خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گفت و گوی رعد با یک نابینا

سر ورقی : به علت اهمیت بعضی از توضیحات واژۀ سر ورقی هم به ابداعات این جانب افزوده شد . دیالوگ رعد با نبینک داستان با اندکی تلخیص و تغییر اما بدون خللی
در فحوای کلام ذکر شده .
علت تغییر همانا طنز گونه کردن دیالوگ می باشد و الا دختر داستان ما بسیار لفظ قلم و جدی می باشد .
آبجی نساء شرمنده . تو مثل گلی ، نازو خوشگلی ، اما من چون رعدم. زمختو پر خَشَ ام خخخ آهان یادم رفت بگم علت به کار بردن کلمۀ نبین دوست داشتن بسیار زیادم می باشد . و زبونم لال قصد تحقیر نداشتمی . اما دخترها اگه از این ابداع زیبا و شیرین خوشتون نمیاد بگید که قلع و امحاش کنم . بالکل از صفحه واژگانم حذف خواهد شد خخخ
اما نبین به هیچ وجه پاکو پوک شدنی نیست . گفته باشم. خخخ
در ضمن اسم هایی که من ازشون نام میبرم اسامی مستعارند . پس خواهشاً به دنبال پیدا کردن اسامی ذکر شده در دنیای حقیقی نباشید . خخخ اسم انتخابی این داستان نساء می باشد هاهاهاها پاورقی تموم شد . حالا بریم سر وقت مطلب اصلی
******************

. اجازه بدید صدای رعدوارمو صاف کنم و بعد خودمو معرفی کنم .آخه روز به روز به افراد نبین که به سمت دنیای مجازی میان افزوده میشه و میخوام ی سلامو علیکی کنم خدمت نبین هایی که برای بار اول پست منو میخونن.و رعد بزرگو برای بار اول می خونن .

من رعد بزرگم و به قول بی ادعا کنجکاو به امور نبین ها . همیشه با خودم میگفتم : ای رعد چرا دست از سر این نابیناهای عزیز بر نمیداری ؟
مگه نمیبینی که عدۀ زیادشون در این دو ساله به کچلها پیوستن و ی عده هم در شرف تاسی هستن ؟
که بعد از اکتشافات بی ادعا فهمیدم حس کنجکاوی رعد به دنیای شما زیاااااده . کچلیتونم منو زده نمیکنه خخخ
خب باید بگم من رعد بارانی هستم و ارتباط خوبی با دختران نبین فهیم و نادون ،نبین مغرور و صبور ،نبین خودخواه و فروتن و خلاصه انواع نبین دارم. خخخ
چرا میگم ارتباطم با همه نوع شخصیتی خوبه ؟ برای اینکه با یک دختری در حدود یک سال دوستم و در هفته لااقل یک ساعتی حرف میزنیم و این دختر بسیار از ببین های موجود در اجتماع که نسبت به نابیناییش کنجکاون ، بدش میاد . . خخخ اونقدر این دختر از نبین ها ( آره درست نوشتم . چون حتی از نبین ها هم بدش میاد و ) از اونورهم از ببین ها آی بدش میاد که نگو نپرس . بیشتر از بیناهایی بدش میاد که به سمتش میان و میخوان باهاش هم صحبت بشن.
جالبیش اینه که با این وضعیت خودش اومد در اسکایپ به من پیشنهاد دوستی داد
در واقع خوب میدونست که من رعععد کنجکاو و به قول دوستدارااااااااااااااااااانم :رعد فضول و رعد حفاظتی هستم هاهاها
در هر گفتگویی کلی میزنیم توی سر هم . اما باز همدیگه رو دوست داریم. فک کنم اون نبینک عزیز هم در اعماق وجودش رعدو دوست داره . چون همش میگه وای ، شاه هم جرات نداره با من اینجوری حرف بزنه خخخ تو رو من چطور تحمل می کنم ؟؟ به نظرش من خیلی میزنم توی ذوقش خخخ چون میگه تا حالا کسی مثل تو با من حرف نزده !!!!!
این دختر خیلی حساس و زودرنج و مهمتر از همه متنفر از همۀ نبین هاست . و افت میدونه با نبین ها در ارتباط باشه و ازشون دوری میکنه .
اما من وقتی میبینم که خیلی از خود متشکره بهش میگم تند نرو .
– نساء جون فکرتو تغییر بده .
-چرا از دخترای همسایه هاتون بدت میاد ؟ چرا از هم نوعات گریزونی ؟
چرا وقتی مهمون میاد خونتون میری توی اتاق و درو میبندی ؟ چرا وقتی یکی ازت سئوال میپرسه میزنی توی برجکش ؟
با صدای قشنگش با هزار عشوه : چقدر هم که بُرجک رعد خراب شده ؟؟!!!!!!! والله خخخ
گفتم :اما همه که مثل رعد مولتی جنبه نیستن. ؟

و خلاصه این دختر با همه ادا و اصولش چند وقت پیش منو متعجب کرد و بیشتر از قبل برام جالب شد .

ازش پرسیدم نسایی من ،
_دوست داری میلیاردر شی یا بینا ؟
منتظر بودم که بگه بینا خخخ

اما دوباره زد توی حالو حولم و
_گفت مگه تو یکی بینا هستی چه گلی به سرت زدی که من نزدم.؟؟؟
من فوقو دارم میگیرم ولی تو بیشتر از یک دهس که کارشناسیتو گرفتی ولی عرضه نداشتی بری ادامه بدی خخخخ چشم نمیخوام پول میخوام خخخ واااای بچه ها براتون عجیب نیست ؟ ولی خیلی خوشم اومد .

_بعد گفتم تو که عصا زدن هم بلد نیستی حالا گیریم کلی پول داشته باشی چه میکنی باهاش ؟
اونم گفت ای رعععد سکوت کن که ی جور بلدم پول خرج کنم که تو عمراً به گرد پام برسی .
اول ی راننده شخصی میگیرم . ولی تو به خیال خودت میری بهترین ماشینو میگیری و فرداش میری تو باقالیا هاهاهاها

++++++++++++++++++
پاورقی : سعی کنید با دید مثبت به انسانها و همه دنیا نگاه کنید . هر چی فکر میکنم کنجکاو بودن افراد هیچ ایرادی نداره . فقط ممکنه طرز بیان آدما با هم فرق کنه .

راستی لنا از من در مورد صفحه خونا و نوع خوانش آنها پرسید . انگار من عالم به امور این صفحه نخونا هستم خخخ منم با توجه به تجارب دو ساله ام کمی اطلاعات بهش دادم خخخ
اما نمیدونم چقدر درست بود ؟. خلاصه بهش گفتم خودت بیا پست بزن و سئوالاتو مطرح کن . حالا بی زحمت اگه سئوالشو پرسید بهش جواب بدید . خدا از مسئولی کمتون نکنه .
شک دارم لنا پست درین مورد بزنه .
آی لنایی بیا توی پستم سئوالتو بپرس . خجالت نکش . خب تو از صفحه نخونا استفاده نمی کنی و کلاً نبین غیر اصیل هستی و قاچاقی شدی کم ببین . خخخخ بیا دخترم . بچه ها این لنا جون منه . خجالتی و کم حرفه و هر سئوالی در مورد نبین ها داره از من میپرسه هاهاها باورتون میشه ؟؟؟ منم که کم نمیارم خخخ میرم روی منبر و تا میتونم رنگو لعاب میدم به جوابام خخخ
**********************

اهل کجایی ؟ نمیدانم
آنقدر میدانم که از هم صحبتی من با تو
تو به خاک میرسی
و من به اوج آسمان
تو خسته از کویر باز خواهی آمد
و من غرق در لطافت باران.

۸۷ دیدگاه دربارهٔ «گفت و گوی رعد با یک نابینا»

سلام بر خانم رعد مهربون.
والا این شخصیت داستان شما چرا دوست نداره با نبینها دوست باشه؟
درسته که این نقص بینائی باعث می‌شه که بین ما و بیناها فاصله زیاد بشه و دنیا و آرزوها و علاقه‌هامون خواه و ناخاه فرق می‌کنه.
ولی نمی‌شه ازشون بدمون بیاد چون ما باید با هم کنار بیائیم.
ما مجبوریم کنار هم زندگی کنیم و برخوردهای برخی از بیناها هم اگر گاهی بد باشه نباید به کل نسبت داده بشه.
راستش بیناها هم طفلکیها نمی‌دونند چه طوری باید برخورد کنند.
من که خودم نبین هستم نمی‌دونم گاهی چه حرفی را چه جایی باید بزنم و چی را نباید بگم.
باید مهربونتر باشیم و گذشت داشته باشیم و نباید با رفتارمون اجازه بدیم بیناها از ما و معاشرت با ما بترسند.
ولی من اگر به جای این دوست بودم دوست داشتم چشمهام خوب بشهه و جواب اون برام عجیب و غیر قابل قبوله.
اگر لنا جون هم سوالی داره بیاد بپرسه خوشحال می‌شم اگر بتونم جوابش را بدم.
موفق باشی رعد عزیز.

مریم با محبت البته نسا جون فقط از بیناهایی که ازش سئوال میکنن بدش میاد . مخصوصا اگه اون افراد خیلی بهش غریبه باشن . فک کن توی دانشگاه حسابی با دانشجوها و استادشون که ازش سئوال در مورد نبینی و حسو حالش داشتن بد برخورد کرده . یعنی بهشون با جدیت گفته دوست ندارم در مورد این موضوع صحبت کنم خخخ
اون بدبختها هم معذرت خواهی کردن . بهش گفتم عزیزم ای کاش با لحن خوب بهشون جواب میدادی .
در جوابم گفت هیچ دوست ندارم کل کلاس و استاد روی من زوم کنن . کار اونا زشت بوده نه من .

بزن پسِ کله رفیقت ورش دار بیارش تو محله، با ماها دوستش کون… سر ورقی و ته ورقی و میان ورقیت بیشتر از خود ورقت بودا… هاههاهاهاهاههاهاهاها…
آق داداش پیر و فرتوت وخی برو دس رفیقتا بیگیر بیارش… وخی…

تازه انگشت ورقی و دماغ ورقی و لب ورقیشو حذفیدم.
نساء من ، روحیش حسااااااسه . تازه با لهجه اصفهانی اگه بشنوه که اینجوری باهاش حرف میزنی که میگه : چه بی کلاسه این دختر خخخ خره مره و قسمت کردنو قورمه قیمه اصلا توی عمرش فک کنم نشینده باشه خخخ
برادراش خارج از کشورن و مامیش هم کلی لی لی به لالاش گذاشته .
بزنم به تخته وضع باباش هم بد نیست ولی باز پولو دوست داره خخخ

سلام بر رعععععد بزرگ و آگاه به امور نبین ها و ببین ها و نبینک ها خخخخ.
چطوری یا نه آیا؟
پستت که خیلی خوب بود ولی برام تعجب آوره که این نابینا چطور دوست نداره با نابیناها و بیناها در ارتباط باشه.
تو که استاد به امور نبین ها هستی سعی کن که اون با بیناها و نابیناها هم ارتباط برقرار کنه. ببینم چی کار می کنی هاااا. ایول.
راستی لِنا خانم هم هر سؤالی داره می تونه بیاد بپرسه و ما در خدمتش هستیم.
فقط لِنا خانم از ماهور استفاده نکن. یعنی خلاصه بگم که ماهور نخر نخر نخر نخر نخر نخر نخر نخر نخر خخخخ خخخخ خخخخ
درود بر تو رعععععععد بزرگ.

سلام وحید خان اصل تهرونی .
این نسا جون فقط از ببین هایی بدش میاد که مثلا توی هواپیما که کنارش نشستن باهاش بخوان هم صحبت بشن . یا مثلا توی اتوبوس. ی بار ی خانومی بهش گفته واقعا تو هیچی نمیبینی ؟؟
یعنی مناظر پشت پنجره اتوبوسو نمیبینی ؟ بد گفته نوچ نوچ . اینم گفته خانوم اول حرفتونو مزه مزه کنید بعد صحبت کنید . بیچاره اون زن بی نوا هم گفته مگه من چی گفتم ؟؟خوبه که جریان به گیسو مو کشی نرسیده خخخخ
منم بهش گفتم نسای من اون خانوم وقتی خودشو جای تو تصور کرده هضم این مشکل براش سخت بوده . ای کاش از توانمندیات باهاش می حرفیدی .به قول لنا دروغ میگم ؟

سلاااام سلاااام سلااام و درووود درووود درودی همچو بستنی سنتی پر از مغز بادوم پسته فندق گردو تقدیم به پدر بزرگ کبیر رععععععععد میگما عجب پستی بودا عجب مصاحبه ای بودا عجب آدم عجیب غریبی بودا این کسی که شما با اون هم صحبت شدید میگما هر کی از جمله ببینهای محله داره از خودم بپرسه اگه بتونم و در وانم باشه بهش با کمال میل پاسخ که میدم هیچ اصلاً نه ناراحت میشم و نه عصبانی خب یه عدهی کنجکاوند باید به کنجکاویشان پاسخ گفت باشد که رفع ابهام شود آخه نیست خودم هم کمی فوضول چی ببخشید کنجکاوم میدونم آدم کنجکاو چه حسی داره و چی میکشه پس باید حتماً جواب سؤالش رو پیدا کنه به هر حااااال هر کی سؤال داشت به خودم خبر بده تا جایی که در توان و دانشم باشه در کمال آرامش و به صورت کاملاً شفاف بهش جواب میدم
به هر حاااااال رعععععد عجب پست با حااااالی بودا من هم کلی خندیدم خخخخ و هم به فکر فروع رفتم بازم مرسی بابت این پست در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

مجدداً سلام وای عجب سوتی دادما ببینید یه کلمه از این جمله ی من از قلم افتاد اون جملم که میگفت میگما هر کی از جمله ببینهای محله داره از خودم بپرسه در واقع جمله ام این بوده میگما هر کی از جمله ببینهای محلههر پرسشی داره از خودم بپرسه بازم مرسی و بای

اون بستنی فندقی کاکائویشو بیار که خیلی دوست دارم .
البته گفته باشم که نسا جونم با اینکه کمی خودشیفتس اما خیلی هم شاعر پیشه و ادیبه . رابطش با خانوادش خیلی خوبه . ولی کمی از جامعه نبین ها فراریه . و میگه من در حال حاضر با هیچ نبینی در اسکایپ صحبت نمیکنم . ملاکش هم در ازدواج اینه که با یک پسر با تحصیلات باشعور بینا مزدوج بشه .
کلی باهاش با حوصله حرف زدم . گاهی اوقات حرفامو تایید میکنه ولی در نهایت تغییری در عقیدش دیده نمیشه خخخ
میگم مگه رعد نباشم اگه دستشو توی دست یک نبین واقعی و مطلق و خالص نذاااااارم ههههه

من نورِ پاکم ای پدر !!نه مشتِ خاکِ مختصر !!!
آخِر صدف من نیستم ××××
من دُرِ شهوار آمدم …هعععععععععععععع
سلام بر پدر !میبینی !منم پسرت ×شاعر شدم /هعععععععععععععععععععععی ×××
ببین چگونه مسایل زندگی مرا ب مثنوی سرایی مشغول نموده ×!!@!
دیوان پرواز ب زودی میچاپه و میخوام ب پدر و عمه پیرم تقدیمش کنم !!!!میخوام نومِ خانواده بارونیِ سنگاله بر جریده عالم زنده بمانه و افتخار دیگری بیفزایم بر افتخارات قبلیت ک برایت فراهم نموده بودم !!!!
هرگز نمیرد رعد ک پسری چون پرواز داشت ×!
ثبت است بر جریده عالم دوامِ او .
خب این از این.
در مورد این سرکار خانمم باس بفرمایم که خو مگه میشه آدم هم از بینا بدش بیاد هم از نابینا ؟؟؟؟
از لحاظِ بیولوژیکی بخوای بررسی کنی پدر آدم یا خیلی به همنوعاش نزدیک میشه یا ب بیناها .نمیدونسم ک میشه از هرر دو گروه منفصل بود وو منفک !
وای ادبیاتو داری ؟کاش برم ی دکی ادبیات فارسیم بر جریدت ثبت کنم پدر .تو و عمم ک چیزی نشدین !×!!خودم میرم میشم مجمع العلوم !!!!هعععععععععععععععععععععععی !

سلام آوای درگیر و پر از استرس خخخ
اگه بینایی باشه که ازش سئوال نکنه ،فک نکنم بدش بیاد . ولی از جامعه نبین ها به کل بدش میاد . خلاصه اگه دختر مختر خواستی بگو که نسا جونو برات خواستگاری کنم .
البته باید آشپزی بلد باشی . کارهای خونه داری هم همینطور .خخخ آیا وکیلم ؟؟؟

با اجازهه پدر مرحومم !و ننه آپاچی مقتولم توسط جناب پدر مرحومم !عمه ی فقیدم !. وداداش گور ب گور شده ام جناب شهروز !!!!!
نچ حاجاقا .شرمنده .دنبال پرونده
بنده فعلا قصد ادامه تحصیل دارم با اجازتون !!!هعععععععععععععععععععععععععع

سلام رعد جونم.تعجب نمیکنم چون هر کسی همونجوری ک باید باشه هست.خودم عجیب تر از همه!!!
رعععد…رعد؟واااای رعد تو چیکاااار کردی عزیزم؟خخخ من این سوالو نپرسیدم ک استفاده کنم خداااایا این بابابزرگ ما چرا میاد کلهم اجمعین پیویا میریزه اینجاااا خخخخخ .بیشتر کنجکاو شدم خب ,باهات گشتم همی گمراه گردیدم و گفتم ینی مثلا اگه یکی عاشق رو آشق بنویسه یا طرح رو ترح بنویسه و کلا….اینا درست میخونن آیا؟؟؟؟اومده تو پستش نوشته هووووهاااااه.
رعد جونم بی شوخی بینهایتا مییی عشقمت چون که منو گفتی اون رها رو نگفتی حالم جا اومد خخخ.شعرتم عااالی بود.دیگه همین.شاد باش ک من نیستم ولی ب عشقت مینویسم میخوام باورت شه دیوونم عزیییزم.خدافسی

دقیقاً معنی کلمۀ بی نهایت می عشقمت یعنی چی اونوقت ؟ مگر عشق خودش نهایت نیست ؟
لنایی مواظب باش که حالا که دیگه ببین تر شدی خودتو باید معرفی کنی و همانند ببین های دیگه کارهای یدی و عینی انجام بدی خخخ

سلااااااااام. من بعد از کلی وقت دوباره پیدام شد. عجب دوست عجیب غریبی داریا بارانی جونم!!!!!!!!! این کلا با دنیا مشکل داره. نه از نبین خوشش میاد نه از ببین. میخواستی بهش بگی عزیزم تا وقتی که فکر تو این مدلیاست با همه مشکل داری و از همه بدت میاد اون میلیاردها میلیارد پولم به دردت نمیخوره. تازه ارشدتم به دردت نمیخوره چون هنوز بلد نیستی با اطرافت ارتباط برقرار کنی. پس ی کوزه بگیر مدرکتم بذار درش. خخخخخخ
واااااایییی من چقدر رک بازی در آوردم. ولی خداییش حرفام اشتباه نیست فقط یکم تلخ گفتمشون. واسه افرادی با شرایط ما داشتن روابط اجتماعی خوب یکی از مهمترین رکنای زندگیمونه. البته واسه کسی که بخواد درست حسابی رشد کنه نه صرفا بره مدرک تحصیلیشو ترفیع بده. مخصوصا تو این دوره زمونه که مدرک گرفتن شده مثل آب خوردن. بارانی جونم باید این دوست عجیب الخلقتو متوجه کنی که الان کار شاقی نکرده که درس خونده. میدونم با این همه اعتماد به نفس کاذبی که داره یکم کار سختیه ولی اگه الان نفهمه که داره چه ظلمی در حق خودش میکنه زمانی اینو جامعه بهش میفهمونه که دیگه واسه ساختن خودش خیلی دیره. به نظر من که الان دچار خودشیفتگی شده. فکر کرده الان موقعیتش خیلی عالیه در صورتی که این چیزی از خودشه که به بقیه میخواد نشون بده وگرنه خودش میدونه که خبریم نیست. اما یکی از بیرونم باید این قضیه رو واسش روشن کنه که همه آدما به تعامل احتیاج دارن. ببخشید که اینقدر تلخ بیانش کردم.

سلام بر دختر شیرین گفتارم. میگم تا حالا ندیده بودم که اینطوری بحرفی .
واااای این دختر درسته که از بیناهای کنجکاو جامعه نابیناها بدش میاد ولی در کل دختر خوبیه و ما دو تا همدیگه رو خیلی دوست داریم.
هر وقت که میبینه در جامعه نبین ها به من توهین شده میگه حقت خخخ چند بار بهت گفتم دور نابیناهارو خط بکش خخخ
من بهش میگم : گر ما ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم .
البته حس می کنم این دختر نسبت به پارسال خیلی صبورتر شده .

سلام بر فرشته ناپیدای سایت . خوبی دختر گلم ؟
منو میشناسی کی هستم ؟من ی پدر بزرگ رو به موتم . خوب شد که اومدی این دم آخری دیدمت .
خب شاگرد جدید یکی از دخترای موفق و خوش برخورده . همیشه دوستان و همکارانم میگن این نبینک تو چه شیرین زبونه . خیلی ماهه . ولی خب نسا جون هم به زودی تغییر میکنه . چون مجبوره که تغییر کنه . مرسی که اومدی و دیدمت

شاگرد بهتر از استاد من هر جا میرم همه میان و با ذوق از نبین هایی که دیدن برام تعریف میکنن . ی بار پدر یکی از دانش آموزا که نابینا بود اومده بود با مدیر دعوا میکرد . بدو بدو معاون اومد سر کلاس و به من گفت بیا تو بهتر میدونی که نابیناها رو چطور آروم کنی خخخ من رفتم و دیدم داره به مدیر فحش میده. وای کلی ازش ترسیدم و براش آب آوردم و گفتم بفرمایید آب بخورید . اونم گفت برو بابا کی آب خواسته . ولی واقعا بعد از کمی بد و بیراه آروم شد هاهاها

راستی شاگرد بهتر از استاد برای تو که خیلی شیرین گفتاری و ارتباطتت با همه در حد نمرۀ صده این رفتار خیلی عجیبه .
بله شما دو تا قطب مخالفید . گویا از دوستان نابینا هم ضربه خورده . دوست دارم راضی بشه و بیاد توی محله یا با تو دوستش کنم . خخخ منتظر باش . ی موقع نزنی شلو پَلِش کنیاااااا

بارانی جونم بعضی وقتا بیپرده حرف زدن لازمه. خیلی چیزا تعارف برنمیداره. البته من اگر قرار باشه که با خودش حرف بزنم که نمیزنم اینطوری طرفو نابود کنم ولی لیلی به لالاشم نمیذارم. باور کن دلیل ضربه ای هم که از بچهای نابینا خورده بخاطر خلقیات خودش بوده.

سلاااااامی یا که خوبی شاگرد جدید مهربون دی ماهی.امضاء:لنای خودشیفته خخخخ.خب اون بابابزرگیه همش میگه غلط و غولوط ننویسیم من رفتم تو یکی از پستاش بعدش دیدم ک مدیرمون اومده محض شوخی ی جمله ای را کاملا خودش عمدا غلط نوشته .بعد من با خودم گفتم ک عه!مگه داریم مگه میشه؟ینی چطوری میخونن؟حروفو هجی میکنن یا کلمه رو کامل میخونن آدم متوجه نمیشه چی نوشته؟؟؟ بعد ب رعد گفتم این صفحه خونا قضیه اش چیه خب واسه اولین بار کنجکاو شدم,اونم اومده صااااااف گذاشته اینجا فکر منو خخخخخ.

سلام لنا جان.
صفحه‌خوانها کلمات را تقریبا به همان شکلی که ما باهاش سر و کار داریم می‌خوانند.
مثلا صابون و سابون را مثل هم می‌خوانند.
نابیناها هم چون کلمه را به شکل رایجش می‌شنوند شاید اشتباه بنویسند.
گذشته از این نابیناها چون از ابتدا خطشان فرق می‌کرده شاید دچار خطای املایی هم بشند.
دیگه نمی‌دونم سوالت همین بود آیا؟

مریم جان درست میگن البته nvda ی سری از کلماتو زمانی که غلط بنویسی غلط میخونه بعد میتونی بفهمی که اشتباه نوشتیش ولی پارسآوا اینطوری نیست بعضی از کلماتو درستم که بنویسی غلط میخونشون مثلا من آرزو به دلم موند که ی بار اسم منو این پارسآوا درست بخونه که نخوند خیلی چیزای دیگه رو هم بد تلفظ میکنه.

سلام . من معتقدم ماها باید بین زندگی واقعی و حضورمون تو فضا های مجازی یه حدو مرزی رو حفظ کنیم . و به نظرم این یه اصل عمومیه !بینا و نابینام ندارهههه !مثلا فکنمیکنم اصا درست باشه این قضیه که بیایمو اینجا یا هرجایی دیگه از مسائل شخصیمون رو بگیم!!!خب البته هر سوالی هم خییلی نمیتونه بد باشه !این دیگه بسته به خودافراده !موفق باشید

من باهات موافق نیستم ریحانه. ما تو فضای مجازی میایم نه فقط بخاطر اینکه ی میزانی از وقتمونو بگذرونیم بخاطر این میایم که ی چیزی به اطلاعاتمون اضافه بشه. بیان این مسائلم کمک میکنه که هرکس بیاد تجاربشو یا دیدگاهاشو بگه تا شاید ی کمکی به همنوع خودمون و کسایی که شبیه این شرایطو دارن بشه. تا جایی که من از این سایت متوجه شدم همه دور هم جمع میشن تا به هم توی زمینه های مختلف کمک کنن. نداشتن تعامل اجتماعی خیلی مشکل بزرگیه برای یک نابینا این دختر فردا بعد از ۱۲۰ سال اگر خدایی نکرده کسایی که دارن حمایتش میکننو از دست بده و هنوز بلد نباشه که چطور با بقیه ارتباط بگیره و از همه عالمو آدم بدش بیاد دیگه هیچی واسش نمیمونه. به علاوه این قضیه یک قضیه شخصی نیست ی مشکله که شاید خیلی از بچهای خودمون همین الان باهاش روبرو باشن که شاید زمانی و کامنتای این پستو خوندن تصمیم بگیرن به خودشون کمک کنن.

خیر شاگرد جدید من اصلا منظورم این نبود که یک نابینا باید دور از اجتماع بمونه و هیچ دوستی نداشته باشه !درواقع من اصا در خصوص دوست رععد اظهار نظر نکردم !و به هیچ وجه نگفتم صرفا تنها استفادمون از فضای مجازی فقط خوش گذرونی باشه !اتفاقا از پستهایی که دوستان از تجربیاتشون میگن استقبال هم میکنم !اما بازم میگم ، اصلا درست نیست هر مسئلهی هم مطرح شه و واقعا بیان کردنش جاش ، تو فضای مجازی نیست ، همین

ریحانه و شمعدونی من ، دقیقاً الان منظورتو درک نکردم.
یعنی تو معتقدی که این پست اشتباه بوده و نباید منتشرش می کردم ؟
الان درست نمیدونم که من چه کار باید کنم . معلومه که هر مسئله ایو رو نباید در عموم حالا چه مجازی و چه حقیقی بیان کرد .

با درود. باید خدمتتون عرض کنم که دوست شما بسیار آدم مزخرفیه. همین. ببخشید که رک گفتم. شما هم لطف کنید قدری رعایت بفرمایید چون در لابلای صحبت هاتون توهین های زیادی به جامعه ی نابینایان می کنید خانم.

سلام. دوست عزیز من مزخرف نیست . شاید بشه گفت الکی حساسه . که انشاله اونم درست میشه .
راستی شما فرمودید : چون در لابلای صحبت هاتون توهین های زیادی به جامعه ی نابینایان می کنید .
لطف کنید به من بگید با خوندن کدوم جمله این حس اشتباه به سراغتون اومد . من هر چی پستو خوندم جمله ای درش نیافتم که دراون این توهینی که شما میگید دریافت بشه .
پسر مهربون و منطقی لطف کن اون جملاتی که حس میکنی من قصد توهین به جامعه نابینایانو داشتم بنویس تا حداقل آگاه بشم.
ولی به یقین میتونم بگم که من صد در صد چنین قصدی نداشتم و ندارم .

مریم جان و شاگرد جدید مهربون آااره دقیقا منظورم همین بود.ی کنجکاوی بود بیشتر.مرسی ازتون.رعد؟ مگه من دوروخگویم هاااان خخخخ ک دروغ نمیگم هیییچ وقت,همه میدونن.هم مشقامو می نویسم هم تو پستت می چرخممم.دگ برم.بای

این دوست شما که بین میلیاردر شدن و بینا شدن میلیاردر شدن رو انتخاب کرده دقیقا همون کاری رو میکنه ه منم میکنم یعنی هر چی فکر میکنم اگر پولدار باشم یعنی خیلی پولدار باشم خیلی کارها میتونم انجام بدهم ولی خب مثلا بینا شدم چه کار خاصی میتونم انجام بدم البته کارهایی که دوست دارم مثلا من عاشق خوردن هستم یعنی بیشترین درآمدی که دارم شاید حدود ۸۰ درصدش رو صرف خوردن اون هم از بهترین چیزها میکنم
در مورد اون رفتاری که دوست شما با اون خانمی که تو اتوبوس کنارش نشسته بود به نظر من کار دوست شما درست بوده من نمیدونم چرا همش نابینایان باید خودشون رو اصلاح کنند من هم هر کس از این الفاظ به کار ببره در برابرم مثل آخی یا خدا رو شکر یا از این حرفها دهن طرف رو سرویس میکنم

مولتی امیدوارم هر چه زودتر هم تو و هم من میلیادر بشیم.
از یک طرفی هم حرفتون درسته . چون واقعا دیدن با یکی دوبار عادی میشه .
ی نابینای پولدار بیشتر از یک بینای بی پول لذت میبره .
البته به شرطی که نابینایی بعد از بینایی اتفاق نیفته .
راستی کمتر بخور . ی خواهش هم دارم که ضعف فرهنگیو با عصابنیت جواب نده . موفق و پولدار باشی

سلام رعد…
خو من قول داده بودم و اومدم..
ببین رعد امروز یه دختری توی حیات دانشگاه من را دید و گویا اولین بارش بود که نابینا میدید و از روی عصای دستم فهمید…. نمیدونی چقدر سوال پرسید و حرف زد با من از اینکه نبین مادرزاد هستم یا نه بگیر تا اینکه چه جوری امتحان مینویسم و چه جوری درس میخونم و جالب این بود که وقتی پرسید که تو مادرزادی نابینا هستی من یاد تو افتادم و یه لبخندی نشست روی لبم…
کلی با هم حرف زدیم تا بابام بیاد و ما بریم… آخرش این شد که من یهه دوست و هم صحبت پیدا کردم و اون هم تا حدودی با نابیناها و زندگیشون آشنا شد… و خیلی هم خوشحال شد…
نتیجه اینکه این دختر با این اخلاقی که داره نمیتونه از زندگیش لذت ببره و حتی اگر با یک آقای ببین و پولدار هم ازدواج کنه باز به مشکل میخوره… وقتی این خانوم نمیخواد از خودش بگه و توزیح بده چطور باید یک شخص بینا متوجه توانایی هاش بشه؟؟؟
ببخشید ها رک گفتم… کاش این دختر حتی چراغ خاموش میومد و اینجا را میخوند اون وقت خیلی چیزها را میفهمید…
شاد باشی…

فاطمه جان به نظر من تو یک دخترم موفق و مهمتر از اون مثبت نگر هستی .
خیلی خوبه که با رفتار صحیحت جاذبه داری نه دافعه .
بله اگه با اون دختر بد حرف میزدی مسلماً هم اعصاب خودت خرد میشد و هم اون ذختر نسبت به همه نبین ها فکر منفی پیدا میکرد .
والله دختر داستان معمولا منتظره که لینک پست ها رو خودم براش ارسال کنم.
ولی حس میکنم ما دو تا از هم صحبتی با هم کلی چیز یاد میگیریم .

ای بابا رعد داره خودشو میکشه که بگه ی پدربزرگ پیر و عصا به دسته خخخ بعد شما میایی و میگی خانوم خانومای محله خخخخ
سعید خان اون اوایل فقط من به دنبال نبین ها بودم ، حالا دیگه اونا رعد بزرگو توی دام میندازن. خخخ
مرسی که اومدی . و مرسی از انرژی مثبتی که من حسش میکنم .

سلام.
من تا حدِ زیادی با پوریا موافقم.
راستش نمیخواستم اینجا دیدگاهی بذارم اما گفتم شاید بهتر باشه که مشخص باشه این فقط دیدگاه یک نفر نیست.
رعد عزیز شما که فرهنگی هستی ازت بعیده که بخوای از راههای بیفرهنگی کارِ فرهنگی بکنی.
خدایی نمیفهمم چرا از بالا به ما نگاه میکنی.
یک بار نوشتتو بخون،
این چه طرزِ حرف زدنه آخه!
رعد باور کن، باور کن، بااااور کن ما فرقِ رک بودن و چیزای دیگه رو میفهمیم.
امیدوارم جداً بیشتر رعایت کنی رعد عزیز.
برات آرزوی موفقیت میکنم.

من هم امیدوارم شما رعایت کنی .
واقعا اگه جواب منو به پوریا خونده بودی الان فقط گلایه نمی کردی .
آقا مسعود لطف کن با مدرک به من بگو کجای حرف زدن من به قول شما ی طوری بوده ؟
در واقع همه قضاوت کنید که اینجا مسعود به رعد توهین کرده که میگه :
رعد عزیز شما که فرهنگی هستی ازت بعیده که بخوای از راههای بیفرهنگی کارِ فرهنگی بکنی.
یا رعد به نابیناها با نوشتن این پست توهین کرده ؟

بسیار بسیار منتظرم که جملاتی از منو که درین پست بی فرهنگی و توهین و خرد کردن نابیناها بوده رو برای من بنویسی .
هزار بار گفتم که من نابیناهارو دوست دارم. و بسیاری از افراد اینجا با من ارتباط حقیقی دارن. چطور من میتونم به دوستان خودم توهین کنم.
واقعا که . کمی بیشتر اندیشه کنید .

شوخی کردم ولی حالا اگر جدی ازت سوال بپرسم جواب میدی؟
من بچه بودم به معلمم میگفتم خانم یا آقای فلان.
اگرم ازم سوال میپرسید حالا برای شناخت بیشتر یا کنجکاوی من میشناختم اسم واقعیش چیه، چطور یک معلم به خودش اجازه میده خطوط زرد و قرمز رو زیر پا بذاره ولی حاضر نباشه اسم واقعی خودشو بگه؟
این روش یک معلمِ که بدون این که خودشو معرفی کنه از همهچیز
دیگران بخواد سر دربیاره؟
من هیچ مشکلی با تو ندارم چون متاسفانه ریشه کردی داری خخخخ. قسمت آخر شوخی

ریحان و شمعدونی من ، می خوام تو باور کنی که من با انتشار این پست قصد داشتم که نابیناهارو آگاه کنم که زودرنج نباشن و از سئوالهای بیناها ناراحت نباشن. و بیشتر در جمع حضور داشته باشن. قصد فاش کردن اسرار کسی هم نداشتم.

سلام به رعد عزیز و سایر دوستان.
راستش من هم با انتشار این پست مخالف نیستم، و اتفاقا با دقت خوندم و توهینی ندیدم.
متأسفانه چنین واقعیتهای تلخی در جامعه وجود داره که شاید خیلی از ما نتونیم باورش کنیم. بدبینی در بین افراد دارای معلولیت وجود داره و مانند اینها.
خاطرم هست که یکی از دوستای خودم کنجکاو شده بود، ولی مردد بود سؤالاتش رو ازم بپرسه یا نه. تا اینکه بهش اطمینان دادم که راحت باشه. خود من که نابینام در مورد افراد ناشنوا یا معلولیتهای دیگه سؤالاتی ممکنه برام پیش بیاد.
رعد جان، در مورد دوستتون هم نمیدونم چی بگم. امیدوارم طرز فکرشون رو اصلاح کنند، و بین افراد خیرخواه بدخواه و صرفا کنجکاو مرزبندی قائل بشند.
در مورد میلیاردر شدن هم بگم که، من موافق نیستم! چون روی هیچ کدوم از اعضای بدن نمیشه قیمت گذاشت و هیچی نمیتونه جای یه حس رو بگیره. حتی نمیشه یکی از انگشتای دست رو با چیزی عوض کرد و کلا در مورد همۀ حواس و اعضای بدن صدق میکنه.
شخصا درسته که از نابینایی رنج میبرم، ولی خدا رو بابت سلامتی که دارم شاکرم. اینکه بیماریهای بدتر از اون به سراغم نیومده خودش کم نعمتی نیست.
زیاد پرحرفی کردم. شرمنده.
اگه بازم نکته ای به نظرم برسه دوباره مزاحمتون میشم.

به نظر منم فقط انسانهای زیرک میتونن فرق بین خیر خواه و بدخواه رو تشخیص بدن . البته اینو در رابطه با تمام موارد زندگی عرض میکنم .
ولی در رابطه با کنجکاوی بیناها باید بگم نود در صدشون قصد تحقیر و بد خواهی ندارن . اونایی که رفتار بدی با کنجکاوی و حتی پرسشهای عجیب بیناها دارن دقیقا مثل اون آدم بینا ضعف فرهنگی دارن . چه بسا ضعف فرهنگی و فکر بسته تری دارند .
چون نابیناها برای دفاع از حقشون و شناخته شدنشون باید حسن اخلاق داشته باشن .
نازی امسال همکاران من بعد از ۱۴ سال فهمیدن من ام اس دارم . گاهی از اینکه مدیرمون به خیال خودش دلش برام میسوخت خنده ام میگرفت . ولی یک بار به تمام گروه دفتری گفتم این ۴ طبقه رو گویا فقط ام اسیا باید طی کنن و برای سالم ها ضرر داره ؟؟خخخ و بهشون گفتم فعلا از خودم فعالتر و پرجنب و جوشتر کسیو درین مدرسه نمیبینم خخخ خلاصه به جای اینکه با حرفها و ترحمهاشون کز کنم و غصه بخورم بهشون گوشزد کردم که خدارو شکر من ناتوان نیستم

خانم فاطمه و نازی جون دیماهی دوست داشتنی رو بقول این شبکهای مجازی شدیییییییید میلایکم. خخخخخخ
انتشار این پست نه توهین به نابیناست نه کار اشتباه. من که به شخصه به عنوان ی نبین هیچ توهینی به خودم توی این متن نمیبینم. اینا واقعیتای شخصیتی بعضی از ماهاست که اگر یاد نگیریم درستشون کنیم اون موقع توهین واقعی رو درک میکنیم.

سلام. وای درسته که به خاطر شرایط و تربیت خانوادگیش کمی خودخواه بار اومده ولی رابطه ای دوست داشتنی بین ما هست . ی دوستی بی آلایش و صادقانه . الان خوشحالم که باهاش دوستم. امیدوارم زودتر هم با عصا دوست بشه

درود. ایول پست خوبیه ما از این پستها بیشتر میخوایم.
واقعاً اگه من خودم شخصاً یه کسیو ببینم که حتی بهم هم پول بده سعی میکنم رفتار زننده نداشته باشم تا اون هم از من زده نشه و هم اعصاب خودم به هم نریزه و هم در مورد دیگران نظرش تغییر نکنه.
شاید من گدا نباشم ولی خب اگه من بخوام رفتار و واکنش بد از خودم نشون بدم اون بنده ی خدا هم دیگه جرأت نمیکنه به هیچ بنی بشره دیگه کمک کنه و این خیلی بد هست.
سؤالهاشون هم تا جایی که بتونم جواب میدم و اگه هم وقت نداشته باشم محله رو بهشون معرفی میکنم و اگه واقعاً تشنه ی دونستن باشند خودشون میان و یاد میگیرند.
در ضمن ممنون که تو پستت از من یاد کردی رعد عزیز.
این روحیه رو فوق عاده دوست دارم همین جوری ادامه بده تا بلکه بعضی از ما واقعاً از خواب غفلت بیدار بشیم.
ریشه ی فراری بودن ما از جمعها دقیقاً همینه که مبادا یه سؤالی از بعضیامون پرسیده بشه که مبادا ناراحت بشیم.
انگار حالا رئیس سازمان سیاه هستیم.
بارها گفتم و میگم که یه بینا در درک زندگی نابینا واقعاً و به معنی واقعی کلمه نابینای مطلق هست.
حرف برای گفتن زیاد, ولی متأسفانه گوش برای نشنیدن کم.

بی ادعا چون میدونم با جنبه ای این سوالو ازت می پرسم ؟باید از کسی که بهتون پول میده بپرسید چرا مارو با گدا اشتباه گرفتید ؟؟
منم ی بار به ی عروسی دعوت بودم . بعد از تالار رفتیم خونه . داخل همه بی حجاب و مست و در حال رقصهای مختلط بودن . اما من با چادر و حجاب به آشپزخانه رفتم . اونجا همه فک کردن من کارگر هستم و بهم کار میگفتن خخخ تا مادر داماد منو دید . خدارو شکر اون مست نبود به من گفت تو رو خدا چادرتو بردار که تورو با کلفت ها اشتباه نگیرن . جای تو بالای مجلس ماست . خب چادر در اونجا نشانه کلفتی بود خخخخ

خانم محترم من حرفم کلی بود. نگاه شما زیادی از بالا به پایین هستش و منظور من فقط این پست نبود. شما شوخی های طعنه آمیزی با نابینایان میکنید و این رو من نمیپسندم. من فقط نظر شخصیم رو گفتم. اهل مدرک آوردن و این صحبتها هم نیستم خانم. اما به هر حال شما هم به عنوان یک شخصیت فرهنگی بهتره انتقاد پذیر باشید و فقط دنبال این نباشید که مجیزتون رو بگن و ازتون تعریف کنند. شاد باشید

پوریا جان… پسرم… من با رعد بیرون سایت در ارتباطم … اصلاً و ابداً آدمی نیس که از بالا به دیگران نگاه کنه… اتفاقاً برعکس دل دریایی و مهربونی داره و کلی خاکی پاکیه… حالا اینجا تو این فضا چون کاراکترِ پیرمرد داره و بابای مجازیمونه، طبیعیه که زاویه ی نگاهش متفاوته…
اَخماتو وا کن پسر… لبخند بزن که لبخند بیشتر به علیپور میاد تا اَخم… بخند… ها باریک الله…
دیگه نبینم اخم کنی…
مسعود توام همین طور… تو که خیلی خوش خنده ای… از مرام و معرفتت تعریفها شنیدم… بابا رعدا حرصش نده که ننه رهگذر عاقت میکنه ها… خخخخخخخخ…
خدایا کاش عاقو درست نوشته باشم… هاههاهاهاهاهها

سلام رعد.
اولش که شرمنده که ناراحتکننده بود کامنتم برات. به هر حال میخوام بدونی که هدف یه قدمِ مثبته نه خدایی نکرده ناراحتیت.
منظورِ من از بیفرهنگی، توهین به شما به هیچ عنوان نبود و مطمئنم خودتم به خوبی اینو درک کردی.
حالا اینکه چرا میای و اینجوری جوسازی میکنی رو نمیفهمم.
من فقط عمق نظر منفیم به راهی که برای اصلاح انتخاب کردی رو بیان کردم و هرگز یک ویژگیِ شخصیتی رو به شما که دبیر هستی و قطعا قابل احترام نسبت ندادم.
رعد یه چیزی رو خیلی درِ گوشی بهت بگم؟ اینجا خیلی از تحویل گرفتنا از روی دوست داشتن نیست. پس اشتباه برداشت نکن رعد. اینجا اکثرِ کاربراش تحصیل کرده و خونگرم و مهربونن.
خب. وقتی یه عده نابینا با این همه استعداد و توانایی توی یه همچین مجموعه ای جمع میشن، قطعا یکی از ویژگیهاشونم میشه تشنگی. آره رعد. ما تشنه ایم. تشنه ی از بیرون دیده شدن.
اینه که یه سِری از دوستای من قراره بیان و با کامنتای پرمهرشون بعد از این دیدگاه منو چَک و لگدیم کنن تا شااایَد به تو بر خورده باشه و اونا حد اقل نشون بدن که ماها که اینطوری فکر میکنیم اصن ارررزِشی نداریم!
من اما با این رویکرد در حدی که اکثرِ دوستام باهاش موافقن موافق نیستم.
یعنی میگم نِمیتونم این همه منفعل بودنو ببینم و دم نزنم.
مطمئن باش رعد ماهایی که ازت تغییر در گفتارت رو میخوایم تنمون واسه کوبیده شدنهای احتمالی نخاریده.
الان که خوابم میاد راستش. فردا ولی کااامِل منظورمو از کامنت بالا مینویسم.
یه چیزِ دیگه ام این آخرش بگم و برم.
من اگه یک درصد، یک درصد، یک درصد، اون جملم رو توهین برداشت کردی و باعث دلخوریت شد، همینجا ازت معذرت میخوام.
موفق باشی.

سلام . ی جا گفتی که اینجا تحویل گرفتن ها از روی دوست داشتن نیست . ولی من مطمئنم که دخترایی که میان اینجا منو دوست دارن . مگه میشه من محبت فاطمه و شاگرد جدیدو و لطف بقیه رو حس نکنم . شما هم چند سال دیگه متوجه میشی که رعد اونی که تو فک میکردی نبوده .
ولی تا اون روز به افرادی که مثل شما فک میکنن پیشنهاد میدم پست های منو نخونید . این جوری هم شما راحتی و هم من .
ممنون از حضورت

پستهاتو که نمیشه نخونم.
چون بالاخره حتما چیزای زیادی میشه ازت به عنوان یه مدرس یاد گرفت.
بعدشم من گفتم خیلی از دوست داشتنا نه همشون.
رهگذر من اخم نکردم! اصن غیر ممکنه لبخندو با چیزی عوضش کنم.
در کل بابت جو منفی این دو سه تا دیدگاهی که گذاشتم خودمم خیلی حس خوبی ندارم.
ببشخییت!

مسعود این جا دنیای مجازیست . همه چیز خیلی زود فراموش میشه .
گفتی نابینا تشنه از بیرون دیده شدنه . اما اینو حالا از رعد راستگو بشنو . با رفتار تند و خشن و قضاوت نادرست،
انسانهای دیگر از ما دور میشوند . البته باید از ته دل انسانها رو دوست داشت و تظاهر به دوست داشتن نکرد .
سعی کن با محبت خالصانه انسانها را به سمت خویش بکشانی .

سلام.
منم میلیاردر شدن رو انتخاب میکنم.
چون اگر میلیاردر بشم، هم راننده میگیرم، هم خدمتکار میگیرم، میشینم زمستونا کنار شوفاژ و تابستونا جلو کولرگازی کیف میکنم. بهترین جاهای دنیا رو میگردم و بهترین غذاها رو میخورم و بهترین لباسها رو میپوشم.
مهمتر از اون هم اینه که من اگر میلیاردر باشم، یه انجمن میزنم و توش کلی کار واسه بچه ها میکنم. نمیگم معجزه میکنم. ولی حد اقل یه کاری میکنم که کسی ناراضی نباشه. طوری میشم که بچه ها به جای این که بگن فقط خودشو میبینه، بگن دمش گرم که هوای همنوعاش رو داره.
حالا فکر کن بینا بشم و پولی در کار نباشه.
باید برم یه کارگری مسافرکشی چیزی بشم صبح تا شب. آخرشم هر چی در میاد بدم بالا قسط خونه و ماشین و وام ازدواج و کرایه خونه و کوفت و زهر مار. میخوام صد سال این چشمو نداشته باشم خخخ.
مرسی از این پست عالی. این خانم نسا رو هم یه بار ببرش تو کله پزی دست و پاشو ببند کله پاچه بریز تو حلقش که دیگه از این کلاسا نذاره خخخ.
این آدم به نظر من نه از بیناها بدش میاد نه از نابیناها. این آدم از آدمها بدش میاد. همچین آدمهایی حتی لایق اعتنا هم نیستن چه برسه به کمک. چون کمک وقتی اثر داره که تمایل برای پذیرفتن کمک وجود داشته باشه.
کامنتم پست شد ببخشید.

والله اونجور که از میلیادرها خبر دارم از بوق هاپو تا نیمه شب کار میکنن . چون نگه داشتن پول هم احتیاج به کار داره .
اما فردی که ببین بوده و بعد اگه نبین بشه حتی اگه دو دنیا هم بهش بدند هیچ لذت و کیفی نخواهد برد .
ای خدا به این شبو شور ی پول قلمبه و حسابی بده . رعد بزرگ هم هیچی نمیخواد به جز یک خانه بزرگ در یک شهر خوش آبو هوا و تنی سالم و آرامشی بی نظیر .
راستی در مورد نسا جونم بگم درسته که کمی خودبین هستش ولی صفات خوب هم کم نداره . حسود نیست . دو رو نیست . این اخلاقای خاصش هم به خاطر تربیت خانوادشه . چون تنها نبین بین فامیل و دوستان و بستگانه . مادرش هنوز با نبینی این نبینک کنار نیومده . اللهم اهدنا مادر نسا خخخ

نتیجه گیری :اگر شما نابینا هستی و داری این پستو میخونی بدان که برای موفق بودن فقط به مدرک احتیاج نداری . چه بسیار افرادی که با مدرک دکترا هم نمیتوانند موفق باشند .
موفقیت برای یک نابینا در درجه اول استقلال در رفت و آمد و انجام کارهای مختلف است . قدم بعدی ارتباط صحیح با افراد جامعه . متاسفانه فرهنگ صحیحی در ارتباط با نابینایان در جامعه جاری نیست . آیا شما با ترشرویی میخواهید عصبانیت خود را فروکش کنید یا قصد تادیب شخص کنجکاو را دارید ؟؟
نتیجه سوم :رعد بزرگ دو هدف با نوشتن این پست داشت که اولین آن فرهنگ سازی بود و دوم هدفش :فراهم آوردن محیطی شاد و بگو بخند و ردو بدل کردن تجربیات .
که گویا ……….
ولش کن . بی خیال . باید در لحظه زندگی کرد هاهاهاها

دیدگاهتان را بنویسید