الف) تکامل پکجاز
در روایت ۱۸۱ مهندس سعید صادق پور، مدیرعامل پکتوس اولین صفحه خوان ها و کامپیوترهای ساخت این شرکت دانش بنیان را معرفی کردند. در ادامه ی گفتگو به معرفی پشتیبان فارسی جاز می پردازند.
صادق پور:
در سال ۷۹ یا ۸۰ بود که با جاز بیشتر آشنا شدیم. این آشنایی به واسطه ی دفتر UN در تهران و سرکار خانم پریسا اعتباری بود. اتفاقی در خبری خواندیم که ایشان مسئول سایت هستند و شبکه ی کامپیوتری دارند. آن موقع شبکه ی کامپیوتری مثل الآن رایج نبود. یک نفر نابینا مسئولیت سایت و شبکه را داشت. در مصاحبه ی خود گفت که از جاز استفاده می کند. ما تا آن موقع فقط اسم جاز را شنیده ولی هنوز ندیده بودیم. هنوز شرکت Freedom Scientific در کار نبود. شرکت Center Joice برنامه جاز را تولید می کرد که بعداً با Freedom Scientific ادغام گشت. پس از دیدن عملکرد جاز در خدمت خانم اعتباری تصمیم گرفتیم پکجاز را از یک Screen Reader برای ویندوز تبدیل به پشتیبان فارسی جاز کنیم. بزرگترین مشکل ما تک حرف خوانی بود. در همین سال، برنامه را کلمه خوان کردیم.
کمتر از ۱۰۰۰ عنوان کتاب که در کتابخانه ی رودکی وجود داشت منبع خوبی بود که فراوانی کلمات را بررسی کنیم. حدود ۸۰ هزار مورد از پرکاربردترین واژگان را انتخاب و به برنامه معرفی کردیم.
آنها را تا حد امکان ضبط استودیویی و فیلتر کردیم. با کیفیت ۱۲ کیلوهرتز بود. می خواستیم حجم را تا حد ممکن پایین بیاوریم چون سخت افزارهای آن موقع توانایی بالایی نداشتند. روش صوتی کلمه خوان قبل از سال ۸۰ راه اندازی گشت و در اختیار نابینایان قرار گرفت. کلمه ها را می خواند ولی هیچ ارتباطی بینشان قرار نداشت. جمله خوانی نمی کرد. سرعت کار با کامپیوتر نابینایان را خیلی افزایش داد. آن موقع مشکل برنامه این بود که هر چه سرعت را بالا می بردیم کیفیت صدا پایین می رفت. در مرحله ی بعد کاری کردیم که هر چقدر سرعت افزایش یابد فرکانس تغییر نکند. این باعث شد دوستان نابینا که عادت داشتند حتی کاست را با سرعت بالاتر از نرمال گوش دهند، کامپیوتر را نیز با سرعت بالا گوش دهند. ۸۰ هزار واژه را هم به ۱۱۵ هزار کلمه رساندیم. پوشش نسبتاً خوبی داشت. از سال ۷۶ خروجی بریل هم روی برجسته نگار فراهم شد. هر جا خروجی صوتی مشکل داشته باشد مثلاً در مورد موسیقی، قرآن و ریاضی صرفاً باید با بریل یاد بگیرند و این مفاهیم را نمی توان صوتی نمود.
ب) برجسته نگار
برجستهنگار ۱ از سال ۷۶ به بعد موجود بود ولی تا سالهای ۸۳ یا ۸۴ نمونهی فردی نداشت. ۵ کیلوگرم وزنش بود و از برق ۲۲۰ ولت استفاده میکرد. قابلیت حمل نداشت. فقط در مدارس، مراکز دانشگاهی و بعضی سازمانها به عنوان سیستم ثابت استفاده میشد.
در سالهای ۸۴ و ۸۵ با روش MBROLA صدایی که الآن به نام نوید میشناسید را تولید کردیم. در سال ۸۶ حدود ۱۰۰ نفر به صورت نمادین نامهای به مسئولین نوشتند که این نرمافزار را نیاز دارند تا در اختیار همهی نابینایان قرار بگیرد. سال ۸۷ پارس آوا اولین نرمافزاری بود که بعد از نرمافزار ما به عنوان پوشش فارسی جاز وارد بازار شد. دقیقاً از فناوری امبرولا استفاده می کرد.
حسینی:
آیا منظور این است که پارس آوای ۱ تولید شما بود؟
صادق پور:
نخیر! اما روش صوتی مشابهی را که ما در سال ۸۵ برای پکجاز ۵ استفاده کرده بودیم به کار میبرد. پکجاز تا ورژن ۸ هم رسید ولی بعد ورژن را حذف کردیم به سراغ روش HTS رفتیم. در سال ۹۲ نسخهی قابل تکثیر آن توسط سازمان بهزیستی خریداری و قفل آن برداشته شد. پارس آوا از همان روش امبرولا که سال ۸۵ برای پکجاز ۵ استفاده کردیم بهره برد و بعد هم پارس آوای ۲ با صدای مینا با همان روش استفاده از دایفون و امبرولا به وجود آمد. جزئیات این تکنیکها را میتوانید سرچ و بررسی کنید.
در سال ۹۲ محصولات صوتی ما مجهز به صدایی انسانی بر دو پایهی صداهای امید و آوا با روش Unit Selection Hidden Marcov Model و ابزار HTS شدند. تولید آن زودتر اتفاق افتاد ولی عرضهاش به دلیل شرایطی که خریدار گذاشت به تعویق افتاد. به نظر خودمان هم منطقی بود. سازمان بهزیستی عنوان کرد: «چیزی که من برای نابینایان بخرم را شما نباید قبلاً فروخته باشید. باید برای اولین بار عرضه گردد». لذا امید و آوا را که قبلاً تولید کرده بودیم دیرتر ارائه نمودیم. متأسفانه مذاکرات مربوط به آن خیلی طولانی شد. از موقعی که موافقت انجام شد تا وقتی که بالاخره آن را روی سایت سازمان برای استفادهی نابینایان گذاشتند قریب به ۲ سال طول کشید. این مسئله مشکلاتی ایجاد کرد. اول این که ما می خواستیم از استفادهکنندگان فیدبک بگیریم و نقاط ضعف و قوت را بشناسیم ولی نمی توانستیم تا قبل از آن زمان نرمافزار را عرضه کنیم.
گارانتی و قراردادها تا سال ۹۳ به اتمام رسید ولی ما در شرکت پکتوس این تعهد اخلاقی را با خود داشتیم که تا جلب رضایت نسبی کاربران، به روزرسانی را ادامه دهیم.
روی کلمهی «نسبی» تأکید می کنم زیرا سلیقهها متفاوت است. ادعای این که همهی سلایق را پوشش دهیم غیرممکن است. بعضی دوستان با وجود کیفیت صدای پایین ESpeak هنوز هم آن را ترجیح می دهند. عدهای امبرولا را بیشتر از HTS میپسندند ولی آخرین فناوری موجود در کشور همان HTS یا Unit Selection Hidden Marcov Model است. آن را به نام Festival نیز می خوانند. کیفیت صدای بهتری دارد. سرعتش طبیعتاً کمتر است چون پردازش زیادتری می خواهد. زبانهای غیرفارسی را نیز پشتیبانی می کند. همهی سلیقهها را نمی توان پوشش داد. با این که کیفیت صدای اینها به مراتب بالاتر از ESpeak میباشد بعضی دوستان هنوز eSpeak را به دلیل مزایای آن که مهم ترینش سبکی و چابکی است ترجیح می دهند.
حسینی:
یکی از ایرادهایی که دوستان به نرم افزارهای پکتوس وارد میدانند این است که اول تولید و سپس نظرخواهی می کند. آقا امیر سرمدی قول داده این مشکل برطرف شود. آیا شما در این باره نظری دارید؟
صادق پور:
در عرایضم علت شرمندگی ما را در مورد عدم نظرخواهی قبل از انتشار امید و آوا توضیح دادم. در مورد نوید و تک حرف خوان اینطور نبود. دربارهی برجستهنگار هم این حالت را نمی دیدید. حتی دربارهی جاگذاری تکتک کلیدهای برجستهنگار از نابینایان نظرخواهی کردیم و نظراتشان را به عنوان یادگاری در اسناد شرکت نگه داشتهایم. برای حفظ حالت ارگونومیک، کلیدها را عین پرکینز نگذاشتیم. فاصلهی کلیدها را هم از نمونهی خارجی الگوبرداری نکردیم بلکه در مرکز نابینایان رودکی به نظرخواهی گذاشتیم و رأی اکثریت را مورد استفاده قرار دادیم.
فقط همین یک مورد یعنی پکجاز را به علتی که توضیح دادم نمی توانستیم قبل از عرضه به معرض نظرخواهی قرار دهیم. الآن هم با وجود آن که تعهداتمان تمام شده پشتیبانی را ادامه می دهیم. تعهد ما فقط تا یک سال بود. خریدار بعضی تغییرات را درخواست می کرد و ما فارغ از سلیقهی خودمان بایست خواستهی آنها را تأمین می کردیم. بایست کارشناس فنی تأیید می کرد وگرنه حتی ضمانت بانکی خود را نمی توانستیم پس بگیریم ولی الآن که تمام شده، خود شما شاهد هستید که به روال سابق پکتوس برگشتیم یعنی هر تغییری انجام می شود به معرض نظرخواهی می گذاریم. حداقل در دو مورد دیدهاید که نظرات را در ورژن بعد اعمال کردهایم.
در عین حال می دانید که انجام همهی خواستهها امکانپذیر نیست. دیدهام که خودتان هم هر پیشنهادی برای راوی مطرح می شود به عنوان اولویت نخست نمی دانید.
حسینی:
همینطور است.
صادق پور:
ما هم باید چنین کاری را بکنیم. دقیقاً نظرات را می گیریم و مورد توجه قرار میدهیم. فقط دربارهی نرمافزار پکجاز به صورت استثنا نتوانستیم قبل از عرضه نظرخواهی کنیم و دلیلش را توضیح دادم.
پ) برنامه های آتی پکتوس
حسینی:
اگر پروژهی دیگری نیز برای آینده در دست انجام دارید لطفاً بفرمایید.
صادق پور:
ذکر نام پروژههای آینده عیبی ندارد ولی از واگذار کردن و فروش بعضی موارد معذوریم زیرا اعتقاد داریم محصولی که به دست مصرف کننده میرسد باید تا حد امکان ایرادهای آن برطرف شده و آمادهی استفاده باشد. بعضی پروژههایمان همین حالا قابل استفاده است ولی هنوز بنا به استانداردهای خودمان قابل فروش نمیباشد. پروژههای تحقیقاتی خوبی را دنبال میکنیم. مهمترین آنها صفحه خوان اندروید است که امروز میتوانید ببینید. Daisy Player اندروید نیز نزدیک به عرضه میباشد. Note Taker را احتمالاً با نام برجستهنگار ۳ یا به نام اسفندیار عرضه می کنیم. هم قابل استفاده با اندروید است، هم با بلوتوث، و هم نرمافزارهایی مثل ویرایشگر و کتابخانهی نوید را میتواند بدون ارتباط با کامپیوتر اجرا نماید.
بالا بردن سرعت و کیفیت پکجاز و سایر موارد را نیز مد نظر داریم. نهایتاً یک نکته را لازم به ذکر می دانم. نه تنها ما بلکه تمام کسانی که روی تجهیزات معلولین و به طور خاص نابینایان و کم بینایان فعالیت می کنند، اگر در بخش خصوصی باشند نیازمند حمایت هستند. فعالان دولتی نیاز به حمایت سازمان بهزیستی ندارند زیرا از بودجهی شخصی خرج نمی کنند و حتی اگر محصول آنها رایگان در اختیار نابینایان قرار گیرد ورشکسته نمی شوند. اگر سازمانهای دولتی اقدام به ساخت صفحه خوان بهتری برای نابینایان نمی کنند به دلیل مشکلات اجرایی است و نه به علت بیپولی! ما و بعضی شرکتهایی که رقیبمان به حساب می آیند بخش خصوصی هستیم و تنها درآمدی که باعث برگشت سرمایههای تحقیقاتی و توسعهای پروژه هایمان می شود فروش محصولات میباشد. فروش مستقیم محصول به افراد نابینا درآمد چندانی برایمان ندارد. حتی ۲ درصد نابینایان قدرت خرید شخصی ندارند. ۹۸ درصد خریدها با حمایت بخش دولتی انجام می گیرد. بزرگترین خریدار، سازمان بهزیستی میباشد زیرا بودجهی مستقیم برای این کار دارد.
حمایت های سازمان بهزیستی قابل توجه نیست. مسئولین سازمان بهزیستی اینطور می گویند که تجهیزات نابینایان را به دو دسته تقسیم می کنیم. مواردی که ارزان قیمت باشد مثل عصا، ساعت و لوح و قلم را لازم نیست سازمان بخرد و آنهایی هم کهگران هستند پول برای خریدشان ندارند. در نتیجه اصلاً تجهیزاتی برای نابینایان خریداری نمی شود. آیا این می تواند یک توجیه منطقی باشد؟ ما تولیدکننده هستیم و شما مصرفکننده! بودجهی سازمان بهزیستی هر سال افزایش می یابد ولی با این روش سیاستگذاری تفاوتی نمی بینیم.
قبلاً تعدادی از نابینایان در سازمان مذکور به عنوان کارشناس نابینایان شاغل بودند ولی از امسال اگر یک نابینا را بازنشسته کرد دیگر کسی را به جای او استخدام نمی کند. دیگر کسی را به عنوان کارشناس نابینایان نداریم. برای ناشنوایان در تمام استانها کارشناس و مراکز ناشنوایان گذاشتهاند ولی برای نابینایان نه! کارشناس نابینایان در اکثر استانها نیست. فقط یک کارشناس تجهیزات می گذارند که برای تمام معلولیتها تصمیم می گیرد. این باعث شده طی ۴-۵ سال گذشته وضعیت خرید تجهیزات و امکانات مورد نیاز نابینایان رو به افول برود.
شما میدانید که فعالیتهای تولیدی همواره مستلزم هزینههای بالاست و فقط در صورت رسیدن به تیراژ زیاد و حجم خرید انبوه مقرون به صرفه میباشد. وقتی حمایتی از تولیدکنندگان نشود طبیعتاً محصولات آنها به نسخههای جدیدتر و بهتر نمی رسد و در همان مرحلهی اول می ماند. هر تولیدکنندهای به عرصهی خدمات نابینایان وارد گردد بعد از مدتی مجبور خواهد بود کنار بکشد.
حسینی:
خود نابینایان هم که پولی برای خرید ندارند!
صادق پور:
هیچ جای دنیا نابینا برای خرید برجستهنگار بریل پول نمی دهد. آقای نباتی و آقای آبادی و دوستانی که به خارج کشور رفتهاند می دانند که روشهای حمایتی مختلفی برای نابینایان وجود دارد. مثلاً نابینایان می خرند و پولش را بیمه می پردازد. گاهی RNIB به ایشان واگذار می کند یا انجمن نابینایان اسپانیا و یا مؤسسات خیریه هزینهاش را می پردازند. مسئله محدود به ایران نیست. تجهیزات نابینایان در همه جای دنیا گرانقیمت میباشد و باید با حمایت خریداری شود. قیمت آنها ۴ یا ۶ هزار دلار است و فقط ۲ درصد نابینایان از عهدهی پرداخت آن بر می آیند. تنها نابینایانی که خودشان از پکتوس برجستهنگار خریدهاند شامل دکتر علی صابری، خانم سحر تهرانی و آقای سلیمی بودهاند. از سال ۷۶ تا الآن ما مشغول به تولید طی ۱۸ سال بودهایم ولی تیراژ تولید را نتوانستهایم به قدری برسانیم که نسخههای بعدی را با قوت بیشتر تولید کنیم.
ت) لزوم درخواست تجهیزات از بهزیستی
صادق پور:
بعضی محصولات ما کاربرد انفرادی ندارد و فقط در سازمانها مورد استفاده قرار می گیرد ولی برجستهنگار ۳ کاربرد انفرادی دارد. اگر دوستانی هستند که فکر می کنند برجستهنگار ۳ می تواند برایشان کارایی داشته باشد باید به سازمان بهزیستی درخواست بدهند. الآن بهانهی سازمان بهزیستی این است که نابینایان درخواست نمی دهند. البته آقای معینی به درستی در ایران سپید اشاره کردند که بهانهی بهزیستی برای نخریدن عصای نابینایان هم نبود درخواست میباشد. بسی واضح و مبرهن است که نابینایان به بعضی تجهیزات نیاز دارند حتی اگر درخواست ندهند. در دانشگاه ما موقعی که ماشین حساب مهندسی را برای اولین بار در اختیار دانشجویان می گذاشتند به دلیل درخواست آنها نبود. آیا کتاب درسی دانشآموزان را فقط وقتی چاپ می کنند که دانشآموز درخواست نماید؟ در مورد تجهیزات نابینایان می گویند که باید درخواست بیاید و اگر درخواستی نباشد از چرخهی تولید خارج می گردد.
حسینی:
من به بهزیستی رفتم و پرسیدم «شما چه امکاناتی به نابینایان می دهید؟ ». گفتند: «ما همه چیز می دهیم. از MP3 Player گرفته تا برجستهنگار و مجوز واردات خودرو». گفتم «پس لطف کنید و یک برجستهنگار به من بدهید». گفتند: «این درخواست شما را در فهرست انتظار می نویسیم و هر موقع بودجه داشتیم حتماً در اختیار شما می گذاریم». پرسیدم: «چه موقع بودجه خواهید داشت؟ ». گفتند: «هیچ وقت».
صادق پور:
من نمایندهی شرکت پکتوس هستم و طبیعتاً وظیفهی خود می دانم کیفیت و خدمات را بهتر کنم ولی نمی توانم به سازمان بهزیستی بگویم برجستهنگار ۳ مورد نیاز نابینایان است. با این که به نفعمان است بگوییم که همهی نابینایان از این دستگاهها نیاز دارند می دانیم که به کار همگان نخواهد آمد ولی جمع کثیری از آنها واقعاً نیاز دارند و هرگز بودجهاش برایشان فراهم نمی گردد. اعلام این نیاز بر عهدهی خود نابینایان میباشد ولی متأسفانه اظهار نیاز نمی کنند. ناشنوایان پیگیری بیشتری می کنند و انجمنهای فعالتری دارند. مثلاً سازمان بهزیستی برایشان حلزون مصنوعی و سمعک و امکانات گفتاردرمانی فراهم می آورد زیرا به طور جدی پیگیر هستند.
ث) تاکید بر تولید داخلی در قانون جامع حمایت از معلولان
صادق پور:
جدیداً قانون جامع معلولان را دو قسمت کردند. یک تکه به صورت مصوبهی هیئت دولت ابلاغ شد و قسمت دوم باید در مجلس تصویب گردد. در بند ۴ یا مصوبهی هیئت دولت توسط آقای جهانگیری معاون اول ابلاغ کردند که «سازمان بهزیستی موظف است تجهیزات ویژهی معلولین را با اولویت تولید داخل خریداری نماید». از شما می پرسم «تولید یعنی چه؟ چه کسی را باید تولیدکننده بدانیم؟ آیا تولیدکننده باید پروانهی بهرهبرداری و گواهی فعالیت صنعتی داشته باشد؟ آیا هر کسی که کالایی از چین بیاورد و روی آن مارک ایرانی بزند باید به عنوان تولیدکننده بشناسیم؟ ما گواهی فعالیت صنعتی داریم. نامه از وزارت صنایع گرفتهایم که نشان می دهد تنها تولیدکنندهی برجستهنگار، سروش و تمام دستگاههایی هستیم که در اینجا دیدهاید. شرکت دانش بنیان هم هستیم. آیا در حوزهی نابینایان شرکت دیگری می شناسید که تولید سختافزار کند؟
حسینی:
من نمی شناسم.
صادق پور:
در مورد نرمافزار هم پروانهی بهرهبرداری از وزارت صنایع و مجوز فعالیت انفورماتیک از شورای عالی انفورماتیک داریم. وزارت صنایع، فقط در صورتی تولیدکننده بودن را تأیید می کند که حداقل ۸ نفر متخصص داشته باشید و تمام جوانب تولید را از نزدیک ببیند. وقتی در قانون جامع معلولان اسم «حمایت از معلولین با اولویت تولید داخلی» را می آورند باید نمود داشته باشد ولی کجا نمودش را دیدهاید؟ بهزیستی در فهرست تجهیزات مورد نیازش پرکینز را نوشته ولی اسمی از برجستهنگار نیاورده! فقط ذکر کرده «سختافزارها و نرمافزارها» چون می گویند «نباید تبلیغ کنیم». یعنی پرکینز آمریکایی را به منزلهی حمایت از تولید داخل می دانند ولی برجستهنگار ایرانی را نه!
چرا حرف از اولویت تولید داخل می زنیم در حالی که تنها تولیدکنندهی داخلی یعنی پکتوس مورد حمایت قرار نمی گیرد؟ در ایران حتی یک شرکت دیگر دارای پروانهی بهرهبرداری نیست؛ حتی در زمینهی تولید عصای سفید! ماشین حساب، ساعت و همهی تجهیزات دیگر از خارج می آید. ارزانترین و کم کیفیتترین کالای چینی را به نام حمایت از نابینایان می خرند ولی برجستهنگار را به این دلیل که تبلیغ نشود در فهرست تجهیزات مورد نیاز نمی آورند. تا جایی که می دانم همهی بچههای ایران، مانیتور بریل را به عنوان «برجستهنگار» می شناسند. این یک درد دل دوستانه به عنوان تولیدکنندهای با ۲۴ سال افتخار فعالیت در زمینهی خدمت به نابینایان است. کار در این حوزه برایمان واقعاً شیرین بوده ولی مشکلات هم زیادند.
حسینی:
فقط کسانی که اهل کار سخت هستند می توانند مشکلات را حل کنند. از سازمان بهزیستی و تمام نهادها می خواهم تولیدات داخلی را با خارجی مقایسه کنند. اگر مزایای بهتری دارد در اولویت بگذارند. کالایی که مزیت ندارد را کنار بگذارید ولی آن که قیمت و کیفیت قابل رقابت ارائه می دهد حتماً استفاده کنید. برجستهنگار را بخصوص برای قشری که نیاز دارند باید خریداری نمایند. در مورد نابینایان کم شنوا این وسیله بسیار ضروری میباشد. تنها دریچهی ارتباطی ایشان با بیرون، دستگاه برجستهنگار است. حتماً سازمان بهزیستی باید اینها را تهیه کند و در اختیارشان بگذارد. به آنها مثل ما از بیپولی و گرانی نگویید چون این قشر نیاز جدی به وسایل ویژه دارند.
فرجاد:
یک مورد را هم من اضافه می کنم. خیلی از دوستان نمی دانند برجستهنگار دقیقاً چیست و چطور کار می کند. اطلاعرسانی خوبی نشده و مراکزی نیست که دستگاه را از نزدیک ببینند و با مزایای آن آشنا شوند. ما مصوبهی اشتغال معلولین را داریم. چرا قشر نابینا با این که درصد تحصیلات تکمیلی بین آنها بیشتر از بقیه است به اشتغال نمی رسند؟ چون تجهیزات برابرسازی را ندارند. سازمان بهزیستی هزینهی تحصیل بچهها را می پردازد تا در دانشگاه مدرک بگیرند ولی بدون تجهیزات مورد نیاز، به اشتغال نمی رسند. گاهی می بینید هزینهای که برای شاغل شدن نابینا صورت گرفته هرگز به ثمر نمی رسد.
حسینی:
همینطور است. شخصی هم که به اشتغال می رسد مجبور می شود هر چه در می آورد خرج خریداری تجهیزات نماید. پرکینز دو و نیم میلیون تومان، گوشی تلفن ۷۰۰ هزار تومان. درد دل زیاد است. از وقتی که گذاشتید بسیار ممنونم.
(پایان)
در روایت ۱۸۵ به معرفی دستگاه سروش می پردازیم.
گوش دادن به فایل صوتی این گفتگو
دانلود فایل با کلیک روی این لینک امکان پذیر است.
۲ دیدگاه دربارهٔ «روایت ۱۸۳: معرفی شرکت پکتوس، گفتگو با سعید صادق پور (قسمت دوم)»
سلام
از لطف و زحمات شما تشکر میکنیم
سلام
ممنون
حتما گوشش میدم
موفق باشید.