درود بر یاران پرتلاش و علاقهمند اما ساکت و آرام. متن مقالۀ امروز را
و آهنگ هدیه را از آخر متن دانلود کنید. ناز نکنیااا حتما دانلود کنیهاااا.
بررسی عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی افراد آسیبدیدهی بینایی
زهرا حسن زاده[1]
مریم منعمیان بیدگلی[2]،
صدیقه چشم براهی[3]
چکیده
اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و بهکارگیری مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مؤلفههای اصلی رشد اجتماعی به خصوص در بین کودکان و نوجوانان محسوب میشود. مهارتهای اجتماعی عبارت است :رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه، رفتارهایی که شخص میتواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بُروز پاسخهای مثبت و پرهیز از پاسخهای منفی منتهی شود.
افراد مبتلا به آسیبهای معلولیت، دسترسی محدودی به اطلاعات در جریان تحول خود دارند؛ کمبود اطلاعات باعث میشود تعاملهای اجتماعی که بعدها در تحول نظریه ذهن اهمیت دارد؛ تحت تأثیر قرار گیرد. و منجر به نارساییها در زمینه مهارتهای اجتماعی شوند و این گونه نارساییهای، پیش بینی کننده انواع مختلفی از مشکلات عاطفی، شخصیتی، سازگاری و تحصیلی کوتاه مدت و دراز مدت است. هدف از مقاله حاضر بررسی مهارتهای اجتماعی آسیب بینایی، به روش تحقیق توصیفی است. تحقیقات نشان میدهد با توجه به این که حس بینایی از مهمترین عوامل درک و دریافت محیط زندگی است و نقش تنظیم کننده بخش مهمی از رفتارهای انسان را به عهده دارد؛دلایل مختلفی در مورد پایین بودن مهارت اجتماعی افراد نابینا در مقایسه با افراد سالم وجود دارد ولی نابینایی الزاماً همراه با ناسازگاری نیست و بیشترین علت ناسازگاری افراد نابینا را طرز برخورد جامعه با آنان میدانند.
واژگان کلیدی: آسیب بینایی؛ کم بینایی؛ مهارت اجتماعی.
مقدمه
مهارتهای اجتماعی یکی از عناصر اجتماعی شدن در کلیه فرهنگها است. و کمبود و فقدان آن یکی از جدیترین مشکلات برای افراد هر جامعه ای محسوب می شود. کارتلج[4] و میلبرن(1985)، مهارتهای اجتماعی ، رفتارهای آموخته شده و جامعه پسندی که به بُروز پاسخهای مثبت و اجتناب از پاسخهای منفی میانجامد؛ میدانند. (نظری نژاد، 1386، به نقل از شریفی در آمدی 1390).
از نظر گرشام و الیوت[5] (1999)، مهارت اجتماعی مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی است که فرد را قادر میکند تادیگران رابطه مؤثر داشته و از عکسالعملهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. آنها معتقدند همکاری، مشارکت با دیگران، کمک کردن، آغازگر رابطه بودن، تقاضای کمک کردن، تعریف و تمجید از دیگران، و تشکر و قدر دانی کردن، مثالهایی از این نوع رفتار است. یادگیری رفتارهای فوق و ایجاد رابطه موفق با دیگران یکی از مهمترین دستاوردهای دوران کودکی است. متأسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارتها نمیشوند. بنابراین اغلب این کودکان با عکسالعملهای منفی از سوی بزرگ سالان و کودکان دیگر روبه رو میگردند(بیابانگرد، 1384: 2).
به بیان دیگر، مهارت اجتماعی مترادف با سازگاری اجتماعی است. مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد (اسلبی و گوآرا[6]، 2003). استرایر[7] 1989، مهارت اجتماعی را همانند سازگاری متقابل کودک با محیط اجتماعی و در رابطه با همسالان میداند. در این مدل، سازگاری با توانایی و ظرفیت کودک در پیش بینی، جذب کردن و عکسالعمل نشان دادن به نشانههای موجود یک بافت اجتماعی دارد. این نشانهها شامل حالات عاطفی یا رفتار همسالان است. در این فرایند رشد عاطفی و اجتماعی کودک دخالت دارد، توانایی کودک یا نوجوان در انتخاب رفتار مناسب و ارزشیابی در مورد روابط اجتماعی و ساختار گروه، میزان مهارت و قابلیت اجتماعی را مشخص میسازد(همان). بهطور معمول مهارتهای اجتماعی در ارتباط با والدین، خواهر و برادر، گروه دوستان و آشنایان فرا گرفته میشود و در رفتار و کردار کودک نقش دارد. از سوی دیگر، نابینایی پدیده ای است بس کهن و قدمت آن را میتوان با تاریخ حیات انسان همزاد و هم زمان دانست. حس بینایی از دیر باز مورد توجه فلاسفه، هنرمندان، فیزیولوژیستها و روانشناسان بوده است. این حس از مهمترین عوامل درک و دریافت محیط زندگی است و نقش تنظیم کننده بخش مهمی از رفتار های انسان را به عهده دارد (عشایری، 1367).
سیلورستون[8]، لانگ[9] ، روسنتال[10] و فای[11] (2000) نیز در تعریف کم بینایی میگویند: کم بینایی، کاهش معناداری از میزان کارکرد بینایی است که نمیتواند با استفاده از عینکهای معمولی، لنزهای بینایی و یا جراحی به حد کارکرد طبیعی برسد. ضمن اینکه این اصطلاح در مورد افرادی به کار میرود که دارای حوزه دید محدودی هستند (به نقل از جریفین[12]، ویلیامز[13]، دیویس[14]و انگلمن[15]، 2002: 37). بینایی دارای کارکردهای فراوان در حیات هر شخص . و زمینه ساز انجام مهمترین فعالیتهای زندگی است. اختلال در بینایی و کم بینایی میتواند نقش بسیار مهمی در عملکرد زندگی فرد داشته باشد و آدمی را از بسیاری از علایق و برنامه ریزیهایی که برای یک زندگی مطلوب دارد دور نگه دارد. و از همه مهمتر مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی بهتر را از وی سلب کند.
در این میان، کوئن و همکاران 1973، معتقدند؛کودکان معلول به دلیل نقص های جسمی و محرومیتهای ناشی از آن، اغلب قادر به ایجاد رابطه اجتماعی و مقابل با هم سالان و بزرگ سالان نیستند و سازگاری اجتماعی و عاطفی آتی آنان با دشواری روبه رو است. این کودکان به طورمعمول منزوی و گوشه گیر بوده و رفتارهای رشد نیافته و ضد اجتماعی و نامناسب بُروز میدهند. پژوهشهای طولی، مؤید تأثیر منفی فقدان یا نقص مهارت اجتماعی بر سلامت روان کودک است (به نقل از شهیم، 1381: 122).
اهمیت مهارتهای اجتماعی به عنوان مهمترین عامل اجتماعی شدن و سازگاری اجتماعی را هیچ گاه نمیتوان از نظر دور داشت و بی شک توجه به هوش اجتماعی، رشد اجتماعی و تربیت اجتماعی در کنار دیگر ابعاد رشد و حیطههای تعلیم و تربیت، از جایگاه ویژهای برخوردار است. در چشم انداز کنونی، در حوزه آموزش مهارتهای اجتماعی، رویدادهای فراوانی رخ داده؛ پژوهشهای بیشماری صورت گرفته؛ روشهای آموزشی و درمانی جدیدی مطرح گردیده و افقهای روشنتری آشکار شده است. تمامی این حرکتها و شناختهای روز افزون به انسان کمک میکند تا به کمیت و کیفیت زندگی اجتماعی خود و دیگران غنای بیشتری ببخشد و به خصوص به کودکان با نیازهای ویژه و سازگاری اجتماعی آنان، نگاه انسان دوستانهتر و پویاتری داشته باشد (متسون و اولندیک، ۱۳۸۴).
در مجموع ، هراندازه انسان در ارتباط با دیگران بیشتر و همه جانبه تر بتواند به هدفهای خویش برسد، ما او را در زمینه های اجتماعی ماهر تر میدانیم. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل موثر بر مهارت اجتماعی افراد آسیب دیده بینایی است که درآن دنبال می شود:
1-نقش محیط اجتماعی در نحوه برخورد و تعامل با افراد آسیب دیده بینایی؛
2- نقش خانواده در افزایش مهارت اجتماعی افراد آسیب دیده بینایی؛
3-تأکید بر نقش یادگیری اجتماعی و اهمیت آن در افزایش مهارتهای اجتماعی؛
الف- مهارت اجتماعی
اجتماعی شدن، فرایندی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه، مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و بهکارگیری مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مؤلفههای اصلی رشد اجتماعی به خصوص در بین کودکان و نوجوانان محسوب میشود.
در این راستا، رفتار اجتماعی بر تمامی جنبههای زندگی کودکان و نوجوانان سایه میافکنَد و بر سلامت روانی، سازگاری و شاد کامی بعدی آنها تأثیر میگذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان هم سالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگ سالان مشخص میکند. میزان توانایی فرد در مهارتهای اجتماعی به طور مستقیم به رشد اجتماعی کمیت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مطلوبی که از خود نشان میدهد؛ مربوط میشود (متسون و اولندیک، ۱۳۸۴).
اسلاموسکی و دان [16]1996، شناخت و مهارت اجتماعی را فرایندی میدانند که کودکان و نوجوانان را قادر میسازد تا رفتار دیگران را درک و پیشبینی کنند، رفتار خود را کنترل نماید و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم نماید (به نقل از بیابانگرد، 1384: 3).
جانسون و جانسون(۲۰۰۰)، شش پیامد سودمند آموزش مهارتهای اجتماعی را نقل کردند۱- رشد فردی و هویتی ؛
۲- موفقیتهای شغلی؛
بهبود کیفیت زندگی؛
۴- سلمت فیزیکی؛
۵- سلامت روانی (رشد عزت نفس، خود مختاری، کاهش اضطراب، افسردگی، ناکامی)؛
۶-توانایی رویارویی با استرس. 🙁 مستعلمی، فروزان،حسینیان، یزدی، 1384: 439و 438).
ب- آسیب بینایی
نقص بینایی، عبارتست از بدکاری عصب چشمی یا بینایی که مانع از دیدن به هنجار فرد میشود. وقتی که فردی نمیتواند حداقل با یک چشم به گونه به هنجار ببیند؛ دارای نقیصه بینایی است. این افراد ممکن است محرکات را کم نور، تیره و یا خارج از مرکز بینایی ببینند. آنها ممکن است تنها بخشی از یک شی را دیده یا هر چیزی را به این صورت که زیر توده سیاهی از ابر پنهان شده باشد، ببینند. توانایی استفاده از آنچه توسط مردم قابل رویت است؛ متفاوت و حتی میتوان درجات متنوعی برای تیزی بینایی در نظر گرفت. اصطلاحاتی نظیر نابینایی، نقص بینایی، کمبینایی و معلولیت بینایی گویای مشکلات دیداری عمدهای هستند. البته بیشتر کودکان نابینا در طبقهای جای میگیرند که میتوانند حداقلی از دید را داشته باشند. به عبارت دیگر، تعداد زیادی از این کودکان نابینای مطلق نیستند (کاکاوند، 1385).
از طرف دیگر، در ارتباط با کم بینایی، کورن و کوئینگ[17] (1996)، این گونه عنوان میکنند که افراد کم بینا کسانی هستند که با وجود استفاده از عینک برای اصلاح دیدشان، در انجام تکالیف دیداری دچار مشکلاند، امّا این افراد میتوانند با استفاده از فناوریهای کمکی از قبیل: سختافزارها و نرمافزارهای رایانه و سایر راهبردها، عملکرد خود را در انجام تکالیفشان بهبود بخشند ( به نقل از لیتون و لاک، 1383: 39).
درتعریف قانونی نابینایی آمده است که: شخصی از لحاظ قانونی نابینا است که میزان دید او با اصطلاح چشم برتر 200/20 یا کمتر است. در ایالات متحده، نابینا از نظر قانونی به کسی اطلاق میشود که چیزی را که یک فرد بینای عادی در فاصله 200 فوتی یا حدود 70 متری رویت میکند، در فاصله 20 فوتی یا 7 متری و یا نزدیکتر میتواند ببیند.
تعریف آموزشی: از نظر آموزشی، کسی که برای خواندن و یادگیری از خط بریل استفاده میکند، نابینا تلقی میشود (دبیری و زندی پور، 1385).
در تعریف آموزشی دیگری، تیلور، افراد با نقایص بینایی شدید را به دو دسته تقسیم کرده است: نابینا و نیمه بینا. افرادی که میزان بینایی آنها، اجازه استفاده از خطوط نوشتاری را برای مقاصد آموزشی به آنها نمیدهد؛ میتوانند از خط بریل، حس لامسه و وسایل کمک شنیداری در آموزش استفاده کنند. افراد با بینایی جزیی یا نیمه بینا، میتوانند در امر آموزش از باقی مانده بینایی خود استفاده کنند و برای یادگیری از کتابهایی با خطوط درشت و یا وسایلی که خطوط را بزرگ نمایی میکنند، استفاده نمایند (کاکاوند، 1385). تعریف آموزشی، جدیدتر از تعریف قانونی است و مبتنی بر کارکرد بینایی باقیمانده در ارتباط با اهداف آموزشی است.
ج- عوامل موثر بر مهارت اجتماعی
فردی که مهارتهای اجتماعی لازم را کسب کرده است؛ فردی است که میتواند به خوبی با محیطش سازش کند و یا اینکه میتواند از طریق برقرار کردن ارتباط با دیگران از موقعیتهای تعارض آمیز کلامی و فیزیکی اجتناب کند. این گونه افراد، رفتارهایی از خود نشان میدهند که منجر به پیامدهای مثبت روانی- اجتماعی، نظیر پذیرش توسط همسالان و رابطه موثر با دیگران میشود. از سوی دیگر، کسانی که مهارتهای اجتماعی لازم را کسب نکردهاند؛ اغلب به اختلالهای رفتاری مبتلا میشوند؛ از طرف همسالان پذیرفته نمیشوند؛ در میان همسالان و بزرگ سالان محبوب نیستند و با معلم و یا سایر افراد حرفهای به خوبی کنار نمیآیند. بدون تردید افرادی مانند افراد دارای آسیب بینایی نیز، کم و بیش دارای نارساییهایی در زمینه مهارتهای اجتماعی هستند و این گونه نارساییها، پیش بینی کننده انواع مختلفی از مشکلات عاطفی، شخصیتی، سازگاری و تحصیلی کوتاه مدت و دراز مدت میباشد (گرشام، شوگی و هارنر[18]، ۲۰۰۱).
از این رو، متسون و اولندیک (۱۹۸۸) گزارش کردهاند که: ۹۰ تا ۹۸ درصد از دانش آموزان شاغل به تحصیل در کلاسهای ویژه، مشکلات بین شخصی دارند و این حقیقتی است که به دلیل وجود مشکلات عاطفی و تحصیلی بر وخامت بیشتر موقعیت میافزاید. دانشآموزان نابینا نیز به عنوان بخشی از جامعه افراد استثنایی از این قاعده مستثنی نیستند و گاهی در اکتساب و بهکارگیری مهارتهای اجتماعی دچار مشکل هستند. از آنجایی که دانشآموزان نابینا در اکتساب رفتارهای اجتماعی از طریق نشانههای بینایی، سرمشق گیری، حالتهای چهرهای، ارتباط از طریق نگاه، دریافت بازخورد و همچنین توانایی در تعیین محل افراد، مشکل دارند؛ ممکن است مهارتهای اجتماعی را به خوبی کسب نکرده باشند و به طور کامل در آنان رشد نیافته باشد (مک کاسپی [19]، ۱۹۹۶به نقل از به پژوه، 1384).
لاکنر، بومن و صباق(۲۰۱۰)، بیان میدارند: توانایی درک این موضوع که دیگران واجد حالتهای ذهنیای هستند که میتواند با حالتهای ذهنی خود فرد یا واقعیت متفاوت باشد و اینکه اعمال انسان به وسیلهی حالتهای ذهنی درونی مانند باورها، امیال و مقاصد برانگیخته میشود، نظریه ذهن نامیده میشود. داهلگرن، سندبرگ و لارسن، (2010) نیز بیان می دارند، نظریه ذهن برای درک اینکه چگونه افراد در یک موقعیت مشابه، به رغم داشتن تجربه مشابه، میتوانند حالتهای ذهنی متفاوتی داشته باشند، ضروری است.
گریگوری و دیگران(2002) معتقدند، توانایی نظریه ذهن که ذهنی سازی نیز نامیده شده است به صورت بازنمایی پیوسته وضعیت ذهنی خود و دیگران مطرح میشود. این توانایی به ما این امکان را میدهد که در اجتماع و در تعامل با دیگران اندیشهها، باورها، گرایشها و هدفهای آنها را در ذهن بازنمایی کنیم و واکنش مناسب نشان دهیم. نظریه ذهن، پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و لازمه درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است. درک اینکه افکار و احساسات دیگران متفاوت از افکار و احساسات خود فرد است از تواناییهای اجتماعی سطح بالایی است که در تحول شایستگی اجتماعی نقش دارد. در این میان برخی پژوهشها از جمله پژوهش مائز و گریتنز(۲۰۰۴)، نشان دادهاند ناتوانایی های حسی بر تحول اجتماعی و هیجانی کودکان موثرند. کودکان نیاز دارند برای اجتماعی شدن، به طور مستقیم تعاملهای اجتماعی را مشاهده کنند. کودکان مبتلا به آسیب بینایی دسترسی محدودی به اطلاعات دیداری در جریان تحول خود دارند؛ کمبود اطلاعات دیداری باعث میشود تعاملهای اجتماعی که بعدها در تحول نظریه ذهن اهمیت دارد؛ تحت تأثیر قرار گیرد و این کودکان در تحول نظریه ذهن مشکلاتی داشته باشند(گرین، پرینگ و سیوتنهام، ۲۰۰۴).
همچنین پژوهش هاگز و اینسور(۲۰۰۶)، تأثیر نظریه ذهن و توانایی کلامی را در شکل گیری مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی کودکان نشان دادهاند(به نقل از مشهدی، هاشمی جوزدانی، هاشمی برزآبادی، 1390).
صادقی (۱۳۶۸) به دلایل مختلفی در مورد مهارت اجتماعی پایین افراد ناشنوا و کم بینا در مقایسه با افراد سالم اشاره دارد:
از آنجا که بررسیهای مختلف نشان نمیدهند که کودکان یا نوجوانان ناشنوا و نابینا ناسازگار هستند؛ میتوان نتیجه گرفت که نابینایی و ناشنوایی الزاماً همراه با ناسازگاری نیستند(بیابانگرد، 1384: 4). کاتز فورس(۱۹۹۱)، علت ناسازگاری افراد نابینا و ناشنوا را بیشتر به علت طرز برخورد افراد جامعه با آنان میداند. پژوهشهای انجام شده توسط بایرشات (۱۹۹۱)، ولف وساکس (۱۹۹۷)، واگنر (۲۰۰۴) و نورا و ساندرا (۲۰۰۵)، نشان داده است که افراد نابینا از نظر مهارتهای اجتماعی با کاستیها و نارساییهایی رو به رو هستند. از این رو، اکثر پژوهش گران بر اهمیت آموزش، اکتساب و بهکارگیری مهارتهای اجتماعی به منظور رشد و سازگاری اجتماعی افراد نابینا تاکید کردهاند (به نقل از بهپژوه و همکاران، 1386: 30) . یکی دیگر از نظریه های موجود، در مبحث شناخت اجتماعی که به بررسی مهارت اجتماعی پرداخته است، نظریه کریک و داج(۱۹۹۹)، در مورد پردازشگری اطلاعات اجتماعی است. طبق این نظریه برای اینکه تعامل اجتماعی به صورت مناسب تحقق یابد لازم است که محرک اجتماعی به درستی رمز گردانی شده و با دیگر اطلاعات مربوطه مقایسه و تفسیر گردد. هر چه محرک اجتماعی بهتر پردازش شود؛ مهارت اجتماعی بیشتر و تعامل او با دیگران موفقیت آمیز تر خواهد بود(سلیمانی، زاهد بابلان، فرزانه، ستوده، 1390).
کف(۲۰۰۲)، به بررسی در مورد ۳۱۶ نوجوان مبتلا به آسیب بینایی پرداخت و نیزاودریافت نوجوانان آسیب دیده بینایی، شبکه های اجتماعی کوچکتری نسبت به همسالان خود تشکیل داده بودند. هاره و آرو(۲۰۰۰)، وضعیت بهزیستی روان شناختی ۱۱۵ نوجوان دختر و پسر مبتلا به آسیب بینایی، ۴۴ نوجوان با شرایط مزمن و ۶۰۷ نوجوان با آسیب بینایی را در کشور فنلاند مقایسه کردند و دریافتند که نوجوانان نابینا نسبت به هر دو گروه مشکلات بیشتری در روابط فردی و تعاملات اجتماعی با دوستان خود دارند. لونلفد [20]، (۱۹۸۰)، بر این نظر است که نوجوانان نابینا از نظر اجتماعی منزویاند؛ دوستان اندکی دارند؛احساس ناتوانی و حقارت میکنند که نشان دهنده کمبود پذیرش اجتماعی است. مطالعات متعدد نشان میدهند کودکان نابینا بر اساس تجارب اولیه خود طرحواره ای متخاصم از جهان در ذهن خود شکل داده و بر اساس آن نیات دیگران را غیر دوستانه ارزیابی کرده و با رفتارهای جسارت آمیز و پرخاشگرانه واکنش نشان میدهند.
کف (۲۰۰۲)، خاطر نشان میکند طرح واره ناسازگاری نابینایان به واسطهی سه دسته عوامل شکل میگیرد. اول، عوامل خانوادگی نظیر مهارتهای والدینی نامناسب و توقعات نابه جا آنها، دوم، عوامل فردی و هیجانی مانند: عزت نفس پایین و سوم، عوامل مدرسه ای از قبیل فقدان محیط حمایتی و نبود آموزش مهارتهای ضروری اجتماعی برای کنار آمدن با بحرانها. بدین ترتیب نوع محیط فرد نابینا میتواند بر سازگاری وی در ابعاد گوناگون تأثیر قطعی داشته باشد؛ به ویژه اگر اختلال بینایی این سازگاریها را پیچیده تر کند(شریفی درآمدی، 1390).
تحقیقات نشان داده آموزش مهارتهای اجتماعی به دانشآموزان نابینا، کاهش وسیعی در رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگارانه آنان ایجاد میشود. هم چنین با افزایش بازخوردها و تقویتکنندهها و ارائه فرصتهای تعاملی بیشتر به این افراد، نه فقط منجر به افزایش کفایت اجتماعی، مفهوم خود مثبت و عزت نفس در آنان میشود، بلکه به پیشرفت تحصیلی در آنان نیز منجر خواهد شد (واگنر[21]، ۲۰۰۴). هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی فراهم کردن اطلاعات و مهارتهای مورد نیاز برای نوجوانان نابینا و آسیب دیده بینایی است به طریقی که آنها در موقعیتهای اجتماعی احساس دلگرمی و راحتی داشته باشند (ساکس و ولف[22]، ۲۰۰۶). صرف نظر از تصور عمومی که نابینایی برای سازگاری یک فرد مشکلاتی به بار میآورد، نتایج پژوهشهای بسیاری از جمله هالینگ و اهار (200) نشان میدهد که سازگاری در ابعاد گوناگون با رشد مهارتهای اجتماعی ارتباط مستقیم دارد که الگوهای رفتاری معقول و مناسب فرد را در مواجه شدن با اشخاص و وظایف گوناگون معین میکند(شریفی درآمدی، 1390).
نتیجه گیری
نقص بینایی به عنوان یک مانع در تعاملات اجتماعی باعث میشود که نابینایان نسبت به هم سن و سالان خود ارتباط اجتماعی کمتری داشته باشند و چون برداشت فرد از خود دارای بار قوی اجتماعی است، لذا روی بعد عاطفی ارزشیابی خود یا همان عزت نفس آنان تأثیر میگذارد. به هر حال افراد نابینا و به طور خاص کودکان نابینا، در موقعیتهای اجتماعی با مشکلات خاصی رو برو هستند. این مشکلات دراصول ناشی از شیوههای درک کودک از سوی اجتماع و نوع ادراکی است که او از خودش دارد. کودکی که در کلاس عادی اجازه پیدا نمیکند کل تکلیف را انجام دهد ممکن است به این باور برسد که برای انجام همان کاری که کودکان دیگر در کلاس انجام میدهند ؛ به اندازه کافی قوی نیست. هم چنین ادراک کودکان دیگر در کلاس ممکن است این باشد که کودک مبتلا به نقص بینایی نمیتواند آن گونه که بقیه کلاس کار میکنند، عمل نماید و همین احساس در ارتباط با کودک نابینا بر او اثر منفی دارد.
یکی از مهمترین برنامه های موثر در ارتباط با افراد مبتلا به نقص بینایی، رشد مهارتهای زندگی روزمره است که توانایی آنها را برای انجام فعالیتهای عادی زندگی مثل:انتخاب و مراقبت از لباس، مدیریت پول، خرید کردن و … افزایش میدهد. کودکان سالم بیشتر مهارتهای زندگی روزانه را از طریق تقلید و مشاهده و یا آموزشهای والدین و دیگر اعضای خانواده یاد میگیرند اما کودکان نابینا از چنین امکانی محرومند و به همین خاطر یکی از مسئولیتهای متخصصان، تدریس مهارتهای زندگی است. نقش خانواده و معلم در فرایند سازگاری اجتماعی و شخصی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. خانواده باید کودک را در مورد تواناییها و ناتوانیهایی که دارد آگاه سازد و هم چنین معلمان، با آموزشهای مناسب، آنها را برای زندگی عادی در جامعه آماده کند.
با توجه به آنچه گفته شد، نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که طرز برخورد افراد جامعه نقش به سزایی در افزایش یا کاهش مهارتهای اجتماعی افراد نابینا، نوع یادگیری و برخورد با مسایل و مشکلات آنان دارد. نتایج نشان می دهد به دلیل طرز تفکر غلط افراد جامعه، افراد آسیب دیده یا دارای نقص عضو ،منزوی و گوشه گیر هستند. اگر افراد جامعه به این ادراک برسند که داشتن یک محدودیت نمیتواند مانع از انجام بسیاری از فعالیتها گردد، افراد مبتلا به چنین مسایلی بهتر میتوانند رشد کنند و شخصیت اجتماعی آنان درست شکل بگیرد. در این میان اهمیت آموزش و یادگیری و فراهم کردن محیطی برای کسب مهارتهای لازم را نباید نادیده گرفت.
با توجه به پیشرفت علم در عصر حاضر و وجود وسایل کمکی موجود برای افرا مبتلا به نقص بینایی، افراد مبتلا به این مسایل میتوانند در جهت بهبود شرایط خود و ایجاد بستری مناسب برای انجام فعالیتهایی که مورد علاقه خودشان است با تعامل اجتماعی مستمر و مناسب، به پاسخگویی نیازهای خود بپردازند.
فهرست منابع
- بهپژوه، احمد؛ خانجانی، مهدی؛ حیدری، محمود؛ شکوهی، یکتا، محسن. (1386). بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر عزت نفس دانشآموزان نابینا، فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناسی، دوره اول، شماره سوم.
- بیابانگرد، اسماعیل. ( 1384). پژوهش در کودکان استثنایی 15، سال پنجم، شماره اول.
- دبیری، عذرا ؛ زندی پور، طیبه. (1385). آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهران: آینه، چاپ اول.
- شهیم، سیما. (1381). بررسی مهارتهای اجتماعی در گروهی از دانشآموزان نابینا از نظر معلمان، مجله روانشناسی و علوم تربیتی، سال سی و دوم.
- صادقی نژاد، مهدی. (1368). اصول آموزش و پرورش نابینایان، مرکز تربیت معلم بلال حبشی.
- عشایری، حسن. (1367). فعالیتهای عالی قشر مخ، انتشارات انزلی.
- کاکاوند، علیرضا. (1385). روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی، تهران: روان، چاپ اول.
- کارتلج، جی و میلبرن، جوان. (۱۳۶۹). آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، ترجمه محمد حسین نظری نژاد، مشهد: انتشارات قدس رضوی.
- لیتون، ای. ال.، و لاک، آر. اچ. (1383). تشخیص اختلال های خاص یادگیری در دانش آموزان کم بینا، ترجمۀ صدیقۀ رضای دهنوی، تعلیم و تربیت استثنایی.
- متسون، جانی؛ اولندیک، توماس. (۱۳۸۴). بهبود بخشی مهارتهای اجتماعی کودکان: ارزیابی و آموزش، ترجمه احمد به پژوه، تهران: انتشارات اطلاعات.
- سلیمانی، اسماعیل، زاهد بابلان، عادل، فرزانه، جبرائیل، ستوده، محمد باقر(۱۳۹۰)، مقایسه ی نارسایی هیجانی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و به هنجار، مجلهی ناتوانیهای یادگیری، پاییز و زمستان.
- شریفی درآمدی، پرویز(۱۳۹۰)، بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر سازگاری دانش آموزان نابینا، روان شناسی افراد استثنایی سال اول، شماره اول، بهار.
- مستعلمی، فروزان، سیمین حسینیان، یزدی، سید منور(۱۳۸۴)، تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش اعتماد به نفس دختران نابینای شهر تهران، پژوهش در حیطهی کودکان استثنایی، سال پنجم، شماره ۴، زمستان.
- مشهدی، علی، هاشمی جوزدانی، هاشمی برزآبادی(۱۳۹۰)، نظریه تحول ذهن و رابطه آن با مهارتهای اجتماعی در کودکان و نوجوانان مبتلا به آسیب بینایی، روان شناسی تحولی: روانشناسان ایرانی- سال هفتم، شماره بیست وهفتم، بهار.
15.Griffin, H. C., Williams, S. C., Davis, M. L., & Engleman, M. (2002). Using technology to enhance cues for children with low vision. Teaching Exceptional Children, 35(2), pp 36-42.
16.Gresham, F. M., Sugai, G. & Horner, R. H. (2001). Interpreting outcomes of social skills trainingfor students with high-incidence disabilities. Exceptional Children, 67, (1) 331-344.
17.Sacks, S. Z, & Wollfe, K. E. (2006). Teaching social skills to student with visual impairments: From Theory to Practice. New York, AFB Press, American Foundation for the Blind.
zh.student1388@yahoo.com دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه کاشان- [1]
m.monemiyan@rayana.ir دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی دانشگاه کاشان- [2]
sedighehcheshmbrahi@rocketmail.comدانشگاه کاشان- دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی [3]
[4] social Skills
[8]– Silverstone
[9] –Lang
[10] –Rosenthal
[11] –Faye
[12] –Griffin
[13] –Williams
[14]–Davis
[15]–Engleman
[16] Slowmouski & Dann
[17]–Corne &Koeing
[18]-Gresham, Sugai & Horner
[19] MacCuspie
[20] lowenfld
۹ دیدگاه دربارهٔ «بیستُ هفتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی افراد آسیبدیدهی بینایی»
مرسی عمو… عمو من شیش تا در میون کامنت میذارم معنیش این نیس که نمیخونماااا.. جدی پیگیر این مقالاتم… سپاسگزارم…
درود بر رهگذر خوب محله، اشکال نداره هر وقت تونستی بیا بخون و هر وقت خواستی و تونستی کامنت بذار. اصل استفادۀ دوستان از این مطالب هست حال چه با کامنت و چه بی کامنت. تشکر از حضورت مهربانو
سلام بر عموی فعال علمی محلمون
عمو من یه کم خوندم اما به تهش نرسیدم راستش مطالب سنگینو نمی تونم یه دفعه بخونم هر بار بیام یکمشو می خونم ممنون
درود بر روایت گرامی. هر وقت به خونۀ من اومدی قدمت روی چشم. پیروز باشی مهرت همیشگی..
از حدیث تبدیل شدم به روایت؟؟؟!!!!! خخخخ
با درود به شما.
به قول دوستان پست خیلی سنگینه.
ولی ما هم باید کمی اطلاعاتمونو بالا ببریم.
تشکر از پست های مفیدتون.
درود بر احمد عزیز. خوبی کاکا. اتفاقا این پست خیلی سنگین و دشوار فهم نیست دربارۀ آموزش مهارتهای اجتماعی به نابینایان است که محقق معتقد است که خانواده و نظام آموزش و پرورش باید مهارتهای اجتماعی را به نابینایان آموزش دهند و جامعه بیاموزد که نگاه بهتری به این قشر داشته باشه. تشکر از حضورت دوست خوبم.
سلام عمو حسین خب ابتدا تشکر برا سری مقالات نمیدونم چندگانه که ان شاء الله ادامه پیدا می کنه .خب فعلا من ۲۷ دفعه تشکر میکنم .حالام برم ببینم میتونم متوجه مطالب بشم خخخ ۲۱ !!
درود بر تو دختر نازنینم. البته که میتونی متوجه بشی. تو کامنت قبلی گفتم که این مقاله خیلی پیچیده نیست فقط کمی صبر و حوصله و دقت لازم داره که قطعا شماها همگی دارید. تشکر از حضورت ریحان گرامی پیروز باشی.