سلام دوستان از این که در جمع شماام خوشحالم .حدود ده سالی بود که با کامپیوتر کار نکرده بودم و اطلاعی از صفحه خوان و این جور چیز ها نداشتم تا این که ماه رمضان پارسال از طریق یک نابینا با جاز آشنا شدم الآن هم دارم با nvda این متن را تایپ می کنم .وقتی توی کوچه پس کوچه های محله می چرخم دیگه نگران نیستم که مبادا گم شم دیگه مامانم دستم رو نمی گیره و از این که تنها بیرون برم نگران نمیشه من هم به یاد بچگی توی کوچه های محله ول می گردم.
۴۱ دیدگاه دربارهٔ «اولین پست من ده سال دوری از کامپیوتر»
با درود به مریم خانوم. به محله خودتون خوش اومدین. جای خوبی اومدین پشیمون نمیشید. براتون آرزوی موفقیت روز افزون میکنم دوست من.
سلام ممنون
با درود
خوش آمدید، ورودتان را به جمع نویسندگان این محله باصفا و صمیمی تبریک میگویم، برایتان آرزوی موفقیت دارم.
لطف دارید ممنون
سلام مریم جان
خوش حالم که با صفحه خوانها آشنا شدی من هم یه سال هست حدودا که با صفحه خوانها آشنا شدم
خخخخخخ برای خودت توی این محله بچرخ و و خوش بگذرون
اگه بدونی یک بار جواب کامنت ها رو بدون این که با رمزم وارد بشم دادم خنگم دیگه
سلام مریم جون .
کار خوبی میکنی ولی گل دخترم در محله های دنیای حقیقی هم کمی بچرخ .
دنیای مجازی آدمو از پا میندازه .
خدا نگهدارت باشه
بسیار خوب اگه بشه خوب میشه
سلام
مریم جان خوش اومدی
پستهای خوب دیگه ای ازت ببینیم عزیزم
چشم عزیزم
سلام به دوست جدید و همشهری گرامی
به این محله ی با صفا خوش اومدین چقدر فامیل شما آشناست ! من عاشق شهر طبس هستم و والدین من هم چند ساله از مشهد به شهر خودشون طبس، که بنظر من عروس کویر هست برگشتن . رشته ی دانشگاهی تون هم که خیلی مورد علاقه ی من و دوستان هست. یک خوش آمد گویی هم از طرف بزرگمهر ، همیشه پیروز باشید و سربلند
خیلی ممنون در ضمن اول فامیلم اعراب است نمی دونم شاید فامیل هم بودیم
سلام مریم جان.
خیلی خوش اومدی. از آشناییت خوشحالم. امیدوارم پست های زیادی ازت ببینم.
ممنون اگه خدا بخواد
اوووووووو….این جاز جازی که می گید پس مربوط به صفحه خوان و ایناس؟!!!!خدای من…. هی با خودم می گفتم خدایا اینا چی می گن؟ من تو ذهنم آلات موسیقی و اینا میومد….
و اما تو مریم جان، دفعه آخری که رفتم خانه ریاضیات دیدم هیشکی مو رو کله ش نداشتا!!! پس کار تو بوده؟!!!فکرکرده بودم بخاطر همسایگی با مرده ها و تخته فولاد موهاشون سیخ سیخ و ویز ویز و ریز ریز شده!!! نکن بچه…نکن همچین…این بندگان خدا خودشون کم گیر و گرفتاری دارن که تو ام کمر به کچل کردنشون بستی؟!!! بگذریم..و اما بعد…
منم ساکن اصفهانم…البته اصفهانی نیستم!!! و چون اصفهانی نیستم، پس همیشه میتونی رو کمک من حساب کنی!!!! خخخخخخخ…شوخی بود..جوش نیار، کچل می شی!
به محله خودتون خوش اومدی…
با مزه بود ممنون ازت
سلام بر مریم بانو.
ورود دیر هنگام ولی بموقع شما در محله رو تبریک عرض میکنم، خودت این معادله دیر هنگام ولی بموقع رو حل کن جوابش رو به ما هم بده که من خودم جوابش رو هنوز پیدا نکردم خخخ.
امیدوارم که کوچه پس کوچه های محله برات بسیار دل انگیز و مفرح باشه و در هنگام گشت و گذار لزت کافی و وافی رو ببری.
منتظر پستهای بعدیت هستیم بشدت هرچه تمامتر.
عدم آگاهی مردم در شهرهای کوچک و عدم اطلاع رسانی بهزیستی عجیب نیست خدا آقای عماد حقی وهمسرشون که یک نابینای موفقند را سر راه من قرار داد
سلام خانم شیبانی من هم ورود شما رو به این سایت تبریک عرض میکنم و امیدوارم به آرزوتون برسید و شاهد پیشرفت روز افزون شما باشیم موفق باشید
متشکرم
با عرض سلام و ادب خدمت سرکار خانم شیبانی ورود و حضورتون رو در محله ی صمیمی خیرمَقدَم و خوشامد عرض میکنم و مثل سایر دوستان منتظر پستهای بعدی و یاد گرفتن از شما هستم شاد پیروز و موفق باشید
از شما هم ممنونم جناب
خیر مقدم می گم حضورتونو مریم عزیز من ترانه م از کردستان و از آشناییتون خیلی خوشحالم
ممنون ترانه جان اسم تو و پریسیما رو دوست دارم
سلام هم شهریی! خوشبختم, چه رشته ی با حالی خوندی, موفق باشی,
نفهمیدم شما اصفهانی هستید یا طبسی به هر حال ممنون
سلام بر مریم عزیز. خووووووووووووووش اومدی زیییییییییییییاد. امیدوارم اینجا بهت خوش بگذره . آهان تو همسن منی یعنی که خیلی خوبه . شاد شاد شاد باشی. باییییی
ممنونم ممممم
سلام.
خوش اومدید.
تشکر
شلا،لا،لا،لا،لااااااا،م،ی،که،خوبی مریمی،میگم ورودتو به محله و اولین پستتو تبریک و مبارکااا میگم بهت نانازم،بووووس،خدافسی
مرسی باحال
سلام خانم شیبانی به محله باصفای ما خوش اومدی.
امیدوارم همیشه شاد و سرزنده و خرسند باشید.
سلام آقای غلامی آموزش شما منو تشویق کرد از nvda استفاده کنم از لطفتون ممنون که برای بچه ها وقت می ذارید
سلام بر مریم خانمی عزیز و گرامی
خب یادم نیست قبلتر ها شما رو توی محله دیده باشم شکلک البته گمانم یکی دو بار شاید توی کامنت دونی ها بگذریم شکلک دست دوستی و ارادت بسیار…..
جالب هست ۱۳۶۲ و اصفهان شکلک ارادت بسی بسیار بیشتر و دست توافق …..
البته اولش گفتم من چرا شما رو نمی شناسم که بعد متوجه شدم برگشتید خراسان و دلیل رو خودم کشف نمودم ….. دانشگاه صنعتی هم نزدیک ما هست خوشحال می شم اگر هنوز دانشجوی صنعتی هستی با هم بیشتر آشنا بشیم البته از نظر حضوری ….
راستی در مورد کامپیوتر و محله بله حق با شماست ولی به نظر من تلاش کن خانمی اون قدر مستقل بشی که در عالم واقع و حقیقی هم نیاز نداشته باشی کسی دستت رو بگیره البته به صورت مطلق ها …. با عصات دوست شو مثل دوستیت با نودا و جاز و پارسآوا و ایسپیک…..
سلام دوست من . من اکنون در شهر طبس زندگی می کنم و سال ۸۵فارغ التحصیل شدم و چون هنوز کم بیناام جرات ندارم از عصا استفاده کنم هنوز نمی تونم باهاش کنار بیامحالا تا ببینیم بعد چی پیش مییاد .موفق باشی
درود
عجب ؟! یعنی شما در گذشته از کامپیوتر بصورت بینائی استفاده می کردید و ده سال است که نمی توانید ؟یادش بخیر من هم همینطور بودم در کلاس درس تئوری یادداشت بر می داشتم و در کلاس عملی تند وتند کار میکردم . منو کاملا یاد خودم انداختی که از هشتاد و دو به بعد نتونستم با کامپیوتر کار کنم و خدایا چه مشکلاتی داشتم و بعد از کلی دست و پنجه نرم کردن بالاخره تسلیم می شدم و کامپیوتر را خاموش میکردم .خخخ.
در سال ۸۹ دوست دانشجوئی داشتم که در دانشگاه فردوسی مشهد تصادفا با دو نابینا برخورد میکند و روزنامه بریل برایم آورد و بعد از دوهفته جاز را نسخه هفت بود برایم آورد و در ماه دی همان سال پارس اوا خریدم و آموزش ها را از انجمن خریدم به قیمت سی ودو هزار تومان ! الان هم دارم با کامپیوتر کار میکنم دیگه .آقای ابراهیم بود دانشجوی قرآن و حدیث والان هم گویا در کشور دیگر اقامت دارند این بزرگوار و به امید موفقیت شما خواهر گرامی ماندگار باشید .
سلام باید برای نابینایان در شهرهای کوچک هم چاره ای اندیشید چون کسی برای آنها دل سوزی نمی کند. خدا مرا در این امر یاری کند
بازم سلام مریم خانمی
اومدم بگم استفاده از عصا جرأت نمی خواد چون اصلا استفاده از عصا جرأت رو هم می بره بااالا بااالا بالاااتر …. برای استفاده ازعصا اعتماد به نفسش رو توی خودت ایجاد کنه …. سعی کن با هاش دوست بشی …. هرچی دیرتر به عصا عادت کنی خب سخت تر هست و مشکلاتش بیشتر ….. به امید این که اصلا هیچ وقت عصا نیاز نشی ….. سربلند باشی و شاد کام.
سلام بانو جان خیلی ممنون که این پست را دنبال کردی. از خدا می خوام کمکم کنه و او را شکر می کنم که مرا با شماها آشنا کرد.
سلام خانم شیبانی، همشهری گرامی، بابت اظهار لطفی که نسبت به من و همسرم داشتید، متشکرم! متأسفم که نتوانستم کمک بیشتری بکنم، از جهتی هم بسیار خرسندم و به شما افتخار می کنم که به این سرعت از روزی که با هم صحبت داشتیم توانستید به این خوبی وارد دنیای مجازی شوید!!! پیروز و موفق باشید…