خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شصت و هفتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی وضعیت کیفیت زندگی نابینایان در شهر کاشان

سلام دوستان

 

دانلود

 

بررسی وضعیت کیفیت زندگی نابینایان در شهر کاشان

 

محمد گنجی[1]

امین حیدریان[2]

زهرا آریایی پناه[3]

 

چکیده

این مقاله به مطالعۀ نظری و تجربی وضعیت کیفیت زندگی فردی و اجتماعیِ نابینایان در شهر کاشان می پردازد. مباحث نظری این پژوهش مبتنی بر نظریۀ کیفیت زندگی روت وینهون بوده و روش تجربی آن از نوع پیمایشی است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر جامعۀ نابینایان کاشان می باشد که از این میان تعداد 88 نفر به عنوان حجم نمونه ی آماری انتخاب شده اند. در پژوهش حاضر، مفهوم کیفیت زندگی به میزان رفاه جسمی، روانی و اجتماعی که توسط اشخاص درک شده و نشان دهنده ی میزان رضایت فرد از زندگی است، تعریف و به دو نوع عینی (بیرونی) و ذهنی (درونی) تقسیم شده است.

کیفیت زندگی عینی به تمامی امکانات و خدماتی که برای فرد محسوس و ملموس است اعم از امکانات فردی و یا اجتماعی گفته می شود و کیفیت زندگی ذهنی؛ احساسات درونی فرد نسبت به خودش و نیز در تعامل با دیگران در نظر گرفته شده است. این که آیا شخص احساس خوشبختی، سلامتی، امنیت و غرور می کند و یا درتعامل با اجتماع، احساس احترام و اعتماد متقابل به او دست می دهد یا خیر. به عبارت دیگر، کیفیت بیرونی مربوط به محیط و کیفیت درونی به اشخاص مربوط است. به هر حال نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که تمامی ابعاد کیفیت زندگی، اعم از «کیفیت زندگی فردی و اجتماعیِ ذهنی» و «کیفیت زندگی فردی و اجتماعیِ عینی» در جامعۀ آماری مورد بررسی، در سطح پایین تر از متوسط قرار داشته اند. از این روی پژوهش حاضر معتقد است با توجه هرچه بیشتر به وضعیت سلامت روان و سلامت اجتماعی نابینایان در شهر کاشان به ویژه از طریق جلب مشارکت مراکز مشاوره ی روان شناختی، ضرورت رسیدگی و تأمین امکانات اقتصادی و رفاهی در شهر برای نابینایان و ضرورت اقدام بیشتر مدیران و برنامه ریزان در زمینۀ ایجاد فضاها و خدمات شهری ویژه ی نابینایان، می توان گام هایی را برای ارتقای سطح کیفیت زندگی نابینایان برداشت.

کلید واژگان

کیفیت زندگی فردی، کیفیت زندگی اجتماعی، رضایت مندی، نابینایان

1. مقدمه

امروزه یکی از شاخص های پیشرفت یک اجتماع، کیفیت زندگی[4] است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد در آن را تعیین می کند و به عنوان شاخصی مهم برای سنجش رفاه شخصی و شرایط زندگی افراد در جامعه به کار می رود. قرن حاضر شاهد تغییرات چشمگیری در مورد دیدگاه آدمی نسبت به زندگی بوده است. در این قرن تنها حفظ زندگی به شکل معمول مطلوب نبوده بلکه ارتقاء کیفیت زندگی در زمینه های متعدد، تلاش اساسی جوامع تلقی می شود. مفهوم کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتی شدن و پیشرفت های فناوری که به ابعاد کمی زندگی انسان توجه داشته و ازجنبه های کیفی آن غفلت می کند، مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت (مختاری و نظری، 1389).

کیفیت زندگی یک مفهوم گسترده، عمیق، یکپارچه و جامع است که دامنۀ گسترده ای از موضوعات و مشکلات گوناگون اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را پوشش داده و افزون بر این توجه ویژه ای نسبت به تمامی گروه های اجتماعی نظیر سالخوردگان، ساکنان بومی و غیربومی، زنان و اقشار آسیب پذیر دارد (مرادی، 1385: 23).

پیشینۀ مفهوم کیفیت زندگی را می توان در آثار کلاسیک ارسطو (به سال 330 قبل از میلاد مسیح) یافت. وی در اصول اخلاقی[5] کلاسیک از رابطۀ بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزش های ذهنی افراد سخن می گوید (مختاری و نظری، 1389: 15).

در دوران جدید نیز فیلسوفانی چون کی یرکگارد، ژان پل سارتر و دیگران به آن توجه داشته اند (غفاری و امیدی، 1390: 1).

اما واژۀ کیفیت زندگی نخستین بار توسط پیگو[6] در سال 1920 در کتاب اقتصاد و رفاه به کار برده شد. او در این کتاب دربارۀ حمایت دولت از قشرهای کم درآمد جامعه و تأثیر این حمایت بر آن ها و همچنین بودجۀ ملی بحث می کند (غفاری و دیگران، 1391: 110).

از آن جا که کیفیت زندگی در حوزه های گوناگونی کاربرد دارد، لذا ارائۀ تعریفی واحد از این مفهوم همواره دشوار بوده است. در یک تعریف واژگانی از مفهوم کیفیت زندگی، بیشتر نظریه پردازان اعتقاد دارند که واژۀ کیفیت را می توان در قالب نمره و سیستم نمره گذاری موردسنجش قرار داد. اما درموردواژۀ زندگی توافق کمتری وجود دارد. برای مثال، تعدادی از گرایش ها و رهیافت های نظری، تعریف زندگی را به عرصه ی ذهنی (روانی) محدود می کنند، در مقابل، دیدگاه هایی نیز وجود دارند که واژۀ زندگی در مفهوم کیفیت زندگی را با شرایط محیط زیستی و اجتماعی مرتبط می دانند و بر شاخص های عینی سازنده ی زندگی تأکید می کنند. در نتیجه، در مطالعات کیفیت زندگی، همواره بین جنبه ی ذهنی و جنبه ی عینی تفاوت وجود داشته است (کیان پور، 1386).

اما در تعریف مفهومی، به نظر «مالمن» کیفیت زندگی مفهومی ناظر بر افراد است ولی همچون انتظارات، از طریق تعامل پویای بین فرد، جامعه و محل سکونت او تعیین می شود. «دیوان» نیز کیفیت زندگی را به عنوان حالتی در نظر می گیرد که فرد در  آن نسبت به خودش، طبیعت و جامعه ای که در آن زندگی می کند، احساس آرامش درونی دارد. دیوان دو عامل را در ایجاد این دو حالت موثر می داند: یکی داشتن هدف در زندگی و دیگری برخورداری از روابط مناسب با دیگران. او بر این باور است که رابطۀ عمده  ترین منبع ثروت آدمی محسوب می شود (غفاری و امیدی، 1390: 5). در مجموع، کیفیت زندگی عبارت از میزان رفاه جسمی، روانی و اجتماعی که توسط اشخاص درک شده و نشان دهنده ی میزان رضایت فرد از زندگی است (سلیم زاده و دیگران، 1386: 288).

در نتیجه، کیفیت زندگی منعکس کنندۀ شرایط زندگی و رفاه افراد جامعه است (ماجدی و لهسایی زاده، 1385: 100).

به لحاظ آکادمیک، مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یک زمینۀ تحقیقی از اوایل دهه ی 1960 میلادی مطرح شد. گزارش کمیتۀ ریاست جمهوری آمریکا در راستای تحقق اهداف ملی این کشور و کار تحقیقاتی بائر[7] راجع به آثار ثانویۀ برنامه های زیست محیطی در آمریکا معمولاً به عنوان اولین کارهایی نام برده می شوند که پیشگام توجه به بحث کیفیت زندگی بوده اند (ربانی و کیان پور، 1386: 71).

اما در ایران بحث کیفیت زندگی نخستین بار در دومین سمینار ملی رفاه اجتماعی که ازسوی دبیرخانه ی شورای عالی رفاه اجتماعی تشکیل شد، مطرح گردید (الماسی، 1389: 23).

توجه دوباره به مسألۀ کیفیت زندگی از حدود یک دهه ی قبل و با انجام پژوهش هایی درمورد جمعیت های خاص نظیر بیماران آغاز شده است. در این راستا پژوهشگران از رشته های روانشناسی و جامعه شناسی به مطالعۀ مفهوم کیفیت زندگی در جامعه ی ایران پرداخته اند.

امروزه بهبود زندگی افراد ناتوان جسمی به عنوان یک هدف بازتوانی به شمار می رود  (افتخار و دیگران، 1381: 50).

به طور کلی، علاوه بر وضعیت فیزیکیِ بدن، عوامل اجتماعی ای نیز در ارتباط با بیماری یا معلولیت قرار دارند.   عوامل اجتماعی بر تجربه و وقوع ناتوانی در جسم و نیز چگونگی واکنش فرد به ناتوانی خود و واکنش دیگر اعضای جامعه به این ناتوانی تأثیر عمیقی دارند.

عموماً معلولیت به معنای اختلال کارکرد طبیعی بدن در نتیجه ی نداشتن یا از دست دادن عضوی از بدن می باشد. از جمله ی این معلولیت ها، نابینایی  است. نابینایی به معنای ناتوانی در دیدن و درک بصری از محیط پیرامون می باشد. ابتلا به نابینایی بیشتر از طریق حوادث طبیعی یا انسانی و یا به صورت وراثت حاصل می گردد. به گزارش سازمان جهانی بهداشت[8] در سال 1995 شیوع نابینایی در جهان 07/0 درصد بوده است. میزان ابتلا به نابینایی با افزایش سن، اضافه می شود به طوری که در سنین نوزادی تا چهارده سالگی، 8 مورد در هر 10000 نفر و در سن 60 سالگی این میزان به 44 مورد در هزار نفر می رسد (افتخار و دیگران، 1381: 50).

در ایران نیز با وجود تلاش های صورت گرفته، آمار قابل استنادی دربارۀ نابینایی دردسترس نیست. چنان چه متوسط میزان بین المللی برای کشورهای در حال توسعه را یک درصد از جمعیت در نظر بگیریم، حدود 75 هزار نفر در کشور دچار اختلالات بینایی هستند.

پژوهش حاضر با هدف شناسایی سطح کیفیت زندگی نابینایان، مراکز و انجمن های حمایت کننده از این قشر، به ویژه سازمان بهزیستی و انجمن حمایت از نابینایان را یاری می دهد تا فعالیت های خود را برای ارتقاء سطح کیفیت زندگی نابینایان سازمان دهی نمایند.

 

2. پیشینه ی تجربی پژوهش

در سال های اخیر پژوهش های فراوانی در زمینۀ کیفیت زندگی در ایران انجام شده است. در ادامه به برخی از این تحقیقات اشاره شده است.

پژوهشی با عنوان بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا با همتایان بینای آن ها توسط افتخار و همکارانش در شهر تهران انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش مقایسۀ بین دانش آموزان بینا و دانش آموزان نابینا در ابعاد گوناگون کیفیت زندگی، یعنی مراقبت از خود، تحرک، اجتماعی و ذهنی، بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا، 50 درصد در سطح متوسط؛ 25 درصد در سطح پایین و 25 درصد در سطح بالا قرار دارد. بین ابعاد مراقبت از خود، اجتماعی و ذهنیِ کیفیت زندگی در دو گروه مورد بررسی تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در بعد تحرکِ کیفیت زندگی تفاوت معناداری مشاهده شده است. همچنین، بین کیفیت زندگی و میزان بینایی در دانش آموزان نابینا ارتباط معناداری وجود داشته است. سطح تحصیلات والدین دانش آموزان بینا نیز به شکل معناداری بالاتر از دانش آموزان نابینا بوده است (افتخار و دیگران، 1381: 55-49).

پژوهش دیگری با نام کیفیت زندگی شهروندان و رابطۀ آن با سرمایۀ اجتماعی در شهر مشهد توسط نوغانی و همکارانش انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی با کیفیت زندگی در دو بعد عینی و ذهنی است. نتایج حاصل از پیمایش انجام شده، نشان می دهد که سرمایه اجتماعی در تبیین متغیر کیفیت زندگی، بیشتر از درآمد و تحصیلات اهمیت دارد. همچنین، مشخص شد که سرمایۀ مادی (درآمد) بر کیفیت زندگی عینی و سرمایۀ اجتماعی بر کیفیت زندگی ذهنی اثرگذار بوده و می تواند آن را بهبود ببخشد. علاوه بر آن، سرمایۀ انسانی (تحصیلات) نیز تأثیر مثبتی بر کیفیت زندگی در هر دو بعد داشته است (نوغانی و دیگران، 1387: 140-111).

گنجی و الماسی نیز پژوهشی را با عنوان وضعیت کیفیت فرهنگی و اجتماعی زندگی شهروندان انجام داده اند. یافته های این پژوهش نشان داده است که میانگین مؤلفه های کیفیت فرهنگی زندگی وکیفیت اجتماعی زندگی از حد متوسط طیف مورد ارزیابی بالاتر است. همچنین، بین سن و کیفیت زندگی رابطۀ معناداری وجود دارد. وضعیت زنان و مردان در بعد اجتماعی کیفیت زندگی تفاوت معناداری ندارند، اما در بعد فرهنگی، مردان شرایط بهتری نسبت به زنان دارند. میانگین بعد اجتماعی کیفیت زندگی در میان افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد بوده، اما در بعد فرهنگی با یکدیگر مشابه هستند. کیفیت زندگی در بعد فرهنگی در سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر، از سایر گروه های تحصیلی بیشتر بوده، اما در بعد اجتماعی تفاوتی بین گروه های تحصیلی وجود نداشته است (گنجی و الماسی، 1391: 197-172).

تبیین عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر کیفیت زندگی شهروندان، عنوان پژوهش دیگری است که توسط نیازی و دلال خراسانی انجام شده است. روش این مطالعه از نوع پیمایشی و جامعۀ آماری آن شهروندان شهر کاشان بوده است. مفهوم کیفیت زندگی در این پژوهش شامل دو بعد تأمین نیازهای انسانی (امنیت اجتماعی و اقتصادی و توانمندسازی اجتماعی) و یکپارچه سازی مردم در عرصه های اجتماعی (همبستگی اجتماعی و ادغام اجتماعی) مورد سنجش قرار گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهند که بین متغیرهای دین داری (388/0r = )، رضایت از خود (487/0r = )، مهار تمایلات اجتماعی (261/0r = )، احساس تأمین نیازها (334/0r = ) و رابطۀ اجتماعی (709/0r = ) با کیفیت زندگی رابطۀ معناداری در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد.

همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی، تأثیر تمامی متغیرهای مذکور بر کیفیت زندگی را نشان می دهد (نیازی و دلال خراسانی، 1391: 232-200).

ماجدی و لهسایی زاده نیز پژوهشی را با عنوان بررسی رابطۀ بین متغیرهای زمینه ای، سرمایۀ اجتماعی و رضایت از کیفیت زندگی: مطالعۀ موردی در روستاهای استان فارس انجام داده اند. این پژوهش به تأثیر متغیرهای جمعیتی (شامل سن و تعداد افراد خانواده)، متغیرهای اقتصادی – اجتماعی (شامل شغل سرپرست، میانگین تعداد شاغلان خانواده، تحصیلات سرپرست، میانگین تحصیلات اعضای خانوار، شاخص ثروت، درآمد ماهیانه، نوع روستا و مالکیت منزل مسکونی) و متغیرهای شخصیتی (شامل تعلق به مکان، ارتباطات و توان مندی) به همراه سرمایۀ اجتماعی (شامل 1. بعد ساختاری: عضویت گروهی، حمایت متقابل، تفاوت و خدمات و 2. بعد شناختی: اعتماد، انسجام و تضاد) بر رضایت از کیفیت زندگی می پردازد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین تحصیلات سرپرست، تعلق به مکان، توان مندی، ارتباطات، درآمد ماهیانه، شاخص ثروت، اعتماد، خدمات، حمایت متقابل، انسجام و تضاد با رضایت از کیفیت زندگی رابطۀ معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی و چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای اقتصادی – اجتماعی (درآمد ماهیانه و نوع روستا) 3/7 درصد، متغیرهای شخصیتی (تعلق به مکان و ارتباطات) 4/8 درصد و متغیرهای سرمایۀ اجتماعی (اعتماد، حمایت، تفاوت و خدمات) 4/22 درصد از متغیر وابسته (رضایت از کیفیت زندگی) را تبیین می کنند (ماجدی و لهسایی زاده، 1385: 135-91).

 

3. مبانی و چارچوب نظری پژوهش

به تعبیر «بالدوین» سازه ی کیفیت زندگی تا اندازه ای مبهم است. از یک سو کیفیت زندگی فردی به عنوان پنداشتی از چگونگی گذران زندگی فرد مطرح می شود و از بعدی کمی تر کیفیت زندگی حول یک عامل، موقعیت هایی نظیر محیط پیرامونی و یا فرهنگ در یک جامعه ی معین را شامل می شود. از منظری دیگر می توان کیفیت زندگی را در سطح خرد (فردی – ذهنی) و کلان (اجتماعی – عینی) تعریف کرد. در سطح خرد شاخص هایی نظیر ادراکات کیفیت زندگی، تجارب و ارزش های فرد و معرف های مرتبط مانند رفاه، خوشبختی و رضایت از زندگی را شامل می شود و در سطح کلان شامل درآمد، اشتغال، مسکن، آموزش و پرورش و سایر شرایط زندگی و محیط است (غفاری و امیدی، 1390: 3).

مباحث نظری این پژوهش مبتنی بر نظریۀ کیفیت زندگی روت وینهون[9]، جامعه شناس هلندی، می باشد. کیفیت زندگی هم به جنبه ی کالبدی و امکانات محیطی جامعه و هم به جنبه ی روانی و احساسی افراد جامعه مرتبط است. وینهون، معنای نخست کیفیت زندگی را کیفیت مفروض زندگی و معنای دوم را کیفیت مسلم یا بارز زندگی می داند (وینهون، 2000: 18). وینهون در نظریۀ خود از دیدگاه های «زَف»[10] در زمینۀ کیفیت زندگی بهره می گیرد. از نظر «زف»، زمانی که شرایط زندگی یک فرد در سطح قابل قبولی از سنجه های عینی و درونی (ذهنی) قرار می گیرد، زندگی وی درحال پیشرفت و ترقی است و در صورتی که ارزیابی از این دو سنجه منفی باشد، محرومیت شکل می گیرد. هنگامی  که کیفیت عینی زندگی مطلوب، اما تکامل ذهنی و درونی منفی باشد، اصطلاح ناهماهنگی یا حتی ناهنجاری مناسب است و در نهایت هنگامی  که ترکیبی از شرایط نامطلوب عینی و تکامل مطلوب ذهنی در زندگی مورد قضاوت است، واژۀ انطباق و سازگاری به کار می رود (همان: 4). در این راستا، وینهون نیز در تبیین مفهوم کیفیت زندگی از یک سو بین فرصت های زندگی و خروجی ها یا پیامدهای زندگی و از سوی دیگر بین دو مفهوم کیفیت بیرونی و کیفیت درونی تمایز قایل می شود.

 

جدول 1. ابعاد چهارگانه ی کیفیت زندگی بر اساس دیدگاه وینهون

کیفیت بیرونی کیفیت درونی
فرصت های زندگی قابلیت زندگی توانایی های زندگی
نتایج زندگی سودمندی زندگی رضایت از زندگی

(منبع: وینهون، 2005: 463)

 

همان گونه که اشاره شد وینهون بین فرصت های (بخت ها و شانس ها) زندگی و پیامدها و نتایج حاصل از آن تفاوت قایل می شود. از نظر او فرصت های زندگی به تمامی امکاناتی (محیطی و شخصی) اطلاق می شود که فرد می تواند با استفاده از آن ها به کیفیت در زندگی برسد. خروجی های زندگی نیز به واقعیت های زندگی موجود اشاره دارد که شخص بر اساس فرصت های زندگی آن را به وجود آورده و ساخته است. از سوی دیگر، کیفیت بیرونی مربوط به  محیط و کیفیت درونی به اشخاص مربوط است. از ترکیب چهار بعد مذکور، چهار شاخص اصلی در زمینۀ سنجش کیفیت زندگی به دست می آید که به ترتیب عبارت اند از:

  1. قابلیت زندگی: اصطلاحی کلی و عام از کیفیت های متفاوت محیطی بوده که مرتبط با نیازهای انسان است. به نظر وینهون، زیست پذیری با کیفیت کلی جامعه مرتبط است که در آن بر رفاه مادی، برابری اجتماعی و تصور رایج بر شبکه های صمیمی، هنجارهای قوی و انجمن های داوطلبانه ی فعال تأکید می شود (وینهون، 2006: 5).
  2. توانایی های زندگی: که دلالت بر فرصت های درونی زندگی دارد و این که چگونه یک شخص در برابر مشکلات متعدد زندگی خود را آماده می کند. این جنبه از زندگی به قابلیت ها و ظرفیت های افراد، نظیر ظرفیت های جسمی و روحی مناسب، هوش، ذکاوت و … برای استفاده از امکانات و فرصت های محیطی اطلاق می شود (وینهون، 2005: 463).
  3. سودمندی زندگی: میزان تأثیر محیط بر زندگی و سهمی که انسان از محیط به خود اختصاص داده را نشان می دهد. به عبارت دیگر، سودمندی زندگی بیان می دارد که در جامعۀ انسانی، سهم انسان از جامعه چقدر است و منفعتی که او از اجتماعی بودن خود می برد به چه میزان است و یا این که محیط و اجتماع به چه میزان زندگی را برای او سودمند و مفید ساخته و فرد تا چه حد از زندگی خود سود می برد (همان: 463)
  4. رضایت از زندگی: که پیامد واقعی زندگی افراد است و انسان ها در این حالت به یک احساس درونی تا سرحد اقناع دست می یابند. به عبارت دیگر، این مقوله همان لذتی است که افراد در زندگی خود احساس می کنند. این بخش اشاره به واژگانی چون بهزیستی درونی دارد. از این رو زندگی در این حالت بیشترین کیفیت را داشته و افراد در چنین وضعیتی از زندگی لذت می برند (وینهون، 2000: 20).

وینهون معتقد است که این مفهوم، اساسی را بنیان می نهد که میتوان حتی میزان نابرابری در زندگی حقیقی و واقعی افراد را تشخیص داد (وینهون، 2005: 464).

بر مبنای نظریۀ وینهون، پژوهش حاضر مدل تجربی چهار بعدی از کیفیت زندگی را ارائه می دهد که از یک سو بین کیفیت زندگی ذهنی و عینی و از سوی دیگر بین کیفیت زندگی فردی و اجتماعی تمایز قایل می شود.  بر این مبنا، به صورت تقریبی، فرصت های زندگی معادل کیفیت زندگیِ عینی و نتایج زندگی معادل کیفیت زندگیِ ذهنی می باشد. همچنین، کیفیت زندگیِ بیرونی معادل کیفیت زندگیِ اجتماعی و  کیفیت زندگیِ درونی معادل کیفیت زندگیِ فردی قرار میگیرد.

درجدول زیر به تقسیم بندی کیفیت زندگی و برخی از شاخص های آنها اشاره می شود.

 

جدول 2. ابعاد کیفیت زندگیِ تلفیقی

ابعاد کیفیت زندگی اجتماعی کیفیت زندگی فردی
کیفیت زندگی عینی

(بیرونی)

امکانات مرتبط با امنیت اجتماعی، امکانات مرتبط با مشارکت اجتماعی ،بهره مندی از خدمات و امکانات شهری، امکانات رفاهی،درمانی و آموزشی و… مسکن مناسب،  کیفیت اشتغال، وضعیت اقتصادی مناسب،وضعیت جسمانی وسلامتی، دارابودن سواد، دارا بودن مهارت های متنوع هنری، ورزشی،علمی و…
کیفیت زندگی ذهنی

(درونی)

احترام به فرد، اعتماد به فرد، بروز رفتارهای رفتار دگرخواهانه درجامعه و..

 

احساس خوشبختی وسلامتی روانی،  رشد شخصیتی، احساس امنیت فردی ،احساس غرور ملی، احساس رضایت از زندگی و…

(منبع: نگارندگان)

 

3. فرضیه های پژوهش

به طور کلی فرضیه های این پژوهش عبارت اند از:

  1. سطح کیفیت زندگی فردیِ ذهنی نابینایان پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
  2. سطح کیفیت زندگی فردیِ عینی نابینایان پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
  3. سطح کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی نابینایان پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
  4. سطح کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی نابینایان پایین تر از حد متوسط قرار دارد.

 

4. روش پژوهش

روش تجربی مورد استفاده در این پژوهش از نوع پیمایشی بوده است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر را نابینایان شهرستان کاشان تشکیل می دهند که بر اساس آمار سال 1388 تعداد 252 نفر از شهروندان، نابینا بوده اند که از این میان 110 نفر زن و 142 نفر مرد می باشند. حجم نمونه ی آماری نیز با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 88 نفر برآورد شده است. در این پژوهش جهت سنجش ابعاد کیفیت زندگی از پرسش نامه (با استفاده از طیف لیکرت) و برای تجزیه و تحلیل داده‎ ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. همچنین، اعتبار پژوهش حاضر، از نوع اعتبار صوری بوده است. جهت برآورد پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده به طوری که تعداد 30 پرسش نامه در مرحله ی پیش آزمون، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضرایب به دست آمده برای تمامی متغیرها بالای 7/0 می باشد که در نتیجه، پرسش نامه از پایایی مناسبی برخوردار است. در ادامه به بررسی گویه های  هر یک از متغیرهای اصلی پژوهش پرداخته شده است.

الف: کیفیت زندگی فردیِ ذهنی (19 گویه)

  1. گاهی اوقات فکر می کنم می توانستم خوشبخت تر از این باشم،
  2. زندگی با تمام پستی و بلندی هایش باز هم زیباست،
  3. هیچ گاه نقص جسمی ام باعث این نشده که زندگی ام را زیبا نبینم، 4. فکر کنم چیزهای زیادی برای خوشحالی و شادی در زندگی ام وجود دارد،
  4. کمتر در زندگی ام دچار عصبانیت می شوم،
  5. بیشتر تمایل دارم در تنهایی و به دور از جمع باشم،
  6. بیشتر دوست دارم به موسیقی های غمناک گوش کنم،
  7. احساس می کنم هر روزم بدتر از دیروز می شود،
  8. به خاطر توانایی هایی که دارم هر فعالیتی را انجام می دهم،
  9. از این که دیگران به من ترحم می کنند بیزارم،
  10. احساس می کنم آن قدر قدرتمند هستم که با تلاش مستمر به خواسته هایم برسم،
  11. برای پیشرفت و رشد و شکوفایی در هر زمینه ای برنامه ریزی دارم، 13. هدف مندی ام باعث شده که در مقابل رنج ها و سختی ها پایدار باشم،
  12. با افتخار از شهر محل سکونتم برای دیگران تعریف و تمجید می کنم، 15. از مواجه شدن با مکان های ناشناخته هیچ ترسی ندارم،
  13. از محل سکونتم راضی هستم،
  14. همیشه در مسائل و مشکلات محلۀ خود احساس مسئولیت می کنم،
  15. در بین افراد محلۀ خود فردی محترم و معتمد به حساب می آیم و 19. احساس می کنم در پارک ها و اماکن تفریحی محل سکونتم امنیت وجود دارد.

ب: کیفیت زندگی فردیِ عینی (25 گویه)

  1. منزل مسکونی ام به اندازه ای است که در آن راحت زندگی کنم،
  2. به راحتی می توانم از منزلم به هر جایی که می خواهم بروم و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنم،
  3. امکانات رفاهی و تفریحی در منزلم قابل دسترسی است،
  4. تا حد امکان در ساخت منزلم اصول مناسب سازی برای نابینایان لحاظ شده است،
  5. از شغل فعلیم راضی هستم و احساس می کنم در آن موفق هستم،
  6. به نظرم هیچ شغلی به غیر از شغل فعلیم نمی تواند مرا این گونه موفق کند،
  7. برای انجام وظایف شغلی خود با هیچ مشکلی مواجه نیستم،
  8. درآمدم برای هزینه های زندگیم کافی است،
  9. احساس می کنم درآمدم مطابق با کاری است که انجام می دهم،
  10. تا آن جا که بتوانم سعی می کنم مقداری از پولم را پس انداز کنم، 11. به اندازه ای پس انداز دارم که در زندگی آینده ام دچار مشکل نشوم،
  11. عدم محدودیت جسمانی دیگران هیچ امتیازی برای آن ها در مقابل محدودیت من محسوب نمی شود،
  12. در طول روز به اندازه ای استراحت می کنم تا توان انجام فعالیت را داشته باشم،
  13. به طور مرتب از دندان هایم مراقبت کرده و مسواک می زنم،
  14. همیشه به وضع ظاهری خود توجه می کنم،
  15. در صورت بروز علائم بیماری سریعاً به پزشک مراجعه می کنم،
  16. به تغذیه ی خود برای حفظ سلامتی بدنم اهمیت می دهم،
  17. برای سالم ماندن و تندرست بودن هر روز ورزش می کنم،
  18. همیشه به وضع ظاهری خود توجه می کنم،
  19. در صورت بروز علائم بیماری سریعاً به پزشک مراجعه می کنم،
  20. از بودن در کنار دوستانم احساس لذت و شادی می کنم،
  21. با همسایه هایم رابطۀ خوبی دارم،
  22. با اقوام و خویشاوندانم رابطۀ نزدیک و صمیمی دارم،
  23. بهترین گزینه برای سپری شدن اوقات فراغتم رفت و آمد با دوستانم است و
  24. با همکارانم در محیط کار رابطۀ گرم و صمیمی دارم.

ج: کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی (9 گویه)

  1. به حقوق دیگران احترام می گذارم و دوست دارم متقابلاً حقوقم رعایت شود،
  2. معلولان نیز همسان با افراد عادی به عنوان شهروند از حقوق و مزایا در جامعه برخوردارند،
  3. با توجه به قوانین حمایتی از نابینایان، بانک ها تسهیلات ویژه ای برای اشتغال، تهیه ی مسکن و … برای آن ها فراهم می نمایند،
  4. با عضویت در هر سازمان و یا ارگانی به رعایت قوانین آن توجه میکنم،
  5. علاقه مند به شرکت و عضویت در انجمن ها و تشکل های خیرخواهانه هستم،
  6. باید به افرادی که محتاج کمک هستند یاری رساند،
  7. پیاده روها و معابر برای استفاده ی نابینایان مناسب سازی شده اند،
  8. در برخورد اول با دیگران صمیمی شده و به آن ها اعتماد می کنم و 9. به راحتی برای افرادی که نمی شناسم از مسائل شخصی می گویم.

د: کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی (29 گویه)

  1. به نظرم امکانات ورزشی متناسب با نابینایان در شهر محل زندگی ام کافی و مناسب است،
  2. فاصله ی محل سکونتم تا مراکز بهداشتی – درمانی بسیار کوتاه است، 3. مراکز درمانی و بهداشتی بسیار خوب پاسخ گوی شهروندان به ویژه نابینایان هستند،
  3. در بیمارستان ها یا مراکز درمانی تسهیلات ویژه ای برای نابینایان وجود دارد،
  4. هیچ گاه در رفت و آمدم با وسایل حمل و نقل عمومی، مشکلی به وجود نیامده است،
  5. از عملکرد شهرداری در موارد مناسب سازی معابر شهری برای نابینایان راضی هستم،
  6. به نظرم شهرداری به وظایف خود در مقابل نابینایان بی اعتنا است، 8. به نظرم به اندازه ی کافی در شهر امکانات و خدماتی برای معلولین در نظر گرفته نشده است،
  7. به نظرم به قدر کافی به آموزش و پرورش نابینایان توجه نمی شود، 10. محدودیتی در زمینۀ رسیدن به تحصیلات عالی برای نابینایان وجود ندارد،
  8. مدارس و مراکز آموزشی بسیار خوبی در شهر برای نابینایان موجود است،
  9. مرکز آموزشی و مهارتی مناسبی در شهر برای نابینایان است،
  10. با دوستانم به کافی شاپ میروم،
  11. فضاهای مناسب با وضعیت نابینایان برای گذراندن اوقات فراغت وجود دارد،
  12. بیشتر اوقات فراغتم را در خانه سپری می کنم،
  13. به سهولت می توانم از کتابخانه های صوتی استفاده کنم،
  14. از طریق خدمات پستی به مجلات مخصوص نابینایان دسترسی دارم،
  15. کافی نت ها و مراکز اینترنتی تسهیلات ویژه ای برای نابینایان دارند،
  16. کتاب های صوتی و نرم افزارهای کامپیوتری مخصوص نابینایان در شهر وجود دارد،
  17. به اندازه ی کافی در برنامه های تلویزیون به فعالیت ها و توانایی های افراد معلول پرداخته می شود،
  18. مجلات مخصوص نابینایان براحتی و سهولت در دسترس مان قرار میگیرد،
  19. در فعالیت های هنری، ورزشی و فعالیت های اجتماعی دیگر شرکت میکنم،
  20. مشارکت در مراسم مذهبی به من نوعی رضایت درونی می دهد،
  21. در نهادهای محله ای (شهرداری، پلیس، مدارس، مراکز بهداشتی، مساجد) همکاری و مشارکت دارم،
  22. در انجمن اولیاء و مربیان، بسیج، هیأت های مذهبی و صندوق خیریۀ محلی عضویت دارم،
  23. در حد توان به نهادهای محله ای کمک مالی می کنم،
  24. به قبول مسئولیت اجرایی در نهادهای محله ای تمایل دارم،
  25. به همکاری و مشارکت داوطلبانه در حل مشکلات و مسائل اعضای محلۀ خود می پردازم و
  26. اعضای خانواده ام به خوبی مرا درک می کنند.

 

5. یافته های پژوهش

در این بخش به توصیف متغیرهای زمینه ای و آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. جهت سنجش فرضیه های این پژوهش از آزمون T (تک نمونه ای) استفاده شده است.

یافته های این پژوهش در بخش توصیف متغیرهای زمینه ای نشان می دهند که از نظر جنس: 3/33 درصد مرد و 7/66 درصد زن؛ از نظر وضعیت تأهل: 39 درصد مجرد و 9/60 درصد متأهل؛ از نظر وضعیت بینایی همسر: 5/85 درصد بینا و 5/14 درصد نابینا؛ از نظر وضعیت تحصیلی: 3/8 درصد بدون سواد، 4/27 درصد در سطح ابتدایی، 9/17 درصد در سطح سیکل، 5/34 درصد در سطح دیپلم،6/3 درصد در سطح کاردانی، 1/7 درصد درسطح کارشناسی و 2/1 درصد درسطح دکترا بوده اند. از نظر وضعیت شغلی: 5/20 درصد بدون شغل، 1/52 درصد دارای مشاغل دولتی، 8/6 درصد دارای مشاغل آزاد، 7/13 درصد خانه دار و 8/6 درصد در سایر مشاغل بوده اند. از نظر وضعیت محل سکونت: 5/20 درصد در مساکن اجاره ای، 1/55 درصد در مساکن با مالکیت شخصی و 4/24 درصد در سایر انواع مساکن سکونت داشته اند.

همچنین، آماره های توصیفی برخی از متغیرهای زمینه ای پژوهش نشان می دهد که میزان میانگین متغیرهای سن، 72/36 سال، میزان درآمد ماهیانه 23/357 هزار تومان و میزان هزینۀ ماهیانه 48/342 هزار تومان است. ازسوی دیگر وضعیت ابعاد کیفیت زندگی در جامعه آماری مورد نظر به شرح جدول ذیل است.

جدول 3. آماره های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش

متغیر حداقل حداکثر میانگین انحراف معیار چولگی کشیدگی
کیفیت زندگی فردیِ ذهنی 26/1 53/3 16/2 492/0 727/0 048/0-
کیفیت زندگی فردیِ عینی 20/1 09/4 35/2 690/0 312/0 590/0-
کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی 56/1 14/4 86/2 495/0 092/0 030/0
کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی 44/1 4 35/2 544/0 830/0 511/0

جدول شماره ی 3 مجموعه ی آماره های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش را نشان می دهد. در این جدول میزان حداقل، حداکثر و میانگین هر یک از متغیرها بر اساس طیف لیکرت برآورد شده است. در این جدول، میزان میانگین ابعاد کیفیت زندگی، یعنی کیفیت زندگی فردیِ ذهنی (16/2)، کیفیت زندگی فردیِ عینی (35/2)، کیفیت زندگی  اجتماعیِ ذهنی (86/2) و کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی (35/2) نمایش داده شده است. همچنین در جدول زیر هر یک از ابعاد کیفیت زندگی در قالب فرضیه های مطرح شده در پژوهش به آزمون درآمده اند.

جدول 4. آزمون فرضیه های پژوهش

متغیر حداقل حداکثر میانگین میانه ی طیف سطح معناداری
کیفیت زندگی فردیِ ذهنی 26/1 53/3 16/2 3 000/0
کیفیت زندگی فردیِ عینی 20/1 09/4 35/2 3 000/0
کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی 56/1 14/4 86/2 3 000/0
کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی 44/1 4 35/2 3 000/0

جدول بالا به بررسی فرضیه های اصلی پژوهش با بهره گیری از آزمون T تک نمونه ای می پردازد. بر اساس این جدول، میانگین واقعی تمامی متغیرهای مورد سنجش پایین تر از حد متوسط (میانه ی طیف لیکرت) یعنی 3 قرار داشته اند. در نتیجه تمامی فرضیه های این پژوهش مورد تأیید قرار می گیرند. این جدول همچنین نشان می دهد که متغیر کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی (با میانگین 86/2) کمترین فاصله و متغیر کیفیت زندگی فردیِ ذهنی (با میانگین 16/2) بیشترین فاصله را با میانه ی طیف داشته اند.

 

6. نتیجه گیری

کیفیت زندگی به صورت مستقیم با زندگی افراد و گروه های اجتماعی در سطح جامعه در ارتباط بوده و ارتقاء سطح آن همواره یک ارزش و دستآورد اجتماعی تلقی می شود. با توجه به این نکته که بیماری و کیفیت زندگی ارتباط متقابلی با هم دارند ووجود اختلالات جسمی بر تمام جنبه های کیفیت زندگی افراد تأثیر مستقیم می گذارد، بهبود کیفیت زندگی این افراد می تواند به آن ها کمک کند تا به شناختی قوی تر از توانایی ها و مهارت های خود برسند و درکنترل احساسات منفی (نسبت به وضعیت اجتماعی) و تقویت عزت  نفس خود کوشش کنند.

هدف اصلی این پژوهش، شناسایی وضعیت ابعاد کیفیت زندگی نابینایان شهرستان کاشان، می باشد. دربخش نظری، نظریۀ کیفیت زندگی وینهون مورد استفاده قرار گرفته است. بر مبنای نظر وینهون کیفیت زندگی به چهار بعد اصلی یعنی فرصت های زندگی، نتایج زندگی، کیفیت بیرون وکیفیت درونی تقسیم می شودکه همواره باهم درارتباط می باشند. برطبق این نظریه، درپژوهش حاضر نیز ازچهار بعد کیفیت زندگی (فردی، اجتماعی، ذهنی و عینی) در ایجاد مدل تجربی بهره گرفته شده است.

نتایج این پژوهش در بخش تجربی نشان می دهد که بیشترین میزان فراوانی پاسخ گویان به مردان (با 3/33 درصد)، متأهلین (با 9/60 درصد)، دارای همسر بینا (با 5/85 درصد)، در سطح تحصیلات دیپلم (با 5/34 درصد)، دارای مشاغل دولتی (با 1/52 درصد) و ساکن در مساکن با مالکیت شخصی (با 1/55 درصد) تعلق داشته است. همچنین، نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهند که متغیرهای کیفیت زندگی فردیِ ذهنی (با میانگین 16/2)، کیفیت زندگی فردیِ عینی (با میانگین 35/2)، کیفیت زندگی اجتماعیِ ذهنی (با میانگین 86/2) و کیفیت زندگی اجتماعیِ عینی (با میانگین 35/2) پایین تر از سطح متوسط قرار داشته اند. در نتیجه تمامی فرضیه های این پژوهش مورد تأیید قرار می گیرند.

به طور کلی نتایج تجربی این پژوهش بیان داشتند که همۀ ابعاد مفهوم کیفیت زندگی در جامعۀ آماری مورد بررسی در سطح پایین قرار داشته است. از این رو، پیشنهادهای این پژوهش عبارت اند از:

  1. لزوم توجه مدیران و برنامه ریزان شهر به سلامت روان و سلامت اجتماعی نابینایان از طریق برگزاری کانون های مشاوره ی روان شناختی برای نابینایان و خانوادۀ آنها،
  2. ضرورت توجه به ایجاد تنوع در گذران اوقات فراغت، تفریحات و فراهم آوردن امکانات ورزشی برای نابینایان توسط انجمن های نابینایی در سطح شهرستان،
  3. ایجاد و تقویت حس خودشکوفایی با برگزاری انواع کارگاه های آموزشی و مهارت آموزی که متناسب با شرایط ویژه ی نابینایان باشد،
  4. اقدام در جهت تأمین امکانات رفاهی نظیر مسکن مناسب و بهبود شرایط اشتغال برای نابینایان در شهر،
  5. ایجاد امکانات آموزشی و ادامه تحصیل نابینایان در همۀ مقاطع تحصیلی،
  6. توجه به ارتقاء وضعیت فرهنگی نابینایان از طریق دسترسی آسان به محصولات فرهنگی و ارتباطی مانند کتاب ها، مجلات و روزنامه های صوتی و نیز نرم افزارهای صوتی جهت استفاده از رایانه و اینترنت و …،
  7. ضرورت اقدام بیشتر مدیران و برنامه ریزان شهر در زمینۀ ایجاد فضاها و خدمات شهری از قبیل مناسب سازی مسیرهای ویژه ی نابینایان، قابلیت استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای نابینایان و …،
  8. لزوم توجه رسانه های بومی به معرفی توان مندی ها، فعالیت ها و افزایش انگیزه ی نابینایان و نیز اطلاع رسانی به سایر شهروندان در زمینۀ ارتقاء جایگاه اجتماعی و نیز رعایت حقوق شهروندیِ نابینایان در جامعه.

 

 

[1]. دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه کاشان، m.ganji@kashanu.ac.ir

[2]. کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه کاشان، amin.hn2011@yahoo.com

[3]. کارشناس پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه کاشان، z.ar1988@yahoo.com

  1. 1. Quality of Life
  2. Nichomachean
  3. 3. Pigou
  4. 1. Bauer
  5. 2. World Health Organization (WHO)
  6. 1. Ruut Veenhoven
  7. 2. Zapf

۱۲ دیدگاه دربارهٔ «شصت و هفتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی وضعیت کیفیت زندگی نابینایان در شهر کاشان»

درود. اول که به رسم ادب تشکر میکنم از این مقاله ها که محله رو پرمحتوا میکنه.
دوم راستش یه سؤالی واسم پیش اومده بود نمیدونم چه جوری بپرسم.
میگم یه مدتی عمو حسین این مقاله ها رو منتشر میکرد. یعنی دست به دست میچرخه و هر کدوم شما چند تا مقاله منتشر میکنین و بعدش نفر بعدی هست یا چه جوریه قضیه؟
راستش یه مدتی هی میخواستم بپرسم ولی گفتم شاید درست نباشه ولی بعدش گفتم نهایت میزنیدم دیگه.
خلاصه هر که این مقاله ها رو میذاره و هرکه اونا رو تهیه کرده واقعاً دستش درد ندرده چون واقعاً محله رو پرمحتوا میکنه. آهان راستی چند تا دیگش مونده؟
باز هم سپاس. موفق باشید.

سلام
خواهش میکنم.
اگه منم یه مدت نباشم شاید دست به دست بچرخه ولی هنوز هستم و قرار نیست نباشم امیدوارم به جوابتون رسیده باشید وگرنه میتونید با عمو حسین صحبت کنید ایشون بیشتر در جریان هستن.
موفق باشید.

سلااام سلااام سلاام و درووود دروود درودی همچو طعم یه شیر کاکائوی داغ تقدیم به پریسیما خانم وای بازم که مقاله داریم این مقاله ها همشون عالیه باید با آب طلا قاب کرد و اونا رو زد سردر محله وای بازم که من وقت ندارم فقط وقت دارم دانلود کرده و کامنت بدم نه فقط در مورد مقاله ها در مورد بقیه ی پستا هم همین طور هست چون که بیست روز دیگه امتحان دارم ولی تازه لای کتاب رو واز کردم که بخونم اونم یه کتاب با یک نصر مزخرف حدود دویست و پنجاه سیصد صفحه کتاب هست و دوازده جلسه هم باید صدای استاد رو که سر کلاس با رکوردر ضبطیدم رو بگوشم کلاً نابودم از دست این امتحان بازم خدا را شکر که همین یه دونه امتحان دو واحدی رو دارم البته تازه دردسرام بعد از این شروع میشه امتحان کارآموزی وکالت پایان نامه کارای پایان نامه نوشتن پروپزال پایان نامه انتخاب موضوع پایان نامه که بدجوری درگیرشم نوشتن خود پایان نامه بعدش دفاع از پایان نامه بعدش هم دیگه امتحان دکترا بعدش رفتن مجدد به کانون زبان ایران کلاً کلی وقتم پره و من کلی عقبم به هر حااال این رو هم دانلود کردما راستی مقاله ی قبلی رو خوندم واقعاً که خعععععلی عالی بودا بازم شرمنده ام که هم نتونستم این رو الآن بخونم و شرمنده ام که این جا کلی چرت و پرت گفتم به هر حااال مرسی بابت این پست و این مقاله در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

برای آقای مدیر سایت متاسفم که اینقدر بی انصافانه عمل میکنه بین افراد فرق میذاره عدالت رو رعایت نمیکنه. من در هیچ یک از کامنتهایم حرف بدی نزدم که نیاز به حذف یا ویرایش شده باشه. مسؤول روابط عمومیتون و دستیارشون از من خوششون نمیاد. چرا که یک جا حرف حق زدم. آخه چقدر آدم باید کینه‌توز باشه. در ضمن نگران نباشید کامنتهای این پست رو جز من و شما کس دیگری نمیبینه. نمیدونم چرا اینقدر از یک اظهار نظر وحشت داررید که حتی در یک پست رو به آخر و کم بازدید هم نمیتونید یک انتقاد کوچولو را هم تحمل کنید. اینست ظرفیت ما و شما نابیناها. اینست تمرین همکاری و تعامل و دموکراسی. واقعا باز هم متاسفم آقای مدیر سایت هرچند که دوستت دارم و بعید میدانم خودت نقش مستقیم در این بازیها داشته باشی. میتونی امکان گذاشتن کامنت مستقیم را هم ازم بگیری اشکال نداره. شما و دوستانتون خوش باشید. ما کی باشیم که بخواهیم با شما کار بلدها و مهندسها دمخور بشیم.
پیروز باشید جناب مدیر سایت

دیدگاهتان را بنویسید