خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سخنی با شما: گرامیداشت روز جهانی معلولین و پاسخی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی

گرامی داشت روز جهانی معلولین‏و پاسخی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی…
چشم ها را باید شست… جور دیگر باید دید…
پیش از شروع سخن ذکر این نکته لازم است که این قلم چندان بر مشکلات و مسائل افراد معلول تاکید ندارد چرا که تکرار مکررات می باشد. بلکه ضمن بیان ضرورت و اهمیت گرامی داشت این روز جهانی عمده‌ی توجه خود را سوی باورها ، نگرش ها و تصمیمات نا صحیح نمایندگان مجلس شورای اسلامی می دارد که خود زیر بنای بسیاری از مشکلات افراد معلول می باشند.
می دانیم اراده های پولادین و استوار شایسته ی نگاه های غریبانه توام با ترحم نیست و باز هم می دانیم تلاش و موفقیت هیچ گونه محدودیتو معلولیتی را بر نمی تابد. بار دیگر در میان اوراق تقویم روز های در حال گذر، 12 آذر روز بزرگترین اقلیت جامعه ی جهانی، روز «جهانی معلولین»خودنمایی میکند. روزی که یادآور تبلور حماسه ی خواستن در آینه ی ذهن کسانی است که در واژه نامه ی باورها به محدودیت معنایی تازه بخشیدند. تا در یابیم که معلولیت ناتوانی نیست بلکه بهتر است آن را به عنوان یک ویژگی بپذیریم. باور به توانمندی افراد معلول و دادن مجال جهت بروز آن و استفاده از این توانمندی سازنده ترین اقدام ساده ای است که خود منجر به اصلاح نگرش جامعه نیز می گردد. امروزه عدم بهره مندی افراد با نیازهای ویژه از فضا ها و امکانات عمومی جامعه،همیشه بیانگر ناتوانیآن ها نیست،در صورتی که محیط از بستر و مناسب سازی لازم برای این افراد برخوردار باشد به تدریج واژه ی معلولیت در باورها محو می گردد. به عبارت دیگراین محیط است که دچار معلولیت می باشد نه افراد با نیاز های ویژه، و معلولیت محیط سبب محدودیت افراد می گردد.
توجه به حقوق افراد معلول و تلاش جهت فراهم ساختن فرصت های برابر برای این قشر از افراد جامعه پس از جنگ جهانی دوم صورت گرفت به گونه ای که اعلام سال 1981 میلادی به عنوان سال جهانی معلولین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد یکی از نقاط عطف در نگرش به معلولین بود. در فاصله سال های 1983 – 1992 دهه جهانی معلولین نام گرفت تا کیفیت و شرکت فعالانه و همه جانبه افراد معلول را در زندگی اجتماعی گسترش ببخشد. قانون برنامه جهانی در ارتباط با معلولین که در سال 1982 از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید چارچوب بین المللی را برای الحاق و انضمام مسائل مربوط به انواع معلولیت ها به یک برنامه ریزی ملی را فراهم می آورد. در سال 1992 قوانین استاندارد در زمینه برابرسازی مجال ها و فرصت های زندگی برای افرادی که با انواع معلولیت ها دست و پنجه نرم می کنند به قانون مذکور افزوده شد تا به منزله مکمل آن بوده و موجب قوام آن شود.برای نخستین بار در سال 1992 سوم دسامبر مصادف با 12 آذر به منظور گرامیداشت سالروز تصویب قانون برنامه جهانی در ارتباط با افراد معلول از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی معلولین اعلام گردید.هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره ی مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف؛ و افزایش آگاهیهایی بوده است که می‌بایست از مساله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹شعاری با مضمون (امکان دسترسی برای همه در هزارهجدید) برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت.
با توجه به توضیحات مختصری که در ارتباط با اهمیت و ضرورت تعیین و نام گذاری این روز جهانی داده شد اما با این وجود دیدگاه دو گروه از افراد به جامعه ی معلولین سبب شکل گیری دو باور افراط و تفریط در مورد افراد معلول گردیده است. افراد غیر معلول، معلولین را افرادی ناتوان می پندارند و خود افراد معلول، معلولین را افرادی توانمند می دانند. سوال اصلی این است که ، آیا افراد معلول توانمند هستند یا ناتوان؟ برای پاسخ به این سوال کافیست نگاهی مختصر به تاریخچه ی رشد زندگی افراد معلول از بدو حیات بشری تا به امروز داشته باشیم. و در پایان اشاره ای کوتاه به اظهارات تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال 1394 در رابطه با افراد معلول بنماییم تا تفاوت دیدگاه را به روشنی درک کنیم.
در ابتدای حیات روزگاری که انسان های اولیه برای زنده ماندن با محیط می جنگیدند و حیات حق یکسانی برای انسان ها تلقی می شد افراد معلول توان زنده ماندن در آن فضای زندگی را نداشتند چرا که محیط متوحش و فاقد امکانات بوده و افراد بدون توجه به افراد معلول به فکر زنده ماندن خود می بودند. با یک جا نشینی انسان و افزایش تولیدات و رشد کشاورزی افراد علاوه بر اینکه نیاز های خود را مرتفع می ساختند توان این را نیز داشتند تا حدودی به نیاز های افراد معلول نیز رسیدگی کنند و از آنها مراقبت نمایند اما در این مرحله نیز باز ساده ترین حق که حق حیات بود به دشواری برای افراد معلول برآورده می شد. با شکل گیری موسسات و مراکز دینی مذهبی به تدریج هسته های اولیه ی توجه به افراد معلول شکل گرفت و این توجه بیشتر نشأت گرفته از باور های دینی بوده اما هر چه باشد نقطه ی عطفی برای توجه و بها دادن به افراد معلول بود. برای مثال اگر در روستایی فرد معلولی زندگی می کرد ملای مکتب او را با خود به مکتب می برد تا در کنار سایر شاگردان به حفظ قرآن و خواندن گلستان بپردازد و این وضعیت در کلیسا ها توسط کشیشان انجام می شد. در مرحله ی بعد علاوه بر توجه به آموزش افراد معلول آن هم به صورت اخلاقی و سلیقه ای نه از سر اینکه حق آنها می باشد توجه به مسائل بالینی و پزشکی آنان نیز رشد یافت، یعنی چنانچه فردی با آسیب بدنی مواجه می شد افراد دیگری بودند که برای درمان و یا ساخت وسیله ای برای کمک به ایشان اقدام می کردند که این عمل نیز به صورت اخلاقی و تمایلات شخصی آنان می بود. پس از اینکه به تدریج به نیاز های یک فرد معلول از نظر اخلاقی توجه هاییی صورت گرفت آموزش های موسسه ای افراد معلول شکل گرفت. یعنی بر اساس علاقه افرادی بودند که مراکزی برای آموزش افراد معلول راه اندازی کنند مانند مدارس نابینایی و مدارس ناشنوایی. آموزش موسسه ای، خود سبب پیشرفت و تربیت افراد موفق می گردید اما اینگونه آموزش ها نیز مشکلات خاص خود را داشت. مثلا آموزش موسسه ای به تدریج منجر به زندگی موسسه ای می گردید و حتی بر روابط و تعاملات اجتماعی افراد معلول تاثیر نامطلوب می گذاشت. و به عبارتی دیگر سبب قطع شدن ارتباط فرد معلول با محیط آموزشی خارج از خود می گردید. لذا در مرحله ی بعد آموزش های تلفیقی رواج پیدا کرد یعنی فرد معلول در کنار سایر افراد جامعه به آموزش می پرداخت و نه در موسسات خاص و مجزا. البته امروزه در کنار آموزش های تلفیقی کماکان آموزش های موسسه ای برای افرادی که امکان حضور در آموزش های تلفیقی را ندارند ادامه دارد اما آنچه مهم است این است که یک فرد معلول می توانست در کلاس های عادی و در کنار سایر افراد نیز ادامه تحصیل بدهد. در این مرحله سخن از حقوق افراد معلول می شد و نه اینکه افرادی بخواهند از سر علاقه و برحسب وظایف اخلاقی کاری انجام بدهند بلکه به حقوق افراد معلول نیز توجه می شد. در مرحله ی بعد صحبت از آموزش های فراگیر شد یعنی نه تنها یک فرد معلول می تواند در کنار سایر افراد آموزش ببیند بلکه هر فردی می تواند در کلاس های آموزشی حضور یابد و تعلیم ببیند و آموزش امری فراگیر و همگانی برای تمامی اقشار جامعه است. این سخن بدین معناست که فرصت ها و مجال برای همه یکسان است و باید وجود داشته باشد. یعنی فراهم ساختن فرصت های برابر. بنابراین امروزه یک فرد معلول نباید فقط از حقوق خود سخن بگوید بلکه به عنوان یک شهروند مدعی حقوقی باشد که همگان دارند و او نیز به همین اندازه از آن حقوق بهره ببرد. با این سیر تاریخی به این دیدگاه می رسیم که به تدریج افراد معلول از ساده ترین حق حیات که زمانی از آن نیز برخوردار نبودند به حقوق و فرصت های برابر رسید اند و باید در اختیار ایشان قرار بگیرد. و نباید تاکید ما بر واژه ی معلولیت باشد بلکه مقدم بر معلول بودن انسان بر انسان بودن آن تاکید بنماییم و هر گونه حقوق انسانی به ایشان تعلق بگیرد. دیگر نباید گفت معلولین، یا نابینایان، بلکه باید گفت افراد معلول، افراد نابینا.
توجه به حقوق افراد معلول و فراهم ساختن فرصت های برابر از یک سو سبب استفاده از توانمندی های افراد معلول می گردد و از سوی دیگر اصلاح نگرشی در جامعه اتفاق می افتد که دیگر سایر افراد معلولیت را ناتوانی تصور نمی کنند و نماینده ی یک ملت پشت تریبون ملی و رسانه ای به صراحت افراد نابینا و ناشنوا را کور و کر نمی خواند. و دیگر جناب آقای کاتب بر این باور نباشد که اگر فرد ناشنوایی وارد مجلس شود بهتر از سایر افراد است چون که سخن و صحبتی ندارد لذا چالش و زحمتی نیز برای ما نیز نخواهد داشت. در پاسخ باید گفت جناب آقای کاتب افراد معلول شهروندان درجه 2 و 3 جامعه نیستند که شما و سایر همکاران تنگ نظرتان با ادبیاتی منسوخ که مبین تفکرات شما می باشد به آنان حمله می کنید و در عصر حاضر که جامعه ی بشری سخن از حقوق برابر و فرصت های یکسان می نماید مانع از حضور افراد معلول به ویژه افراد نابینا و ناشنوا در مجلس شورای اسلامی می گردید. غافل از اینکه همین حضور افراد معلول در مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان منتخب می تواند بسیاری از نارسایی ها و مشکلات مربوط به جامعه ی خود را حل و فصل نمایند و دیگر نیازی به زحمت افتادن و ادبیات زننده ی شما و همکاران شما نباشد. و از سوی دیگر جناب آقای کاتب، فراموش نکنید که این مردم به خاطر فکر شما جنابعالی را راهی مجلس شورای اسلامی کردند نه به خاطر ظاهر و اندام جسمانی شما. لذا افراد معلول اگرچه ممکن است در ظاهر دچار آسیبی باشند اما مطمئن باشید فکر و اندیشه ی آنان آسیبی ندارد و کم از فکر و اندیشه ی شما نیست و شاید لااقل هیچ وقت با این ادبیات در تریبون ملی و رسانه ای قشر خاصی را مورد حمله قرار ندهند. جناب آقای غلام رضا کاتب و سایر همکاران ایشان، زمانی که پانزده درصد از جمعیت کشور را افراد معلول تشکیل داده اند آیا فکر صحیح و سازنده این نیست که نمایندگانی از همین افراد در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشند؟ زمانی که سخن از موفقیت، اراده و نخبگی می آید افراد معلول موضوع جملات شما می گردند اما چون سخن از اشتغال و ارائه ی مسئولیت به افراد معلول می گردد سر خود را پایین می اندازید و باوری به توانمندی آنان ندارید. خلاصه و مختصر عرض کنم خدمت شما جناب آقای کاتب و سایر همکاران زحمتکشتان در مجلس شورای اسلامی، خدا قوت. اما خواهش مندیم نزنید بر طبل بی عاری و فراموش نکنید که امروز پس از گذشت چند ماه از مصوبه ی تاریخی تان و کاربرد ادبیات توهین آمیز به جامعه ی معلولین حتی حاضر نشده اید به طور رسمی نه تنها از جامعه ی معلولین بلکه از تمامی مردم این خاک و بوم که شما را با این طرز تفکر انتخاب کرده اند عذر خواهی نمایید، به راستی شرم آور است و بر کسی پذیرفته نیست.
اگرچه هنوز میان وضعیت موجود و مطلوب فاصله است اما امید داریم روزی فرا رسد که با فراهم ساختن فرصت های برابر و اصلاح نگرش جامعه واژه ی معلولیت از باور ها رخت بر ببندد و با باور به توانمندی های افراد معلول گامی دیگر در راستای تحقق کمال انسانی برداشته باشیم.
موفقیت های کم نظیر افراد معلول در سال های اخیر در عرصه های مختلف زندگی خصوصا در زمینه ی تحصیلی گویای این قانون نانوشته است که چنانچه امکان دسترسی به فرصت های برابر فراهم گردد افراد با شرایط ویژه نیز می توانند به قله های موفقیت و حتی فراتر از سایر افراد جامعه دست یابند. شاید ملموس ترین مصداق و شاهد برای این امر، درخشش تعدادی از دانش آموزان نابینا و کم بینا، ناشنوا و کم شنوا، معلول جسمی حرکتی در کنکور سراسری و همچنین پذیرفته شدن تعداد کثیری از دانشجویان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در آزمون های کشوری و برخی با شرایط استعداد درخشانی در دانشگاه های کشور می باشد.
در پایان باید گفت رضایتی که از کنار رفتن پرده ها روی می دهد و انسان درک می کند که صد های سد راه رشد و نمو فکر تنها خیالی و خودتحمیلی اند تقریبا باور ناکردنی است.
راست گفتی سهراب…. و باید به جناب آقای کاتب و سایر مسئولین تنگ نظر نیز گفت….
چشم ها را باید شست … جور دیگر باید دید….

با تشکر
ادریس فتحی
دبیر کانون دانش پژوهان با آسیب بینایی دانشگاه تهران

۱۸ دیدگاه دربارهٔ «سخنی با شما: گرامیداشت روز جهانی معلولین و پاسخی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی»

درود بر شما جناب فتحی و دوستانتون. الحق که به شایستگی قلم زدید و از زبان ما بچه های نابینا و کمبینا و سایر گروه های دارای معلولیت داد سخن دادید. کاش ترتیبی داده بشه که این مقاله از طریق نشریات کثیر الانتشار در معرض دید عموم قرار بگیره تا مردم ببینن که چه افراد منور الفکری رو با آراشون وارد خانه ملت میکنن!
ممنون از تلاشها و پیگیریهای شما.
سبز باشید.

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بزرگواران، واقعاً دست مریضاد، ازتون به خاطر گذاشتن چنین مطلبی ممنونیم. من و دوستانم هم در شهرستان خودمون در مورد گفته های آقای کاتب اعتراض کردیم. اما دریغ از یک عذرخواهی. با نظر آقای جعفری موافقم که این مقاله رو در روزنامه کثیر الانتشار چاپ کنید تا افراد دیگر جامعه هم اطلاع داشته باشند. باز هم ازتون تشکر میکنم و آرزوی موفقیت برای شما عزیزان دارم.

سلام بر شما

واقعا باورها موزوعیست بس پیچیده

گاه باور یک معلول با باورهای افراد سالم فرسنگ ها فاصله دارد و گاه برابرند و در یک راستا

گاه همین باور ها میشود موجب انزوا گوشه نشینی و عدم استقلال و پیشرفت یک معلول و زمانی هم مقدمهی بر سعادتش مقدمهی بر شناخت خود و استعدادهایش
کاش روزی باشد که هم معلولین به خود باوری برسند و هم جامعه آماده ی درک و پذیرش آنان گردد

سپاس از شما

تشکر خانم بخشی باور ها پایه و اساس تمامی امر مثبت و منفی جامعه می باشد بنده نیز به همین دلیل در این مقاله سخنی از مسائل و مشکلات تکراری نزده ام و بیشتر از بائ رها و نگرش های افراد صحبت کرده ام

دیدگاهتان را بنویسید