خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سی و یکمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، مقایسه روابط اجتماعی و شادکامی دانش آموزان دختر مبتلا به نقص بینایی و دانش آموزان عادی

 

درود یاران علاقه‌مند به تحقیق و پژوهش، نوبت به مقالۀ 31 رسید که دعوت میکنم

از این لینک دانلود کنید

پیروز و مهربان و بخشایشگر باشید.

 

مقایسه روابط اجتماعی و شادکامی دانش آموزان دختر مبتلا به نقص بینایی و دانش آموزان عادی

 

فاطمه حیدریان[1]

ریحانه کَدیور [2]

حانیه محمدی[3]

 

[1]دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه امام رضا (ع)، fatemeh.shahri@yahoo.com

[2]دانشجوی کارشناسی روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی دانشگاه فردوسی مشهد، re_kadivar1@yahoo.com

[3]دانشجوی کارشناسی روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی دانشگاه فردوسی مشهد

 

چکیده

 

با نظر به اهمیت توجه به کودکان و نوجوانان دارای محدودیت و تشخیص عمق مشکلات آنان و به تبع آن یافتن راه‌حل‌های مناسب جهت ارتقاء سطح بهزیستی این افراد، هدف از این پژوهش مقایسه شادکامی و روابط اجتماعی دانش‌آموزان دختر دارای نقص بینایی با دانش آموزان عادی بود. نمونه پژوهش حاضر را 50 نفر از دانش آموزان عادی و 50 نفر از دانش آموزان دارای نقص بینایی مقطع دبیرستان شهر مشهد تشکیل دادند. جهت آزمون فرضیه‌ها، از آزمون آماری Tاستفاده گردید. یافته‌ها بیانگر این بود که بین دو گروه در زمینه مهارت‌های اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد (p= 0/05, T= 1/95)، بدین صورت که روابط اجتماعی دانش آموزان دارای نقص بینایی بالاتر از دانش آموزان عادی بود. در متغیر شادکامی نیز بین دو گروه تفاوت مشاهده گردید، اما تفاوت چندان معنادار نبود ((p= 0/5, T=0/62.

کلید واژه: روابط اجتماعی، شادکامی، نقص بینایی.

 

مقدمه

نقص بینایی یک تعریف کلی برای ازدست دادن بینایی است و عبارتست از بد‌کاری عصب چشمی یا بینایی که مانع از دیدن بهنجار فرد شده و بر یادگیری درمحیط مدرسه تاثیر میگذارد. به‌طور کلی از این اصطلاح برای توصیف همه درجات گوناگون نابینایی و کم بینایی از نقص بینایی شدید گرفته تا نابینایی کامل استفاده میشود. تعاریف نابینایی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: تعریف قانونی و تعریف آموزشی. در تعریف قانونی، شخصی از لحاظ قانونی نابینا است که میزان دید او با اصطلاح چشم برتر 200/20 یا کمتر باشد. به عبارت دیگر، نابینا از نظر قانونی به کسی اطلاق می‌شود که چیزی را که یک فرد بینای عادی در فاصله 200 فوتی یا حدود 70 متری رؤیت می‌کند، در فاصله 20 فوتی یا حدود 7 متری و یا نزدیکتر ببیند. این تعریف از نابینایی بر تیزی و میدان بینایی تاکید می‌کند(دبیری و زندی پور،1385). بنابراین، به لحاظ قانونی کودکان دارای نقص بینایی به دوگروه بزرگ براساس توانایی استفاده از حس بینایی برای یادگیری پس از حداکثر اصلاح، تقسیم میشوند. الف) کودک نابینا نمیتواند ازحس بینایی برای یادگیری استفاده کند ولی ممکن است همچنان نسبت به روشنایی وتاریکی واکنش نشان دهد و مقداری تصویر دیداری داشته باشد. ب) کودک نابینا از حس لامسه یا شنوایی به عنوان اولین کانالهای یادگیری خود استفاده میکند (گنجی، 1392). در رابطه با تعریف آموزشی نابینایی، باراگا[4]، معلولیت‌های بینایی را به گونه‌ای که برای مقاصد و برنامه‌های آموزشی مناسب است تعریف می‌نماید. تیلور[5]، افراد با نقایص بینایی شدید را به دو دسته تقسیم می کند: نابینا و نیمه‌بینا؛ افرادی که میزان بینایی آنها، اجازه استفاده از خطوط نوشتاری را برای مقاصد آموزشی به آنها نمی‌دهد، می‌توانند از خط بریل، حس لامسه و وسایل شنیداری در آموزش استفاده کنند. افراد نیمه‌بینا، می‌توانند در امر آموزش از باقی‌مانده بینایی خود استفاده کنند و برای یادگیری از کتاب‌هایی با خطوط درشت و یا وسایلی که خطوط را بزرگ‌نمایی می‌کنند، استفاده نمایند.(هاردمن[6] و درو[7]، 1389)، این تعریف که جدیدتر از تعریف قانونی است، مبتنی بر باقیمانده کارکرد بینایی در ارتباط با اهداف آموزشی می‌باشد. وزارت آموزش‌و‌پرورش آمریکا (2013)، اعلام می دارد، از هر 10000 کودک 4 کودک به نقص بینایی مبتلا هستند (به نقل از گنجی، 1392). شادکامی مفهومی جدید بوده و قدمت آن به چند دهه گذشته، یعنی از زمان سربراوردن روانشناسی مثبت نگر برمی گردد. این مفهوم معمولا به صورت یک حالت ذهنی یا احساسی مانند خشنودی، رضایت، لذت و خوشی ادراک شده توسط انسان تعریف می‌شود. در تحلیل مفهوم شادکامی نظریه‌پردازان بیشتر به دو مؤلفه شناختی و هیجانی اشاره می کنند. مؤلفه شناختی بیشتر بر رضایت از زندگی و مؤلفه هیجانی بیشتر بر حالت‌هایی مانند خندیدن، شوخ طبعی و همچنین تعادل میان هیجان‌های مثبت و منفی، دلالت دارند. متفکران مذهبی و فلاسفه معمولا شادکامی را به عنوان زیستن در چارچوب یک زندگی مطلوب تعریف کرده اند.همچنین از دیدگاه آنان شادکامی صرفاً یک هیجان نیست بلکه نوعی شکوفایی و دست‌یابی به حقیقت محسوب می‌شود. چنانچه ارسطو شادی را فعالیت روح با تقوا و پرهیزکار انسان بر اساس شعور و استدلال و افلاطون شادی را تعادل میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال می‌داند. امروزه روانشناسان با اشاره به اصطلاحاتی چون بهزیستی و کیفیت زندگی درباره پدیده‌هایی بحث می‌کنند که محور اصلی آن‌ها شادکامی است. محققان عوامل متعددی را در به وجود آمدن و پایدار ماندن شادی موثر دانسته‌اند از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: برقراری و حفظ روابط بین فردی منسجم و داشتن تماس اجتماعی مداوم و پایدار، ازدواج و زندگی زناشویی، مذهب و معنویت، بخشایش، ثروت و پول، عوامل زیست محیطی چون آب و هوا و موقعیت جغرافیایی، وضعیت جسمانی، اوقات فراغت، رضایت شغلی، تحصیلات، سن و غیره (سلیگمن[8]،1386). وینهوون[9](1988)، به طور کلی شادی را میزان و درجه ای از مطلوبیت می داند که انسان بر اساس آن کیفیت زندگی فردی خود را به عنوان یک کل ارزیابی می‌کند. به عبارت دیگر، مقدار علاقه فرد به زندگی شخصی خود، میزان شادی فرد محسوب می‌شود. سلیگمن و همکارانش (2002)در بررسی ارتباط میان شادکامی و رضایت مندی از زندگی ، شادکامی را دارای اجزایی سه گانه معرفی کردند که شامل روابط اجتماعی قوی و مطلوب (جزء اجتماعی)، حالتهای خُلقی پایدار و شاد (جزء هیجانی) و مثبت اندیشی در تفسیر اطلاعات محیط (جزء شناختی) می باشد. آرجیل[10] و همکاران (1995)، اظهار داشتند، شادکامی 3 جزء اساسی دارد. «هیجان مثبت»،«رضایت از زندگی» و «نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب». همچنین آنان دریافتند ، روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادکامی هستند.شادکامی، تحت تاثیر عوامل مختلف روانی (لارسن[11] و دینر[12]، 1978)، جسمانی (ماروکالیس[13] و زرواس[14]، 1993)، تمرینات ورزشی (بلومنتهال[15]، 1990)، اجتماعی (مایرز[16]، 1999)، اقتصادی (مورفی[17] و آتاناسود[18]، 1999) و عوامل مذهبی (پولنر[19]، 1989) قرار می گیرد (به نقل از میرزایی و حاتمی، 1389). با توجه به آنچه پیش تر مرور شد، چنین دریافت می شود که شادکامی یکی از مولفه هایی است که با روابط اجتماعی مرتبط بوده و وجود یکی پیش بینی کننده دیگری می باشد. در دیدگاه آدلر[20] هر انسانی در درجه اول موجودی اجتماعی است و شخصیت هر انسانی به وسیله محیط اجتماعی و تعامل های شخصی منحصر به فرد وی شکل می گیرد. دانیل گلمن[21] (1391) در کتاب هوش هیجانی خود، توانایی شناخت احساسات دیگران و عمل کردن به طریقی که به عواطف فردی دیگر شکل دهد را نقطه ثقل هنر برقراری ارتباط می داند. مهارت های اجتماعی، رفتارهای آموخته شده و جامعه پسندی هستند که به بروز پاسخ های مثبت و اجتناب از پاسخ های منفی می انجامد(کارتلج[22] و میلبرن[23]،1389) و نیز شخص به واسطه این مهارت ها می تواند با دیگران به نحوی موثر ارتباط برقرار کند. بنابراین اکتساب و به کارگیری مهارت های اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مولفه های اصلی رشد اجتماعی به خصوص در بین کودکان و نوجوانان محسوب می شود. (کارتلج و میلبرن، 1369). رفتارهای اجتماعی بر تمامی‌ جنبه های زندگی کـودکان و نوجوانان سایه می افکند و بر سازگاری و شادکامی بعدی آنها تأثیر میگذارد‌. چراکه توانایی فرد از نـظر‌ کنار‌ آمدن با دیـگران و انـجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان همسالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگسالان مشخص میکند. میزان توانایی فرد در مهارتهای اجتماعی به طور مستقیم به رشد‌ اجتماعی فرد و کمیّت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مـطلوبی که از خود نشان میدهد، مربوط می شود. (متسون [24]و اولندیک [25]، 1384). برخی از محققین در پژوهشهای‌ خود دریافتند، نـوجوانان نـابینا و ناشنوا در ارتباطات اجتماعی خود مشکلات زیادی از قبیل انزوای‌ اجتماعی‌، دوستان اندک و سپری کردن وقـتشان در تـنهایی را تجربه می کنند. دانش آموزان نابینا به علل متعدد مانند نگرش های منفی جامعه نسبت به نابینایان، تصویر ذهنی جامعه درباره درمانده و وابسته بودن نابینایان، حمایت افراطی و همدلی بی مورد والدین (آلبرت[26]،2005)، دریافت نکردن بازخورد چشمی درباره رفتارهایشان، فقدان سرمشق گیری، نداشتن مهارت های چشمی ویژه، ناتوانی در موضع یابی و تعیین محل افراد (هالاهان[27]و کافمن[28]، 2003)، طرد و واکنش منفی اولیه والدین به فرزند نابینایشان زیرا فرزند، آنها را با لبخند و تماس چشمی مناسب تقویت و دلگرم نمی کند و طَرد توسط همکلاسی های نابینایشان زیرا دانش آموزان نابینا ممکن است زیاد سوال کنند یا عواطف نامناسبی را از خود نشان دهند (والاس[29]، 2001)، طَرد به علت آگاهی کم درباره بازی ها چراکه اغلب کمرو اند و نمی توانند توجه همبازی های خود را جلب کنند، گفتگوهای کوتاه و خودمحور و تمرکز نداشتن بر فعالیت های گروهی (مک کاسپی[30]،2003)، رفتارهای قالبی مانند تکان دادن بدن، مالیدن چشم (الوین[31]، سلواراچ[32]، پخارل[33]، 2007)، در روابط بین فردی و اجتماعی خود با مشکل مواجه می شوند. همچنین کف[34] (2002) دریافت نوجوانان دارای نقص بینایی شبکه های اجتماعی کوچکتری نسبت به همسالان خود تشکیل می دهند (به نقل از دانشگاه تربیت معلم تهران، 1386)چنین کودکانی از لحاظ تفکر، دیدن، شنیدن، اجتماعی شـدن حـرکات و به ویژه صحبت کردن تفاوتهای زیادی با کودک عادی دارند‌؛ اما‌ تعداد‌ زیادی از این کودکان در‌ بیشتر‌ جنبه ها‌ به جای اینکه متفاوت باشند، معمولی و بهنجار هستند (کاکاوند، 1385). پژوهشهای متعددی از سوی برخی پژوهشگران (از جمله بـایبر[35] و شـات‌[36]، 1999‌؛ شارما[37]،2000؛ واگنر[38]، 2004 و وُلفی[39] و ساکس[40]؛2006) انجام شده است که ضـمن گـزارش نـقص و کاستی‌ مهارت‌ اجتماعی‌ در افراد نابینا و ناشنوا ، بر اهمیت آموزش، اکتساب و به کارگیری مـهارت اجـتماعی و افـزایش رشد این‌ گونه‌ مهارتها تأکید داشتند. بنا بـه اظـهارات ولفـی و ساکس، (2006) انزوای اجتماعی و فقدان‌ حمایت‌ اجتماعی‌ کافی میان نوجوانان با آسیب بینایی و شنوایی مـمکن اسـت به عزت نفس‌ پایین‌ در آنها منجر شود. در محققین پژوهش حاضر در مطالعات و جست وجوهای خود، به اطلاعاتی در زمینه شادکامی دست نیافتند؛ بنابراین به علت فقدان پژوهش و یا محدود و نادر بودن پژوهش های انجام شده در رابطه با شادکامی، محققین علاقه مند به بررسی این موضوع بودند. با توجه به نقش مهارت های اجتماعی و شادکامی در بهزیستی و رضایت مندی افراد، در این پژوهش محققین به دنبال آن هستند که بدانند آیا دانش آموزانی که محدودیتی همچون نقص بینایی دارند، از نظر میزان روابط اجتماعی و شادکامی با همتایان بهنجار خود متفاوت اند یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا نقص بینایی در روابط اجتماعی و شادکامی دانش آموزان اثر گذار است یا خیر؟

 

 

 

 

روش

جامعه آماری نمونه و روش نمونه گیری

جامعه آماری دانش آموزان دارای نقص بینایی این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مرکز آموزشی تقوا بودند ونمونه این دانش آموزان را 50 نفر از دانش آموزان مرکز آموزشی تقوا تشکیل می دادند. به علت محدود بودن تعداد دانش آموزان نابینا در شهر مشهد، تمامی دانش آموزان این مرکز به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری دانش آموزان عادی را تمام دانش آموزان دبیرستان های مشهد تشکیل می دادند و نمونه این گروه، شامل 50 نفر از دانش آموزان دو دبیرستان صیرفی و مهدی زاده نیا بود که به صورت تصادفی انتخاب گردیدند.

ابزارها

الف) آزمون شادکامی آکسفورد (OHS)

آزمون شادکامی آکسفورد توسط آرگایل و لو تهیه و درایران توسط علی پور ونوربالا (1378) ترجمه شده است. این پرسشنامه دارای 29 سوال است و سازه های روانشناختی مربوط به علاقه اجتماعی، برون گرایی، مهربانی، موافقت، شوخ طبعی، احساس هدفمندی، خودبسندگی، حرمت خود، پذیرش خود، سلامت جسمانی، خودمختاری، مکان کنترل و احساس زیبایی شناختی را ارزیابی می کند. هیلز[41] و آرگایل اعتبار پرسشنامه را 91/0 وهمبستگی درونی آن را بین 4/0 تا 65/0 گزارش کرده اند و روایی صوری آن توسط کارشناسان متعدد مورد تایید قرارگرفته است.

ب) آزمون قدرت ارتباطات

دراین پژوهش از آزمون قدرت ارتباطات استفاده شد. به علت شناخته نبودن این آزمون، محققین آن را مجدد اعتباریابی کردند ومعلوم گشت اعتبار آن در سطح آلفای کرونباخ 86/0 می باشد. پرسشنامه قدرت ارتباطات 20 سوال دارد که شیوه نمره گذاری آن به ترتیب، هرگز=1 ،کمی=2 ،گاهی=3 ،بیشتراوقات=4 ،همیشه=5 می باشد.

 

 

یافته ها

جدول1. مقایسه روابط اجتماعی دو گروه نابینا و عادی

روابط اجتماعی

کد

میانگین انحراف معیار T سطح معناداری
نابینا 74/43 422/12  

95/1

 

054/0

عادی 18/39 90/10

 

تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از آزمون آماری T، نشان می دهد که تفاوت معناداری بین روابط اجتماعی نوجوانان دختر نابینا و عادی وجود دارد به طوریکه نوجوانان دختر نابینا در روابط اجتماعی نمره بالاتری نسبت به گروه عادی دریافت کردند ((p= 0/05 , T= 1/95.

 

جدول2. مقایسه شادکامی دو گروه نابینا و عادی

شادکامی

کد

میانگین انحراف معیار T سطح معناداری
نابینا 40/44 21/14  

629/0

 

53/0

عادی 64/42 75/13

 

تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از آزمون آماری T، نشان می دهد که تفاوت معناداری بین شادکامی نوجوانان دختر نابینا و عادی وجود ندارد (p= 0/5 , T=0/62).

 

 

بحث و نتیجه گیری

همانطور که پیشتر اظهارات محققان مختلف را از نظر گذراندیم، دریافتیم عوامل متعددی در به وجود آمدن و پایدار ماندن شادی موثر می باشند. از جمله مهمترین آن‌ها می‌توان به برقراری و حفظ روابط بین فردی منسجم و داشتن تماس اجتماعی مداوم و پایدار اشاره کرد. رفتارهای اجتماعی بر تمامی‌ جنبه های زندگی هر فرد سایه می افکند و بر سازگاری و شادکامی بعدی وی تأثیر می گذارد؛ چراکه توانایی فرد از نـظر‌ کنار‌ آمدن با دیـگران و انـجام رفتارهای مورد قبول جامعه، میزان محبوبیت وی را در میان دیگر افراد اجتماع ، مشخص میکند. بنابراین دو متغیر شادکامی و روابط اجتماعی با یکدیگر تعامل و همبستگی مستقیم بسیار بالایی دارند بدین صورت که کمیت و کیفیت یکی می تواند پیش بینی کننده کمیت و کیفیت دیگری باشد و اما شادکامی و روابط اجتماعی نوجوانان دارای نقیصه بینایی چه طور است؟ پژوهشگران متعدد از جمله کف (2002)، والاس (2001)، الوین و همکاران (2007)، مک کاسپی (2003)، آلبرت (2005)، هالاهان و کافمن (2003)اشاره کرده اند که روابط اجتماعی نوجوانان دارای نقیصه بینایی به دلایل مختلف به مراتب در سطح پایین تری نسبت به همسالان بهنجار خود قرار دارد و همین امر آنان را نیازمند مداخلات آموزشی و ترمیمی در این زمینه می کند تا سطح بهزیستی و رضایت مندی از زندگی آنان ارتقاء یابد و اما یافته ها در این پژوهش با یافته های پژوهش های ذکر شده مغایرت دارد. محققین این پژوهش دلیل این اختلاف در یافته ها را به نمونه مورد انتخاب نسبت می دهند، چراکه در این پژوهش، دانش آموزانی با نقیصه بینایی مورد بررسی قرار گرفتند که درمرکز آموزشی مختص نابینایان تحصیل می کنند. در این مرکز ضمن آنکه هیچ دانش آموز بینایی وجود ندارد، بلکه اغلب معلمین نابینا بودند و نیز در این مرکز دانش آموزان از امکانات مخصوص نابینایان بهره مند می شوند. با توجه به اینکه در سنین نوجوانی محیط دوستی و تحصیلی دانش آموزان برای آنان اهمیت ویژه ای می یابد، بنابراین در چنین شرایطی بحث روابط اجتماعی و به مثابه آن شادکامی دانش آموزان نابینا در رابطه با همتایان همانند خودشان مطرح می گردد. به عبارت دیگر احتمالا دانش آموزان دارای نقیصه بینایی پژوهش حاضر ارتباطات اجتماعی خود را در رابطه با همتایان همانند خودشان گزارش کرده اند. این امر به وضوح روشن می دارد تحت این شرایط لزومی ندارد که روابط اجتماعی این دانش آموزان پایین تر از دیگر دانش آموزان باشد. چراکه حضور یک دانش آموز نابینا در میان دیگر دانش آموزان نابینا و در محیط متناسب سازی شده با سطح توانایی های خودشان همچون حضور یک دانش آموز بهنجار و عادی در میان سایر دانش آموزان بهنجار و در مدارس عادی می باشد و احتمالا محققین پیشین روابط اجتماعی و شادکامی دانش آموزان دارای نقیصه بینایی را مورد سنجش قرار داده اند که در مدارس تلفیقی و در میان سایر دانش آموزان بهنجار، مشغول به تحصیل بوده اند اما قطعا نتیجه پژوهش حاضر قطعی و حتمی نبوده و برای رسیدن به نتایج یقینی در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز می باشد.

 

[1]دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه امام رضا (ع)، fatemeh.shahri@yahoo.com

[2]دانشجوی کارشناسی روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی دانشگاه فردوسی مشهد، re_kadivar1@yahoo.com

[3]دانشجوی کارشناسی روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی دانشگاه فردوسی مشهد

[4]Baraga

[5]Taylor

[6]Hardman

[7] Drew

[8]seligman

[9]Veenhoven

[10]Argyle

[11] Larsen

[12]Diener

[13]Maroukalis

[14]Zervas

[15] Blumenthal

[16] Myers

[17] Murphy

[18]Athanasoud

[19]Pollner

[20]Adler

[21] Daniel Golman

[22]Cartledg

[23]Millbourn

[24]Mattson

[25]Ollendich

[26] Albert

[27] Hallahan

[28]Kuffman

[29]Valas

[30]Maccuspie

[31]Ellwein

[32]Selvarag

[33]Pokharel

[34] Kef

[35] Bieber

[36] Shut

[37] Sharma

[38] Wagner

[39]Wolffee

[40] Sacks

[41] Hills

۸ دیدگاه دربارهٔ «سی و یکمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، مقایسه روابط اجتماعی و شادکامی دانش آموزان دختر مبتلا به نقص بینایی و دانش آموزان عادی»

خواهش میکنم. به هر حال اساس کار تحقیقات و پژوهشهای علمی را آمار و اعداد و ارقام تشکیل میدهند که درسته برای افرادی مثل ما که در روشهای تحقیق تخصص نداریم کمی خسته کننده است ولی ما بیشتر میتونیم از قسمتهای چکیده و مقدمه و نتیجه گیری استفاده کنیم بویژه در این مقاله در آخر مقاله به نکتۀ جالبی اشاره کرده بود که امیدوارم بهش توجه کرده باشی و آن هم علت نبودن تفاوت چندان و معناداری بین شادکامی بین دختران بینا و نابینا بود که در جای خود دارای اهمیت زیادی است.
از اینکه ظاهرا از خوانندگان ثابت این مقالات هستی خوشحال و قدردانم. پیروز و مهربانتر باشی دوست خوبم. راستی یه ایمیل برات فرستادم امید که دیده پاسخ دهی.

درود بر سعید شریفی عزیز. تشکر میکنم از حضور و ابراز دیدگاهت. اصلیترین هدف من از انتشار این مقالات هم همینه که مورد استفادۀ پژوهشگران و محققین قرار بگیرند و از اینکه میبینم برای شما مفید بوده هم خرسند و هم اینکه گمان میکنم کارم نتیجه‌بخش بوده است.
باز از حضورت سپاسگذارم سعید نازنین.

با درود خدمت جناب موحدزاده تشکر میکنم بابت پیگیری برای مقالات قبلی و سلامت لینکهای قبلی. داشتم قبلیها میگرفتم ولی مقاله ۱۲ وجود نداشت حتی جستجوی کلی زدم از مقاله ۱۲ اثری نبود و مفقود شده است. اگر پیگیری بنمایید ممنون میشم.

سلام بر جناب شاهرخ گرامی.
شما میتونید مقاله دوازدهم رو از پست مقاله سیزدهم دانلود کنید. در واقع در پست سیزدهمین مقاله دو لینک دانلود وجود داره، و عمو حسین مقاله دوازدهم رو به صورت مجزا منتشر نکردند. موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید