده تفهیم کرد ولی اگه روزی صدو یک بار اینارو اون پارس آوا براتون بخونه شاید متوجه بشید که چی می خوام بگم خخخخ

من که خودم از هیچ کدوم از حرفای بیناها ناراحت نمیشم هرکه ناراحت میشه خوب روحیش این هست
زندگی رو هم سخت نمیگیرم
تا زنده هستم خوش میگذرونم و درست زندگی میکنم
بشینم غصه بخورم که چی که ی حرف بد شنیدم
حتی اگه بدترین حرفو تو ی جمعی بشنوم خیلی راحت رو میکنم به طرفو میگم
ببین داداش شما شعورت پایینه درک نداری من چه کار کنم
آخه مگه شعور یا درک واکسنه یا سرمه که من به تو تذریغ کنم
تا مشکلت حل بشه تازه این برا وقتی هست که دیگه طرف شورشو در بیاره
من از هیچ چیز یا هیچ کس نمیرنجم یعنی هر که در جهل هست من باید عذاب بکشم
ولی تا جایی هم که بتونم تلاش میکنم تا طرف به اشتباهش پی ببره و فرهنگسازی بشه

وای علی کریمی بی زحمت دیگه آخر شب پست نذار خخخخ یا حداقل۴شنبه شب پستاتو بده منتشر کنن که رعد فرداش تعطیل باشه . واقعاََ اگه زمان خواب من بگذره تا ساعت ۳ یا بیدارم و فردا تو کلاسام بی حالم .
خدا تو هدایت کنه علی کریمی خخخ
به خدا من یه آدم در عالم حقیقی هستم. و پست های تو همیشه باعث شده که من مشکل خواب و فردا گیج بشم.
افتاد ؟؟؟ دیگه نبینم ۳ شنبه شب پستات منتشر بشه خخخخ
پست ببین ها منت بکشن و نبین ها محل ندن هم کلی منو بی خواب ودر نتیجه فرداش بی حوصله کرد تو کلاس خخخ
خیییییلی خییییلی به نظر رعد خلاااااق و خاصی . احسنت

اگه دیگه جواب کامنتم رو ندی دیگه نظر نمیزارم برو پست قبلی نظر بده . مثال حرفت که وقتی هواپیما سقوط میکنه و حیوونی ها میمیرن با اینکه کمک به همدیگه مثل مثال شب و روز بود .
وقتی یه بینا میبینه که یکی دیگه نمیبینه حق داره ناراحت بشه وقتی یه بینا داره توی خیابون مثل خرگوش راه میره بلا نسبت دوستان یعنی آسه میره آسه میاد وقتی میبینه که اون به سختی راه میره با عصا و در و دیوار خوردن راه میره حق داره که ناراحت بشه ولی اگه قرار باشه بروز بده و دیگران رو با ناراحتیش ناراحت کنه همون چیزی میشه که نباید بشه یعنی مشکل همینجاست . مثلا فرض کن تو به مبلقی پول نیاز داری بعد میای به من رو میزنی بعد اگه من زمانی که بخوام بهت پول رو بدم ولی با لحن ترحم یا مجبوری حالا به هر دلیلی هیچوقت تو قادر نمیشی که یه قرون ازم دستی بگیری حتی اگه بدترین شرایط رو داشته باشی بنظرم همین نکات مهم رو هر کدوم رو یه سایت بزنیم که همیشه پست هاش جلوی چشم مردم باشه حالا از نحوه برخورد یا فرهنگ نابینا ها تا مسایل دیگه بهتر میتونه کمکمون کنه . و جای این فکرا برو برنامه بنویس و آموزش بده بعدشم یاد یه داستانی افتادم که رعد و برق گفت منم بگم یه ماه پیش بود که رفتم مترو بعد با اون یارو کارمن مترو رفیق شدم که همسن خودم بود و شلوغکار خلاصه مترو اومد بعد ما رو شوت کرد داخل مترو منم که با صدای بلند و همیشه تیکه بنداز رفتم گفتم آقا بی زحمت دست ما رو بزار روی این لوله گاز که بالا سر هست بعد از داستان های فیزیکی فهمیدم که همه اونجا خانم هست و اون یابو چی یارو ما رو انداخته بود جلو قسمت خانم ها . ما هم مثل برف آب شدیم رفتیم تو هوا و چسبیدم به در تا اولین ایستگاه که وایستاد شوت شدم پایین . .
حالا این پیام بازرگانی بود صحبت ها به سه دسته تقسیم میشن درد : دوا درمان
درد این هست که مشکلات فرهنگی مردم با نابینا . دوا این هست که مرحله اول فرهنگ سازی بشه رفتار بینا با نابینا که حتی همین دنیای مجازی هم بهتره که خودمون دست بکار بشیم و سومی که درمان هست اینکه نابینا همه مشکلات نابینایی رو بسنجه بعد پذیرش کنه که با این بادا نلرزه . وای فکم

من چاکرتم داداش دربست تو راهی هم نمیزنم باور کن
ولی حتی اگه ی نابینایی هم همه چیزش درست باشه باز مورد ترحم هست
ولی باید زرنگ باشه و از اون ترحمه به وجود آمده استفاده کنه تا بتونه به طرف نزدیک بشه و فرهنگسازی کنه
تو اون پست جوابتو دادم برو بخون
موفق باشی داداش

سلام علی
ببین عزیز کمک کردن با ترحم فرق میکنه
ترحم یعنی شما شخص مورد ترحم رو کمتر از خود واقعیش تصور میکنی ساده تر بگم
شما جیبات پر پول از خونه میای بیرون لب خیابون منتظری کسی بیاد کمک کنه
بپری اون طرف ولی در همین لحظه یک آدم با یک دنیا احساس یواشکی اسکناس مچاله ای
میچپونه کف دستت و به سرعت از محل متواری میشه تا ریا نشه. یا مردم سرک میکشن تو احوالاتت و کاری رو که خودت درست انجام میدی نگاه میکنن و خی میگن بزار کمکت کنیم تو نمیتونی.
امیدوارم تونسته باشم مطلب رو برسونم.

سلام علی
ببین عزیز کمک کردن با ترحم فرق میکنه
ترحم یعنی شما شخص مورد ترحم رو کمتر از خود واقعیش تصور میکنی ساده تر بگم
شما جیبات پر پول از خونه میای بیرون لب خیابون منتظری کسی بیاد کمک کنه
بپری اون طرف ولی در همین لحظه یک آدم با یک دنیا احساس یواشکی اسکناس مچاله ای
میچپونه کف دستت و به سرعت از محل متواری میشه تا ریا نشه. یا مردم سرک ماولا ما بیشتر
بعد کدوم پست؟
و در آخر من نگفتم ترحم نیست.یکشن تو احوالاتت و کاری رو که خودت درست انجام میدی نگاه میکنن و خی میگن بزار کمکت کنیم تو نمیتونی.
امیدوارم تونسته باشم مطلب رو برسونم.

سلام مهدی عزیز
تا اونجایی که من میدونم تو بینایی رو تجربه کردی به هر حال من میگم اسم همون کار هم ترحم نیست
هدف کمک کردن هست اصل موضوع انساندوستی هست ولی نحوهی ی انجامش درست نیست
خوب ما میتونیم با انعطافپذیری طرف رو جذب کنیم و بعد رفتارشو اصلاح کنیم
مثلاً اگه یکی بیاد با من این کارو بکنه
خیلی زود بهش میگم داداش یا خواهر من دانشجو هستم دانشگاه آزاد میخونم شهریش خیلی هست این پول کفاف منو نمیده
بعد وقتی طرف با تعجب نگام کرد بیشتر براش توضیح میدم تا جذب بشه
وقتی جذب شد بهش میفهمونم که اشتباه میکرده
اگه نتونستم منظورمو برسونم باز هم بیا بنویس تا دقیقتر توضیح بدم
تشکر از حضور گرمت عزیزم خوش باشی عیدتم مبارک باشه

سلام علی.
من معتقدم که ترحم به معنای دلسوزی کردن میمورده.
فقط همین، یعنی کسی که به کسی دلسوزی بیمورد و بیش از حد بکنه یا دلسوزی ساختگی و تبلیغاتی بکنه این ترحم محسوب میشه.
بقیه موارد فقط انسانیت و نوع دوستی و از این جور چیزهاست.
حالا تو بگو چند سی سی محبت داری به من قرض بدی یا نه؟ خخخ.
اون هواپیمای سقوط کرده دانشمندها هم امیدوارم کمک خلبانش دچار مشکل روحی نشده باشه که عمدی هواپیما رو به باد بده.

سلام به همگی آقای کریمی خیلی عقیده ی خوبی دارید من که الآن کامنتا رو میخوندم داشتم خاطرات رو مرور میکردم منم همیشه سعی کردم از ترحمها یا دلسوزیها یا هر چیزی که بشه اسمش رو گذاشت استفاده کردم که به نفعم تموم بشه حالا یک نفر دوست داره یک کاری انجام بده من چرا باید ناراحت بشم اگر ناراحت بشم اولین کسی که آسیب میبینه خودم هستم اون بدبخت که اگر میدونست کارش اشتباه هست مطمئنا انجامش نمیداد چون من که باباش رو نکشتم بخاد اضیتم بکنه مثلا دیروز تو دانشگاه یک خانمی فهمید که ما نابینا هستیم و سه ساعته که داریم دنباله کلاس میگردیم اومد و ما را به کلاس رسوند منم یک لبخنده خشکل زدم و ازش تشکر کردم خوب تموم شد رفت پی کارش راستی خدا خیرتون بده آقای کریمی پستهای خیلی بدرد بخوری میزنید مرسیییی تا بعد

سلام بر آقای کریمی و دوستانِ عزیز من پستت و جوابت به کامنت ها رو هزار بار لایک میکنم کامنتهای رعد رو هم میلایکم ولی بنظرِ من توی ما نابیناها بیشتر از همه بعضی از خانمها هستند که کمک را ترحم تلقی میکنند من برخورد زیادی در گذشته داشتم مثلا یه نمونشو براتون بگم سالها قبل به اتفاقِ خانمم و پدرشون برای کاری به بهزیستی ی اصفهان رفته بودیم برای احوال پرسی پیشِ یه خانمِ مددکار که با ایشان دوستی ی قبلی داشتم رفته بودیم در همون زمان یه خانم نابینا به دفترِ ایشان اومد به طرفِ میزِ خانم مددکار در حرکت بود که تو مسیرش یه صندلی قرار داشت وقتی نزدیک بود با صندلی برخورد کند سریع پدر زنِ ما دستش رو گرفت تا برخورد پیش نیاید اما اون خانم برگشت و همچون زلزله غرید و فریاد زد مگر من از شما کمک خواستم پدر زنِ ما هم که حسابی خجالت کشیده بود گفت آخه شما داشتید با صندلی تصادف میکردید و آن خانم با فریاد در حالی که عسا هم نداشت گفت بدرک هر وقت کسی از شما کمک خواست به او کمک کنید پدر خانم بنده هم گفت لعنت بر پدر و مادرِ من اگر ببینم یه نابینا داره تو چاه می افته یا داره میر تو آتیش بهش کمک کنم بدتر هولش میدم که من و آن خانم مددکار با او صحبت کردیم و گفتیم همه ی نابیناها این جور نیستند یا همین چند وقت پیش خودم کنارِ خیابون برای رد شدن از آن ایستاده بودم در حالی که تصادفا آن روز عصا هم هم راه داشتم ولی هر چه گذشت خیابونِ ما که مثلِ اتوبان شلوغ و پُر رفت و آمد بود به من راه نداد تا این که یکی از دوستان رسید و کمک کرد و عبور کردم حالا بیام و ببخشید بهمون برنخوره پاچه ی بنده خدا رو بگیرم و داد و هوار راه بیندازم که هر وقت کسی کمک خواست بهش کمک کن من که حسابی ازش تشکر کردم و گفتم اگر خودم میخواستم رد بشم باید تو این هفته به مراسم سه روزه و شبِ هفتِ من می اومدی من که هر جایی لازم هست کمک میگیرم یا اگر کسی خواست کمک کند اگر نیاز داشتم با تشکر قبول میکنم و اگر هم نیاز نداشتم با احترام و تشکر رد میکنم هرگز هم این کمکها را به حسابِ ترحم نمیذارم ببخشید طولانی شد فدای همه علی

رعععد داره همین جوری به کامنت علی خانی میخنده و روحیه ی ونوسیش گل کرده وآروم میزنه تو صورتش و لباشو با دندون میگزه و با خودش میگه : اوا خاک عالم به سررررم.
بیچاره حاج آقا ؛ بمیرم برای دل شکستش . آخ آخ .
به پدر خانومتون بگید رعععد حکیم فرموده : بدل نگیر ؛ خانوما گاهی اوقات که دپرس باشن پاچه که چه عرض کنم ؛ با چنگو چونگ چشو چار هم در میارن خخخخ
خیلی خوشحالم که نابیناها میان و نظر میذارن تو این پست.
راستی علی خانی بیا تو پست بیناها به راحتی بپرسن و نابیناها جواب بدن و جواب سؤالای من و چندتا بینای دیگه رو بده.
کافیه انتهای سمت راست شناسنامه ا ونجایی که نوشته دیدن همه نوشته های علی کریمی کلیک کنی تا به راحتی این پستو پیدا کنی . ممنون

درود به رعد عزیز اولاً تو اون پست جوابتو دادم
بعد هر جور و با هر ابزاری که میشه برا این نابیناها ثابت کن که کار ی بینا از روی انساندوستی هست نه ترحم
من که هر چی میگم فایده نداره
من که دیگه کم اوردم ی کاری بکن
نابیناها میگن
ترحم آتشی ریزد بجانم
که از شرح بیانش ناتوانم
کسایی که قبلاً میدیدن بعد از نابینایی تو روزها شاید هم ماههای اول خیلی مشکل داشتند
خوب حالا فرض کنیم ی بینا خودش را یک لحظه جای ما بزاره
معلومه که دلش کباب میشه
بله اون بینا نمیدونه که ی نابینا برای زندگی مهارتهای نابینایی رو یاد گرفته
برا همین وقتی خودش رو جای ی نابینا میزاره ناراحت میشه و شاید هم به قول دوستان بهش ترحم کنه
من میگم ما باید بتونیم روی دیگران تأثیر بزاریم نه از کارهای اشتباه دیگران تأثیر بگیریم
بینایی که به طرف من میاد بیکار که نیست مگه از من به اون چی میرسه که بخواد بیاد پیشم کمکم کنه که من تازه بخوام شاکی هم باشم
دیگه نمیدونم چی بگم یا چه طور بنویسم یعنی دیگه هر چی به مغزم فشار میارم هیچی به ذهنم نمیرسه
تا کسی ی موضوعی براش حل نشه کار با نوشتن درست نمیشه
فکر کنم پست تو پست شد اومدم کامنت بزارم
پست دادم
ولی باید در این مورد ی کنفرانس بزاریم شاید کمی تا حدودی بتونیم موضوع رو حل کنیم
موفق باشید

درود به علی کریمی ؛ اولاً اون پست کدومه خخخ تو چندتا پست داری و پستات اسم داره .
دوماً من همیشه به پست بیناها منت بکشن و نابیناها محل ندن سر میزنم .
+++
یادم میاد چند وقت پیش مجتبی یه برنامه آموزشیه صوتی گذاشته بود ؛ منم دانلود کردم. وااای وحشت کردم ؛ چون صدای پارس و مینا میومد . خییییلی خییییلی تند و مثل ربات و آدم آهنی حرف میزدن.
من خیلی خورد تو ذوقم ؛ هم برای نبین ها و هم برای خودم .خخخ
چرا برای خودم : برای اینکه کلی تلاش میکردم که بچه ها منو مثل یه پدربزرگ چاق و صدا کلفت تصور کنن . با خودم گفتم کسی که به این کریه الاصواتا یعنی پارس و مینا گوش بده دیگه نمیتونه تصور کنه که من یه مرد بد صدا و زشتو چاااقم خخخخ
به دخترا زنگیدم اونا از پشت تلفن برام صدای اون فرشته های دوزخیو گذاشتن و با خنده میگفتن ولی ما اینارو دوست داریم و صدای اینا نمی ذاره که نتونیم تصور خودمونو داشته باشیم. خیالت راحت باشه پدربزرگ هههه
اون موقع بود که من فهمیدم خدارو شکر تصورات دخترام وگوشکنیا با این آواهای منفور کور نمیشه.
فهمیدم که نابیناها خیلیاشون از من شادترن. ممکنه من با کامنتی اصلاً خندم نگیره شکلک کلاًً به هیچ چیزی به این راحتیا خندم نمی گیره ولی خب خیلی از دخترا به من میگن که ما تا چندروز به کامنتای تو و یا پستات می خندیم.
از تو چه پنهووون وقتی با پریسیما حرف میزنم ، همچین از ته دل میخنده که من به خنده ی اون میخندم. پس حالا من فهمیدم که الکی برای نبین ها ناراحت بودم که چرا نمی بینن.
چه روزهایی که غصه خوردم ولی الان میگم هر چی براتون اشک ریختم و گریه کردم حرومتون . نوبته شماس که برای رعد گریه کنید . شماها همتون خدارو شکر خوبید و خودتونو وقف دادید.
اصلاً من تو این محله های نبین ها چه کار میکنم نمی دونم خخخ چرا اینجا و هر جایی که نبین ها باشن برام جذابیت داره ؟؟؟ نمیدونم .
آهااااااای ملت بریزید و برای رعد کلی ترحم و دلسوزی کنید دیگه . چرا من از شما نبین ها و دنیاتون و محلتتون خوشم میاد نمیدونم خخخخ

درود بر رعد عزیز
تو پست بیناها بپرسن نابیناها جواب بدن
جواب تو و رهگذر رو دادم برو بخون
بعدش این پست بیناها منت بکشن نابیناها محل ندن تو صفحه ی چند هست کی منتشر کرده
من ندیدم دقیقاً بگو کجا هست
تشکر از اینکه هستی

سلام آقای کریمی پست خوبی گذاشتید بی نهایت ممنون. آقای رعد از شما هم ممنون که تو پستهای این شکلی مارا با دیدگاههای بیناها آشنا میکنید. به نظر من ما باید ریشه ترحم را تو فکر خودمون پیدا کنیم. ببینید اگه یه روز خوشحال باشید اگه یه بینا بمبم تو سرتون بزنه به اندازه روزی که خلقتون تنگه از دست اون بینا دلخور نمیشید. چون در روزی که خوشحالید فکرتون زود به چیزی که خوشحالتون کرده میره و دست از سر بینای بدبخت برمیداره. اما تو روزای ناراحتی حرف یا عمل بینای بیچاره حتی اگه ترحم آمیزم نباشه بیشتر ترحم آمیز براتون جلوه میکنه.
بیناها میخوان نهایت توجه و محبتشونو به ما نشون بدن ولی راهشو بلد نیستن آخه ما در اقلیت جامعه زندگی میکنیم درباره خودمونم که زیاد با مردم گفتگو نمیکنیم چی بشه یه آقا معلم گل مثل آقای رعد خودشون جویای حال ما بشن. در نتیجه فکر سمی ما به اضافه فقر اطلاعاتی افراد بینا مساوی است با سو تفاهم و گیس و گیس کشون بین بینا و نابینا بینا میگه ترحم کجا بود من کی ترحم کردم اصلا این ترحم یعنی چی؟ و نابینا میگه یعنی تو به دوستت گفتی بذار من این بنده خدا را ببرم اون ور خیابون نمیبینه یه هو ماشین لهش میکنه. بینا میگه من کی گفتم شما اشتباه شنیدی نابینا میگه چشم ندارم گوش که دارم خودم شنیدم تو گفتی اصن میخای اثر صداتو ببرم پیش قاضی! و…

سلام ندا جون خوبی عزیزم ؟؟؟؟
رععععد بزرگ در عالم حقیقی یه خانوم معلمه . من در دنیای مجازی دوست دارم نقش یک پدربزرگو بازی کنم ههههه البته تو این محله مجبور بودم تو شناس نامم راستشو بگم .خخخ
ولی مرسی که اومدی جواب دادی . اونقدر که این پستای علی کریمیو دنبال میکنم و از دیدن کامنت جدید خوشحال میشم ، تو پستای خودم این حسو ندارم.
من فقط میدونم تنها خود انسان میتونه به خودش کمک کنه .
یکی از مؤفق ترین دانش آموزای من کسیه که بسیار فقیر و پدری معتاد داره . مادرش میگفت ۸ ماه نتونسته مرغ بخره و غذا درست کنه ، حالا گوشت که بماند.
اما این دانش آموز با این همه مشکلات در تمامی دروس و مسابقات و المپیادها نفر اوله. بسیار هم خندون و با انگیزس . واقعا با دیدنش از خودم خجالت می کشم .
پس اگه بخواییم شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم ، هیچ چیز نمی تونه مانع خوشحالی ما بشه .
ندا جون عزیز دلم ، مرسی که اومدی و مرسی که هستی . دوست دارم بیشتر تو محله ببینمت و بیشتر باهات آشنا بشم.

دیدگاهتان را بنویسید