خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود مستند صوتی سفر به استانبول، قسمت ششم

درود بر شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
نمیدونم در مجموع از پنج قسمت قبلی رضایت کافی رو داشتید یا نه.
ولی امیدوارم که اینطور باشه.
اما قسمت ششم کوتاهترین قسمت این مستند هست.
دلیلش هم کم اتفاق بودن این روز از یه طرف و کم بودن باتری گوشی من از طرف دیگه بود که سعی میکردم تا حد ممکن خلاصه و مفید براتون ضبط کنم.
اسم این تنگه ای هم که روی تایتل زدم و صفحه خوان داره بد میخونه تنگه ی بسفُر هست من حروفشو با صداهاشون تک تک مینویسم  که متوجه بشید. ب، ُ، س، ف، ُ، ر.
به هر حال اگر این قسمت رو خیلی نپسندیدید من رو ببخشید.
تا بعد، مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.
دانلود با حجم یازده مگابایت و زمان چهارده دقیقه.

۵۴ دیدگاه دربارهٔ «دانلود مستند صوتی سفر به استانبول، قسمت ششم»

سلام شهروز عزیزم حتما مثل قسمتهای قبلی جالب هست خوب دیگه ما تابع امکانات هستیم راستی میشه اینجا یه سؤال کاملا بی ربط بپرسم چرا کامنتهای امشب شب نشینی نیستن فقط تا ششصدو نود و شش هست بازم از زحمت زیادی که برای تهیه ی این مستند گزارش گونه و ادیت و آهنگهای زیبا و کلا برای تمام زحماتی که برای همراه کردن ما با خودت و در حالو هوای سفر قرار دادن ما ازت تشکر میکنم یعنی تو به جای اینکه از سفر و بیشتر بودن با خاله ای که تا چند روز دیگه ازشون تا نمیدونم کی جدا میشدید وقتت رو برای ما صرف کردی خیلی اینکارت ارزشمنده من که بی خودی از کسی خوشم نمیاد و ازش تعریف نمیکنم تو واقعا بیش از این تعریفها ارزش داری مواظب خودت و خوبیهایت درستو حسابی باش

سلام به عمو علی عزیز.
کامنتهای شبنشینی تا همون ۶۹۶ هست.
چون من تیتر پست رو بعد از ساعت دوازده ویرایش کردم که بچه ها بدونن امشب از کجا باید شروع کنن.
از لطف همیشگیتونم به خودم ممنونم.
موفق باشید.

سلام به آقا مرتضی.
خب باید بگم که قلیوناشون خیلی خوبه.
اونی که من کشیدم که خیلی خوب بود.
در کل فکر کنم اونجا تنباکوهای با کیفیتتری دارن برای همین قلیونهاشون هم بهتره.
البته جنوب ایران خودمون هم تنباکوهای خیلی خوبی پیدا میشه.
مرسی که هستی.

همه چی آرومه….من چقد بدبختم…
مشکلاتی در سیستمهای گرمایشی و پکیج پیش آمد کرد…اومدن سیم رابط اتاق منا کندن بردن…الان من پریز ندارم که اسپیکرم رو بزنم برق تا صداش در بیاد تا بتونم سفرنامه تو را یا متنای خودما یا هر چیز دیگه ای رو گوش کنم…باید صبر کنم تا پدر هر وقت عشقشان کشید برای من یک سیم رابط تهیه بنمایند…خودم هم شپش در اندرونی جیبهایم معلق میزند…
همه چی آرومه…من چقد خوشحالم…من چقد خوشبختم…من چقد پولدارم…من چقد هی بازم خوشبختم…من خیلی خوشحالم…
تیمارستان محله کدوم طرفیه آیا؟ من نیاز دارم با زنجیر ببندنم…همه چی آرومه….

خخخخخخخخخ عسیسمی خانم کاظمیان من کلی همه جا تو کامنتا صدات کردم که جوابم ندادی منم گفتم شاید که باهام قهری گلم شکلک نمیدونستم هم سر چی باهام قهرین خخخخ
اما چه خوب که آخه منم دلتنگت بودم. شکلک دست تکون دادن سیتا به خانم کاظمیان مهربون محله،
کامنت غیر مرتبط که نیستند کمی مربوط کمی ابری هستند، چه میشه کرد که فعلا دنیای کشور گوشکن دست ایناست، پس بیا با ساز اینا برقصیم شاید منم رقصیدن بلد شم خخخخ
آقای حسینی واقعا شرمنده که در پست شما دیگه دیگه، ببخشید

من خودم حراستم داداش…شما چرا موهاتون تیزتیزیه؟ لباستون هم مناسب گوشکن نیس…با کت و شلوار دامادی وایسادین امر به سکوت، نهی از شیطنت میکنید؟ تشریف بیارید دفترم تا ازتون تعهد بگیریم….خخخخخخخ…………. دفتر من بالای محله س…التماس نکن آقا…التماس نکن… خانوم برو کنار…آقایون ایشون رو راهنمایی کنید سوار ماشین شن…برو کنار حسینی…خواهران متفرق شید…

سلام شهروز مرسی این قسمت هم جذابیتهای خاص خودش رو داشت اون دوره گردا خیلی قشنگ میزدن یکیشون قرنی میزد یکیشونم تیمپو خیلی حال کردم
میگم من در مورد قلیون میوه ای کنجکاو شدم یعنی مثلا چه جوریه اگه با طعم پرتقال باشه دودش رو که میکشیم بالا طعم پرتقال حس میکنیم یا نه
خوب من چون آواز میخونم میترسم برم طرف این چیزا ولی دلم میخواد بدونم جریانش چیه

درود! من تا ۴ دانلود و گوشیدم! قسمت اول منو یاد ۲۷ اسفند ۸۹ انداخت که داشتم به سوریه سفر میکردم، یعنی در خواب درازکش گوشیدمش و حسابی حال کردم، کاش یه تیکه از رفتنت به طالار اندیشه ضبط کرده بودی و میگذاشتی برای دانلود تا ببینیم حال و هوای اونجا چطوریی!

درود! واقعا قایق سواری در دریای مدیترانه نفری پنج هزار تومن خیلی باحال بود، راستی قایق ما مانند کوچه ای باریک بود که تاق داشت و دو طرفش پر از بچه گربه قرار داشت برای نشستن مسافران: ببخشید منظور نیمکت است، راستی به دیواره ی بیرونی کوچه کاستیک ماشین آویزان شده بود و میگفتند برای حفظ تعادل قایق است، ارتفاع قایق ما با سطح آب بیشتر از یک متر بود که من با عصا امتحان کردم و قایق ما به اندازه یک اتوبوس مسافر سوار کرد، البته ما در لبنان قایق سواری کردیم!

سلام حسینی بیبین برای این شب نشینیتون یک بایگانی خاصی در نظر بگیرین، هر هفته ی پست براش بزنین که امکان دسترسی آسان بهش باشه، یعنی تو مثلا ماه شهریور ۴تا پست شب نشینی باشه
شب نشینی هفته اول شهریور
شب نشینی هفته دوم شهریور
و ———سوم شهریور
و ———چهارم شهریور
اینطوری ی آرشیو بندی منظم، و امکان دسترسی بهتر، و نجات از دست مثلا کامنت ۱۳۵۶ و غیره هم راحت میشیم.
باز با آن بزرگان درباری مطرح و نتیجه گیری شود.

دیدگاهتان را بنویسید