خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کمک !واسه تکمیل داستانم

به نام یگانه دادار، الله مهربان
سلام دوستان و هم محله ای های عزیز همیشه از زدن تیتر های کمک و توجه بدم میاد ولی واقعا” نیازمند یاری سبزتان هستم !داستان من به بخش مدرسه ی استثنایی رسیده و من اصلا” نمی دونم تو یه مدرسه ی استثنایی دقیقا” چه خبره از وضعیت فیزیکی گرفته تا مسایل مدرسه و نوع دانش آموزانی که اونجا هستن و نوع کلاس و غیره از حسن ها تا مشکلات و …. میشه لطفا” کمک کنید و کمی از حال و هوای اونجا بگین .مرسی
می دونید که دوستون دارم زیاددد

۱۷ دیدگاه دربارهٔ «کمک !واسه تکمیل داستانم»

سلام.
مدرسه استثنایی بستگی داره برای چه نوع معلولیتی باشه فقط نابینا فقط ناشنوا فقط کمتوان فقط جسمی یا ترکیبی از همه این ها یا ترکیبی از دوتای این ها مثل ناشنوا و نابینا یا و دسته هایی از این دست.
محیط فیزیکی این مدارس بسته به نوع معلولیت دانشآموزانشون تفاوت هایی با مدارس افراد غیر معلول دارند ولی در کل خیلی زیاد نیست این تفاوت ها مثلاً مدرسه معلولین جسمی سطح های شیبدار بیشتری داره تا پله یا مدرسه نابینایان برای این که دانشآموزان سر صف بایستند البته تمام مدرسه ها این طور نیستند و من مدرسه ای که درش درس خوندم این طوری بود داشتم می گفتم برای این که دانشآموزان نابینا بتونند منظم سر صف بایستند زیر پاشون رو با برآمدگی های فلزی مشخص می کنند که دقیق روی همون ها بایستند و نظم حفظ بشه و برای نیمه بینا ها هم با رنگ روشن مشخص تر می کنند مکان صف رو.
کلاس ها جمعیتش خیلی از کلاس های غیر معلول کمتره و معمولاً از ده دوازده نفر بیشتر نمیشه و وایتبورد هم در کلاس ها موجوده نه تخته برای این که نیمه بینا ها راحت تر هستند.
اگر در شهری مثل تهران یا مشهد یا اصفهان ساکن هستید من پیشنهاد می کنم برای این که بدونید دقیقاً مدارس استثنایی چه شکلی هستند خودتون یه سر برید و از نزدیک ببینید چون هر قدر هم که ما توضیح بدیم باز شاید اون چیزی که هست نشون داده نشه
برداشت نشه از حرف من که مدارس استثنایی خیلی متفاوتند با مدارس غیر معلولین ولی چون فرق هایی دارند و از طرفی یکسان هم نیست ظاهر تمام مدارس کشور بهتره یه نمونه رو از نزدیک خودتون مشاهده کنید.

واقعا ممنون از همه ی توضیحات خوبتون متاسفانه من تو هیچ کدوم ازین شهر ها نیستم اینجا مدارسی که برای خیریه هست رو دیدم ولی مدرسه ی استثنایی رو ندیدم شایدم علتش اینه که جویا نبودم ولی حتما می پرسم و اگه فرصتش پیش بیاد میرم البته من نظرم این بود که مشکلاتی که طی سالها درس خوندن از نزدیک لمس میشن رو من با مشاهده ی حتی چند ساعته هم نمی تونم بفهمم از تجربه ای که دارم اینه که همکاران یه مدرسه هرگز نمی گن این مشکلاتمونه تا به عنوان نقص کاری ازش برداشت نشه متاسفانه

سلام به ترانه و حسین و سایر دوستان. راستش نمیخوام توی گوشت آیه یأس بخونم ولی شنیدن کی بُوَد مانند دیدن؟ با پیشنهاد حسین درمورد بازدید از یکی دو مدرسه به عنوان نمونه کاملا موافقم. اما رک و راستش اینه که نوشتن داستان با بستری که درک مستقلی ازش نداشته باشید اگر محال نباشه خیلی خیلی سخته. من و امثال من میتونیم نهایتا توصیفاتی کلی بهت بدیم، ولی این توصیفات اصلا و ابدا اون چیزی نیستند که تو واسه نوشتن یه داستان موفق بهشون نیاز داری. حتما یکی دو مدرسه رو از نزدیک ببین و حسابی هم واسش وقت بگذار.
نکته دیگه اینکه سعی کن از وسط بوم رد بشی که خدای نکرده از این ور یا اون ورِش نیفتی. منظورم اینه که اگه کاراکتر معلول توی داستانت داری اولین کاری که باهاش میکنی اینه که یه انسان فرضش کنی که نه نابغه خلقته و نه یه موجود خدازده و مفلوک.
نکته سوم هم اینه که واست آرزوی موفقیت میکنم. شاد باشی.

نکته ی اول رو تو کامنت حسین توضیح دادم واسه نکته ی دوم دقیقا” با داستانم می خوام خواننده رو به جایی برسونه که نابینا رو به عنوان تمام شخصیت فرد تعریف نکنن و این باعث نشه از در افراط و تفریط وارد بشن باهاتون کاملا” موافقم و ممنونم

سلام بر ترانه خانم عزیز,
مدارس استثنایی تفاوتش با مدارس عادی خیلی زیاد نیست ولی تفاوتهایی هست
گاهی وقتا توی کلاسها توی مدارس استثنایی چند پایه هست, مثلا پایه اول و چهارم با هم هستن
چون بیشتر اوقات تعداد دانش آموزان زیاد نیست
و مثلا گاهی برای پایه چهارم یا سوم فقط یک نفر یا دو نفر هست
فعلا فقط این به ذهنم رسید
چون ۵ سال هست که دیگه تو مدارسِ استثنایی نیستم و عادی درس میخونم فراموش کردم
ولی اگه باز چیزی یادم اومد میام مینویسم
دوستون دارم زیااااااااااااااااااااد

سلام دوست عزیز. معمولا مدارس استثنایی به دلیل تلفیق چند معلولیت، حضور دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی : پیش دبستان، دبستان، دبیرستان مقدماتی و دبیرستان تکمیلی و نیز داشتن واحدهایی چون گفتار درمانی و کاردرمانی و همچنین پذیرش افراد از راه دور، به صورت شبانه روزی، به نام آموزشگاه ثبت میشوند. مثلا آموزشگاه استثنایی …
دانش آموزان در کلاسهای تک پایه، چند پایه و چند معلولیتی درس میخوانند. چنانچه تعداد دانش آموزان یک گروه: نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی، اوتیسم و جسمی حرکتی به حدی نرسد که در آموزشگاه واحدی حضور داشته باشند، به صورت تلفیقی با سایر گروه های استثنایی همان شهر در یک آموزشگاه ولی در کلاس مربوط به گروه خود، مشغول تحصیل میشوند. دانش آموزان چند معلولیتی بسته به نوع آسیب دیدگی غالب، در آن گروه قرار میگیرند. البته معمولا آسیب دیدگی حسی در اولویت است. به دلیل تفاوت خط و زبان در افراد نابینا و ناشنوا.
در این نوع مدارس، برنامه های صبحگاهی هم اجرا میشود و همچنین بین ساعتهای کلاس دانش آموزان و معلمها از ساعت تفریح برخوردار هستند. چارت سازمانی هم مانند مدارس عادیست: مدیر، معاون اجرایی، سرپرست آموزشی، دفتر دار، مشاور، مراقب یا مربی بهداشت، معاون یا مربی پرورشی. و در مدارس استثنایی به گفتار درمانگر و کار درمانگر، همکاران گروه توان بخشی میگویند.
در ساعتهای ورزش افراد نابینا با توپهای زنگدار بازی گلبال را یاد میگیرند. شطرنج، دو و طناب زنی هم جزء ورزشهای محبوب است. برای افراد نابینا ساعتی هم به عنوان تحرک و جهتیابی در برنامه درسی گنجانده شده که به طور کلی به استفاده از عصا و نیز نوعی خود مراقبتی و تمرین حفظ تعادل می پردازد. یکی از ورزشهای گروه جسمی حرکتی بوچیا است که نزد آنها از محبوبیت خاصی برخوردار است.

در بیشتر شهرستانها مطابق طرح فراگیر، دانش آموزان نابینا پس از گذراندن دوره ابتدایی، به مدارس عادی میروند و در کنار سایر دانش آموزان به ادامه تحصیل میپردازند. در این میان، فردی از سوی اداره آموزش و پرورش استثنایی به عنوان معلم رابط به آن مدرسه اعزام میشود تا بین دانش آموز و اولیای مدرسه به خصوص معلمها ارتباط لازم را برقرار کند.
امیدوارم تا اندازه ای مفید بوده باشد.

سلام ترانه.
دوستان خیلی کامل و جامع نوشتن.یادم میاد یه خانم بازیگر که قرار بود نقش نابینا را بازی کنه سال آخر تحصیلی ما می اومد خوابگاه ما و مینشست و به بچه ها نگاه میکرد چند روزی هم اومد و با دقت مینشست و فقط نگاه میکرد.
اگر میتونی برو و از نزدیک ببین.این خیلی بیشتر بهت کمک میکنه.

سلام ترانه.
در مورد ادامه ی داستان و بخش مدرسه ی استثنایی هم میتونی از کمک دوستان در کامنتها استفاده کنی و هم یه سری به یه مدرسه در سنندج که شاید یکی هم بیشتر نباشه بزنی.
منم تا اونجایی که از دستم بر بیاد در ادامه ی داستان همکاری لازم رو میکنم، ولیکن باید یه پست برای ادامه داستان بزنی تا ببینم چی میشه.
ممنون.

ممنون از بودن همیشگی تون من همون طور که به دوستان هم گفتم حتی اگه برم هم که سعی می کنم برم باز از ظاهر مدرسه ممکنه پی به خیلی از حواشی نبرم چون نابینا نیستم و نمی دونم نیاز واقعی نابینا در طول سال چیه تازه خیلی سخته از زبان همکاران مشکلات رو فهمید

سلام، من ۴ سال در مدرسه استثنایی ابا بصیر قم درس خوندم. در آن مدرسه تعداد نابینایان با ناشنوایان تقریباً به یک اندازه بود. در آن موقع مدرسه ها به صورت دو شیفت بودند. در شیفتی که ما درس میخواندیم نابینایان و ناشنوایان با هم بودند. شرایط سختی بود مثلاً اینکه ناشنوایان وقتی که میخواستند به ما کمک کنند با مشکلاتی رو به رو میشدند به طور مثال به دلیل عدم شنوایی بعضی اوقات کار دست نابینایان میدادند. هنگام زنگ تفریح که میشد اکثر اوقات ما یک جایی می ایستادیم که اونها بتونند در حیاط بازی کنند اونها هیجان زیادی داشتند و گاهی اوقات آن قدر میدویدند که ما که داخل حیاط بودیم میترسیدیم که یک وقت به ما برخورد نکنند. بعد از چهار سال ما را از ناشنوایان جدا کردند و یک مدرسه اختصاصی به ما تعلق گرفت. در آن مدرسه احساس راحتی میکردیم و تازه داشتیم نفس میکشیدیم. همه چیز تحت اختیار خودمون بود. این تجربه من بود از مدرسه استثنایی که امیدوارم به درد شما بخوره. خانم ترانه در پناه خدای بزرگ سربلند باشید. یا علی

سلام
ترانه من داستان را دنبال میکردم خیلی خوب نوشته بودی خیلی متاسفم که نمیتونم به تو کمکی هرچند ناچیز بکنم
خدا را شکر که بچهها چیز هایی گفتند من فقط تا کلاس سوم ابتدایی را تو شبانه روزی درس خوندم مدرسه ی استثنایی هیچوقت نبودم ببخشید.

سلام به ترانه خانم و سایر دوستان. من هم با نظر دوستان موافقم اگه بتونید برید یکی از این مدارس رو از نزدیک ببینید خیلی بهتون کمک میکنه. من هم مثل خودتون کرد هستم و مدارس و بچه های شهر شما رو میشناسم اگه کمکی میتونم بهتون بکنم بگید در خدمتم.

دیدگاهتان را بنویسید