خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بیایید با هم نقد رو نقد کنیم

درود بر شما دوستان گرامی.
بهترین لحظات رو برای شما آرزومندم.
دوستان، همواره یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و سوء تفاهم بین افراد، نقدهایی هست که افراد مختلف نسبت به عملکرد، آثار، خصوصیات اخلاقی و شخصیت همدیگه وارد میکنن.
مهمترین دلیل این مسأله، شاید عدم شناخت افراد از اصول درست نقد، یا از طرف دیگه نداشتن شخصیت نقدپذیری طرف مقابلشون هست.
توی این پست، به اتفاق هم، قراره تا حدی که در توانمون هست، نقد رو نقد کنیم. برای این کار هم چندتا سؤال مطرح میکنیم:
1: اصلاً اگر بخواید نقد رو تعریف کنید، اون رو چه طور تعریف میکنید؟
2: آیا نقد برای خودش اصول و قواعد مشخصی داره؟ این قواعد و اصول از نظر شما چه چیزهایی هستن؟
3: آیا نقد، ادبیات مخصوص به خود رو داره؟
4: آیا تفاوتی بین نقد و تخریب و ترور شخصیت یا زیر سؤال بردن یک اثر یا یک عملکرد وجود داره؟ این مرزبندی رو چه طور میشه انجام داد؟
5: آیا اصولاً نقد درست، صرفاً بیان نقاط ضعف هست یا این که بیان نقاط قوت و نکات مثبت هم نوعی نقد محسوب میشه؟
6: آیا اونطور که گفته میشه، اصولاً نقد میتونه باعث پیشرفت بشه یا ممکنه تأثیر معکوس داشته باشه و باعث مأیوس شدن طرف نقد شونده بشه؟
7: آیا فرد نقد کننده، جدا از اشراف داشتن نسبت به حوزه ای که قراره اون رو نقد کنه، باید خصوصیت و ویژگی دیگه ای هم داشته باشه؟
8: با توجه به این که فرد نقد کننده، خود یه انسانه، و امکان نداره که نظر شخصی اون روی نقدی که میکنه بیتأثیر نباشه، به نظر شما جایگاه نظر شخصی فرد منتقد، نسبته به موضوعی که نقد میکنه در نقد اون کجاست؟ چه طور میتونه روی نظرات شخصی خودش مدیریت کافی و مناسب رو داشته باشه؟
9: نقدپذیر بودن یا نبودن طرفی که مورد نقد قرار میگیره، چه قدر باید در تصمیم منتقد برای انجام نقد نسبت به طرف مقابلش تأثیرگذار باشه؟ آیا منتقد برای ارائه ی نقد خود، باید نقدپذیر بودن یا نبودن طرف مقابل رو در نظر بگیره یا این موضوع در صورتی که نقد منطقی و منصفانه ای ارائه بشه، چندان اهمیتی نداره؟ اصلاً شرایط محیطی، چه قدر در تصمیم منتقد، در ارائه یا عدم ارائه ی نقد مورد نظرش میتونه مؤثر باشه؟ آیا ارائه ی یه نقد، نیازمند پیشزمینه ی خاصی هست یا نه؟
10: در صورتی که یک فرد عادل و آگاه به اصول نقد، نقدی منصفانه و بدون ایرادی را نسبت به طرف مقابل ارائه کنه، طرف نقد شونده چه ویژگیهایی باید داشته باشه تا نتیجه ی نقد ارائه شده مثبت و در جهت بهبود وضعیت موضوع مورد نقد واقع شده باشه و بازخورد مناسبی از نقدی که صورت گرفته به دست بیاد.
دوستان، اول تصمیم داشتم که توی متن پست از نظر خودم هر ده سؤال رو پاسخ بدم و بعد توی کامنتها نظر شما رو هم بدونم.
ولی بعدش نظرم عوض شد و اینطور برنامه ریزی کردم که متن پست صرفاً طرح مسأله باشه و همه با هم توی کامنتها در این مورد بحث و تبادل نظر کنیم.
هدف من از انتشار این پست، این بود که ما به یه جمعبندی در مورد نقد برسیم و سعی کنیم نقدهای رایج در جامعه ی فعلیمون، به خصوص جامعه ی نابینایان رو آسیبشناسی کنیم.
میدونید که همواره جامعه ی فعلی نابینایان، در دنیای حقیقی و مجازی، مملوء از تنشها و کشمکشهایی هست که نتیجه ی نقد غیر منصفانه یا نقدپذیر نبودن فرد نقد شونده هست.
این اطمینان رو دارم که شما فرهیختگان، توی کامنتهای این پست شرکت خواهید کرد و بحث جذاب و باکیفیتی رو خواهیم داشت که نتیجه ی اون اگر بحث به درستی پیش بره میتونه کمک کننده به شرایط و فضای موجود در جامعه ی نابینایان باشه.
خواهشی که از شما دوستان عزیز دارم، اینه که در کامنتهای این پست، فقط در مورد موضوع پست کامنت بذارید و از انتشار کامنتهای بی ارتباط به موضوع بحث، خودداری کنید.
بیشتر از این پست رو طولانی نمیکنم و مشتاقانه منتظر نظرات سازنده و راهبردی شما توی کامنتها هستم.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «بیایید با هم نقد رو نقد کنیم»

سلام شهروز.
من یه مطلب کلی درباره نقد و نقد پذیری بگم.
نظر من اینه که منتقد کسی هستش که نقد رو بدون دخالت دادن روابط شخصی و بدون تحمیل نظر شخصی بیان کنه.
و نقد شونده اگه شخص باشه باید بدون احساس عصبانیت و بازم بدون دخالت دادن خلقیات شخصی به به دفاع از خود در مقابل منتقد بپردازه.
اگه بخوام دونه دونه سوالاتت رو پاسخ بدم که باید یک کتاب بنویسم، ولی بعدا شاید بیام و یکی یکی جواب بدم.
تا ببینیم چی میشه.
بحث خوبی رو مطرح کردی که امیدوارم همه دوستان بدون نقد هم دیگه فقط به بحث در مورد شرایط و شیوه ها و مقررات نقد و منتقد از نظر خودشون بپردازن.
مطمینا اگه از این بحث نتیجه خوبی بیرون بیاد دیگه تنش و سو تفاهم هم بین دوستانمون به وجود نخواهد آمد.
به امید اون روز.
ضمنا مدال طلا رو هم تصاحب کردم که به موقع از حلقوم شهروز میکشمش بیرون.بوجود

سلام عمو.
بله همه ی اینهایی که گفتید کاملاً درسته.
از نظر من اگه بخوام نقد رو تعریف کنم، نقد، شامل تحلیل منطقی و منصفانه هست که نکات مثبت و منفی رو در کنار هم به شکل عادلانه ای مطرح کنه و دلایل وجود نقاط قوت رو تشریح کنه و برای رفع نقاط ضعف راهکار کاربردی ارائه بده.
البته این نقد باید به دور از خصومت و در کمال آرامش اخلاقی صورت بگیره.
مرسی از حضورت.

سلام داوود.
اینم نظریه.
اصول اصلی نقد از نظر من، آگاهی کامل منتقد از موضوعی که میخواد اون رو نقد کنه، بیطرف بودن منتقد، لحن مناسب در بیان نقد، منصفانه بودن نقد، بیغرض بودن منتقد در بیان نقد و جامع بودن نقد در نقاط ضعف و قوت هست.
مرسی که هستی.

سلام واااای چقدر سوال من نوعا اگر بخواهم نقد کنم به نرمی میگم چون واقعا هر وقت دل کسی رو شکستم پشت پاشو خوردم اصلا سعی میکنم تو کار نقد نباشم و اگر هم حرفی بخواهم در باره ی کسی بگم پشت سرش میگم خخخ خوب من اینم دیگه ترجیح میدهم برم تو جهنم تا این که دل کسی رو بشکنم به نظر من آدمها فقط میگن ما انتقاد پضیریم اما وقتی بدیا شونو به شون میگی ناراحت میشن اگر هم خوبیا شونو بگی قند تو دل شون آب میشه ببخشید که تخصصی جواب ندادم چون واقعا نظرم این هست اصلا چرا باید به ملت بگیم این کار رو انجام بده یا نه مگر خودش عقل نداره یک مثال خیلی بارز وقتی یکی از یکی خوشش میاد شما تا صبح بهش بگو کارت اشتباه هست عمرا اگر قبول کن اون برای خودش هزاران دلیل داره که کار من بهترین کار دنیا هست حتی ممکن هست شما رو هم توجیه کنه البته این حرفهایی که نوشتم حتما استثنا هم داره ببخشید زیاد نوشتم فقط خواستم نظرمو بنویسم برم بخوانم خدااااا خخخخ موفق و شاد باشید مواظب خوبیامونم هستیم خخخ

سلام مهدیه.
این که ما خیلی جامعه ی نقدپذیری نیستیم متأسفانه تا حد زیادی درسته.
ولی حتی در همین جامعه هم نقد به درستی بیان بشه میتونه منشأ پیشرفت بشه.
نقد ادبیات و چارچوب خاص خودش رو داره. زمانی که نقدی صورت میگیره، باید این نقد در کمال احترام و به دور از تنشهای اخلاقی باشه و در نقد نباید از کلمات توهینآمیز و تحقیرآمیز استفاده کرد که باعث رنجش و تحریک طرف مقابل بشه.
لحن نقد باید طوری باشه که طرف مقابل این احساس بهش دست نده که منتقد قصد تصفیه حساب با اون رو داره و از نقد برای این کار داره سوء استفاده میکنه.
مطمئناً اگر نقد درست انجام بشه میتونه خیلی مفید باشه.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.

با سلام به شهروز جان این مواردی ررا که گفتی باید برای کسی که تصمیم دارد مطلبی یا شخصی را نقد کنید خیلی مهم است و باید نقد کننده آنهارا مد نظر بگیرد.
ولی اگر بخواهم به موارد با دقت جواب بدم باید بگم که نقد کردن زمان امکان پذیر است که اولاً طرف نقد ما باید نقد پذیر باشد ثانیاً نقد ما نباید موجب توهین به شخصی که داریم او را نقد می کنیم باشد ثالثاً نقد ما باعث رشد طرف مقابل شود نه باعث سرافکندگی او شود. و خیلی چیزهای دیگر در نقد کردن مهم است که به خوبی در موارد ذکر شده توسط خود تو که بیان شد مهم است

سلام به مهدی عزیز.
کاملاً باهات موافقم.
یکی از چیزهایی که باید توی نقد حتماً رعایت بشه، همه جانبه بودن نقد هست.
یعنی ما وقتی کسی رو نقد میکنیم، فقط و فقط نباید نقاط ضعفش رو عنوان کنیم و سعی کنیم تمامیت طرف رو زیر سؤال ببریم.
یه نقد درست نقدیه که اگر هم میخواد نقاط ضعف رو بگه، اولاً برای اون نقاط ضعف راهکار برطرف سازی ارائه بده و در ثانی با نگاهی عادلانه، نقاط قوت رو هم بیان کنه و دلایل این نقاط قوت رو هم تشریح کنه.
مطمئناً نقدی که صرفاً بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل باشه باعث رنجش و کدورت خاطر طرف نقد شونده میشه.
مهدی جان اگر لطف کنی از داخل حساب کاربریت کامنت بدی خیلی ازت ممنون میشم.
چون ما کامنتهایی که کاربرها از بیرون حسابشون میفرستن رو منتشر نمیکنیم. دلیلش هم اینه که ممکنه کس دیگه ای به اسم تو بیاد مطلبی بنویسه و تو اصلاً خبر نداشته باشی.
ولی اگه از حساب خودت کامنت بدی، هم توی صف بررسی نمیمونه و هم ما مطمئنیم که خودت کامنت دادی.
ممنون از حضورت.
پیروز باشی.

سلام ترانه.
دقیقاً همینطوره.
بین نقد و تخریب همواره مرز خیلی باریکی وجود داشته.
مرزبندی این دو چیز کار خیلی ساده ای نیست.
اما زمانی یه نقد تبدیل به تخریب میشه که طرف نقد کننده با بخل و حسد و غرض ورزی نقد رو انجام بده.
تا حدی از نحوه نقد منتقد میشه فهمید که آیا واقعاً هدفش نقد هست یا تخریب طرف مقابل.
ولی خیلی وقتها هم هست که این تخریب ناخواسته انجام میشه که دلیلش نا آگاهی منتقد از اصول صحیح نقد میتونه باشه.
اگر منصفانه نقد کنیم، خود به خود میشه گفت که از ورود به حوزه ی تخریب دوری کردیم.
ممنون از لطفت.
پیروز باشی.

سلام بر آقا شهروز گرامی. از اونجایی که دقققیقاً همین الان یه بنده خدایی که اومده بود حرفشو بزنه تو یه گروه اونقدر کوبیدنش که مجبور شد بره حالم خوب نیست و کامنتا رو نخوندم و فقط نظر خودمو میگم و اگه تکراری بود عذر می خوام. به نظر من نقد یعنی بیان حقیقت و این شامل نقاط ضعف و نقاط قوت میشه. به نظر من شخص نقد کننده باید راجع به موضوع مورد نقد دارای اطلاعات کافی باشه و از شخصیت بالایی هم برخوردار باشه تا بتونه با لحن و ادبیات کاملاً خوب و محترمانه نظرش را به فرد نقد شونده بگه. هدف منتقد باید خیرخواهی و اصلاح مشکل نقد شونده باشه و به قول شما با ترور شخصیت فرق داره این موضوع. فرد نقد شونده باید این خیرخواهی رو درک کنه و مطمئن شه که منتقد قصد تخریب شخصیت اونو نداره. اما فرد نقد شونده هم باید دارای درک بالایی باشه و اگه قانع نمیشه خیلی محترمانه از کار یا اثری که انجام داده دفاع کنه. اگر هم قانع شد که خب چه بهتر و نقاط ضقفش رو اصلاح بکنه. نظر منتقد نباید تحمیلی باشه یعنی با استفاده از عباراتی مثل :به نظر من… ممکنه نظر دیگران متفاوت باشه…. اگه میخواهید کارتون بهتر پیش بره و این طور عبارات که نشون بده قصد توهین یا تخریب نداره رو تو ادبیاتش استفاده کنه. طولانی شد شرمنده و کمی هم البته آشفته شد. مرسی از پست خوبتون و موضوع خوبترتون. شاد و موفق باشید.

سلام لنا.
عجب! واقعاً ای کاش این اتفاقات بینمون پیش نیاد.
نقد اگر به درستی انجام بشه، مطمئناً میتونه منشأ پیشرفت و ارتقاء نقد شونده بشه. هیچ پیشرفتی بدون دریافت بازخورد از محیط امکانپذیر نیست.
نقد منصفانه میتونه بازخورد حقیقی رو نسبت به فرد نقد شونده ارائه بده که این بازخورد واقعی باعث میشه نقاط قوت و ضعف مشخص بشه و فرد نقد شونده با شناخت نقاط ضعفش برای برطرف کردن اونها تلاش کنه و سعی در حفظ و محکمتر کردن نقاط قوت خودش داشته باشه.
نظرت کامل و جامع بود ممنون.
پیروز باشی.

درود
به نظر من همه یا لا اقل بیشتر ما میدونیم تعریف نقد و نقد پذیری چیه و خوب میدونیم که اگه بخوایم درست نقد کنیم چی کار باید بکنیم.
پس مشکل ناآگاهی نیست.
مسئله سر اینه که همه مون دوست داریم ازمون تعریف بشه و اگه مثلا تو یه متنی سی تا خوبی بهمون نسبت بدن و یه بدی ما بیشتر از اون که به خاطر اون سی تا خوبی خوشحال بشیم، از اون یه نقص که بهمون نسبت داده شده اون چنان ناراحت میشیم که میخوایم زمین و زمان رو به هم بدوزیم تا اثبات کنیم که مشکلی در ما نیست و هر چه هست تقصیر دیگرانه.
به عنوان مثال یه کم با احتیاط میپرسم که تا حالا دیدید یه مسئول بیاد تو یه برنامه ی رادیویی یا تلویزیونی و از فلان عملکردش عذرخواهی کنه؟
شاید اگر هم معدود مواردی باشه، صرفا جنبه ی سمبلیک داشته و در عمل و واقعیت بعد از اون دیده نشده که هیچ تلاشی برای رفع اون مشکل از سوی شخص عذرخواه صورت بگیره.
در عوض تا دلتون بخواد میتونید انداختن اشتباهات گردن دیگران رو از سوی همونهایی که عادتبه عذرخواهی نداشتن ببینید.
بعد تو یک مجموعه وقتی نگاه میکنی میبینی تقریبا کار همه نقایصی داشته ولی چون هیچ کدومشون حاضر به پذیرش اشتباهشون نبودن و مدام گردن هم دیگه انداختن، مسائل حل که نشده هیچ، همین طور روز به روز به حجمشون اضافه شده.
پس این کار یعنی نقد درست و نقد پذیری به یک فرهنگ سازی عام احتیاج داره.
شاید بگید خب ما نابیناها از خودمون شروع کنیم.
درست هم همینه و تا هر گروهی این فرهنگ سازی رو از داخل خودشون شروع نکنن، در جامعه اتفاق بزرگی نمی افته.
ولی یه واقعیت تلخ نشون داده که نبود نقد پذیری به خصوص بین نابینایان بیداد میکنه و سر کوچکترین مسئله ای تا پای ریختن خون همدیگه هم شده باشه حاضریم پیش بریم.
به هر حال نظر نهایی من اینه که ما با انجام این طور بحثها صرفا داریم وقت مون رو تلف میکنیم.
فقط زمانی میتونیم نتیجه ی چنین مباحث تکراری رو بررسی کنیم که مثلا بگیم آقا من آمادگی دارم تو فلان پست هر کس خواست از من انتقاد کنه و منصفانه در مورد من حرف بزنه و منم بیام و با استدلال روشن به نقدهاشون پاسخ بدم.
حالا اگه در نهایت این ابراز انتقادات و پاسخگوییها هیچ کدوم از منتقد و نقد شونده یقه ی خودشون و دیگری رو ندریده بودن و پته ی هم دیگه رو از گذشته تا آینده روی آب نریخته بودن، میشه گفت که کم کم داره فرهنگ نقد و نقد پذیری صحیح تو جامعهی هدفمون یعنی قشر نابینا شکل میگیره و میشه انتظار داشت تا بعد در کل جامعه هم امیدوار باشیم چنین فرهنگ سازی صورت بگیره.
من شخصا حاضرم برای این که صرفا شعار نداده باشم، تو یه همچین آزمونی شرکت کنم و امیدوار هم هستم که بتونم سربلند ازش بیرون بیام.
اما زمانی میشه واقعا امیدوار بود که اکثریت ما چنین توانی رو در خودشون ببینن که اگه روزی در مظان چنین امتحانی قرار گرفتن بتونن از پسش بر بیان.

سلام سعید.
داشتن تحمل انتقاد و نقد پذیر بودن، همیشه یکی از مهمترین موضوعات بحث در جامعه ی ما به خصوص جامعه ی نابینایان بوده.
متأسفانه چندان روحیه ی نقد پذیری در جامعه ی کمتر از یک ملیون نفری ما نابیناها وجود نداره.
ولی از طرف دیگه، ما خیلی وقتها با وجود این که به موضوعی که میخوایم نقد کنیم اشراف کامل داریم، ولی باز هم نقدمون نقد درست و سالمی از آب در نمیاد.
به نظر من فرد منتقد علاوه بر اشرافی که باید روی موضوع مورد بحث داشته باشه، باید توان سخنوری رو هم داشته باشه.
باید قدرت بیان مناسب و روابط عمومی قابل قبولی در خصوصیات شخصیتی یه منتقد وجود داشته باشه.
همچنین قدرت جدل کلامی و توان انجام مناظره هم یکی دیگه از ویژگیهایی هست که یه منتقد باید تا حد قابل قبولی از اونها برخوردار باشه.
با پیشنهادت در مورد کاربردی کردن این بحث هم کاملاً موافقم و شجاعتت رو تحسین میکنم.
منم حاضرم چنین کاری رو انجام بدم.
حالا به نظرم تو پستت رو بزن تا منم بعد از تو این کارو انجام بدم و خودمون رو به نقد بذاریم.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.

درود
جناب شهروز عزیز ! از انتشار این مطلب شما کمال تشکر و سپاس را دارم . یکی از نظرات و ایده های من به منظور جلوگیری از تکرار مسلم برخی تنش ها بحث در مورد آن و اختصاص فضائی مناسب برای آن است که دلیل تاکید این حقیر هم در مطلب شما نوعی مبارزه با ختم قضایا به آن گونه بود ؟ که قصد داشتم تا جناب امیر سرمدی مقاله ای در این خصوص منتشر کند که باز هم شما به دلیل اینکه قول مساعد داده بودید وارد میدان شدید و متاسفم از این نظر که با جناب درفشیان در خصوص نحوه شناسائی و شناساندن نقد و آشنائی همه مخالفم ضرورت نیاز انتشار این گونه مطالب را در کنار پیشنهاد آقا سعید می پسندم ! من خودم مدتی است که در مود اسکایپم درج نموده ام که دوستان با توجه به شناخت خودشان از من مرا نقد کنند ؟! نگفتم تعریف کنند بلکه گفتم مرا نقد کنند ؟ و این را هم برای خودم در نظر گرفته ام که هر مطلبی را به دیده منت بپذیرم ! اما مایلم به اطلاع برسانم که دوستان هیچ پاسخی نداده اند و علت اول به مناسبات این حقیر بر می گردد که اکثرا شناخت کلی نسبت به من دارند و دوم اینکه با نقد و نقد نمودن اطرافیان غریب و بیگانه اند ؟سوم اینکه اصلا وارد اموری که درد سر دارد به قولی نمی شوند ؟
باز هم تاکید میکنم ضرورت انتشار این مطالب در محله و بحث در این خصوص می تواند در مهار تنش ها و کنترل برخی تنش ها به سادگی کمک نماید ! و به قولی محله به خاطر اندک مطالب بی ارزش وارد تنش نشود !
مطالبی که در مورد نقد نوشتید جناب شهروز نشان از مطالعه شما در این خصوص دارد و ارائه این مطالب می تواند به دوستان نابینا و من کمک شایان توجهی نماید .
نقد تحلیل رفتار و عملکرد است و اغلب بمنظور کاهش معایب و اجرای برنامه ها و وظایف با اشتباهات کمتر صورت می پذیرد .
خصوصیت و هدف نقاد باید مثبت و برای حصول به نتیجه ای باشد که راهگشای قشری از جامعه به موفقیت را دنبال کند .
نقد باید در مسیر هدف باشد حالا این هدف در مناسبات مختلف متفاوت است مثلا در نوشته ای که منتشر می شود باید هدف اصلی آن برای نقاد مشخص شود و نقد این فرد منتقد نیز باید برای حصول به این مهم انجام گیرد ! حالا ممکن است که در این مطلب برداشت منتقد چند هدف باشد که با توجه به متن فضائی که ما کار میکنیم و حیطه عملکرد باید منتقد هدف کلی تر و قابل شمول تر را در نظر بگیرد و در خلال ارائه راهکار گوشه ای هم بصورت اشاره ای نقد جزئی را هم گوشزد نماید ؟ ضمن اینکه لازم است که از پیش داوری ها و ارائه افکار خودمان جدا بپرهیزیم ؟ این ام رموجب تغییر مسیر مطلب و دلخوری افراد مورد نظر شده است و گاها موجبات آزردگی شدید را فراهم می سازد !
نقد را اصولا برای مسئولیت ها بیشتر به کار می برند ؟و مسئولان و مدیران بیشتر در مصان انتقاد هستند ؟! و این انتقاد ها هم از سوی جامعه تحت نظر مدیریتشان می تواند در ارتقاء سطح توان و بازدهی بیشتر آنان و حصول به نتایج شگرف کمک کند !
نقد را با تعریف یکی نبینید و نگیرید ؟ تعریف بی حد و مرز هر کجا که باشد نتیجه آن چیزی جز ویرانی نیست ؟ اغلب مردمان کشور ما دوست دارند در هر جایگاهی که بنشینند مردم در مقابلشان کرنش کنند و همواره آمارهای رضایتمندی از خود و دستگاه اینان زبانزد رسانه هاست ؟این در حالی است که خروجی عملکردشان همواره نارضایتی و ظلم است ؟ اگثر مواردیکه منجر به تنش شده و می شود و محدود به جامعه هدف خاصی نیست و هر جامعه ای از این کشور را شامل می شود بیشتر به خاطر مدح های بدون محتوا و بزرگ کردن افراد است و فرایند آن هم قطعا کاهش آستانه افراد در مقابل نقد شده است .
اگر میخواهیم که محله ای عاری از تنش داشته باشیم به شما حتم را می دهم که هرگز نخواهید توانست محله ای بدون تنش داشته باشیم اما می توانیم این تنش ها را کاهش دهیم و سطح بروز تنش ها را ارتقاء دهیم تا به جائی که هم آستانه تحمل خودمان بالا رود و هم آستانه فرذد مورد نظر که مورد نقد قرار گرفته و با مرور زمان خواهید دریافت که تنش ها اگر بروز نمود برای اهداف بسی والاتر و بالاتر است که با مدیریت صحیح آن برای بار دیگر تجربه آن را نخواهیم یافت و برای همیشه حل خواهد شد .
همواره مسائل به گونه ای اتفاق می افتد که ما به خودمان این حق را می دهیم و دست به امری می زنیم که در جایگاه ما نیست و به دلیل اینکه وارد گود شده ایم لزوم حمایت نابرابر از ما توسط برخی از همکارانمان را می طلبد که نتیجه تنش های منجر به مقابله به صورت ناپسند می شود .
نمی دانم سوالات جناب شهروز بسیار زیاد بود که من تا حدی خواستم به آن پاسخ دهم ، اما مطلب اصلی من این است که اگر همه بخواهند مثلا در این محله اقدام به نقد کنند چه کسی باید مدیریت کند ؟ بله منظور من این است که نقد بسیار هم خوب است اما توصیه می شود که مدیران محترم در راستای اهداف این محله به مبحث انتقاد رو بیاورند ؟ همواره برای نقد کردن نیازی به داشتن اطلاعات جامع نیست ؟ از آنجائیکه اغلب رفتارهای جامعه ما مشابه هستند باید بدانیم که نتیجه اموری که نشات گرفته از خصوصیت شغلی افراد است و عدم احاطه و کنترل بر آن باعث ویرانی های بسیار می شود ؟ همواره پاسخ های ارائه شده و در واقع بازخورد ها می تواند نقد پذیری افراد را هویدا نماید .اما اگر بر این اعتقاد باشیم که نیاز به اطلاعات است برای اینکه بتوانیم انتقاد کنیم هرگز این اطلاعات منوط به اطلاعات شخصی و عملکردهای اشتباه افراد در گذشته نمی شود بلکه اطلاعات داشتن برای حصول به نتیجه هدف مهم به نظر می رسد که این هم با تجربیات مختلف افراد حاصل خواهد شد .
یکی از راه های کاهش تنش در محله این است که فضای مناسب برای افراد در نظر بگیریم و تا تنشی ایجاد شد با مخفی کردن آن نخواهیم تنش را فیصله بدهیم بلکه باید نظرات منتشر شود و کنترل شود و از بستن کامنت دانی جدا بپرهیزید .مدیریت کنید تا مبحث به ساحل هدفش برسد و ناکام و عقیم نگذارید آن را ! مدیران وظیفه سنگین تری به نسبت کاربران دارند و وظیفه اشان نیز کنترل اوضاع و آرامش محله است نه چیز دیگر .اینان چون اکثر افراد را می شناسند بصورت بهتر می توانند به نقد بپردازند و اشتباهات را تذکر دهند .
ادامه این کامنت قطعا به دلیل خستگی من تکرار مکررات می شود و سعی می کنم تا ضمن تائید این روش جناب شهروز بمنظور بالا بردن اطلاعات محله من نیز تاکید میکنم ممکن است که ما اطلاعات خوبی کسب کنیم و به خوبی بنویسیم و سخنوری کنیم اما کاربردی کردن نوشته هایمان صرفا با شکل گیری باورمان به دست خواهد آمد و من امیدوارم حصول به باور در مورد موانع مختلف برای هر کدام از ما به سادگی انجام گیرد .
من خوشحال هستم که نگرانی من در خصوص رها کردن مطالب توسط مدیران در این مطلب فروکش نمود و خواستار شرکت افراد در این مباحث بمنظور کاهش تنش ها هستم .شاد و کامروا باشید و به جای فردی که دو قدم آنطرف تر ایستاده و تشویق میکند ؟!
ایام به کام . فرار تا به باد کامنت دانی اش مرا نگرفته بب. چچ ….فررار .

درود به جناب قنبر.
این محله میتونه صرفاً یه نمونه ی آماری باشه.
ولی جامعه ی نابینایان خیلی فراتر و وسیعتر از این سایت و اسکایپ و حتی فضای مجازی اینترنت هست.
ما حتی در فضاهای حقیقی هم تحمل نقد دیگران رو نسبت به خودمون نداریم.
کسی که نقد انجام میدهد، به هر حال یک انسان هست و مطمئناً نظرات شخصی او تأثیر مستقیم روی نقدی که ارائه میکنه میذاره.
ولی این که این نظرات شخصی قابل مدیریت هستن یا نه نکته ی مهمی هست.
به نظر من، نظر شخصی افراد در نقد، اگر مدیریت بشن میتونه سازنده باشه.
چون همیشه گفتن دوتا فکر بیشتر از یه فکر جواب میده. اگر نظر شخصی منتقد از احساسات اون فرد سرچشمه نگیره و حاصل اندیشه و نگرش اون باشه، مطمئناً میتونه مثبت و سازنده باشه.
نظر شخصی افراد، بر اساس تواناییها و مهارتهای اونها شکل میگیره که اگر احساسات بیپایه رو هنگام نقد ازشون جدا کنیم میتونه دستاوردهای مثبتی به ما بده.
ممنون از حضورتون.
موفق باشید.

سلام.
راستش نمی خواستم این طرف ها پیدام بشه، زیاد بلد نیستم توی این مدل پست ها چه جوری باید حرف بزنم. ولی نتونستم. به خودم که اومدم دیدم اینجام.
معمولا هر جایی صحبت نقد بیاد وسط، تقریبا همه محکم و مطمئن میگن من، انتقاد پذیرم. بینا و نابینا هم نداره. من یادم نمیاد هیچ بینایی در این مواقع گفته باشه من انتقاد پذیر نیستم ولی وای به زمانی که پای عمل وسط می اومد!. خلاصه اینکه همه ما، مدعی نقد پذیر بودن هستیم، ولی آیا واقعا هستیم؟ به جرأت می تونم بگم بالای۹۰درصدمون که این رو میگیم واقعا انتقاد پذیر نیستیم. ولی این دلیل نمیشه که هر زمان از انتقاد دردمون اومد یعنی ایراد از ماست که نقد رو نمی پذیریم. گاهی نقد ها واقعا نقد نیستن. توهینن، تمسخرن، نادرستن. گاهی انتقاد ها فقط اسمشون نقده و اگرچه توهین مستقیم داخلشون نیست و مثلا از کلمات زشت و توهین آمیز درشون استفاده نمیشه، ولی حقیقتا اهانت به حساب میان، اهانت به نقد شونده و شنونده و اهانت به دید و درک و فهمشون. شاید من زیاد سختگیرم ولی گاهی واقعا این طور احساس می کنم و زمان هایی که به همچین مواردی می رسم افتضاح بهم بر می خوره. اونقدر که بیخیال نظر بقیه در مورد انتقاد پذیر بودن یا نبودن خودم میشم. این جمله شاید خیلی گفته شده باشه و تکراریه ولی من واقعا سعی می کنم همیشه انتقاد رو بپذیرم. مدعی انتقاد پذیری نیستم چون واقعا این که من چه مدلی هستم رو باید از دیگران پرسید و من نمی دونم از نظر بقیه واقعا انتقاد پذیر هستم یا نیستم. ولی همیشه سعی می کنم که باشم. به شرطی که حس نکنم کسی داره کم فهم و نا آگاه تصورم می کنه. در همچین مواردی با عرض معذرت واقعا نمی تونم سکوت کنم و باید حتما اعلام کنم که ببین حرفت رو زدی ولی خیال نکن نفهمیدم. باید بدونی که من فهمیدم و می فهمم.
با آقای درفشیان و شهروز موافقم. آزمون سختیه ولی برای امتحان و تمرین خودم هم شده، اگر لازم باشه من هم حاضرم توی محله نفر سوم باشم و اگر کسی اعتراضی بهم داره هر جایی که مال این کار تشخیص داده بشه بیاد بگه. فقط مواظب باشید یواش بزنیدم. شوخی کردم. ولی جدی اگر این کار کمکی به کاربردی شدن این بحث ها و اصلاح ایراد ها می کنه و به نظر شما ها این طوری میشه کمکی به خودمون و به بقیه کنیم، من حاضرم.
کاش یاد بگیریم که علاوه بر تقویت نقد پذیری خودمون، مدل نقد و توضیح و حتی توصیه رو هم بلد بشیم که از نظر من این واقعا لازمه. اولیش خودم. من انتقاد رو شاید به خودم خیلی ساده تر از خیلی های دیگه می پذیرم ولی به نظر خودم در خیلی موارد راه توصیه و انتقاد رو درست نمیرم. باید تمرین کنم. باید یاد بگیرم. باید بیشتر بفهمم.
به امید زمانی که این ضعف ها اصلا جایی بین ما نداشته باشن. حتی در گوشه های ناپیدای اذهانمون.
ایام همگی به کام.

سلام پریسا.
این که ما در حرف بگیم نقد پذیر هستیم تا در عمل ثابتش کنیم یه نکته ی مهم هست.
ما در قالب برنامه های رادیویی که اینجا گذاشتیم، معمولاً نقد شدیم و معمولاً هم منطقی جواب دادیم.
به جز یکی دو مورد که اون هم چندان منصفانه نبود.
خود من توی یه پستم، از بچه ها خواستم عملکرد یک ساله ی من رو در محله نقد کنن و این اتفاق افتاد و انصافاً هم هر آنچه که منطقی بود رو پذیرفتم.
اما به نظر من اگر فرد نقد کننده بلد باشه چه طور نقد کنه، سرسخت ترین افراد هم متقاعد میشن و متوجه میشن که نقد خیلی هم بد نیست.
منتقد باید در نظر بگیره که در چه فضایی نقد رو مطرح میکنه.
یه وقت هست که فضای خصوصیتری هست که میتونه نقد بیپرده تری رو انجام بده که چندان اشکال نداره.
ولی ممکنه نقد اون در یک محیط عمومی مثل این محله باشه که تعداد زیادی این نقد رو میبینن.
مطمئناً این فضا نوع دیگری از نقد رو میطلبه که در اون باید برخی حریمهای خصوصی فرد نقد شونده رعایت بشه. همچنین باید زمانی که نقدی رو مطرح میکنیم، واکنشهای احتمالی دیگر افرادی که در اون محیط هستن رو هم در نظر بگیریم و بر اساس تمام شرایط محیطی نقدی درست رو ارائه بدیم.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.

سلام
انتخاب این موضوع نشون میده که مطالعه ی تو تو این زمینه بسیار زیاده و پاسخهات هم اینو نشون میده
من پاسخ دوستان رو خوندم و قصد زیاد توضیح دادن رو ندارم
فقط میگم که ایران ما فرهنگی به نام نقد پذیری نداره و مثل بقیه ی موارد که نیاز به فرهنگسازی هست این مورد هم نیاز شدید به فرهنگسازی داره
و خب شیوه ی نقد کردن و لحن نقد کردن خیلی مهمه اگه نقد رو حتی تو کشور خارجی با لحن تند و طعنه آمیز بگی قبول نمیشه و تو یاران هم که صد درصد رد میشه
دیگه زیاد صحبت نمیکنم و نظرات دوستان رو لایک میکنم
موفق باشی

سلام پریسیما.
نبود فرهنگ نقد پذیری در کشور ما کاملاً مشخصه.
یه نقد وقتی به درستی صورت میگیره، کسی که مورد نقد قرار گرفته باید ابتدا این رو بپذیره که نقد درست میتونه سازنده باشه.
در گام بعد باید بپذیره که نقد درست شامل تمام نقاط از جمله نقاط ضعف و قوت هست که اگر این رو بپذیره میتونه در مقابل بیان نقاط ضعف واکنش منطقی داشته باشه و برای رفع اونها اقدام کنه.
فرد نقد شونده باید به این باور برسه که کسی که اون رو نقد میکنه با اون مشکل شخصی نداره و هدفش از نقد بهبود کیفیت هست نه چیز دیگه ای.
اگر این خصیصه ها در فرد نقد شونده وجود داشته باشه و نقد درستی هم در موردش انجام بشه، میتونه منجر به اتفاقات مثبت بشه و پیشرفت حاصل بشه.
ممنون از حضورت.
پیروز باشی.

سلام…منم اجازه دارم یه چیزی بگم؟ من همه چیز را از زاویه ی زیبایی شناسی نگاه می کنم!!! حتی مذهب را…مثلا دروغ گفتن زشته…پس بهتره که دروغ نگیم…و اما نقد: اگر کسی من را به زیبایی نقدم کنه، کاملا می پذیرم!!! منظورم از زیبایی این نیست که ازم تعریف کنه!!! نه نه… منظورم با لحن زیبا و کلمات زیباست… یعنی دوستانه دیگه…اگه همه چیز قشنگ و دوستانه گفته بشه بخدا دنیا جای قشنگی برای زندگی می شه!!! یک دوستی امروز بمن گفت: تو وحشی یی!!! می تونست بگه پر انرژی!!! یا چه می دونم!!! مثلا پرجنب و جوش!!! ولی اد از کلمه ی وحشی استفاده کرد!!! مشکلات همه از بی سلیقه گیه!!! سلیقه فقط تو لباس نیست، تولحظه لحظه ی زندگی باید رعایتش کرد!!! اگه می خوایم کسی را نقد کنیم یا حتی دعواش کنیم بنظر م بهتره از کلمات قشنگی استفاده کنیم، باور کنید تأثیرش بیشتره!!!بارها امتحان کردم خودم…
راستی جدال دوستانه چند شب پیش سر شکلک هارا من دنبال میکردم!!!بنظرم قشنگ نیومد!!
حالا اینجا نظرمو راجع به شکلکهای بچه ها می گم…این سایت برای من بینا جذابه، بخاطر همین تفاوتهاش!!! اصلا نابیناها رو دوست دارم بخاطر متفاوت بودنشون!!! اگر قرار باشه اینجام مث بقیه سایتهای دیگه باشه، فکر نمی کنم دیگه اصلا سرش بزنم…یا تو اردوی نجف آباد شرکت کردم چون متفاوت بود!!! من در طی سالهایی که دانشگاه بودم که کم هم نبودند این سالها!!! حتی یکبار هم اردو نرفتم…ولی امسال دوتا اردوی نابینایی رفتم!!!بیخیال حرف مردم… شکلک دهن کجی به بیناهای کج سلیقه…

سلام به رهگذر.
بالاخره اولین کامنتو توی پستهای من گذاشتی.
کاملاً درسته.
اگه کمی در بیان نقدهامون لطافت به خرج بدیم و طوری بیانش کنیم که باعث رنجش طرف مقابل نشیم قدم بزرگی برای جا افتادن فرهنگ نقد در ایران برداشتیم.
بابت نظرت در مورد شکلکها هم ممنونم.
مطمئناً همونطور که این سایت برای امثال شما خاص هست، بیناهایی که اینجا میان و موندگار میشن هم برای ما افراد خاصی هستن.
ممنون از مشارکتت.
موفق و سربلند باشی.

سلام به شهروز!اتفاقا وارد بحثی شدی که من داشتم واسش برنامه ریزی میکردم و اتفاقا هدفم هم این بود که بعد از اینکه تو این مورد به یه جمعبندی مناسب رسیدیم و قرار مدارمون رو واسه نقد مناسب با هم گذاشتیم هر بار یه موضوع از بین چالشهاه جامعه ی نابینایان به بحث بگذاریم، که با توجه به اینکه قدم اولو برداشتی با توجه به نتیجه ای که انشا الله مثبت هم خواهد بود، از این پست گرفتیم قدمهای بعدی رو هم برمیداریم.
اما نقد: بررسی زوایای پیدا و پنهان یک موضوع، اما این کار توسط کسی باید انجام بشه که نسبت به اون موضوع اشراف کامل داشته باشه، اما خیلیا نقد رو به معنای انتقاد میدونند و فکر میکنند که از پی نقد میتوان شدید‍اللحن ترین انتقادات رو به موضوع کرد در حالی که وقتی قصد نقد موضوعی رو داریم اول پس از اینکه اشراف ناقد نسبت به موضوع مورد نقد به اثبات رسید باید تعریفی جامع و همه فهم رو از موضوع مد نظر ارائه بدیم.
البته همراه این تعریف باید به نحوه ی اجرای پدیده و اهداف و سیاستهای طراحی شده هم توجه بشه تا کسی که قصد نقد پدیده ای رو داره به نوعی متکلم وحده نباشه، اشکالی نداره که همراه با نقد نظر شخصی ناقد هم مطرح بشه چون اساسا ناقد داره از زاویه دید خودش به موضوع نگاه میکنه اما نباید غرض‍ورزیهای شخص خودش رو نسبت به افراد در نقدش دخالت بده.
هرچند که نقد عمومی با بیان نظر شخصی تفاوتهایی هم داره و ناقد باید ارزش و بهای کافی رو برای این دو قائل باشه و حساب این دو عرصه رو از هم جدا کنه.
همونطوری که گفتم نقد یعنی بررسی زوایای پیدا و پنهان یک پدیده یا موضوع، حال ناقد به قدری باید نسبت به موضوع مد نظر احاطه داشته باشه که خوانندگان نقد وی، به او به اندازه ی چشم و گوش خود اعتماد داشته باشند چرا که نقد ناقدی در باره یک موضوع به اعتقاد رایج مردم جامعه نسبت به اون موضوع تبدیل خواهد شد بنا بر این از اینجا موضوع نقد خیلی حساسیت برانگیزتر و پیچیده تر میشه و از همینجاست که اصل “احتیاط” هم وارد کار میشه، به این دلیل که بیان نامناسب نقد در برخی ناهنجاریها و تحریکات در بین مردم میشه که این موضوع سابقه ی تاریخی داره!
از همینجاست که نحوه ی بیان نقد هم اهمیت پیدا میکنه.
بازهم برمیگردیم به تعریف اولمون، وقتی میگیم زوایای پنهان و پیدا منظور اینه که ناقد باید به زوایایی بپردازه که از ذهن مخاطب دور مونده و همچنین تمامی جوانب موضوع باید سنجیده بشه و در جریان نقد بهش پرداخته بشه.
نقد فقط انتقاد نیست! بلکه بیان نکات مثبت هم باید جزئی از نقد باشه.
مرحله ی پایانی در جریان یک نقد این که: ناقد بعد از بیان نقدی که هم حاوی نکات مثبت و هم نکات منفی باید برای بهبود نکات منفی و حفظ روند نکات مثبت راهکارهایی رو به صورت جداگانه ارائه بده که برای همین امر هم به اشراف ناقد به موضوع مورد نقد نیازه.
و البته موارد و مباحث زیاد که به دلیل طولانی شدن بیش از حد این کامنت ازش صرف نظر میکنیم.
با پوزش از بابت طولانی شدن کامنت.

سلام اشکان.
به نکته ی مهمی اشاره کردی.
خیلی وقتها یه نقد صورت میگیره و صرفاً به بیان نقاط ضعف و قوت میپردازه.
ولی هیچ راهکاری برای تقویت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف ارائه نمیده.
به نظر من بیان نقاط ضعف بدون ارائه ی راهکار برای برطرف شدنشون هیچ ارزشی نداره.
چون فقط یه قضاوت صرف هست و هیچ کمکی به نقد شونده نمیکنه.
منتظر برنامه هات برای نقد چالشها هستیم.
موفق باشی.

درودی مجدد
خیلی تمایل دارم که در اینخصوص موارد حضور داشته باشم ، راستش سرم درد میکند برای اینگونه موارد !؟
اگر بخواهیم به این موارد بپردازیم ابتدا باید طبقه بندی و دسته بندی کنیم ؟یعنی همانطور که شما صفحه این محله را به دسته ها و موارد خاصی تقسیم نمودید باید در مبحث نقد هم بحث ورودی به این گونه موارد مشخص شود و در همه موارد که نمی توان به نقد بپردازیم واصلا در مواردی خود عنوان نقد چالش برانگیز است ؟! پس نقدر باید در بستر مناسب خود باشد و همه موارد قابل نقد نیستند .بعد هم من خودم را می گویم که در مسئله فوتبال و رقابت ها یورزشی به دلیل عدم علاقه به نقد و بحث اصلا در آن زمان سرسام می گیرم و کلافه می شوم ! و اصلا هم حوصله نقد این موارد را ندارم در این خصوص اگر وارد نقد هم بشوم قطعا با گوشه کنایه وارد می شوم ؟
در خصوص روال غلط انتقاد در جامعه فقط به فرهنگ اجتماعی حاضر بر می گردد و در واقع نوعی وفرهنگ شده این گونه که جلسات متعدد به راه می اندازند تا در قالب نقد و پیشنهاد به کدح مسئولان بپردازند و در این محله هم گاها افراط و تفریط هائی مشاهده شده است . در این میان برخی با عنایت به شخصیت تکامل یافته خود و محیط اطراف خود بر سر اصول خود مستحکم و ثابت قدم می ایستند و به سختی حاضر به پذیرش نقد می شوند که در اینجا نمی توانیم عدم انتقاد پذیری را به این افراد وارد کنیم که این افراد بر گفته ها و اصول خود استوارند و می توان گفت باور دارند و به نتایج شگرفی دست یافته اند و بخاطر حصول به نتایج محکم بر سر اصول خود می ایستند و دفاع می کنند و در این موارد نقاد باید با همان اصول بیان شده و قدرت مدیریت و کنترل مباحث و قدرت بیان و سخنوری و با تکیه به مستندات واقعی و با بیانی صادقانه نسبت به رفع آن بکوشد و در این راستا هم به بن بست برسد و زمان زیادی لازم باشد که متاسفانه از حوصله نقاد خارج است ؟ همانطور که میدانیم برای ورود به این موارد باید در چند زمینه مهارت داشته باشیم و به نتایج فعالیت خودمان مطمئن باشیم و صرفا با تفکرات و لجاجت بر سر حرفمان هرگز به هدف نخواهیم رسید .
در نقد به جای ترس از جنجال باید عشق به هدف را جایگزین نمود و با قصد اصلاح رفتار نامناسب به رفتار ایده آل مورد نظر قرار داد .
در کلیت مطالعه جناب شهروز را در این رابطه و انتقال هدفمند موارد مذکور را در پاسخ به کامنت ها می پسندم . امیدوار هستم که دوستان با حضور در این فضا کمک کنند تا نتایج شگرفت تری بیان شود .همانطور که دیدید دوستان به فراخور توان خود حضور داشتند و از این حضور بهره جسته تا هدف خاصی در محله بنیان گذاری و پایه ریزی شود .
جناب شهروز لطفا نقد پذیری را در عالم نابینایان با دید و نگاه بهتری به آن بنگرید ؟ این محله هر چند که جامعه کوچک نابینائی از نظر شما به حسا ببیاید ! در هنگام اجتماع با سایر گروه ها قطعا دامنه تکاپو و فعالیتش بیشتر از آن چیزی است که ما فکرش را می کنیم ؟ پس قطعا می تواند با شروع اینگونه مناسبات همانند بیشتر موارد گام نخست باشد برای تحول در نگرش ها و مهار تنش ها .همانطور که میدانید قوانین ما بعد از قانون شدن مورد آزمون وخطا قرار می گیرند و با بازخورد های آن اصلاح می شوند پس ارائه نقطه نظرات در این محله و بحث های لازم بصورت غیر مستقیم ما حتما شاهد کاهش تنش ها و بالا بردن شناخت افراد از انتقاد و ورود به نقد را ایجاد میکند .
فعلا به دلیل اینکه ساعتی دیگر باید بپا خیزم از حضور شما مرخص می شوم .شب بخیر و پاینده باشید .و با حضور خود در شکل گیری فرهنگ انتقاد در محله شریک باشید .

سلام مجدد.
به هر حال هر نقدی در هر موضوعی موافقان و مخالفان خاص خود رو داره و هر حوزه ای علاقه مندان خاص خود را دارن.
ورزش هم منتقدان خاص خود رو داره و همواره شنوندگان پر و پا قرصی هم این نقدها دارن که البته این شنونده ها همگی معمولاً غیر از کسانی هستن که نقد در موردشون صورت میگیره.
در مورد این محله هم من منکر تأثیرگذاری اون در جامعه ی نابینایان نیستم. به هر حال این فضا، یه فضای مجازی هست که از ایران و امریکا و افریقای جنوبی و نیوزیلند و سیبری هم میشه واردش شد و مطالبش رو مطالعه کرد.
پس به موقع خودش میتونه بسیار مؤثر واقع بشه.
در مورد بهبود شرایط در مورد تنشها هم باید بپذیریم که باید به مرور زمان شاهد بهبود شرایط باشیم.
مطمئناً شرایط ما نسبت به پارسال خیلی بهتر شده و منسجمتر داریم پیش میریم و این شرایط قطعاً در سال آینده خیلی نسبت به امسال متفاوت خواهد بود و همینطور روز به روز در مسیر پیشرفت حرکت خواهیم کرد.
ممنون از مشارکت شما.
پیروز باشید.

سلام به نظر من نابیناها بیش از اینکه معنی نقد رو ندونن تو مهارتهای ارتباطی مشکل دارن و بهتره بحث رو از اینجا شروع کنیم. یکی دیگه هم قضاوتهای شتاب زده و نسبت دادن رفتار شخص به شخصیت اوست. یعنی باید روی سبک تفکرمون خیلی کار کنیم تا بیش از نود درصد مشکلاتمون حل بشه.

سلام ندا.
اینم نکته ی درستیه.
خیلی از نابیناها در نحوه ی ارتباط عمومیشون باید تجدید نظر کنن.
مثلاً فرض کن یه نفر تو خیابون میخواد راهنماییشون کنه، داد میزنن سرش و طوری بدبختو میکوبونن که دیگه طرف جرأت نمیکنه سمت نابیناها بیاد.
ولی اگر با آرامش بگه که احتیاجی به کمک نداره، خب طرف هم میپذیره و دفعه ی بعد اگه یه نابینایی واقعاً احتیاج به راهنمایی داشت بهش کمک میکنه.
ممنون از نکته ی درستی که گفتی.
موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید