خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تقدیر و تشکر از بچه های محله بابت پست تسلیت

رفتی و همچنان به خیال من اندَری,  گویی که در برابر چشمم مصوری.
رفتی و رفت جان و دلم از برای تو  خالی است در دو دیده ام ای عزیز جای تو.
این بار دست نامهربان تقدیر چنگ بر بوته دل ما زد و گلی خوش رنگو بو از آن چید و گریخت و ما ماندیم و درد جانسوز فراغ.
با عرض سلام و ادب خدمت همه هم محله ای های عزیز. حدودا 16 ماهه که از حضورم تو محله میگذره در این مدت من هم از شادی دوستانم شاد بودم و از غمشون غمناک. پس از این رخداد ناگوار که برای من و خونواده ام اتفاق افتاد, دوستان زیادی از طرق مختلف تماس گرفتن و ابراز لطف و همدردی کردن. امروز هم که دو روز از مراسم سومین روز درگذشت اون مرحومه میگذره و فرصت کردم سری به محله بزنم, دیدن پست تسلیت که دوستان خوبم در کادر مدیریتی محله زحمتش رو کشیده بودن و کامنتهای سرشار از محبت و بزرگواری دوستانم موجب خشنودی و تسلای خاطر من و خونواده شد.
بچه ها از وقتی که خودمو شناختم خواهر بزرگم راضیه برای من و 4 خواهر و برادر دیگرم هم خواهر بود و هم مادر و واقعا مثل یه مادر, دلسوز و غمخوار مون بود و دست حمایتگر و هدایتگرش همواره پشتیبان ما بود. او همواره در هیبت یک زن چون شیرمردی به جنگ مشکلات میرفت و در برابر امواج سخت و شکننده مشکلات و ناملایمات زندگی همچون کوهی استوار, مقاوم و تسلیم ناپذیر بود. اما در برابر سفیر مرگ چاره ای جز تسلیم نیست. اون مرحومه با داشتن همسر و 4 فرزند دختر که همه اونها رو هم روانه خانه بخت کرده بود, پس از مبارزه ای طولانی و جانفرسا با بیماری دیابت که حدودا 9 سال طول کشید, شامگاه روز دو شنبه 9 شهریور ماه در سن 52 سالگی دعوت حق رو لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن,  من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
در اینجا لازم میدونم از بذل عنایت دوستان خوبم در کادر مدیریتی محله که پست تسلیت  رو با عنوان پستچی زدن, و همچنین تک تک دوستان خوبم که ذیل اون پست با کامنتهای سرشار از محبت و بزرگواری شون من رو شرمنده کردن, صمیمانه و خاضعانه تقدیر و تشکر کنم. هادی ضیاییفر عزیز, مهندس علی اکبر حاتمی نازنین, پریسای گرامی, اشکان بزرگوار, عمو چشمه دوست داشتنی, شهروز عزیز که تو زدن این اولین پستم کمکم کرد, عدسی گرانقدر و مهمان نواز که برای مادر تازه درگذشتهشون آرزوی غفران الاهی میکنم, سرکار خانم فرشته حسینی بزرگوار, معصوم خانم همدل و همراه خوب بچه های محله, سامان اجرت دست, امیر سرمدی نازنین, محمد شمسیپور هم استانی خوبم, عمو حسین گرانقدر که حضورشون باعث افتخار ما در محله است, ملیسای مهربان, رعد بارانی عزیز دیگر همدل و همراه بچه ها, سیتای محترم که نمیدونم خانم هستن یا آقا, آقا وحید گل, سرکار خانم مریم شیبانی بزرگوار, طاهای عزیز که چندین بار هم از طریق تماس تلفنی ابراز لطف و همدردی کردن, تبسم خانم نو عروس محله که انشاالاه سپید بخت بشن, رحیم هاشمی گرامی, پریسیمای مهربان, حسین آگاهی علیرضا و عباس این 3 دوست نازنین و بزرگوار, مجتبی ی اخخادمی عزیز و دوست داشتنی که این فضا رو برای آشنایی و دور همیهای بچه ها فراهم کردن, سرکار نازنین خانم, ترانه خانم دیگر همدل و دوست خوب بچه ها, گوشهنشین, سرکار خانم کاظمیان مهربان و مهماندوست که در پایان اردوی نجفآباد پذیرای ما شدن و کلی شرمنده مون کردن, آریای عزیزم, مهدی ترخانه گرامی, سارا خانم, و بانوی محترم محله. از درگاه خداوند منان برای اموات و درگذشتگان همه این عزیزان غفران الاهی و آرامش ابدی مسالت میکنم. امیدوارم بتونم گوشه ای از بزرگواریهای این عزیزان رو در خوشیهاشون جبران کنم.سبز باشید.

۴۱ دیدگاه دربارهٔ «تقدیر و تشکر از بچه های محله بابت پست تسلیت»

ضمن عرض سلام و تشکر مجدد از همه شما بزرگواران لازم میدونم بابت تاخیر در پاسخگویی به ابراز محبتتون عذرخواهی کنم که اون هم به دلیل درگیر بودن برای مقدمات مراسم شب هفت اون مرحومه بود. از درگاه خداوند سبحان برای اموات و درگذشتگان همه شما بزرگواران غفران الاهی و آرامش ابدی مسالت میکنم.

سلام
من خیلی میخواستم که باهاتون تماس بگیرم اما متاسفانه شماره ی شما را نداشتم میخواستم از آقا طاها شماره ی شما را بگیرم که شمارشون را گم کرده بودم در هر حال مجددا بهتون تسلیت میگم
امیدوارم شما بتونید خانواده را دلداری بدید و صبوری کنید.

سلام خانم کاظمیان. شما خیلی لطف دارید. شماره من: ۰۹۱۱۷۶۶۴۱۵۵ هست. البته راضی به زحمتتون نیستم. همین که خانمی کردید و دو بار کامنت گذاشتید, از سر ما هم زیاده و شماره رو از اون جهت بهتون دادم که اگه یه وقت اوامری داشتید, بتونم بندگی کنم. اگر هم زمانی تصمیم داشتید به اتفاق خانواده یا دوستان سفری به شمال داشته باشید, کلبه خرابه ای اینجا هست که متعلق به شما است. خوشحال خواهم شد توفیق پذیرایی از شما رو داشته باشم و گوشه ای از محبتتون رو جبران کنم. سعادتمند باشید

سلام آقای جعفری
وظیفه داشتم با تلفن تسلیت بگم ولی چون میدونستم سرتون شلوغه مزاحم نشدم
بازم تسلیت منو بپذیرید و به نیلوفر جون هم از طرف من تسلیت بگید
امیدوارم این دفعه شادیهاتونو پست بزنید و ما تبریک بگیم

سلام بر پریسیمای مهربان. بینهایت از لطف شما ممنونم. راضی به زحمت شما و هیچ کدوم از دوستان نیستم. متقابلا من هم آرزو میکنم که در شادیهای شما سهیم شده و عرض ادب کنم. نیلوفر هم سلام میرسونه. شما هم به آبجی معصوم سلام برسون.
به امید روزهای بهتر.

سلام، آقای جعفری من مجددا به شما برادر عزیز تسلیت میگم و برای عزیز سفر کرده آمرزش طلب میکنم،
روحشان شاد یادشان همیشه باقی،
خداوند مادر مهربونتون رو هم رحمت کنه. اونطوری که از پست متوجه شدم، اگه هم در قید حیاتند براشون صبر میطلبم.
من خانم هستم. برادر گرامی.

سلام فرهادجان.
منم با کمی تأخیر و با عرض شرمندگی فراوان، درگذشت خواهر گرامیت رو تسلیت میگم و از ته قلبم از خدا میخوام که تحمل این غم بزرگ رو بهت بده.
من خواهر دارم. پس تا حد زیادی میتونم غمتو بفهمم فرهاد عزیزم.
همیشه سبز باشی.

سلام مسعود جان. طبق معمول شرمندهم کردی. عزیزم از شما به ما زیاد رسیده. امیدوارم خدا مامان مهربون و خواهران فداکارت رو که توفیق آشنایی باهاشون رو دارم, و همچنین دیگر عزیزانت رو در پناه الطاف بی پایانش حفظ کنه و چراغ کانون گرم و پرمهر خونوادهت همیشه روشن باشه.
بهترینها رو برات آرزو میکنم.

منم دلم برای خواهرم تنگ شده . خیلی زیاد . ۳۳ ساله بود که تصادف کرد .
۱۰ سال از اون روز گذشته . ولی عادت به نبودنش نکردم .
همی گفتی که می آیی به خوابم
تو پنداری که من یک دم بخوابم ؟؟
خدا بهتون صبر بده و روح خواهرتون قرین الطاف الهی باشه .

درود بر شما. ممنون از ابراز همدردیتون. شما و همه همدلان و همراهان بچه های محله دارای روح بزرگی هستید که ستودنیه. خدا روح خواهر جوونتون رو شاد کنه و در جهان باقی قرین نور و رحمت الاهی باشه.
آسمون دلتون صاف و آفتابی.

درود بر عمو حسین نازنین.بی نهایت ممنون و سپاسگزارم از ابراز لطف و همدردی شما. من واقعا از ته دل عرض کردم که از وجود شما در کنار بچه های محله احساس فخر و مباهات میکنم. وجود شما بزرگترها خیر و برکت این فضای مجازیه و باعث دوام و قوام اون میشه. امیدوارم در پناه الطاف بیکران الاهی سالیان سال سایه گرم, پرمهر و پدرانه شما بر سر ما جوونترها باشه و از تجربیات ارزشمندتون بهرهمند بشیم. در مورد مطلبی که تو پست قبلی گفته بودید که تردید دارید که آیا باید پستهای اینچنینی رو پسندید یا نه, باید عرض کنم که خودم شونزدهمین نفری بودم که اون پست رو پسندیدم و معتقدم هر گامی که در جهت شاد کردن دل یا تسلای خاطر کسی برداشته میشه, در غالب یه پست یا هر چیز دیگه که باشه, خداپسندانه و درخور احترام و تقدیره.
ایام عزت تون مستدام.

درود بر شما. همون طور که خطاب به رعد بارانی گفتم, معتقدم دوستان همدل و همراه بچه های محله دارای روه بزرگی هستن. وظیفه ای در کار نیست. نهایت بزرگواری شما است. از خاطرات خوش و به یاد موندنی سفر نجفآباد توفیق آشنایی و همکلامی با شما عزیز بزرگوار بود. همین که گفتید, ما حضور سبز و تسلابخش شما رو کنار خودمون احساس کردیم.
دلتون شاد, سلامتیتون برقرار, لطف خدای بزرگ شامل حالتون در هر روز و روزگار.
به امید دیدار مجدد.

درود! نمیدونم به تو دوست عزیزم چه بگویم: صبر پیشه کن و صبور باش که بهتر از صبوری وجود ندارد، هرچند من هنوز نتوانسته ام بفهمم که چه اتفاقی برایم افتاده است و شاید هیچوقت نخواهم فهمید، من اینقدر فهمیدم که مثل اینکه قسمتی از دیوار خانه ی ما فرو ریخته و ترمیمش برایم غیر ممکن است، نمیدانم چی بگویم و چگونه دلداریت دهم… بیماران وقتی دیگر طاقت درد کشیدن ندارند خود را نجات میدهند و ما را با دوری و غمشان تنها میگذارند، خداوند طول عمر با سلامتی به تو و بازماندگان خواهر گرامیت عطا کند!

واقعا آقای عدسی با این موافقم که انسان بعد رفتن عزیزش هنوز دقیق نمیدونه که چی اتفاق افتاده،
تازه بعد مراسمهای ترحیم دلتنگیهای شدید شروع میشه آرزو میکنی که همه دنیا نباشه فقط یکبار دیگه عزیز رو ببینیش باهاش حرف بزنی،
خدایااااا کمکم کن که جلوی اشکام رو بگیرم،
چقدر من سنگم که چگونه رفتنت را باور و تحمل کردم عزیزم.
دلتنگم زیااد، کجایی، آیا بوَد که ببینمت، کی، و کجا وعده دیدار ما،

سلام عدسی جان. خیلی از لطفت ممنونم. واقعا وقتی پیش خودم فکر میکنم که تا عمر دارم, حتی برای یک لحظه هم نمیتونم ببینمش و صداشو بشنوم, خودم رو در هوایی گرم و آفتابی, وسط یه کویر بی انتها تک و تنها میبینم که هرچه به سمت انتهاش میدوم, میبینم که انتهایی در کار نیست, انگار که انتهاش به آسمون دوخته شده. برای مادر گرانقدرت آرزوی رحمت واسعه الاهی و برای خودت و سایر عزیزانت توفیق روزافزون آرزو میکنم.
یا حق.

آقا فرهاد عزیز، سلام، مرا ببخشید که جز تسلیت کاری ازم بر نمیاد، چاره ای جز تسلیم نیست هرچند این تسلیم شدن بسیار سخت و دردناک است، باز هم برای ایشان رحمت واسعه ی الهی و برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل از ایزد منان مسالت دارم.
باشد که خبر شادی های شما را به زودی بشنویم، انشا الله.

سلام بر مهندس حاتمی بزرگوار. شرمنده ام کردید. امیدوارم باز هم در خوشیها شما رو زیارت کنم و سالهای سال در کنار همسر محترم, دخترهای گلتون و سایر عزیزان خوش و خرم از زندگی لذت ببرید.
پاینده باشید.

سلام آقای جعفری
جواد نوعی هستم.
بنده هم به نوبه ی خود به شما و خانواده محترمتون تسلیت عرض میکنم.
آخرین غمتون باشه خداوند روح آن مرحومه را غریق رحمت کند.
شرمنده بنده دیر متوجه شدم وظیفه بود بود زودتر از این عرض ادب نمایم.
روحش شاد یادش گرامی باد.

درود بر دوست عزیز آقا فرهاد جعفری!
شرمنده از این که این روزا کلا کمتر وقت میکنم به محله سر بزنم و خیل پستهای صفحه ی اصلی باعث شد تا الان متوجه اتفاق ناگواری که براتون افتاده نشم!
منم از صمیم قلب درگذشت خواهر‌تون رو تسلیت میگم و برای شما و دیگر بازماندگان آرزوی صبر و عاقبت به خیری میکنم!

دیدگاهتان را بنویسید