خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
ظ

ب

۹۶ دیدگاه دربارهٔ «ظ»

سلااااااااام. زیادی الان خوبیییییییی تو؟ خخخخخ پااااااااشو از خواااااااب قل من. راستی اگه شیشه دیده نشه بیناها با کله میرن توش. خییییلیییییی خنده داااااره. صداش بیشتر باحاله. دلم میخواد یه بینا با کله بره تو شیشه یکم بخندم. این روزا خندم کم شده. خخخ
خب خب انتقاد از تو: آهای ملت بدونین من و این بشر خیلی وقته که میخوایم همدیگرو ببینیم. هی نمیشه. خب آخه چطور دوستی هستی که نمیتونی بیای دوست جونتو ببینی. زوووووود باش جواااااب بده. منتظرماااا. خخخ راستی اووووووووووووووووولللللللللل

سلاام قل من, غصه تو نبینم رفیق!, والا سعادت ندارم واقعا, تو دعا کن لیاقت پیدا کنم امام رضا بطلبه بیام مشهد حتما قرار میذاریم همو میبینیم, من که از خدامه, خیلی گلیهااا میدونستیی؟
راستی, همچین نکن با کله بری تو جوب پر از گل بشییی, بیناها بخندن بهت خخخ خخخ خخخ
البته خدا اون روزو نیاره

راستییییییی:
که شاید شود روزی رحیل.
ندارم برایش هیچی دلیل.
خدایا ببخشا بدین روز و شبٰ
که زهره کور است و کمی هم علیل.
پیشاپیش اگه شعرم ناراحتت کرد معذرت میخوام. تو خیلیییی دوست خوبی هستی. فعلا ازت انتقادی ندارم. برای همین گفتم در جواب تایتل پستت یه چیزی بگم. شرمنده.

سلاآاآاآاآممم
اگه نشنیده بودم که اینجا پستیدستندی که حالا حالاها نمیومدمی یعنی توفیقشو نمیداشتمی
روز آخر رمضونی چه پست باحالی و البته خیلی تر چه متن واقعی و زیبایی
انتقادو یکی میکنه که خودش خیلی نیاز به نقد نداشته باشه ولی چون دوست داری تا حد کمی که تا الان شناختمت یه خانوم منطقی مستقل مهربون و ملاحظه کاری و احساس میکنم یکم وقتی یه مساله ای باشه و در موردش مردونه میحرفی ازت میترسم ولی فک نکنیا چی من از رو نمیرم بترسمم باز سر به سرت میذارمو کار خودمو میکنم منظورم اینه که گاهی جدی میشی ولی قلبت با همه اهل دلهاست
من آخرش نفهمیدم خودم باید چه طوری باشم شاید تو یا دوستی جوابی برا حرفم داشته باشید که
اگه خودم باشم با یه ذره قصورم بدیم و ناخالصی توقع ملت ازم میره بالا که چرا خطا کردی چرا سرمون داد زدی چرا بهمون پریدی یا فلان کارو برامون نکردی البته خیلیا که ازشون این توقع ها نمیره این طوری نیستنا ولی اگه تو اوج سادگیهام و زلال بودن یکم غبار بگیرمو این شیشه بره تو دست بعضی آدمها مقصر من میشم
اگرم تصمیم بگیرم بیخیال محبت به دیگران و یا دوستی باهاشون اعم از تمجید و انتقاد دیگران باشم یا هر وقت کاری داشتن بهشون بله نگم و کمکی نکنم-البته جامعه رو میگم نه دوستان واقعیم-
و همش به فکر خودم و هرکی عشقم بکشه باشم که پس خوب بودن و مهربونی کجا میره و تکلیف ظرفیت چی میشه
توی حرف شاید جوابش راحت باشه ولی تمییز این دو مساله مثل مو باریکه یا شاید من احساس میکنم

سلااام ثنا جان, ممنون که قابل دونستی,
بله هیچ کس بی عیب نیست, لطف داری در مورد صفات مثبتم امیدوارم تقویت بشن, و اما در مورد مردونه شدنم خخخخ, آره درست میگی من خودم هم از خودم وقتی جدی و عصبانی میشم میترسم, تغییر کار مشکلیه و دعا کن بتونم تغییر کنم,
در مورد خودت هم راهی که فکر میکنی درست و به صلاحته رو برو, هر کسی یه سازی میزنه,
متأسفانه بله, خیلی ها افرادی متوقعن, من که میگم راه دوم رو برو خخخ, والاا, آخه تو این زمونه بیشتر جواب میده

سلام. من زیاد شما رو ندیدم و جز اردوی خاطره انگیز اردیبهشت ماه که البته همون هم باعث افتخاره.
به هر صورت تا همون اندازه که شناختم شما دختری هستید که دنبال استقلال می گردید و تا حد زیادی هم از نظر من بهش رسیدید
اراده قوی دارید ولی به برنامه ریزی بیشتری نیاز دارید
به بیشتر چیز هایی که خواستید تا حالا رسیدید ولی هنوز مونده و نباید نا امید بشید
شکلک پدر پیر نصیحتگو خخخخ
سعی دارید که زود قضاوت نکنید و این خوبه
روابط عمومی بالایی دارید که این هم مورد تأیید است
شکلک همون نصیحتگو که گفتم خخخخخخ
سعی می کنید در مورد مسائل منطقی قضاوت کنید تا بر اساس احساس که من این رو هم تأیید می نمایم
و دیگه نمی دونم.
موفق باشید.

سلام بر آقای سختکوش,
سعادتی بود که نصیبمون شد,
استقلال رو بله ولی حس میکنم در زمینه ی استقلال فکری هنوز به جایی که میخوام نرسیدم,
اراده قوی بله, ولی واای, نداشتن برنامه .. دقیقا درست اشاره کردین, فوق العاده بی برنامم و چقدر هم زجر آوره, اگه برنامه ریزی به جایی داشتم الآن خیلی جلوتر بودم,
یعنی کلا برنامه ریزی بلد نیستم
..
البته ها بذارین یه چیزی رو اینجا بگم شاید فکر کنید توجیه خودم باشه یا کلا ربطی نداشته باشه, ولی من خانواده ی خیلی منظمی دارم, به خصوص پدرم, ولی من از اونور بوم افتادم, یعنیها یه وقتایی از زیادی نظم زده میشدم و هنوز هم میشم, من زیادی میخوام آسون بگیرم که این میشه که افتضاح میشه
وقتم رو از دست میدم.. عمرم تلف میشه و و و,
امید که خیلی دارم و اگه همراه با تلاش نباشه فایده نداره, برای بقیه ی نکات و صفات مثبت هم لطف دارین بی نهایت,
تشکر فراوان که تشریف اوردین, راستی من یه دوباری البته یکی دو هفته پیش سعی کردم نظر بذارم تو وبتون که نشد, مطالبتون رو خوندم و آرزوی موفقیت روز افزون دارم واستون

درود بر زهره بانوی محله، من فقط برای عرض ارادت آمدم. دختری این چنین شایسته و فعال چه انتقادی میتونه بهش وارد باشه. تو همه خوبی و نیکویی. تو همه لطفی و محبتی. تو همه شوری و حرارتی. فقط یه انتقاد به خودم وارد میدونم که تو و بانو و بعضیهای دیگه زیاد نمیتونند از من خوششون بیاد. که خب اینم شاید طبیعی باشه و همه نمیتونند یک جور و یک رنگ باشند. در پرده سخن گفتم ولی مطمئنم که با هوش سرشاری که داری متوجه منظورم شدی.
به هر حال روز به روز موفقتر مفیدتر خلاقتر فعالتر پرشورتر و پر حرارتتر باشی.

سلام عمو حسین….بنده از طرف خودم یکی یک پس گردنی محکم به این دختران چموش میزنم!!! شترق ق ق ق… اصلا شما دستور بدین من در اولین فرصت سرهای از تن جداشه شون رو به خدمت میارم…هان؟!!! خصوصا این مظاهری انتقاد طلب رو!!! شما فقط دستور بفرمایید عمو…

سلاام بر عموی مهربون محله,
ارادت دارم گالن گالن,
من لایق این همه محبت شما نیستم, قطعا منم ضعف دارم فراوان,
والا چی بگم من یه بار هم عرض کردم خدمتون ولی … البته شما که به همه ی بچه ها محبت دارین فراوان و همیشه هم سعی کردین فضا رو شاد و پر انرژی نگه دارین و آرامش ایجاد کنید,
ما هم همیشه قدردانیم,
اونم بذارین به پای تفاوت عقاید شخصیتون که حد اقل یه وقتایی با من مشابه نبوده, بالاخره همینطوری که شما یه سری عقیده چه در خصوص ارتباطات چه در زمینه ی مذهبی و و و دارین من هم قطعا نظرات خودم رو دارم,
البته نمیگم شما خدایی نکرده حریمی شکستین یا .. فقط ممکنه برای ایجاد نشدن دلخوری یا .. یه کم فاصله ایجاد شده باشه, البته من که هرزگاهی مزاحمتون میشم, حالا ایشالا شخصی بیشتر صحبت میکنیم, امیدوارم دلگیر نباشین, خوشحال شدم اینجا دیدمتون

میگما.‏ شما تو اسکایپ با هیچکس صوتی حرف نمیزنی.‏ یا با پسرا صوتی حرف نمیزنی.‏ اگه با همه هست دلیلت چیه؟ چون منکه تا حالا بهتون کال ندادم.‏ ولی خیلی وقت پیش از یکی دوستام پرسیدم تو اسکایپ با خانوم مزارعیی صحبت میکنی یا نه؟ گفت ایشون همیشه چت میکنن هیچوقت نمیشه باهاشون صوتی صحبت کرد..

مظاهری هستم, بععلهه! خواهش میکنم,خواهش میکنم,!
خب و اما جوابم به تو ای سامون!
از کجا شروع کنم, خیلی دلایلم زیاده ولی خوبه, بخونین,

دلیل اصلیش اینه که هرچند ما خونه ی تقریبا بزرگی داریم ولی من اتاق شخصی ندارم, یه جورایی همه همه جا رفت و اومد دارن, و من تمرکز ندارم,
*متأسفانه حاشیه فوق العاده زیاده منم یه آدم میشه گفت مقیدی هستم که دوست ندارم هرچند کم پشت سرم حرف و حدیث باشه, بقیه رو که نمیتونم عوض کنم خودم دور میشم, صحبت کردن نسبت به چت, حاشیش خییلی زیادتره, کسی هم ببینم بی مزه و سبکه و حاشیه سازه, یه بار تذکر میدم رعایت نکرد, فرتی میزنم ریمووش میکنم البته خدا رو شکر یکی دو مورد بیشتر نبودن,
آخه چی هم بگم,؟ سلام خوبین, خوشین سلامتین؟ هوا خوبه؟ گرمه؟ تموم شد خخخ, آخه دیگه چی بپرسم؟ همش هم تکرار بشه همینا, وقتی کال هم هی بیشترو بیشتر شد حاشیه ها غیبتها و و و بیشتر میشه,
همینطوریش یه نفر, به من میگفت تو با فلان آقا دوستی؟فکر کن چون فلان جا من یه مطلب خیلی ساده رو به یه آقایی گفته بودم دیگه هیچیی .. فکر کن یه کنفرانس تشکیل بشه یه آقای به من یه چیزی بگه دیگه عروسیمونم گرفتن خودشون هم دعوت کردن, خخخ
دیگه چی میخواستم بگم, آهان, کلا سرعتم افتضاحه حجمم محدوده, نوشتاری آدم میتونه دو دیقه پاشه ولی صوتی آدم تو رودرباسی قرار میگیره, منم که حوصله ندارم کلی وقت یه جا بشینم, تند تند باید بگم من برمو بیام, راستی سعی میکنم اسکایپ وقتم رو زیاد نگیره, وقتی آدم بشینه پای صحبت, اتوماتیک درگیر میشه,
من با دخترهام خیلی کم حرف میزنم, همین ثنا رو صداشو نشنیدم, قاسمی جان رو یه بار باهاش صحبت کردم,, خیلیها رو هنوز سعادت نداشتم صداشون رو بشنوم, , همین خود شما, خلاصه که اگه خییلی واجب بشه میکالم, البته خب یه کم کارم ممکنه بد هم باشه بالاخره ممکنه خیلیها کال ندادن من رو بی احترامی بدونن همینطور که یه آقای محترمی وقتی بعد چند ماهی من شرایطشو پیدا کردم, باهاشون صحبت کردم فکرشو نمیکرد که من یه آدم معمولی باشم, فکر کرده بودن من خیلی مغرورم خخخ, سعی میکنم با نصب اسکایپ روی گوشیم بیشتر صوتی باشم, البته من برای هر کسی دلیل خواسته بود, توضیح داده بودم,

لطف کردی وقت گذاشتی سامان, قهرمان آینده ی فوتبال نابینایان

سلام.
تو یه دختر مستقل، باهوش، ورزشکار هستی که اتفاقاً قدرت طنزپردازی بالایی هم داری، نویسنده ی خوبی هم هستی.
ولی یه کم یه وقتایی زود قضاوت میکنی، بدون دلیل و منطق متهم میکنی، مثلاً میگی فلان اتفاق توی سایت افتاد و فلانی رو ناراحت کردی ولی وقتی ازت میپرسیم کِی و کجا و کدوم پست میگی یادم نیست خخخ.
همین دیگه.
بشین یه کم بفهمی چی سر من آوردید خخخ.

با درود بر خانم مظاهری گرامی
راستش من شناخت زیادی از شما ندارم که بخواهم شما را مورد نقد قرار دهم اما هر وقت پستهای شما رو میخوانم همیشه بخش شناسنامه شما رو هم میخوانم، پیش خودم میگم شاید این بار یه دستی بر سر این شناسنامه خودتان کشیده باشید. ولی زهی خیال باطل.
درباره مظاهری
درود زهره مظاهری, ******* ما زنده به آنیم که آرام نگیریم …. موجیم که آسودگی ما عدم ماست…! ***,,,,,
تو را به خدا این کجایش اطلاعاتی از شما به خواننده میدهد؟

البته شما خود مخیر و مختار هستید
امیدوارم جسارت مرا بر این حقیر سراپا تقصیر ببخشید.

شاد زی مهر افزون.

سلام بر شما, در عوض من شما و خانم محترمتون رو تا حدی میشناسم و از تجربیات شما خانواده ی موفق تا حدی استفاده کردم,
حق با شما بود, الآن به روز شد, سؤالی داشتین در خدمتم, اختیار دارین, کاملا به جا بود, چون قبلا هم شهروز الدوله بهم تذکر داده بود, ولی من فراموش کرده بودم, مهرتان مانا

درود
امیدوارم در سرشار از آرامش باشید
همون طور که در پست های انتقاد دوستان گفتم من زیاد از انتقاد کردن خوشم نمیاد دوست ندارم نقاط منفی دوستم رو زیر ذره بین ببرم
از شما هم جز خوبی چیزی ندیدم
ممنونم از متن پایانی
شاد و در پناه حق باشید

رعععد بزرگ نظر آریا و سعید رو لایک میکنه .
شکلک ی غرش بر سر زهره میکشه و میگه آآآی ورزشکار آخه چرا اونقدر تنبلی ؟؟؟ی دست به سرو کله و دماغ شناس نومت بکش خب خخخ
رععععد آسمانی که عشق مجهولانه بودن رو داره ولی کلی توی شنوس نومش نوشته .
پس همین الان برو نشناس نامتو به بشناس نامه تبدیل کن .
آهان تو به نظرم گاهی اوقات کلی مهربونی و گاهههی اوقات میخوای با کامنتات بزنی تو گوش خواننده .
خخخخ

سلام به زهره جسارتت ستودنیه توی سفر قم جمکران بیشتر رفتم تو بحرت دقتت به اطراف فوق اولادست راستی یاددس زیمین زیری پامون میلرزید اولین باری هم که قرار بود هم دیگه را ببینیم هیچ وقت فراموش نمیکنم هر چی میگردم تو گوشه ها و اطراف ذهنم هیچی به ذهنم نیمیاد که به عنوان انتقاد از تو بنویسم ولی جسوریت را دوس میدارم ایشالا چند روز آینده فرصت بشه بریم با هم بیرون

سلاام به زهرا شمسسسـسسـسسـسس افتخار دادیا, آره وای خیلی با مزه بود لرزش زمین, اولین بار هم که محشر بود, چقدر خندیدیم, راستی من قارا بشکن رو هم که لطف کردی واسم اوردی رو هیچ وقت فراموش نمیکنم, تو هم صفات فوق العاده ای داری, حتما ایشالا طلسمش بشکنه بریم, اصلا اگه موافق باشین هرکی اومد برداریم ببریمش, یعنی یه جا بقراریم هرکسی دوست داشت بیاد,

دخترم کااار خوبی میکنی با مریخیا صووبت نمی فرمااایی .
فقط با رععععد بزرگ و نبین دوست بحرف هاهاها .
همه رفتنییند . فقط رععععدست که می ماند هاهاها.
راستی به صدات نمی خوره که الکی دولکی عصبونی بشی . ولی گاهی ی نموره از کامنتات من میترسم خیخیخی

دختر…من اگه کسی بهم انتقاد کنه میزنم شل و پلش میکنم!!! اگه انتقادش سازنده بود گردنشو میزنم، اگرم قصد تخریب داشت، میندازمش تو چرخ گوشتی، با پیاز و سیب زمینی، بعد میریزمش توی مایتابه، یه کتلت مشتی میپزم،با نون سنگک و خیار شور و گوجه میزنم تو رگ!!!!
خب حالا بریم سر اصل مطلب…نقد آباجیمون…تو خوبی زهره جان…اونقدر خوبی که من بات وخمیسم راه می افتم میریم اینور اونور….تو جسوری…الکی حرف نمیزنم!!! یکبار دیدم وقتی به پله رسیدی، به جای اینکه با احتیاط بری پایین، مث کانگورو پریدی پایین…کاملا ریلکس…و من در اون لحظه کلی بهت افتخار کردم…
تو گستاخی…خیلی راحت حرفت را میزنی و نمیترسی…
تو میدونی در لحظات حساس چه عکس العملی باید نشون بدی…مثلا سریع بمن میرسونی که زنگ بزن رو گوشیم….زنگ بزن…خخخخخخخ
تو خیلی خوب با بیناها ارتباط برقرار میکنی…محبت میکنی، و بیناها باهات راحتند…
تو آدمی نیستی که یک بینا بخواد بهت ترحم کنه!!! این مهمترین ویژگیته!!! رو پای خودتی…
زود با آدم پسر خاله میشی…یعنی روابط اجتماعیت نمره ش بیسته!!! عین خودم…خخخخخ…..
بذار فکر کنم باز….یکی دو مورد تو گلوم گیر کرده، حالم خوش نیس…حالت تهوع دارم!!!! فکر میکنی اگه دستما تا مچ بکنم تو حلقم بالا بیارم نقدهارو؟خخخخخخ…..
آهان…اون نون و پفکه رو یه روز بخوردت میدم تا بفهمی که نباید منا به سخره بگیری….

ووویییییــیی,! من دیگه با تو نیمیام بیرون, خخخخ,
تازه نمک و فلفل رو یادت رفت,!!!
عاشقدم که اینقدر از سر مهر من رو مورد لطفت قرار میدی!کانگورو؟! آره ولی, من همین شکلیم, کلا پرش و دو اینا رو عاشقم شدید, تازه تا چند سال پیش مثل گوریل آویزون نرده و پله و در و پنجره هامون میشدم, از درخت هم میرم بالا,!!
گستاخ رو آره, ولی یه وقتایی دلم نمیخواست اینجوری باشم, دست خودم نیست, ولی عوضش حرفم رو میزنم تموم میشه خییلی کم پیش میاد پشت سر کسی صحبت کنم,
وااای خودم هم تو کفش موندم که چطوری این فکر ناب به ذهنم رسید, ولی خیلی با مزه بود ههه, بچه پرو بود آخه!
برای ارتباطات هم بازم مدیون مامان گلم هستم, همه جا منو برد و با همه قشری منو آشنا کرد خودم هم صد البته که مشتاق بودم و هستم, .. بعدشم یکی مثل خودت که گل و گلاب باشی و به من و امثال من الکی ترحم نکنی بازخوردش رو هم میبینی, واقعا خودت هم روابط اجتماعی فوق العاده ای داری, جوش میخوری مثی چیچی!,

اگه حالیشا نداری بوگو من دسما بکنم تو حلقت, .. واییی! ولی خییلی خندیدیما, خوشحالم و ممنون که, کلی خاطره ی خوش برام ساختی,
بابت نون و پفک کلی ناراحتم کلا کاش هرکی کامنتم رو میخونه دیگه در این مورد هرچند به شوخی ادامه نده, ولی باور کن تو خودت بدترش کردی خخخخ,
باشه برای تلافی حاضرم امتحانش کنم, ,
در آخر که از لطف و خوبی خودته که منو عالی دیدی خواهر بقبقوو!

سلاااااااااااام سلاااااااام سلااااااااااام بر زهره ی دوست داشتنی و گل محله! من بر خودم جایز نمیدونم ازت انتقاد کنم چون اولا ازت رفتار بدی ندیدم که ناراحت بشم ثانیا من معتقدم کسی که دیگری رو نقد میکنه خودش باید عاری از رفتارهای منفی باشه! در ضمن من از وقتی باهات آشنا شدم کلی چیزهای خوب ازت یاد گرفتم و خودم رو مدیونت میدونم عزیز دلم! خلاصه تو دوست نازنین من هستی و من از اینکه دارمت به خودم میبالم! بخدا تعارف تیکه پاره نمیکنم و حقیقت رو میگم! و یکی از آرزوهام اینه که یه روز بیای قوچان و در خدمتت باشم گلم! اگه چیزی به ذهنم برسه دوباره برمیگردم فدات!

با اجازه ی زهره جان…
فرشته نرگسی….چی شد آباجی؟ هنوز در راه استقلال قدم برمیداری یا نه؟ دوس دارم بیشتر باهات در تماس باشم…شماره یا ایمیل منو میتونی از برو بچ مدیر یا دخترا: رعد و بانو و زهره و سمانه و پریسیما بگیری….

سلام
کی جرات داره از شما انتقاد کنه . مگه طرف از جونش سیر خورده باشه یعنی سیر شده باشه از جونش
کدوم نابینایی میتونه به شما چپ نگاه کنه
خانم مظاهری ناراحت نشی توی صحبت کردن ترسناک هستی از شما انتقاد کردن خیلی جیگر میخواد
موفق باشید یا حق

سلاام, دارم فکر میکنم خوبه من کلی خخخ, ههه, هاهاها, ازین چیز میزا استفاده میکنم و اینجوری به نظر میام, اگه استفاده نمیکردم دیگه چی میشد! خخخ حس میکنم من, فقط درونیاتم رو زود بروز میدم,, نمیدونم, خشکم, جدی ام؟ چیچیم آخههه؟!, به هر حال چیزی مد نظرتون بود راحت بگین, نگران نباشین, ممنون که جیگر به خرج دادین اومدین خخخ

سلام بر خانم مظاهری ظهر اومدم تو پست تون به دو دلیل کامنت ندادم یکی این که گفته بودین نترسین بیاین تو خوب آدم میترسه مخصوصا من بعد این که دیدم مجلس زنونس منم با خودم چادر نیاورده بودم میگم زهره خانم خوبه هاآآآآآآآآ ملت پست میزنن ازشون انتقاد کنند رهگذر آتو میده دست من میگم رهگذر اون روز که میام کتاب خونه یه چندتایی لقمه نونو پفک بده بخوریم ببینم چه مزه ای داره سالها قبل با چند نفری رفته بودم برای خرید جنس زاهدان یه حاجی ی پول دار اونجا بود که ازش خرید میکردیم یه هویی به شاگردش گفت براش یه نوشابه با دوتا نون بگیره آقا وقت ناهار نوشابه رو ریخت توی یه ظرف و نونا رو توش تیلیت کردو دبزن من اولش فکر کردم طرف اصفهانیه ولی کاشف بعمل اومد یارو افغانیه هرچی فکر کردم زهره خانم چیزی برای انتقاد پیدا نکردم فقط یکی دوتا توصیه بهتون میکنم یک این که سعی کنید با تریلی یا کامیونی که بار زده اصلا تصادف نکنید برای شما مشکلی پیش نمیاد منتها باید خسارت تریلی و بارش رو بدین بعد این که حتما و در اسرع وقت یه تصادف با رهگذر بکنید تا شاید یه تکونی بخوره و از نابینا آزاری دست برداره دیگه فعلا چیزی یادم نمیاد آهان یادم اومد تحت هیچ شرایطی به رهگذر اجازه ندین راهنماییتون کنه چون ممکنه چندتا آثار باستانی ی دیگه توی شهر اصفهان ایجاد بشه در عوض شما ایشون رو راهنمایی کنید تا شاید یه چندتایی آثار باستانی ی دیگه توی شهر اصفهان ایجاد بشه برای صنعت توریسم و جلب جهانگردی خوبه هاآآآآآآآآ

سلاام به آقای خانی بزرگواار, خوشحالم که میبینمتون, گفتم نترسین تازه ترسیدین,؟ عجب!!
بابا بی خیال رهگذر .. بیچاره به ین خوبیییی!
ولی نگرانم یه خرده,جدی ممکنه ناراحت بشه به روش نیاره هاا! بعیده ولی خب, تازه ما میخوایم همین چند روزه باهاش بریم بیرون, شاید پستی چیزی بزنم ولی دوست داشتین خوشحال میشیم بازم ببینیمتون,

سلام زهره جون. از آشنایی باهات خوشحالم. آدم رک و راستی هستی. کاملا میشه حس کرد که خودتی. و این خیلی خوبه. خودتی، اگر از کسی تعریف می‌کنی؛ خودتی، حتی اگر میوخای راجع به یه چیزی نظر بدی؛ و خودتی، حتی اگر گاهی از چیزی زود عصبانی بشی. و این از نظر من برای مطمئن شدن از دوستی یه دوست کافیه.

رهگذررررر.
بگو اینا دارن شوخی میکننن.
بگو نون و پفک دروغهههه.
مگه داریییم!
مگه میشههه!
یا ایمامی زمون خخخ.
راستی توی پست شاهرخ که پرسیده بودی آموزش بریل داریم یا نه برات کامنت گذاشتم برو ببین.
لینک آموزشش رو گذاشتم اونجا.
ولی نووووون با پفککککک!

مرسی شهروز حسینی…رفتم دیدمشون…حقا که مدیر کاردانی هستی!!! نون و پفک؟ هان؟ چی؟!!!چیزی یادم نمیاد….
آهان…آهان…یادم آمد…در زندگیننامه ی خانم مظاهری چنین آورده اند که او در کودکی عاشق نان ساندویچی و پفک نمکی بوده است…بدین ترتیب که پفک را لای نان گذارده و با لذتی فراوان میخورده است…خخخخخخخخخ
این اصفهانیها عجب ترکهایی هستنا…عجب….شکلک رهگذر با دماغ پینوکیو….

سلاام سلاام به زهره خانم
راستش فرصت نکردم همه کامنتها رو بخونم،فقط ۵۶ تا خوندم،از ترس اینکه اینترنت قطع نشه،خخخخخ
ولی حالا بریم سر اصل مطلب
راستش من انتقادی ندارم که به شما بگم
آخه هرچی گشتم نبود که نبود
ولی اگه بخوام به صفات خوبت اشاره کنم میتونم بگم که
شما دختر باهوش،با استعدااد،توی کارت کلا صداقت داری،دوست داری به همه اهدافی که داری برسی
عاشق تلاش کردنی
یه چیزی که توی دخترا به نظرم کم پیدا میشه که خدا رو شکر شما از اون دسته نیستی
این هست که مستقلی،این خودش خییییلیی مهمه
مهربون و پر انرژی هم هستی،یه چیزه دیگه که من توی اردویی که باهم بودیم من بهش فکر میکردم این بود که شما سعی میکنی با همه نوع آدم ارتباط بگیری،چه دختر چه پسر چه کوچیک چه بزرگ
این نشون دهنده روابط خوبت هست
آهان یه چیزه دیگه،این که حؤصلهیی که توی هر کاری داری واقعا خوبه
خلاصه این شناختی بود که من نسبت بهت دارم

سلام به عباس, نند چیطورس؟!؟ منظورت ۵ ۶ تا بوده احتمالا, بابت مستقلیم که خوشحالم,
بابت بقیش هم خوشحالم بازم, و خدا رو شکر که حد اقل یه ذره خوب بودم,
آره من با هر کسی بتونم ارتباط میگیرم از شناخت آدما لذت میبرم, میخواد بچه باشه, میخواد پیرمرد باشه, راننده باشه, بقال باشه, چقال باشه, مرسی که اومدییی دادا, به مامان هم سلام برسون

درود خب من که تعریف بلد نیستم اما مادر جامعه مشکلاتی بمراتب بزرگتر ازنقد خودمون داریم که بهش بپردازیم
دست بردار پطروس،
بگذار دنیا راآب ببرد.
دردنیایی که اقیانوس آرام،
به دنبال آرامش می گردد،
سد هم بسازی،
فقط مشق بچه ها را زیادمیکنی.
یک سیب به زمین افتاد وهمه مفهوم جاذبه رافهمیدند.
هزاران انسان به زمین افتاد وهیچکس مفهوم انسانیت رادرک نکرد

کاشکی داداوا شوماوا اینقدا دو پهلو کامنت نیمیذاشتیند, همچینا همه شا میخیندا بوگویندا …! هیچی, خب انتقادد نیمیاد خوددا اذیت نکن, تعریف هم بچا لطف داشتن گفتن من که بشون نگفتم بگند,
اینقدر جنتل مرد بازی در نیاریند, !!
hmm!

با درود به دوستان عزیز.‏ با اجازه از مدیر ی خاطره بگم! بحث نون و پفک شد یادم اومد.‏ ی شب خیلی گشنه بودیم.‏ گفتیم بریم ی چیزی بخوریم ساعت سه صبح بود دیگه.‏ فق چایی سرد نون و قند پیدا کردیم.‏ ی چایی ریختیم.‏ و قندیرو لای نون پیچیدیم.‏ ی میخوردیم و کلی لذت میبردیم.‏ به سومین لقمه که رسیدیم حالمان بدجور به هم خورد! خلاصه اینکه میگن آدم گشنه هرچیزی میزنه مثال ماست.‏ خخخخخ!‏

درود بر شما تا اون جایی که من شما را شناختم شما دختری با اعتماد به نفس بالا هستید خواهان یاد گرفتن چیز های مفید هستید عصبانی نمیشید ولی وقتی هم عصبانی میشید عصبانی میشید هااااآآآآآآ من قبل از این که کامنت های بالا را بخونم این کامنت را نگاشتم حالا برم اون بالا را بگردم ببینم چیزی پیدا میکنم باهاش بکوبم توی ملاج تون خخخخخخخخ

سلاآآآآآآآآآام ببین رهگذر شاید بتونی شهروزو بپیچونی ولی منو عمرا روزی که میام کتاب خونه نونو پفک فراموش نشه من نونو پفک میخواآآآآآآآآآام سامان جان مگه تو هم به پست رهگذر خوردی ببین زهره خانم با رهگذر گشتن عاقبتش این میشه رهگذر سر جدت بیا خودت مردو مردونه باقی ی محسناتت رو بگو تا ما تکلیف مون رو بدونیم آهان زهره خانم بزرگترین انتقادی که به شما میتونم بکنم اینه که با رهگذر میگردید ببخشیدا شما هم اصفهانی زمینهشو از قبل دارید پسفردا میبینیم ناهار ساندویچ پفک میخورید شام هم برای این که صبُک باشه نون توی نوشابه تیلیت کردین و خوردین کلا نمیدونم چرا گشتن با رهگذر بد آموزی داره تو اردو دو دقیقه باهاش حرف زدم از اون روز تا حالا همش میخورم تو در و دیوار یه جای سالم تو تنم نمونده دارم به جنازه تبدیل میشم خدا آخر و عاقبتم رو بخیر کنه

شهروز جان این داره برعکس میگه منظورش اینه که این ترکه اجب اصفهانیه چیکارش داری بچه رو شاید به نیت هات داگ پفک رو توی نون ساندویچ میذاره خیار شور هم که اسمش روشه شوره و باعث انسداد شرایین میشه گوجه هم دم دست نبوده خخخخخخخخخ ساندویچ پفک نه داداش نداشتیم تازه پیدا کردیم رهگذر من ساندویچ پفک میخواآآآآآآآآآام

درود
زهره و ارائه سندیات ؟خخخ.
آخه من اگه نخوام سند ارائه کنم کی رو باید ببینم ؟یادم نیست ؟! اصلا برای چه سند ؟ می خواهی قبول کن نخواستی هم قبول نکن .
خوب گفتنی ها را برایت گفتند ! آنقدر تعریفت کردند که خودت نیز مجبور شدی در زندگی نامه ات از آنها پرده برداری .ببینم آخه مگه من قبلا غیر مستقیم نگفتم که این چیه ؟حالا سعید گفت و انجامش دادی ؟
تو دختر بد هستی اونجائی که من اول کار بودم و به شما خانم گفتم بد جوری مرا تنبیه کردی ؟حالا یادت نیست حتما ! من ماندم اصلا زهره خالی بگم به شما یا نگم ؟ مظاهری هم که اصلا جائی ندارد دیگه برای من ؟ اصلا مگه می شه شناسنامه بگیری بعد از اینکه بزرگ بشی نامت را عوض کنی باید در این محله یک فکری به حال این جور مشکلات بشود به خدا !
من که اصلا جرات ندارم ازت بد بگم یعنی نقد کنم ها ؟ تجربه من برای پسرها تجربه تلخ بوده است وای به حال اینکه بخواهم یک دختر خانمی را نقد کنم .ضمن اینکه نه مدیری نه ویرایشگر بعدش هم در کامنت دادن خودت هم وا ماندی !خخخ.
اصلا هم اصرار نکن .من می ترسم از شما .نقد را بی خیال .من زهره را نقد نخواهم .
خوب بگذار بگم همه القاب خوب را به عمو حسین دادی دیگه ؟ فکرش را نکردی ما هم هستیم ؟ حسودی ام شد به داداش حسین .بعد هم هی بعد از این بیا بگو به خدا قصد نداشتم و فلان و بلان ؟ من قبول نمی کنم .تو برای اصلاح آمدی اما هی تکرار کردی این برنامه را .اگه این حرف ها شما درست باشد نسبت به عمو حسین پس حق ما چی می شود ؟من اعتراض دارم .
بعد هر چی صفت بود به یک نفر دادی .اگه هدف داشته باشی در کارهایت لزوما نباید بعد از گذشتن از سد ها به پشت سرت نگاه کنی بلکه باید در راستای اهدافت مصمم تر گام برداری ؟. اینکه که می گویئی منضبط نیستی خوب است اما در همین بی انضباطی خودت واقعا انضباط خاصی را دنبال میکنی که برای من خیلی جالب است .مودب هستی و احترام را سرلوحه کارهایت قرار دادی و با هر سن و سال لزوما برخورد متناسب داری .در اهدافت و عقایدت مصمم هستی .پر جنب و جوش و با نشاط هستی .آستانه تحملت هم بسیار بالاست و لزوما فردی با تحمل بالا هستی ولی هنگامی که خط مشی و اصول مورد نظرت خدشه دار شد بدون تعارف هستی و بدون هر گونه دلیل که شاید عدم ارائه دلیل و مستندات به غیر منطقی بودن حکم شود شما جلوی زیاده خواهی ها می ایستید .روشت بسیار منحصر به فرد است و قبلا هم گفتم شما کمال گرا هستید و موفقیت هائی هم کسب کرده اید .در برابر بی عدالتی قد علم میکنید و هر فردی را با هر جایگاهی بر سر جایش می نشانید .جغله و پر سرو صدا هستید ؟ این هم خوب است و هم بد .خوبی به این خاطر که حریم جنسی ات را محفوظ نگاه می دارید بد به این خاطر که وجه عصبانی و تند از شما نمایان می شود .اما همانطور که خود می توانید از این عملتان صیانت کنید .چون فردی با توانائی بالا هستید بعد از حفظ حریم خصوصی می توانید دلخوری ها را بزدائید و همین کار را هم بکنید .
شما خیلی خوب و عموی دوست داشتنی هستید .شما به جای حضور در میدان نقد ای کاش توانتان را بیشتر صرف ورزش کنید .من دوست دارم زهره داشته باشم که در ورزش مانند سنوات قبل حضور فعال داشته باشد .قول دادید که کم کاری سال قبلتان را جبران کنید و من منتظر جبران آن با همت بالای خودت هستم .
بالاخره از تند خوئی و عصبانیتت که بگذریم .شما مظهر تمام خوبی ها هستید .همه و همه آنها .ضمنا از محضر همه دوستان و شخص زهره عذر می خواهم اگر کلماتی نوشتم .آخه زهره مثل دختر خوب می ماند برای من و من امیدوارم که سخنانم مغایر با اعتقادات این گرامی نباشد .
حالا تا حریف نیست میدان را ترک میکنم .و همه را به خدا می سپارم .زهره خدا کند که حالا حالا نتت به راه نیفتد ؟ ! والا باید خدا به دادم برسد .
روزگاری در جنگی که عازم میدان نبرد بودی هنگامی که خواستی بر مرکب جنگی ات سوار شوی تازیانه ای به او بزنید ناگاه تازیانه بر سر فرمانده ای لایق خورد که هنوز اثرات آن وجود دارد و باید به اصلاح آن بپردازی اما با اعطا کلمات قلمبه سلمبه خواهشا این معضل را بیشتر نکن .معقولانه و منطقی جبران کن.؟
ضمنا از حضور شما و کامنت هایتان و … بر می آمد که دارای خانواده منضبط باشید .آینده ای روشن برایت آرزومندم .لطفا القاب ما را هم به ما عطا بفرمائید .با تشکر .

سلاام به عمو قنبر گرامیی, حالیدون چیطورس؟! این رهگذر اصفهانیو رواج دادا,
آره خود خودشه! عجیبه؟ نه,!
شما راحت باشین قبولیدون داریم,!
چرا حالا که فکرشو میکنم غیر مستقیم گفتین ولی خب من کوتاهی کردم! بعدشم تا مستقیم هست چرا کج؟! من همینطوریش کامنتهای شما رو میخونم مغزم ریست میشه, نشه هم خودم ریستش میکنم خخخ, کلا آب و روغن قاتی میکنم,!البته بر میاد که این یکیش قابل فهمتر باشه واسم!
ولی حق با شماست, الآن دستور بفرمایین چیکار کنم؟! نه باور کنید یادم نیست, چقدر زشت و بد اگه ضد و نقیض داشتم البته خب قبول دارین که طبق شرایط نظرات آدما هم تغییر میکنه؟, شما زهره ی خالی بگین, راحت باشین,…
بعدشم صد البته که میشه اسم رو تغییر داد, ما تو اصفهان رسم داریم اسمو فامیلیشون رو با یه دنگو فنگی عوض میکنن یه آش میدن و تموم,
چه سکینه هایی که سارا نشدن, چه اصغرهایی که کامران نشدن! و هم چنین نام خانوادگیهاا!!!
نه نقدم کنید, آماده ام آماده, ای عمو قنبر آزاده,!
فوقش تو اسکایپ با ایمیل, اوه, اینقدر راه هست که!
آره والا وا موندمو چه واموندنی!
مگه من هاپو ام که همتون از من میترسینن!
ای خدا, ای فلک,!
شما که اصلا خوبی و خیر خواهی ازتون چکه میکنه, من دیدم عمو حسین یه ابهاماتی دارن که مجبور شدم بگم, وگرنه که شما که تاج سر محله این!
مدیران لطفن تخت روان عمو قنبر رو آماده کنید,
چایی میخورین یا نسکافه؟!
گز هم هستا, سمت راست .. بالااا! یه کم چپ, همینجا .. ایول,
خخخ
بله انضباط که دارم, ولی خب نسبت به بقیه خانواده بی برنامه ترم,
لطف دارین به من, خوددون خبین که منا خب میبینیند!
خوشحالم که با هر سن و سالی برخورد مناسب دارم حرمت شکنی رو اصلا دوست ندارم هرچند میدونم تو همین عصبانی شدنهام متأسفانه این عمل رو انجام دادم! برای بقیشم هم ذوق کردم فراوون!
یعنی دقیقا جغله بودنم عصبانی نشونم میده؟!!

این تیکه رو از طرف من برای خودتون نوشتین یا از طرف خودتون برای خودتون؟! هاهاهاهاآآ
ولی من خودم جدا مینویسمش, شما خیلی خوب و عموی دوست داشتنی هستید

اوه از ورزش نگوو عمو قنبر, اسرائیل اومده بالا تیم داره ما امسال یعنی فکر کنم تا ۴ سال دیگه نمیتونیم شرکت کنیم,!
شانس منه دیگه,!
لب دریا برم باید آفتابه با خودم ببرم!
دعام کنید یه کم آرومتر بشم, دوست ندارم تندخو باشم,! …
نه شما خیلی هم خوب نوشتین امیدوارم منم با کامنتم ناراحتتون نکرده باشم!
تازیانه رو که دقیق متوجه نشدم منظورتون کی بود ولی بذارین به حساب کوریم دیگه ندیدم اشتباهی خورددددده,
بفرما اینم القابتون! ای عموی مهربان, ای همه شور و شوق! ای پر از جوش و خروش!
شاه شاهان! ای دلاور! مرد مردان! ای بزرگوار ای مرد کامل ای رفیق شفیققققققققـقققـققق
راستی پسش بدین کادوپیچش کنم یه پاپیون صورتی هم ببندم بهش, بعد بتقدیمم!! دو دنیا سپاس و تقدیر ازین که پستم رو مزین به نامتون کردین!

درود! خوب حالا نوبت من رسیده که وراجی کنم، من این پست و کامنت دونی را کامل گوشیدم، ۱-اردوی مرداد ۱۳۹۲! ۲-شهریور ۹۲ که من به این محله آمدم، ۳-بهتر است وقتی کسی تو را به جای دعوت میکند یا به تو پیشنهاد میکند که به جایی بروی و تو قبلا به آنجا رفته ای روک بگویی که من هم آنجا هستم و باعث خیتی وی نشوی، ۴ -من ناراحت بودم ولی دیگه ناراحت نیستم و خیلی راحتم، ۵-روزگاری عقرب محله تو را زیاد نیش میزد و چه شکایت ها که به مدیر نکردی و عقرب بیخیال شد، ۶-بعضی اوقات عقرب تو را بسیار مغرور و خودخواه میدانست ولی کم کم پی برد که این اخلاقیات جزعی از اخلاقیات زنانه است که اکثر زنان دارند و دوباره عقرب بیخیالش شد، ۷-امیدوارم تو از این اخلاق عقرب نرنجی چون این هم از بعضی از اخلاقیات مردانه است که بیشتر مردها دارند و رعایت زنها را میکنند ولی عقرب رعایت حالیش نمیشه، ۸-راستی حال انگشتت چطوره؟ خوب شده؟ میشه باهاش گلبال بازی کرد؟ امیدوارم بیشتر مواظبش باشی که بشقاب آسیب نبینه، ۹-آهان داشت یادم میرفت حال درخت سیبتون چطوره؟ میوه میده؟ حالا سیب داره؟ چندتا سیب داره؟خودت بیشتر سیب خوردی یا خوانوادت؟، ۱۰-در مورد هر گزینه که ناراحت شدی بگو تا یه فکر بدتری به حالت بکنم و هر گزینه را که متوجه نشدی بگو تا بهت بگم به من مربوط نیست!

سلام بر آقای عدسی, ههه بیشترشو متوجه شدم ولی با عرض پوزش باید بگم صلاح کار خود زهره وان دانند!!
انگشتم هنوز فشار بهش بیاد درد داره ولی اوه, بله, من باهاش همون ماه بعدش رفتم مسابقات لیگ, بشقاب رو متوجه نشدم! درخت سیبمون هم خبری ازش نیست, فکر کنم شکست عشقی خورده, فرصتش میدم گناه داره, وقت داره هنوز, مرررسییی عدسی آقای خوش قلب

سلام
امیدوارم حال شما خوب باشد و از دست حرف‌های من هم رنجیده نشوید.
من شما را زیاد نمی‌شناسم، ولی یک چیز خیلی سریع در شما به چشمم آمد! انگاری در تحصیل و آموزش چندان پشت کار ندارید و خیلی راحت از درس و دانشگاه می‌گذرید و من مخصوصا از اینکه خانمی مثل شما خیلی راحت از تحصیلات دانشگاهی می‌گذرد و با بهانه های ساده و گذرا ترک تحصیل را توجیه می‌کند خیلی در عجب هستم!
انتقاد دوم نیز به یادگیری مکعب روبیک بود که آمدید و تلاش کردید و ما هم سعی کردیم شرایط را فراهم کنیم، ولی بعد خیلی سریع آن را کنار گذاشتید و حتی تمرین هم نکردید و می‌توانم شرط ببندم که حتی یادتان هم رفته است.
باز هم امیدوارم از من ناراحت نشده باشید، ولی به نظر من اگر ادامه تحصیل بدهید برای موفقیت خانمی مثل شما بسیار مفید خواهد بود و امیدوارم زمانی متوجه این مطلب بشوید و اقدام کنید که دیر نشده باشد.

سلاام بر شما, من حالم خوبه امید که شما هم عالی باشین
چی بگم؟! مگه حرف حساب جوابی هم داره؟!
وووویییی ولی ترک تحصیل نکردما! هنوز پیام زور اصفهان افتخار میکنه به حضور من!هست در خدمتم!
این لطف شما رو میرسونه که نگران هم نوعانتونین, به طور جدی برنامه هایی در سر دارم قرارم اینه که عملیش کنم در مورد مکعب روبیک هم .. سر چی شرط میبندین؟!
….
اونم قبوله ولی خب کامله کامل هم نذاشتمش کنار!
قول مردونه همین امروز برم تمرین, آخه همش که نباید شعاری بگم چشم, حتما و اینا, نه؟!
راستی باید منو بیشتر ازینا بشناسینا! نه اتفاقا من اصلا اگه یکی مرتب بهم گوشزد کنه و تلنگر بهم بزنه عمل کردم بهتره البته جای تأسف داره ها ولی خب!خخخ
خیلی حیفه خیلی! کاشکی طلسمش بشکنه!
من انتقادهای به جای شما رو خواهرانه پذیرفتم اصلا هم ناراحت نشدم.
مشعشع فرمودین پستمو!

زهره جان…من ناراحت شم؟ من؟ واسه چیچی آخه؟!!! بیخیال…
بانو در خواست تخته فولاد گردی کرده!!! اگر شماهام پایه این خبر بدین واسه پنجشنبه بریم…بعد از ظهر.که گرما نخوریم…خبر از شماها…سمانه رم بکنید بیاریدش…
خبر از شماها…من یوخده گرفتارم…

بابا خدایی ول کنید قبرسونا ! چیزی وقتی نیست رفتم! با همین بانو هم رفتم! خب بیاین بریم پارکی جایی تو این هوا بارون هم زده .. مغزمون رفرش بشه!
سمانه هم خیر ببینی به احتمال خیلی قوی از من دلگیره, از بس بهش نق زدم, از جاش بکنمش! کنده نشد که نشد! با زبون بی زبونی به من گفت تو ساکت, نمیبینی نیمدس اینجا! خخخ!
یکی نیست به من بگه تو چرا حرص همه رو میخوری! هر کسی صلاح خودشو میدونه! حتما شرایطشو نداره خو! اییشش.. بی خیال تا بدترش نکردم! خودت بهش خبر بده, میدون امام خوبه؟ سی و سه پل چی؟

بازم سلاآآآآآآآآآام خانم مظاهری نه تو رو خدا امتحانش نکنید یه وقت دوپینگ تون مثبت در میاد اگه شانس بیارید فقط دو سال محروم میشید نه خدای من تخته فولاد با رهگذر نه تو رو خدا نرید خدای نکرده زبونم لال این بار دیگه برای همیشه محروم میشید نریدهاآآآآآآ من گفتنیها رو گفتم بعدا نگید نگفتها

سلام زهره جونم. خوبی دوستی؟ تو که عالی هستی عزیز دل خواهر.
تازه کلیم واسه بقیه الگویی. خیلیم محکمی اعتماد به نفستم در حد سقف نیست در حدیه که باید باشه کلا تو خیلی فوق العاده ای. مراقب مهربونیات باش دوستم

سلام زهره خانم میگم شاید میخوان اونجا زیر خاکی پیدا کنند نیست اونجا قدیمیه آره خوب فکری کردین همون پارک یا میدون امام بهتره سیوسه پل رو چون با رهگذر میرین اصلا توصیه نمیکنم سیوسه پلو رودخونهو آبو سقوتو ایناوو اینا راستی اون اسلحه ی گرمو سرد منظورتون همون عصا هستش که وقتی تو کیفتونه سرده وقتی میذارینش توی آفتاب گرم میشه اینا به رهگذر اثر نمیکنه فقط یه توصیه ی دیگه مونده اونم اینه که سعی که نه حتما چیزی رو که اون میخوره رو شما نخورین اون که اون چیزا رو میخوره شده این خدا میدونه شما بخورین آخرو عاقبتتون چی میشه من آنچه شرط بلاغست با تو گفتم لیک تو خواه پند گیر خواه ملال مواظب خودتون خیلی خیلی باشید

سلام زهره خانم دقیقا حق با شماست همه لایق محبت زیاد نیستن و قدر خوبی زیاد رو نمیدونن بسیار متن زیبایی بود
یه جاهایی میخوای به یکی کمک کنی ثواب کنی کباب میشی من همین یکی دو هفته پیش به یکی کمک کردم بعدش کباب برشته شدم یعنی اون طلبکارم شد
والا ما که بدی از شما ندیدیم فقط توی پست دفاع از خانمها یه خورده تند شده بودی و مشخص بود که وحشتناک عصبانی شدی خخخ

با هم به یه توافق برسین خبرم کنید بعدش…من تابع جمعم…باشه سمانه رو من میارمش…
آقای سعدالله خانی…اردوی بعدی گوش کن را، هر جوری شده میام و با این هدف میام که یا شما را از سمتی به سمت دیگر راهنمایی بنمایم، یا لقمه نانی به دستتان دهم… پس مراقب خود و خوبیهایتان باشید و تا آنروز از زندگانی لذت ببرید و کلا میسی میسی خدافسی…هولالالالالاییی….

بچه ها اینجا روح داره دوباره یکی اومده ادای ملیسا رو در میاره رهگذر اطلاعات بیشتری بده تازه از کجا معلوم من توی اردوی بعدی باشم اگر قول بدی شاهکارهای دیگتو اینجا بگی که من یه آتوی دیگه یا شاید هزارتا آتوی دیگه از شما داشته باشم شاید جورش کنم بیام اون لقمه نون که گفتین همون پیتزای پفک نیست ببخشی اشتباه شد منظورم همون نونو پفک بود همونه دیگه نه البته بد برداشت نکنید منظور من تنوع در آتو هستش آخه یه سوژه رو هی تکرار کنیم قشنگیشو از دست میده خداییش هنوز شهروز از شوک این ساندویچ پفک در نیومده همش میگه نونو پفک مگه داریم ببین چکار میکنی بچه ی مردم هنگ کرده

دیدگاهتان را بنویسید