خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تدریس عروض و قافیه درس دوم.

سلام دوستای گل گوشکنی, امیدوارم حالتون خوب باشه.
اومدم با درس دوم عروض و قافیه, شما تو این درس با 7 تبصره در رابطه با قافیه آشنا خواهید شد و نکاتی دیگر در رابطه با همین بحث یعنی قافیه را فرا خواهید گرفت.
در درس 1 با کلیاتی در رابطه با قافیه و دو قاعده ی آن آشنا شدیم و حال میخواهیم با استثناها و تبصره های آنها آشنا شویم.
تبصره 1: به آخر واژه های قافیه ممکن است یک یا چند حرف الحاق شوند. حروف الحاقی جزء حروف مشترک قافیه محسوب میشود و رعایت آنها لازم است.
مثال: بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران, کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران.
در این بیت به آخر بهار و یار حروف آن اضافه شده است که به آنها حروف الحاقی میگویند.
حروف الحاقی عبارت است از: شناسه ها, ضمایر متصل, پسوندها, مخفف صیغه های زمان حال بودن, ید, یم, ی, اند, ی ام و در آخر بعضی کلمات مختوم به آ و و مثل خدا, جدا, مو و بو.
تذکر: برای مشخص کردن قافیه ابتدا ردیف را پیدا کرده و سپس حروف الحاقی را مشخص میکنیم. قدما آخرین حرف اصلی کلمه را روی مینامیدند.
تبصره 2: برخی واژه ها به مصوت ِ و ی ختم میشوند این حروف گرچه جزء کلمه هستند ولی از نظر دسته بندی قافیه, الحاقی به حساب میآیند.
کسان شهد نوشند و مرغ و بره, مرا روی نان مینبیند تره. اره حروف قافیه است, ار اصلی و ِ الحاقی. عجایب صنعتی دیدم اداری, که از خرجای این دنیا فراری. اری حروف قافیه, ار اصلی و ی الحاقی.
تبصره ی 3: رعایت قواعد دوگانه ی قافیه الزامیست فقط یک استثنا دارد. اگر در قاعده ی 2 یعنی مصوت+صامت+صامت مصوت کوتاه باشد و شعر قافیه ی الحاقی داشته باشد میتوان مصوت کوتاه متفاوت باشد.
مثال: کلمات کشت (قطل و گشت (گردید) باهم قافیه نمیشوند چرا که مصوت اولی ضمه و دونی فتحه است ولی اگر به آخر همین دو کلمه حرف یا حروفی الحاق شود آن زمان باهم قافیه میشود.
سراسر همه دشت پر کشته بود, زمین چون گل ارغوان گشته بود.
تبصره ی 4: پسوند و پیشوند اگرچه واژه نیستند اما گاهی در شعر در حکم واژه ی قافیه قرار گرفته اند.
مثال: چنان صورتش بسته تمثالگر, که صورت نبندد از آن خوبتر.
گر و تر پسوند هستند و باید الحاقی محسوب شوند ولی واژه ی قافیه قرار گرفته اند.
دلم جزء مهر مَهرویان طریقی برنمیگیرد, ز هر در میدهم پندش ولیکن درنمیگیرد. پیشوندهای بر و در هم واژه ی قافیه هستند.
تبصره ی 5: اگر قبل از حروف قافیه حرف یا حروفی مشترک باشند آنها جزء حروف قافیه نیستند و رعایت آنها لازم نیست. مثال: به خوردی بخورد از بزرگان قفا, خدا دادش اندر بزرگی صفا. َفا حروف قافیه است اما فقط مصوت آ حروف قافیه است.
تبصره 6: اگر واژه های قافیه لفظاً یکسان ولی در معنا متفاوت باشند قافیه درست است و جناس هم دارد. مثال: زهر ناحیه کاروانها روان, به دیدار آن صورت بیروان.
تبصره 7: گاهی واژه ی قافیه در بیش از یک واژه قرار میگیرد. مثال: چراغ روی تورا شمع گشت پروانه, مرا زحال تو با حال خویش پروا نه. در مصرع دوم پروا نه یعنی پروا نیست در دو واژه قرار گرفته که واژه ی قافیه نه است.
قافیه ی میانی, درونی و ذو قافیتین: بعضی شاعران برای غنیتر کردن موسیقی شعر در آخر هر نیم مصرع قافیه میآورده اند که به آن قافیه ی میانی میگویند. مثال: در رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخن, من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
گاهی قافیه در درون مصرع است یعنی در پایان مصرع یا نیم مصرع نیست. مثال: یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا, یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا, روح تویی نوح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه ی مشروح تویی بر در اسرار مرا.
گاهی شعر دارای دو قافیه ی پایانیست که قافیه ی اصلی آن در واژه های آخر مصرعهاست که به آن ذو قافیتین میگویند. مثال: گزید از غنیمت ظرایف بسی, کز آن سان نبیند طرایف کسی.
قافیه ی خطی: قافیه بر مبنای زبان یعنی شکل گفتاری کلمه شناخته میشود ولی اگر همین شکل گفتار تبدیل به نوشتار شد باید همسانی خطی هم رعایت شود. به عبارت دیگر در این صورت قافیه هم جنبه ی بصری دارد و هم جنبه ی سمعی. مثلاً کلمات باعث و حارس از نظر لفظی قافیه هستند ولی چون شکل خطی آنها متفاوت است قافیه کردن آنها درست نیست.
عیوب قافیه: علمای بلاغت تکرار کلمات قافیه را عیب فاحش میدانند مگر در زمانهایی که شعر از 20 30 بیت تجاوز کند و یا قصیده دو مطلع داشته باشد.
قافیه در شعر نو: شعرای نوپرداز برای قافیه ارزش زیادی قائلند. مثلاً نیما میگوید شعر بیقافیه مثل آدم بی استخوان است و هنر شاعر در قافیهسازی است. ولی ضوابط قافیه در این نوع شعر نظم درستی ندارد و آنچه گه گفته شده است ذوقی است.

تو نظرات میبینمتون, خدانگهدار.

۵ دیدگاه دربارهٔ «تدریس عروض و قافیه درس دوم.»

سلام. ممنون از شما به خاطر پست.
اما بهتر است در برخی کلمات فتحه کسره و یا ضمه آن ها را نیز رعایت کنید.
در این مطلب که نوشتید می شد برای این کلمه چنین کاری کرد:
قدما آخرین حرف اصلی کلمه را روی مینامیدند.
که کلمه رَوی می باشد همین طور می توانید برای یادگیری بهتر و تلفظ دقیق چنین کلماتی فینگلیش آن ها را بنویسید.
ravi

با تشکر مجدد از شما.

درود بر امین عزیز. باز هم ممنون و تشکر از تدریست. لطفا قافیه های میانی را بیشتر توضیح بده. یعنی:
رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخن, من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
کدام کلمات و حروف قافیه ی میانی هستند.
راستی میشه کسی یا خودت بگی که آیا شاعران بزرگی چون مولوی سعدی حافظ و… آیا قبل از سرودن شعر واقعا دستور زبان فارسی خوانده ان؟ یا اینکه وقتی آنها شعر گفته اند ادبای دیگر اشعار آنان را ملاک فرمولیزه کردن دستور زبان قرار داده اند. یعنی مولوی یا دیگران اینقدر سواد ادبی داشته اند؟ اصلا دستور زبان از کی درست شده و فرمولیزه شده.

سلام امین! ممنون از کار قشنگت.
عمو حسین! مولوی و سعدی و شاعرای دیگه به خاطر بهتر دونستن دستور زبان به این جایگاه نرسیدن و اون موقه دستور زبانی تدوین نشده بود. در نتیجه، اگه ما ایرانیها دستور زبان بخونیم تأثیر چندانی تو طرز صحبت کردن و نوشتنمون نمیذاره. دستور زبان هر زبونی رو برای کسانی مینویسند که زبان دیگه ای دارن و میخوان اون زبانو یاد بگیرن. دقیقا نمیدونم اولین دستور زبان فارسی کی نوشته شده. فکر کنم حدود دو قرن باشه. جالب این که اولین دستور زبان فارسی رو یه فرد غیر ایرانی نوشت. امیدوارم کامنت منو بخونید.

دیدگاهتان را بنویسید