ری چارلز را میتوان از بزرگترین موسیقیدانان قرن بیستم آمریکا دانست. این نابغه نابینا، در بسیاری از زمینههای موسیقی اولین و برترین محسوب میشد.
ری چارلز نابغه ای بود که میخواند،مینواخت، میساخت، مینوشت و رهبری میکرد. چارلز یک خواننده بلوز نبود، خواننده جاز هم نبود، او خواننده ای بود که میتوانست سبکهای جاز، بلوز، R&B، پاپ و کانتری را در بالاترین سطح ممکن اجرا کند.
ری چارلز رابینسون ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۰ در شهر آلبانی ایالت جورجیا به دنیا آمد. او کودکیش را در فقر و تنگدستی گذراند. قدرت دید او در شش سالگی یعنی یک سال پس از آنکه شاهد غرق شدن برادر کوچکترش در لگن شست و شوی لباسها بود شروع به کم شدن کرد و پس از یکسال کاملا نابینا شد.
صاحب یک فروشگاه کوچک محلی اولین آموزگار موسیقی «ری» بود. ری سه ساله بود که به مغازه او میرفت و پیانو زدن او را تماشا میکرد. صاحب این فروشگاه کسی بود که به او نواختن ملودیهای ساده را آموخت و اولین گام در راه تبدیل کردن کودکی فقیر به موزیسینی طراز اول را برداشت.
وقتی ری هفت ساله بود از طرف یک موسسه خیریه برنده کمک هزینه تحصیل در یک مدرسه موسیقی مخصوص کودکان نابینا و ناشنوا شد. او به طور رسمی درسهای آهنگسازی را و نواختن سازهای پیانو، ارگ، ساکسوفون، کلارینت و ترومپت را آموخت. دایره علاقهمندیهای او بسیار وسیع بود، او هم از کارهای گروهها و خوانندههای بزرگ روز مانند Artie Shaw و Count Basie لذت میبرد و هم از موسیقی شوپن و سیبلیوس. اما بیش از هر چیز روحنوازی موسیقی انجیلی و احساس ناب بلوز او را مجذوب خود کرد. این سلیقه وسیع و علاقه به انواع مختلف موسیقی به خوبی اثرات خود را در کارنامه کاری او بر جای گذاشت.
او قبل از رفتن به سیاتل،زمانی که هنوز در فلوریدا زندگی میکرد به نوازندگی در یک گروه کانتری پرداخت. سفر او به سیاتل آغاز راه شهرت و محبوبیت او بود. او به همراه دوستش Gosady McKee یک گروه پاپ و R&B به نام ماکسیم تریو راه انداختند و ری چارلز در سال ۱۹۴۹ اولین آهنگ خود با نام «غصههای اعتراف» را منتشر کرد.
اولین آهنگ چارلز با استقبال خوبی روبرو شد و او خیلی زود دومین ترانه خود یعنی «بگذار دستانت را بگیرم عزیز» را منتشر کرد. این ترانه نیز به جدول پرفروشترینها راه یافت.
در سالهای آغازین دهه ۵۰ کارنامه هنری آرام آرام پربار میشد. به طور پیوسته ترانههایی را منتشر و برای خوانندگان دیگر پیانو مینواخت و آهنگهایشان را تنظیم میکرد. همکاری با افرادی مانند گیتار اسلیم و راس براون نقش زیادی در شکل گیری سبک آینده ری چارلز داشت. آن روزها صدا و سبک او شباهت زیادی به «نت کینگ کول» نوازنده پیانو و خواننده مطرح جاز داشت.
اولین قرارداد مهم ری چارلز در سال ۱۹۵۲ با کمپانی آتلانتیک پیشنه بسته شد اما دو سال طول کشید تا سبکی که مردم او را با آن میشناسند پایهگذاری کند. ترانه I got a woman ترانه ای بود که نام ری چارلز را بر سر زبانها انداخت. او با بهره گیری از موسیقی بلوز و آواهایی که در موسیقی انجیلی استفاده میشد توانست موسیقی تازه ای خلق کند که به نام او ثبت شد. این ترانه بر صدر فهرست پرفروشهای سال نشست.
در تابستان ۱۹۵۴ زمانی که او و گروهش رهسپار برگزاری یکی از تورهای خود بودند ترانه “It Must Be Jesus” از رادیو پخش شد. ری چارلز و رنالد ریچارد نوازنده ترومپت گروه تصمیم به ساختن ترانه ای بر مبنای آن گرفتند. ترانه ای برمبنای موسیقی انجیلی، با نمای بیرونی جاز و R&B. این ترانه یکی از اولین نمونههای سبکی شد که بعدها سول (SOUL) نام گرفت. موفقیت این ترانه به حدی بود که کمپانی آتلانتیک به «ری» را آزاد گذاشت تا هر ترانه ای را که میخواهد برای ضبط به استودیو بیاورد. اعتماد مسوولان کمپانی به سلیقه و استعداد چارلز باعث شد او ترانههایی در سبکهای جاز، بلوز و R&B در حال و هوای I got a woman را اجرا کند.
در سال ۱۹۵۷ «ری» در جست و جو صدای مکمل و اضافهکردن گروه کر به موسیقیش بود. نتیجه اضافهشدن چهار زن به گروهش بودند. او و گروه همخوانان زن – که Raelettes نام گرفته بودند- با ارائه ترانههایی مانند «دیوانه ای برای تو»، «غوطه ور در اشکهایم» و «خداوندا! بسیار دوستش دارم» به موفقیت و فتح بالاترین نقطه فهرست پرفروشترینها ادامه دادند.
شاید شاهکار دوران همکاری ری و Raelettes را بتوان ترانه «آنچه میگویم» باشد. ترانه ای که با حرکات سبک و شادیبخش انگشتان ری بر روی پیانوی الکتریکی آغاز میشود و با همراهی صدای زنان گروه ادامه مییابد. هماهنگی آنان و سایر نوازندگان با صدا و موسیقی چارلز بینظیر است. این ترانه ابتدا به صورت بداهه ساخته و اجرا شد و به سرعت در میان مردم رواج یافت.
مایکل لایدن یکی از کسانی که بر روی زندگی ری چارلز کار می کند درباره این ترانه میگوید: « این ترانه ردپایی بسیار بزرگ تر از حد تصور از خود برجای گذاشت. این ترانه به شدت جسورانه و بسیار مناسب رقصیدن است. وقتی “آنچه میگویم” از رادیو پخش میشد عده ای با نفرت رادیو را خاموش میکردند اما میلیونها نفر صدای رادیو را تا حد انفجار زیاد میکردند و همراه با ری چارلز و زنان همخوان همراهی میکردند. علاوه بر آمریکا این ترانه در اروپا نیز بسیار محبوب شد.
پل مککارتنی گفتهاست با شنیدن این ترانه بود که فهمید میخواهد در تولید موسیقی سهمی داشته باشد، جورج هریسون شبی را به یاد میآورد که در یک مهمانی ۸ ساعت تمام این ترانه بدون وقفه پخش شده بود. جان لنون در ابتدای فعالیتش بسیار سعی میکرد پیانوی ابتدای این ترانه را با گیتار شبیهسازی کند.»
ری چارلز در دهم ژوئن سال 2004 در سن هفتاد و سه سالگی در شهر بورلی هیلز در لوس آنجلس درگذشت.
۱۱ دیدگاه دربارهٔ «آشنایی با ری چارلز، نابغه ی نابینای موسیقی جهان»
سلااام سلاام و درووود بر داش شهروز عجب مطلب توپی بودا وای کاش این خواننده در حال حاضر میبود میگما آیا آثارش هنوز هم هست میگما بذار یه خبر بهت بدم باشه میدونم که بی ربط به این پسته اما بذار بگم دیگه باشه پس با اجازت میگم راستی منم بالاخره بالاخره چی چرا الکی شایعه میکنی زن کو بذار بگم دیگه باشه میگم نزن من بالاخره لبتابم رو خریدم همون لبتاب ایسر خوشکله که توی پست عمو چشمه ازش صحبت کردم خب بزنید دس قشنگه رو بابا الکی که نیست سرمایه ی سه چهار سالم رو گذاشتم کنار تا شد این فقط موندم روش جاز نصب کنم یا nvda خداییش موندم آخه تا به امروز از جاز استفاده میکردم و میکنم به هر حال مرسی بابت این پست راستی داشت یادم میرفت یااااالااا اون مداااال قشنگه رو رد کن بیاااااد که میخواااام برم گوشی بگیرم من مداااااالمممم رو میخواااام یاااالااا مدااالم رو بده
به هر حال مرسی بابت این پست و مرسی بابت این مطلب در پناه حق بدرود و خدا نگه دار
سلام احمد. خب مبارک باشه. شیرینیش هم فراموش نشه که مدالت دست من گرو هست خخخ.
میگم من یه جا فقط تونستم فول آلبوم چارلز رو پیدا کنم که اونجا هم باید ازشون اشتراک ماهانه میخریدم که یه کم قیمتش گرون بود. به هر حال من لینک اون سایت رو میذارم که اگر کسی خواست میتونه بره و اشتراک بخره و فول آلبوم ری چارلز رو دانلود کنه. فول آلبوم ری چارلز رو میتونید از
اینجا
تهیه کنید.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام شهروز.
ری چارلز از بهترین هنرمندان غربی هست که کارهاش رو من خیلی دوست دارم و اصلا هم به نابیناییش هیچ ربطی نداشت.
همونطور که استیوی واندر رو برای نوع صداش بهش علاقه دارم.
ممنون از پست.
سلام عمو. ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام.مرسی جالب بود
سلام ریحانه.
ممنون از حضورت.
پیروز باشی.
سلام شهروز , بسیار لذت بردم .
همیشه گفتم و بهش اعتقاد دارم , که نابینایان در موسیقی بسیار میتونند پیشرفت کنند و نباید خوردشون رو دست کم بگیرن .
مهم ترین ابزار برای ایجاد یک موزیک و ترانه زیبا , خوب گوش سپردن به نت های موسیقی هست که یه نابینا به خوبی از این فاکتور برخورداره .
این رو من به خوبی هحس کردم و بهش تو این مدت نابینا شدنم رسیدم .
و به خوبی میتونه یکی از نقاط قوت دوستان باشه و هست .
از تو هم برای معرفی این موسیقی دان موفق , سپاس گذارم و برات آرزوی شادی و پیروزی دارم .
سلام به مهدی عزیز. بله نابیناها چون توجه بیشتری به صداهای اطرافشون دارن دقت شنواییشون هم بالاتره. ضمن این که چون نمیتونن همزمان از روی نت بخونن و بزنن مجبورن آهنگها رو حفظ کنن که همین خودش باعث میشه کسایی موفقتر باشن که حافظه ی قویتری داشته باشن که نابیناها عموماً از حافظه ی خوبی برخوردارن. ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام
ممنون
خیلی لذت بردم
خوش به حالش که این همه اراده داشت
سلام خانم کاظمیان.
ممنون از حضور شما.
پیروز باشید.
مرسی که آشنامون کردی شهروز