خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

میزگرد 7، یه کتاب صوتی خوب, کتابیه که؟!

سلام, ایشالا هرجا هستین دلهاتون پر امید، و ذهنهاتون آزاد از هر درد و غم، و لبهاتون خندون باشه,
این چند روزه که زیاد درگیر درس و امتحان بودم,یه نکته ای توجهم رو جلب کرد, اینکه چقدر بسیاری از کتابهای گویا متناسب با سلایق و یا نظرات ما نیستن ولی مجبوریم تحملشون کنیم! فکرشو نمیکردم این نکته اینقدر مهم و اساسی جلوه کنه،!
کتاب کلیات فلسفه رو میخوندم زیر صداش موزیک بود! هرچند بعد از یکی دوتا ترک عادت کردم ولی کلا فکر نمیکنم موزیک واسه کتاب درسی اونم فلسفه مناسب باشه!
البته همینجا تشکر هم میکنم از کسانی که این کتاب رو ضبط کردن, بالاخره واسه مایی که اینقدر محدودیت داریم کاچی به از هیچی,
حالا از نظر شماها یه کتاب صوتی خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشه؟
چه نکاتی باید رعایت بشه واسه خوندنش, از هر لحاظی آزادین که بررسی کنید و نظر بدین, من قصد دارم نکات رو جمعآوری کنم بدم به هرکسی که واسه ماها کتاب میخونه یا به همه ی کتابخونه هایی که کتاب ضبط میکنن، و اما نظرات خودم،!! یه کتاب خوب کتابیه که!
• بین یه جمله صفحه رو اعلام نکنه, این اشکال نداره که هر صفحه رو اعلام کنه ولی جمله کامل بشه حتما
• ویرایش به صورتی نباشه که یه قسمت از کلمه یا حتی جمله حذف بشه,
• پاورقیها به طور کامل خونده بشه
• نوشته ی روی کتاب, شکل روی جلد کتاب, نمودارها, جداول اشکال و تصویرهای داخل کتاب توضیح داده بشه حتی به صورت مختصر و گذرا!!!
• تا میشه کسی کتابی رو بخونه که مربوط به رشت‌ی تحصیلیشه یا حد اقل مطمئنه که از پسش برمیاد
• کتابهایی که غیر درسی هستن به خصوص اگه رمان و داستانن و نقشهای کتاب رو چندین شخصیت تشکیل میدن! جملات طوری بیان بشه که شنونده متوجه بشه که کدوم شخصیت داره صحبت میکنه! به بیان ساده تر لحن تغییر پذیر باشه,
• داخل نام ترک به غیر از شماره ی ترک که هست اسم فصل یا نام داستانی که در اون ترکه هم نوشته بشه، مثلا فصل شش که شروع میشه درج بشه که فصل شش, حالا نه اینکه اگه فصل شش ده تا ترک باشه درج بشه ولی حد اقل ترکی که سر فصل رو در بر داره خوبه که شامل شماره ی بخش یا … باشه
• گوینده ی کتاب به صداش پیچ تاب الکی نده, حالا مثلا اگه دختری شخصیت داستانه صداش رو تغییر بده یا شخصیت داستان عصبانی یا خوشحاله اونم صداشو کلفت کنه یا مثلا هرهرهر بخنده! دیدم که میگما! البته کتابش ضبط خیلی سال پیش بود, اگه یادم اومد مینویسم اسمشو,
• کلماتی که انگلیسی هستن اسپل بشن, اگه کلمه ای هم فارسی بود و خود گوینده حس کرد که نیاز به هجی داره, لطف کنه هجیش کنه,
• تمام کتاب از ب بسمه لاه تا ن پایان خونده بشه,
• صداهای اضافی و خیلی واضح که تمرکز شنونده رو به هم میزنه حذف بشه, به خصوص که بیشتر ماها با هدست کتاب میخونیم و این صداها میتونه خیلی آزار دهنده باشه,مورد داشتیم با صدای آمبولانس تا چند دقیقه شنونده رفته تو عالم هپروت و ناراحت شده که یعنی این که تو این آمبولانس بوده چه مشکلی داشته, آیا زندست یا مرده, یا مورد دیگه که گزارش شده با صدای دزدگیر توجه شنونده پرت شده, آررههه توجهش پرت شده خخخخ, مورد دیگه زنگ تلفن, صدای بچه, صدای جغجغه بچه, زنگ در … از مواردی هستن که توجه شنونده رو پرت میکنن تو یه عالم دیگه, اصلا فکرشو هم نکنید که من بودماا!
به امید اینکه روزی بتونیم مثل همه ی مردم به راحتی و بدون دغدغه و محدودیت کتاب بخونیم

۷۷ دیدگاه دربارهٔ «میزگرد 7، یه کتاب صوتی خوب, کتابیه که؟!»

سلام .خب بنظرم صدا و طرز خوندن گوینده خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه .مثلا بعضا کتابای درسی رو مجبور بودم بشنوم که یا خدا .گویندهه اینقد یواش یواش لاکپشتی خونده که شدید حالم بد شده ..بعدشم بیشتر دوست میدارم مدت زمان هر ترک بیشتر از ۱۵ دقیقه نشه اینجوری راحتترم

سلام, آره موافقم با هر دوش، مثلا من دوست دارم رمانهای تاریخی رو با صدای آقا بشنوم و داستانهارو با صدای خانم,
مثلا کسی که صدای صافی داره اشعار بخونه بهتره,
وای راستی من یه کتاب غیر درسی رو با یه کتاب درسی با صدای یه نفر شنیدم خیلی جالب بود، اولش یه کم سخت بود, حس جدی بودن درس بهم القا نمیشد,
با زمان ترک هم که کاااملاا موافقم, حد اقل ۲۰ یااا نیم ساعت, خیلی بده سه ربع یه ساعت اختصاص داده بشه به یه ترک،
مرسی دوست خوبم

از نظری من کتاب صوتی خوب کتابیه که رهگذر بوخونه…خخخخخخخخخخخخخ…
اما جدی جدی نظر منم همینه… یعنی هر کی کتاب مربوط به تخصص خودشا بوخونه… من بدبخ اینقد درد و دل دارم که سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم بدبخیامو براد… هی خره من اصلاً به عشق ادبیات داستانی وارد گویندگی شدم… ولی کتابایی که بم میدن رو بیا و بیبین… الان سه تا کتاب دسمه که هیچ کدوم توی دایره ی علائقم نیس… این میشه که منم نیمیشینم بوخونم… یکیشه که الان دو ماس دستمه ولی تازه صفحه ی صدشم… خخخخخخخخ…
کاشکی این پست رو آقای عابدیتون ببینن، چون من اصرار دارم شناسنامه کتاب را کامل باید بخونم و هر بار با برخورد شدید ایشون مواجه شدم… اونقد شدید که با آمبولانس برگردوندنم خونه… خخخخخخ… نمیدونم والله… چیطوریاس؟ بالاخره از سیر تا پیازا باید خوند یا نباید خوند…. عجبااااااااااااااااا… من کامنتای این پست رو به دقت مطالعه خواهم نمود… خوش باشی زهره.

زهرا, اِه ببخشید, زهره خانم گرامی. متشکرم که این بحث مفید و به درد بخور را مطرح کردی.
لیلی خانم محترم. امیدوارم سر حرفت باشی و این نوشته را دقیقا مطالعه کنی.
در حدی که بنده می فهمم و بنا به تجربه این یکی دو سال اخیر:
۱. اعلام شماره صفحات به همیون ترتیبی که گفتی خوبه. ولی اگه کتاب داستان باشه, دقیقتر بگم, اگه کتابی نباشه که بخواهند بهش ارجاع بدهند, به نظرم اعلام شماره صفحه ضرورت نداره و اصلا یکجور پارازیت به حساب میاد که حواس شنونده را پرت میکنه.
۲. . بهترین ویرایش همونه که خود گوینده انجام بده, نه بعد از ضبط, بلکه موقع ضبط. پس باید با کامپیوتر ضبط کنه و هرجا مشکلی بروز کرد نگه داره و بازخوانی کنه. خلاصه که مخلصتان مخالف کتاب هایی است که با رِکوردر ضبط میشه و بعد ویرایشش می کنند, آخرش خوب درنمیاد.
۳. .پاورقی ها چند نوعند و نمیشه یه حکم کلی برای تمامشون صادر کرد: به نظرم اگه در پاورقی معادل خارجی آمده باشه, باید خوانده بشه. اگه توضیحی آمده اون هم باید گفته بشه. ولی حالا فرض کنید تعداد پاورقی ها زیاد و هر کدوم شامل معرفی چندتا منبع باشه. اگه تمام اینها گفته بشه رشته کلام از دست شنونده در میره. در اینجور موارد به نظرم باید طبق سفارش متقاضی عمل کنیم و اگه متقاضی هم چیزی نگفته باشه, خودمون باید حد وسط را بگیریم. قبول دارم که قاعده دقیق نیست ولی فعلا بهتر از این به عقلم نمیرسه. کاش دوستان با همفکری یه راه حل مشخص پیشنهاد کنند.
۴. .با توضیح دادن شکل ها و تصاویر چندان موافق نیستم. چون اولا حالت سلیقه ای پیدا می کنه و ثانیا تصاویر معمولا چندان کمکی به فهم بهتر مطالب نمی کنن و نهایتا نقش مکمل دارندو حتی گاهی فقط محض زیبایی کار درج میشوند.حتی خود متقاضیان هم تا حالا از ما نخواستند تصاویر را توضیح بدهیم. جالبه بدونید که بعضیهاشون تأکید می کنند که گوینده اصلا از اینجور لطفها نکنه. ولی البته جدول ها و نمودار ها چون اطلاعات مهمی دارند و حد اقل برای خلاصه کردن مطالب و فهم دقیقتر تقسیمبندی ها به کار میاند, باید توضیح داده بشوند.
۵. . همیشه به گوینده ها تأکید می کنم که جمله ها را با لحن درست اگه بخونند کافیه و لازم نیست, حتی نباید, صدای شخصیت ها را تقلید کنند. اونهایی که اصرار دارند برای هر شخصیت صدای بخصوصی بسازند, معمولا کارشون ضایع و مضحک از آب درمیاد.
۶. . بذار این قسمت را کپی پیست کنم از بس که جمله شیوا است: • گوینده ی کتاب به صداش پیچ تاب الکی نده, یعنی مثلا اگه دختری شخصیت داستانه صداش رو تغییر نده یا شخصیت داستان عصبانی یا خوشحاله اونم صداشو کلفت نکنه یا مثلا هرهرهر نخنده! (یه کمی توی جمله دست بردم, حلال کنید که مدیون نشم).
۷. . نه نه. هجی را دیگه نمیتونم قبول کنم. خصوصا برا کلمه های فارسی. حالا انگلیسی ها را, اون هم وقتی کلمه جزو واژگان کلیدی متن باشه, خب بله باید هجی کنه. ولی بیش از اینش دیگه بیمزه و تحملناپذیر میشه. قبول کنید.
۸. . در مورد کامل خوانده شدن کتاب و ایضا حذف صداهای اضافی باهات موافقم. (قابل توجه آقا مهدی عابدی: عزیزم ایضا یعنی همینطور, همچنین, آفرین که وقتی چیزی را نمیدونی قشنگ میپرسی). بعضی گوینده ها, نمیدونم رو چه حسابی, فکر می کنند واژه نامه و فهرست مآخذ را لازم نیست بخونند. خب لامسب اونم جزو کتابه دیگه. اینجا را تند رفتم, قبول. البته گوینده ها عین خواهر و برادرهای خودمونند. بچه های خیلی گُلی اند, جدی میگم به خدا. گاهی باهاشون تندی میکنم ولی همگیشون را قلبا دوست دارم. آدم های شریفی هستند.
۹. این آخریشه. طاقت بیارید. تِرَکبندی به نظرم حتما باید طبق فهرست کتاب انجام بشه. یعنی هر عنوانی که در فهرست تفصیلی مطالب آمده و ذیلش متنی نوشته شده, باید توی یک تِرَک خونده بشه. چه اون متن دو خط باشه, چه دو یا چند صفحه. البته این کلیت قضیه است. بعضی کتابا فهرست تفصیلی ندارند, یا مثلا ذیل یه عنوان بیست سی صفحه یکبند چیز نوشتند. اینجور وقتا گوینده باید یه جوری که توی هر فایل حدود ۷ تا ۹ صفحه قرار بگیره, تَرَکبندی کنه. تقریبی میگم چون قطع صفحات کتاب ها متفاوته و همچنین گوینده باید دستش کمی (تأکید کنم: کمی) باز باشه تا تَرَک جدید را از یه جای معقولی از متن شروع کنه. ملتفت که هستید؟ بچه ها خواهشا حد اقل راجع به این آخری نظر بدهید و جدی بگیرید چون الان خیلی سلیقه ای (بخوانید کشکی الله بختکی, گُتره ای و امثال ذلک) عمل میشه. گاهی دیده ام ترک های دو سه ساعتی هم تحویل ملت می دهند و اشک دانشجو را درمیارند تا بخواد یه نکته از کتابش را پیدا کنه.

خخخخخ, اتفاقا تو همون خمینی شهر دو سه هفته پیش مسابقه بود, اسمم رو داخل حکمم زهرا تایپ کردن به جای زهره,
خلاصه که راحت باشین,
نکاتتون عالی و به جا بود, به جز همون آخری که نوشتین چه دو خط چه چند صفحه,
در کل هرچی باشه شما ۴۰ ۵۰ تا پیرهن از ما بیشتر پاره کردین, یخ حوض شکستین,
مویی سپید کردین از بس سر و کله زدین با گوینده ها به خصوص رهگذر خخخ،
ممنونم بسیار,
راستی فکر کنم خییلی خوشحالین, از شما بعیده این کارا, کامنت گذاشتن رو میگم,!
نکنه یه خبراییه؟!
به من چه خودتون گفتین آزادین که شایع بسازین در موردم، هاهاهاها,
ووویییی, من رفتم وییژژژژ

چه بحث جالبی شد. عرض کنم من اتفاقا روی این نکته آخر خیلی هم تأکید دارم. ببینید. فایلبندی مطالب باید تابع یه ملاک غیر سلیقه ای باشه. درسته که مدت زمان فایل هم مهمه ولی ملاک اصلی نیست. به نظرم ملاک اصلی باید تبعیت از فهرست کتاب باشه. نویسنده کتاب به هر دلیل تصمیم گرفته مثلا یه عنوان را که دو خط بیشتر توضیح نداره بطور مجزا بیاره و توی فهرست تفصیلی کتاب هم این عنوان را جداگانه ذکر کرده. حالا به نظرتون کدوم بهتره؟ اینکه ما هم اون عنوان را توی یه تِرکَک بذاریم؟ یا نه, بگیم چون مثلا دو خط بیشتر نیست, با چندتا عنوان دیگه سر همش می کنیم و طبق سلیقه خودمون یه تِرَک میسازیم؟

سلام
اول که از زهره خانمی عزیز بابت این پست مفید تشکر میکنم.

دوم اینکه با نظر جناب عابدی کاملا موافقم خیلی کامل بود.

من هم با اعلام شماره صفحه در کتابهای غیر درسی مثل رمان و داستان موافق نیستم.

در مورد پاورقیها هم به نظرم اگه زیاد باشند بهتره که آخر هر فصل خونده بشند.

قطعا کیفیت صدای ضبط شده و صدا و تسلط گوینده هم خیلی مهمه.

فعلا نظر دیگه ای ندارم. اگه نکته ای به نظرم رسید که تو کامنتا نبود دوباره مزاحم میشم.

صمیمانه از همه دوستانی که در تولید کتابهای صوتی زحمت میکشند تشکر میکنم و برای همه آرزوی توفیق روز افزون مینمایم.

سلام. با همه حرفات موافقم. ولی، اگه شماره صفحه رو وسط جمله میگن به خاطر اینه که اگه کسی بخواد مقاله یا پایاننامه یا کتاب یا طرحی بنویسه باید شماره صفحه رو دقیق بنویسه. فرض کن میخوایم یه جمله ای رو از فلان کتاب بنویسیم که نصف جمله تو صفحه ۲۰ و بقیَش تو صفحه ۲۱ باشه. اگه گوینده شماره صفحه رو بعد از تموم شدن جمله بگه ما اون جمله رو به صفحه ۲۰ ارجاع میدیم. نه ۲۰-۲۱ البته متأسفانه بیشتر گویندهها شماره صفحه رو نمیگن و باعث دردسر زیاد محققها میشن. مثلا کتابهای رودکی همه شون اینجوریَن. کافیه دو یا سه جمله از چند بخش یه کتابو بخوایم تو مقاله بیاریم. باید حدود یه ساعت وقت بذاریم تا با کمک یه نفر اون بخش از کتابو پیدا کنیم و صفحه مورد نظرو وارد کنیم. من همه این کارا رو کردم که میگم ها!
اما نکات مهم از نظر من
۱. صدای گوینده: بعضیها بخوان نخان صداشون برای خوندن کتاب مناسب نیست. پس بهتره کسانی که میخواین کسی رو برای خوندن کتاب استخدام کنن یا کمک ازش بگیرن، اول یه تست صدا ازشون بگیرن
۲. لحن خوندن کتاب: کتابها با موضوعهای مختلف لحنها و حتی صداهای مختلفی برای خونده شدنشون لازمه. مثلا داستانهای کودکانه رو بهتره خانمهایی که صدای نازک و آرومی دارن بخونن. مثل یه گوینده که تو کتابخونه حسینیه ارشاد کتاب داستان میخونه. اگه شنیده باشید خیلی برای این کار مناسبه.
۳. کتابهایی که خونده شدن حتما باید ویرایش بشن. بارها کتابهایی رو گوش دادم که گوینده ی اون یه کلمه یا عبارتی رو اشتباهی خونده بعد اصلاحش کرده و حتی سه چار بار تکرارش کرده. این باعث به هم خوردن تمرکز شنونده میشه.
۴. آهنگ خوندن جملهها: گوینده حتما باید به علائم نگارشی توجه کنه و با توجه به اون لحنشو تغییر بده.
۵. گوینده باید کتاب رو مرتب و یه دست بخونه. مکس زیاد بین جملهها هم باعث به هم خوردن تمرکز شنونده میشه.
۶. خواننده باید به مطلبی که میخونه مسلط باشه. منظور اینه که طوری کتاب رو بخونه که انگار داره برای خودش میخونه و خودش تمرکز داشته باشه و متوجه چیزی که میخونه بشه.
با توجه به همه این موارد لازمه که کسی که میخواد یه کتابو بخونه حتما باید قبل از ظبت کتاب اونو یه دور بخونه. تا آمادگی ذهنی بیشتری پیدا کنه.
مرسی از پست خوبت. بازم میز گرد بزار. اگه نشد میز مستطیل هم باشه قبول داریم خخخخ

درست میفرمایید. بعضیها برای تحقیق از کتابها استفاده می کنند و لذا باید شماره صفحه را دقیق بنویسند. ولی اگه بنا به رعایت حال اکثریت باشه, اینجور اعلام شماره صفحه, یعنی وسط جمله, خیلی ها را که قصد ارجاع دادن و مقاله نوشتن ندارند, ناراضی میکنه. قبول دارید؟
باز هم میگم که اصلا اشتباهه کتاب را با رِکوردر ضبط کنند و بعد ویرایش بشه. این کار وقتگیر و کمفایده است. ضبط باید با کامپیوتر باشه و با یه نرم افزار مثل ساند فورج که امکان ویرایش فایل را پیش از ذخیره سازی داشته باشه. اینطوری خود گوینده هرجا مشکلی بروز کنه, نگه میداره و اصلاحش میکنه.
ارادتمند: یکی دیگه از شما

سلام آقای عابدی
در مورد گزینه یک باهات موافق نیستم. چون ممکنه یه نفر بخواد در مورد یه کتاب داستان تحقیق کنه. مثلا نقدش کنه. یا تحقیقی در مورد سبک کتابهای فلان نویسنده کنه و بخشهای مختلفی شو تو مقاله بیاره. اون موقع مجبوره شماره دقیق صفحه رو بنویسه.
در مورد پاورقی هم بهترین کار اینه که بعد از این که یه پاورقی نسبتا طولانی رو میخونن آخرین جمله قبل از اونرو دوباره بخونن
درباره مورد آخخر هم با نظرت موافقم. ولی به کتاب بستگی داره. کاملا. تا حدی که نمیشه یه نظر کلی داد. بهتر اینه که زمانش بین ده دقیقه تا یه ربع باشه.

سلام.
من زیاد کتاب صوتی نمیخونم؛ ولی تا جایی که به ذهنم میرسه یه چیزایی اینجا می نویسم.
لطفا روی درست خوندن کلمه ها خیلی تاکید کنید. به ویژه کلمات انگلیسی. و یه چیز دیگه. حتما از ترجمه های خوب استفاده کنید. خیلی از کتابایی که شنیدم، اصلا ترجمه خوبی نداشتن و دلمو زدن. منم رفتم سراغ متنیش.
یه چیز دیگه! توی بعضی از کتابا وقتی گوینده کتاب برای تقلید صدای شخصیتها صداشو عوض می کنه خیلی باحال میشه! البته نه همیشه. این دیگه بستگی به خود گوینده داره. باید ببینه که اگه توی تغییر صدا خیلی مهارت نداره فقط با توجه به علائم نگارشی متنو بخونه. من تو یکی دوتا کتاب شنیدم که مثلا نوشته بود “پیر زن با صدای تیز و نازکی گفت،” و بعد گوینده صداشو تیز و نازک کرده بود. یا خیلی جاها با افکتهای کامپیوتری صداشو تغییر داده بود. یا مثلا زیر صداش، مناسب با متن کتاب، (که مثلا نوشته بود این مکالمه داره توی جنگل، خیابون، یا هر جای دیگه اتفاق می افته) افکت گذاری شده بود. به شدت لذت بردم از این یکیش!
ببخشید. یه مقدار ناشیانه کامنت میدم. 🙂

سلااام,
آره خب بسته به مهارتش داره، ولی امان از اون وقت که بسته به مهارتش نداره، خخخ خخخ،
ایول با افکت گذاری موافقم،
ولی خب کلا عقیدم اینه که همون نرمال مثل بقیه که کتاب میخونن، کتاب خونده بشه, حالا افکتو پرفکت هم نباشه اکشالی نداره خخخ، مر۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

سلااام بر مظاهری خانمی عزیییزم
خب به نظر من که, یه کتاب صوتی خوب کتابیه که:
اولا کتابش خوب باشه, دوما فایل ها نویز نداشته باشه و هی خش خش بشنویم به جای صدای گوینده, سوما گوینده هی خمیازه نکشه و فین فین نکنه چهارما که دیگه اینها کتاب صوتی خیییلی خوب میشه گوینده روی مطلب تسلط داشته باشه و کلمات رو درست تلفظ کنه و یه کم هم تند تند بخونه خخخخ شکلک رهگذر بسی بسیااار عالی گوینده ای هست که لایک داره شکلک رهگذر گرامی

میگم رهگذر باور کن کامنت ت رو حالا خوندم خخخ شکلک دارم دلبند رو میخونم که عااالی خوندی زیااد …..
منم معتقدم از سیر تا پیاز یه کتاب رو باید خوند
در کتاب های درسی پاورقی و اعلام صفحات نیاز هست ولی توی کتاب های رمان اعلام صفحات نه ولی پاورقی ها رو اگه کوتاه بود همون وقت اگه بلند بود مثلا آخر هر ترک ولی منم دوست دارم شناسنامه کتاب و توصیف روی جلد و پشت جلد و اگه تصویری وسط کتاب داشته باشه با جزیات بدونم …..
“اگه بهم نخندید خیلی دوست دارم گوینده رنگ جلد کتاب رو هم بگه, خیلی وقت ها شده مثلا دوستای بینا فلان کتاب رو با رنگش معرفی می کنند که من هرچند اون کتاب رو خوندم ولی اون وسط گیج میج میرم که رنگ کتاب رو هم بگید مرسییییی

داستانش خیلی گیرا و قشنگه… خوشت میاد خره… خواهش میکنم آباجی بانو… تا تهش بوخون حتمی… خیلی تأثیر گذاره…مرسی که داری می خونیش. جز حسین آگاهی هیشکی نخوندتش… با تو میشید دو نفر… هعععیییی دوستان حقیقی من شما دو نفرید… هیشکی محلم نذاش هر چی عجز و لابه کردم بوخونندش… خخخخخخخخخخ…

من راستش تا حالا کتاب از رهگذر نخوندم؟!
فقط ین ترکایی که هر دفعه می ضبطید رو گوش کردم، به خصوص شب به خیرهاش،!
بسکی آهار خورده بودم!!!!
با حال میخونه، اومدم تبریز مهآلودو بخونم یه کم خوندم انگار کتابشو دوست نداشتم، باید کتاب جدیدرو بخونمش،

سلام.
چه پست خوب و کاربردی ای!
به نظر من یک کتاب صوتی خوب باید علاوه بر ویژگی هایی که خودِ شما گفتید مدت زمان فایل هاش از یک ربع دیگه بیشتر نشن من از کتاب های رودکی که الزاماً نیم ساعتی هستند فایل هاش متنفرم.
هر گوینده ای هر متنی رو نخونه تعارف که نداریم من با صدای خانم طلایی از کتاب رمان تا حقوقی و تا روان شناسی و حتی کتاب های ادبی با سبک فاخر و خلاصه اکثر موضوعات شنیدم.
فکرشو بکنید خانم طلایی کسی هستند که با گویندگی خاص خودشون اکثر کتاب های مؤدبپور رو گویا کردند اون وقت تاریخ بیهقی هم خوندند کتاب حقوق اساسی هم خوندند کتاب ارث هم خوندند کتاب اصول فقه هم خوندند و این یعنی فاجعه.
کسانی که صدای ایشون رو شنیدند می دونند صدای این خانم علاوه بر تلاشی که خودشون در نرم تر جلوه دادنش دارند به خودی خود بسیار ملایم هست و فقط برای کتاب های رمان آبکی به عقیده من مناسبه نه کتاب های درسی.
مسأله بعدی در مورد کتاب های صوتی اینه که گوینده هایی که کتاب می خونند لازم نیست لحن کامپیوتری یا چیزی شبیه آدم آهنی و در کل حتی لحن موسیقایی داشته باشند یادمه کتاب ادله اثبات دعوای دکتر شمس رو خانمی خوندند که انصافاً لحنشون این قدر موزون و آهنگی شده که فقط میشه بهش خندید و آدم از درس مربوط هیچی نمی فهمه.
آخه این خانم که من عمدتاً با صداشون رمان خوندم چرا دیگه اومدند یک متن حقوقی رو خوندند فکرشو بکنید فاجعه به حدیه که این خانم کلمه مُقِر که به معنای اقرار کننده است رو در تمام متن که بیش از دویست بار تکرار شده مُقُر و کلمات مشابه مثل مُقِرٌ لَه و مُقِرٌ بِه رو هم مُقُرٌ لَه و مُقُرٌ بِه خوندند.
شاید کسانی من رو به ایرادگیری الکی متهم بکنند ولی انصافاً قصد ایراد الکی وارد کردن ندارم واقعاً تأثیر خیلی مهمی میذارن کلمات تخصصی درس ها وقتی اشتباه تلفظ بشن.
این نمونه صدای ایشون از همون کتابه ببینید با چه لحن عجیبی خوندند:
https://www.dropbox.com/s/ais5a0rvxcox909/Untitled1.mp3?dl=0
یا در مورد کتاب های رمان بعضی گوینده ها مثل خانمی که کتاب های آوای وحش از جک لندن و کتاب شب عروسی من از خانم شهره وکیلی رو گویا کردند وسطای کتاب این قدر دچار احساسات شدند که یه جاهایی فریاد می زنند و یه جاهایی حتی می خندند که این باعث میشه از رمان مربوط منِ خواننده هیییییییچ لذتی نبرم.
البته من از تمامی کسانی که به هر شکلی خوب یا بد عالی متوسط یا ضعیف کتاب برای ما می خونند صمیمانه تشکر می کنم و همیشه براشون دعا می کنم.
مخصوصاً خانم خجسته سحبان که در قبل از انقلاب در رودکی کار می کردند و چه قدر کتاب ها رو ایشون زیبا می خوندند!
کتاب کویر دکتر شریعتی رو اون قدر در اوج و زیبا خوندند که به خاطر بیان ایشون هم که شده من بیش از ده بار این کتاب رو گوش کردم و هر بار هم نکته تازه ای از کتاب فهمیدم.
یک نمونه از صدای ایشون رو میذارم خودتون قضاوت کنید:
https://www.dropbox.com/s/mvsai68vr3nxe6m/Untitled2.mp3?dl=0
بعضی دوستان که خوشبختانه در استدیو ها چنین چیزی ندیدم بیشتر در دانشگاه ها ممکنه چنین اتفاقی بیفته در حین ضبط کتاب یا جزوه شروع می کنند به توضیح دادن های اضافی نمی دونم این دیگه چه رسمیه ولی خیلی از دوستان خودم که برای من کتاب می خونند اغلب چنین کاری انجام میدن و من همیشه بهشون تذکر میدم و از دوستان دیگه ام هم شنیدم که دوستای اون ها هم بعضیاشون این طوری هستند و در بین کتاب خوندن شروع می کنند به توضیح دادن.
فعلاً چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه.
موفق باشید.

سلاام، وای خیلی با مزه بود، سلولی درکتون میکنم، فکر کنید با یه کتاب طنز کلی خندیدی یا با یه کتاب رمان حس گرفتی، بعد بیای مثلا یه کتاب مذهبی بشنوی با صدای همون گوینده،از فاجعه هم فاجعه تره،
من کلا با غلط املایی چه نوشتاریش چه لفظیش کلا مشکل دارم، تازه اونم ۲۰۰ بار،
وای دنبال صداش میگشتم، پیداش نمیکنم،
همونه فکر کنم که منم باهاش مشکل دارم، وای جیغ میکشه کلا خخخخ، باور کنید من صدا رو کم میکنم وقتی ایشون کتاب میخونه، جالبه به این زودیهام از حس در نمیاد که، کلا خشن میخونه خیلی،
وای من کتابهایی که خانم مرجان رسولی خوندن رو خییلی میپسندم، انگار خلق شده واسه کتاب خوندن، به خصوص آهنگ عشق، بادبادک باز، و و و …
یه آقایی هم هست، پرواز بر فراز آشیانه فاخته، رو خونده اونم قشنگ خونده،
گوینده ی خوب داریم ولی تعدادشون کمه،
راستی خانم عفت احمدی هم یه کتاب انگلیسی خوندن گرامر عباس فرزام رو، خیلی خوب خوندن، خدا زیادشون کنه گوینده های خوبو،

راستی تا حالا هر کتابی که از کتاب خانه فاطمه زهرا خوندم که در همان جا ضبط شده بود انصافاً همه چیز تمام بوده و همه نکات خواسته شده از جانب من درش رعایت شده که از فرصت استفاده می کنم و از آقای عابدی و دیگر دوستانشون صمیمانه تشکر می کنم و براشون آرزوی موفقیت روز افزون دارم.
باز هم اگر چیزی به ذهنم رسید میام.

واسه اینکه خود مسئول کتاب خونه خودشون نابینان و درک میکنن، و اینکه به نظرم کتابخون حرفه ای هم باشن، حرف هم یکیه، یه فایلی هم تهیه کردن،
هرکسی میخواد کتاب بخونه اول قوانین رو مطالعه کنه بعد کتاب بخونه،

سلام , ببخشید من از بقیه تجربه ام کمتر هست ولی تو کتاب های صوتی که خوندم این رو فهمیدم که , غیر از صدا و سواد گوینده , فکر کنم یک حس ذاتی و روایت گونه هم هست کهبه خصوص در کتاب های رمان بیشتر تاثیر داره و در بعضی از کتاب ها دیده میشه . مثل اینکه هر کسی نمی تونه گوینده خوبی برای لطیفه گفتن باشه . و این چیزی ذاتی تر از اینه که به کسی آموزش داده بشه .
البته این رو من چون تجربه ام خیلی کمه میتونم به نکات دوستان و اساتید اضافه کنم .
در ضمن گفتگوی کتاب شد , آیا کسی میتونه در مورد کتاب ریاضی هفتم به من کمک کنه ؟ ورد یا اگر صوتی باشه خیلی عالیه . نابینا ها با درس ریاضی چه میکنند آیا . کتابی در سایت آموزش پرورش پیدا نکردم . قبلا تشکر میکنم .

۰۳۱۳۶۶۱۸۵۹۹
مدیر مدرسه آقای جباری هستند. یکی از نیکان روزگارند و آماده ی کمک به خلایق. حتمی کمک می کنند. ببخش زهره دیگه… گفدم کمکت کنم… حالا هی بگید رهگذر گیجه بلد نیس به ملت کمک کنه… آکله بیگیرید همه دون… خخخخخخخخخخخ…

سلام خیلی عالی بود تو به همه ی نکاتی که من میخواستم بگم اشاره کردی
من امتحان فوق دیپلم که داشتم یکی از دوستام یکی از کتاب های درسی را برام خوند تمام جملات را بهم چسبونده بود, مثلا اگر باید بعد از جمله جمله ی دیگه ای با موضوع دیگه ای شروع میشد باور کن من تا دو دقیقه ای هنگ بودم که چطوری این دو جمله را از هم جدا کنم! وای حرکات را اشتباه میخوند صدای گریه ی بچه از پیشش میومد شدیییید وای نمیدونی به یه بدبختی من درس را گوش میدادم
اما یه چیز جالب هم بگم سر جلسه ی امتحان یه سوال کرد همونجایی بود که صدای گریه ی بچه هم داخلش بود من تا سوال را برام خوند یاد گریه ی بچه افتادم و جواب یادم اومد خخخخ
اما خیلی غیر قابل تحمل هست خیلی به نظر من باید امتحان بگیرند ببینند که آیا طرف میتونه خوب و آرام و واضح بخوننه؟

سلام. من به اتفاق یکی از دوستانم به نام زهره امینیفرد این کتابها را برای کتابخانه برلین گویا و ویرایش کردیم. امیدوارم بخوانید و بپسندید.
کفشهای خدمتکار، نیروی همدلی، خنده بهترین دارو، جانِستان کابلِستان، فرانکو، یک زن و هزار سودا، تلویزیون در جهان، شعارنویسی بر روی دیوارهای کاغذی، بگذارید میترا بخوابد، درس بیست و هشت مرداد و شب شاهکُشان.
کتاب تکنیکهای رهایی ذهن ” E F T “از خانم یاسمن گلچین هم توسط یکی دیگر از دوستانم گویا شده که هنوز به هیچ کتابخانه ای ارائه نکرده ام. البته این کتاب، در همان سال چاپ، گویا شد.
من، گویندگی خانم زاهدی در کتاب پَر را بسیار پسندیدم، و صد البته کتاب سرگذشت یک ندیمه به گویندگی رهگذر عزیز را. آقای خاجات – که امیدوارم املای اسمشان را درست نوشته باشم – هم کتاب آتش بدون دود را بسیار دلنشین روایت کرده اند.

سلاااام، اصلا همه زهره ها ماهنا!
گُلن کلا،
بگذار میترا بیدار بشه دیگه، لنگ ظهره، والا، چه جلافتا!! دختر که اینقدر نمیخوابه، هاهاها، با خانم زاهدی داریم واسه امتحان ۳ شنبه میخونیم، قبلا یه رمان عشقی باهاش خوندم،
خیلی سخته واسه درس با صداش مچ بشم،
مرسی از زحمت خودت و دوستت خانم معلم مهربون،

سلام.
خانم جوادیان خیلی خیلی ازتون ممنونم.
کتاب جانستان کابلستان اون قدر برای من تأثیرگذار بود که بلافاصله بعد از خوندنش یک مطلب در وبلاگم براش نوشتم که کتاب رو معرفی کردم.
اتفاقاً در اون جا هم از دست اندر کاران تهیه اش تشکر کردم و دوباره و چند باره تشکر خودم رو از شما و دوستتون اعلام می کنم.
خیلی ععالیه این کتاب خیلی.
اینم لینک مطلبی که در موردش نوشتم:
http://foggylife.persianblog.ir/post/189/

به به ! درود بر شما آقای آگاهی. متن رو خوندم و همچنین برای گوینده هم فرستادم. همیشه دلش میخواست بدونه که آیا مخاطبان از گویندگیش رضایت دارند یا نه.
حسی به من گفت که پیامی که بعد از زهره میاد، مربوط به منه. بالاخره یک نفر پیدا میشه که در مورد یکی از این همه کتاب نظر بده.
من برای این کتاب خیلی زحمت کشیدم، در مسافرت بودم؛ به خاطر ارسال و دریافت سریع فایلها، برای منزل مادرم امکانات وایفای رو فراهم کردم. همون وقتها بود که اون فایل صوتی رو برای تولد گوش کن با اون بچه ها تهیه کردم. آهنگهای داوود سرخوش رو هم نداشتم. یکی یکی دانلود کردم تا مناسبترینش رو انتخاب کنم.
به هر حال خوشحالم که ضبط این کتاب برای شما مفید بوده. در پناه حق، همه امتحانها رو بدون احتیاج به مروت استادها، با نمرات شایسته، پاس کنید؛ انشااله.

سلااااااااااام.. خانوم جوادیان… دم شما گرم.. کتاب گویا کردین؟من خودم نمیدونم چیطور باید برم کتابخونه برلین و کتاب دانلود کنم… ولی اسم کتابایی رو که گذاشتینا نوشتم تا بدم آقای عابدی برام دانلود کنند… فک می کنم کتابایی که گویا کردین با سلیقه ی من جور دربیاد… چون شبیه هم بود نظراتمون یادمه…

من فقط ویرایش کردم نازنین. هیچ نام و نشانی هم از من در کتابها نیست.
یک بار آمدم نام ویرایشگر و گوینده رو در قسمت داخلی فایلها نوشتم که بسیار مورد ناراحتی مسئول کتابخانه شد و من دوباره کتاب را بدون اسامی تحویل ایشون دادم.

سلام زهره خانم ممنونم از این پستتون خب علاوه بر این چیزایی که گفتید و من تأییدشون میکنم دلم میخواد وقتی سی دی یه کتاب به دستم میرسه گویندش مسلط باشه و مطالب رو بی هیچ اشکالی خونده باشه و تپق نزده باشه کلمه ای رو اشتباه نخونده باشه
دیگه گفتنیها رو شما و دیگر دوستان گفتید چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه موفق باشید

سلام خانمی خوبی؟ میگما چیطوره میزگرد بعدی باشه چی کار کنیم که وقت گوش دادن کتاب صوتی به خواب ناز فرو نریم. اما من برخلاف تو از عفت احمدی یه کتاب روانشناسی بسیار تخصصی خوندم که خیلی از صفحه های کتاب خونده نشده بود یعنی یهویی شش هفت صفحه از کتاب وجود نداشت و من مجبور شدم کتاب رو بصورت بینایی تهیه کنم و از مامانم بخوام برام بخونن. به نظر من باید بعد از خونده شدن کتاب یه گوینده دیگه کتابو ویرایش کنه که یه چنین اتفاقاتی نیفته. بچه ها خانم بیتا نکته دان چون قدیما که کامپیوتر نبوده کتاب خوندند کتابهاشون خش خش و هوا داره اما الحق تمام کلمات و پاورقیها رو عالی و درست میخونند حتی من کتابهای شدیدا تخصصی از ایشون گوش دادم که واقعا از کتب کم غلط بوده و مثلا جایی کلمه فرانسوی بوده ایشون درست معادل فرانسوی رو هم گفته بودند. به نظر من باید تو خوندن کتابهای صوتی به نابینایان پژوهشگر و نیازهای اونا بهای ویژه داد و بیشتر بهشون توجه کرد که این قشر باعث پیشرفت و تکاپوی جامعه نابینایانند. منم دوست دارم کتاب با حداکثر جزییات و از سیر تا پیاز برام خونده بشه. پاورقی ها باید حتما خونده بشن حتی اگه زیاد باشن. شماره صفحاتم باید گفته بشن برای پژوهشگرا خیلی نیازه.
منم به نوبه خودم از رهگذر خانمی تشکر میکنم خیلی عالی کتاب میخونند.
رهگذر تو همه پستها چه جدی چه شوخی با لهجه اصفهونی و کلام شیرین و طنز گونش لبخندی ملیح حداقل رو لب من مینشونه

سلام نداا!! خب اینکه چند صفحه خونده نشده ممکنه واسه این بوده باشه که ترکها حذف شده باشن! نمیدونم چون تخصصی هم بوده که کارت سخت بوده! در ضمن یه تشت آب یخ بذار پیش خودت! هی بزن به صورتت ههه، ولی میدونی فکر میکنم واسه اینه که خیلی از ما از جمله خودم هنوز با کتاب صوتی اخت نشدیم، من عاشق اینم یه کتاب بگیرم دستم خودم بخونم اینطوری کمتر خواب میاد سراغ آدم، رهگذر که ماهه کلا! مثل خودت البته

خودتی ماهو میگماااا! ببین رهگذر این یه الف بچه داره ما دو تا رو میگوله.
نمیدونم ولی از چند جا دانلودیدم اما اگه روی هم ریخته میشد حدود بیست صفحه از کتاب در بین ترکها حذف شده بود مثلا بین ترک ۴ و۵ ۷ صفحه خونده نشده بود. اسم ترکها به ترتیب بود. مصییبتی داشتما.
راستی دختر میخوای از اداره آب بیان بازداشتم کنن مگه نمیدونی خشک سالیه مگه نمیدونی زنده رود خشکیده مگه نمیتونی بهتر بپیشنهادی همینجوریم سر برق کامپیوتر گوشی ریکوردر و همه ابزار نابینایی با اداره برق در جنگیم. اداره برق عاشق تافل یا همون لوح و قلم و پرکینزه میگه اونا دوستدار محیط زیستند و به اداره برق آسیب نمیزنند و مهمتر از همه از نیروی انگشتان نابینای محترم تأمین انرژی شده مقرون به صرفه اند.

به نظرم کتاب صوتی ای خوبه که گوینده ی کتاب، به متنی که میخونه مسلط باشه. مثلا ی کتاب اقتصادی رو اگه ی اقتصاد دان گویندگی بکنه فکرشو بکنید چه توپ میشه اون کتاب صوتی یا مثلا ی کتاب زبان فرانسه یا ی کتاب فنی رو کسی بخونه که رشته ی خودش باشه و بدون گیر و گور روان کتاب رو مث آب جاری توی رودخانه جلو ببره. به نظرم اگه پرانتز ها و پا ورقی ها و حاشیه ها با صدای آرامتر و یا در صورت وجود امکانات با صدای ی گوینده ی دوم اجرا بشه عالیتر هم میشه!

صلِ علا محمد نور محله آمد خخخخ،
آفرین کامنتتو گذاشتی رفتی، تنهامون گذاشتی رفتی، دروغ نگم به جز ما یه محله دیگه داشتی رفتی، یه سایتی داشتی رفتیی، خخخخ،! آره آفرین اگه با صدای متفاوتی هم خونده بشه خیلی عالی میشه، تو کتابهای درسی خانمه تقریبا همین کارو انجام میداد، داخل پرانتز رو آرومتر میخوند،

سلامی دوباره…
به نظرم گوینده بعد از یک مدت مثلا یک ماه دوباره کتابی که صوتی کرده رو گوش بده خودش خیلی از ایرادهای کارشو متوجه میشه…معمولا اثر ادبی …شعر…یا این گویندگی به خاطر هیجاناتی که بوجود میاره آدم اولش ایراد کارشو متوجه نمیشه…یه مدت که میگذره میتونه …خودش هم خودشو نقد کنه و دفعه بعد بهتر بخونه…جدا از پست و مطالب مفیدی که گذاشته شد سپاسگزارم…خیلی به دردم خورد
من خودم شخصا دوست دارم از گوینده های متفاوت کتاب بشنوم و به صدای یک گوینده عادت نکنم.
در مورد اینکه گوینده فقط یک موضوع را بخونه هم کمی به خاطر عادت کردن شنونده به صدای گوینده هست که شنونده ای که به صدای یک گوینده در مورد موضوع خاصی عادت کرده دیگه براش قابل قبول نیست اون گوینده بیاد و راجب یک موضوع دیگه بخونه….مثلا من صدای رهگذرو همیشه با رمانهای خارجی شنیدم…وقتی خودش یک پست خاطره برای روز دانشجو گذاشت با اینکه قشنگ بود اما اون جذابیتی که برای رمانهای خارجی داشت رو برام نداشت…این شاید بیشتر به خاطر تاثیرات روانی عادت کردن به صدای گوینده است تا اینکه تخصص گوینده….مثلا توی فیلمها هم بازیگری که میاد همیشه توی یک نقش جدی ظاهر میشه و یا بالاعکس توی نقش طنز…بعد میاد نقشی متفاوت با نقشهای دیگش بازی میکنه دیگه نمیتونه اونقدری از طرف بیننده ها مورد پذیرش قرار بگیره یا موفق ظاهر بشه….
ولی به طور کلی همیشه از کتابهای صوتی که گوش دادم راضی بودم…مگر اینکه ویرایش ایراد داشته و خیلی توش فاصله افتاده ….البته خودم یک مشکل دارم…وقتی ویرایش میکنم به نظرم فاصله ی بینش که حذف میشه بعد لحن و حس متن یه کوچولو تغییر میکنه…اگه بشه کلا پشت سر هم خوند و کمتر ویرایش کرد بهتر از آب درمیاد.
فعلا که بیشتر تمرین میکنم حالا کی گوینده بشم خدا میدونه
از همگی ممنون و سپاسگزارم.

من با عرض معذرت از همگی ی دستکی سر و گوش کامنت های پست کشیدم. امیدوارم اگه کامنتی از روی اشتباه بنده دیگه توی پست نیست، به بزرگواری خودتون ببخشید. حس کردم رفاقت های ما ارزشش بیشتر از این ها باشه. اگه الان از من هم ناراحت میشید، بشید ولی با هم توی محله همیشه هم محلی های باحال و پایدار مثل قبل بمونید. از زهره خانوم گرفته تا خانوم کاظمیان، رهگذر، ندا و دیگران و از آقا شهروز گرفته تا امید جان و آقای عابدی و دیگران. این مسائل رو هرچیش خوب شد پای خودتون بنویسید و اون بخش هاییش که بد میشه، حاشیه میشه، اون ها رو بگذارید تقصیر من. جدی میگم. فقط با هم خوب باشید. هر طور شد بگید تقصیر مجتبی ولی با هم خوب باشید. پست های اینجوری، آدم های با سواد، بحث های به این قشنگی، هیچ جا گیر نمییاد. بیایید بدون شعار، عملا سعی کنیم با هم خوب باشیم.
ی منتی هم سر من بگذارید، جواب این کامنت رو ندید و هیچ چیز در مورد مسئله ای که دیگه نیست ننویسید. همون بحث کتاب شیرینتر از همه چیز است.
من خیلی دوست دارم مثلا ی کتابی که شخصیت هایی با لهجه های مختلف داره، از کردی و لری و ترکی و بلوچی تا لهجه های دیگه، با لهجه های همون شخصیت ها خونده بشه!
یادمه ی باری ی فیلمی دوبله به فارسی بود که توش انگلیسی زبان ها لهجه های خاص آمریکا، ولز، انگلیس، هند، و غیره رو داشتند ولی در عین حال، همه انگلیسی صحبت می کردند. مدیر دوبلاژ فارسی، اینقدر خلاقیت داشت که برداشت مثلا لهجه ی هندی انگلیسی رو با لهجه آذری جایگزین کرد و لهجه های دیگه ی انگلیسی زبان ها رو با لهجه های ایرانی جاشونو پر کرد. از کتاب رفتم تو فیلم ییهویی. خخخ

دقیقا
من هم فیلمهای دوبله شده و هم کتابهای صوتی داستانی که اینطور درش خلاقیت به کار رفته باشه خیلی دوست دارم.

کتاب هستی رو خوندم، نویسندش یادم نیست، گوینده اگه اشتباه نکنم با لهجه آبادانی کتابو خونده بود، و خیلی هم خوب و روان خونده بود.

دیدگاهتان را بنویسید