خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

اگر رستم و سهراب الآن بودن

سلااااام به همگی. امیدوارم خوب خوب باشید. امروز با یه شعر طنز اومدم. به نظر خودم که خیلی شعر بامزه ایه. دوست داشتم برای شما اینجا بنویسمش. خب دیگه زیادی حرف نمی زنم. میریم سراغ شعر.

اینم شعر:

چنین گفت رســتم به سهـــراب یل،

که من آبـــرو دارم انــــــدر محل.

مکن تیزو نازک ، دو ابـروی خود،

دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود.

شدی در شب امتــــــحان، گرمِ چت،

برو گــم شو ای خــاک، بر آن سـرت.

اس ام اس فرستادنت بس نبود،

که ایمیلو چت هم به ما رو نمـود؟

رهـا کن تو این دختِ افراسیاب،

که مامش تو را می نمــــاید کبــــــاب.

اگر سر به سر، تن به کشتن دهیم،

دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم.

چو شوهر در این مملکت کیمــیاست،

ز تورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست.

خودت را مکن ضــــایع از بَهر او،

به دَرسَت بپرداز و دانش بجـــــو.

درین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس،

فقـط هشت واحد، نمـودی تو پاس.

تو کز درسو دانش، گریزان بـُدی،

چرا رشــته اَت را پزشـکی زدی؟

من از گـــــــــورِ بابام، پول آورم،

که هــر ترم، شهـریه اَت را دهَم؟

من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر،

ندارم بجــز گرزو تیـــغو ســپر.

چو امروزیان،وضع من توپ نیست،

بُوَد دخل من هفـدهو خرج، بیست.

به قبـضِ موبایلت نگـه کرده ای،

پــدرجــــد من را در آورده ای؟

مسافر بَرم،بنـده با رخش خویش،

تو پول مرا می دَهی پای دیـــش؟

مقصر در این راه، تهمیــنه بود،

که دور از من اینگونه لوست نمود.

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر،

بُوَد گفـــته هایت چو شهـدو شِکَر.

ولـی درس و مشق مرا بی خیـال،

مَزَن بر دل و جان من ضــد حال.

اگر گرمِ چت یا اس ام اس شویــم،

از آن بِه که یک وقت دِپرِس شــویم.

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «اگر رستم و سهراب الآن بودن»

درود بر خانم حدیثه ,
ممنونم ازتون شعر طنز خوبی بود . آیا این شعر از خودتون بود؟
من به شاعر بزرگمون فردوسی بسیار علاقه دارم و این بیت رو که البته جدیست , هیچ وقت از یاد نمیبرم و بهش اعتقاد دارم :
بسی رنج بردم در این سال سی .
عجم زنده کردم بدین پارسی .
ببخشید ولی من مثل شما طبع شعر نداشتم ولی امیدوارم پستتون به یک مشاعره خوب تبدیل بشه .
موفق و پایدار باشید .

سلام به شما
خواهش می کنم نه من حتی یه بیتم نمی تونم شعر بگم البته دوست دارما ولی هر کاری می کنم نمیشه.
بله منم خیلی به فردوسی علاقه دارم مخصوصاً توی دانشگاه خیلی کلاس رستم و اسفندیار و سهرابو دوست داشتم ولی متأسفانه به این شاعر بزرگ جفا شده و فقط همین دو شعر ایشون تدریس میشه
فکر خوبیه که توی این سایت بین هم محله ای ها یه مشاعره ی خوب بذاریم
شما هم موفق و پایدار باشید.

سلام
راستش منم زیاد از طنز خوشم نمیاد توی خونمون مثلاً دور هم نشستیم فامیل یه جوکی میگه همه می خندن اونم از نوع غش غشش ولی من خندم نمی گیره دیگه چی بشه بخندم دختر عمم که از دست من کلافه است میگه چرا هر جوکی برات میگم نمی خندی منم خجالت می کشم از اینکه نمی خندم حالا الکی یه ذره لبخندی چیزی می زنم گاهی می خندم ولی همه می فهمند که این خنده الکیه خخخخ
معلومه خیلی به فردوسی علاقه داریدا اونم از نوع دو آتیشش
ممنون آبجی که نظرتو گفتی خوشحال شدم.

سلام حدیثه خانم شبتون بخیر و شادی. از حسن سلیقه شما تشکر میکنم. شعر طنز بسیار جالبی بود. جالبی این شعر از این جهت هست که از الفاظ زشت در این شعر استفاده نشده، من اشعار طنز زیادی رو دیده بودم که با شاهنامه شوخی میکردند و الفاظ ناشایست در این اشعار استفاده میشد، خوشبختانه در این شعر طنز از چنین الفاظی استفاده نشده است. من هم به طور کل شوخی با بزرگان تاریخ ایران را قبول ندارم چون شأن این بزرگان بیشتر از حد تصور ما هست که حالا ما بخواهیم با اآنها شوخی کنیم. ببخشید که کامنتم طولانی شد. موفق باشید. شب خوش

سلام شب شما هم بخیر و شادی
خواهش می کنم نظر لطفتونه
خوشحالم که از نظرتون جالب بوده
بله به نظر منم نباید به بزرگان توهین کرد اما این شعر به هیچ بزرگی توهین نکرده بلکه اوضاع جامعه رو در زبان طنز بیان کرده ولی منم موافقم که اشعاری که توش کلمات بی ادبی به کار می برن حالا چه توش با بزرگان شوخی کرده باشن یا نه کلاً همین که بی ادبی توش باشه قشنگیش از بین میره
از حضور و کامنتتون ممنونم شما هم موفق باشید و شبتون خوش.

سلام … شعر طنز قشنگی بود…به جایی بر نمیخوره که کاظمیان جون…فردوسی خودش اومده همه نژادها رو کوبیده …حالا یکی هم اومده با اون شوخی کرده ….که فقط در حد طنز پردازی بوده و توهینی نکرده.
طبق مطالعات من فردوسی یک نژاد پرست بوده برای همین هم من از هیچ نژاد پرستی خوشم نمیاد…حتی اگر بعضا شعرهاشو دوست داشته باشم.
حدیثه جان شما که ادبیات خوندید تحقیقاتی در این مورد خودتون انجام دادید؟
چون تحقیقات من در حد مقاله هایی هست که توی اینترنت خوندم درموردش.

سلام به آبجی سارای نازنین
ممنون لطف داری
شکلک خجالت و باز شکلک خجالت و باز شکلک خجالت نه من تحقیقی نکردم ولی شک دارم که این مقاله هایی که خوندید درست باشه آخه هر شعری سر و تهی داره بعضی ها واسه اینکه یه شاعرو بکوبن وسطشو میگیرن با سر و تهش کاری ندارن که این جمله رو کی گفته اصلاً. یکی از اساتید ما تو دانشگاه می گفت همش تقصیر شما ادبیاتی هاست شما نمی رید تحقیق کنید درباره ی شاعرا یه غیر ادبیاتی میاد تحقیق می کنه و هزارتا چرت و پرت نثار شاعر بیچاره می کنه مثلاً یکی نوشته بود فردوسی راجع به زنا معتقده که نمیشه هیچ حرفیو بهشون زد و مشورت با اونا مساوی ضرره و فردا می بینی که همه ی کوچه و بازار از حرفی که بهشون زدی خبر دارن در حالیکه این جمله ها عقیده ی فردوسی نبود بلکه حرفای اسفندیار بود به مادرش وقتی که بهش گفت به جنگ رستم نرو که پایان خوشی نداره اون در جواب این جمله ها رو میگه بعد نویسنده ی اون مقاله این جمله های اسفندیارو گرفته و میگه اینا حرفا و عقیده ی فردوسیه حالا نمی دونم نویسنده ی این مقاله ای که شما میگید ادبیاتی هست یا نه روشش به شکل اون شخص بوده یا نه برای همین میگم که شک دارم که درست باشه حالا واجب شد بریم تو نخ تحقیق امروز نه فردا نه پس فردا آبجی خجالتم نده دیگه بالاخره یه روزی میرم شکلک خنده همراه با خجالت

یا این شعر
چون هرمز یکی از شخصیت های شاهنامه است پس معلومه یه شخصیت دیگه ای توی شاهنامه داره از این شخصیت بد میگه و اینا حرفای خود فردوسی نیست.مثلاً من یه داستان می نویسم یکی از شخصیت ها هر چی بد و بیراهه به یه شخصیت دیگه ی داستانم میگه خب این کسانی که این مقاله رو نوشتند نمی تونن بگن خب حدیثه عقیدش اینه در صورتیکه عقیده ی من شاید صد درجه با اون فرق داشته باشه و اون شخص یکی از شخصیت های منفور از نظر من باشه.
خب دیگه آبجی ببخشید من دیگه اینجا وکیل مدافع آقای فردوسی شدم خخخخخخخخ

بله حرف شما کاملا درسته…چون من اصلا شاهنامه را کامل نخوندم……..منتظر تحقیقات شما هستیم به زودی.من که رفتم این شعرش که برام مهم بود خوندم
http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/hormozd/sh10/
چیز زیادی سر درنیاوردم سرم گیج رفت.حوصلم نمیکشه زیاد این جور شعرها رو بخونم.خودت تحقیق کن داستانشو به ما هم بگو چی بود چی نبود.از جناب فردوسی هم پیشاپیش عذر میخوام اگر ندونسته حرفی زدم.

دیدگاهتان را بنویسید