سلااااا اااا اااا اااا اااا اااا اااا اااام.
چه طورید بچه ها؟
امروزم تو محله تولد داریم.
اونم تولد چه کسی؟
از اون عشق والیبالهای شش آتیشه.
یعنی اگه چشو چال درست و حسابی داشت الآن شک نکنید که داشت جای شهرام محمودی تو تیم ملی بازی میکرد.
میگید نه، یه جفت چشم براش ردیف کنید ببینید حق با منه یا نه.
خب امروز دیگه ما رهگذر رو از چارپایه آوردیم پایین و فرستادیمش تو آشپزخونه ببینیم چی کار میخواد بکنه.
رعد هم که نشسته داره بادکنک باد میکنه، ملیسا هم که انگار رفته سفر قندهار پیداش نیست، کیوانم که میکرفن رو ول نمیکنه، مجتبی هم آگهی دادیم تو روزنامه به عنوان مفقودی داریم دنبالش میگردیم، به جای رهگذر طاها چون نردبون دزداست، چیز یعنی چون قدش بلنده کاغذ رنگی دادیم بزنه به در و دیوار، پریسیما هم داره میزهای پذیرایی رو میچینه، امیر سرمدی هم گذاشتیم پای لپتاپ که هی اخبار والیبال بخونه روح مسعود شاد بشه خخخ.
بله. امروز تولد مسعود ملایی یا همون مسعود خودمونه.
خیلی کم پیدا شده ولی خب دیگه بالاخره مهم بودنشه که هست.
یه پست زده تو پیش نویسها، تا وسطش نوشته بعد نمیدونم برق قطع شده، خوابش برده، دستشوییش گرفته رفته، غش کرده، بوووقش یه دفه زنگ زده مجبور شده بره، خلاصه پست رو همینطوری نصفه ول کرده تو سایت رفته.
مسعود عزیز، تولدت از طرف همه ی بچه های محل، اعم از مدیر و ویرایشگر و نویسنده و خونه دار و بچه دار، زنبیلو بردارو بیار، چیز یعنی از طرف همه مباااااارک.
امیدواریم که هرچی آرزوی خوب مال تو، هرچی که پول تو کارتت داری مال من خخخ.
حالا بیا شمعا رو فوت کن ببینیم چی کار میکنی.
یک، دووووو، سههههه. هوراااااا اا ااا ااا ااا ااا اا.
کیک رو هم شبیه یه زمین والیبال درست کردیم که یه توپم توش داره.
خلاصه این که تولده و خیلی هم داره خوش میگذره.

ای مهربانترین مهربانان.
ای بهترین بهترینها.
در این خجسته روز،
در این طلوع شاد،
روزی که زندگی به لبان تو بوسه داد،
در سالگرد بهاران هستیت،
خواهم که تا همیشه بمانی تو سرفراز.
خواهم که تا همیشه توباشی عزیز وشاد.
تولدت مبارک.