خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

هجدهمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا،تحلیل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی افراد معلول نابینا در ایران

درود یاران، امروز ضمن تقدیم مقالۀ هجدهم یه خبر خوب برای کسانی که آنها را دانلود میکنند، دارم و اون اینکه متن دانلود شده، همین متنی است که اینجا ملاحظه میکنید، یعنی متن دانلودی هم ویرایش شده است و با اشکالات ویرایش کمتری در متن برمیخورید.

خب اینم مقالۀ هجدهم با حجم0.9م

 

از اینجا

پیروز باشید

 

 

تحلیل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی افراد معلول نابینا در ایران

 

علی پژهان[1]

مرضیه حاجیان[2]

 

معلولان بخش انکار ناپذیری از جامعه محسوب می شوند که نباید هیچ گونه تبعیض و استثنایی نسبت به آنان وجود داشته باشد و بایستی برای زندگی همچون سایر افراد جامعه دارای حقوقی مشابه باشند.

پژوهش حاضر در پی ارائه تصویری ژرف از “تحلیل جمعیتی‌اجتماعی و اقتصادی افراد نابینا” است. پرسش اصلی تحقیق را بر همین مبنا” تحلیل جمعیتی‌اجتماعی و اقتصادی افراد نابینا” قرار دادیم. برای رسیدن به این پرسش از روش توصیفی – تحلیلی با رویکرد جمعیت شناختی استفاده کردیم. بر مبنای سرشماری سال 1390  1017659 نفر معلول در ایران زندگی می کنند. در واقع 4/1 درصد از جمعیت کل کشور را  افراد معلول تشکیل می دهند.  از این تعداد 98977 نفر افراد معلول نابینا یا به عبارتی( 7/9 ) درصد از افراد معلول را افراد نابینا تشکیل می دهند. مقایسه ی افراد معلول با غیر معلول در شاخص هایی نظیر اشتغال سوادجنسیت سرپرست خانوار  و ازدواج حاکی از وجود تبعیض بین این دو گروه است.  بگونه ای که الگوی سنی وقوع معلولیت غیر‌خطی است.

بیشترین درصد نابینایان در گروه سنی 75 ساله و بیشتر با 6/21 درصد و بعد از آن 70-74 ساله و 25-29 ساله هر دو با 5/6 درصد قرار دارند. نرخ بی سوادی نابینایان 36/55 درصد است مقایسه میزان معلولیت باسوادان و بیسوادان به تفکیک جنس نیز گویای آن است که نرخ بی سوادی زنان نابینا بیشتر از مردان نابینا است.نرخ مشارکت اقتصادی نابینایان برابر با 8/22 درصد است.. نرخ بیکاری معلولاننابینا برابر با 7/17 درصد است. مردان نابینا در مقایسه با زنان نابینا از لحاظ وضع زناشویی در موقعیت بهتری قرار دارند درصد افراد حداقل یکبار ازدواج کرده برای مردان نابینا در حدود 75 درصد و برای زنان نابینا در حدود 66 درصد است (حدود 11 درصد کمتر از مردان) آمار مردان در وضعیت دارای همسر 41/89 درصد است در حالی که این رقم برای زنان نصف مردان و برابر با 87/46 درصد است. درصد زنان بی همسر بر اثر فوت همسر و طلاق و همچنین درصد افراد هرگز ازدواج نکرده در زنان نابینا بیشتر از مردان نابیناست. نسبت درصد معلولان با بالا رفتن  سن افزایش می یابد. چنین تفاوت هایی بیانگر این موضوع است که مسئله نابرابری در وقوع معلولیت صرفا تابع الگوی فیزیولوژیک  نیست بلکه ماتریسی از تعیین کننده های اقتصادی‌اجتماعی – جمعیتی و فرهنگی نیز آن را تحت تاثیر قرار می دهند.

 

 

کلمات کلیدی: نابینا معلولیت اقتصادی جمعیتی و فرهنگی

 

 

 

 

 

مقدمه

در کشور ایران معلولان از جمله  اقشار محروم جامعه هستند که همواره مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. این افراد علاوه بر مشکلات جسمی از ساختارهای رفاهی همانند مناسب‌سازی معابر شهر شغل مسکن و بسیاری از امکانات اولیه زندگی محروم هستند. تأمین این شرایط انسانی از مهمترین عوامل برای پذیرش معلولین در جامعه به شمار می رود و ایجاد اتحاد و همبستگی معلولین با سایر اقشار جامعه را امکان پذیر می کند. از دیدگاه حقوق شهروندی حمایت از حقوق انسانی وظیفه دولت ها در همه جوامع و برای همه شهروندان است. معلولیت شرایطی است که در توانایی فرد در انجام کارهای روزانه اختلال ایجاد می کند همچنین نگرش منفی آحاد مختلف جامعه به گروههای مختلف معلولان از دیگر مشکلات افراد معلول است که بیشتر زمینه فرهنگی داشته و بجای تأکید برتوانمندی و نقاط قوت معلولان بیشتر به نقاط ضعف آنان توجه می شود برای رفع این مشکلات باید افراد دارای ناتوانی و معلولیت حقوق مشابهی برای زندگی همچون دیگر شهروندان داشته باشند و نباید هیچ استثنایی در خصوص دسترسی به خدمات بهداشتی و اجتماعی توانمندسازی و ایجاد فرصتهای برابر در کسب درآمدورزش،اوقات فراغت،تفریحات،آموزش،مسکن و مشارکت در تمامی امور اجتماعی بین معلولان و سایر افراد جامعه وجود داشته باشد در صورتیکه مسئولین در سطح کشور در برنامه ریزی های اجتماعی و فرهنگی کمتر به مسایل و مشکلات این قشر از جامعه توجه داشته و جایگاهی در برنامه ریزی برای آنان در نظر نمی گیرند از این رو با توجه به تعداد زیاد معلولان در کشور توجه به مشکلات جمعیتی و اجتماعی آنان در راستای زندگی معمولی آنان در کنار سایر شهروندان مهم بوده و این تحقیق قصد دارد به تحلیل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی افراد معلول نابینا در ایران بپردازد.

 

 

 بیان مسأله

بزرگترین اقلیت جهان را معلولان تشکیل می‌دهند. زیرا به طور میانگین 10درصد افراد هر جامعه‌ای را معلولان  تشکیل می‌دهند.طبق آمارهم‌اکنون 600 میلیون فرد معلول در جهان به علل مختلف جسمی روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند که 80 درصد این افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و یک سوم آنها را کودکان تشکیل می‌دهند. آمارها نشان می‌دهند که از هر 10 کودکی که در جهان به دنیا می‌آیدیکی معلول متولد می‌شود.  به این ترتیب معلولان بخش انکار ناپذیری از جامعه محسوب می شوند که همانند انسان های عادی برای بقای خود نیازمند شغل ،درآمد،مسکن،فاه اجتماعی ،ازدواج و سایر شرایط می باشند اما واقعیت این است که این افراد برای حضور در جامعه دچار مشکلات بسیاری هستند و مهمترین مشکل آنان شرایط اجتماعی و جایگاه آنان در جامعه است.

هر چند که قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سال های اخیر به تصویب رسیده اما مسئله مهمتر کمیت ،کیفیت و چگونگی ارائه خدمات حمایتی به معلولان است که این امر بدون دسترسی به اطلاعات طبقه بندی و تحلیل شده در مورد این قشر از جامعه دورنمای روشنی ندارد. به این ترتیب برنامه ریزی در خصوص معلولان نیازمند اطلاعات و همچنین تحلیل مناسب از وضعیت این گروه از افراد جامعه است امری که متأسفانه مورد بی‌مهری قرار گرفته و در نتیجه به واسطه وضعیت جسمی و به طبع روحی معلولان پتانسیل و توانایی های آنان در سطح فردی و جمعی به هدر رفته و بخش عظیمی از مهمترین سرمایه های ملی  معمولاً بدون استفاده باقی مانده است. (پژهان1390).

بنابراین گام نخست در حمایت از معلولان بررسی ویژگی های جمعیت شناختی  و اجتماعی آنان از قبیل سن ،جنس،وضع زناشویی،وضع فعالیت و تحلیل این اطلاعات برای گروههای هدف است.

از این رو پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که افراد نابینا در ایران دارای چه ویژگی های جمعیتی اجتماعی و اقتصادی است

 

تعریف مفاهیم

معلولیت: معلولیت به ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از فعالیت های عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود نقصی ‌مادرزادی یا اکتسابیدر قوای جسمانی یا روانی اطلاق می شود.

نابینا: شخصی که از این مشکل رنج می برد امکان جبران ضعف بینایی خود را با عینک و لنز های مخصوص نخواهد داشت و بنابراین قادر به دیدن نیست.

ناشنوا: این افراد قادر به انجام مکالمات شخصی خود و گفتگوهای ضروری روزانه نیستند حتی اگر از وسایل کمک دهنده (سمعک) استفاده کنند.

اختلال در گفتار و صدا: این افراد برای تلفظ صحیح صداها و کلمات مشکل داشته و قادر به تکلم نخواهند بود.

قطع دست: افرادی که از این مشکل رنج می برند معمولا به دلیل هر گونه مشکل ایجاد از ناحیه انگشتان دست تا شانه قادر به تکان دادن دست خود و انجام کارهای معمول نخواهند بود.

نقص دست: افرادی که از این گونه معلولیت رنج می برند توان بهره وری از دست خود را به دلیل هر ناتوانی یا زخم به وجود آمده از انگشتان دست تا شانه را نخواهند داشت.

قطع پا: افراد با این گونه معلولیت به دلیل ضعف اسکلت و عضلات و تاثیرگذاری آن بر روی نخاع قادر به انجام امور عادی خود نیستند.

نقص پا: شخص آسیب دیده از این اختلال ممکن است قمستی از پای خود را به دلایلی از دست داده باشد و موجب محدودیت حرکتی شود.

نقص تنه: افراد با این گونه اختلال قسمتی از بدن خویشاز انگشتان دست تا لگن خاصره را از دست داده اند.

اختلال ذهنی: افراد با این گونه اختلال ممکن است به دلیل کمبود ضریب هوشی کمتر از حد معمول دچار ناتوانی و شتاب منفی در انجام امور باشند.

 

 

 

پیشینه تحقیق

تحقیقات داخلی

-حرفتیآذری،رنجبر(1390) در تحقیقی به بررسی وضعیت اشتغال جمعیت دارای معلولیت» پرداخته اند. نتایج نشان داده است که جمعیت ده ساله و بیشتر حداقل دارای یک نوع معلولیت برابر با 948345 نفر است که 25 درصد آن شامل جمعیت فعال است و از بین جمعیت فعال 121 هزار و 982 نفر شاغل و 51 هزار و 46 نفر بیکار است.همچنین نرخ بیکاری برای افراد دارای معلولیت در سال 1390 برابر با 21 درصد بوده است.

-پرتوی و رضایی(1391) در تحقیقی به بررسی ترکیب جمعیتی و اجتماعی معلولیت بر اساس سرشماری های سال 1390» پرداخته اند. نتایج نشان داده است شیوع معلولیت بر حسب جنس سن محل سکونت سطح تحصیلات وضعیت فعالیت وضعیت زناشویی و جنسیت سرپرست خانوار متفاوت است.بگونه ای که الگوی سنی وقوع معلولیت غیرخطی است مردان بیشتر از زنان افراد در مناطق روستایی بیشتر از همتایان خود در مناطق شهری بیسوادان بیشتر از باسوادان افراد بیکار بیشتر از افراد شاغل افراد هرگز ازدواج نکرده بیشتر از افراد ازدواج کرده و خانوارهای دارای سرپرست زن بیشتر از خانوارهای با سرپرست مرد با معلولیت مواجه بود ه اند. چنین تفاوتهایی بیانگر این موضوع است که مسئله ی نابرابری در وقوع معلولیت صرفاً تابع الگوی فیزیولوژیک نیست بلکه ماتریسی از تعیین کننده های اقتصادی اجتماعی  جمعیتی و فرهنگی نیز آن را تحت تأثیر قرار می دهند.

-پژهان و یوسفی(1391) در تحقیقی به بررسی« وضعیت اشتغال معلولاندر ایران» پرداخته اند. نتایج نشان داده است نرخ بیکاری معلولین به مراتب بیشتر از غیر معلولین بوده و به ترتیب 21/0 درصد و 7/14 درصد بوده است. همچنین مقایسه نسبت اشتغال معلولین 2/20 در مقایسه با غیر معلولین 7/32 درصد گویای تلاش ناکافی اقتصاد کشور در پاسخگویی به تقاضای شغلی این قشر است.با توجه به شرایط تحصیلی و مهارتی معلولین درصد ناچیزی از آنان مشاغل سطح بالا را تصدی کرده و درصد زیادی از آنان در بخش کشاورزی و خدمات مشغول کار هستند.

-نژاد شبستریمهرافزا(1384)در تحقیقی به«بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی معلولیت جسمی و ذهنی فرزندان در حال تحصیل در منطقه ۱۶ آموزش و پرورش شهر تهران» پرداخته است.نتایج نشان داد بین معلولیت و سن مادرتعداد فرزندان (تعداد باروری) نسبت خویشاوندی تحصیلات والدین وضعیت اقتصادی حوادث برون زادی ودرون زادی رابطه وجود دارد. به عبارتی با افزایش سن مادر و تعداد حاملگی‌های وی خطر معلولیت در فرزندان بیشتر می شود و هر چه سطح تحصیلات والدین پایین تر باشد احتمال معلولیت فرزندان بالاتر می‌رود و همچنین درصد معلولیت بین خانواده هایی که والدین نسبت خویشاوندی دارند و از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نیستندبیشتر است.

 

 

 

 تحقیقات خارجی

-هیل(2002) در تحقیقی به بررسی« معلولیت و فقر اجتماعی» پرداخته است. نتایج تحقیق وی نشان داده است که چنانچه در جامعه برای معلولان موقعیت های شغلی مناسب فراهم نگردد این قشر دچار فقر شدید اجتماعی خواهند شد و لازم است تا دولت از این افراد حمایت های اجتماعی بکند.

-ولبرنینگ(2006) در تحقیقی به بررسی« جایگاه اجتماعی معلولان در شهر نیویورک» پرداخته است. نتایج نشان داده است که علیرغم تمهیدات دولت و ارتقاء دانش معلولان نسبت به تغییرات روز و فناوری هنوز این افراد جایگاه اجتماعی بالایی ندارند.

-روزن(2006) در نتایج تحقیق خود بیان می کند خشونت و پرخاشگری در قبال زنان معلول در جامعه 50 درصد بیشتر از اقشار دیگر است. وی اشاره می کند افراد بیشتری به معضلهایی مانند بی سوادی عدم آگاهی به نیازهایشان منجر هستند که باعث می شود تعداد زنان معلول و مشکلاتشان بیشتر شود. همچنین این زنان و دختران در باره حقوق و مسئولیت هایشان ناآگاه هستند.

 

مبانی نظری

از آنجایی که معلولیت به عنوان یک واقعیت اجتماعی از جمله مسایلی است که از یک دیدگاه واحد قابل تبیین و بررسی نیست در این پژوهش معلولیت و مسایل مربوط به آن با رویکردهای مختلف مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است که عبارتند از:

دیدگاه­ها به معلولیت

در مورد نحوه نگرش و تلقی معلولیت و تعریف آ ن سه دیدگاه کلی وجود دارد. این سه دیدگاه با یک ترتیب و توالی زمانی جانشین یکدیگر شده و متناسب با هر دیدگاه تعریف معلولیت متفاوت است.

تلقی معلولیت براساس آسیب‌ها وضایعات

براساس این دیدگاه معلولیت به آسیب‌ها و ضایعات جسمی و ذهنی اطلاق می‌شود و در بررسی‌های میدانی نیز توجه بیش­تر به اشکال حاد معلولیت (نظیر فلج نقص عضو نابینایی و ناشنوایی و. .. ) معطوف است. این دیدگاه در واقع کهنه‌ترین شیوه تلقی معلولیت بوده و از نظر معیارهای نو مردود و منسوخ تلقی می‌شود.

تلقی معلولیت براساس محدودیت در فعالیت

در این دیدگاه معلولیت و هر عارضه یا شرایط مربوط به سلامتی فرد است (جسمی ذهنی یا روانی) که فعالیت‌های روزانه و معمولی وی را نسبت به یک فرد سالم در همان سن محدود می‌سازد. در این خصوص سازمان ملل متحد در سال 1998 تعریف زیر را ارایه داده است: فرد معلول کسی است که نوع یا مقدار فعالیت‌هایی که می‌تواند انجام دهد به دلیل مشکلات مداوم ناشی از اشکالات دراز مدت جسمی ذهنی یا سلامتی محدود شده است. در این دیدگاه طبقه‌بندی انواع معلولیت براساس نوع فعالیت‌هایی که مختل و محدود شده است صورت می‌پذیرد. استفاده از این مفهوم معلولیت مورد پذیرش سازمان ملل است .

تلقی معلولیت بر اساس ممانعت از مشارکت ‌‌‌در زندگی‌‌‌‌ ‌‌‌اجتماعی

از محدودیت‌های این دیدگاه آن است که بیش­تر یک دیدگاه طبی است و به طور عمده به فعالیت‌های اساسی فرد در زندگی شخصی توجه دارد و ابعاد اجتماعی معلولیت را مورد توجه قرار نمی‌دهد. با اصلاح این محدودیت و وارد ساختن دیدگاه‌های اجتماعی در نگاه به موضوع معلولیت هر نوع عارضه‌ای دانسته می‌شود که فرد را از مشارکت در زندگی اجتماعی (مانند سایر افراد) باز دارد یا مشارکت او را محدود سازد. منظور از مشارکت در زندگی اجتماعی حضور در موقعیت‌های زندگی است. در این دیدگاه نحوه برخورد و تعامل محیط اجتماعی با فرد نیز دیده می‌شود (شمس،1388).

انواع مدل­های ناتوانی از آغاز تا امروز

مدل اخلاقی

این مدل الگویی قدیمی است که در آن معلولیت مترادف با گناه و شرم بوده وبا شخص معلول به عنوان فردی منحوس و طرد شده از جامعه برخورد می‌شده است.

مدل صدقه ای

رویکرد این مدل بر این است که افراد معلول به علت ناتوان بودن نیاز به کمک دارند و باید آنها را کمک کرد(2005،Filmer).

مدل پزشکی

این مدل از مرحله مدل صدقه­ای بیرون آمده و معلولیت را یک مشکل فردی می­بیند و به معلولان نگاه پزشکی دارد(2006،Saunders)در این الگو معلولیت نوعی بیماری است که باید درمان شود و جامعه هیچ مسئولیتی در فراهم‌کردن شرایط برای حضور فرد در جامعه ندارد و فرد می‌بایست در انتظار بماند تا سلامتی خود را باز یابد.

مدل توانبخشی

این الگو بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد و شباهت زیادی به مدل پزشکی دارد که در آن تمرکز بر درمان ،مشاوره و تمرین‌های ورزشی توسط متخصص توانبخشی است(2005،Filmer).

مدل  حقوقی

این مدل بر حقوق شهروندی تاکید دارد و معتقد است که همه افراد (معلول و غیر معلول) باید بدون هیچ گونه تبعیضی دسترسی به امکانات (آموزش شغل و…) دارند. این مدل با مدل صدقه­ای و پزشکی فرق دارد. افراد معلول صرفاً نیاز به همدردی نداشته و جامعه مسئول پاسخگویی به این افراد است)1994،Parsons).

مدل اقتصادی

این مدل بر توانایی و پتانسیل­های افراد ناتوان تاکید دارد و معتقدند افراد معلول به خاطر شرایط فیزیکی که دارند نباید کنار گذاشته شوند. معلولان نقش مهمی در توسعه دارند(2011،Pezhhan).

مدل اجتماعی

این مدل اولین بار در سال 1970 در انگلیس برای افراد معلول دیده شده است. رویکرد این مدل بر این است که افراد معلول هیچ گناهی نسبت به معلولیت خودشان ندارند و معلولیت یک مسئله پزشکی نبوده بلکه یک مسئله اجتماعی فرهنگی اقتصادی و محیطی است. در واقع معلولیت یک محرومیت اجتماعی است و معلولیت یک مسئله فردی نیست یک مسئله اجتماعی است(2004،Albert).

در واقع این الگو می‌گوید افراد جامعه و سازمان‌های موجود مسئول عدم حضور فرد دارای معلولیت در اجتماع می‌باشند و باید شرایط لازم برای دسترسی مشارکت و همراه‌سازی این افراد در اجتماع فراهم شود(2009،UNDP).

مدل پزشکی اجتماعی

همان طور که از نام این الگو مشخص است این مدل ترکیبی از دو مدل اجتماعی و پزشکی است که در آن به بُعد فیزیکی فرد توجه نمی‌شود بلکه برعملکرد و توانایی وی در حل مشکلات و نحوه رویارویی با شرایط دشوار استوار است(2004،Albert&Bow).

 

معلولان و ویژگی‌های زمینه‌ای

اشتغال

مهمترین و اساسی ترین عامل در زندگی معلولان خودکفایی و استقلال فردی معلول است زیرا تمام هزینه‌هایی که در فرآیند توان بخشی انجام می‌گیرد در نهایت در برنامه توان بخشی حرفه‌ای متبلور گشته به طوری که معلول را قادر می‌سازد در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی جامعه مشارکت داشته باشد. اما با توجه به شرایط نامناسب بازار کار که باید هر ساله یک میلیون و دویست هزار فرصت شغلی ایجاد گردد و تعداد کثیر فارغ التحصیلان دانشگاهی با توقعات بالا عملاً معلولان به ویژه افرادی که مهارت کمتری داشته قادر به پیدا کردن کاری مناسب نخواهند بود. در هر حال با توجه به بررسی های انجام گرفته حتی در کشورهای صنعتی نرخ بیکاری آنان حداقل ۲ الی ۳ برابر افراد عادی است . در این راستا شغل تنها هدف نیست بلکه باید زمینه ای اشتغال مولد و پایدار برای آنان در نظر گرفته شود. آرتور ارایلی[3] در مقاله ای منتشر شده از سوی سازمان بین المللی کار در سال 2003 می نویسد: مردان دارای معلولیت تقریباً دو برابر زنان دارای معلولیت دارای شغل هستند. در این میان وقتی زن دارای معلولیت وارد شغلی می شود در بیشتر مواقع از حقوق و مزایای نابرابر دسترسی نابرابر به بازآموزی حقوق و منابع اعتباری داشته و به طور عمده با تبعیض شغلی مواجه بوده و به ندرت در تصمیم گیری های اقتصادی مشارکت داده می‌شوند(جلالوند1391: 6).

در همین راستا با وجود تصویب شدن قانون حمایت از معلولین در سال 1383وضعیت اشتغال این عده همچنان نامعلوم باقی مانده است. متاسفانه اغلب افراد معلول نمی‌توانند سهم کاملی در مشاغل داشته باشند یا شغل هایی که توانایی انجامش را دارند به دست آورند. آن ها همچنین امکان آموزش و ارتقاء شغلی را از دست می دهند. باید توجه داشت که افراد معلول مهارت و توانایی هایی همانند افراد غیر معلول داشته و قادرند همانند سایر کارگران بدون نیاز به کمک ویژه ای موثر واقع شوند. همچنین برخی دیگر از معلولان می توانند اگر کمکی مناسبی به آن ها شود به اندازه فرد عادی سودمند و مفید واقع شوند. بنابراین عدم توجه مناسب به توان و نیروی کار این افراد نه تنها صحیح نیست بلکه جامعه را از توانایی های بالقوه آنان محروم می کند. مسئله اشتغال افراد ناتوان به طور کلی احتیاج به کار مناسب و قائل شدن حق کار برای معلولان دارد. متأسفانه مشاهده می‌شود که در اغلب قوانین کار گروه‌های خاصی از معلولان مَد نظر می‌گیرند اما معلولیت‌های جدید و غیر محسوس را مورد توجه قرار نمی‌دهند متاسفانه اغلب افراد معلول نمی توانند سهم کاملی در مشاغل داشته باشند یا شغل هایی که توانایی انجامش را دارند به دست آورند. آن ها همچنین امکان آموزش و ارتقاء شغلی را از دست می دهند. باید توجه داشت که افراد معلول مهارت و توانایی هایی همانند افراد غیر معلول داشته و قادرند همانند سایر کارگران بدون نیاز به کمک ویژه ای موثر واقع شوند. همچنین برخی دیگر از معلولان می توانند اگر کمکی مناسبی به آن ها شود به اندازه فرد عادی سودمند و مفید واقع شوند. بنابراین عدم توجه مناسب به توان و نیروی کار این افراد نه تنها صحیح نیست بلکه جامعه را از توانایی های بالقوه آنان محروم می کند. مسئله اشتغال افراد ناتوان به طور کلی احتیاج به کار مناسب و قائل شدن حق کار برای معلولان دارد. متاسفانه مشاهده می شود که در اغلب قوانین کار گروه های خاصی از معلولان مَد‌نظر می گیرند اما معلولیت های جدید و غیر محسوس را مورد توجه قرار نمی دهند.

 

شرایط اقتصادی – اجتماعی

اثرات شرایط اقتصادی-اجتماعی بر ناتوانی در برخی از کشورهای در حال توسعه ،افراد معلول به مجموعه ای از امکانات (نظیر خدمات بهداشتی،درمانی،آموزشی،بهره مندی از برنامه های مهارت یابی و حرفه آموزی وخدمات کار یابی)که به طور معلول در اختیار شهروندان عادی قرار می گیرد،دسترسی ندارند. طَرد شدن این افراد از جامعه در کشورهای مورد بحث نیز ابعاد گسترده ای دارد ؛در برخی از این جوامع طَرد شدن افراد معلول ریشه در آیین و اعتقادات دینی وفرهنگی مردم دارد به علاوه برخوردهای منفی و خرافه‌پرستی ،ضد‌ارزش هایی هستند که بر زندگی افراد معلول سایه می اندازد. بیکاری نیز به عنوان یک معضل اقتصادی قابل بررسی است. طبق آمارهای موجود ،در کشور ما میزان بیکاری افراد معلول تقریباً بیشتر از میزان بیکاری در میان افراد سالم است.به بیان دیگر ،بی‌سوادی ،بیکاری فقر غذایی و سوء تغذیه،پایین  بودن سطح آموزش و تعلیم و تربیت و بهداشت و درمان عدم امکان برخورداری از سر پناه مناسب  که ناشی از فقر و اوضاع اقتصادی-اجتماعی هستند به میزان وسیعی در بروز ناتوانی مؤثرند. بدیهی است با اصلاح ساختار اجتماعی- اقتصادی از بین بردن فقر و محرومیت و بیکاری ارائه‌ی خدمات روز افزون بهداشتی و پزشکی و سایر انجام سایر اقدامات لازم می توان ناتوانی را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش داد. دوم:تأثیرات ناتوانی بر روی شرایط اقتصادی –اجتماعی ناتوانی به نوبه خود می‌تواند سبب بروز محرومیت های اقتصادی -اجتماعی شود.توجه به مطالب زیر صدق این مدعا را تأیید می‌کند: معلولیت پیامدهایی مانند مشکلات در کار یابی و اشتغال را به دنبال دارد. همچنین معلولیت پیامدهایی مانند محدودیت و اختلالات عمده در آموزش ،درمان، تشکیل خانواده ،برخورداری از فرصت های برابر و یکسان در بهره گیری از امکانات جامعه تحرک و جابه‌جایی برای معلولین در پی خواهد داشت(ترانه1392).

سن معلولان

مطالعات انجام گرفته نشان می دهد در جایی که خدمات پیشگیرانه مناسب و مراقبت های بهداشتی کافی وجود ندارد؛ناتوانی در میان کودکان رواج می یابد. همچنین بین ناتوانی کودکان و تنگدستی بویژه در مناطق روستایی و محله های پست شهری کشورهای در حال توسعه،همبستگی مشاهده شده است. علل اصلی ناتوانی که تغذیه ناکافی،بیماری ها وعفونت ها و سوانح است ؛ناشی از فقر ،جهالت وخدمات اجتماعی ناکافی است. بنابراین خطر بروز اختلال در کودکان خانواده های تنگدست بیشتر است. یونیسف علل ناتوانی در کودکان سراسر جهان را تعیین کرده است. بیماری های غیر مسری و بیماری های مادرزادی و سوءتغذیه که هر کدام به عنوان علت 20%از ناتوانی‌های کودکان ذکر کرده‌است. مشخص نیست که چرا یونیسف به بیماری های مسری اشاره نکرده است در حالی که می دانیم این بیماری ها درصد قابل توجهی از ناتوانی در میان کودکان را به خود اختصاص می دهند.

بر اساس آمار PFID(2000) یک سوم جمعیت معلول را کودکان شامل شده اند که اکثر آنها ناتوانی های غیرقابل درمان دارند و معلولیت آنها قابل جلوگیری نیست. کودکان در مناطق محروم در معرض ریسک ها و خطرات معلولیت بیشتری قرار دارند(پژهان2013: 25).

 

تبعیض جنسی

زنان دارای معلولیت کسر در خور توجه ای از جمعیت جهانی را  تشکیل می‌دهند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی زنان دارای معلولیت 10درصد کل جمعیت زنان جهان را در بر می‌گیرند. سازمان بانک جهانی اعلام کرده است که در هر دقیقه 30 زن درحین کار دچار آسیب و معلولیت های شدید می شوند. از این عده رقمی در حدود 15 تا 50 میلیون زن به علت عدم برخورداری از پوشش خدمات درمانی و بیمه مورد غفلت قرار می گیرند. همچنین زنان و دختران دارای معلولیت بیشتر در دسترسی به خدمات بهداشتی با مشکل مواجه اند. این مسئله  به ویژه در مورد زنان و دختران دارای معلولیت ذهنی که بسیار آسیب پذیرتر بوده و احتمال اینکه از سوی خانواده و اجتماع مورد تبعیض و محرومیت قرار بگیرند بیشتر است. از سویی بر طبق گزارش سازمان بهداشت جهانیآمار اختلالات افسردگی در میان زنان دارای معلولیت 41/9درصد می باشد در حالی که این رقم در میان مردان دارای معلولیت 29/3درصد می باشد.بدیهی است دسترسی به امکانات با ایجاد فرصت های برابر برای همه افراد جامعه عملی است ایجاد فرصت ها برای ورود و مشارکت زنان و دختران دارای معلولیت با در مَد‌نظر قرار دادن تجارب آنان در این حوزه های و لحاظ کردن آنها در مسیر سیاستگذاری ها مسلماً در رسیدن به اهداف توسعه پایدار در جامعه  مؤثر و مثمر ثمر خواهد بود(محمدی1385: 67).

 

 

روش تحقیق

برای انجام این نوشتار از دو روش اسنادی و داده‌های موجود استفاده شده است. به این صورت که ابتدا از منابع و مدارک موجود (کتاب مقاله و. ..) به منظور تبیین نظری موضوع استفاده و سپس با استفاده از اطلاعات منتج از سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 به بررسی تجربی فرضیه­های مساله تحقیق پرداخته شده است.

 جامعه آماری

از آنجایی که در این تحقیق از نتایج سرشماری 1390 استفاده می‌گردد بنابراین اطلاعات مورد استفاده تمام شماری یا برآورد کل  جامعه است.

سطح مشاهده و واحد تحلیل:

از آنجایی که در این مطالعه از نتایج سرشماری 1390 استفاده شده است واحد مشاهده فرد (خُرد) است ولیکن نتایج آن به کل کشور تعمیم داده می شود. بنابراین؛ سطح تحلیل کلان است.

 

یافته های تحقیق

بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 جمعیت ایران برابر با 75149669  نفر بوده که از این تعداد 1017659 نفر دارای حداقل یک نوع از موارد معلولیت شامل نابینا ناشنوا اختلال در گفتار و صدا‌قطع دست‌نقص دست‌قطع پا‌نقص نقص‌تنه و اختلال ذهنی می باشند و 74132010 نفر فاقد معلولیت های مذکور هستند

 

 

1- جمعیت معلول بر حسب  نوع معلولیت -1390

اختلال ذهنی نقص تنه نقص پا قطع  پا نقص دست قطع  دست اختتلال در گفتار و صد ناشنوا نابینا جمعیت دارای حداقل یک نوع کعلولیت نوع معلولیت
مرد و زن
333996 137912 263142 47278 127939 25615 136829 99602 98977 1017659 تعداد
32.82 13.55 25.86 4.65 12.57 2.52 13.45 9.79 9.73 1.35 درصد
مرد
202449 83155 162822 34711 90083 20436 81771 56380 58521 637357 تعداد
31.76 13.05 25.55 5.45 14.13 3.21 12.83 8.85 9.18 1.68 درصد
زن
131547 54757 100320 12567 37856 5179 55058 43222 40456 380302 تعداد
34.59 14.40 26.38 3.30 9.95 1.36 14.48 11.37 10.64 1.02 درصد

 

جدول 1 نشان می دهد 35/1 درصد جمعیت کشور دارای حداقل یکی از موارد 9 گانه معلولیت هستند.  از بین موارد نه گانه معلولیت بیشترین درصد مربوط به معلولان اختلال ذهنی 82/32 درصد و کمترین سهم مربوط به معلولان قطع دست با 52/2 درصد می باشد. سهم معلولان نابینا در کل کشور برابر با 73/9 درصد است  که در بین موارد معلولیت از لحاظ تعداد در رتبه هفتم قرار دارد.  1.68 درصد مردان و 1.02 درصد زنان کشور دارای حداقل یک نوع معلولیت هستند نسبت نابینان مرد 9.18 درصد و نسبت نابینایان زن 10.64 درصد است که نشان می دهد نابینایی در بین زنان از عمومیت بیشتری برخوردار است.

 

2- توزیع نسبی جمعیت معلول بر حسب وضع سکونت و نوع معلولیت -1390

نوع معلولیت وضع سکونت
اختلال ذهنی نقص تنه نقص پا قطع  پا نقص دست قطع  دست اختتلال در گفتار و صد ناشنوا نابینا
100 100 100 100 100 100 100 100 100 کل
67.30 65.25 65.69 69.12 64.80 67.52 61.05 63.58 61.70 شهری
32.70 34.75 34.31 30.88 35.20 32.48 38.95 36.42 38.30 روستایی

 

آمار جدول 2 نشان می دهد از تعداد 1017659 نفر معلول کشور 75/65 درصد در مناطق شهری و25/34 درصد در مناطق روستایی ساکن هستند البته کم بودن تعداد معلولان در مناطق روستایی به دلیل کم بودن جمعیت مناطق روستایی است. از تعداد 98977 نفر نابینا 70/61 درصد در مناطق شهری و30/38 درصد در مناطق روستای ساکن هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3- تعداد و درصد معلولان بر حسب نوع معلولیت و وضع سکونت -1390

روستایی شهری نوع معلولیت
درصد تعداد تعداد تعداد جمعیت دارای حداقل یک نوع معلولیت
348524 669135
10.88 37904 9.13 61073 نابینا
10.41 36278 9.46 63324 ناشنوا
15.29 53301 12.48 83528 اختلال
در گفتار و صدا
2.39 8321 2.58 17294 قطع دست
12.92 45032 12.39 82907 نقص دست
4.19 14599 4.88 32679 قطع پا
25.90 90275 25.83 172867 نقص پا
13.75 47921 13.45 89991 نقص تنه
31.33 109200 33.60 224796 اختلال ذهنی

 

آمار جدول 3 نشان می دهد از 669135 نفر معلول ساکن در مناطق شهری 13/9 درصد نابینا هستند در حالی که این در صد در مناطق روستایی 88/10 درصد است که 65/1 درصد بیشتر از مناطق روستایی است البته در اکثر موارد سهم معمولان ساکن در مناطق روستایی بیشتر و یا هم سطح مناطق شهری می باشد به جز سهم معلولان دارای اختلال ذهنی که در مناطق شهری برابر با 60/33 درصد و در مناطق روستایی کمتر از. آن و برابر با 33/31 درصد هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4- توزیع نسبی نابینایان بر حسب جنس سن و وضع سکونت -1390

روستایی شهری کل کشور گروه های سنی
زن مرد زن مرد زن مرد
100 100 100 100 100 100.00 جمع
2.89 2.38 2.60 1.87 2.72 2.06 4-0
3.61 2.92 3.32 2.99 3.44 2.97 9-5
4.02 3.71 4.20 3.63 4.13 3.66 14-10
5.12 5.25 5.28 4.73 5.22 4.93 19-15
4.93 6.07 6.29 6.67 5.75 6.45 24-20
5.29 5.80 6.81 7.19 6.21 6.67 29-25
4.29 4.99 5.63 6.33 5.10 5.83 34-30
3.81 4.90 4.73 5.65 4.37 5.37 39-35
3.70 4.75 4.70 6.57 4.31 5.89 44-40
3.90 5.04 5.02 7.23 4.58 6.41 49-45
5.21 5.34 5.58 7.03 5.44 6.39 54-50
5.44 5.51 5.82 6.31 5.67 6.01 59-55
6.81 4.89 6.21 5.73 6.44 5.42 64-60
6.28 5.30 6.17 5.37 6.21 5.34 69-65
8.00 7.20 6.31 5.68 6.98 6.25 74-70
26.67 25.95 21.27 16.98 23.40 20.34 75+

 

آمار جدول 4 نشان می دهد نابینایان در گروه های سنی زیر 10 سال کمتر از 5 درصد است اما به تدریج در گروه های سنی بالاتر افزایش می یابد و در گروه سنی 75 ساله و بیشتر به بالاترین حد خود می رسد به این معنی که 20 درصد معلولان نابینای مرد و 23 درصد نابینایان زن کل کشور به بالای 75 سال سن دارند این مسئله در نقاط روستایی نیز به چشم  می خورد و اکثر نابینایان ساکن در مناطق روستایی کشور را افراد مسن تشکیل می دهند.

 

نمودار 1 توزیع نسبی نابینایان بر حسب سن و جنس

 

 

 

5- توزیع نسبی جمعیت 6 ساله و بیشتر معلول بر حسب نوع معلولیت و وضع سواد -1390

نوع معلولیت
اختلال ذهنی نقص تنه نقص پا قطع  پا نقص دست قطع  دست اختتلال در گفتار و صد ناشنوا نابینا سطح سواد
36.05 51.73 61.61 66.55 64.29 72.50 40.66 48.79 43.96 باسواد
46.81 36.04 31.38 30.78 32.25 31.20 43.75 38.03 32.79 ابتدایی
27.30 23.84 23.96 25.20 25.56 25.33 22.71 21.93 22.99 راهنمایی
17.02 23.29 26.30 25.53 26.06 26.56 20.32 25.94 24.04 متوسطه
0.29 0.67 0.66 0.50 0.69 0.58 0.50 0.42 1.09 پیش‌دانشگاهی
2.61 9.91 11.81 12.91 10.23 11.86 6.56 7.76 13.35 عالی
3.55 4.27 3.91 3.40 3.39 2.93 3.50 3.40 3.15 سواد آموزی بزرگسالان
2.40 1.97 1.98 1.69 1.82 1.54 2.67 2.53 2.60 سایر دوره های تحصیلی
62.69 47.46 37.82 32.91 35.09 26.87 58.11 50.45 55.36 بی سواد
1.26 0.81 0.58 0.55 0.62 0.63 1.23 0.76 0.68 اظهار نشده

 

 

جدول 5 نشان می دهد از بین معلولان کل کشور بیشترین میزان باسوادی مربوط به معلولان قطع دست با 5/72 درصد و کمترین آن مربوط به معلولان اختلال ذهنی با 36 درصد هستند. میزان  باسوادی در بین معلولان نابینا برابر در حدود 44 درصد است نابینایان از این لحاظ دارای رتبه هفتم بین 9 گروه دارای معلولیت هستند

 

6- توزیع نسبی نابینایان 6 ساله و بیشتر بر حسب جنس و وضع سواد -1390

زن مرد سطح سواد
34.39 50.53 با سواد
32.71 32.83    ابتدایی
19.23 24.74    راهنمایی
24.35 23.89    متوسطه
1.50 0.90    پیش دانشگاهی
15.18 12.50    عالی
4.66 2.44    سوادآموزی بزرگسالان
2.38 2.70    سایر دوره‌‌های تحصیلیدوره تحصیلی نامشخص و اظهار نشده
64.89 48.82 بی سواد
0.72 0.65 اظهار نشده

 

آمارهای جدول 6 نشان می دهد که میزان باسوادی در بین مردان نابینا بیشتر از زنان نابیناست 5/53 درصد در برابر 4/34 درصد. در حالی که درصد زنان نابینای دارای تحصیلات عالی بیشتر از مردان نابینا می باشد. 18/15 درصد در برابر 50/12 درصد

 

 

 

 

 

 

 

 

7- شاخص های عمده نیروی کار معلولانبر حسب نوع معلولیت- 1390

وضع فعالیت نوع معلولیت
نابینا ناشنوا اختلال در گفتار و صدا قطع دست نقص دست قطع پا نقص پا نقص تنه اختلال ذهنی
نرخ مشارکت اقتصادی 22.8 30.1 21.4 42.4 34.9 32.5 31.2 20.1 11.4
نرخ بیکاری 17.7 19.1 21.6 18.3 18.9 15.9 18.1 21.4 37.0
نسبت اشتغال 18.8 24.4 16.8 34.7 28.3 27.3 25.5 15.8 7.2
سهم محصلین از جمعیت غیرفعال 9.5 15.3 11.4 10.3 10.1 6.3 8.7 6.6 8.3
سهم خانه داران از جمعیت غیرفعال 22.0 27.9 19.9 15.3 20.5 18.2 24.9 19.7 12.4
سهم دارای درآمد بدون کار از جمعیت غیرفعال 25.1 17.8 12.7 34.5 23.4 34.9 23.0 21.0 8.2
سهم سایر از جمعیت غیرفعال 43.4 39.0 56.0 39.9 46.1 40.6 43.4 52.7 71.0

 

آمار جدول 7 نشان می دهد که بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی مربوظ به معلولان قطع دست با 4/42 درصد و کمترین میزان مربوط به معلولان اختلال ذهنی با 4/11 درصد می باشد. نرخ مشارکت اقتصادی نابینایان برابر با 8/22 درصد است که از این لحاظ دادای رتبه هفتم در بین گروه نه گانه معلولیت است. نرخ بیکاری معلولان نابینا برابر با 7/17 درصد است که بعد از معلولان قطع دست کمترین نرخ بیکاری را بین سایر موارد معلولیت دارد. نسبت اشتغال نابینایان برابر با 8/18 درصد و از این لحاظ در رتبه ششم در بین گروه معلولان قرار دارد.

 

 

 

 

 

8- توزیع نسبی جمعیت 10 ساله و بیشتر نابینا بر حسب وضع فعالیت -1390

وضع فعالیت مرد زن
جمعیت فعال 33.88 6.60
شاغل 83.05 76.78
بیکار 16.95 23.22
جمعیت غیر فعال 64.94 92.26
محصل 10.38 8.51
خانه دار 0.59 44.05
دارای درآمد بدون کار 35.20 14.79
سایر 53.84 32.65
اظهار نشده 1.17 1.14

 

آمار جدول 8 نشان می دهد مردان نابینا در مفایسه با زنان نابینا از لحاظ وضع فعالیت اشتغال بیکاری در موقعیت بهتری برخوردار هستند برای مثال نرخ اشتغال در بین مردان نابینا برابر با 05/83 درصد است در حالی که برای زنان برابر با 78/76 درصد می باشد.

نرخ بیکاری در بین مردان نابینا برای مردان در حدود 17 درصد و برای زنان 22/23 درصد می باشد همچنین درصد افراد محصل برای مردان 38/10 درصد و برای زنان 51/8 درصد است.  آمارها نشان می دهد در حدود نیمی از زنان نابینا 05/44 درصد خانه دار هستند

 

 

9- توزیع نسبی جمعیت 10 ساله و بیشتر معلول بر حسب وضع زناشویی و نوع معلول- 1390

 وضع زناشویی

 

نوع معلولیت
نابینا ناشنوا اختلال
در گفتار و صدا
قطع دست نقص دست قطع پا نقص پا نقص تنه اختلال ذهنی
حداقل یک‌بار ازدواج کرده 71.17 58.37 38.79 73.85 66.79 76.69 69.12 60.84 21.27
   دارای همسر 73.41 77.40 82.18 91.68 83.93 86.36 78.46 77.63 74.79
   بی همسر 26.57 22.59 17.79 8.32 16.06 13.63 21.53 22.35 25.17
   بدلیل فوت همسر 91.36 88.32 77.47 76.19 78.63 83.59 86.03 84.38 57.66
   بدلیل طلاق 8.64 11.68 22.53 23.81 21.37 16.41 13.97 15.62 42.34
   اظهار نشده 0.02 0.01 0.03 0.00 0.01 0.01 0.01 0.02 0.04
هرگز ازدواج نکرده 28.80 41.61 61.14 26.14 33.18 23.29 30.86 39.07 78.46
اظهار نشده 0.03 0.02 0.08 0.01 0.03 0.02 0.02 0.09 0.27

 

آمار جدول 9 نشان می دهد 17/71 درصد از معلولان نابینا حداقل یکبار ازدواج کرده اند بیشترین درصد افراد ازدواج کرده مربوط به گروه معلولان قطع پا و بعد از آن قطع دست می باشد و نابینان از این لحاظ در رتبه سوم قرار دارند.

طلاق در بین نابینایان برابر با 64/8 درصد است که کمترین میزان طلاق در بین گروه های 9 گانه معلولیت است بیشترین میزان طلاق مربوط به معلولان اختلال ذهنی و بعد از آن معلولان قطع دست می باشد. درصد افراد هرگز ازدواج نکرده در بین معلولان نابینا 80/28 درصد است کمترین درصد افراد هرگز ازدواج نکرده مربوط به گروه معلولان قطع پا و بیشترین درصد بعد از گروه  معلولان دارای اختلال ذهنی مربوط به معلولان قطع دست می باشد

 

10- توزیع نسبی نابینایان 10 ساله و بیشتر بر حسب جنس و وضع زناشویی – 1390

وضع زناشویی مرد زن
حداقل یک‌بار ازدواج کرده 74.72 65.97
   دارای همسر 89.41 46.87
   بی همسر 10.57 53.11
   بدلیل فوت همسر 84.42 93.65
   بدلیل طلاق 15.58 6.35
   اظهار نشده 0.02 0.02
هرگز ازدواج نکرده 25.25 34.00
اظهار نشده 0.03 0.05

 

آمار جدول 10 نشان می دهد مردان نابینا در مقایسه با زنان نابینا از لحاظ وضع زناشویی در موقعیت بهتری قرار دارند برای مثال درصد افراد حداقل یکبار ازدواج کرده برای مردان در حدود 75 درصد و برای زنان در حدود 66 درصد است در حدود 11 درصد کمتر از مردان آمار مردان در وضعیت دارای همسر 41/89 درصد است در حالی که این رقم برای زنان نصف مردان و برابر با 87/46 درصد است. درصد زنان بی همسر بر اثر فوت همسر و طلاق و همچنین درصد افراد هرگز ازدواج نکرده در زنان نابینا بیشتر از مردان نابیناست.

 

 

نتیجه گیری و پیشنهادات

 

 

بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 جمعیت ایران در سال 1390 بیش از 75 میلیون نفر بوده که از این تعداد بیش از 1 میلیون نفر ( 1.4 درصد) حداقل به یک نوع معلولیت مبتلا بوده اند. این درحالی است که سهم مردان معلول از جامعه مردان 1.7 درصد و سهم زنان از جامعه خودشان 1.0 به دست آمده است. به عبارتی مردان معلول تقریباً دو برابر زنان معلول هستند.

توزیع معلولان بر حسب نوع معلولیت نشان می دهد که بیشترین نوع معلولیت مربوط به اختلال ذهنی (8/32 درصد) و بعد از آن نقص پا (9/25 درصد) است. در مراتب بعدی نقص تنه با 6/13 درصد و اختلال در گفتار و صدا با 4/13 درصد قرار گرفته اند. همچنین کم ترین معلولیت گزارش شده در جامعه قطع پا با 6/4 درصد گزارش شده است. درصد معلولان نابینا 7/9 درصد و در رتبه نهم قرار دارند.

بیشترین درصد نابینایان در گروه سنی 75 ساله و بیشتر با 6/21 درصد و بعد از آن 70-74 ساله و 25-29 ساله هر دو با 5/6 درصد قرار دارند. نرخ بی سوادی نابینایان 36/55 درصد است مقایسه میزان معلولیت باسوادان و بیسوادان به تفکیک جنس نیز گویای آن است که نرخ بی سوادی زنان نابینا بیشتر از مردان نابینا است.

نرخ مشارکت اقتصادی معلولانکمتر از افراد غیرمعلول است. به گونه ای که نرخ مشارکت اقتصادی معلولان با 6/25 درصد بسیار پایین تر از جامعه غیرمعلول است. نرخ مشارکت اقتصادی غیرمعلولان3/38 درصد است.نرخ مشارکت اقتصادی نابینایان برابر با 8/22 درصد است. نرخ بیکاری معلولان ایران در سال 1390 برابر با 0/21 درصد به دست آمده است که همین نرخ برای غیرمعلولان7/14 درصد است. نرخ بیکاری معلولان نابینا برابر با 7/17 درصد است.

مردان نابینا در مقایسه با زنان نابینا از لحاظ وضع زناشویی در موقعیت بهتری قرار دارند درصد افراد حداقل یکبار ازدواج کرده برای مردان نابینا در حدود 75 درصد و برای زنان نابینا در حدود 66 درصد است (حدود 11 درصد کمتر از مردان) آمار مردان در وضعیت دارای همسر 41/89 درصد است در حالی که این رقم برای زنان نصف مردان و برابر با 87/46 درصد است. درصد زنان بی همسر بر اثر فوت همسر و طلاق و همچنین درصد افراد هرگز ازدواج نکرده در زنان نابینا بیشتر از مردان نابیناست.

در نهایت می‌توان بیان کرد که نه تنها بی عدالتی و نابرابری های اجتماعی در برخورداری از آموزش ،اشتغال ،امکان ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه بین معلولان و افراد عیر معلول وجود دارد. بلکه بین خود افراد معلول نیز وجود داشته و تبعیض جنسیتی در برخورداری از امکانات و فرصت های آموزشی شغلی و. … به وضوح بین زنان و مردان معلول از جمله نابینایان دیده می شود. بنابراین پیشنهاد می شود.  تغییر در نوع نگاه جامعه به معلول و توانایی های آنان از طریق فرهنگ سازی انجام گیرد. چرا که تاکنون بیشتر اقدامات صورت گرفته برای معلولان در حد قوانین آیین نامه ها و بخشنامه ها متوقف مانده و تا رسیدن به اهداف مورد انتظار در این مستندات ، راهی طولانی در پیش است.

 

 

منابع و مآخذ

-پرتوی لطیف،رضاییمهدی.(1391). بررسی ترکیب جمعیتی و اجتماعی معلولیت بر اساس سرشماری های سال 1390،فصلنامه پژوهشی.

-ترانهمحمد حسین.(1392).بررسی رابطه توسعه اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی بر میزان شیوع معلولیت در سطح ملی واستانی.

-جلاوندعباس. (1391). مقدمه‌ای بر اصول توان‌بخشی معلولان. انتشارات رشد تهران.

-مرکز آمار ایران. (1390). سرشماری عمومی نفوس و مسکن.  مرکز آمار ایران تهران.

-نژادشبستری،مهرافزا.(1384).بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی معلولیت جسمی و ذهنی فرزندان در حال تحصیل در منطقه ۱۶ آموزش و پرورش شهر تهران.

– پژهان،علی و یوسفی،نریمان.(1390).بررسی وضعیت اشتغال معلولاندر ایران،فصلنامه جمعیت،

 

Albrecht, A., Schauder, D., & Bow, A.(2003). Australian Perspectives on the Use of the Internet by People Who Are Visually Impaired and Professionals Who Work with Them. Journal of Visual Impairment and Blindness, 95(11), 690.

– Filmer,D.(2005).Disability,poverty, and Schooling in the Developing Countries: Result 11HouseholdSurveys(December), World Bank Policy Research Working paper No 3794, available from:http//ssrn.com/abstract=874823 March 2007.

– Parsons, I. (1994). Oliver Twist has Asked for More. Geelong: Villamanta.

– Pezhhan, A. (2011). A study of Aging disability demography characteristics and Its Impact on Socio-economic Development in Iran: National Seminar On Demographic Socio-economic and Health Aspect of Ageing  in India. Department of Demography University of kerala, 21-22 March 2011.

-Pezhhan.Ali(2013).A study on demgrphic and socio-Economic characteristics of Handicap population in iran. Tehran.Zeyton Sabz.

 

 

 

 

[1] استادیار جمعیت شناسی. Pezhhan_ali@yahoo.com

[2] کارشناس ارشد جمعیت شناسی

[3] -Arayeli.Artor

 

۴ دیدگاه دربارهٔ «هجدهمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا،تحلیل جمعیتی اجتماعی و اقتصادی افراد معلول نابینا در ایران»

از دوستی که کامنتها را باز کرد تشکر میکنم. راستی یکی هم هدینگ‌بندیش کرده از او هم تشکر میکنم. ولی نمیدونم چرا متن ناقص شده که سعی میکنم تکمیلش کنم. خودمم خیلی دوست دارم عناوین را هدینگ‌بندی کنم ولی حقیقتش درست حسابی بلد نیستم. یه بارم درخواست کردم که یه آموزشی دربارۀ هدینگ‌بندی تهیه بشه که ظاهرا کسی نشنید. به هر حال ممنون و سپاس.

سلام بر عمو حسین گرامی از زحمات و الطاف بی دریغ جناب عالی کمال تشکر و قدردانی را دارم اگر ممکن باشد که مشخص شود که نویسندگان مقاله بقول رعد بزرگ ببین هستند یا نبین و این آمار تا چه اندازه معتبر هستند ضمناً پیشنهاد میکنم که این مقالات بصورت یک مجموعه یا کتاب نیز منتشر بشود برای ماندگاری تا شاید بعداً بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد….موفق باشید دوست من …

دوست من نویسندگان عمدتا ببین هستند از اساتید دانشگاه و دانشجویان کارشناسی ارشد. اون مقاله هایی را که کار بچههای خودمون باشه را اعلام میکنم که تا حالا از آقای جوانمرد و خانم کریمزاده که فعلا اسم کوچیکش یادم نیست خخخخ ظاهرا سمانه بود یه مقاله داشتیم و سه مقاله هم از آقای علی بشیری داشتیم که طرف دیگر ببین بوده. در آینده هم به مقالۀ امیر و تبسم هم خواهیم رسید. در مورد آمار هم خوب به منابع اشاره میکنند مثلا آماری که در همین مقاله مورد استناد قرار گرفته، از سرشماری سال ۹۰ برگرفته شده و اگه ما خیلی حساس باشیم باید خودمون به تحقیق بپردازیم تا ببینیم واقعا صحیح هستند یا نه یا اینکه اعتماد کنیم. در مورد کل مقالات هم باید عرض کنم که یک راه اینه که همین پستهای حقیر رو پیگیری کنید و مقالات را دانلود کنید تا در نهایت کل مجموعه را داشته باشی. یک راه دیگه هم اینه که با انجمن کاشان تماس بگیری و ازشون بخواهی که سی دی مقالات رو برات بفرستند. راه دیگه هم اینه که صبر کنی تا من وقتی همۀ مقالات تموم شد لینک کلی و تمام و کمال را هم بذارم و بتونی دانلود کنی. از اینکه پیگیر هستی هم خرسندم و هم تشکر میکنم. پیروز و پاینده باشی دوست خوب من.

دیدگاه‌ها غیرفعالند.