نقدی بر بند شش ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی در محروم کردن افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان کشور از حق بر انتخاب شدن
یادداشتی از ناصر سرگران دانشجوی دکترای حقوق بین الملل دانشگاهتهران
از شنبه بیست و هشتمآذر ماه 1394 ثبت نام از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی شروع شد. خبرها حاکی از صفهای طویل در مراکز ثبت نام است. هرکس که احساس می کند توانایی نمایندگی ملت در مجلس شورای اسلامی را دارد راهی مراکز ثبت نام می شود. در این روزها هرکس که خواهان استیفایحق بر انتخاب شدن به عنوان یکی از ارکان مشارکت سیاسی است در عرصه حضور پیدا می کند.
اما آیا واقعاً هر ایرانی می تواند جهت اعمال حق بر انتخاب شدن در انتخابات مجلس شورای اسلامی داوطلب نمایندگی شود؟
صرفنظر از برخی از شرایط محدود کننده چونسن، سواد و … که امری پذیرفته شده و معقول به نظر می رسد تعدادی از شهروندان ایرانی هستند که در شرایط کنونی نمی توانند حتی خواب نمایندگی مجلس را هم ببینند.
بند شش از ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب سال 1378 در بیان شرایط انتخاب شوندگان برای نمایندگی مجلس اشعار می دارد:
«سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی».
با مقرره فوق افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان که حدود یک درصد از جمعیت کشوررا تشکیل می دهند از حق بر انتخاب شدن در انتخابات نمایندگی مجلس محروم می شوند. در فضای کنونی که ثبت نام از داوطلبان نمایندگی مجلس را پشت سر می گذاریمبیان چند نکته در خصوص مقرره فوق را بر خود لازم می دانم:
- بسیاری از اسناد بین المللی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر مشارکت سیاسی برابر برای همه به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر تأکید می کنند.
کنوانسیون حقوقافراد با معلولیت مصوب سال 2006 سازمان ملل علاوه بر آن که در ماده چهار بر رفع و اصلاح هرگونه قوانین تبعیض آمیز علیه معلولان تأکید می کند در ماده بیست و نهم دولتها را به رعایت اعمال آزادانهحق بر مشارکت سیاسیاعم از حق بر انتخاب شدن و حق بر انتخاب کردن برای افراد با معلولیت متعهد می سازد.
بندهای هفتم تا نهم مندرج در اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر رفع هرگونه تبعیض و مشارکت سیاسی برابر برای همه اشاره دارد و به ویژه در اصل نوزدهم اشعار می دارد که:
«مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود».
عبارت (مانند اینها) می تواند شامل محرومیت از انتخاب شدن به جهت آسیبهای بینایی و شنوایی گردد از اینرو نباید بینایی و شنوایی سبب امتیاز شود.
2. شایان ذکر است که به موجب قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران مصوب 1375، افراد با آسیب بینایی منعی برای شرکت در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ندارند و در حال حاضر نیز شاهد حضور دو نفر از افراد با آسیب بینایی در بزرگترین شورای شهر کشور در تهران هستیم پس چرا در حوزه نمایندگی مجلس این افراد نتوانند فعالیت کنند؟
3. در بسیاری از کشورهای جهان افراد نابینا و ناشنوا منع قانونی جهت مشارکت سیاسی و حق بر انتخاب شدن در پارلمانهای کشور خویش ندارند پس چرا افراد با آسیب بینایی و ناشنوا در کشور ما نبایست از اعمال این حق اساسی خود برخوردار شوند؟
4. مقرره مندرج در بند شش ماده بیست و هشتم قانون انتخابات در حالی است که: به موجب اصل نود و نهم قانون اساسی و ماده سهقانون انتخابات مجلس، شورای نگهبان صلاحیت رسیدگی به شرایط و سوابق انتخاب شوندگان را بر عهده دارد از اینرو، چنانچه تشخیص پذیرش افراد نابینا و ناشنوا در مرحله نظارتی شورای نگهبان بررسی میگردید و بسته به مورد عمل می گشت، افراد فوق در معرض تبعیض ناروا قرار نمیگرفتند.
5. نکته مهم دیگر در ارتباط با مسأله انتخاب افراد نابینا و ناشنوا، نادیده گرفتن حق شهروندان به انتخاب آزادانه است و بهتر آن بود انتخاب یا عدم انتخاب افراد با آسیب بینایی و ناشنوا در یک نظام مردم سالار به تشخیص رأی دهندگان واگذار میشد.
6. نظر به تصویب قانون انتخابات پیش از تصویب کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت از سوی جمهوری اسلامی ایران و همچنین تصویب آن از سوی مجلس به سال 1388از حیث منطق حقوقی بایستی قانون مؤخر قانون مقدم را ملغی سازدچرا که اعتبار تصویب کنوانسیون در مجلس مستند به ماده نهم قانون مدنی در حکم قانون داخلی است و لذا بایستی در اینجا قانون عادی مؤخر (یعنی قانون کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت) قانون عادی مقدم معارض (یعنی قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی) را لغو سازد. حتی نیاز به اصلاح ماده بیست و هشت قانون انتخابات نیست با این حال در سال 1390 به موجب ارائه طرحی از سوی چند تن از نمایندگان مجلس، اصلاح بند مذکور به رأی وکلای ملت گذاشته شد و با رأی منفی اکثریت مواجه گشت تا نقض ماده بیست و نهم کنوانسیون تکمیل گردد.
7.پس از رد طرح اصلاح بند شش ماده بیست و هشت قانون انتخابات مجلس در سال 1390این امیدواری از سوی جامعه افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان کشوروجود داشت تا با تلاش و کوشش برخی از نمایندگان دلسوز ملت اصلاحیه بند مذکور به مجلس برگردد که بازگشت دوباره اصلاحیه در مهر ماه سال جاری این بار نه تنها رد شد، بلکهبا توهین آشکار دو تناز نمایندگان مجلس همراه شد که بیان مجدد این سخنان شرمآور و غیر مسئولانه که پیشتر در برخی از رسانه ها منتشر گردید را صحیح نمی دانم.
8. متأسفانه نه در لایحه اصلاحیهقانون جامع حمایت از حقوق معلولان دولت به مجلس و نه در مصوبه اجرایی دولت که در تاریخ 25 شهریور ماه 1394 به دستگاه های اجرایی ابلاغ و لازم الاجرا شده است خبری از رفع نابرابریهای سیاسی علیه افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان کشور نیست.
9. بیشک در میان جامعه افراد با آسیب بینایی و ناشنوایانکشور نیز همچون سایر احاد جامعه، افراد معدودی تمایل به ورود در عرصه های سیاسی را دارند. لکن حتی اگر یک نفر هم از میان جامعه افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان خواهان اعمال حق بر انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی را داشته باشد، بایستی بسترهای سخت افزاری و نرم افزاریبرای اعمال یکی از اساسیترین حقوق افراد یعنی حق بر مشارکت سیاسی بدون تبعیض را برای وی فراهم ساخت.
10. تبعیض ناروای ناشی ازمقرره بند شش ماده بیست و هشت قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و عدم اصلاح آن در خصوص محروم نمودن افراد با آسیب بینایی و ناشنوایان کشور و عدم توجه به اصول قانون اساسی و مقررات پذیرفته شده در اعلامیه های حقوق بشری و معاهدات بین المللی موجبات تبدیل«مشارکت سیاسی برابر برای همه» را از قاعده به شعار فراهم کرده است. جامعه با آسیب بینایی و ناشنوایان کشور صرفاً خواهان اجرای اصل و قواعد کلی پذیرفته شده در خصوص مشارکت سیاسی برابر برای همه هستند تا بتوانند همچون سایر شهروندان ایرانی خود را در پیشبرد امور سیاسی کشور سهیم بدانند و با انگیزه و تلاش دو چندان از ظرفیتها و توانمندی های خویش در جهت توسعه کشور بهره گیرند.
سلام، با تشکر از این پست بسیار خواندنیتون. واقعا ای کاش میشد این گونه یادداشت ها رو به گوش مسئولین ذیربط رسوند. ممنونم پاینده باشید.
درود. از کانون دانشجویان دانشگاه تهران بخاطر این آگاهیرسانی و بویژه از جناب ناصر سرگران بخاطر نوشتن این مطلب ارزشمند کمال تشکر و سپاس دارم. کاش میگفتید که آقای سرگران خود دارای آسیب بینایی هستند یا خیر. با بند 4 موافق نیستم چون همین که نابینایان و ناشنوایان فعلا تکلیفشون رو میدونند بهتر از اینه که در پیچ و خمهای شورای نگهبان سرگردان شوند. شورای نگهبان وظیفهاش سنجش میزان التزام و سرسپردگی داوطلبان نسبت به حاکمیت است و اینخوب نیست که فرد نداند که آیا سرسپردگیش اشکال دارد یا بخاطر نابینایی یا ناشنوایی رد صلاحیت شده است. و اما من یک صحبت با دوستان و همنوعان خودم دارم. ببینید دوستان اینها میگویند که شما چون نمیبینید پس صلاحیت نماینده شدن یا بعبارتی صلاحیت انتخاب شدن را ندارید. عقل حکم میکند که ما هم واکنش بجا و مؤثری به این دیدگاه واپسگرایانه نشان بدهیم تا بگوششان برسانیم که ما از این تبعیض و ناعدالتی ناراحتیم. حرف و پیشنهاد من اینه که بیاییم با صدای بلند و از هر امکان ممکن صدایمان را بگوش مجلس و دولت برسانیم حالا که شما ما را از حق انتخاب شدن محروم میکنید پس ما هم خود را از حق انتخاب کردن محروم میکنیم و پس بعنوان اعتراض در انتخابات شرکت نمیکنیم. اگه واقعا در یک چنین امری که چندان بزرگ هم نیست با هم متحد شویم گمان میکنم که در بازنگریهای بعدی تجدید نظر خواهند کرد. ما باید با صدای بلند اعلام کنیم که ما زنده ایم، ما مسائل سیاسی اجتماعی فرهنگی مملکت را میفهمیم رصد میکنیم و درموردشان نظر و دیدگاه داریم ما خنثی و بیتفاوت نیستیم ما هرچند نمیبینیم ولی میفهمیم درک میکنیم. بنظرم این حد اقل کاریست که میتونیم انجام دهیم.
پیروز باشید مهرتان جاودانه.
درود. ضمن تشکر از این مطلب ارزشمند من با پیشنهاد عمو حسین موافق هستم ولی اگه ما تو انتخابات شرکت نکنیم و به افراد دارای شعور سیاسی رأی ندهیم همون کسایی وارد مجلس میشن که میگن کر و لال بهتر از نابینا هست به نظر من ما باید به همراه خانواده تو انتخابات شرکت کنیم و همه ی تلاشمونو بکنیم تا افراطیون وارد مجلس نشن و بعد بتونیم حقمونو رو بگیریم به این میگن هوشمندی سیاسی.
همینکه ما بتونیم مانع از حضور کاتبها در مجلس بشیم یعنی اینکه پیروز شدیم و بعد میریم سراغ قدمهای بعدی.
پس عاقلانه هست که از اونایی که باید انتقام بگیریم انتقام بگیریم نه اینکه با عدم حضورمون دست افراطیون رو برای انتخاب شدن باز بذاریم.
امیدوارم تونسته باشم منظورمو درست منتقل کرده باشم. پیروز باشید.
علیجان سعی کن در گفتارت تناقض وجود نداشته باشه. هم میگی که با پیشنهاد من موافقی و هم با آن مخالفت میکنی خخخخخ. ملاکت برای افراطی بودن یا نبودن چیه؟ چطور میشه قضاوت کرد که فردی مثل کاتب افراطیست چرا نذاریم به حساب اینکه بنده خدا نظرشو گفته و مجلس یعنی جایی که بتوان آزادانه ابراز عقیده و نظر کرد. قبلا هم گفتم که آقای کاتب بنوعی به توانمندی نابینایان اقرار کرده و فکر کرده که نابینایان میتونند موی دماغ باشند و کسانی نیستند که ساکت و آروم یه جا بشینند و حرف نزنند. پس علی تا یه اقدام دستجمعی نکنیم به مراد و مقصودمون نمیرسیم. تازه زمانی این حرفت درسته که ما بطور سازمانیافته درمورد داوطلبین نظر بدیم و تصمیمگیری کنیم که ما دارای چنین سازمان و هماهنگی نیستیم که درمورد افراد نظر بدیم ولی اعلام محروم کردن خود از حق انتخاب کردن میتونه بازتاب در محافل مختلف داشته باشه.
وقتی میتونیم تو همین سایتها بگیم تو انتخابات شرکت نمیکنیم, پس میتونیم هم بگیم ما به کیا رأی میدیم. ببین عمو ما باید در مقابل چنین افرادی رفتار سیاسی در پیش بگیریم نه اینکه خودمونو از حق انتخاب کردن محروم کنیم. اگه اینایی که رأی به عدم حضور نابیناها تو انتخابات صادر کردن باز هم وارد مجلس بشن خدا میدونه چی به روز ما میاد.
گفتم با پیشنهادت موافق هستم ولی راه بهترش به نظر من همینه که گفتم.
در خصوص افراطیون هم نمیشه اینجا بگم چون دوست ندارم واسه سایتمون درد و سر درست بشه.
اینقد انجمن هست و اینقد میشه کارها کرد که نگو عمو. فکرشو بکنید اگه همه ی ما هم نه حد اقل نصب ما به همراه خانوادمون به کاندیدای شایسته رأی بدیم چی میشه.
انجمنها و سایتهای نابینایی میتونند تو این زمینه اقدام به برگزاری فراخوانی کنند.
در ضمن آقای کاتب توهین کردن نه اعلام نظر پس خودمونو گول نزنیم.
نمیگم اخبار بیگانه رو گوش کن عمو ولی اگه صفحه ی اول روزنامه های کشور رو مطالعه کنی متوجه میشی افراطیون کیا هستند.
پس عاقلانه تر اینه که از کسایی که مانع حضور نابیناها تو مجلس شدند انتقام سیاسی بگیریم.
یعنی با این کار حد اقلترین کار اینه که این افراد دیگه وارد مجلس نشن. ولی با عدم حضور خودمون احتمال حضور اینا تو مجلس زیادتر میشه.
امیر که تو حوزه ی خبرنگاری فعاله متوجهه عمق حرفای من میشه.
سلام اي بابا!
سلام منم با نظر عمو حسین کاملا موافقم و شخصا تو انتخابات شرکت نخواهم کرد. ببینید دوستان ما اگه باهم متحد باشیم مطمین باشید به یه نتیجه مطلوب میرسیم. شاید اگر هم شرکت کنم رایم ممتنع خواهد بود. پاینده باشید.
با سلام و تشکر از ارسال کنندگان این مقاله من به این دلیل با پیشنهاد آقای موحدزاده موافق هستم که با این عملمان یک پیام به مسؤولین کشور میدهیم البته ممکنست عواقبی هم داشته باشد که مهم نیست چون هرکه خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند. در واقع ما از مسؤولی یک پرسش میکنیم و آن هم اینست که چگونه ما نمیتوانیم انتخاب شویم اما میتوانیم انتخاب بکنیم به هر حال باید کاری بکنیم که بدانند نابینایان براحتی از حقشان دست نمیکشند….
سلام بر همه دوستان عزیز
از اینکه وقت گذاشتید و مطلب رو خوندید سپاس گزارم.
در پاسخ به عمو حسین: بنده از بچه های نابینا هستم.
مقصودم از نظارت شورای نگهبان نظارت بسته به مورد و بررسی شایستگیها هستش. همانطور که بین افراد عادی توانمد و غیر توانمند داریم بین افراد نابینا هم همینطوره.
علاج کار را در انتشار این دست از یادداشتها میدونم اونم نه فقط در سایتهای مربوط به معلولان بلکه در رسانه ها و روزنامه های عمومی.
بنده در شبکه های اجتماعی و برخی از سایتهای حقوقی یادداشت رو منتشر کردم امیدوارم بتوانیم هرچند اندک اما تأثیر گذار باشیم.
درود بر ناصر گرامی و نازنین. داداش دستت طلاا. ولی چرا با ما هم سرگرانییی بیشتر با ما و همنوعانت باش. چرا ما تا حالا نباید دوستی اینچنین فهیم و ارزشمند رو بشناسیم. با فعالیتهات کاملا موافقم و باید بگوییم و بگوییم تا شاید در سنگ خارا اثر کند. ولی دوست من شورای نگهبان به هیچ وجه به توانمندی و کارایی افراد کاری نداره بلکه همانطور که گفتم فقط بررسی میکنه که فرد داوطلب تا چه حد التزام داره. بازم از آشناییات خوشحالم و درخواست میکنم که مطالب و مقالاتی را که در اماکن دیگر منتشر میکنی اینجا هم با ما به اشتراک بذار. پیروز باشی ناصر جان.
با سپاس فراوان از لطف شما.
حتماً بیشتر در خدمت خواهم بود.
شاید یکی از دلایلی که کمتر گوشکن بودم حوزه های فعالیتم مرتبط با مباحث معلولان نبوده.
صرفنظر از شرکت یا عدم شرکت در انتخابات در حال تهیه یادداشتی هستم که در ایام تبلیغات نمایندگان پیش از انتخابات در قالب آن خواسته های جامعه نابینایان رو به کاندیداها منعکس کنیم. از دوستان خواهشمند است پیشنهادات خودشون رو به ایمیل بنده ارسال کنند.
N99sargeran@gmail.com