خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سی و سومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان و انگیزه پیشرفت نابینایان شهرستان کاشان

درود درود بازم درود. هزار و سیصد‌تا درود. خب اینم مقالۀ 33 تقدیم به شما یاران اهل تحقیق و پژوهش با

دانلود از اینجا

باورم نمیشد این‌همه موضوع دربارۀ نابینایان بتونیم داشته باشیم و بشه زندگی  این قشر را از زوایای مختلف مورد بررسی و تحقیق قرار داد.

همچنین با مطالعۀ این مجموعه میشه یک دورۀ روانشناسی و جامعهشناسی را گذراند.

پس بخوانید و لذت ببرید.

پیروز شادکام و بخشایشگر باشید.

 

بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان و انگیزه پیشرفت نابینایان شهرستان کاشان

 

نسرین دارا[1]،

علی یزدخواستی[2]

1– دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی دانشگاه کاشان nasrin.dara@gmail.com

2- استادیار رشته علوم تربیتی دانشگاه کاشان                          yazdkhasty@kashanu.ac.ir

 

چکیده:

این پژوهش با هدف بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان و انگیزه پیشرفت در نابینایان شهرستان کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. حجم نمونه 70 نفر از نابینایان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های فراشناخت (کارت رایت- هاتن و ولز، 1997)، پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت(AMQ)، مقیاس سلامت عمومی GHQ استفاده و تحلیل داده ها با روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد که فراشناخت با سلامت روانی و انگیزه پیشرفت همبستگی مثبت و معنادار دارد. (P< 0/01). باورهای فراشناختی از عوامل موثر در وضعیت سلامت روانی هستند و می توان با تغییر فراشناخت هایی که شیوه های ناسازگارانه تفکرات منفی را زیاد می کنند و یا باعث افزایش باورهای منفی عمومی می شوند به بهبود وضعیت سلامت روان نابینایان کمک کرد.

 

کلمات کلیدی:

 

باورهای فراشناختی، سلامت روان، انگیزه پیشرفت، جامعه نابینایان

 

 

 

مقدمه:

انسان ها از بَدو پیدایش اجتماعی آفریده شده اند، اجتماعی بودن یکی از ویژگی های تکاملی شخصیت انسانهاست از آنجایی که عنصر اصلی در ساختار و ساختمان جامعه انسان ها هستند اگر انسان در جامعه نبود، تشکیل اجتماع به معنای اصلی خود مفهومی نداشت. انسان بالفطره با نیازهای گوناگونی آفریده شده است.مازلو نیاز های انسان را به دو دسته تقسیم می کند: نیاز های کاستی(نیاز های اساسی) و نیاز های بالندگی(فرا نیازها). نیاز های اساسی شامل:
1) نیاز های فیزیولوژیک یا جسمی2)نیاز به امنیت یا ایمنی 3) نیاز به عشق و تعلق 4)نیاز به عزت نفس یا احترام به خود. اما برخلاف نیاز های کاستی که از محرومیت انسان سرچشمه می گیرند فرا نیاز ها نیرویشان را از میل آدمی به رشد و بالندگی کسب می کنند که به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن نیز معروف هستند.(سیف، ۱۳۸۴)
نیاز به پیشرفت میل به انجام دادن خوب کارها متناسب با معیار برتری است، این نیاز افراد را برای جستجو کردن “موفقیت با معیار برتری” بر می انگیزَد. (مک کللند[3]و همکاران 1953).

اما معیار برتری، اصطلاح گسترده‌ای است، به طوری که رقابت با تکلیف مثل: حل کردن معما، نوشتن رساله‌ای متقاعد کننده. رقابت با خود مثل: دویدن در مسابقه در بهترین زمان ممکن، بالا بردن معدل نمره‌ها. یا رقابت کردن با دیگران مثل: بردن مسابقه و شاگرد اول کلاس شدن را شامل می شود. آن چه در تمام موقعیت‌های پیشرفتی مشترک است این است که شخص می داند عملکرد آتی او ارزشیابی معناداری از شایستگی فردی اوست. معیارهای برتری به این علت نیاز پیشرفت را برمی انگیزند که عرصه بسیار معناداری برای ارزیابی میزان شایستگی فرد تأمین می کنند. (مارشال ریو[4]، 2008)
پیشرفت حق هر انسانی در جامعه است از آنجایی که نابینایان جزءِ این جامعه اند نباید از این حق محروم شوند.کسانی که نابینا به دنیا آمده یا در مرحله ای از زندگی نابینایی خود را از دست داده اند باید در جهت تطابق با محیط و اجتماع مبارزه کنند. از آنجایی که تحرک و جهت‌یابی برای افراد نابینا اساس زندگی است وقتی فردی بینایی خود را به هر علتی از دست می دهد تا اندازه ای علایق، توانایی ها و شغل او تغییر می یابد لذا شخص نابینا باید با توجه به شرایط خود را آماده کند و به پیشرفت فردی و گروهی خود بیندیشد که این مهم با داشتن محرکی به نام “انگیزه پیشرفت” میسر می شود.

گیج و برلاینر[5] (۱۹۹۲) انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه کلی به موفقیت کلی یا موفقیت در زمینه ی فعالیت خاص تعریف کرده اند. مورای[6] نیاز به پیشرفت را به عنوان تمایل به غلبه بر موانع و مشکلات، کسب قدرت و سعی در انجام کارهای مشکل تعریف می کند(بک[7]، 1993)

روبینز[8] (۱۹۹۳، به نقل از سیف ۱۳۷۹) انگیزه پیشرفت را سائقی برای پیشی گرفتن بر دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه ملاک‌های مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت می داند و معتقد است کسی که دارای انگیزه پیشرفت است این تمایل را دارد که کارش را به خوبی انجام دهد و به صورت خود جوش به ارزیابی عملکرد خود بپردازد. رفتارهای پیشرفت گرای افراد نشانه‌هایی از انگیزه پیشرفت آنان است. کورمن[9] (۱۹۷۷، ترجمه شُُکر‌کن۱۳۷۰) انگیزه پیشرفت را عبارت از آرزو برای پیشی گرفتن در یک رفتار ویژه می داند که آن رفتار ویژه به صورت ملاک یا معیار در آمده باشد.

وقتی که افراد با معیارهای برتری مواجه می شوند، واکنش‌های هیجانی آنها فرق می کند. افراد دارای نیاز پیشرفت زیاد عموماً با هیجان‌های گرایشی مثل امید، غرور و خشنودی پاسخ می دهند. افراد دارای نیاز پیشرفت کم، عموماً با هیجان‌های اجتنابی مثل اضطراب، حالت تدافعی و ترس از شکست پاسخ می دهند. پاسخ‌های رفتاری افراد به معیارهای برتری هم فرق می کند. وقتی که افراد با فرصت پرداختن به کاری مواجه می شوند که معیارهای برتری نقش مهمی در آن دارد، در انتخاب، نهفتگی، تلاش، پایداری و میل به پذیرفتن مسئولیت شخصی برای پیامدهای بعدی آن، تفاوت‌هایی را نشان می دهند (کوپر[10] ۱۹۸۳، بنقل از محمد زاده۱۳۸۴). افراد دارای نیاز پیشرفت زیاد، در مقایسه با افراد دارای نیاز پیشرفت کم، به جای تکالیف ساده، تکالیف نسبتاً دشوار تا دشوار را انتخاب می کنند. به جای این که از انجام تکالیف پیشرفتی طفره روند یا کلاً از آن اجتناب کنند، سریعاً به آن می پردازند ( بلاکن شیپ[11] ۱۹۸۷). در تکالیف نسبتاً دشوار تلاش بیشتر و عملکرد بهتری نشان می دهند، زیرا غرور افراد دارای نیاز پیشرفت زیاد را نیرومند می سازد، در حالی که ترس افراد دارای نیاز پیشرفت کم را ناتوان می کند (بال[12]، ۱۹۸۲). آنها در تکالیف نسبتاً دشوار در صورت مواجه شدن با دشواری و شکست، استقامت بیشتری به خرج می دهند و برای موفقیت‌ها و شکست‌ها، به جای این که به دنبال کمک یا توصیه دیگران باشند، مسئولیت شخصی می پذیرند. (وینر[13]،۱۹۸۰)
انگیزه پیشرفت به عنوان یکی از انگیزه‌های مهم اجتماعی و یکی از ویژگی‌های شخصیتی هر فرد است که بین افراد متفاوت است و بر اساس آن می توان رفتارهای خاصی را پیش بینی نمود.

مطالعه فراشناخت ابتدا در حوزه روانشناسی رشد و یادگیری و راهبردهای دخیل در به یادسپاری مورد پژوهش قرار گرفته است. (فلاول[14] ، 1979) اما مفهوم بندی های جدید آن را به حوزه اختلالات هیجانی کشانده است (ولز[15]،2000)

فراشناخت[16] در اواسط دهه 70 میلادی به وسیله فلاول مطرح شد و به عنوان هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن جنبه هایی از اقدامات شناختی و تنظیم آن است تعریف شد. (فلاول 1987) میشنباوم فراشناخت را آگاهی فرد از نظام شناختی خود و چگونگی کار کردن آن تعریف می کند و زیمرمن (1990) آن را عبارت از نظارت فعال بر شناخت و راهبرد هایی می داند که از طریق آن ها از شناخت استفاده بهینه به عمل می آید. دانش فراشناختی به اکتساب دانش پیرامون فرایندهای شناختی و دانش درباره نحوه استفاده از فرایندهای شناختی اشاره دارد. (وست وود[17]، 1993)

فلاول (1997) فراشناخت را به عنوان آگاهی از اینکه فرد چگونه یاد می‌گیرد، آگاهی از چگونگی استفاده از اطلاعات موجود برای رسیدن به یک هدف، توانایی قضاوت دربارۀ فرایندهای شناختی در یک تکلیف خاص، آگاهی از اینکه چه راهبردهایی را برای چه هدفها یی مورد استفاده قرار دهد، ارزیابی پیشرفت خود در حین عملکرد و بعد از اتمام عملکرد تعریف کرده است. (فلاول و میلر،1998)

اصطلاح فراشناخت به دانش دربارۀ فرایندهای شناختی و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به اهداف یادگیری گفته می شود. (بایلر و اسنومن[18] ، 1933)

رویکرد فراشناختی، بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار می شوند که فراشناخت آنها به الگوی خاصی از پاسخ دهی به تجربه های درونی منجر شده و موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی می شود. این الگو (سندرم شناختی- توجهی[19]) شامل نگرانی نُشخوار فکری[20]، توجه تثبیت شده [21]و راهبردهای خود تنظیمی[22] یا رفتارهای مقابله ای ناسازگارانه است؛ علاوه بر این درمان فراشناختی شامل دو حیطه محتوایی مثبت و منفی است. فرایندهای فراشناختی دارای دو جنبۀ مستقل اما مرتبط بایکدیگرند یکی دانش فراشناختی و دیگری تجربه فراشناختی (کَدیور، 1383)

 

فلاول دربارۀ دانش فراشناختی به سه مؤلفۀ زیر اشاره کرده است:

الف ) اطلاع فرد از نظام شناختی خود : این مؤلفه به دانش فرد در مورد آنچه باید دربارۀ یادگیری و پردازش اطلاعات بداند، اشاره دارد و شامل اطلاعاتی مثل توانایی های حافظه، مراحل حافظه، انواع حافظه و ظرفیت آنها، نحوه بررسی مطالب و فرآیندهای کنترل کننده است. اطلاع از توانایی های حافظه و برآورد درست این توانا یی ها می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست ازآنچه یاد گرفته است، کمک کند (سواسون،1990)

ب ) اطلاع فرد از تکلیف : اطلاع فرد از تکلیف شامل دانش دربارۀ ماهیت تکلیف، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود. از آنجا که عدم کارآیی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کار برمی گردد، اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب نشده باشد، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از تواناییهای خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند (کار و جویس، 1998)

ج ) اطلاع فرد از راهبردها : این مؤلفه به آگاهی از راهبردهای شناختی و فراشناختی و اینکه فرد بداند چه وقت و کجا از چه راهبردی می تواند استفاده کند، اشاره دارد. اطلاع از راهبردهایی که در مراحل گوناگون نگهداری و بازیابی اطلاعات به کار می رود. (سازماندهی ، مرور ذهنی، تمرکز و…) می تواند در امر اکتساب و یادآوری مؤثر باشد.

تجربه فراشناختی یا فرایندهای تنظیم و کنترل، یکی دیگر از فرایندهای فراشناختی است که فرایندهای تفکر فرد را در موقعیت یادگیری هدایت می کند. کنترل کننده های فراشناخت یا خودتنظیمی عبارتند از:

الف) برنامه ریزی: برنامه ریزی مستلزم تعیین هدف برای مطالعه، انتخاب راهبردهای مناسب و تنظیم منابعی است که بر عملکرد یادگیرنده تأثیر میگذارد.

ب ) راهبرد نظارت : این مؤلفه شامل پیگیری و توجه به هنگام خواندن متن، سؤال کردن از خود دربارۀ موضوعات و نظارت کردن بر سرعت و زمانی است که خواندن یک متن نیاز دارد.

ج) راهبرد تنظیم : این راهبرد به دانش آموزان کمک می کند تا چگونگی مطالعه خود را اصلاح کنند، دوباره مرور و نقایص درک و فهم خود را برطرف کنند (کَدیور، 1383)

مفهوم سلامت روانی، شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود، اتکا به خود، ظرفیت رقابت، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی تواناییهای بالقوه فکری و هیجان است (کامرون، دی[23] ، 2002) . از نظر سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی عبارت است از : قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش و حل مناسب و منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی خود (میرکمالی ، 1373)

از نظر کاپلان و بارون[24] بهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود ، رشد و کمال شخصیت انسان می شود و به فرد کمک می کند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد (میرکمالی،1373). مازلو بهداشت روانی را حاصل تأمین نیازها و شکوفا شدن استعداد ذاتی انسانها می داند ، هدف اصلی سلامت روانی کمک به همۀ افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر، هماهنگ تر، شناخت وسیع و پیشگیری از بُروز اختلالات خُلقی، عاطفی و رفتاری است. مقابله با بیماریهای روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دو لتها و افراد جامعه است و هر اجتماع که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود است ، باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد(میلانی فر، 1383)

به عقیدۀ آدلر (1973) سلامت روان یعنی داشتن اهداف مشخص، روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب، کمک به همنوعان و کنترل عواطف و احساسات خود (وردی،1380)

الگوی راجرز از شخصیت سالم و سلامت روان ، انسانی است بسیار کارآمد و با کنش و کارکرد کامل که از تمام توانایی ها و استعدادهایش بهره می گیرد و دارای ویژگی هایی همچون آمادگی برای کسب تجربه، احساس آزادی و خلاقیت و آفرینندگی است (وردی،1380) افرادی که علاوه بر وضعیت جسمانی مناسب از لحاظ وضعیت روانی نیز در حد تعادل و مطلوبی باشند، بدون تردید تقارن سلامت جسمانی و روانی، اصلی ترین نتیجه اش داشتن جامعه‌ای شکوفا و با آینده است. سلامت روانی مقوله‌ای بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که تأثیر روانی بر عملکرد جسمانی بر هیچ کس پوشیده نیست (شعاری نژاد، 1381 )

حال با توجه به تعاریف فوق، پژوهش حاضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطه میان باورهای فراشناختی با سلامت روانی و انگیزه پیشرفت نابینایان انجام گرفته است.

اروم رود[25] (2000) در پژوهش خود نشان داد که هر قدر دانشجویان در مورد راهبردهای مؤثر یادگیری و محدودیتهای تواناییهای یادگیری و حافظه خود بیشتر بدانند به همان اندازه احتمال اینکه میل به پیشرفت آنان بیشتر باشد، افزایش می یابد.

به نظر شومر[26] (1993) میان توانایی شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. هرچه تواناییهای شناختی دانش آموزان بالاتر باشد، پیشرفت تحصیلی بهتری خواهند داشت.

نتایج پژوهش های رادزیزوسکا[27] و همکاران (1996) نشان داده است که میان سلامت روانی پایین (مثل اختلالات عاطفی و اضطرابی ( و مشکلات رفتاری مانند عدم انگیزه پیشرفت، ارتباط وجود دارد.

پلانتس (2000) مشاهده کرد که دو عامل دانش شناخت و تنظیم شناخت پیش بینی کننده پیشرفت هستند. نیکسون و فراست[28] در سال 1996 مشاهده کردند افرادی که خود را از لحاظ انگیزه پیشرفت بالا ارزیابی کرده بودند، به موفقیت های بالاتری دست یافتند. یافته دیگر در این تحقیق این بود که بین احساس رضایت از خود و موفقیت یک رابطه منحنی وار برقرار بود، کسانی که رضایتمندی متوسط تا بالایی از خود داشتند در مقایسه با دیگران موفقیت بالاتری نیز داشتند (نیکسون و فراست،1996)

با توجه به نتایج یافته های پژوهشی فوق می توان گفت که باورهای فراشناختی نقشی اساسی در سلامت روانی و انگیزه پیشرفت دارند. بر مبنای آنچه در مقدمه بیان شد، پژوهش حاضر به طور اخص به دنبال بررسی فرضیه های زیر است:

1) میان فراشناخت و سلامت روانی رابطه مثبت وجود دارد.

2) بین فراشناخت و انگیزه پیشرفت رابطه وجود دارد.

3) بین سلامت روانی و انگیزه پیشرفت رابطه مثبت وجود دارد.

روش:

جامعۀ آماری پژوهش حاضر را نابینایان شاغل شهرستان کاشان تشکیل می دهند. (N=240) .از این عده 70 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. (n=70) در پژوهش حاضر به منظور کشف روابط میان متغیرها از روش تحقیق همبستگی استفاده شده است. برای سنجش باورهای فراشناختی از پرسشنامه فراشناخت کارت رایت – هاتن و ولز(1997) استفاده شده است. این پرسشنامه دارای 65 مورد است که از یک مقیاس چهار درجه ای (مثلا موافق نیستم ، کمی موافقم، تا حدی ، کاملاً موافقم) تشکیل شده است . ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامۀ فراشناخت از 72/0 تا 89/0 و ضریب همبستگی آن با مقیاس اضطراب صفت اسپیل برگرمیان 26/0 تا 73/0 (P=0/05) گزارش شده است. (نریمانی و ابوالقاسمی، 1384). برای سنجش سلامت روانی از فرم کوتاه مقیاس سلامت عمومی گلدنبرگ (1981) استفاده شده است. که سؤالات آن در برگیرندۀ چهار خرده مقیاس است. ضریب اعتبار این مقیاس 67/0 الی 76/0 و پایایی تنصیف 83/0 و پایایی بازآزمایی 85/0 و ضریب همبستگی آن با پرسشنامه فراشناخت 46/0 گزارش شده است. (P= 0/01) (نریمانی و ابوالقاسمی 1384). برای سنجش انگیزه پیشرفت از پرسشنامه 29 سوالی انگیزه پیشرفت هرمنس استفاده شد. پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس مورد استفاده قبلا مورد مطالعه قرارگرفته بود و اعتبار آن با دو روش همسانی درونی و تحلیل عاملی بدست آمده بود و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 84 /. و به روش بازآزمایی 74 /. بدست آمده بود.[29]

سؤالات پرسشنامه به صورت جمله ناتمام ساخته شده و به دنبال هر جمله چهار گزینه داده شده و جهت یکسان سازی ارزشی سؤالات برای هر 29 سؤال پرسشنامه 4 گزینه نوشته شده است. برحسب اینکه شدت انگیزه پیشرفت از زیاد به کم یا کم به زیاد باشد به این گزینه ها نمره داده شده است، بنابراین برخی سؤالات به صورت مثبت و برخی دیگر به صورت منفی در نظر گرفته شد و دامنه اختیار هر سوال از 1 تا 4 بود و دامنه تغییرات کل سؤالات بین 29 تا 116 بود و تفسیر آزمون براساس نمره کل است، به طوری که اگر مجموع نمرات بالا باشد، نشانگر انگیزه پیشرفت بالا و نمرات پایینی بیانگر انگیزه پیشرفت پایین فرد است.

برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.

یافته های پژوهش:

جدول 1. توزیع فراوانی نمرات فراشناخت در چهار سطح

 

چهار سطح در فراشناخت

فراوانی درصد
1 19 14/27
2 15 42/21
3 16 85/22
4 20 57/28

جدول یک نشان میدهد 19 نفر (14/27) در سظح یک فراشناخت، 15 نفر (42/21) در سطح دو فراشناخت، 16 نفر (85/22) در سطح سه فراشناخت و 20 نفر (57/28) در سطح چهارم فراشناخت قرار دارند.

جدول 1. ضرایب همبستگی میان متغیرهای پژوهش

متغیر فراشناخت انگیزه پیشرفت سلامت روانی
فراشناخت 1 **35/0

001/0

** 42/0

001/0

انگیزه پیشرفت **35/0

001/0

1

 

**13/0

001/0

سلامت روانی ** 42/0

001/0

**13/0

001/0

1

 

نتایج جدول دو نشان می دهد که فراشناخت با سلامت روانی و انگیزه پیشرفت همبستگی مثبت و معنادار دارد.

(P< 0/01 )به این معنا که افرادی که از مهارتهای فراشناختی بهره می گیرند از انگیزه پیشرفت و سلامت روان بهتر برخوردارند همچنین سلامت روانی با انگیزه پیشرفت همبستگی مثبتی دارد (P < 05/0 ) به این ترتیب که هر قدر نابینایان از سلامت روان بالاتری برخوردار باشند، انگیزه پیشرفت بالاتر نیز خواهند داشت.

بحث و تفسیر:

همانطور که قبلا گفته شد هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روانی و انگیزه پیشرفت نابینایان بوده است. این بررسی نشان داد بین نمرات افراد در مقیاس های باورهای فراشناختی و سلامت عمومی همبستگی مثبت وجود داشت به این صورت که با افزایش نمره ی فرد در مقیاس کلی باورهای فراشناختی، نمره کلی وی در GHQ نیز افزایش یافت که افزایش نمره ی GHQ بیانگر وضعیت سلامت عمومی بدتر بود. هم چنین بین نمرات افراد در ابعاد کنترل پذیری و خطر، باور مثبت درباره نگرانی ، اطمینان شناختی، نیاز به کنترل افکار و نمره ی کلی GHQ نیز رابطه مثبت معنی دار وجود داشت

علاوه بر این نتایج رگرسیون چندگانه رو به جلو نشان داد که از بین باورهای فراشناختی، باور کنترل ناپذیری و خطر بهترین پیش بینی کننده وضعیت سلامت عمومی فرد است.

باورهای فراشناختی با نمرات سلامت روانی همبستگی مثبت دارند. به عبارت دیگر ازآنجایی که نمرات بالا در پرسشنامه سلامت روانی نشانگر نمرات بالا در آسیب‌شناسی روانی است، نتایج اشاره دارند که افزایش درآسیب شناسی روانی با تعداد باورهای فراشناختی منفی بیشتر، مرتبط است. این یافته ها با نتایج پژوهش های ولز و پاپاجیورجیو (1998) ، م تیوز و همکاران(1999) وکارت رایت، هاتن و ولز(1997) همخوانی دارد.

پژوهش حاضر نشان می دهد که فراشناخت با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت دارد و این یافته با نتایج تحقیقات اسکیتکا (2002)، اروم رود (2000)، شومر(1993) رحمانی (1380) همخوانی دارد.

به طور کلی می توان گفت باورهای فراشناختی و به طور خاص باور فراشناختی کنترل ناپذیری و خطر از طریق تاثیر بر

انتخاب راهبرد مقابله‌ای و ادراک فرد از توانایی های خود با تداوم آسیب‌شناسی روانی ارتباط دارند. به لحاظ کاربرد

بالینی این یافته ها نشان می دهد که می توان به نابینایان آموزش داد باورهای فراشناختی خود را تغییر داده و در نتیجه

از سلامت عمومی و روانی بیشتری برخوردار شوند.

و هم چنین بین سلامت روان و انگیزه پیشرفت افراد نابینا همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد به این معنا که هر چه نمره سلامت روانی افراد بالاتر باشد، انگیزه ی ایشان برای پیشرفت و رسیدن به موفقیت بالاتر خواهد بود.

 

1 دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی دانشگاه کاشان

2 استادیار دانشگاه کاشان                                                      

[3]. Mc Clelland

[4]. Reeve John Marshall

[5].Gage, N. L. & Berliner, D. S

[6] .Henry Murray

[7] . Bek

[8] . Tony Robbins

[9] Thomas H. Cormen

[10] . Cooper & Tom

[11] . Blacken Ship

[12] . Ball Samuel

[13]. Norbert Wiener

[14]. Flavell

[15]. Welsh

[16] . metacognition

[17]. Westwood

[18]. Bailer & Snoman

[19] . Cognitive attentional syndrome

[20] . Rumination

[21] . Fixated attention

[22] . Self-Regulatory Strategies

[23] . Kameron,D  

[24] . Kaplan & Baroon

[25] . Oromrood

[26] . Shommer

[27] . Radzizzoska

[28] . Nixon & Frost

[29] . Akbari B. Validity of motivation questionnaire of Heremence on students of high school in Guilan Providence, knowledge and research in educational sciences. 2007;16:73-96. [Persian]

 

۲ دیدگاه دربارهٔ «سی و سومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روان و انگیزه پیشرفت نابینایان شهرستان کاشان»

دیدگاهتان را بنویسید