خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بازاریابی به عنوان حرفه ای برای نابینایان، فرصت ها و تهدیدها

بحث اشتغال و طرح های شغلی نابینایان تا به حال بارها مطرح شده است. خود آنها و خانواده هایشان مرتب تماس می گیرند و در این باره می پرسند اما هنوز بسته ی های توجیهی و طرح های اشتغال متنوع و مطمئن که متناسب با نیاز هر شخص بتواند انجام شود نداریم. در شهرها و گروه های مختلف مشغول بررسی راهکارهای موجود هستیم و در روایت 177 نیز فهرست 160 ایده ی شغلی مطرح شد اما هنوز جای کار دارد. یکی از بخش هایی که در آن روایت توجهم را جلب کرد بند 111 است:
‎111‎. فروش، بازاریابی، تبلیغات، سمپلینگ و فعالیت های بهبود فروش (Sales Promotion)

چون این بند نیاز به تخصص خیلی بالا ندارد، هر چند خودش نوعی مهارت به حساب می آید. اگر کسی بخواهد کار فروش کالایی را انجام دهد لازم است یا سرمایه برای خرید محصول داشته باشد یا بازاریاب کالای دیگران شود و پورسانت بگیرد. تصور کنید یک تولیدکننده یا واردکننده به فرد نابینا بگوید چنانچه کالای مرا برایم بفروشی به تو پورسانت می دهم. این یک ایده ی شغلی است اما از شما دوستان دو سوال دارم. اول آن که آیا می تواند شغل مناسبی برای نابینایان باشد؟ دوم این که اگر شغل مناسبی نیست چرا مناسب نیست و اگر مناسب است، چه کالایی می تواند بهترین گزینه برای واردات و فروش باشد. این واردکننده به شما گفته که هر کالایی بگویی، به جز آنهایی که حجیم هستند و نیاز به کشتی دارند من می توانم به کشور بیاورم. چه کالایی را برای فروش توسط نابینایان مناسب می دانید؟ جواب هایی که تا کنون گفته شده را در زیر می نویسم و شما هم پاسخ دهید:
جواد حسینی:
من یک بار کار بازاریابی برای یک تولیدکننده انجام دادم ولی دو مشکل وجود داشت. اول این که تولیدکننده، قیمت کالایی را که به من می فروخت از قیمتی که به خریداران عمده می داد خیلی گرانتر بود و عملاً فروش آن کالا صرفه ی اقتصادی نداشت. دوم این که بایست کالا را از او می خریدم و اگر فروش نمی رفت روی دستم می ماند. به این نتیجه رسیدم که بازاریابی می تواند شغل خوبی باشد ولی به شرطی که اولاً قیمتی که تولیدکننده به من می دهد با قیمتی که به سایرین می دهد یکسان باشد و ثانیاً اگر فروش نرفت خودش از من پس بگیرد و فقط هزینه ی حمل را خودم بپردازم.

آقای ص ن می گوید:
این شغل خوبی است و هیچ اشکال شرعی ندارد. باید برای طرفین سودآور باشد. من دوست دارم قطعات کامپیوتری، فلش مموری، هارد دیسک، اسپیکر، ماوس، کیبورد و امثال آن را بفروشم. فروش فناوری های نابینایان هم خوب است مثلاً فناوری هایی که در کشور وجود ندارند و باید یک نفر وارد کند.

خانم م ر می گوید:
به نظر من برای بازاریابی به سراغ نابینایان نروید. خاطره ی خوبی از این کار ندارم. نابینای بیچاره باید محصول را به اقوام و فامیل نشان دهد و بگوید از من بخرید. پرستیژ او با چنین کاری پایین می آید.

آقای ع ح می گوید:
اگر یک شرکت روی واردات کالاهای ویژه ی نابینایان که در ایران موجود نیستند سرمایه گذاری کند نتیجه ی خوبی می گیرد.

جواد حسینی پاسخ می دهد:
فقط کالاهایی که قیمت مناسب داشته باشد در ایران جواب می دهد. بسیاری از تجهیزات نابینایان گران هستند و بدون حمایت دولتی از توان خرید نابینایان خارج می شوند.

آقای ح آ می گوید:
به نظر من باید ایده ی مذکور را در سایت گوش کن به بحث بگذاری. شغل بدی نیست ولی چند نکته را باید در نظر گرفت. اول این که کالای بازارپسند باشد. دوم آن که فاسدشدنی مثل برنج نباشد. سوم این که اگر فروش نرفت، کالا را از نابینا پس بگیرند تا ضرر نکند. چهارم آن که هر قیمتی خودشان به دیگران می فروشند نابینا هم بتواند همان قیمت را به دیگران بفروشد و پورسانت بگیرد، نه این که نابینا مجبور باشد قیمت گرانتر از خودشان را به مشتری بدهد. چهارم این که کالا را خودشان ضمانت کنند تا اگر خراب بود یا ایراد داشت، خریدار یقه ی نابینای فروشنده را نگیرد.

حالا منتظر کامنت های خوبتان هستم. آیا بازاریابی شغل مناسبی برای نابینایان هست یا نه؟ اگر نیست چه معایبی دارد؟ اگر هست، تصور کنید یک مغازه باز کرده اید یا فروشگاه آنلاین دارید. چه کالایی در آن به فروش می گذارید؟

۸ دیدگاه دربارهٔ «بازاریابی به عنوان حرفه ای برای نابینایان، فرصت ها و تهدیدها»

سلام
من با یک مثال یا تجربه از دیگران و البته از نوع بیناش شروع می‌کنم.
یکی از اقوام من دامپزشک است او با شرکتی قرار داد دارد که داروهای انسانی آنها را برای مطب پزشکان بازار یابی می‌کند.
این خانم باید هر روز به ۱۱مطب دکتر سر بزند و تبلیغ داروی مورد نظر را بکند
و باز ماه بعد به همان مطبها برود و ببیند آیا پزشکان از این دارو استقبال کرده‌اند یا نه.
البته ایشان در مورد کیفیت و ضرر و سود دارو متحمل هیچ مسئولیتی نیست
ولی شغل خیلی پر زحمتی است.
تا آنجایی که من از بازار یابی شنیدم شغل پر دردسری است و برای یک نابینا که چندین برابر دردسر دارد.
اگر این بازار یابی اینترنتی یا تلفنی باشد دردسرهای کمتری دارد
ولی قانع کردن دیگران برای خرید از این طریق کمتر است
مگر از طرف شرکتهای مشهور باشد و البته فرد نابینا متحمل ضرر نباشد.
به هر حال بستگی به نوع کالا و نیاز جامعه قضیه متفاوت می‌شود.
اگر یک نابینا هم بخواهد در این مشاغل مشغول به کار شود
و بخواهد خودش هزینه‌ای نکند و فقط یک واسطه باشد بهتر است.
این ایده‌های من بود
امیدوارم مفید باشد و منظورم را رسانده باشم

با سلام
اگر قرار باشد بازاریابی را ملاک قرار دهیم صحیح آن این است که شرکت با یک نفر بازاریاب قراردادی را می بندد و در مقابل یک تضمین دریافت می کند .در این صورت بازاریاب کالا را برای شرکت با قیمت مشخص شده می فروشد و شرکت هم در مقابل یک تخفیف برای بازاریاب در نظر می گیرد. در این روش بازاریاب نگران این نیست که کالا بر روی دست او بماند. اما در این روش انگیزه فعالیت در شخص بازاریاب کم می شود زیرا خود را ملزم به فعالیت جدی نمی کند
مورد دیگر این که فعالیت برای ورود کالاهای منحصر به نابینایان یک محدودیت قایل شدن است و اگر قرار باشد در زمینه واردات کالا کاری صورت گیرد باید نیاز همه اقشار جامعه را در نظر گرفت

با سلام به دوست قدیمی خودم: من همیشه از موضوعات طرح شده از سوی شما بهره های فراوان بردم.
اما موضوعی که بسیار مهم به نظرم رسید ، اینه که بازار یابی همین مورد خرید و فروش کالا نیست, بلکه معامله خدمات هم در این گونه بازار یابی ها وجود داره. مواردی چون انجام پایان نامه, سفارش تایپ برنامه نویسی و ترجمه و موضوعاتی از این قبیل.
من نمونه این قبیل بازار یابی ها رو هم سراغ دارم. خوبی بازار یابی بر اساس خدمات اینه که زحمت فروش کالا به فرد واسط تحمیل نمی شه, زود به سود می رسه و پولی که رد و بدل می شه, بر عکس معاملات فیزیکی که احتمال نقد بودنش کمه, پول نقد خواهد بود.
در صورتی که مایل هستید در این ضمینه با هم صحبت کنیم می تونید از راه هایی که با هم در تماس بودیم، تماس بگیرید

ممنون از مریم، احمد و مسعود عزیز
پاسخ های آموزنده ای بود.
ادامه بدید. این یک ایده ی جدی هست که اگر نظرات مثبت باشه میخوام با چند نابینای علاقمند به صورت آزمایشی انجام بدیم. البته منظورم این نیست که نیاز به بازاریاب دارم. من اگه بخوام کالایی رو بازاریابی کنم خودم از عهده ی این کار بر میام ولی میخوام بفهمم آیا بازاریابی می تونه برای نابینایان شغل باشه یا نمی تونه.

بستگی داره به تلاش و پشتکار. برای هر فرد متفاوته برای کارمند ثابت هم اگه پشتکار و تلاش مستمر نباشه و هدفی نداشته باشه، به یه جایی که برسه و هدفهاش تأمین نشه احساس پوچی بهش دست می ده. لذا پاسخ به این سؤال نسبیه.

سلام مجدد
نکات دیگری به ذهنم رسید گفتم بیان کنم شاید در تصمیمات شما موثر باشد
گر چه فکر کنم شما خود بهتر می‌دانید و بیشتر می‌خواهید مشورت بگیرید.
بازار یابی یکی از مشاغلی است که صبر زیادی می‌طلبد
همچنین فرد بازار یاب باید بیان یا در اصطلاح عامیانه زبان خوبی داشته باشد.
شاید خریداران به یک نابینا در مورد کالاهای غیر مرتبط با امور نابینایان زیاد اعتماد نکنند.
همان طور که می‌دانید در کشور ما مردم عقلشان به چشمشان است.
شاید هم برخی از سر دلسوزی بخواهند با بازاریاب نابینا همکاری کنند.
البته این مواردی که گفتم در مورد بازاریابی‌هایی است که چندان گسترده نیست و بیشتر در سطح محلی است.
در مورد نوع کالا هم دقیق نمی‌توانم بگویم چه کالایی بهتر است
ولی اگر شخص نابینا تجربه استفاده از کالا را در اختیار خریدار قرار دهد بهتر می‌تواند در فروش کالای خود موثر باشد
و باز هم متذکر می‌شوم اینها همه کلیات است و همچنین طبق نظر دوستمان انواع بازار یابی داریم
موفق باشید.

سلام به نظر من یک بازاریاب خوب باید به هیچ وجه ناامید نشه. ممکنه در روز با صد نفر تماس بگیره و هیچ کدوم از این صد نفر به کالا یا خدمت او نیازی نداشته باشند یا حتی ممکنه با او از پشت تلفن بد برخورد کنند. در صورتی بازاریابی میتونه شغل مناسبی برای نابینایان باشه که نابینایان شخصیت سرسختی داشته باشند و به هیچ وجه ناامید نشن. اما من احساس میکنم تو ایران بیشتر نابینایان از بس تلاش کردن و به در بسته خوردن اگه شخصیت سرسختی هم داشتن دیگه مثل قبل انگیزه ندارن و خیلی وقتها مثبت اندیشیشون کمتر از گذشته شده. به همین دلیل، اول باید به کمک یک روانشناس و یک بازاریاب موفق با نابینایانی که برای این کار انتخاب میشن مصاحبه کرد و کسانی را انتخاب کنید که انگیزه بیشتری داشته باشند و شخصیت مناسب بازاریابی داشته باشند. دوم باید برای کسانی که از غربال مصاحبه رد شدند کلاسهای بازاریابی و برقراری ارتباط گذاشت و در نهایت آنها را به کار گرفت.

با سلام خدمت شما دوست گرامی اولا از نظرات بسیار خوب شما و دوستان تشکر میکنم دوما میخواستم نکته ای رو متذکر بشم هرچند که شاید خیلی تاثیری نداشته باشه من به عنوان یک فردی که تحصیلاتم تو این بحث است یعنی بحث بازاریابی باید بگم که متاسفانه بازاریابی این چیزی که در کشور ما باب شده نیست این بیشتر مشتری یابیست تا بازاریابی . در واقع بازاریابی کاریست که قبل از شروع و تولید هر محصولی باید صورت بگیرد نه اینکه کالایی در دست ما باشد و به دنبال مشتری برای آن کالا باشیم به نظر من برای همینه که شغل بازاریابی که در بین عموم معرفی شده نه کاربرد و کارایی بالایی دارد و نه از نظر پرستیژ شغلی جایگاهی دارد

دیدگاهتان را بنویسید