سلام به بچه های گوشکنی, حالتون خوبه؟ من دوباره با یه شعر اومدم.
انشاالله خوشتون بیاد و بپذیرید.
عمرم به سر آمد بیا ای جان جانانم بیا.
جان بی تو بر لب آمده ای صاحب عالم بیا.
ناید چنین روزی که من جان داده باشم از فراغ.
تا زنده ام آقای من از بهرِ دیدارم بیا.
باشم من عبد پَست تو دل داده ام در دست تو.
دریای رحمت بهرِ تغسیل گناهانم بیا.
باشی تو از نور خودت هم آشکارو هم نهان.
ای مهربانتر از تمام مهربانانم بیا.
مبهوت این صوت تو ام حیران آن عشق تو ام.
آرام قلب و جان من محبوب کنعانم بیا.
دیدار من با چون شما باشد به دور از عقل و فکر.
از بهرِ دیدارم تو ای فوق سلیمانم بیا.
بر ما شده دشوار و سخت این زندگی در این جهان.
ای چاره ساز کل مشکلهای این عالم بیا.
گشته علی در این زمان تنها تر از نخل رطب.
صاحب زمان از بهرِ یاری با علی جانم بیا.
شد دشمن شیعه رژیم غاصب آل سعود.
صاحب زمان بهرِ نجات از کین عدوانم بیا.
۲۸ دیدگاه دربارهٔ «شعری از من برای امام زمان»
سلام
شعر خوبی بود
امیدوارم بیشتر فعال باشید و تو زمینه ی شعر بیشتر مطالعه کنید و موفق باشید.
سلام پریسیما, سعی میکنم کنار سیاست شعرم بیشتر بخونم.
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
سلام و آفرین بر شما
سلام بانو, خیلی قشنگ بود شعرتون. ممنون از لطفتون
سلامعااااالییییییه
سلام مهدی, خیلی ممنون.
درود بر شما لایک
نگیر از این دل دیوانه ابر و باران را!
هوای تنگ غروب و شب خیابان را!
اگرچه پنجره ها را گرفته ای از من!
نگیر خلوت گنجشک های ایوان را!
بهار! بی تو در این خانه گل نخواهد داد!
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را!
بیا که تابستان با تو سمت و سو بدهد!
نگاه شعله ور آفتاب گردان را!
تو نیستی! غم پاییز را چه خواهم کرد،!
و بی پرنده گی عصرهای آبان را!
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم!
اگر به خانه ام آورده ای زمستان را!
بریز! چاره ی این عشق! قهوه ی قجریست!
که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را!!
سلام علیجان, شعری که گذاشتی خیلی عالیه. ممنون از حضورت.
سلام امین.
آفرین خیلی زیبا بود.
سلام خانم حسینی, خیلی ممنون که نظر دادین.
سلام
ممنون شعر هم خوب میسرایید آفرین به این استعداد.
سلام, خیلی ممنون. شما لطف دارین.
سلام زیبا بود دستت درد نکنه موفق باشی.
سلام, مرسی. شما هم به همچنین
ایول عالیی، ماشا الله، حتما بازم اشعارتو به اشتراک بذار
سلام, ممنون از نظر روحیه بخشت خانم مظاهری. حتماً به اشتراک میذارم.
سلام امین آقا، جالب بود، من که از شعر خیلی سر در نمیآورم ولی احساس می کنم که آهنگ ابیات اول با آهنگ ابیات آخر قدری متفاوت شده است. تا نظر شما چه باشد. این شعر معروف هم از طرف همه تقدیم به آقا: تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد، حیف باشد که تو باشیّ و مرا غم ببرد.
سلام برادر گل!آفرین احسنت!همچنین امین هم باریک
سلام, ممنون از نظرتون.
سلام علی جان, نقدت به جا ولی دیگه نتونستم اصلاحش کنم و شما به بزرگی خودت ببخش.
سلام امین
خوب بود
ادامه بده
موفق باشی
ای کاش سطح این شعر کمی بالاتر میرفت، توی هیچ قالب شعری ای نتونستم واسش چیزی پیدا کنم، حس کردم نه شعر بود و نه نظم، نه نازک خیالی داشت و نه تصویر سازی. بچه ها، درسته که ما انتشار آثار مذهبی نابینایان رو مجوز دادیم ولی ی کاری کنید که بشه این آثار رو منتشر کرد. الان من دقیقا متوجه هدف این شعر و منظور کلیی که این ابیات احتمالا در بر دارند نشدم.
من اگه اشعار یا آثار نابینایان چه مذهبی و چه غیر مذهبی در سطح پایین بخواهند منتشر بشوند واقعا تحملش واسم شاید ممکن نباشه.
امین جون، اینکه تلاش داری ی اتفاق های خوبی توی زمینه ی ادبیات واسه خودت رقم بزنی عالیه. من شخصا تحسینت می کنم ولی شما و باقی اعضای محله ی لطفی کنید از این به بعد شعر های پرمغزی که سرودید و نظر اساتید ادبیات یا چهار تا اهل فن رو در موردشون پرسیدید اینجا منتشر کنید تا سطح محتوایی اینجا بالا بمونه.
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم؟ خانه اش ویران باد!
سلام.
واقعا عالی بود بهتر از این نمیشه! هم از نظر محتوا هم از نظر آهنگ و وزن.
حرف نداره. اجرتون با خدا.
اولش فکر کردم یکی از شعرهای شاعران معروف رو خوندم اینقدر عالی بود!
خدا خیرتون بده مرسی.
گمان می کنم خودشون اولش نوشته بودند که از خودشونه. حالا اینکه شما چطور فکر کردید از شاعری معروفه خودش احتمالا داستانی داره.
با سلام
من کارشناس شعر و ادب نیستم و فقط نظر خودم را بیان می کنم.
شعر گفتن در مورد مقدسات و معصومین شیوه خاص خودش را دارد باید در بیان ابیات رعایت شان این بزرگواران بشود به عنوان مثال
ناید چنین روزی که من جان داده باشم از فراغ.
تا زنده ام آقای من از بهرِ دیدارم بیا.
مفهوم دو مصراع ضد و نقیض است
باشی تو از نور خودت هم آشکارو هم نهان.
این مصراع یعنی چه؟
مبهوت این صوت تو ام حیران آن عشق تو ام.
یعنی چه؟
دیدار من با چون شما باشد به دور از عقل و فکر.
از بهرِ دیدارم تو ای فوق سلیمانم بیا.
ضد ونقیض است .به نظر من رعایت شان امام نشده است.
گشته علی در این زمان تنها تر از نخل رطب.
یعنی چه
انشاالله با مطالعه و مشورت با صاحب نظران دراین زمینه در آینده شاهد شعرهای بهتری از شما باشیم موفق باشید
در تکمیل فرمایش جناب صابر عرض می کنم که عبارت بنده پَست را انسان حتی در مواجهه خود با خداوند نیز نباید بکار ببرد. ما اشرف مخلوقات هستیم و قرار نیست بنده پَست کسی باشیم. موفق باشید.
سلام.
اینکه فرمودین درسته.
منظورم این بود که انسان فقط بنده خداست.
یعنی عبودیت بنده فقط برای خدا باید باشه و هست!
سلام آقا امین…شعر قشنگی گفتید…دستتون درد نکنه….یه کتاب عروض قافیه مطالعه کنید و یه کم فوت فنش دستتون بیاد میتونید شعرهای قشنگتری هم بگید…توی دانشگاه تهران سالن مولوی فکر میکنم هنوز جلسات شعرخوانی و نقد شعر هست…رفتن به انجمن شعرها و خوندن و شنیدن شعرها هم خیلی کمک میکنه…موفق باشید.