خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

به نظر شما چرا طب جدید جای گزین طب سنتی شد؟

با درود به شما دوستان خوب و گرامی
امید که هر جا هستید در صحت و سلامت کامل باشید
قصد دارم یک چالش مهم از نظر خودم رو اینجا با شما خوبان به اشتراک بذارم
چرا طب سنتی ما ایرانیان به فراموشی سپرده شده؟
چرا طب جدید که این همه در تشخیص و درمان ناکام عمل کرده باز اکثر طرفدارها رو به خودش اختصاص داده؟
چرا باید ما طب چندین هزار ساله خودمون رو کنار قرار بدیم و از داروهای شیمییایی استفاده کنیم که یکی از بیماریهای مارو بهبود بده اما چندین و چنتا عوارض واسمون به وجود بیاد؟
من در این رابطه مطالعات زیادی انجام دادم و چندین کتاب مربوط به تاریخ طب رو مطالعه کردم
اما در این پست چند سوال کلیدی پرسیده میشه و دوستان مشتاق میتونن در دیدگاههای این مبحث شرکت کنند و نقطه نظراتشون رو با بنده به اشتراک بذارند
طرح بحث:
همانطور که اطلاع دارید تا قبل از دوره قاجاریه در ایران تنها طبی که مورد اعتماد مردم و پادشاهان بود طب سنتی بود و بس
اما پس از آن قرار شد که هر کس دیپلم طب دارد و یا تحصیلات آکادمیک در این زمینه دارد به طبابت بپردازد
مسلم است که در آن زمان نه دیپلم طب سنتی وجود داشته و نه تحصیلات دانشگاهی در این رابطه در کشور ما رواج داشته است
تنها کُتُبی بوده که از دانشمندان قبلی موجود بوده و گه گاه تلاشگرانی در این عرصه قلم به شرح همان کتب میزدند
یقیناً جامعه تا این اندازه که ما در آن زندگی میکنیم ترقی نکرده بود و بیماریهای نادر نیز پیدا نشده بود
اما بسیاری از بیماریها که حال نیز انسانها را درگیر نموده به زمانهای پیش بر میگردد و طب سنتی از قدیم برای آنها درمان داشته و اکنون نیز چنین است
در حالی که همان بیماریها را طب جدید که تجربه ای کمتر از چهار صد سال دارد نمیتواند درمان کند یا بر فرض درمان مقدار زیادی از عمر انسان را صرف درمان مینماید
از جمله این بیماریها میتوان به m s میگرن,ویتیلیگو اشاره کرد
در بحث تشخیص و دارو درمانی نیز وضع آن چنان دور از ذهن نیست درست است که برخی از داروهای گیاهی نیز مصموم کننده و دارای عوارضی هستند اما خیلی از آنها هم زمان میتوانند چندین عارضه را درمان کنند و اکثر آنها به ارزانی در دست رس انسانها هستند
اما داروهای شیمیایی با این که بسیاری از آنها پایه ای گیاهی دارند تأثیر مخربشان بر بدن انسان بر کسی پوشیده نیست و کتب بسیاری در این باره نشر یافته است
البته در کم عارضه بودن این قبیل داروها نباید نقش تبلیغات و بازاریابی هوشمند شرکتهای قدرت مند را در نظر نگرفت
میبینید که با صنعتی شدن جوامع روز به روز به آمار بیماریهای غیر قابل درمان افزوده میشود و هزینه های سنگین جراحی و غیره هر کسی را در این اندیشه فرو میبرد که چرا چنین وقایع تلخی در حال رخ دادن است
انسان امروز در اثر تبلیغات هوشمندانه پارازیت بر روی ماهواره ها را مضر میداند لکن با همان مدل تشعشعات در منزل برای خودش غذا میپزد
امروزه اطرافیان و دوستان ما گرایشی به درس خواندن و تحقیق و تفکر در رابطه با مطالب گوناگون را ندارند و خلاقیت را امری محال و مخصوص انسانهای خاص میدانند
یقیناً نقش تغذیه میتواند اثر متفاوتی بر ذهن و تن آدمی داشته باشد
در آخر یادآور شوم که بنده پیشرفتهای طب جدید را انکار نمیکنم و میدانم که تجهیزات امروز میتواند کمک شایانی به طب سنتی ما بنماید
از نظرات دوستان استقبال میکنم و تک تک بدانها پاسخ میدهم
مرا بابط طولانی شدن بحث ببخشید و عذر مرا بپذیرید

۱۴ دیدگاه دربارهٔ «به نظر شما چرا طب جدید جای گزین طب سنتی شد؟»

سلام چه جالب اومدم یه سر بزنم دیدم چه پست مهمی و البته مورد علاقه من خوب من که با علم نافع موافقم
یعنی هر اطلاعات تجربیات رهنمودها و یادگیریهای مفیدی که موجب سلامت و رشد بشر در همه ابعاد و بطور کلی سعادت انسان باشه
که علوم اسلامی (اعم از اختصاصی یا علومی که جز اسلام مکاتب دیگه هم به این شاخه ها میپردازن)هدفش همینه
در نتیجه با طبی موافقم که مبناش الهی و هدفش همینی باشه که نوشتم
اینجاست که طبق مطالعات و تحقیقاتی که انجام میدم و هنوز دارم قدمهای اولش رو برمیدارم هر سیستمی که در راستای این اهداف حرکت میکنه رو میپسندم چه طب سنتی باشه و چه طب غربی که متاسفانه فقط یه جاهایی به پیشرفت و سلامتی مردم کمک کرده و در خیلی از مکاتبش هدف عکس این چیزاست
نظر سنجی در این پست خوبه اما به شرطی که اصل قرار نگیره چون هر یک از ما کم و بیش اطلاعاتی داریم و این نکته نباید نادیده گرفته بشه که واقعً در زمینه طب حقیقی با اهداف عالی که مسلمً هدفش فقط سلامت جسم نیست مطالعات کامل یا حتی کافی در کشور صورت نگرفته و این علم روش کار نشده و یه حقیقت مظلوم واقع شدست و هر جا این طب نمیتونه در کشور نتیجه ای بده که تمام بیماران رو درمان کنه که به گفته اطبا این طب همه امراض رو درمان میکنه اما به هر حال هر کوتاهیی که صورت گرفته ناشی از کم توجهی ها تعصب نسبت به علومی که جهانی شده پرداختن به ابعاد دیگه محور قرار نگرفتن انسان بعنوان خلیفه الهی و جز نگریها کاهش مطالعه و تحقیق و افزایش ترجمه از بین رفتن کتب با ارزش ما در مثلاً دوره مغول و آتش سوزی سیاستهای دشمن دسیسه های استعمار شرایط نظامی سیاسی اقتصادی کشور و دغدغه اصلاح اونها و فراموش کردن فرهنگ غنی خودمون در علوم مختلف و بسیار عوامل دیگست
الان هم خدا رو شکر باز اساتید و پزشکان زیادی هستند که در این زمینه تحصیل فعالیت تحقیق و تدرسی میکنند و این شرایط و فرهنگ سازی رو در زمینه طب سنتی اسلامی دارن غنیتر میکنن نظراتی هم در پاسخ به سوالات خبرگزاریها یا مصاحبه ها دارن که اگر خواستید اینجا میذارم ضمن اینکه سایتهایی هم که من در پستهام در این زمینه معرفی کردم میتونه پاسخ گو و کمک کننده باشه
خلاصه در این زمینه حرف برای اثبات حقانیت طب سنتی اسلامی زیاد دارم و این یه اعتقاد قلبی و نه کورکورانست ولی بیشتر از این از زبون خودم بخوام چیزی بگم ممکنه هم خسته کننده بشه هم فعلً چیزی حضور ذهن ندارم و اینکه در بیانشون بعنوان گفته های علمی مشکل دارم منظورم اینه که من فقط یه دانشجوی ساده روانشناسیم که در زمینه طب فقط برا اینکه بتونم خودم رو متوجه به این مسایل کنم و در حد نیازم تحقیق میکنم و بیان و نظرم نمیتونه حق دفاع از این علم رو بیان کنه مثل محصلان محققین و فعالان در زمینه طب سنتی که بیشترشون اول مسایل علم پزشکی روز و طبی که بین المللی شده رو یاد میگیرند و درش مسلط میشن تا بتونن با اطمینان پاسخگوی سوالات طب ایرانی اسلامی باشن

من بازم یه چیزایی یادم اومد که مهم دیدم بنویسم
طب سنتی به سبک زندگی افراد و بیشتر جنبه پیشگیرانه نظر داره و راهکارهایی برای سلامت افراد ارایه داده که با رعایت اونها فرد با احتمال بسیار کمی دچار بیماری میشه مثلاً یکی از هزاران توصیه ش اینه که بهتره در درجه اول در طبخ غذا از ظرف گلی استفاده کنیم که با طبیعت فرد سنخیت داره و یا راه واکسینه شدن افراد رو در برابر بیماریها تخلیه مواد زاید از بدن حجامت استفاده از غذای سالم و بطور کلی رعایت اصول شش گانه ای میدونه که هر یک دنیایی از سلامت رو در بر داره و شاخه های متعددی رو در خودش جا داده مثل خوردن و آشامیدن حالات روانی هوا حرکت و سکون خواب و بیداری و حذف مواد زاید از بدن و حفظ مواد ضروری اون که هر کدوم تدابیر بسیاری متناسب با تک تک افراد با مزاجهای متفاوت دارن و یه نسخه برای گروه کثیری پیچیده نمیشه و طب نوین مثلاً به مبحث قلب بدون توجه به شرایط بدنی و روانی دیگه فرد میپردازه و به جنبه تخصصی نگاه میکنه در کل تمام علوم جدید از ناحیه غرب همین طوری شدن که این بنظرم حق ارزش انسانیت و یکپارچگی او و هدف نهاییش رو ادا نمیکنه
بیشترین چیزی که ما داریم از دکترهای امروز میبینیم دارو درمانیست اونم با داروهایی که با جسم روان و طبع ما سازگاری ندارن و متاسفانه خیلی چیزایی که ما داریم استفاده میکنیم از مواد خوراکی تا شوینده ها تا دارو که مناسب نیستن چون عادت شدن و با سیاست و سودجویی غرب وارد میهن ما شدن براحتی و فی الفور بهمون ضرر نمیزنن به جاش عمر ها دارن کوتاه میشن و متاسفانه بیماریهای مزمن زیاد
در صورتی که طب دینی و میهنی ما درمان بیماریها رو اول رعایت اصول شش گانه میدونه که به نظر من عجیبه که کسی با رعایت این تدابیر مریض باشه البته شرایط کنونی امروز رو هم نمیشه در نظر نداشت
در درجه بعد با یه سری تدابیر خاص با یه سری غذاها و بعد داروهای گیاهیی که بومی باشن و به روحیات و طبع فرد نزدیک و همین طور بر اساس پیشرفت اون بیماری از درمانهای خاص استفاده میکنند که یکی از اطبا فکر کنم گفته بود صد و پنجاه راه هست اما ما بیشتر حجامت رو میشناسیم

سلام.
من فکر میکنم اگر پزشکانی که تحصیلات تخصصی در زمینه ی طب سنتی داشته باشن تو ایران تعدادشون بیشتر بشه میتونه تأثیرگذار باشه. منتها الآن همه ی عطاریها واسه خودشون دارو و دمنوش تجویز میکنن در صورتی که خیلیهاشون حتی دیپلم هم ندارن. درسته که تجربه دارن ولی به هر حال تخصص هم در کنار تجربه لازمه.
ما پزشک سنتی به معنای واقعی که آکادمیک طب سنتی رو تو دانشگاه خونده باشه و مدرک تخصصیشو گرفته باشه خیلی کم داریم و این باعث شده که مردم هم گرایششون به سایر پزشکان بیشتر بشه.
خوشحال شدم که بعد از مدتها اینجا مطلبی ازت دیدم.
بیشتر ببینیمت.
موفق باشی.

سلام: به نظر منم طب سنتی ما در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
به نظر من هم ما باید طب نوین را به عنوان آخرین راه درمان در نظر گرفته و تنها در موارد ضروری از دستآوردهای علم طب نوین بهره بگیریم. نه صفر تا صد پیشگیری، تشخیص و درمان.
مثل جراحیها و عملهای ضروری.
البته نباید فکر کنیم که خود غربیها به طب سنتی ما بیتوجهند.
اتفاقاً خودشان بیشتر از ما به روشهای طب ما عمل میکنند.
مثلاً خبر دارم که در بسیاری از کشورها تجویز داروهای سرماخوردگی بسیار محدود شده. و تا جای ممکن بیماران را به استفاده از روشهایی چون استفاده از آبلیمو و عسل و راه هایی از این قبیل توصیه میکنند.
اما من نگاه ماورا طبیعی به طب سنتی ندارم ولی برای آن احترام زیادی قایل هستم.
تشکر از شما دوست فرزانه بابت این مطلب زیبا.
موفق باشید.

سلام و تشکر از پستی که منتشر کرده این طب جدید باید جایگزین طب سنتی میشد که اگر بخواهم به بیان دلایل آن بپردازم کار به درازا خواهد کشید اما در عین حال طب سنتی اخیراً به طور جدی مورد توجهقرار گرفته است به عنوان مثال در بسیاری از مراکز درمانی شیراز متخصصین طب سنتی رسماً مشغول بکار هستند و بیماران را ویزیت میکنند خلاصه این که به نظر من طب سنتی فقط میتواند به عنوان مکمل در کنار طب جدید باشد….موفق باشید..

با درود به شما خوبان
از ثنا خانم تشکر فراوان دارم و از نقطه نظرشون هم ممنونم
اما باید بگم که ما در این مطلب قصد حقانیت اسلام را نداریم و تنها بابت طب حرف میزنیم هر چند که من با شما هم عقیده هستم
شهروز جان از نظرت تشکر میکنم باید بدونی که این طب یک طب مکمل نیست و میتونه از خیلی از بیماریها پیش گیری کنه و خیلی رو هم نیز به درمان برسونه
من در خدمتم
محسن جان به شما ارادت دارم و برای نظرت احترام قائلم اما در کشورهای غربی که برخی از ما به اونها نگاه عاشقانه داریم بیش از هشتاد درصد از طب گیاهی استفاده میکنند برای نمونه میتونم به آلمان که در صنعت از خیلی از کشورها پیشه اشاره کنم
عطا جان منم برات آرزوی موفقیت دارم و برای موفقیتت توی این ماه دعا میکنم
دوست گوشه نشینم باید بگم که بنده تا حد توانم در منزلم از توصیه های طب سنتی استفاده میکنم و سر درد های همیشگیم که هر سال زمستون مجبور به مصرف قرصهای بسیار و تجویز پنیسیلی میشد رو با یک سری دستورات بسیار ساده فراموش کردم و پنج سالی میشه که خدا رو شکر تمام آزمایشاتم بهم عدم بیماری رو نشون میده و اطرافیانم هم به من پیوستند
باید بگم که این طب به هیچ وجه مکمل نیست و بسیار کامل و جامع هست
از نظر همه دوستان متشکرم و بابت دیر پاسخ دادن عذر میخوام دلیلش هم این بود که نت نداشتم

گمان میکنم که بحث جالبی را آقای هند آبادی راه انداخته باشند. و من در این مجال اندکی که در اختیار دارم، تنها به یکی دو نکته، آن هم بطور مختصر اشاره ای خواهم کرد.
آنچه که امروزه به نام طب سنتی در ایران به خصوص در دهه ی اخیر مورد توجه نسبتا بیشتری قرار گرفته از کجا آمده است. منشأ این طب بر میگردد به یونان باستان که بنیان این دانش در آنجا نهاده شد، و از آنجا به آسیا و به ویژه بین ایرانیان انتشار یافت. و از ایرانیان به مسلمانان عرب به ارث رسید.و اعراب این طب را در هرجا که اسلام را بدانجاها بردند این علم را هم به همراه خود در آن سرزمینها منتشر ساختند.
چنانچه شما معتقدات دیگری در خصوص طب سنتی دارید باید بتوانید آن معتقدات را با ادله ی علمی بازگو کنید البته با در نظر گرفتن موارد پیدایش و رشد این دانش از منظر تاریخی.
پرسیدن این سؤال که آیا طب سنتی خوب هست یا نه باید دید که چرا در طول تاریخ ماقبل رنسانس این طب که از آسیا به وسیله ی ترجمه ی کتب امثال ابن سینا به اروپا برگشت باعث نشد که تمدن غربی سراغ طب جدید نرود.
سؤالات زیادی را میتوان مطرح کرد.
اما با این روشهای بسیار سطحی نگرانه با یک علم عالمگیری همچون دانش پزشکی برخورد کردن از سوی کسانی که در قرن بیست و یکم زندگی میکنند کار چندان منطقی به نظر نمیرسد.
ما در زمانی زندگی خویش را سپری میکنیم که دانش پزشکی خدمات بیشماری به بشریت کرده است.
و اگر در مواردی هنوز توفیقات این دانش به ثمر ننشسته و دچار ناکامی شده این دلیل بر آن نیست که علم پزشکی نا کارآمد است.
در یکی از نظرات دوستان دیدم که نوشته بودند عمر بشر پیش از بهرهگیری از طب نوین بیشتر بوده است.
اما این دوست محترم بدون هیچ ادله ی محکمی این جمله را نوشته بودند.
هر کلامی که از صاحب سخنی بیان میشود اگر قابل اثبات نباشد از نظر عقلی فاقد اعتبار است.
عمر بشر در هر سده از قرون گذشته را میتوان با رجوع به منابع معتبر به درستی به دست آورد.
در ضمن اگر طب سنتی واقعا این همه معجزه میتوانست بکند چرا مردم دنیا مجبور شدند به سوی علم جدید روی بیاورند.
چرا باید زحمات امثال پاستورها، کوریها، کخها، فلمینگها و اشخاص برجسته ی دیگری را که عالم بشریت به تلاش و کوشش ایشان تا ابد مدیون است را نادیده بگیریم.
چرا چون ایشان همگی غربی بودند.
خب یک سؤال همینجا ذهن را به خود مشغول میسازد، شما شرقیها که از طب غربی بیزار هستید با طب سنتی برای بشریت کدام بهبودی جسمی را، کدام اطمینان خاطری را به ارمغان آوردید که بشریت زحمات شما را نادیده گرفته است.
آن زمانی که بیماری طاعون یا تیفوئید یا وبا یا هصبه میتوانست میلیونها انسان را در عرض چند هفته در تمامی کره ی زمین از بین ببرد.
این طب سنتی چه خاکی توانست بر سر مردمی که گرفتار این بیماریها شده بودند بریزد؟
چرا بعضیها علم گریزی خودشان را با اشکالاتی که به یقین در پزشکی نوین وجود دارد مخلوط میکنند.
مسلما پزشکی نوین هنوز نتوانسته است خیلی از بیماریها را درمان کند اما در حال پیشرفت برای پیش بردن دانش بشری هست.
به یقین بشر روزی برای درمان بسیاری از بیماریها راه حل پیدا خواهد کرد.
اما طب سنتی تا به حال برای درمان کدام بیماری راه حلی قطعی یافته که بشریت از پذیرش آن سر باز زده باشد.
چنانچه این اطبای سنتی میتوانند برای انواع بیماریها راه حلی بیابند چرا مردم ما که مردمی مسلمان و معتقد هم هستند را از برکات دانششان بهرهمند نمیسازند.
میدانید در این سرزمین چه تعداد مبتلا به انواع بیماریهای خاص و نادر زندگی سختی را سپری میکنند؟
چرا این بیماران دردمند نمیتوانند از خدمات اطبای مجرب سنتی نصیبی ببرند.
ای کاش دوستان با دانشی عمیقتر و درکی انسانیتر به اطراف خویش می نگرستند.
و به زحمات کشیده شده از سوی اشخاصی که برای انسان و انسانیت همه ی هستیشان را گذاشتند احترام و ارزشی واقعی قائل بشوند.

درود به جناب نظری عزیز
امید که حال و احوال شما خوب باشه
در رابطه با مباحث تاریخی و پیدایش طب ایرانی و یا اصلاً استقلال طب ایرانی نظریه های مختلفی ابراز شده و به این راحتی که شما نظر دادید نیست
اما بر فرض پذیرش نظر شما که طرفدارانی هم داره صهم ایرانی ها در پر بار کردن و ثمر دادن این طب رو نمیشه انکار کرد
در رابطه با این که اگر طب سنتی ما خوب بود غرب اون رو کنار نمیگذاشت باید عرض کنم اگر تاریخ مطالعه نموده باشید حتماً اطلاع دارید که در زمان قاجار تلاشها برای استعمار ایران از سوی شوروی و فرانسه و اینگیلیس زیاد بود
و این تلاشها به دلیل نا لایق بودن پادشاهای ایران خیلی نتیجه بخش هم بود
در نظر دارید که استعمار تنها جنبه اقتصادی نداشته و اشکال مختلفی دارد
اما باز بر فرضی که کشورهای یاد شده در بالا تنها این جنبه را مد نظر داشته باشند توجه نکردن به طب امری غیر قابل انکار است
چرا که میتواند خود منبع مهمی از درآمد برای ایشان باشد
میدانید که امروزه بخش بزرگی از بودجه در کشورهای در حال توسعه از جمله ما به خرید دارو و واردات تجهیزات پزشکی معطوف میشود
و اگر طب گیاهی خود را با پیشرفتهای طب نوین در آمیزیم نتیجه بسیار درخشان خواهد شد
اما در رابطه با بحث علمی غیر تاریخی باید عرض کنم هیچ سندی دال بر تحقیقی که نشان دهد طب سنتی نا کار آمد است در اختیار نداریم که به وسیله آن بتوانیم توجیحی برای چینش طب جدید داشته باشیم
پیشرفتهای طب نوین و تلاشهای انسانهای اخلاق مدار سالم در این راه ستودنیست و هیچ انسان عاقلی آن را انکار نمیکند اما زمانی که برای مثال در درمان یک بیماری طب سنتی توانمند هست چرا باید آن را نادیده بگیریم؟
وقتی طب سنتی مطالب مفصلی در رابطه با درمان بیماریها دارد کدام خردی دور ریختن آن اطلاعات و بنای سیستمی نو را حکم میکند؟
آیا کسی به صورت بالینی تمام چندین هزار دارو را آزمایش کرده و اثر مخرب آن را پیدا نموده و سپس تصمیم بدان گرفته شده که طب سنتی ارزشی ندارد؟
اگر این چنین است سندش کجاست مگر نه این است که مراکز طب سوزنی و سایر طبهای هندی و ماساژهای تایلندی در اکثر کشورهای صنعتی مرکز درمانی دارند؟
چرا اگر داروهای شیمیایی بهتر از نمونه گیاهی آن است در کشوری مانند آلمان اکثراً توجهی بدان نمیشود
تنها کشورهای مصرف گرایی هم چون ایران در هر زمینه ای نمونه خارجی آن را برتر میدانند
چرا وقتی بیماری ms درمان میشود ما دنبال راهای تازه ای برای درمان آن بیماری باشیم و جان بسیاری را در این راه به خطر اندازیم؟
به نظر بنده جناب نظری ما باید یاد بگیریم به خودمان احترام بگذاریم
ما کشوری هستیم که نه صنعتش صنعت است و نه تولید قابل توجهی داریم
یک وارد کننده تمام عیاریم و بس
شاید ایراد کنید که خوب وقتی بحث کیفیت میشود معیارها تغییر میکند
اما باید عرض کنم کیفیت یک سیر صعودیست و اگر افراد پیرامون کار و کسبها از آنها حمایت ننمایند کیفیتی هم به وجود نمیآید
برای نمونه شرکت lg را مثال میزنم این شرکت در فضایی رشد کرد که مردم کره میتوانستند نمونه خارجی و بهتری خرید نمایند اما با حمایت از صنعت داخلی خود به رشد آن کمک نمودند
از بحث منحرف نشویم
طب سنتی یک طب مکمل نیست و آرام آرام دارد به سوی چیزی که لیاقتش را دارد میرود
اگر خواستید بحث تخصصی در این رابطه بشنوید میتوانم کتاب یا فایل صوتی در اختیار شما قرار دهم
برای طولانی نشدن کامنت ما بقی را به بعد موکول میکنم
ممنون که نظر دادید

سلام و وقت خوش. نمی دونم افراد منتقد طب سنتی از هومیوپاتی چی می دونن. من گزیده ای عرض می کنم تا موضوع، روشن بشه.
مؤسس رشته هومیوپاتی یک فرد آلمانی بود که حدودا ۱۸۰ سال پیش برای درمان بیماری های روحی، دست به ابتکاری زد که لا اقل تا اون زمان، بی سابقه بود و هنوزم کاربرد داره.
هومیوپاتی از ترکیب چندین ماده گیاهی تشکیل شده که هر کدوم، برای رفع اختلالی بکار می ره.
این دارو رو می شه برای درمان چندین بیماری جسمی که بتدریج تأثیرش رو روی روان انسان هم خواهد گذاشت بکار برد.
همونطور که گفتم این روش درمان هنوز در دنیا رایج هست و افراد زیادی در طول مدت ۱۸۰ سال از خدمات این طب بهره مند شدند.
حالا سؤال من اینه اگر داروهای گیاهی و سنتی نافع نبودند، چرا یشر هنوز ازشون استفاده می کنه؟
بسیار روش های درمانی وجود داشته که امروزه اثری دیگه از اونها نیست.

درود مسعود جان در نافع بودن داروهای گیاهی شکی نیست
در رابطه با این شاخه نیز باید عرض کنم این گرایشها در طب ایرانیها حتی کتب در رابطه با بیماریهای روانی افسردگی و غیره وجود داره
اطلاع داری که خیلی از مطالب به دلیل کم کاری خود ما به نام کشورهای دیگه ثبت میشه
توی پزشکی هم همین داستان هست مثل هنرهای تجسمی و موسیقی
دلک ایرانیها که یک نوع ماساژ تخصصیه شهرت زیادی نداره اما توی همین ایران پر شده از مراکز ماساژ چینی تاینلندی تایوانی و غیره
البته اخیراً تلاشهایی توسط چندین پزشک مجرب این حوزه داره صورت میگیره که باز هم خیلی خوبه
به نظر من جای گاه محکم طب جدید رو باید مدیون سلطه جویی کشورهای صنعتی دونست با این وجود نقش پر رنگ شرکتهای بزرگ دارو سازی و بازاریابی هوشمندانه اونها رو هم باید به این معادله اضافه کرد
زمانی من مثل خیلی از ایرانیها مشکل ریفلاکس معده داشتم
اون موقع تهران دانش جو بودم بعد از مراجعه به یک فوق تخصص و انجام آندوسکپی واسم دارو تجویز شد
تا زمانی که دارو ها رو میخوردم خوب بودم اما پس از ترک دارو مشکل آرام آرام طی چند روز نمایان میشد
سال ۱۳۸۶ به یک مرکز طب سنتی مراجعه کردم شاید خندت بگیره چنتا دستور ساده رو رعایت کردم
مثل چای نخوردن بین غذا آب نخوردن و و استفاده چهارده روز از یک جوشانده که ترکیباتش هر جایی پیدا میشه
عرق نعنا عسل و بارهنگ
مشکلم بل کل برطرف شد
به همین سادگی
مرسی که نظر دادی دوست خوبم

راستش منو که طب سنتی تا حدودی نجاتم داد… چند سال پیش طپش قلب و لرزش دست گرفتم.. فکرشا بکن، نقاش باشی و دستتم بلرزه… خخخخخخخخخخ… خو رفتم پیش یه پزشک که داروهایی که تجویز میکرد همش گیاهی بود… یه رژیم غذایی بهم داد که هنوزم رعایتش میکنم و چند جلسه برام بادکش یعنی همون حجامت خشک نوشت… الان حدود سه ساله که حتی سرمام نخوردم…اینقد که سیستم دفاعی بدنم قوی شده… به امید روزیکه مردم به طب سنتی اعتماد کنند…

دیدگاهتان را بنویسید