سلام و درود بر همه سلام ویژه به شهروز الدوله صاب خونه امشب و سلام به روشنک خانم پریسیما خانم و آقا حسین ببین شهروز جواب من به سؤال تو اینه من خودم سه بار عاشق شدم که هر سه بارش نشد نمیدونم چرا ولی به نظر من زندگی با عشق می ارزه به زندگی بدون عشق و پر از رفاه حالا چرا این حرف رو میزنم چون به عینه هم لمس کردم و هم دیدم چندی پیش خانمی به من مراجعه کرد و ازم یک مشفرت حقوقی در مورد همسرش که به او خیانت کرده بود میخواست ببینه از نظر حقوقی آیا راهی داره یا نه من تا اون جایی که فهمیدم مرده میلییاردر بود و زن هیچ چی از نظر رفاهی کن نداشت و دو سال پیش یه ماشین شاسی بلند داشت که فکر کنم حدود صد و پنجاه ملییوینی می ارزید ولی بین آن دو هیچ عشق و وفایی نبود و مرده عاشق منشیش شده بود و رفته بود عقدش کرده بود

به نظر من که عشق خیلی شرط هست چون که بدون عشق که نمیشه زندگی کرد البته که پول بودنش خوبه ولی اون قد که بتونه یه زندگی آروم رو مهیا کنه در خصوص عشق آخر من طرف با این که منُ دوست داشت ولی عاشق یکی دیگه بود پس اگه فقط صرف دوست داشتن بود الآن اون باید با من ازدواج میکرد ولی کماکان منُ دوست داره و با اون یکی هم ازدواج کرده پس نمیشه گفت بدون عشق میشه سر کرد ببین از قدیم میگن دلت خوش باشه حالا یه نون و ماستی هم بود میشه سر کرد یه خونه ۴۰ متری هم بود میشه زندگی کرد یه کاری هم بود میشه ایام رو گذروند ولی اگه عشق و دل خوش نبود اگه یه کاخ صد هزار متری هم داشت اما دلت خوش نبود به چه درد میخوره

ببین شهروز بین دوست داشتن و عاشق بودن زمین تا آسمون فرق میکنه من شاید نفر دوم رو دوست داشته باشم ولی خودم چون هم عشق و هم دوست داشتن رو تجربه کردم پس نفر اول رو انتخاب میکنم البته منکر این نمیشم که خیلیها هم دیگر رو دوست داشتن و با هم هم ازدواج کردن و بعد در حد المپیک عاشق هم شدن ولی به نظرم این رو باید موردی مورد قضاوت قرار داد ولی موضع من کماکان نفر اوله نمیخوام از خودم تعریف کرده باشم ولی این قدر از خودم شناخت دارم که اگه عاشق کسی باشم تا اونجایی که بتونم سعی میکنم عاشقش بمونم چرا میگم چون هنوز با وجود اینکه از آخرین خواستگاریم حدود ۶ ماه میگذره اما هنوز دارم با یاد اون و صداش که توی یکی دوتا کلاسها کنفرانس داده زندگی میکنم و هنوز اگه اون که باشه و بشه تا ابد عاشقش میمونم وای بازم که شعار دادم

پس بازم میگم به قول حضرت عشق امید
عشق فرمان داده که به تو فکر کنم که به تو فکر کنم
روز و شب زیر لبم اسم تو را ذکر کنم دوستم داشته باش دوستم داشته باش
من به آن می ارزم که به من تکیه کنی گل اتمینان را تو به من هدیه کنی تو به من هدیه کنی

سلام و درود بر سارا خانم و جناب بی ادعا و آقا وحید و بقیه که بعداً میان

شهروز کل کامنتت قبول متءسفانه روزگار نامرد شده و آدمها دیگه جز نامردی و دو دوزه بازی و دقل کاری دیگه نمیکنم که این متءسفانه در خوصو عشق هم جدیداً باب شده که پسره با دو رنگی خودش رو عاشق سینه چاک دختره نشون میده تا بهش برسه و پولای بابای طرف رو به جیب بزنه و بعد که دختر مردم و بابای طرف رو حسابی سر کیسه کرد یه پا میزاره روی احساس دختره و ده برو که رفتیم آه روزگار چرا این شده عاقبت ماها که فقط به هم نارو میزنیم حالا میخاد زنمون عشقمون دوستمون و بدتر از همه مادرمون پدرمون برادرمون خواهرمون وقتی با عزیزامون این کار رو میکنیم با یه کسی که دیروز ادعای عاشق شدنش رو میکنیم و امروز از دست اون فارغ میشیم بدتر میکنیم ای روزگار تف به یه چنین روزگار نامردی ولی من خودم به شخصه همون عشق بی پالایش رو دوست دارم نمیدونم شاید از فرهنگی هست که توش بزرگ شدم که بهم یاد داده فقط با عشق و صفا زندگی کن و با همه بی ریا و خاکی باش و همیشه مادر و پدرم میگن هیچ وقت هم فکر نکن بهتر از بقیه ای میگن همیشه فکر کن که با همه برابری و عشقت هم باید این طوری باشه

سلام بر سید داود خان حسینی و سارا خانم خب معلوم نشد موضوع امشب چیه

سلام و درود بر ننه رهگذر خوبید آیا چه خبرا ما رو نمیبینید خوشحالید آیا

کوچه به کوچه خونه به خونه دنبالت گشتم منِ دیوونه
سایه به سایه دنبالت کردم اما گم شدی دورت بگردم
بارون میبارید چشمام نمیدید قلبم یه لحظه صدات رو نشنید به هم میریزه تموم دنیا وقتی تو نیستی من خیلی تنهام
گریهم میگیره وقتی که حرفام از یادت میره یادت میفتم بارون میگیره

لایک هزار لایک بر رعد واقعاً ای کاش دو رویی دو رنگی دقل دروغ بدی ریا زشتی و پلشتی و هر چی بدی توی دنیا هست از بین بره دیگه هیچ کی زیراب اونُ نزنه

وقتی قراره توی این دنیای نامرد که برای هیچ کی نمیمونه و هیچ وقت هم ما توش ابد و یک روز نیستیم پس چرا قهر چرا دو رویی چرا دو رنگی چرا ریا چرا دشمنی چرا پشت سر هم حرف زدن چرا غیبت کردن در باره هم چرا زخم زدن به هم چرا کینه توزی و کینه ورزیدن به هم چرا حسد نسبت به هم چرا ناراحت کردن و رنجاندن یک دیگر باشد بجای این بدی ها بیاییم اول به خودم میگم صمیمیت دوستی مهربونی خوبی راستی دوستی عشق صفا وفا با هم بودن در کنار هم لذت بردن با هم خندیدن نه از هم خندیدن و راحتی برای هم و برابری را در سینه هایمان بپروریم

بازم رعد بزرگوار لایک لایک لایک و صدها هزاران بار بر این سخنان گوهربار رعد لایک

آه ای روزگار چرا بعضیها ما را الکی قضاوت میکنند و چرا ما بعضی ها را الکی قضاوت میکنیم و دو رویی میکنیم و وقتی که دو رویی کردیم و دلش رو شکستیم و زیر پایمان لهش کردیم دیگر با هیچ چیز التیام نمیابد و دیگر نمیشود آب رفته رو به جوی باز گرداند
چرا آه چرا من این جوری هستم چرا پشت سر او حرف زدم دو به هم زنی کردم دو رویی کردم ریا کار و دقل باز شدم یعنی من وجدانی دارم آیا اگر داشتم پشت سرش الکی حرف نمیزدم آه ای خدا اگر از سر نادانی دو رویی کردم چه در عالم واقع و چه در عالم مجازی مرا ببخش هر چند که میدانم با بخشش تو بازم نمیدونم با او چه کنم

خب دوستان من برم بازی لیبرپول و دورتمند رو بگوشم شب خوبی در کنارتان داشتم و بازم از همه ی شما چیزهای خوب یاد گرفتم
به خودم میگم کسی رو الکی قضاوت نکن پشت سر کسی الکی حرف نزن غیبت کسی رو نکن دو رویی نکن دقل باز و دو رو باز و ریا کار نباش و سعی کن در تمام امور حقیقی و مجازی زندگیت آدم باشی همین
شبتان قشنگ و زیبا خوابهای رنگی ببینید و شب آرام و همراه با آسایش داشته باشید
اگه من با کامنتام حرفام و غیره و ذالک کسی رو رنجوندم همینجا ازش معذرت میخوام و ازش حلالیت میطلبم
ایام به کام و همگیتان رو به یگانه منان میسپارم در پناه یگانه دادار دادآفرین بدرود و خدا نگه دار