خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شعری در باره ی پدر با صدای خودم

سلام دوستان

امیدوارم حالتون خوب باشه

کلی دلم تنگ شده بود تو عید گرفتار بودم بعدش هم هر چی فکر می کردم مطلبی به ذهنم نمیرسید اما این مسابقه ای که دوستمون در رابطه با روز پدر ترتیب دادن بهونه ای شد که من این شعر رو بخونم

دوستان الان ساعت نزدیک 4صبح هستش من با 1اسپیکر آهنگ بی کلام پخش کردم در کنارش شعر رو خوندم و با وویس رکوردرم ضبط کردم  میکس و ادیت هم که بلد نیستم خوب و بد بودنشو به بزرگی خودتون ببخشید

شما میتونید این فایل رو از اینجا  دانلود کنید.

در پایان هم متن دکلمه رو براتون میذارم شاد باشید.

آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو…..

تو کجایی پدرم…..؟!

آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو…..

بسکه دلتنگ توام, از سر شب تا حالا……

آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو….

جان من حرف بزن! امر بفرما پدرم

آنقدر گوش به فرمان تو هستم که نگو……

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست

آنقدر بی تو در این شهر غریبم که نگو…..

پدر ای یاد تو آرامش من…

امشب از کوچه ی دلتنگی من میگذری؟!

جان من زود بیا

بغلم کن پدرم…..!

آنقدر حسرت آغوش تو دارم که نگو…..

به خدا دلتنگم!

رو به رویم بنشینی کافیست

همه دنیا به کنار…..

گرچه از دور ولی من تو را میبوسم

آنقدر خاک کف پای تو هستم که نگوب…

۸ دیدگاه دربارهٔ «شعری در باره ی پدر با صدای خودم»

سلام الهام عزیز.وااای این شعر بسیار زیبا بود.خداوندو ب خاطر هدیه ای که پیشاپیش ب مناسبت روز پدر ب ما ارزانی داشت شکر میکنم.بهمن ۹۴ سخت ترین لحظات زندگی ما بود.بابای مهربونم عمل سختی داشت که امکان هر چیزی وجود داشت.این شعرت منو یاد اون روز تلخ انداخت و بعد ی خوشحالی عمیق آمیخته با بغض.خوشحالم که هست,خوشحالم که برگشت و خوشحالم که دارمش.کاش همه قدرشو بدونیم و تو هم با این شعر برنده شی.شاد باشی.

سلام دوستان عزیزم ممنونم مرسی شما خیلی لطف دارید خوش حالم که خوشتون اومد ببخشید که دیر جواب میدم آخه اصلا قرار نبود این پست منتشر بشه امیدوارم خدا هیچ وقت سایه ی پدر و مادر رو از سرمون کم نکنه و همیشه سلامت باشن و برای دوستانی که از این نعمت بی نصیب هستن صبر تقاضا می کنم امید که همه بتونیم پدر و مادر های خوبی باشیم و فرزندان موجهی تحویل جامعه بدیم ببخشید پر حرفی کردم موفق باشید ممنونم که هستید.

دیدگاهتان را بنویسید